تحقیق در مورد مدرس دین ،پیامبر اعظم


در حال بارگذاری
17 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 تحقیق در مورد مدرس دین ،پیامبر اعظم دارای ۵۹ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد مدرس دین ،پیامبر اعظم  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد مدرس دین ،پیامبر اعظم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد مدرس دین ،پیامبر اعظم :

مدرس دین ،پیامبر اعظم
پیشگفتار
پیامبر گرامی اسلام فرمودند : «خیر الناس انفعهم للناس» سودمندترین انسانها آن کسی است که بیشترین نفع را برای دیگران داشته باشد یقیناً این نفع منحصر به سود مادی نیست بلکه نفع بزرگتر و ارزنده‎تر مربوط به منافع معنوی و فراهم نمودن زمینه‎های رشد و رستگاری انسانهاست.
از نظر پیامبر بزرگوار آن کسی در پیشگاه خداوند منان عزیزتر است که بتواند خود و جامعه خویشتن را به سوی کمال انسانی و ملکات الهی رهنمون باشد و این نعمت الهی راحت بدست نمی‎آید راه رسیدن به کمال و تخلق به اخلاق الهی راهی بس دور و پر مشقت است

در این راه باید از سرجان گذشت و مسیر سنگلاخ و در عین حال پر زرق و برق دنیا را طی کرد و دل در گرو خدا وپیامبران و اولیای خدا داشت.عه‎ای را به سوی خداوند متعال فرا خوانند، ملاحظه کنید،‌حضرت نوح با راه دور و درازش، حضرت ابراهیم با مشقات و آزمایشات سخت و طاقت فرسایش، حضرت موسی با دشمنان بی‎باک و لجوجش و بالاخره پیامبر اسلام با کفار قریش و دیگر قبایل عرب جاهلی، همه و همه درسهائی زنده و ارزنده برای ماست که اگر بخواهیم سالم و صالح زندگی کنیم چاره‎ای جز تلاش و مقاومت و صبر و پایداری نداریم و اگر بخواهیم برای دیگران نافع باشیم باید کمر به خدمت خلق بسته و برای آنان خدمتگزاری دلسوز و از جان گذشته باشیم.

در این راه یکی از چهره‎های درخشان سده اخیر که به حق سالم زیست و رستگار به سرای باقی شتافت شهید زنده یاد آیت الله سید حسن مدرس رحمت الله علیه بود او در دوران پر برکت زندگانی ابتداء به خودسازی پرداخت و علم و دانش را فراتر از درجه اجتهاد آموخت و مدارج کمال و تقوی را با اجتناب از معاصی و پرهیز از تجملات زندگی پیمود و سپس با دو سلاح علم و تقوی درصدد اصلاح جامعه فاسد و ذلت بار قاجار و دوران ستم شاهی پهلوی برآمد و در این راه سعی فراوان نمود و لحظه‎ای از پای ننشست.

در خانه کوچک خود، در جلسات درس، در محراب عبادت، در مجلس شورا، در کوچه و خیابان و در هر کجا که حضور داشت پیوست به راهنمائی خلق و جلوگیری از ظلم و ستم دشمنان اسلام، داخلی و خارجی، همت گماشت از تهدیدها، زدنها، ترورها، زندانها و تبعیدها نترسید تا سرانجام بر سر اعتلای کلمه حق جان باخت و به شهادت رسید.

امروز مرور در زندگانی این بزرگ مرد تاریخ اسلام و ایران می‎تواند درس ارزنده‎ای برای چگونه زیستن و چگونه مردن ما باشد سیره عملی آن بزرگوار در زندگی شخصی دستورالعمل کاملی برای هر انسانی است که بخواهد خوب زندگی کند، ساده و بی‎آلایش و دور از تجمل گرائی بسر برد. ملاحظه در شرح حال اجتماعی و سیاسی او سرمشق گرانقدری برای چگونگی فعالیت ما در جامعه و حضور در صحنه‎های سیاسی و اجتماعی است او به ما می‎آموزد که چگونه در برابر برنامه‎های صحیح و قانونمند سر تسلیم فرود آوریم و چگونه با بی‎خردان و توطئه چینی‎ها و کارشکنی‎های مخالفان برخورد کنیم و بالاخره با صبر و پایداری و پیروی از دستورات الهی و مقام ولایت و رهبری به ساخت و ساز جامعه اسلامیمان بپردازیم و سرانجام چگونه آمادگی لازم برای انتخاب بهترین شیوه مردن که همان شهادت در راه خداست را در خود فراهم آوریم.

آری به بیان امام راحلمان رضون الله تعالی علیه «در واقع شهید بزرگ ما مرحوم مدرس که القاب برای او کوتاه و کوچک است ستاره درخشانی بود بر تارک کشوری که از ظلم جور رضا شاهی تاریک می‎نمود وتا کسی آن زمان را درک نکرده باشد ارزش این شخصیت عالی مقام را نمی‎تواند درک کند ملت ما مرهون خدمات و فداکاریهای اوست و اینک که با سربلندی از بین ما رفته برماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی اعتقادی او را هر چه بهتر بشناسیم و بشناسانیم..»
هدف از تهیه این جزوه قدمی کوتاه در تحقق این خواسته حضرت امام (ره) است از خداوند منان می‎خواهیم که ما را قدردان نعمت وجود این بزرگان قرار داده و در مسیری که رضای اوست موفقمان بدارد.

آیت الله مدرس
در روزگار نخست
ولادت مدرس
شهید آیت الله سید حسن مدرس فرزند سید اسماعیل در سال ۱۲۸۷ هجری قمری در روستای سرابه اردستان دیده به جهان گشود او از سادات طباطبائی بود.

سید اسماعیل مردی پاکدامن و متقی و اهل علم بود زندگی خود و خانواده‎اش را در نهایت قناعت و سادگی اداره می‎کرد و فعالیت عمده او تبلیغ احکام الهی و به وعظ و خطابه اشتغال داشت مادر مدرس «خدیجه» زنی متدین و صالحه بود.
دوران تحصیلی آیت الله مدرس
مدرس در کنار مادرش تا سن شش سالگی در سرابه زندگی می‎کرد پدرش که چندی بود برای تبلیغ احکام اسلامی به قمشه (شهرضا) رفته بود مدرس را برای تعلیم به خدمت پدرش میرعبدالقای (پدر بزرگ مدرس) برد و تا سن چهارده سالگی نزد میر عبدالباقی که سید و عالمی بزرگوار بود به تحصیل علوم مذهبی پرداخت.

در این سال پدر بزرگ (میر سید عبدالباقی) وفات کرد و مدرس بنا به وصیت او برای ادامه تحصیل راهی اصفهان گردید.
سید حسن در سال ۱۲۹۸ وارد اصفهان شد و بلافاصله شروع به تحصیل نمود در حدود پنج سال موفق به فراگیری صرف و نحو و منطق و بیان نزد اساتید اصفهان از جمله مرحوم میرزا عبدالعلی هرندی شد. و سپس به یادگیری فلسفه و فقه پرداخت و درس خارج اصول را نزد دانشمند عصر، مرحوم شیخ مرتضی ریزی آموخت.

در این دوره از اساتید دیگر مدرس آقا سید محمد باقر درچه‎ای و آخوند کاشانی بودند.
سپس مدرس برای تکمیل تحصیلات عالیه خود در سال ۱۳۱۱ به نجف اشرف رفت در نجف اشرف به خدمت حضرت آیت‎الله حاجی میرزا حسن شیرازی رسید و از جلسات درس دیگر اساتید بهره جست تا پس از هفت سال جد و جهد به درجه اجتهاد نایل گردید و بالاخره در سال ۱۳۲۴، در سن ۳۷ سالگی به اصفهان مراجعت کرد.

اقامت مدرس در اصفهان
در اصفهان ابتدا خانه کوچکی به مبلغ ماهی ۱۲۰ریال اجاره کرد اما چندی بعد می‎گویند چند نفر از شترداران نذر کردند که هر سفری را به سلامتی به پایان برند بابت هر شتر یک ریال جمع‎آوری کنند و از آن مبلغ برای مدرس خانه‎ای بخرند بالاخره یکهزار و هفتصد ریال جمع شد و توانستند منزل مخروبه خریداری کنند با این امید که آن را تخریب نموده و از نو بسازند اما مرحوم مدرس راضی نشد خود با یک نفر کارگر مشغول ساختن اطاقی در آن محوطه شد و بالاخره با چند روز کارگری توانست اتاقی را برای زندگی مهیا کند، وی پس از ساختن این اتاق موفق شد تا دو فرزندش اسماعیل و خدیجه را که تا آن وقت در دهکده اسفه نزدیکی شهرضا زندگی می‎‏کردند به اصفهان آورده و در آن منزل مخروبه جای دهد.

تلاش مدرس برای مخارج روزانه
اگرچه زندگی ساده و بی‎آلایش مدرس مخارج سنگینی را به دنبال نداشت اما او از کودکی برای تأمین مخارج زندگی خود کار می‎کرد و خرج خود را از راه کسب حلال فراهم می‎نمود.
وقتی در اصفهان مشغول تحصیل علوم مذهبی بود کمتر از شهریه معمول که طلاب از سوی مراجعه تقلید دریافت می‎نمایند استفاده می‎کرد. او اکثراً درروزهای تعطیل به کار بنائی می‎پرداخت و با دستمزد کارگری خود روزگار می‎گذراند.

خود او می‎گوید من در جوانی از قریه سرابه کچو مثقال به اردستان و از آنجا به اصفهان آمده و مشغول تحصیل شدم برای تهیه مخارج روزانه و هزینه تحصیل مجبور بودم که در ایام تعطیل هفته به دهات بروم و لباس عوض کنم و مشغول کار عملگی و بنائی گردم تا مخارج تحصیل هفته بعد را فراهم کنم.
یک روز به «گز» رفتم، در آنجا پیشکار محمدرضا خان سرهنگ مرا به کار گل گماشت و دیوار باغی را نشان داد و گفت که این دیوار را خراب کن و عصر دو قران بگیر.
من قبول کردم و مشغول کار شدم نزدیک ظهر، یک اسب سواری آمد و در کنار من ایستاد و گفت: مشهدی خدا قوت، بقیه دیوار را خراب نکن.
من گفتم: آقا من شما را نمی‎شناسم کس دیگری دستور داده است که این دیوار را خراب کنم من هم باید کار خودم را انجام بدهم.
وبعد کلنگ را محمکتر به دیوار کوفتم.
آن مرد که بعداً فهمیدم خود صاحب ملک بوده است گفت: مرد حسابی مگر حرف سرت نمی‎شود این باغ مال من است، می‎گویم خراب نکن.
من جواب دادم البته ممکن است شما صاحب باغ باشید ولی من شما را نمی‎شناسم صاحب کار من دستور داده است که خراب کن و خودش باید بگوید خراب نکن نه دیگری.

سوار خشمگین شد و گفت:‌پدر سوخته قباله بنچاق از من می‎خواهد.
من گفتم: پدر سوخته هم نیستم البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر (کسی که ادعائی دارد باید دلیل بیاورد و کسی که انکار می‎کند می‎تواند قسم بخورد.
سوار اندکی به خود فرو رفت سربالا کرد و دوباره چشم به زمین دوخت و ناگهان شلاق به اسب زد و از آنجا دور شد و به خانه رفت.
من به کارخود ادامه دادم که ناگاه دو مأمور اسب سوار آمدند و مرا به خانه محمد رضا خان سرهنگ بردند خان به من گفت: ای مرد! می‎دانی من چرا آنجا تو را در مقابل سرسختی تنبیه نکردم؟
گفتم: نه، نمی‎دانم.

خان گفت: برای اینکه کسی تاکنون این چنین در برابر من ایستادگی نکرده بود من آن لحظه برای نخستین بار حس کردم که وجود ضعیفی هستم. و در عین حال اندکی فکر کردم و حدس زدم تو با این منطق و صحبت نباید کارگر حرفه‎ای باشی به من راست بگو تو چه کاره‎ای؟
جواب دادم اسم من میرزا حسن و طالب علم هستم و برای تهیه کمک هزینه تحصیلی به اطراف اصفهان می‎آیم.

سپس بسته کوچکی را که همراه داشتم بازکردم و قبائی را که در مدرسه می‎پوشیدم و عمامه‎ای را که بر سر می‎گذاشتم نشان دادم مرحوم محمدرضا خان چون چنین دید، یک نفر از منشیان خود را خواست و دستور داد حواله‎ای به یکی از تجار معروف اصفهان بنویسد به این مضمون: تا فلانی(سید حسن) در مدرسه طلبه است ماه سه تومان شخصاً برده و در حجره تحویل او بدهید و رسید هم لازم نیست سپس ناهاری آوردند و خوردیم و من به اصفهان برگشتم.
زندگی ساده
فاطمه بیگم دختر شهید آیت الله مدرس می‎گوید: بسیار اتفاق می‎افتاد که پدرم بدون قبا با پیراهن، در حالی که عبایش را به خود پیچیده بود به خانه می‎آمد ما می‎فهمیدیم که او فقیر و برهنه‎ای را در راه خود دیده و لباسش را که مورد نیاز او بوده، از تن درآورده و بخشیده است روزی به پدر گفتم اجازه بدهید مقداری کرباس تهیه کنم و در خانه داشته باشیم که بتوانیم در چنین مواقعی فوری برایتان لباس تهیه کنیم.

ایشان پاسخ داد: نه لازم نیست ممکن است دیگری به کرباسی که ما ذخیره می‎کنیم نیاز پیدا کند به همان مقدار که برای یک پیراهن و شلوار و یا قبا لازم است تهیه کنید فاطمه بیگم می‎گوید: باید اضافه کنم که ایشان در سال فقط از دو دست لباس کرباسی که عبارت بود از یک پیراهن و یک قبا و یک شلوار استفاده می‎کرد و تا یادم هست عبای ایشان را کهند دیدم.
تولد نور چشمم فاطمه بیگم اللقبه بها حبیه دو ساعت از ظهر روز پنجشنبه پنجم شهر محرم ۱۴ حوت ۱۳۲۲

بسم الله الرحمن الرحیم
ای نور چشم فاطمه بیگم
شما را بخداوند سپردم
بشما نصیحت می‎کنم سه
مطلب را اول نماز را
با قرآن خاندن ترک نکن
دویم پدر و مادر را دعا کن
سیم که رزند کانی خود قناعت کن
والسلام ۱۰ مهر ربیع الثانی
۱۲۲۲ سید حسن مدرس
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مدرس
حیات سیاسی مدرس

وقتی در سال ۱۳۲۴ حکومت مشروطه توسط مظفرالدین شاه در ایران به رسمیت شناخته شده در اکثر نقاط کشور هرج و مرج وجود داشت اصفهان هم از این نابسامانیها بی‎بهره نبود. حکام محلی هر کدام سعی داشتند رقبای خود را کنار زده و حکومت را در تصرف خود بگیرند. محیط آرام ودانش پرور اصفهان با این زد و خوردها به شهری ناامن مبدل شده بود.
در چنین موقعیتی مرحوم شهید مدرس به کم حاج آقای نورالله مسجد شاهی با تشکیل یک انجمن ولایتی فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد وی با کمک نیروهای مسلح بختیاری در مقابل اقبال الدوله حاکم اصفهان به مبارزه پرداخت.

وقتی اقبال الدوله شکست خورد صمصام السلطنه به حکومت اصفهان رسید و اداره امور شهر به انجمن ولایتی واگذار شد چیزی نگذشت که مدرس متوجه شد صمصام السلطنه لیاقت حکومتداری ندارد علیه او دست به اعتراض زد صمصام السلطنه هم دستور دستگیری و تبعید مدرس را صادر کرد.
خبر دستگیری مدرس مردم شهر را به وحشت انداخته و همه به کوچه و بازار ریختند، بازار تعطیل شد والی شهر ناچار عذرخواهی کرده و مدرس را با احترام به خانه بازگرداند اما بلافاصله تصمیم به قتل مدرس گرفت در دو نوبت در مدرسه جده او را به گلوله بستند خوشبختانه آسیبی به او نرسید و توانست از مهلکه نجات بیابد همین جا بزرگواری مدرس را ملاحظه کنید وقتی مجریان توطئه قتل را به حضورش آوردند او همه را بخشید و رهایشان کرد. مردان بزرگ الهی همیشه اهل بخشش و گذشت هستند و این شیوه پسندیده‎ای است که ما باید از آنها درس بگیریم.

در سال ۱۳۲۷ دوره دوم مجلس شورای ملی تشکیل شد و مرحوم مدرس به عنوان یکنفر ا ۵ عالم مجتهد به انتخاب علما و مراجع به مجلس راه یافت.
مهمترین اقدام مدرس در این دوره از مجلس، مخالفت او با اولتیماتوم روسیه بود.
روسیه با گردن کلفتی می‎خواست تا مجلس ظرف ۴۸ ساعت شوستر آمریکائی که امورمالی (وزارت دارائی) را به عهده داشت از ایران اخراج کند تا خود بیشتر بتواند آقائی نماید مدرس نه به جهت علاقه به شوستر، بلکه برای جلوگیری از نفوذ روسیه و تودهنی زدن به آنها به این خواسته مخالفت کرد و نگذاشت مجلس رأی مثبت به آن بدهد بالاخره با درخواست روسیه مخالفتت شد.
دوره سوم مجلس شورای ملی با کشمکشها روبرو بود که سرانجام گروهی از وکلا با پیشنهاد آیت الله مدرس یک دولت موقت تشکیل دادند.
مهاجرت
خواننده عزیز می‎دانید که در آن روزگار جهان در آتش جنگ بین الملل اول می‎سوخت دولت موقت که متشکل از ۲۷ نفر از نمایندگان مجلس و گروهی از افراد با نفوذ بودیک مهاجرت طولانی را آغاز کردند ابتدا به قم و سپس به طرف غرب و کرمانشاهان رفتند بعضی از جمله مدرس به اصفهان برای آگاهی مردم آمدند سپس ایشان به کرمانشاه و از آنجا به قصر شیرین و سپس به استامبول ترکیه رفت این مهاجرتها که تقریباً دو سال به طول انجامید سرانجام با درخواست دولت مرکزی پایان پذیرفته و مدرس به تهران بازگشت.

در این ایام اوضاع ایران بسیار آشفته شده و احمد شاه که جوانی نالایق بود بر کشور به ظاهر حکومت می‎کرد. و وثوق‎الدوله کسی که با رشوه گرفتن ۱۳۰۰۰ لیره انگلیسی قرارداد ننگین ۱۹۱۹ را با انگلیس امضاء کرد رئیس دولت بود وثوق الدوله سعی داشت این قرارداد را به تأئید مجلس برساند اما با پافشاری مدرس به تصویب نرسید و همین سبب عزل وثوق الدوله از ریاست شد و احمد شاه مشیرالدوله را به جای او انتخاب کرد.
در دوره چهارم مدرس به عنوان نایب رئیس مجلس انتخاب شد و در این دوره قوام السطلنه به عنوان رئیس الوزراء از مجلس رأی اعتمای گرفت در کابینه قوام السلطنه رضا خان با لقب سردار سپه وزارت جنگ را به عهده داشت.

مخالفت مدرس با وزارت رضا خان
مدرس شدیداً با این انتخاب مخالف بود او در این خصوص طی نطقی در مجلس گفت:
«عجالتاً امنیت در دست کسی است که اغلب ما خوشوقت نیستیم شما مگر ضعف نفس دارید که این حرفها را می‎‎زنید و در پرده سخن می‎گوئید ما بر هر کس قدرت داریم از رضاخان هم هیچ ترس و واهمه‎ای نداریم. ما قدرت داریم پادشاه را عزل کنیم، رئیس‎الوزراء را بیاوریم. سئوال کنیم، استیضاح کنیم، عزلش کنیم و همچنین رضاخان را استیضاح کنیم، عزل کنیم، می‎روند در خانه‎شان می‎نشینند قدرتی که مجلس دارد هیچ چیز نمی‎تواند در مقابلش بایستد شما تعیین صلاح بکنید مجلس بر هر چیزی قدرت دارد.»

در همین دوره تلاش مدرس علیه مستوفی الممالک سبب شد تا بالاخره او استعفاء نمود و مشیرالدوله مامور تشکیل کابینه جدید شد هنوز چهار ماه بیشتر نگذشته بود که مشیرالدوله زیر فشار سردارسپه (رضا خان) استعفاء کرد و صحنه سیاست و ریاست برای رضاخان آماده شد بالاخره در سوم آبان ماه۱۳۰۲ رضاخان به عنوان رئیس الوزراء از سوی احمد شاه انتخاب شد. شروع کار رضاخان به عنوان نخست‎وزیر در واقع پایان کار سلسله قاجاریه است.
دوره پنجم مجلس در بهمن ماه ۱۳۰۲ افتتاح شد.

جلوگیری از جمهوری رضاخانی
در دوره پنجم بیشترین تلاش مدرس جلوگیری از دسیسه رضاخان است رضاخان با طرح تغییررژیم مشروطه به جمهوری در صدد بود تا حکومت قاجار را منقرض و خود زمام امور را بدست گیرد.
مدرس که پی به توطئه رضاخان برده بود با همه وجود به جانبداری از مشروطه پرداخت و در مخالفت با حکومت جمهوری نطقهای مفصلی در مجلس داشت او می‎دانست آنچه رضاخان به دنبال آن است حکومتی استبدادی با روی کار آمدن شخص او برای همه عمر است. رضاخان همان چیزی را می‎خواست که از چندی قبل در ترکیه توسط آتاترک پیاده شده بود وگرنه رژیم جمهوری که مبتنی بر آراء و عقاید مردم و نمایندگان حقیقی آنها باشد چیزی نبود که امثال مدرس با آن مخالفت کنند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.