مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی ۲۰ تا ۳۰ ساله شهرستان تهران با آزمون MMPI


در حال بارگذاری
14 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
12 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی ۲۰ تا ۳۰ ساله شهرستان تهران با آزمون MMPI دارای ۶۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی ۲۰ تا ۳۰ ساله شهرستان تهران با آزمون MMPI  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی ۲۰ تا ۳۰ ساله شهرستان تهران با آزمون MMPI2 ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی ۲۰ تا ۳۰ ساله شهرستان تهران با آزمون MMPI،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی ۲۰ تا ۳۰ ساله شهرستان تهران با آزمون MMPI :

چکیده تحقیق:

در این تحقیق به بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمونMMPI پرداخته شد و پس از اینکه دو گروه ۸۵ نفری نمونه های تحقیق، زنان سردمزاج و زنان عادی گزینش شدند آزمون MMPI مورد اندازه گیری قرارگرفت. در نهایت پس از محاسبه شاخص های آماری، توجه به فرآیند آزمون فرضیه مشخص گردید که همه فرضیه های تحقیق رد شد. سه فرضیه مبنی بر اینکه تفاوت معنی دار بین زنان سرد مزاج و عادی در هیستیریک واضطراب بین زنان سرد مزاج وعادی در هیپوکندری وافسردگی وهمچنین بین مانیا وپارانویید تفاوت معنی دار وجود دارد یا خیر .در نتیجه این سه فر ضیه هم براساس نتایج آزمون رد شد پیشنهاد می شود با گسترده تر کردن دامنه جامعه ی تحقیق بتوان به نتایج بهتری اعم از تفاوت دار شدن فرضیه های این تحقیق شویم.

مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی ۲۰ تا ۳۰ ساله شهرستان تهران با آزمون MMPI
فهرست مطالب

فصل اول

۱-۱:مقدمه…………………………………………………………………..

۱-۲: بیان مساله………………………………………………………….

۱-۳: موضوع پژوهش……………………………………………………..

۱-۴: هدف پژوهش…………………………………………………………

۱-۵:فایده واهمیت پژوهش…………………………………………………

۱-۶: فرضیه های پژوهش…………………………………………………

۱-۷:تعریف عملیاتی متغیرها……………………………………………….

فصل دوم:

پیشینه پژوهش…………………………………………………………….

الف:مبانی نظری……………………………………………………………

ب:تحقیقات انجام شده……………………………………………………….

فصل سوم:

۳-۱: مقدمه………………………………………………………………….

۳-۲:جامع آماری……………………………………………………………

۳-۳: نمونه و روش نمونه گیری……………………………………………

۳-۴:ابزار اندازه گیری……………………………………………………..

۳-۵:روش آماری…………………………………………………………..

فصل چهارم:

تحلیل داده ها………………………………………………………………..

فصل پنجم:

۵-۱: بحث و نتیجه گیری…………………………………………………..

۵-۲:محدودیت های تحقیق………………………………………………….

۵-۳:پیشنهادات تحقیق………………………………………………………

۵-۴: چکیده تحقیق………………………………………………………….

منابع:

پیوست:……………………………………………………………………..

آزمون شخصیتی چندوجهی مینه سوتا(MMPI)……………………………

فصل اول

۱-۱:مقدمه

۱-۲ بیان مساله

۱-۳:موضوع پژوهش

۱-۴:هدف پژوهش

۱-۵:فاید و اهمیت پژوهش

۱-۶:فرضیه های پژوهش

۱-۷:تعریف عملیاتی متغیرها

۱-۱:مقدمه

بی تردید میتوان گفت یکی از رایج ترین مفاهیم روان شناسی در میان همگان شخصیت است. چنانکه با اندکی توجه در صحبت های روزمره متوجه فراوانی کاربرد این مفهوم می شویم. کاربردهایی که براساس معانی وتعابیر مختلف قرار دارند گاه دلالت بر صفات و ویژگی های بارز افراد اعم از مثبت معمولی و منفی می نمانید و گاه نشاندهنده مقام و مهارت های اجتماعی هستند.

کاربرد دیگر واژه شخصیت زمانی است که توانش های فرد برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران مورد نظر است.موارد ذکر شده غالبا قضاوت های سطحی و محدود در مورد افراد را بدنبال دارند.اما نظر خبرگان این زمینه یعنی روان شناسان چیز دیگریست.

در تعاریفی که از شخصیت شده تنوع و اختلاف بسیاری به چشم می خورد که ناشی از نظریه های گوناگونی است که نظریه پردازان درباره چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند(جمالفر۱۲۱ص۱۳۷۳)

ابتدا باید گفت تمام افراد صرفنظر از خصوصیات مطلوب و نامطلوبشان دارای شخصیت هستند. آنچه موجب تمایز آنها میشود چگونگی ومنحصر بفرد بودن شخصیتهاست. این تفاوت ها را با ابزارهای گوناگونی که در خود بحث خواهیم نمود میتوان شناسایی کرد.

شخصیت یک مفهوم انتزاعی است که معرف ترکیبی از اعمال افکار، هیجانات، و انگیزش های فرد به گونه ای بی همتاست و هیچ دو فردی دارای شخصیت یکسانی نیستند. هر چند که شخصیت افراد مختلف دارای وجوه اشتراکی نیز می باشند شخصیت یک فرد نسبتا ثابت باقی می ماند اما دو عامل رشد و تجربه می توانند آن را تغییر دهند.

شخصیت، مفهومی است که به ویژگی های مشخص و ملموس و واکنش های فرد در موقعیت های مختلف اطلاق می شود. واژه شخصیت ترجمه کلمه پرسونالیتی است که خود از پرسونا ی لاتینی به معنای ماسک اقتباس شده است نقابی که بازیگران تئاتر به فراخود نقش خود بر چهره می زده اند و بتدریج به خصوصیات اخلاقی و روانی افراد اطلاق شده است. در حالی که امروزه روانشناسان این مفهوم را به عنوان صفات معتبر و پایدار افراد آدمی به کار می برند.

منظور از شخصیت مجموع کیفیت های موروثی و اکتسابی است که خصوصیت فرد بوده و او را منحصر بفرد می‌کند. کیفیت های موروثی یا ذاتی تغییر ناپذیرند و فاقد جنبه اخلاقی بوده و مزاج نامیده می شوند در حالی که کیفیت های اکتسابی که منش می نامیم حاصل تجربیات فرد می بانشد و تاحدی تغییر پذیرند و تفاوت های این حوزه است که مشکلات اخلاقی را پدید می آورد و بیانگر مرحله ای است که فرد در هنر زیستن بدان رسیده است.

آلپورت که از او به نام بنیانگذار مطالعات نوین شخصیت نام می برند معتقد است شخصیت سازمان پویایی از سیستم های روان تنی فرد است که رفتارها و افکار خاص او را تعیین می‌کند.

گیلفورد، چنین اظهار می دارد که شخصیت الگوی منحصر بفرد صفات شخصیتی است. بالاخره کتل معتقد است که شخصیت امکان پیش بینی آنچه را که فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد فراهم می‌کند. در مجموع باید گفت این سه به ترکیبی از اعمال ،افکار هیجانات وانگیزش های مشخص که در تعامل او با دیگران نمایان می شود توجه داشته اند.

در این باب هنری مورد نظری متفاوت ارائه داده است و به جای اینکه مانند آلپورت و آیزنک به صنعت و تیپ توجه نماید موضوع نیازهای را مطرح نموده و معتقد است آچه موجب شخصیت وپدیداری آن میشود انگیزه ها هستند که این انگیزه ها را می توانیم در باب نیازها بررسی کنیم.شخصیت یک سازه است که نمی توانیم آن را ببینم یا تعریف شخصی برایش ارائه دهیم اما با شناسایی عناصری که به میزان و کیفیت متفاوت آن را تحت تاثیر قرار می دهند و موجب تغییر و دگرگونی و رشد آن می گردند می توانیم به سنجش این سازه بپردازیم. برای این کار از روش های مختلفی چون تست های فرافکن و روان تحلیلی و‌آزمون های صفات شخصیت و آزمون های عینی استفاده می شود. معروف ترین آزمون فرافکن در جهان تست رور شاخ می‌باشد که تاکنون بش از هزار اثر تحقیقی در مورد آن در دنیا انتشار یافته است.

این ابزارها در طی فرآیند شناخت شخصیت افراد و تفاوت های فردی همچنین میتوانند نشان دهنده موارد اختلال ونابهنجاری نیز باشند. زیرا در بعد شخصیت نیز چون دیگر ابعاد وجودی انسان گاه شاهد نابهنجاری ها واختلالاتی هستیم.

وقتی صفات شخصیتی انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه بوده واختلال کارکردی قابل ملاحظه یا ناراحتی ذهنی بوجود می آورند تشخیص اختلال شخصیت گذارده می شود (سیاسی ،۱۳۷۱،ص ۱۴۱)

بحث سبب شناسی و درمان و طبقه بندی اختلالات شخصیت در دیدگاههای مختلف تعابیر متفاوتی را داراست که در این مختصر نمی گنجد.

یکی از اساسی ترین مباحث روان شناسی نظریه های شخصیت است. تا نتوانیم یکی الگویی برای انسان ارائه دهیم نمیتوانیم روی آن کار کنیم. شخصیت یک سازه است که میتوان آن را در بطن نظریه های دیگر نگاه کرد و به همین دلیل براساس رویکردهای مختلف تعاریف متفاوتی هم برای آن ذکر کرده اند.

در اینجا تنها از نظریاتی چند از جمله فروید می گوئیم که شاید اولین واستوارترین ونافذترین تئوری منش را به منزله یک سیستم کوشش ها که ماخذ رفتار است پایه گذاری کرد.

دیدگاه روان کاوی بنا به شرایط خاص آن زمان که دوران اتمیزم یا تجربه گرایی بود شخصیت را به شکل تفکیک شده وعناصر متشکله مورد بررسی قرار داده است. فروید ابتدا شخصیت را متشکل از سه جزءخود آگاه، نیمه خود آگاه وناخودآگاه دانسته و سپس تجدید نظر نموده و آن را شامل سه ساخت بنیادی به نام های نهاد ، خود و فراخود عنوان کرد. هر یک از این بخش ها وظیفه خاصی را به عهده دارد. اما تاثیر متقابل آنها در یکدیگر مهمترین عامل در تعادل شخصیت است وتعامل و تعارض پویای این سه ساخت تعیین کننده رفتار است(قرچه داغی، ۱۳۷۲،ص ۹۸)

مروری گذرا نیز به دیدگاه رفتار گرایی داریم: الگویی که رفتارگرایان بر آن اساس شخصیت را توجیه می کنند همان الگوی یادگیری محرک-پاسخ و الگوی محرک-ارگانیزم-پاسخ است. در الگوی اول شخصیت فرد را صرفا ذاییده نوع پاسخ هایی می دانند که فرد در قبال محرک های مختلف محیطی از خود نشان می‌دهد. در الگوی دوم نوع تعبیر و تفسیر و برداشت فرد از محرک ها عامل مهمی در تعیین نوع پاسخ ها و چگونگی رفتار و شخصیت او به شمار می آید. در قالب نظریه رفتاری محرک ها وعوامل محیطی نقش قاطع و تعیین کننده ای در تغییر و تکوین شخصیت دارند و شخصیت افراد تابع محیطی قرار می گیرد که در آن رشد می یابند.

جدای از تعاریفی که برای شخصیت ارائه شده در پاره ای دیدگاههای به طبقه بندی هایی نیز بر می خوریم که در اینجا برای رعایت ایجاز تنها به نمونه هایی بسیار اندک بسنده می کنیم. این تقسیم بندی ها گاه دارای پیشینه تاریخی کهنه هستند. از این جمله تقسیم بندی بقراط است که همان چهار مزاج معروف دموی،صفراوی، سوداوی و بلغمی می‌باشد. پس از وی جالینوس نیز بر همین پایه به نتایجی رسید. پس از بقراط معروف ترین طبقه بندی ها از آن کرچمر وشلدن می‌باشد. این تحقیقات همه مبتنی بر مشاهده تفاوت های فردی در ساختار بدنی وتلاش برای ارتباط دادن این تفاوت ها با شخصیت است. رویکرد دیگر مشاهده خصایص شخصیتی افرادد مختلف و تلاش برای طبقه بندی آنها بر اساس سنخیتشان بدون توجه به خصوصیات بدنی آنهاست. تقسیم بندی یونگ که مبتنی بر تیپ درونگرا و برونگرا است و تقسیم بندی آیزنگ که شخصیت فرد را در دو بعد درونگرایی-برونگرایی واستواری- نااستواری هیجانی تحلیل می‌کند از این دست می باشند.فروم،شخصیت را متشکل از دو عنصر مزاج و منش می داند و چنین عنوان می‌کند که قضاوت ارزشی در مورد مزاج ها تابعی است از متغیر سلیقه در حالی که منش ها جنبه اخلاقی دارند و چنانچه معتقد به نسبی گرایی باشیم خواهیم دید که تفاوت های منشی نیز مربوط به سلیقه اند و تفکیک میان این دو از اهمیت خاصی برخوردار است. فروم سنج های شخصیتی فوق را که هر یک دارای ویژگی های خاصی هستند مطرح می‌کند: تیپ پذیرا تیپ استثمارکننده،تیپ بازاری، تیپ احتکاری، تیپ مولد، و تیپ ناشیستیک. او معتقد است که شکل های مختلفی از این سنخ ها را ممکن است افراد داشته باشند اما یک تیپ بیشتر عمل می‌کند وآن شکل شخصیتی را می سازد. گوناگونی شکل های شخصیتی معلول عوامل چندی است این عوامل موجب دگرگونی و رشد شخصیت می شوند.

آدمی، تکامل و رشد خود را به صورت تغییرات محسوس یا نامحسوس نشان می‌دهد. انسان ها در اثر گذشت زمان و تبدیل موقعیت ها تغییر می کنند. دگرگونی هایی را که در اثر مرور زمان به وقوع می پیوندد به رشد نسبت می دهیم اما تغییراتی که در اثر موقعیت های گوناگون در انسان به وجود می آید نشان دهنده انعطاف پذیری شخصیت می‌باشد و سازگاری نام دارد(قرچه داغی، ۱۳۷۲،ص۹۹)

رشد در اثر دگرگونی و شدن حادث می گردد و ما آنگاه می توانیم صحبت از رشد شخصیت نمائیم که به تغییر وانعطاف پذیری آن قائل باشیم. پس ابتدا می پردازیم به مسا له ثبات در برابر انعطاف پذیری.دو دسته اعتقاد هست که یکی ثبات شخصیت را مطرح می‌کند و معتقد است شخصیت فرد از همان کودکی شکل می گیرد مانند نظریات فروید. اما گروه دیگری هستند که انعطاف پذیری را قبول دارند و می گویند شخصیت ثبات ندارد مثل اریکسون که قائل به رشد در طول زندگی است.

رشد شخصیت از نظر بسیاری از دانشمندان متفاوت است.مثلا از دیدگاه فروید شخصیت به وسیله رویدادهای گذشته زندگی تعیین می شود واما یونگ اعتقاد د ارد که رویدادهای گذشته در تاریخچه نژادی و نوعی فرد و در زندگی او موثر بوده و به شخصیتش شکل می بخشد و نه تنها شخصیت انسان را محصول گذشته می داند بلکه آینده را با تمام اهداف و آرزوهایش در آن موثر می داند و به نظر او انسان همیشه در حال رشد بوده وکوشش وی جهت رسیدن به چیزی در آینده است(پارسا ،۱۳۸۵،ص۱۰۷)

در مبحث عوامل بر شخصیت باز شاهد همان بحث قدیمی وراثت و محیط هستیم. از یک طرف وراثت گرایان هستند که می گویند نود درصد رفتارهای مان منتج از ژن های ماست که منظور اطلاعاتی است که از طریق DNA انتقال پیدا می‌کند یعنی سلول های متفاوت جنسی و در انتها ساخت یک انسان جدید و نمودار شدن یک صفات مشخص. از طرف دیگر محیط گرایان هستند و رفتارگرایان مانند واتسون که معتقدند هر چه هست محیط است و این ذهن لوح سفیدی است که به مرور به واسطه تاثیرات محیطی نقوشی روی آن بسته می شود. گفتنی است این گروه اختلالات شخصیتی را نیز نتیجه عوامل نامساعد محیطی و نابهنجاری های جامعه می دانند. این دو دیدگاه افراط و تفریط دارند ودیدگاه درست تر این است که تعامل بین این دو موجب می شود یک سری صفات از راه وراثت منتقل شوند و در اثر میان کنش با محیط شخصیت ساخته شود. از میان معتقدان به تعامل محیط و وراثت ریموند. بی .کتل را می توان نام برد.

شخصیت سازه ای است که با بالا رفتن سن آدمی پیچیدگی بیشتری می یابد به طوری که هر چه زمان می گذرد رفتارها و واکنش های کلی کودک شکلی اختصاصی تر به خود می گیرند و نهایتا شخصیت سازمانی پویا و پایدار می شود که حاکم بر رفتار فرد است و به نسبت انسجام و وحدت درونی خود در موقعیت های مختلف واکنش های مقتضی از خود نشان می‌دهد(شفیع آبادی، ۱۳۷۳،ص۱۱۵)

در این فرآیند رشد و تحول عوامل بسیاری دخلیند که در بحث وراثت می توان مفاهیمی چون:هوش ،استعداد،یادگیری ،حافظه ،خلاقیت ،انگیزش پذیری و… را مطرح نمود.همچین نحوه عملکرد غدد درون ریز از اهمیت بالایی برخوردار است. در مجموعه عوامل محیطی، ابتدا محیط قبل از تولد را داریم که تحت تاثیر عواملی چون رحم مادر، تغذیه و بهداشت تن و روان مادر قرار دارد. سپس به محیط بعد از تولد می رسیم که عناصری چون: والدین، خانواده، تغذیه، مدرسه، فرهنگ و وضعیت اقتصادی اجتماعی را در بر می گیرد.

وقتی عوامل موثر بر شخصیت را در بعد محیط بعد از تولد مورد بررسی قرار دهیم

بیان مسئله :

یکی از برجسته ترین عناصر مسائل جنسی است و ما بنا داریم از میان عوامل موثر درشخصیت با تاکید بیشتری به این بخش بپردازیم:

بی تردید تمایلات جنسی شخص، چنان با کل شخصیت او در هم آمیخته و بر برداشت او از خود روابط او با دیگران والگوهای کلی رفتار او اثر می گذارند که صحبت از شخصیت منهای مسائل جنسی به عنوان پدیده ای مستقل در واقع غیرممکن است. تمایلات جنسی هر شخص بستگی به سه عامل پیوسته به هم دارد: هویت جنسی او، جنسیت او، و رفتار جنسی او. این عوامل که در رشد، پیشرفت، وعملکرد شخصیت و تاثیرپذیری آن توسط تمایلات جنسی، تاثیر می گذارند مجموعه عوامل روانی-جنسی نامیده می شوند. واضح است که تمایلات جنسی چیزی بیشتر از سکس فیزیکی، خواه با مقاربت و خواه بدون آن و چیزی کمتر از تمام وجوه رفتار معطوف به کسب لذت است. رفتار جنسی انسان گوناگون است و تحت تاثیر متقابل عواملی پیچیده قرار دارد.

رفتار جنسی را میتوان در دو حوزه بهنجار و نابهنجار بررسی نمود هر چه تعریف دقیق هر یک از این دو شکل به نظر می رسد اما رویهمرفته رفتار جنسی نابهنجار را آسان تر می توان توصیف نمود: یعنی رفتار جنسی که برای خود یا دیگری مخرب است قابل هدایت به سوی یک شریک جنسی نیست تحریک اعضا جنسی اولیه را مستثنی میدارد به طور نامتناسبی با اضطراب و احساس گناه همراه است و حالت جبری دارد. با این حال تعیین مرزی دقیق و قاطع خالی از اشکال نیست. مثلا گاه روابط جنسی خارج از محیط زناشویی.خود ارضایی، وانواع مختلف تحریکات جنسی که به اعضای غیر از از دستگاه جنسی اولیه مربوط می گردد، بسته به زمینه کلی، باز هم ممکن است در محدوده بهنجاری قرار بگیرد.

در طبقه بندی نابهنجاری های رفتار جنسی ابتدا پارافیلیاها و سپس اختلالات کنشی جنسی و سایر اختلالات جنسی هستندکه در فصول بعدی به تفصیل مورد بحث قرار خواهند گرفت.

۱-۲:موضوع پژوهش

مقایسه ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی ۲۰ تا ۳۰ ساله شهرستان تهران با آزمون MMPI.

۱-۳:هدف پژوهش

در پژوهش حاضر هدف عمده انجام یک تحقیق علمی است که مبتنی بر مسائلی فرهنگی-بومی ایران عزیزمان باشد و در حد بار علمی خود در مقام پاسخدهی به سوالات وابهامات موجوددر این زمینه برآید. در این پژوهش سعی خواهد شد با شناسایی ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج، که به دلیل فقدان تجربه ارگاسم همواره دچار رنجی پنهان وخاموش بوده اند قدمی هرچند کوچک در راه شناخت و رفع این مفصل برداشته شود. باشد که تحقیقاتی از این دست بتوانند رهگشای راهی شوند که شادکامی جنسی را برای زنان مطلوب به ارمغان آورد.

همچنین تلاش در جهت هر چند پربارتر نمودن حیطه پژوهش های روان شناسی در ایران از جمله هدف های این تحقیق می‌باشد.

۱-۴:فایده و اهمیت پژوهش

بی تردید یکی از تمایلات اساسی انسان نیاز جنسی است و با اینکه عدم ارضا ی آن متضمن هیچ انحرافی از تعادل زیستی نیست و تا اندازه ای مستقل از محرومیت و سیری است اما علاوه بر اینکه متضمن بقای نوع است به طور غیرمستقیم می تواند بر مسائل و نیازهایی که موجب تعادل زیستی می باشند تاثیر بگذارد. ارضای صحیح غریزه جنسی نقش اساسی در آرامش روح و روان انسان دارد واگر این نیاز راضا نشود عوارض وناراحتی های روحی فراوانی را برای شخص ایجاد خواهد کرد. این مشکل غالبا در ناسازگارهای خانوادگی نقشی را در پشت پرده بازی می‌کند که با یک نگاه روان شناسانه می توان آن را کشف نمود.

چگونه است میان اشخاص که علی الوصول باید به هم علاقمند و دوستدار یکدیگر باشند مجادله در می گیرد و صحبت های تلخ رد و بدل می شود به نیروهای مختلفی میتوانند اسباب فرسودگی احساسات خوشایند را بعد از ازدواج فراهم سازند.

به جرات میتوان گفت یکی از عمده ترین این نیروها برآورده نشدن انتظارات در زمینه مسائل جنسی است در حالی که اگر همسران از آنچه خود و شریک زندگی هشان را راضی تر می‌کند اطلاع و درک بیشتر داشته باشند می توانند به روابط خود غنای بیشتری ببخشند.

موضوع مورد پژوهش ما یعنی سردمزاجی ما یعنی سردمزاجی زنان دقیقا در همین حیطه قراردارد.متاسفانه در جامعه ما در این مورد بررسی های لازم به عمل نیامدها است. به نظر می رسد این فقر پژوهشی را بتوانن با توجه به شرایط و ویژگی های خاص کشور ما تبیین نمود. برای مثال در جامعه مذهبی ماممنوعیت های خاصی در حوزه مسائل جنسی به معنای نیرویی که ظواهر و نمودهای آن بایستی آشکارا مورد بررسی قرار نگیرد ایجاد شده است . از جانب دیگر مردم خود به دلیل شرم و حیاء خاص جامعه ایرانی قادر به بیان صریح مسائل جنسی خود نیستند. در نتیجه نیاز مبرمی برای انجام تحقیقاتی که متکی بر فرهنگ خود می‌باشد احساس می شود.

مسلما راه حل هایی که در محافل پزشکی و غیره برای این معضل در نظر گرفته می شود چنانچه براساس تحقیقات مبتنی بر فرهنگ بومی ایران باشد بسیار سودمندتر و کاراتر از زمانی خواهد بود که از مدل های غربی استفاده شود. معضل فوق را کافی است تنها در بعد خانواده مدنظر قرار دهیم تا متوجه گستردگی ابعاد آن چه از لحاظ ایجاد محیطی آشفته برای فرزندان و لطمه به نقش تربیتی و سازنده خانواده و چه از لحاظ کاهش بازدهی اقتصادی و.. شویم.

از آنجایی که بیش از ۸۰% مسائل وا ختلالات جنسی منشا روانی دارند، این مبحث در روان شناسی جایگاه خاصی دارد و شایسته است که برای هر چه پربارترین نمودن این حیطه تلاش های لازم صورت گیرد.

۱ -۵ فرضیه های پژوهش

۱- آیا هیستری در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟

۲- آیا هیپوکندریا در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟

۳- آیا افسردگی در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟

۴- آیا رفتار ضد اجتماعی در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟

۵- آیا پارانوئیا در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟

۶- آیا اسکیزوفرنی در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟

۷- آیا مانیا در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟

۸- آیا ضعف روانی در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟ ۱-۶:تعریف عملیاتی متغیرها

۱)زنان سردمزاج: اصطلاح زنان سرد مزاج به افرادی اطلاق می شود که در بیش از ۵۰% موارد فعالیت های جنسی خود، توانایی رسیدن به مرحله ارگانیسم را ندارند( اسلامی نسبت بجنوردی، ۱۳۷۳،ص۴۳)و همچنین زنان سرد مزاج کسانی هستند که نمره ی آنها ۸۵ از ۱۴۸ است در جا معه .و در آزمونMMPI نمره ی ۲۱۷ را کسب کرده است.

۲)زنان طبیعی: در این تحقیق اصطلاح زنان طبیعی به افرادی اطلاق می شود که در بیش از ۵۰% موارد فعالیت های جنسی خود، توانایی رسیدن به مرحله ارگاسم را دارند.زنان طبیعی در این تحقیق زنانی هستند که نمره ی آنها ۸۵ از ۱۰۰ در جامعه . در آزمونMMPI نمره ی ۲۱۷ را کسب کرده اند.

۳)ویژگی های شخصیتی: در این تحقیق با توجه به اینکه از آزمون MMPI برای بررسی شخصیت استفاده میشود، بنابراین ویژگی های شخصیتی شامل آن چیزیست که با تست ۷۱ سوالی MMPI سنجیده می شود( ضیائی فرد،۱۳۸۰،ص۱۷).

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.