مقاله تربیت ولایی؛ اصلی ترین مبنای تربیت دینی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله تربیت ولایی؛ اصلی ترین مبنای تربیت دینی دارای ۴۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تربیت ولایی؛ اصلی ترین مبنای تربیت دینی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تربیت ولایی؛ اصلی ترین مبنای تربیت دینی
چکیده
مقدمه
تربیت
تربیت ولایی
۱ ظهور ولایت یکجانبه برای انسان:
۲ ولایت دوجانبه بین انسانها:
اسباب تحقق ولایت
۱ مقام توحید (مقام ولایت) کمال نهایی خلقت
۲ مراتب توحید و مقام اخلاص
۳ ولایت معصومانعلیهمالسلام طریق نیل به مقام توحید و اخلاص تام
برتری چهارده معصومعلیهمالسلام بر همه خلایق
اولین خلایق خدا و تفویض امور عالم بر آنها
خلقت ائمهعلیهمالسلام از نور خدا و تنزّل در زمین
بابالله بودن ائمهعلیهمالسلام
ولایت امامعلیهالسلام مجرای تام ولایت الله
۴ معرفت امام طریق معرفت الله
مراتب و درجات معرفت الامام
معرفت مقام نورانیت ائمه علیهمالسلام
حصول معرفت و رفع حجب و هدایت در شعاع نور امام
امامت «منصب الهی» برای سرپرستی «عبادت»
معرفت امام طریق عبادت
۲ وجود و مفهوم سه نوع عبادت فردی، اجتماعی و تاریخی
۳ ارتباط و تبعیت از امام، تنها طریق رشد و کمال
آزاد شدن عقل از زندان دنیا و مادیات
نشان دادن جایگاه هر چیز، به ویژه انسان
هدف دادن و معنابخشی به حیات بشری
۴ نورانی کردن ارتباطات در این عالم، بهویژه ارتباطات انسانی
۵ تبیین وظایف و حقوق همه خلقت، به ویژه انسان
مراحل حصول معرفـت به نورانیت ائمهعلیهمالسلام
آثار ولایتپذیری
موانع ولایت
۱) گرایش به دنیا
۲) گناه
راهکارها
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تربیت ولایی؛ اصلی ترین مبنای تربیت دینی
ـ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، الطیار، ۱۳۸۶
ـ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، قم، انتشارات نبوغ، ۱۳۸۴
ـ جوادیآملی، عبدالله، شمیم ولایت، قم، اسراء، چ سوم، ۱۳۸۵
ـ ابراهیمزاده، عیسی، فلسفه تربیت، تهران، پیام نور، چ پانزدهم، ۱۳۸۵
ـ ابن بابویه، محمدبن علی، علل الشرایع والاسلام، تألیف شیخ صدوق، ترجمه و تحقیق محمد جواد ذهنی تهرانی، قم، مؤمنین، ۱۳۸۰
ـ امام خمینی، کلمات قصار،
ـ باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، مدرسه، چ پانزدهم، ۱۳۸۵
ـ بنی هاشمی، سیدمحمد، معرفت امام عصرعجلاللهتعالیفرجهالشریف، قم، نیک معارف، چ چهارم، ۱۳۸۴
ـ برقی، عباس، خاطرهای از حاج احمد متوسلیان – ـ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیری در تربیت اسلامی، تهران، دریا، چ سوم، ۱۳۸۵
ـ مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران صدرا، چ چهلم، ۱۳۸۲
ـ شیخ صدوق، شیعه کیست؟، ترجمه سیدمحمدحسین سجاد، اصفهان، مهر ثامنالائمهعلیهالسلام، ۱۳۸۷
ـ شیخ کلینی، محمدبنیعقوب، اصول کافی، کتاب الحجه، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۸
ـ گوتک، جرالد ال، مکاتب فلسفی و آراء تربیتی، ترجمه محمدجعفر پاک سرشت، تهران، سمت، ۱۳۸۶
ـ میرباقری، سیدمحمدمهدی، مباحثی پیرامون امام شناسی، قم، مؤسسه فرهنگی فجر ولایت، هشتم، ۱۳۸۷
ـ ــــ ، ولایت الهیه، قم، فرهنگستان علوم اسلامی، ۱۳۸۷
ـ ماندگاری، محمدمهدی، نظرات مکتوب حضوری
ـ نوری طبرسی، حاج میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، بینا، ۱۳۶۹
چکیده
یکی از بزرگترین موانع موجود در تربیت دینی، ناآشنایی متولّیان تربیتی، با مبانی اصیل دینی، و ارائه آن به صورت «کما هو حقه» است
مهمترین مسئله، امر «ولایت» است؛ حقیقت و اساس دین و طریق جریان آن ولایت میباشد، اما هنوز این مسئله به منزله اصلیترین مبنا در دین، در میان نخبگان علمی و تربیتی، به ظهور نیافته است. بنابراین، پرداختن به هرگونه تربیت دینی و الهی، جز با شناخت حقیقت ولایت، امکانپذیر نیست!
بر این اساس، در این مقاله ابتدا مفاهیم تربیت از دیدگاههای مختلف مطرح، و مباحث ولایت، تربیت ولایی و مبانی اصولی این نوع تربیت، ارائه و آنگاه آثار این تربیت در زندگی انسان تبیین میشود. روش مورد استفاده در انجام این پژوهش، تحلیل اِسنادی است که بر اساس آن همه منابع نوشتاری و غیرنوشتاری مربوط به موضوع شناسایی، و با انجام نمونهگیری هدفمند، دادههای لازم از طریق فرمهای فیشبرداری گردآوری میشوند. دادههای گردآوری شده با استفاده از شیوههای کیفی طبقهبندی و تحلیل شده است. و نتیجهگیری لازم به عمل خواهد آمد
کلیدواژهها: تربیت، تربیت دینی، ولایت، تربیت ولایی، مبانی دینی
مقدمه
در این راستا پرسشهای ذیل مطرح، و تلاش برای یافتن پاسخهای آنها کوشیدهایم
شرط ایمان انسان چیست؟ و کدام عمل، صلاحیت تقرب به خدا را داراست؟
شناخت و معرفت خدا چیست؟ و کمال توحید و اخلاص چگونه حاصل میشود؟ و چه رابطهای با شناخت اولیاء خدا و پذیرش ولایت دارد؟!
وجود رفیع و با عظمت ائمه اطهارعلیهمالسلام بر چه حکمت و اهدافی استوار است؟ و چه رابطهای با عبادت ما و خلایق دارد؟
دلایل ولایتپذیری الهی و آثار آن چیست؟
انسان پیچیدهترین موجود عالم هستی است که به علت دارا بودن قدرت تفکر و تعقل، توانسته است در عالم مادی به پیشرفتهای عظیمی دست یابد و در جهت تأمین رفاه و آسایش خویش تلاش کند؛ اما از آنجا که به تنهایی از ادراک ذات وجود خود و هدف آفرینش ناتوان است، هر نظریهای که از طرف خود انسان برای تربیت و هدایت خویش و تامین آرامش و سعادتش بیان گردد، با نقصان مواجه، و او را از رسیدن به مطلوب نهایی باز داشته است. بدیهی است برای نیل به سعادت واقعی و وصول به آرامش حقیقی، زندگانی جاوید، باید پا را فراتر نهاده و از آفریننده خویش رهنمون طلبد
شاخصترین چهره دین که حتی نبوّت و امامت را هم در درون خود میپروراند؛ و منبع همه کمالات و اساس همه تربیتهاست، حقیقت ولایت است. بحث از حجت خدا و ولایت الهی به قدری گسترده و عمیق است که هرچه در باطن و عمق آن سیر کنید، بیشتر به گوهرهای ناب درک و معرفت میرسید. آیات و روایات بسیار متعدد و فرازهای بسیار متعالی ادعیههای مختلف، بهویژه زیارت جامعه کبیره، که همگی از طرف معصومانعلیهمالسلام وارد شده است، گوشههایی از عظمت شإن ولی و حجت خدا اشاره دارد. در دعای زمان غیبت میخوانیم: «اللّهم عرّفنی، نفسک فانّک اِن لم تُعرّفنی نفسک لم اَعرفُ رسولک؛ اللّهم عرّفنی، رسولک فانّک اِن لم تعرّفنی رسولک لم اَعرفُ حجّتک؛ اللّهم عرّفنی، حجّتک فانّک اِن لم تعرّفنی حجّتک ظَلَلتُ عن دینی»
بنابراین، صورت باید اذعان داشت که اگر معرفت حجّت خدا حاصل نگردد، انسان قطعاً از دین خدا گمراه میگردد. از اینرو، والاترین تربیت انسان به واسطه همان ولی و حجّت خدا صورت میگیرد که با عنوان «تربیت ولایی» انسان به بالاترین مرتبه آن نائل میگردد
تربیت
تربیت در زندگی انسان نقش مهم و اساسی دارد. هر انسانی به گونهای از آن برخوردار است و کموبیش براساس دیدگاه خود از بعضی ویژگیهای آن آگاه است. از اینروی، این مفهوم همیشه مورد توجه بیشتر دانشمندان، فیلسوفان، روشنفکران، مصلحان اجتماعی و حتی شاعران و نویسندگان بوده است و هر گروه از آنها با توجه به تجربیات خود درباره ماهیت، نقش و اهمیت آن به بحث پرداختهاند. در واقع هر یک از آنها به جنبه خاصی از تربیت توجه کردهاند و در تبیین همان جنبه خاص، نتیجه گرفتهاند که تربیت همان است که آنها میگویند
کسانی که به جنبههای فردی تربیت نظر دارند، آن را کوششی به منظورغنی کردن تجارب فردی انسان و شکوفایی استعدادها و رغبتهای او معرفی میکنند. افرادی نیز که به جنبههای اجتماعی تربیت توجه دارند، آن را وسیلهای برای اجتماعی ساختن انسان میداند
از نظر عالمان قدیم، انسان تربیتشده کسی است که فضیلت، در او به صورت ملکه درآمده باشد. براساس نظریه اندیشمندان غرب، اساس تربیت صرفاً پرورش است و آن را بیشتر پرورش نیروی عقل و اراده اخلاقی دانستهاند
مکاتب مختلف نیز هرکدام براساس دیدگاه خود به تربیت انسان توجه کردهاند؛ ایدئالیسم، تربیت اخلاقی را مستلزم آشنایی با الگوها و اسوههای ارزشمند میداند. رئالیسم، هدف تعلیم و تربیت را هموار ساختن راه کشف دانش، انتقال و کاربرد آن، برای فعلیت بخشیدن به استعدادهای عقلانی بیان میکند. تومیسم (رئالیسم خداباورانه)، بر پایه منابع الهی از کتب مقدس مسیحی و فلسفه ارسطو میگوید تعلیم و تربیت باید به انسان مدد رساند تا شایسته مقام ملکوتی گردند
ناتورالیسم (طبیعتگرا)، تجربه حسی را مبنای یادگیری انسان میداند و آن را در حکم ابزاری برای تجزیه و تحلیل طبیعت به اجزای آن میشمارد. اومانیسم (انسانگرا) میپندارد تربیت وسیلهای برای اجتماعی ساختن انسان واقعی در جامعه بشری است و عملگرا آن را اخذ و بازسازی تجارب فردی میداند
اگزیستانسیالیسم، بیان میدارد که انسان به تنهایی مسئول تشخص خود در عرصه زندگی خویش است و پرورش حس خودآگاهی و مسئولیت، بدون توسل به معیارهای بیرونی و ارزشها و آفرینش ماهیت خویش است. لیبرالیسم، بر خردورزی انسان، پیشرفت، و علوم و همچنین بر فردیت و مالکیت خصوصی تأکید دارد و مارکسیسم، هدفهای تربیتی را عمدتاً اقتصادی تفسیر میکند
بعضی نیز مانند پیترز از ملاکها و معیارهایی سخن میگویند که بتوانند آن را از سایر فعالیتها جدا کنند. پیترز عقیده دارد که تربیت مستلزم «انتقال ارزشهای است که افرادی آنها را پذیرفتهاند و میخواهند به دیگران منتقل کنند؛ شناخت و معرفت مؤثر و کاربرد روشهای خاص برای انتقال معرفت و ارزش است» در واقع پیترز تربیت را فرایندی میداند که محتوا و روش دارد؛ محتوای آن معرفت و ارزش، و روش آن مهارت در اتخاذ تدابیری است که سبب آموختن خوب شاگرد میشود
برخی مکاتب نیز میگویند چون ریشه اخلاق، احساسات نوعدوستانه است، باید این احساسات را تقویت کرد و زمینه بغض و دشمنی را از میان برد؛ باید حس زیبایی را در بشر تقویت کرد. از جمله زیباییهای اخلاقی، تناسب روحی است که باید براساس وجدان آن را تربیت کرد. همچنانکه هر غریزهای را هرگاه زیاد بدان توجه کنیم، رشد میکند، پس باید کارهای خیرخواهانه زیاد انجام داد تا آن وجدان تربیت شود
اما پرسش این است که آیا اخلاق بدون دین میتواند وجود داشته باشد یا خیر؟
اگر هم وجود داشته باشد، دین، مؤید و پشتوانهای برای اخلاق میشود. حتی خود غربیها چنین نظر دادهاند که اخلاق منهای دین پایهای ندارد .داستایوفسکی نویسنده روسی میگوید: «اگر خدا نباشد، همه چیز مباح است». یعنی هیچ چیز دیگری که بتواند مانع انسان از انجام اعمال ضداخلاقی شود، نیست»
تجربه نشان میدهد آنجایی که دین از اخلاق جدا شده، اخلاق خیلی عقب مانده است. هیچیک از مکاتب اخلاقی غیردینی در کار خود موفقیت نیافتهاند. لااقل دین به عنوان یک پشتوانه برای اخلاق بشر ضروری است. برای همین است که با تعبیرهای مختلف ـ میگویند بشر هر اندازه از لحاظ صنعت و تمدن پیش رفته، از نظر اخلاق عقب مانده است. چرا؟ زیرا مکاتب اخلاقی وجود نداشته است!. مکاتب اخلاقی قدیمی بیشتر مذهبی بودهاند؛ اما و به هر نسبت که دین و ایمان ضعیف گردیده، اخلاق بشر ضعیف شده است
بنابراین، اگر مبنا اعتقاد به خدا باشد، همه اینها را میتوان به نوعی قبول کرد. ضرورتی هم ندارد که فعل اخلاقی را محدود به یکی از اینها بدانیم؛ میگوییم فعل اخلاقی آن فعلی است که هدف آن، منافع مادی و فردی نباشد، خواه انسان آن را به خاطر احساسات نوعدوستی انجام دهد یا به خاطر زیبایی فعل یا زیبایی روح یا برای استقلال روح و عقل خویش و یا به علت هوشیاری
در اصول تربیت دینی، ریشه اصلی همان اعتقاد به خداست که در پرتو آن باید احساسات نوعدوستانه را تقویت کرد؛ حس زیبایی را پرورش داد؛ اعتقاد به روح مجرد و عقل مجرد و روح مستقل از بدن را تقویت کرد و حتی از حس منفعتجویی انسان استفاده کرد؛ همان طور که در ادیان این کار صورت گرفته است. در ادیان از حس منفعتجویی بشر و نیز از حس فرار از ضرر او، به نفع اخلاق بشر استفاده شده است
امام خمینیقدسسره تربیت را مهمترین امر انسان دانسته و میفرماید: «اساس عالم بر تربیت انسان است. تربیت کنید! مهم تربیت است؛ علم تنها فایده ندارد؛ علم تنها مضرّ است. تربیت و تزکیه مقدم بر تعلیم است»؛ «هر اصلاحی نقطه اولش خود انسان است. اگر چنانچه خود انسان تربیت نشود، نمیتواند دیگران را تربیت کند. انسان اگر درست بشود، همه چیز عالم درست میشود»
همچنین تأکید میفرماید: «آنقدر که این انسان، این حیوان دو پا، در عالم فتنه و فساد میکند، هیچ موجود دیگری نمیکند، و آن قدری که این حیوان دو پا محتاج به تربیت است، هیچ حیوانی محتاج نیست». ازاینروی، برای چگونگی این تربیت نیز میفرمایند: «عالَم مدرسه است و معلمین این مدرسه انبیا و اولیا هستند. تمام کتب آسمانی که بر انبیا نازل شده است، برای این بوده است که این موجودی که اگر سرخود باشد خطرناکترین موجودات عالم است، تحت تربیت و تعلیم الهی واقع بشود و بهترینِ موجودات، و افضل تمام خلایق بشود»
ایشان در جای دیگر میفرمایند: «در اسلام همه امور مقدمه انسانسازی است. هیچ کس نمیتواند ادعا کند من دیگر احتیاج ندارم به این که تعلیم بشوم و تربیت بشوم؛ رسول خدا هم تا آخر احتیاج داشت، منتها احتیاج او را خدا رفع میکرد. ما همه احتیاج داریم»
حال با توجه به اهمیت موضوع، ابتدا به معنای واژه تربیت اشاره میکنیم و سپس به تعریف آن از دیدگاه اسلامی میپردازیم؛
واژه تربیت از ریشه «رَبَو» به معنای فراهم آوردن موجبات فزونی و پرورش است و عمدتاً مفهوم رشد و نمو جسمی مراد است. از ریشه «رب ب» (ربّ) دو عنصر معنایی مالکیت و تدبیر را داشته و ربّ به معنای مالک مدبّر است؛ یعنی هم صاحب است و تصرف در مایملک از آن او، و هم تنظیم و تدبیر مایملک در اختیار اوست
تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آنکه استعدادهای انسانی در جهت کمال مطلق شکوفا شود. بهترین راه تربیت که مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و همه نیازها و وجوه اوست، راه وحی، سنت الهی و سنت معصومانعلیهمالسلام است. یا «شناخت خدا به منزله رب یگانه انسان و جهان، و برگزیدن او به عنوان رب خویش و تن دادن به ربوبیت او و تن زدن از ربوبیت غیر». عناصر اصلی این تعریف، شناخت، انتخاب و عمل است
از آنجا که هیچ خلقتی در جهان بدون هدایت نیست «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی»؛ پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که درخور اوست داده سپس آن را هدایت فرموده است» (طه: ۵۰)، انسان نیز نه تنها از این هدایت مستثنا نیست، بلکه هدایت او در دو مرحله انجام میپذیرد. در نخستین مرحله، راه و بیراه شناسانده میشود و تمیز فجور و تقوی فراهم میآید (هدایت رسولان و هدایت فطری). اما در نوع دیگر آن، تنها نشان دادن راه مد نظر نیست، بلکه پیمودن آن مطرح است. هادی در این معنا کسی است که راه را برود و هدایتشونده را به دنبال خود ببرد
کسانی را که در این مقام عبودیت به بالاترین درجه آن رسیده و عبد واقعی خداوند گشتهاند، خداوند متعال، همآنها را به منزله برگزیدگان خود برای انجام رسالت و یا بالاتر از آن به عنوان امام و راهنما و هدایتگر نوع دوم برمیگزیند. صاحبان ولایت و امامت، همان برگزیدگان خداوند بزرگ و حکیم هستند که ولایت الهی به واسطه وجود آنها بر کل جهان گسترانیده شده است و عنوان ولی خدا و مظهر تمامی اسما و صفات خدا لقب گرفتهاند
تربیت ولایی
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.