مقاله ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری


در حال بارگذاری
14 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری دارای ۱۰۸ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری :

ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری

نام وی به عنوان استاد نظامی عروضی در تاریخ آمده است و از وی با عناوین فاضل و دانشمند یاد کرده اند که شاگرد و مرید ابوالهیثم (احمد بن حسن جرجانی) بود. در سیاق التاریخ آمده که او شعر نیز می گفته و در اواخر قرن پنجم در نیشابور وفات یافته است.
حسن بن علی بن قاسم بن عبدشادیاخی
تنها دانشمندی که به شادیاخی ذکر شده است او مکنی به ابوبکر بوده و در کتاب انساب سمعانی آمده است که وی به حضور ابوالقاسم قشیری رسیده و از فضلا و علمای قرن پنجم بوده است.

(سیاق التاریخ ـ ص ۲۵)
ابوالحسن علی بن حسن بن علی صندلی
یکی از مشاهیر فقهای حنفی در قرن پنجم و صاحب نفوذ و شهرت و اعتبار بیش از حد بود. وی حنفی معتزلی و واعظی خوش سخن بود. با طغرل به بغداد رفت و در بازگشت به نیشابور عزلت و انزوا گزید و چون ملکشاه از وی در این باب جویا شد بر او عتاب کرد و پاسخ داد: من می خواستم که تو بهترین پادشاه باشی که به زیارت علما می آیی و من بدترین علما نباشم که به دیدار شاهان می روند. (حدیث از رسول اکرم (ص))
وی به اعتبار مذهب فقهی (صنفی) و هم به اعتبار مذهب کلامی (معتزلی) با شافعیه و اشاعره نیشابور از قبیل ابومحمد جوینی و ابوالمعالی جوینی مخالفتها و جنگها داشته است صندلی منسوب به شغل کفش فروشی است. از این خاندان مردان بزرگی برخاسته اند وی در ۱۷ ربیع الاخر سال ۴۸۴ به روایتی سال ۴۸۰ فوت کرده در مدرسه خود در نیشابور مدفون شد.

(تعلیقات اسرارالتوحید بخش دوم دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی)
محمد بن فضل فراوی
محمد بن فضل بن احمد ملقب به ابوعبدالله را به عنوان امام متقین و اهل مناظره و محدث و واعظ نوشته اند که در میان مردم و اهل علم مورد محبت و وثوق بوده است و در سال ۵۰۳ در نیشابور فوت کرد.
(یاقوت در کتاب معجم البلدان)
عبدالله ابوسعد قشیری (۴۱۴ ـ ۴۷۷ هـ . ق.)
بزرگترین پسر ابوالقاسم قشیری و فاطمه دقاق بود که در سال ۴۱۴ در نشابور متولد شد و مبانی فقه و حدیث و روایت را از پدر و مادر آموخت و محدثی چیره دست و مصنری معروف و استاد در زبان عربی شد. وی عمر بسیار کوتاهی نمود و در سال ۴۷۷ از دنیا رفت از مخول فضلا و سرآمد علماء عصر خود بود. علم اصول و تفسیر را درس می گفت و شیخ مشایخ خراسان شد او دارای اشعار و قصاید نیک بود.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی)

عبدالله ابوسعید قشیری
دومین پسر ابوالقاسم قشیری که مادرش ام البنین فاطمه دقاق بود که فرزند چنین پدر و مادری باید به مقامات عالی علمی برسد. وی مدت ۱۵ سال خطیب مسجد منیعی نیشابور بود و هر جمعه از نو خطبه ای می خواند و نوشته اند که هیچ گاه خطبه او تکرار نشد و در زمان زندگی پدرش در مدرسه نظامیه نیشابور عصرهای جمعه مجلس املاء داشت. در سال ۴۹۴ هـ . ق. فوت کرد و در مدرسه دقاق نزدیک پدرش دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص ۴۷۹)

ابوالمظفر عبدالمنعم قشیری
کوچکترین پسر ابوالقاسم قشیری در صفر ۴۵۵ هـ . ق. متولد شد و از نَسَوی و حسان منیعی (سازنده مسجد منیعی در نیشابور) حدیث آموخت که بالطبع پدر و مادرش نیز معلمین او بوده اند. وی به مدت بیست سال در نیشابور به روایت حدیث پرداخت و بعد از ۷۷ سالگی در سال ۵۳۲ در نیشابور درگذشت. و در مقبره خانوادگی دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص ۴۹۹)
سید ابوعبدالله الحسین بن علی بن الداعی بن یحیی العلوی
معروف به نسابه در سال ۴۴۰ متولد و در سال ۵۱۳ در نیشابور وفات یافت. (شاید کتاب لباب الانساب را ابوجعفر بن محمد بن هرون برای او یا یکی از اعقاب او نوشته است.)
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص ۲۶۹)

ابن عبدالله عتیق ابن محمد الشوریانی
ابوبکر شیخ الکاشف وی صوام بالنهار (روز ، روزه) قرام با اللیل (شب زنده دار) بود در سال ۴۹۴ وفات یافت. وی ظاهراً همان ابوبکر سورآبادی صاحب تفسیر مشهور است که در زمان الب ارسلان تألیف شده است، نسخه ای از این قرآن که وقف بر مزار شیخ احمد جام و در گنجینه آن مزار محفوظ بود در سالهای اخیر قسمتهائی از تفسیر آن منتشر شد و قصص قرآن مجید مستخرج از این تفسیر را دانشمند محترم آقای دکتر یحیی مهدوی در سال ۱۳۴۵ به چاپ رسانید.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص ۲۸۴)
یعقوب ابن احمد بن مجمد بن محمد بن احمد القاری
استاد ادیب عالم معروف کثیرالتألیف اصول را نزد ابی سعد دوست آموخت. و مصاحبت کرد با امر ابوالفضل میکال و ابی العمید ابابکر مهستانی وی تألیفات و مکاتبات و اخوانیات بسیار بنظم و نثر داشت و در سال ۴۷۴ وفات یافت.
(لغت نامه دهخدا ـ ج )
طاهر بن محمد بن احمد بن محمد بن یوسف الثعامی
ابوعبدالرحمن ادیب فقیه فاضل از خانواده علم و فضل که از اصحاب اصم استماع حدیث کرده بود و همینطور از اصحاب ابی علی الرفا و در مجالس اصلاً در نیشابور حدیث می گفت. بزرگان و ائمه و همچنین خواجه نظام الملک در مجالس او حضور میافتند وی کتابی به فارسی در شرایع و احکام تألیف کرد در سال ۳۹۹ متولد شد و در سال ۴۷۹ وفات یافت.
(سیاق التواریخ ـ عبدالفاخر ………)
عبدالرحیم بن عبدالکریم هوازن قشیری

ابونصر امام الائمه وی در انواع علوم تبحر بود و برای تحصیل علم شب زنده داری می کرد و چون به مکه عزیمت نمود جمعیت بسیاری با او همراه شدند موقعیکه به بغداد رسید چیزی در آن شهر اقامت ساخت و مجلس درس برقرار کرد بسیاری از خواص و عوام از جمله ابی اسحق شیرازی و ائمه دیگر در مجلس درس او حضور می یافتند وی شعر نیکو می گفت عاقبت در روز جمعه ۲۸ جمادی الاخر سال ۵۱۴ در نیشابور وفات یافت و در مقبره باب عروه دفن شد.
ابن خلکان می گوید او امامی بزرگ بود و علماء بغداد می گفتند مانند او ندیده اند و بسبب اعتقاد و تعصبی که او در مذهب اشاعره داشت حنابله را با وی حضومت و دشمنی بود و کار به فتنه می کشید و جماعتی از دو طرف کشته شدند تا اینکه نظام الملک او را به نیشابور فرستاد.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ انجمن آثار ملی ـ ۱۳۳۵ هـ . ش.)

ناصرخسرو علوی قبادیانی
(در نیشابور مذهب حاکم بر جامعه روح ناصر خسرو را سیراب نمی کرد.)
ناصرخسرو بعد از اینکه سفرها کرد و مباحثات فراوانی نمود. سفرهایش در ایران، ارمنیه، آسیای صغیر، شام، فلسطین، حجاز، سودان، قیروان و مصر بود. سه سال در مصر اقامت گزید و چهاربار حج بجا آورد. در مصر به مذهب اسماعیلی و باطنیان گرایید و پیش از آنکه در این آیین مراحل مستجیب و مأذون را پشت سر گذاشت و شایستگی دعوت و سمت داعی را احراز نمود به دستور خلیفه فاطمی به عنوان «حجت جزیره خراسان» به بلخ بازگشت. در این سال ۵۰ سال از عمر می گذشت و با شور و اعتقادی استوار و تعصب سخت به نشر دعوت باطنیان پرداخت. دستگاه خلافت و اهل سنت و جماعت دعوتگری او را برنیافت و با وی از در دشمنی درآمدند.

(چشمه روشن ـ دکتر غلامحسین یوسفی ـ انتشارات علمی تهران ـ ۱۳۶۹)
حکیم ناصرخسرو دوبار به نیشابور آمد. در بار دوم ظاهراً علما و روحانیون با او نظر خوبی نداشتند و شاید در این سفر متنکراً به نیشابور وارد شده است و برای اطمینان بیشتر در خانه قاضی القضات امام ابوسهل صعلوکی که امام و بزرگ خراسان بود منزل گزیده اما اقامت وی در نیشابور با وجود حمایت صعلوکی شاید خالی از مخاطره نبوده است بهمین جهت بگفته سیاق التواریخ روزی صعلوکی به وی گفت که تو مرد بزرگی هستی و چنین می بینم که علماء خراسان قصد تو می کنند. صلاح در آن است که از این دیار سفر اختیار کنی.

ناصرخسرو از شهر نیشابور بجانب بلخ متواری و عزیمت نموده و از آنجا بکوهستان بدخشان رفت و در دره یمگان اقامت گزید و در همانجا وفات یافت. اهالی دیزباد بالا (علیا) که در کوههای نیشابور واقع است و نیز بعضی از مردم شش طراز سبزوار اسماعیلی هستند شاید اقامت ناصرخسرو در نیشابور و تبلیغات پنهانی او در گرایش بعضی از مردم آن حدود باین آیین مؤثر بوده است.
(تاریخ نیشابور ـ ثابتی ص ۳۵۲ و ۳۵۳)

ابوبکر پوشنگی
سال ۴۷۳ در هرات متولد شد و علم فقه را آموخت. وی را امامی فاضل و پرهیزکار نوشته اند که به نیشابور آمد و مدتی تدریس کرد. تا سال ۵۴۳ هـ . ق. در همین شهر درگذشت.
(مشاهیر نیشابور ـ ص ۵۸۰)
ابوالحسن واحدی
علی پسر احمد ناصر نامبردار به واحدی نیشابوری از دانشمندان بزرگ نحو و حدیث و از مردم نیشابوری. وی به بسیاری از شهرها سفر کرده است و در نزد خواه نظام الملک احترامی بسیار داشته وی در سال ۴۶۸ هجری در نیشابور چشم از جهان فرو بست. از نوشته های او می توان کتاب البسیط در تفسیر قرآن و کتاب الوسیط و کتاب الوجیز را نام برد.
(فرهنگ ۳۰۰۰ تن از بزرگان و ناموران ایران ـ دکتر عبدالعظیم رضایی ـ انتشارات اقبال ۱۳۸۳)
ابوالمعالی

عبدالملک پسر عبدالله از فقیهان نامدار و از بزرگان مذهب شافعی در سال ۴۱۹ هجری در نیشابور زاده شد و در همان شهر نزد پدر خود دانش های آن روز را آموخت. سفری هم به حجاز و بغداد کرد. خواجه نظام الملک اوقاف دانشگاه نظامیه نیشابور را به او واگذاشت و او مدت ۳۰ سال در آنجا سرگرم تدریس بود. در سال ۴۷۸ در نیشابور درگذشت.
(فرهنگ ۳۰۰۰ تن از بزرگان ـ ص ۱۵۲)
احمد بن حسین بن احمد خزاعی

رازی الاقامه، نیشابوری الاصل ، خزاعی القبیله، جد عالی شیخ ابوالفتوح مفسر مشهور از اکابر علمای قرن پنجم هجرت می باشد که سید رضی و سید مرتضی و شیخ طوسی (متوفی سال ۴۹۰ هـ . ق.) درس گرفته و از تألیفات اوست:
۱ـ امالی الحدیث در چهار جلد
۲ـ الروضه در فقه و سنن
۳ـ عیون الاحادیث الروضه در فقه
۴ـ المفتاح در اصول و غیر اینها و سال (۴۸۰ هـ . ق.)

(ریحانه الادب ج ۲ ص ۱۳۴ در دایره المعارف تشیه ص ۱۴۷ از اکابر علمای امامیه بوده است.)
محمد بن احمد بن حسین خزاعی
جد شیخ ابوالفتوح رازی مفسر مشهور، کنیه اش ابوسعید، لقبش شیخ مفید از ثقات و اعیان علمای امامیه می باشد که بسیار جلیل القدر بود و تألیفاتش بدین شرح است:
۱ـ الیفهیم فی بیان التقسیم
۲ـ الرساله الواضحه فی بطلان دعوی الناصبه
۳ـ الروضه الزهرا فی مناقب الزهرا یا فی تفسیر فاطمه الزهرا (ع)
۴ـ الفرق بین المقامنی و تشبیه علی (ع) بذی القرنین

۵ـ کتاب الاربعین فی فضایل امیرالمؤمنین
۶ـ منی الطالب فی ایمان ابی طالب
۷ـ المولی که همه آنها را شیخ ابوالفتوح رازی نوه مؤلف بواسطه پدرش از خود مؤلف روایت
می نماید.
(ریحانه الادب ج ۲ ص ۱۳۴)
ابوعبدالله الخبازی
محمد بن علی بن محمد بن الحسن المقری الامام ابوعبدالله الخبازی از بزرگان مشهور نیشابور بزرگ محافل و مجالس بود. استاد در قرائت قرآن که در مجلس او بزرگان و فرزندان ائمه حاضر می شدند و بوسیله او تبرک می جستند. مؤلف کتاب الأبصار محتوی اصول روایات و عزائبش می باشد که در سال ۴۴۹ در ماه رمضان فوت نمود.

شبها بیدار می ماند و قرآن می خواند و دعا می کرد و گریه می نمود. و درباره او گفته اند که مستجاب الدعوه بوده که بعد از او مثلش دیده نشده است.
(سیاق التاریخ ج ۱ ص ۶۶)
ابوبکر الشحام
محمد بن محمد بن احمد بن ابی عبدالرحمان محمد بن یوسف ابوبکر ابن ابی نصر الشحام الشروطی امقری از فضلای مشهرو و ثقه و از زهاد و عباد بود. قرآن زیاد قرائت می کرد. نماز زیاد می خواند و در یک رکعت یا دو رکعت نماز ختم قرآن می کرد و بر این کار مداومت می کرد. در سال ۴۴۲ فوت کرد و در مقبره الحسین نزدیک یحیی بن یحیی دفن شد.
(السیاق ج ۱ ص ۴۴)

الفامی الفارسی
محمد بن عبیدالله بن محمد بن محمد بن عبدالله الفامی الفارسی ابوبکر فاضل و حدیث فراوان شنید و در راه کسب حدیث تمام مالش را هزینه کرد و در نزد الحاکم ابی عبدالله تلمذ نموده و در سال ۴۲۰ فوت نمود.
(السیاق ج ۱ ص ۴۶)
صاعدی فراوی
محمد بن فضل بن احمد بن محمد بن احمد بن ابوالعباس صاعدی فراوی نیشابوری ملقب به ابوعبدالله کمال الدین، از محدثین و فقهای قرنهای پنجم و ششم نیشابور بود که محضر درس امام الحرمین را درک کرده و پس از مسافرتهایی به حجاز و عراق به نیشابور بازگشت و در مدرسه ناصحیه و امامت مسجد مطرز مشغول شد.
فراوی از بسیاری از دانشمندان حدیث شنید. او در سال ۴۴۱ متولد شد و در سال ۵۵۱ در همین شهر فوت کرد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص ۴۰۸)
ابوعلی حسن بن مظفر

از بزرگان نیشابور و از مشایخ // بوده در سده پنجم می زیسته و در سال ۴۴۲ یا ۴۴۳ هجری بدرود زندگی گفته است. کتابهایی نوشته از آن جمله تهذیب اصلاح المنطق ابن سکیت ـ تهذیب دیوان الادب اسحق بن ابراهیم فارابی ـ ذیل یتمه الیتمه عبدالملک ثعالبی و دیوان شعر.
(فرهنگ ۳۰۰۰ تن از دانشمندان … ص ۱۱۰۷)
ابریشمی نیشابوری

ابوالحسن ابریشمی نیشابوری از حافظان قرآن و امام جامع نیشابور بوده است وی را حریص در تحصیل نوشته اند که در اکتساب فضایل و تحصیل علوم حکمی بذل و همتی آزمندانه داشت. او همراه پسرش محمود به غزنه رفت و مورد حسادت حکمای آن جا قرار گرفت و آزار زیاد دید. وی را مجبور کردند در سلک قاریان قرآن دربار درآید که نوشته اند هر روز به دارالسلطنه غزنه می رفت و وظیفه قرائت را بجا می آورد یا وفات یافت. پسرش محمود در طب و هندسه دستی داشت و مورد توجه سلطان بود.
(مشاهیر نیشابور ص ۳۶۷)
العلوی الحسینی (۴۰۵ ـ ۴۸۰)
محمد بن محمد بن زید العلوی السید الامام ابوالحسن و ابوالمعالی دارای دو کنیه بود و فاضل در دین و ثقه در عصر خودش. ابوسعد المسعانی گوید: افضل علویین زمانش بود و او معرفت کامل به حدیث داشت. یوسف بن ایوب الزاهد درباره او گفته: علویی فاضل تر از او ندیدم.
الامام ابوالحسن دارای اشعاری به عربی است. و احادیث فراوانی از ابی علی بن شاذان و ابی علی الواسطی و غیرهم نقل کرده است. به سمرقند برگشت و در سال ۴۸۰ در آنجا کشته شد.
(تاریخ نیشابور ـ المنتخب من السیاق ـ الحافظ ابوالحسن عبدالفاخر بن اسماعیل الفارسی ناشر جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه فی قم المقدسه سال ۱۴۰۳ هـ . ق ۱۳۶۲ هـ . ش ص ۶۲)
ابوالقاسم العلوی

محمد بن احمد بن مهدی العلوی ابوالقاسم فاضل و از مروجین مذهب شیعه بود که جامع علوم بود و عارف به مذهب تشیه در سال ۴۶۵ هـ . ق. فوت کرد. و در مقبره الحیره دفن گردید.
(المنتخب السیاق ـ ص ۶۸)
هبه الله بن محمد بن الحسین الشیخ الامام الموفق بن قاضی
«امام موفق نیشابوری»
امام و رکن الاسلام ابی عمر بسطامی نوه شیخ امام ابی الطیب سهل بن محمد بن سلیمان صعلوکی که در ایام شباب مقدم و رئیس اصحاب شافعی بود و امام ابی اسحق اسفراینی و زیادی و سایر ائمه و مشایخ از او تبعیت می کردند و در مکاتبه از طرف دیوان سلجوقی او را جمال الاسلام می نوشتند و از طرف القائم با مردالله شیخ الاجل خطابه می کردند در سال ۴۰۴ وفات یافت. امام موفق همان کسی است که عمیدالملک کندری را به طغرل معرفی کرد و او را به وزارت رسانید. امام موفق از هواخواهان سلجوقی بود و سلطان مسعود کینه او را در دل داشت.

به همین جهت موقعی که بسلطان مسعود نیشابور از دست طغرل خلاص ساخت و طغرل بجانب مرو گروید. امام موفق نیز به اتفاق او از نیشابور خارج شد.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ص ۳۸۸)
عمیدالملک ابونصر منصور بن محمد کندری
وزیر طغرل سلجوقی از دهقان زاده های ناحیه بشت از قراء کندر بود در ایام جوانی به نیشابور آمد و در زمره عمال دولت منسلک شد و جزو مأمورین مالیات گردید و پس از چندی در خدمت امام موفق نیشابوری درآمد و این موقعی بود که امام موفق در دستگاه طغرل صاحب نفوذ بود. ابونصر کندری بوسیله امام موفق بخدمت طغرل راه یافت و چون مردی باهوش و دانا بود بزودی معروف گردید.

ابونصر کندری مردی عالم و دانا و خوش سیما و خوش بیان بود و بیشتر زبانهای را به خوبی میدانست. از جمله زبانهای عربی و هندی و ترکی را و با هر طایفه ای بزبان خود آنها صحبت می کرد. وی مردی نویسنده و ادیب و نیکو شعر بود و چون به مقام صدارت رسید دستور داد دیوانها و دفترهای دولتی و مکاتبات رسمی را بفارسی نویسند و ترکان را به آموختن فارسی تشویق کرد.

عمیدالملک کندری مذهب حنفی داشت و در اوایل در این مذهب متعصب بود. اما بعد از این تعصب دست کششد. او شغل وزارت را بخوبی از عهده برآمد و با ثروت و تمکن زیادی که داشت همه امراء و رؤساء و لشگریان را بخود جلب کرده بود. ولی نسبت به اهل سنت و جماعت مخالف شدیدی داشت و سعی می کرد آنها را متفرق ساخته و از دیار خود آواره نماید و شاید یکی از دلایل دشمنی شدید خواجه نظام الملک ۱۶ و همین موضوع بود. در کتاب منشأت بهانی تألیف غیاث الملک اسمعیل بن نظام الملک ابرقوهی که در سال ۷۴۶ تألیف شده می نویسد:

ابونصر کندری عمیدالملک در زمان وزارت سلطان طغرل بر ولایت و رعیت توقیعی نداشت. (یعنی حقوق نمیگرفت) اما بهر وقت از خزانه اخراجات عالی همتانه او کردندی. چون سلطان طغرل وفات یافت و اولادی از او باقی نماند برادرزاده او الب ارسلان سلجوقی جانشین او شد و خواجه نظام الملک را بوزارت برگزید وی که با عمیدالملک کندری بسیار دشمن بود دستور داد تا او را دستگیر و زندانی ساختند و پس از چندی او را مخلولاً به نیشابور نزد ابی علی حسان بن سعید منیعی فرستاد.

منیعی همان کسی است که جامع منیعی نیشابور را ساخت و این در موقعی بود که منیعی ریاست نیشابور را داشت و قطعاً قبل از آن زمانی بود که منیعی امور دنیایی را ترک گفته و بعبارت و اعتزال بسر می برده است.
عمیدالملک کندری را یک چند در نیشابور در بند داشتند پس از آن او را به مرو فرستادند و یک سال دیگر نیز در آنجا زندانی بود تا اینکه عاقبت او را با وضعی فجیع بقتل رسانیدند و سرش را به نیشابور و جدش را به کندر فرستادند و این در سال ۴۵۶ بود. (کامل ابن ایثر)
حسن صباح در ضمن نامه ای که در جواب سلطان ملکشاه سلجوقی نوشته و ایرادهایی که در آن نامه بکارهای ناصواب خواجه نظام الملک می گیرد چنین می نویسد. نظام الملک که کدخدای ملک است. خواجه ای چون ابونصر کندری را که در هیچ عهدی و در هیچ ملک چنان کدخدائی پای در میان کار ننهاده بتزویر آنکه در ملک وصال سلطان تصرف می کند. شهید کرده و از میان برداشت.

(کتاب اسناد و نامه های تاریخی ص ۳۵)
امام علامه رضی الدین نیشابوری که از اجله علما و فقها است در نیشابور سکونت دارد حکایت می کند:
که وقتی طغرل به نیشابور آمد. وزیر او ابونصر کندری بود. سلطان معتزلی بود وزیرش شیعی او امر کرد بر بالای منبر تمام مذاهب را لعن کردند و چون امام قشیری این شنید از مملکت طغرل خارج شد و گفت من نمی توانم در مملکتی که مسلمانان را لعن می کنند بمانم و امام الحرمین نیز از نیشابور خارج شد و به حجاز رفت.

(آثار البلدان ـ ص ۴۷۴)
عمیدالملک کندری در موقع مرگ بیش از ۴۰ سال نداشت و شاید یک دلیل دیگر قتل او علاوه بر موضوع اختلاف مذهب این بود که الب ارسلان میترسید که عمیدالملک با آن همه لیاقت و علم و تدبیری که داشت فته ای برانگیزد و داعیه ای بر پای سازد. عمیدالملک کندری در نظم و نثر استاد بود دارای معلومات و فضایل بسیار بوده است و در اغلب کتب رجال این موضوع تصریح شده است. سخن سرای نامی فخرالدین اسعدگرگانی در مدح عمیدالملک کندری اشعاری دارد که در ضمن آشنایی او به زبانهای مختلف وصف می کند. آنها به زبان دانی عمیدالملک و ضمناً به شاعری او نیز اشاره می نماید و از این اشعار نیز چنین معلوم می گردد که ترغیب و تشویق او در پیشرفت و رونق نثر و نظم فارسی بسیار مؤثر بوده است.

چو ایزد بنده ئی را یار باشد دو چشم دولتش بیدار باشد
ز پیروزی بدست آرد همه کام ز به روزی بچنگ آرد همه نام
حکیمی زیرکی مرد آزمائی کریمی نیکخوئی نیک رأی
سخنگوئی سخندانی ظریفی هنرمندی هنرجوئی لطیفی
کجا درگاه سلطان را عمید دست بهر کاری و هر جائی حمیدست
به پیروزی و بهروزی مؤید ابونصر است و منصور و محمد

ازین گیتی سوی دانش گراید زدانش یافتن دانش فزاید
خرد را پیش خود دستور دارد دل از هر ناپسندی دور دارد
هر آوازی بداند چون سلیمان هزاران دیو را دارد فرمان
چنان گوید زبان هفت کشور که گویی زان زمنش بود گوهر
طرازی ظن رد کاو از طراز است حجازی نیز گوید از حجاز است
چو نژ هر زبانش خوشتر آید بنظم آن زبان معجز نماید
دری و تازی و ترکی سرآید با لفاظی که زنگ از دل زداید

چو با کهتر ز خود سازد پدروار چو با مهتر همی سازد پسروار
بود با همسران مثل برادر نباشد رادمردی زین فزونتر
ز هر شهری بدو گرد آمدستند ببحرجود او غرقه شدستند
اگر او نیستی ما را خریدار نبودی شاعری را هیچ مقدار
منابع: (تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ص ۲۹۰ و ۲۹۴ به نقل از کامل ابن ایثرـ آثار البلدان السیاق التواریخ)
امیر عالَم ابوالفضل عبیدالله بن احمد بن علی بن اسماعیل بن عبدالله بن محمد بن میکال

وی جمال دودمان آل میکال و در فضل و ادب و اصالت و نسب یگانه خراسان بود در مجلس درس او را ائمه و فقها و قضات و دانشمندان حاضر می شدند و از محضر او کسب فیص می نمودند. شعرای بسیاری او را مدح گفته اند وی دارای تألیفات بسیاری است از آنجمله کتاب المنتجل و کتاب مخزون البلاغه وی در سال ۴۳۶ در نیشابور وفات یافت.

کتاب ثمارالقلوب را ابومنصور ثعالبی بنام وی تألیف کرده است. آل میکال از خاندانهای بزرگ نیشابور و اکثر آنها عالم و فاضل و دانشمند بوده اند.این خاندان ایرانی که بقول الحاکم نسب آن به بهرام گور می رسیده است رئیس و حاکم واقعی نیشابور و دارای ثروت و تمکن بسیار بوده اند. در تاریخ بیهق می نویسد میکالیان خاندانی قدیم است در نیشابور و بیهق و از این خاندان است ابوالعباس امیراسماعیل بن عبدالله بن محمد بن میکال و از اولاد امیر ابوالعباس امیرابومحمد عبدالله است که رئیس نیشابور بود و دارائی خود را وقف خیرات و میراث ساخته بود. وی در سال ۳۹۲ وفات یافت.
(تاریخ نیشابور ـ سعید علی مؤید ثابتی ص ۲۹۴ و ۲۹۵)

ابوعلی نیشابوری
حسن بن مظفر اعمی مکنی به ابوعلی نیشابوری تألیفات او از این قرار است. التهذیب اصلاح المنطق ابن اسکیت، تهذیب دیوان الادب اسحق بن ابراهیم فاریابی، دیوان شعر، ذیل تتمه الیتیمه عبدالملک ثعالبی، وی در سال ۴۴۲ یا ۴۴۳ درگذشت. در معجم الادبا کتابهای محاسن من اسمه حسن ـ زیادات اخبار خوارزم، دیوان رسائل بن را جزء تألیفات او می نویسد.

(تاریخ نیشابور ـ ثابتی ص ۳۰۲)
امام ابوعبدالله محمد بن علی بن محمد بن الحسن مقری خبازی نیلی
از بزرگان متقدمان نیشابور کتاب الابصار را که محتوی اصول و غرایب است تألیف کرد و در سال ۴۴۹ وفات یافت.
(تاریخ نیشابور ـ ثابتی ص ۳۰۷)
حسن صباح در نیشابور درس خواند

حسن صباح که همدرس خیام و خواجه نظام الملک بود. مدتی در نیشابور اقامت داشت و در نزد امام موفق نیشابوری درس می خواند. موقعی که سلطان ملکشاه سلجوقی از جنگ قاوردبن جعفر بیک فارغ شد و به نیشابور آمد. حسن صباح در این شهر او را ملاقات کرد.
(تاریخ نیشابور ـ ثابتی ـ ص ۳۴۳ به نقل از حبیب السیر)
قاضی ناصحی
محمد بن عبدالله بن الحسین ابوبکر قاضی القضات ناصحی فقیه و فاضل استاد در علم کلام و خطی وافر در ادبیات و طب و عبدالفاخر فارسی گفته: افضل زمانش بود بین اصحاب ابی صیفه با امام الحرمین مناظره کرد و امام او را تعظیم نمود. قاضی نیشابور بود.
در سال ۴۸۴ در راه سفر حج نزدیک اصفهان وفات یافت.

(المنتخب السیاق ـ ص ۷۵)
قرن ششم
رضی الدین نیشابوری
نامش رضی الدین ابوجعفر محمد نیشابوری، زادگجاهش نیشابور، زاد روزش در جائی ثبت نشده اما سال فوتش را ۵۹۸ هـ . ق. ذکر کرده اند.
تذکره نویسان و نویسندگان از او با تعابیر و عناوین و اوصاف ستایش آمیز یاد کرده اند. از جمله: خواجه، امام، استاد رضی الدین، استاد // پیشوای دانشمندان و استاد البشر … در حلقه درس او چهارصد فقیه فاضل به شاگردی می نشستند.

او در تدریس روشی داشت که پیشینیانش نداشتند، پیش از او روش مناظره قانونمند نبود و او برای آن قاعده نهاد، از این رو شاگردانش از همروزگاران خویش برتر بودند، قدوه علماء بود، عالِمی کامل بود که در دس او هفت صف از طلاب علم می نشستند و به همت کریمانه او حوائج هر کس مهیا می گشت، استاد عصر بود از مخول رجال بود و در فقه تبحر داشت و با وجود اهمیت مقام علمی در شاعری هم شهرت یافت و این که مؤلف المعجم بارها از شعر او شاهد می آورد، اهمیت او را در هنر شاعری در عصر خویش نشان می دهد.

استاد فروزانفر آورده است : رضی الدین نیشابوری از اَجله فقها و علمای قرن ششم بشمار می رفت و او علاوه بر مراتب علم و دانش، دارای ذوق سرشار و طبعی لطیف بود و اشعار نیک می سرود و بیشتر مهارت او در قصیده و قطعه می باشد.
مولانا جلال الدین این بیت رضی الدین را :
گلی یا سوسنی یا سرو یا ماهی نمی دانم از این آشفته بی دل چه میخواهی نمی دانم
در دفتر ششم مثنوی موضوع حکایتی لطیف قرار داده است که حکایت از قبول شعر رضی الدین در آن عصر دارد. دیوان او قریب به ۴۰۰۰ بیت شعر دارد. از رضی الدین علاوه بر دیوان شعری به فارسی تألیفات ذیل را ذکر نموده اند:
۱ـ روضه الوفاء ۲ـ کتاب محیط

۳ـ مکارم اخلاق ۴ـ الطریقه الرضویه
(تلخیص از کتاب: دیوان رضی الدین نیشابوری شاعر قرن ششم هجری قمری تصحیح و توضیح ابوالفضل وزیرنژاد ـ انتشارات محقق چاپ اول بهار ۱۳۸۲ )
ابوالفتح رازی
حسین پسرعلی با لقب جمال الدین از دانشمندان بزرگ تفسیرو از ریشه ونژاد ایرانی و نیشابوری بود . در موز سال ۴۸۰هجری زاده شده مدتیدر ری می زیست و به پند و اندرز سرگرم بود؟ از جمله کتابها و نوشته های او تفسیر قرآن به زبان فارسی که در تهران چاپ شده است. وی در سال ۵۵۲ در ری چشم از جهان فرو پوشید.
(فرهنگ ۳۰۰۰ تن از بزرگان و ناموران ایران دکتر عبدالعظیم رضایی ـ انتشارات اقبال۱۳۸۳)
نیشابور زادگاه و پرورشگاه ابوالقاسم انصاری نیشابوری
سلیمان بن ناصر بن عمران (متوفی ۵۱۱یا ۵۱۲ هـ . ق.) از شاگردان امام الحرمین و ابوالقاسم قشری بود و کتابهای شرح الارشاد فی اصول الدین و الغنیه را در اصول تألیف کرد. انصاری مدتی را در حجاز و بغداد بسربرد و پس از بازگشت به نیشابور به خاطر زهد و دیانتی که داشت به سمت کتابدار نظامیه انتخاب گردید و هر روز از ظهر تا عصر در محل کتابخانه به درس می نشست و درسهایی از اصول می گفت.

(طبقات سبکی: ۷/۹۲)
ابوالقاسم مسعود بن احمد بنابوالقاسم نو بهاری

 

اهل نیشابور وعالم و فقـه و زاهد بود وی در سال ۴۷۴متولد و در سال ۵۴۱ وفات یافت و امام محمد یحیی بر او نماز گذارد.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ص ۲۸۹)
سید تاج الدین ابوالفتح شهرستانی صاحب کتاب
ملل و نحل و تألیفات دیگر در نیشابور درس خواند. در مدرسه نظامیه نیشابور تحصیل می کرد و علم حدیث را نزد ابوالحسن مدینی علی بن احمد شافعی از محدثین و علماء بزرگ نیشابور فرا گرفت. ابوالمظفر خوانی از فقهای شافعی و ابونصر قشیری عالم فقیه از استادان وی بودند.
شهرستانی در سال ۴۷۹ هجری متولد و در سال ۵۴۸ در شهرستانه وفات یافت و قبر وی اکنون زیارتگاه مردم آن ناحیه است.
(تایخ نیشابور ـ ثابتی ص ۳۵۷ و ۳۵۸)

نیشابور زادگاه و پرورشگاه اجل شهید فتال نیشابوری
الشیخ الثقه المفضال ابوعلی محمد بن حسن بن علی الحافظ الواعظ الفارسی النیشابوری یکی از معاصرین امین الاسلام طبرسی است. (قرن ششم هـ . ق.) متوفی ۵۰۸ و از علمای بزرگ تشیع می باشد. شیخ شهید ابوعلی محمد بن حسن بن علی بن الحافظ الفارسی النیشابوری صاحب کتاب روضه الواعظین و کتاب التنویر فی التفسیر که از مشایخ ابن شهر آشوب به شمار می رود. وی از علمای قرن ششم هجری است که به دست عبدالرزاق والی نیشابور به شهادت رسید، ایشان از شاگردان شیخ طوسی و علمای شیخ نیشابوری بوده است.
(الکنی و الالقاب ص ۲۲۸)

شیخ شهید سعید عالم بنیل، ابوعلی یا ابوجعفر بن حسن بن علی بن احمد بن علی نیشابوری معروف به فتال (فتیله فروش و فتیله ساز) و فارسی و ابن الفارسی از اکابر و ثقات علمای امامیه قرن ششم هجری، از مشایخ و اساتید ابن شهر آشوب (متوفی ۵۸۸ هـ . ق) یا صاحب کشاف از علمای عامه و ابوالفتوح مفسر رازی و فضل بن حسن مفسر طبرسی و نظائر ایشان از علمای طاصیه معاصر و هم طبقه و عالمی است جلیل، فقیه بنیل زاهد ، متقی ، متکلم محدث حافظ واعظ ، مؤلف دو کتاب التنویر فی معانی التفسیر و روضه الواعظین یا بصیره المتعظین و ابن شهر آشوب این هر دو کتاب را از خود مؤلف روایت نموده و او هم از شیخ ابوعلی پسر شیخ طوسی از خود شیخ طوسی (متوفی بسال ۴۶۰ هـ . ق) نیز روایت نموده و بواسطه پدر خود از سید مرتضی هم روایت می نماید بلکه در ایام کودکی درسی را که پدرش از سید میخواند شنیده است. عاقبت بدست عبدالرزاق رئیس نیشابور مقتول گردید.
(ریحانه الادب ج ۴ ص ۲۹۳)

ابن شهر آشوب از شاگردان او بوده و بهترین معرف فتال نیشابوری می باشد. کتاب روضه الواعظین چندین بار چاپ شده اخرأ با ترجمه و تحشیه دکتر محمود مهدوی دامغانی نشر در تهران به سال ۱۳۶۶ چاپ کرده است. تفسیر فتال نیشابوری معروف است. عنوان فتال به (تعبیر دیگر و احتمالاً اصلی آن) که نام بلبل می باشد به جهت طلاقت زبان و صراحت بیان که بسیار خوش بیان بوده است به ایشان داده شده است.
(طبقات مفسران شیعه ص ۴۰۲ ـ عقیقی بخشایشی)

در قرن پنجم و ششم شیعه بودن جرم بود و کسانیکه شجاعانه از مردم شیعه بودن دفاع می کردند جرم سنگین پرداخت می کردند. برای تحقیق بیشتر به منابع زیر مراجعه کنید:
(دایره المعارف ـ تشیع جلد اول ـ الذریعه ج ۴ ـ روضه الواعظین ـ حبیب السیر ـ النابس فی القرن الخامس)
نیشابور زادگاه و پرورشگاه عبدالرحمن بن محمد نیشابوری

(متوفی بعد از سال ۵۵۰ هـ . ق) ایشان کتاب امام ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری را که مهمترین اثر در تصوف و عرفان می باشد ترجمه نموده است. بعد از سال ۵۵۰ هـ . ق و به همت شادروان بدیع الزمان فروزانفر تصحیح و طبع شده است.
جلال الدین ابومنصور محمد بن السید الاجل ابی محمد

در سال ۵۲۸ سلطان سنجر نقابت نیشابور را بوی تفویض کرد ولی او قبول ننمود و گفت من مقدم سادات و نقیب آنها هستم از حیث علم و دیانت بخود اجازه نمی دهم که عامل سلطان باشم.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص ۲۸۳)

ابوجعفر احمد بن علی بن محمد بیهقی
پسر ابوصالح لغت شناسی تفسیرگوی و از فقهای معروف نیشابور که در حدود سال ۴۷۰ متولد و در سال ۵۴۴ وفات یافت. از تألیفات اوست:
المحیط ـ ینابیع اللغه ـ تاج المصادر
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ص ۲۸۴ و فرهنگ اعلام معین و منتخب السیاق)

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.