چالشهای اساسی در روششناسی اقتصاد در پایان قرن بیستم
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
چالشهای اساسی در روششناسی اقتصاد در پایان قرن بیستم دارای ۳۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد چالشهای اساسی در روششناسی اقتصاد در پایان قرن بیستم کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی چالشهای اساسی در روششناسی اقتصاد در پایان قرن بیستم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن چالشهای اساسی در روششناسی اقتصاد در پایان قرن بیستم :
نام کنفرانس، همایش یا نشریه : پژوهشنامه اقتصادی
تعداد صفحات :۳۲
دانش اقتصاد از خیلی جهات در دنیایی جدا از واقعیتها و نیازها زندگی میکند. واقعیتهایی که بیانگر دردها، محرومیتهای مادی و تبیضها از یک سود و ریخت و پاش حیرتآور و ضایعات تأسف بار منابع از سوی دیگر هستند. دانش اقتصاد با نگرش انتزاعی و با رویکرد هندسی دکارتی به جهان؟؟ دادن به پیش انگارهها و مدلسازیهای بیهوده و کلاسیکی، به رغم فراوانیها و ریخت و پاشها و در یافتن ریشههای محرومیت و همچنین ارائه راهحلهای ریشهای ناتوان افتاده است. اگر قرار است دانش اقتصاد از واقعیت الهام بگیرد و به جای خود واقعیتهای جدید در راستای نیازهای برآورد نشده بیافریند، باید راه و روش خود را دگرگرنی سازد. راه و روش موجود، راه و روش توانگرای اقتصادی در سطح ملی و جهانی است، نه راه و روش توانا شدن. در این مقاله به چالشهای اساسی در روششناسی اقتصاد میپردازیم. این چالشها ریشه در بینشهای فلسفی و سمت و سوی طبقاتی و ایدئولوژیک دارد. اقتصاددانان لیبرال کلاسیک، نولیبرال، کینزی، ساختارگرا- کارکردگرا، کردارگرا و رادیکال، بر سر اینکه واقعیت را چگونه توضیح میدهند و چگونه چارهاندیشی میکنند، متفاوتاند. هرچه هست اقتصاد نوکلاسیکی و اقتصاد نوبیرال، که به ویژه در دو دهه اخیر زیرفشار نظریهسازان بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و همسو با سرمایههای بزرگ جهان روگسترش یافته و خود را به روشهای تردیدناپذیر و رسمی تبدیل کرده است، نه تنها توانست فقر و بیعدالتی و عقبماندگی- این بزرگترین هدفهای اقتصاد- را بزداید، بلکه در انتقال منابع از مکانهای محروم و تحت سلطه بر سرزمینهای مرکزی، با استفاده از اقتصاد، سیاست و ارتشهای مسلط نیز ایفای نقش نمود. این وظیفه از طریق قبولاندن نظم ناعادلانه مسلط بر این جهان به مثابه علم و نفی اقتصاد مبتنی بر مداخله و اراده و نیز نادیده گرفتن تضادهای اجتماعی و پویشهای تاریخی انجام شد. این مقاله به این نتیجه میرسد که بحث و چالش در روششناسی، نه تنها یک ضرورت مهم در دانش اقتصاد امروز است، بلکه اساساً در اندیشهپردازی قرن بیست و یکم و دست کم دهههای نخستین آن خواهد بود. اشتباهها و محافظهکاریها در روشهای اثباتگرایی، رویکرد دکارتی، نگرش نوکلاسیکی و همانند آنها مسئولیت مصیبتهای زیادی را به ویژه در حیطه اندیشه و نظریهسازی و تجویز در اقتصاد بر عهده داشته است. همچنین اشتباههای نظامهای برنامهریزی و مداخلههای ناروا در اقتصاد، باید شناسایی شود و آثار روششناسی باید به سمت روشهای برنامهریزی، ریشهیاب و تحولجو، مبتنی بر اراده و آرمان و نیاز گستردهترین بخشهای مردمی متحول شود.
کلید واژه:
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.