مقاله معماری منظر
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله معماری منظر دارای ۸۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله معماری منظر کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله معماری منظر،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله معماری منظر :
معماری منظر
مقدمه این نخستین بار است که به گونهای تخصصی به معرفی حیطههایی که «معماری منظر» را در بر میگیرد، پرداخته میشود. بدین لحاظ از قانون عام خطاپذیر بودن، بویژه در تجربه اول نمیتوان مستثنا بود. محتوای این مقاله ضمن توجه به پارهای از مطالب نو در معماری منظر، مطالب مقدماتی این حرفه را نیز در بر دارد. از این رو بخشی از مطالب به بیان مفاهیم معماری منظر میپردازند، و بخشی دیگر پا فراتر میگذارند. یکی از موضوعهایی که در این عصر نگرانیهای جدیای به دنبال داشته است،
رابطه رو به زوال انسان و طبیعت است. طبیعی که به سان گاهوارهای، انسان را در خود جای میداد، اینک به طرزی غریب جایگاه و منزلت معنوی پیشین خود را از دست داده است. از نظر بسیاری از اندیشمندان، هم زمان با پیشرفتهای فنآوری، از زمین به عنوان منبع اصلی تأمین نیازها استفاده شد و این آغازی بود بر آنچه امروزه انسان را احاطه کرده است. انکشانی که بر سراسر فنآوری جدید حاکم است، خصلت در افتادن، به معنای تعرض را دارد. به گونهای که انرژی نهفته در طبیعت، اکتشاف شده و حبس میگردد (هایدگر). شعر و ادبیات و فلسفه، در حقیقت نمود بیرونی روح انسان و اجتماع انسانی است و جامعه انسانی را به وحدت اجزای طبیعت و کل هستی مرتبط میسازد (استوارت، ۲۰۰۰). از این رو
تلاش برای ارتباطی از این است با طبیعت نیز حائز اهمیت است. از جمله این تلاشهای هنری، میتوان به جنبشهای اواخر دهه ۱۹۶۰ اشاره کرد. موجی از توجههای هنرمندان به طبیعت و زمین، نهفتی با عنوان هنر زمینی یا Land Art را بوجود آوردند که به اسامی مختلفی همچون Nature Art. Earth works خوانده شدند. این گروه از هنرمندان، زمین و طبیعت را به مثابه بوم خود قلمداد میکردند و سعی در انکشان آن داشتند. در این گرایش، توجه به مفاهیم و مضامین طبیعت برپایه برداشتهای شخصی انجام میپذیرد. معماری منظر از این
تلاشها در رهیافتهای آنان، اثر پذیرفته است. موج دیگری از توجهها نسبت به منظر و محیط، نگاهی توأم با فلسفه طبیعت است. در این نگاه، بوم شناسی (ecology) ارتباط تنگاتنگی با فلسفه بوم نهاد ecophilosophy پیدا میکند. این رویکرد در مراحلی، اخلاقگرایی در طبیعت را پیش میکشد. در دهه ۱۹۷۰، پروفسور مایان مک هارگ چنین مطرح کرد که منظر (Landscape) در واقع نظامی بوم شناختی و متکی بر عدد مل محیطی، نظیر زمین شناسی، حیات گیاهی، حیات جانوری، کاربری زمین و جزء آن است. پژوهشگران این عرصه، تمایل
به ایجاد ارتباطی عقلانی با ذات و سرشت بوم و طبیعت دارند. آنها درصدد جستجو برای دستیابی به منطقیترین الگو برای درک طبیعتاند. معمای منظر، پیش از هر حرفه طراحی محیطی، حرفهای در حل پیشرفت است. معماری منظر یکی از متنوعترین حرفههای طراحی است. در دهه ۱۹۲۰، طراحی شهری به عنوان حرفهای مستقل با برنامهها و سازمانهای خاص خود از معماری و معماری منظر جدا شد. اما با وجود این، معماری منظر به مثابه نیرویی عمده در برنامهریزی و طراحی شهری همچنان به قوت خود باقی ماند و به پیشرفت خود ادامه داد. به طوری که در اواخر قرن بیستم به دشواری میشد آن را با چند اصطلاح ساده توصیف کرد، زیرا دامنه این حرفه بسیار وسیع و پروژههای آن بسیار متنوع گشته بود. طراحی
منظر، یعنی هسته تاریخی این حرفه که به طراحی بر جزئیات فضاهای باز برای فضاهای مسکون، تجاری، صنعتی، نهادی و همگانی میپردازد. طراحی منظر مستلزم برخورد با سایت به مثابه هنر، ایجاد تعادل بین سطوح سخت و نرم در فضاهای بیرونی و داخلی است. اگر چه انسان از نخستین گامهای حرکت و فعالیت خود در عرصه محیط برای ایجاد محیط مناسب
زیست ـ چه در فضاهای بسته و چه باز ـ با توجه به میزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محیط با تعمق برخورد کرده است و تدابیر او همواره در قالب مصلحت اندیشی و نگاه بد جوانب موضوع انجام گرفته است، اما این تدابیر تا صد و پنجاه سال پیش، به عنوان دانشی نظاممند وجود نداشت. از اواخر قرن ۱۹ (نوزدهم) به دلیل تغییر شرایط مناسب انسان در عرصه محیط، ناشی از انقلابهای صنعتی، او دریافت که در ادامه حرکت و ایجاد تغییر در شکل و نظام محیط پیرامونی خویش، باید به نگاهی منسجم و نظاممند مسلح باشد و توجه بیشتر به برخی مسائل نو و تجدیدنظر در مناسبات کهن خود با عناصر پیرامونیاش را مد نظر قرار دهد. در طول حدود یکصد و پنجاه سال که از عمر پیدایش معماری منظر میگذرد، حوزه فعالیت و نقش و کارکرد این رشته بتدریج شفافتر و مشخصتر شده است. با وجود این، تعاریف متفاوتی نیز از آن به دست داده شده، که هر کدام در جای خود با توجه به دیدگاههای
تخصصی مربوط، بیانگر مفاهیم و ارتباط ویژهای با مقوله طراحی منظر و به عنوان مبنای آن دیدگاه قابل توجه است. ریچارد مویر (Richard muir) در مقدمه کتاب خود با عنوان Approaches to the landscape به این موضوع اشاره دارد که با وجود بررسیها و کارهای زیادی که درباره معماری منظر انجام گرفته، این رشته به مثابه درختی به نظر میرسد که شاخههای زیادی دارد و از بدنه اصلی آن، دیدگاهها و نگرشهای متفاوت جوانهزده و رشد کردهاند. او ضمن جمعآوری دیدگاههای متفاوت درباره مفهوم و آموزش منظر، به دو دیدگاه عمده کارشناسانه اشاره میکند، دیدگاهی بر زمینههای تاریخی، جمعیتی و مسایل اجتماعی و فرهنگی در تماس و تداخل با طبیعت تکیه دارد، و دیدگاه دیگر، ریشه در جوانب جغرافیای انسانی و بازتاب
عناصر طبیعی و جغرافیایی در سایر علوم دارد. که بعدها، پیرامون این گروه به مباحث زیبایی شناسی منظر و نمادگرایی متمایل شدند و جریان فکری معینی را بوجود آوردند. معماری منظر ناشی است که به فضای بیرونی ـ چه از دیدگاه محیط زیست و طبیعت، چه از دیدگاه رابطه آن با زندگی انسان، و چه از دیدگاه هنر و زیبایی شناسی ـ میپردازد. برای آشنایی بیشتر با ابعاد این دانش، آشنایی بیشتری با ادبیات و فرهنگ واژگانی که در این زمینه رواج دارد، مورد نیاز است. در عین حال، لازم به توضیح است که واژه معادل Landscape در
فارسی از لحاظ مفهومی چندان جا نیافتاده است، به همین دلیل ضروری است که پیش از ورود به مباحث اصلی و کلیدی، مفاهیم اولیه مربوط، مورد بررسی و مطالعه بیشتر قرار گیرد. در این زمینه، به ترتیب به تشریح واژگانی از این مبحث پرداخته میشود. نخستین بار واژه Landscape Architecture در کتابی از Gilbert Laning moson که در سال ۱۸۲۷ منتشر شد، برای توصیف معماری منظر یک تابلوی نقاشی ایتالیایی به کار رفت. پس از آن تا مدتها از این واژه استفاده به عمل نیامد تا اینکه در سال ۱۸۵۸ فردریک لاالمستد و کالوروو، در مسابقه طراحی سنترال پارک Central Park نیویورک برنده شدند. این دو نفر خود را به عنوان معمار منظر (Landscape Architect) معرفی کردند. این مفهوم بتدریج تا سال ۱۸۹۹ یعنی ۴۱ سال
بعد جایگاه خود را پیدا کرد. در طول تاریخ، بشر در پی تسلط بر طبیعت بوده است. بشری که در ابتدا در اندیشه ساختن سرپناهی ساده بود، با تداوم زمان و با بوجود آمدن ارتباطات جمعی، به ساختن شهرها و کشورها پرداخت. هرچند طبیعت به میزان علاقه ما خود را به ما مینمایاند. تعریف محیط و منظر اصل واژه محیط و منظر، همان لاندشافت (Landschaft) آلمانی است، به معنی مجموعه کوچکی از بناها و به صورت تمرکز انسانها (هم بصورت فیزیکی و هم بصورت روانی) محصور در دایرهای از چراگاهها یا فضای کشت و کار شده که با طبیعت بکر احاطه شده است، اما اعتقاد دارد که اساس انسان ـ خدایی این تعریف و تفکیک انسان و طبیعت در آن، نظریههای امروزی ویژگی همبسته واقعیت و یکپارچگی انسان و طبیعت، یا تعریفهای امروزه از حروفه طراحی محیط و منطقه را به درستی نشان نمیدهد. برعکس، و در تعریف امروزی آن، محیط و منظر به صورت واژهای جامعترین میشود، که طبیعت بکر و شهر ساخته شده، هر دو را در بردارد. طبیعت بکر، محیط و منظر طبیعی بوده حومه شهر، محیط و منظر حومه است و مرکز شهر محیط و منظر شهری را بیان میکند. انسان
مخلوق منحصر بفردی است. دارای استعدادهایی است که او را از سایر جانوران متمایز میسازد. به همین دلیل برخلاف آنها، او تنها یک پیکر در محیط و منظر نیست، بلکه به محیط و منظر شکل میدهد. او با جسم و روح به کاوش در طبیعت میپردازد، جانوری حاضر در همه جاست که در هیچ قارهای، خانهای نیافت و در همه جا، خود آن را میسازد (برونوفسکی ۱۹۷۳ ـ Bronowski) خاتمه: در آغاز، محتوای متصور، بیان «اندیشههای نو در معماری منظر» بود. اما با بررسیها و مشورتها و نیز با توجه به سابقه این حرفه در کشور، چنین بنظر رسید که اندیشه و رویکردهای نو در این رشته، در داخل و خارج از کشور متفاوت است. در داخل هنوز بسیاری از مفاهیمی که این رشته را در بر میگیرد. جای خود را باز نکرده است. لذا
توجه نکردن به ظرفیتهای علمی ـ حرفهای داخل، چه بسا نابخردانه بود. بنابراین محتوای این مقاله ضمن توجه به پارهاز مطالب نو در معماری منظر، مطالب مقدماتی این حرفه را نیز در برداشت. معماری منظر ـ به عنوان حرفهای میان رشتهای ـ مسئولیت توجه به فضاهای باز را ر حوزه سکونتگاههای بشری برعهده دارد. حضور در محیطهای باز و ارتباط با آن، کیفیت ممتازی است که نمیتوان آن را در فضاهای بسته حوزه معماری تجربه کرد این کیفیت پیوندی ناگسستنی با سرشت و طبیعت انسان دارد. شماری از نوشتهها، در زمینه نقش کلیدی معماری منظر در تنظیم رابطه صحیح میان انسان و محیط پیرامون وجود دارند که ابعاد گسترده و متنوع این موضوع را تشریح میکند. اینک، با گذشت زمان، این حرفه هویتی اجتماعی نیز
به خود پذیرفته است، بطوری که امروزه پردیسها و باغهای خصوصی عهد گذشته، معماری منظر در تعامل تنگاتنگی با عرصههای اجتماعی و فضاهای شهری به سر میبرد. ارتقای کیفی زندگی اجتماعی، یکی از مشغلههای جدی معماری منظر به شمار میرود. این امر در شرایطی است که مناظر عمدتاً برای گذراندن اوقات فراغت در نظر گرفته میشوند. چیزی
که نقشی در شکلگیری شخصیت فردی و اجتماعی آدمها در بر دارد. بدین لحاظ، چنین چیزی میتواند بستر و زمینهساز رشد کیفی جامعه باشد. بطور کلی، معماری منظر، نه تنها از دیدگاهی علمی، بلکه با دیدی جامع بر دیگر حوزههای شناخت نیز متکی است. اسالت این حرفه، نه تنها بهبود کیفیت محیط زیست انسان است، بلکه به فلسفه دهنه نیز رو میآورد و سلی در اجماع آرای آنها در کار خویش دارد. خاستگاه حرفه معماری منظر امروز را میتوان در برخوردهای اولیه با فضای باز از سوی فرهنگهای باستانی، از ایران و مصر گرفته تا یونان و روم دریایی کرد. در طول رنسانس، علاقه به فضای باز، که در طول قرون وسطی به تدریج تضعیف شده بود، با نتایج عالی در ایتالیا احیاء شد و موجب پدید آمدن ویلاها و باغهای پر زرق و برق و میدانهای باز بزرگ شد. در سالهای بعد، در آغاز قرن نوزدهم، حرفه معماری منظر گسترش یافت ، و نقش مهمی را در برآوردن نیاز رو به رشد به محیطهای شهری خوب برنامه
ریزی شده و خوب طراحی شده ایفا کرد. جنبههای اجتماعی و رفتاری طراحی منظر، بر بعد انسانی طراحی، نظیر طراحی نیازهای ویژه افراد مسن یا معلول معطوف میکند. این حوزه کار مستلزم آموزش پیشرفته در علوم انسانی، نظیر روانشناسی رفتاری، جامعهشناسی، سردم شناسی و اقتصاد است. زمینههای بررسی، ارزیابی طرح محیطهای موجود، ادراکهای محیطی و تأثیرات محیطها بر سردم را در برمیگیرد. به هر حال سالهای پیش رو، نوید دستاوردها و چالشهایی جدید برای این حرفه همواره در حال گسترش را میدهند. با روز به روز
مهمتر شدن نگرانیهای زیست محیطی، باید از معماران منظر خواست که تخصصشان را به کار گیرند تا به حل مسائل پیچیده کمک کنند. ریچارد مویر درباره ضرورت توجه به آموزش منظر (Landscape) چنین مینویسد: علی رغم بررسی و تحقیقات فراوانی که گروههای پژوهشی در انگلستان و آمریکا (مجله Landscape)داشتهاند، هنوز نظام تدوین شدهای برای آموزش منظر با روش معین و تعریف دپارتمان دانشگاهی ویژه برای آن وجود ندارد.
آنچه از مضمون نوشته مویر برداشت میتوان کرد، وجود نگرشها و تلقیهای گوناگون از مفهوم و اهمیت دیدگاههای متفاوت در این زمینه است. نکته دیگر در همین زمینه، عدم شکلگیری و یا استحکام مبانی نظری و تئوری ثابت و مورد تأیید اکثر صاحبنظران در عرصه معماری منظر است. با وجود تمامی این دیدگاهها، آنچه امروز به عنوان حوزه طراحی و معماری منظر لازم است مورد توجه قرار گیرد، بیشترین تأیید در بازتاب نقش طراحی و ساختار معماری فضای باز در ارتباط، با محیط است که پوشش و چهارچوب مشخصی را با جامعیت و انعطافپذیری بیشتر بیان میدارد و تعاریف آن نیز گویای جوانب این امر است. از اثرات قابل توجه انسان بر محیط، جنبههای فرهنگی است. تاریخ از تغییراتی که بشر بر محیط وارد میآورد، سخن میگوید و خرد به تعریفی، قابلیت پاسخگویی و تطبیق با محیط است. نگرش جامعه ما در حیطه رابطه بین انسان و طبیعت و متعاقباً شیوه استفاده از زمین و طراحی
بناها، مانند بسیاری از جوامع غربی براساس اعتقاد به غلبه انسان بر طبیعت پایهگذاری شده است. موضوع فلسفی دستیابی به معنی زندگی و علل خلق انسان در ارتباط با طبیعت به دور از گرفتاریهای روزمره ـ از پایههای اصل اعتقادات منظر است. تعریف و ادراک فضایی با عوامل فرهنگی و محیطی تغییر میکند. هدف بید ایجاد حس گوناگونی در فضا باشد، این گوناگونی فضایی پاسخگوی گوناگونی نیازهای بشر است. غلبه انسان برطبیعت، استنباطی ناقص در نگرش به عرصه طبیعی و نحوه برخورد با آن است و در از بین بردن کیفیت محیط زیست در تاریخ معاصر نقش اساسی داشته است. و تدوین دیدگاهی نو را براساس محافظت از کیفیتی که متضمن زندگی سالم و غنی انسانها باشد و انسان را جزء لاینفک طبیعت
بداند، برای ادامه حیات بشر ضروری است. میتوان ظرفیت منظر را برای کار تولیدی اندازهگرفت و میتوان منظر را بگونهای برنامهریزی کرد که استفاده و بهرهوری کارآمدی آن به حداکثر برسد. بهرهوری منظر را میتوان تحت عناوین زیر در نظر گرفت: تولید اکسیژن جذب دیاکسید کربن، چاره اندیشی برای زمینهای بار، تولید غذا، تولید چوب، تنوع حیات وحش، جابجایی منابع، توان بالقوه انرژی، منابع تفریحی، محیط سالم، کیفیت افزوده زندگی، ارزش افزوده اقتصادی، توان اشتغال و . . . منظرها همچنین میتوانند از مردم و ساختمانها محافظت کنند. تعدیل اقلیم و سرپناه، جذب آلودگی، جلوگیری از سیل، ایمنی، نگهداری از سیمای تاریخی و طبیعیت، غربال عناصر غیرمطلوب، تدارک چارچوبی برای ابتکار عملهای برنامهریزی و
اقتصادی. بطور معمول منظرها با کیفیتهای بصری و زیباشناختی شان در ذهن تداعی میشوند اما به ندرت کیفیتهای دیگر آنها همچون حال و هوا و ویژگی، جذابیت حسی، تداعی فرهنگی، تحریک قوای ذهنی، واکنش غریزی در ذهن تداعی میشوند. اجزای تشکیل دهنده منظرهای جذاب، نشانهای فرهنگی را در درون منظرهای تولیدی و منظرهای محافظ جدید بدست میدهند. اینها کانون اجتماعات در درون این شبکه منظر بوم شناختی هستند. رویکرد ما در طراحی منظر عبارت است از شناسایی موضوعات کلیدی مهندسی و محیطی که باید در مراحل بحرانی اولیه تجزیه و تحلیل شوند، تا بتوانیم در مورد فر کلی پروژهه پیشنهادی تصمیمگیری کنیم. منظرهای آینده را تنها براساس ارزش سیاسی، بصری، یا حتی پولی
شان نخواهند سنجید. این منظرها براساس پتانسیل بوم شناختی ذاتی و پایداری جریانهای انرژی موجود در هر سایت، محدوده یا بوم شناخت معین سنجیده خواهند شد. فضاهای باز شهری و همگانی به عنوان عرصههای اصلی استفاده کنندگان عام در حوزه معماری منظر قرار دارند. تأمین خلوت و کنترل قلمرو مکانی در طراحی محیط، اهمیت ویژهای دارد زیرا بعضی از نیازهای اساسی انسان از قبیل هویت و انگیزش و امنیت از این طریق ارضاءپذیر هستند. هویت که در مدل مارلو مترادف نیاز به احساس تعلق و عزت نفس و خودشکوفایی در نظر گرفته شده، عامل ایجاد شناسه برای فرد و تعیین نقش او در جامعه است. در رابطه انسان و محیط، متغیرهای شخصیتی و اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مهمی دارند که باید به
درستی شناخته تحلیل و درک شوند. عاقبت نسل حاضر میراثدار آثار سوء دخالت بشر در زمین و طبیعت شده است. اشتباهات بشر در طول تاریخ، در عرصههای متفاوت، زیانهای جبرانناپذیری را از خود برجای گذارده است. بشر همواره برای دستیابی به شرایط بهتر زیستن، درصد بهرهجویی از منابع طبیعی و موجود در زمین بوده است. زمین به عنوان بسته تمام فعالیتهای بشری، بسیاری از وقایع اتفاقیه را در درون خود ثبت کرده است، و برخی از آنچه که از این دست برجای مانده، عوارضی نامطلوب بربسته آن است. معماری منظر، امروزه میراث دار بخش عمدهای از عوارض برجای مانده از گذشتگان است. مردم معمولاً معماری منظر را به مثابه حرفهای در نظر میگیرند که تقریباً به طور کامل به طراحی باغها و پارکها و دیگر
فضاهای باز همگانی مربوط است. در واقع، معماران منظر اغلب با باغبانان یا بستانکارها اشتباه گرفته میشوند. در حالی که طراحی باغها و پارکها جنبه مهمی از معماری منظر به شمار میآیند. این حرفه بسیار گستردهتر از آنچه که در اینجا ذکر شد میباشد.
از زمان ظهور این حرفه در میانه قرن نوزدهم، معماری منظر حوزه خود را توسعه داده تا دامنه وسیعتری از فعالیتها را در برگیرد، از طراحی ساده سایت تا طراحی پیچیده منطقهای و شهری. و این اوخر طراحی و برنامهریزی بوم شناختی معماران منظر با گیاهان کار میکنند و شرایط خاک و اقلیم را در طراحی پارکها و باغها مورد مطالعه قرار میدهند. در نتیجه درک سیستمهای زنده و بوم شناسی همیشه یکی از اهداف اصلی این حرفه است. ایده تلفیق همزمان طرحهای معماری با طرحهای فضای باز در شهر به عنوان راهبرد، از بارزترین نمودهای الزام حضور معماران منظر در کنار طراحان شهر و معماران است. با آگاهی جامعه ما از آثار کمبود منابع (انرژی، مصالح، و منابع اقتصادی)، از طراحان محیط و منظر، که شامل معماران و معماران محیط منظر میشود، انتظار میرود که با استفاده از منابع کمتر، کارهای بیشتری را انجام دهند. چنانچه آنها موفق به انجام این کار نشوند، کیفیت زندگی کاهش یافته، بر
میزان تنش افزوده خواهد شد. در آینده به طراحی احتیاج خواهد بود که بتواند سیستمهایی کارا را در پاسخی جامع به عوامل متقابل متعدد طراحی کند. چنانچه این مطلب را در ذهن داشته باشیم، میتوانیم پرسپکتیوی را که از آن تصمیمات مربوط به محیط و منظر گرفته میشود بررسی کنیم. Landscape کلیه پدیدههای فلسفی و فرهنگی (انسان ساخت) که به صورت یک منظر به چشم میرسند را در بر میگیرد معمولاً به منظرههای باز اشاره دارد و بویژه به مناظر درون طبیعی همچون صحراها، جنگلها، آب، کوهها و یا ترکیبی از اینها، در برابر منظر دریایی که نماینده دریاست. تمامی آنها را در برمیگیرد. خود کلمه Landscape معمولاً در ارتباط با نقاشی به کار گرفته میشود. و به تعریف دیگر فضای بیرونی هر مکانی که در
میدان دیده باشد و در چشماندازی واقع شود که شامل مجموعهاز اطلاعات بصری مانند زمین و اشیاء و ساختارهای مصنوع و همچنین پوشش گیاهی و آب و جزء آن، و نیز آسمان باشد جلوهای از Landscape شناخته میشود. این منظر دارای بافت و ساختار طبیعی و مصنوع است و شخصیتی سه بعدی از نظر هندسی و چند بعدی با منظور داشتن بعد زمان و سایر ادراکات انسانی دارد. فضا دارای نوعی ویژگی و ارزش است که در چشم و ذهن انسان انعکاس و سابقه ذهنی به جای میگذارد. که این سابقه ذهنینشان دهنده روح و ارزش فضا است.Landscape در هنر، تصویری است که موضوع اصلی آن منظری از جهان طبیعی یعنی فضا و اتمسفر و پوشش گیاهی است. ممکن است یک منظره وسیع یا گوشهای از طبیعت باشد. ممکن است مستقیماً از طبیعت نقاشی شده باشد یا ذهنی و یا گاهی اسکیس سریع در محل باشد. Landscape میتواند یک مکان واقعی را با نهایت جزئیات نشان
داده و یا دستخوش ایدههای شخص گردد. Landscape انعکاس گرایش بشر به طبیعت و پیوند طبیعت با کار و حیات انسان است. Landscaping معمولاً کلمه فوق با دو عنوان همراه است، منظر سخت و منظر نرم (hard & soft Landscape)، که منظر سخت، به فضای چشمانداز بیرونی گفته میشود که عناصر اصلی تشکیل دهنده آن را اشیایی مانند مجموعه دیوارها، حصارها، صندلیها، ظروف زباله، آب نماها، پوسته، جداره بیرونی مصالح مختلف تشکیل دهند. منظر نرم، به مجموعهای گفته میشود که خاک و پوشش گیاهی و آب و جزء آن را در نظر گرفته باشد. و خود کلمه Landscaping، به برنامهریزی و شکل دادن و نظام بخشیدن به محیط حومه و بیرون شهر، حد فاصل محیطهای شهری و روستایی گفته میشود.
(General Development, order, 1977) . از این دیدگاه فضای بیرونی، محیطهای برون شهری را در برمیگیرد. و همچنین به تمامی عملیات زیباسازی و مناسبسازی محیط که مبتنی بر ویژگیهای زمین و کارکردهای مورد نظر و همچنین در جهت شکل بخشیدن به عناصر و بالا بردن کیفیت بصری آن است. Landscaping گفته میشود. Landscape Architecture بخش مهم و اصلی تعریف ما، مربوط به تعریف این واژه مهم و کلیدی است. معماری منظر اصولاً یک هنر لطیف است و مهمترین کارکرد آن ایجاد و حفظ زیبایی در محیط اطراف سکونت انسان و در سطح وسیعتر منظر طبیعی یک کشور است. بالا رفتن راحتی، آرامش و سلامت جمعیت شهری که دسترسی اندک به مناظر روستایی دارند و به شدت نیازمند طراوت بخشیدن به زندگی شتابان روزمره خود و آرام شدن به کمک مناظر زیبا و پاسخده هستند که این امر به کمک هنر منظر سازی به آسانی برآورده میشود. توسعه و کاشت زینتی باغها، حیاطها،
زمینها، پارکها و دیگر فضاهای باز طراحی شده سبز میباشد. منظر باغها برای احیاء طبیعت و ایجاد محیط طبیعی برای ساختمانها، شهرکها و شهر به کار گرفته میشود. یکی از هنرهای زینت بخشی است که با معماران، طراحان شهری و کشاورزان مرتبط است. معماری منظر از عوارض طبیعی زمین آغاز و آنرا برجسته، بازسازی و یا land form موجود را اصلاح میکند. باغ معمولاً بر فضای کوچک و مزروغی که دوربناها و دیگر سازههای کوچک را احداث میشوند، اطلاق میگردد. معماری منظر، فضاهای وسیعتری چون پارکها، فضاهای شهری و محوطههای بازی و کنار جادهها را در بر میگیرد. درختان، بوتهها، پرچینها، گلها و چمن، آب و صخرهها برای اصلاح یا ایجاد یک فضای طبیعی دلچسب به کار میروند. تمهیدات مصنوعی چون دکلها، تراسها، میدانها، کف سازی، کوشکها، فوارهها نیز به کار گرفته میشوند. طراحی فضاهای آزاد برای استفاده و لذت انسان است که این فضاها شامل حیاطهای کوچک و
تراسهای خانهها و آپارتمانهای شهری تا املاک برون شهری و پارکهای عمومی میشوند. اصطلاح معماری منظر نسبتاً جدید است. فردریک لاالمستد اولین کسی بود که پس از طراحی سنترال پارک نیویورک در قرن ۱۹ میلادی به همراه کالورت واکس خود را معمار منظر نامید. در این روند طراحی آنها معماران واقعی پروژه بودند و به تمام مسائل پرداخته بودند. خیابانها، پیادهروها، دریاچهها، تالابها، آبیاری، بناها الکولوژی و مسائل زیباشناختی. حرفه معماری منظر در عصر حاضر به شدت تغییر یافته است. پیش از جنگ جهان دوم ۹۰ درصد کارهای معماران منظر شامل طراحی پارکهای شهری و مسکونی بود. امروزه ۹۰ درصد از کارهای طراحی فضاهای شهری و اداری، پارکهای ملی و دیگر فضاهای تفریحی پروژههای مرتبط با
طراحی شهری و منطقهای و حفاظت سایتهای تاریخی است و تنها ده درصد کارها مسکونی است آن هم در مناطق خاص. معمار منظر معیارهای طراحی خود را بر فاکتورهای متعدد مدنظر قرار میدهد. ابتدا به دقت سایت را بررسی میکند و برای استفاده بهتر از عوارض طبیعی آنها را مطالعه میکند سپس با مخاطب خود یک شرح خدمات تنظیم میکند نهایتاً او طراحی مطابق شرایط سایت و نیاز کارفرما خلق میکند. وظیفه معمار منظر تنها خلق بستری برای نمایش گیاهان نیست. بلکه او فاکتورهای بسیاری را مدنظر میگیرد، نیازهای انسان، زیبایی طبیعی سایت و دیگر ملاحظات زیبایی شناختی و با هدف نهایی طراحی سایتی که نه تنها تأمین کننده نیاز بصری بلکه در برگیرنده کلیه نیازهای مورد نظر باشد. حرفهای است که شامل طراحی و توسعه زمین برای استفاده و لذت انسان میباشد. این حرفه با زیبایی طبیعی محیط پیرامون و همچنین با روشهای علمی و بهینهسازی و استفاده و احجام روی آن
سر و کار دارد. و افرادی که آموزش حرفهای در این زمینه دیده باشند معمار منظر خوانده میشوند. این شاخه یکی از سر رشته وسیع و گسترده علوم فنی است که دو رشته دیگر شامل مهندسی و معماری است. که به نظامدهی و هماهنگ سازی تمامی عناصر جاندار و غیرجاندار بر روی زمین میپردازد، و انسان با آن پیوند نزدیکی دارد. معماری منظر به عنوان معادل فارسی واژه، علمی وابسته به فن ساختن انسان است که با فضای باز بیرونی سر و کار دارد. نخستین بار واژهه Landscape Architecture در کتابی از Gilbert Laning Moason که در سال ۱۸۲۷ منتشر شد و برای توصیف معماری منظر یک تابلوی نقاشی ایتالیایی به کار رفت. معماری منظر، هنر و علم تحلیل، برنامهریزی، طراحی، مدیریت، محافظت، ترمیم زمین
است. و دامنه فعالیت این حرفه، برنامهریزی، طراحی و توسعه سایت، احیاء محیط زیست، طراحی پایدار، برنامه ریزی شهری برنامه ریزی پارکها و فضای تفریحی، برنامهریزی منطقهای حفظ سایتهای تاریخی را در برمیگیرد. Landcape planning معماران منظر گزارش کاربری زمینهای منطقهای را تهیه میکنند. این گزارشات شامل بررسی شرایط مشخص کننده بهترین کاربری زمین یعنی تجاری و مسکونی، صنعتی، حمل و نقل، تفریحی و . . . است، میباشد. آنها بعضی معیارهای ناحیه را چون اقلیم، مخازن آب، پوشش گیاهی، خاک، ترکیببندی و شیبزمین، بررسی میکند. و به دنبال حفظ و احیای دیدهای جذاب و شاخصه های تاریخی و جلوگیری از فرسایش، طغیان آب و آلودگی آب و هوا میباشد. معماران منظر معمولاً با
تیمی متشکل از مهندسان ترافیک، اکولوژیتها و با طراحان شهر و مؤسسات عمومی سر و کار دارند. همچنین مفهوم عبارت فوق، برنامهریزی منظر و مترادف مفهوم برنامهریزی محیط environment planning آورده شده است. (در کتاب Dictionary of Landscape Architecture نوشته Baker.H.Morrow این فعالیت، نوعی برنامهریزی برای مدیریت هوشمند و به کارگیری فضای پهنه زمین به منظور تأمین زندگی یا اطمینان بخش و مناسبتر برای انسان، گیاهان، جانوران و منابع موجود در آن شناخته میشوند. و معنی همین کلمه در کتاب Dictionary of Landscape نوشته George Agoulty با برنامهریزی محیط بیان شده است. Landscape Design: هرگونه نظام دهی به زمینههای مرتبط با فعالیت انسان در محیط بیرونی
را طراحی منظر گویند. Landscape Designer: عنوان معادل و جایگزین Landscape Architecture است. و در مواردی به شخصی اطلاق میشود که به صورت حرفهای آموزش معماری منظر ندیده باشد. Landscape Design: طراحی منظر، بسط یافته طراحی سایت و آنچه که ما میبینیم میباشد. که در یک روند طراحی سایت با یکدیگر مرتبط هستند. این عناصر با مجموعهای از طراحی اجزاء، مواد و گیاهان و ترکیبشان به عنوان راه حلهایی برای محدود ساختن، در ارتباط با یکدیگر هستند تا مشکلاتشان را در طراحی سایت به خوبی نشان دهند. در حالی که طراحی سایت، فضاهای مورد استفاده و جادههای دسترسی را نشان میدهد و جزئیات طراحی منظر را در ارتباط با سطوح، برها و نقاط اتصال، صفحات صاف و شیبدار مرتبط با اختلافات ویژه در نما، کف سازی و زهکشی و تمامی تصمیماتی که قبل از یک پروژه میتواند ساخته و یا کاشته شود، نشان خواهد داد.
“an introduction Landscape Architecture.”
۱ Dictionaray of Landscape Geoge Agoulty
۲. Dictionaray of Landscape Architect Baker H. Morrow (ASLA)
۳. Designing the new Landscape SotherLand Lyall.
۴. Apporaches to the Landscape Richard Muir.
۵. Land & Landscape Brenda colvin.
بخشهای اصلی معماری منظر معماری منظر شامل فضا، سازه و پوشش است. که برای تعریف این آیتمها موارد زیر را مدنظر قرار میدهیم. ـ شکل سازماندهی، روابط و سلسله مراتب ( تعریف و تجسم فضایی و کیفیات مربوط به فرم و مقیاس و تناسب وجوه و دوره ظاهری، لبهها، ورودیها و نور و دید و نقطه عطف و آکوستیک را نیز در بر میگیرد. این معماری منظر تجربه میشود از طریق حرکت در فضا در زمان که از طریق رسیدن به ورودیها، شکل مسیر و دسترسی و سلسله مراتب دسترسیها درک میگردند. و این معماری منظر فراهم میشود بوسیله تکنولوژی که از طریق سازه و پوششهای لازمه در منظر، تنظیم شرایط محیطی و آسایش در آن، سلامت و ایمنی و رفاه و از همه مهمتر دوام آن است که از این طریق تهیه میگردند. و همچنین با یک برنامه زمانبندی شدهای مطابقت دارند که این برنامه را شرایط و نیازها و خواستههای استفاده کنندگان موانع و محدودیتهای قانونی و عوامل اقتصادی و
عوامل اجتماعی ـ فرهنگی و سوابق تاریخی تهیه و تأمین میکنند. درجه حرارت، بارندگی، و جغرافیا که شامل خاک، توپوگرافی، نموگیاهان و آب است و همچنین مسائل احساسی که شامل ویژگی محل، دیدها و صدا است را مد نظر قرار میدهیم. عناصر اصلی معمای منظر: عناصر اصلی تشکیل دهنده معماری منظر که در واقع همان عناصر اصلی تشکیل دهنده فرم هستند. نقطه، خط، سطح و حجم معرفی شدهاند. ضمن شروع از نقطه به عنوان مولد عمده تمامی فرمها، هر عنصر بترتیب درجه نموش از نقطه معرفی میگردد. نقطه = به عنوان مولد عمده فضا و فرم، مبین مکانی در فضاست و نقطه مکانی را در فضا مشخص میکند. از نظر فلسفی، فاقد طول، عرض یا عمق میباشد، بنابراین حالت ایست، بدون جهت و مرکزی دارد. نقطه به عنوان عنصر اصلی در فرهنگ فرم، میتواند نشان دهد: دو سر یک خط ـ تقاطع دو خط ـ برخورد خطوط در گوشههای یک سطح یا حجم ـ مرکز یک شکل یا یک محیط باشد.
خط = از امتداد نقطه خط حاصل میگردد. و دارای خواص، طول، جهت و مکان میباشد. خط از نظر فلسفی دارای طول است ولی فاقد عمق و عرض میباشد. در حالی که نقطه ماهیت ایست دارد، خط از نظر بصری قادر است جهت، حرکت و رشد را القا کند. خط عنصر مهمی در شکلگیری هر ترکیب بصری میباشد. و میتوان به اشکال زیر بکار برده شوند. ـ اتصال دهنده ـ رابط ـ نگهدارنده ـ محیط کننده ـ یا قطع کننده سایر عناصر بصری ـ تعریف کننده لبهها و شکل دهنده سطوح ـ تجزیه کننده وجوه سطوح. سطح = از امتداد خطوط، سطح بدست میآید. و دارای یک سری خواص زیر است. طول و عرض ـ شکل ـ وجه ـ جهت و مکان. هر چه تعداد و تداوم خطوط در طول سطحی که معرفی میکنند بیشتر باشد، سطح مزبور واقعیتر میگردد، و فضاهای خالی اولیه بین خطوط تنها بصورت برشهایی از سطح محسوب میشوند. سطوح در معماری منظر، احجام سه بعدی، فرم و فضا را تعریف میکنند.
خصوصیات هر سطح (اندازه، شکل، رنگ و بافت) همواره با روابط فضایی آنان با یکدیگر در نهایت تعیین کننده مشخصات بصری و فرم تعریف شده و کیفیات فضای محصور شده میباشد. رنگ و بافت (تکسچر) که از خواص وجه سطح هستند بربار بصری و استحکام آن اثر میگذارند. حجم = از امتداد سطح، حجم حاصل میگردد. و دارای خواص زیر است. طول و عرض و عمق ـ فرم و فضا ـ وجه ـ جهت ـ مکان. و تمامی احجامی که قابل درک و تجزیه هستند و شامل قسمتهای زیر میباشند. ـ نقاط (رئوس) ـ مکان تلاقی چند سطح ـ خطوط (یاسها) ـ مکان تلاقی دو سطح ـ سطوح (وجوه) ـ که حدود یا محدوده حجم را تشکیل میدهند. حجم به عنوان عنصری سه بعدی در دانش طراحی معماری منظر، میتواند توپر، یا توخالی (فضای محصور شده توسط سطوح) باشند. نظامهای معماری منظر: نظامهای معماری منظر را بطور خلاصه میتوان در سه آیتم زیر خلاصه نمود، کالبدی ـ احساسی ـ نظری که از هر جنبه به
موارد بسیار مهم آن میپردازیم. کالبدی = که شامل فرم و فضاست و مسائل پر و خالی، داخلی و خارجی را به همراه سیستمها و سازماندهیهای فضا، سازه، پوشش و تکنولوژی را در برمیگیرد. احساسی = که شامل برداشت احساس و شناخت عناصر کالبدی توسط تجربه آنها به طور متوالی در زمان میباشد. که در موارد زیر میتوان مشاهده نمود. طریق رسیدن و خارج شدن ـ ورودی و خروجی ـ حرکت در نظام فضاها ـ عملکردها و فعالیتهای داخلی فضاها ـ کیفیات نور، رنگ و بافت و مسائل دید و آکوستیک نیز مهم میگردند. نظری = که شامل درک روابط نظام یافته یا نیافته بین عناصر و سیستمهای یک بناست و بررسی مطابقت معانی ایجاد شده توسط آنهاست. که در موارد زیر خلاصه میگردند = تصورات ـ الگوها ـ نشانهها ـ سمبلها ارتباطات فضایی در معماری منظر: ۱ـ فضایی در درون یک فضا محیط و منظرها بیان لحظهای هزاران عامل بوم شناختی، فنی شناختی و فرهنگی هستند وضعیتها، محلهای
خاص طراحی شده یا طراحی نشدهای هستند که این عوامل آنها را میسازند مردم آنها را تجربه میکنند. فرد، به دنبال امنیت و بقای فیزیکی و غنی ساختن روانی، از فرایندهایی به منظور به رمز درآوردن و رمزگشایی از مفاهیم در وضعیتها استفاده کرده است. فرد مفاهیم را به ویژگیهای ادراکی (مفاهیم ادراکی) وضعیت نسبت میدهد و نیز با تداعی این وضعیتها تجربیات مستقیم و غیرمستقیم گذشته خویش مفاهیمی (مفاهیم تداعی شده) را استخراج مینماید.
نحوه پاسخگویی فرم طراحی شده با ویژگیها، مصالح و فرایندهای محیط و منظر بر مفهومی که محیط و منظر بیان میکند، تأثیر میگذارد. طرحهای گل گرایانه با این تأثیرات هماهنگ بوده، به صورت فضاهایی پویا کاربرد دارند که به صورتهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند و برای استفاده کنندگان متفاوت، مفاهیم متفاوتی در بردارند. کریستوفرالکساندر در کتاب «یک شهر، درخت نیست» (۱۹۶۵) به چنین طراحی اشاره داشت. طراحی محیط از نظر او نوعی معماری بود، که اجزای آن با هم بصورت سیستمی عمل میکردند که به کمک طراحی هر چه بیشتر میرفتیم، بیشتر بر یکدیگر تأثیر میگذاشتند مکانها طوری طراحی شده بودند که افراد متفاوت، در زمانهای متفاوت آنها را به صورتهای متفاوت تجربه کنند. با ورود اجزاء جدید به سیستم، مفهوم کل سیستم غنیتر میشد. طراحی محیط مورد نظر الکساندر، حاصل گرد آمدن تأثیرات مختلف و غالباً متقابل بود که کل ترکیب یافته را میساختند و در
نتیجه، تجربه را پرمعنیتر و مفهوم را تشدید مینمودند. طراحی به صورت بخشی از مکان و فعالیتهای آن درآمده، به طور خلاصه، زنده میشد. تعریف طراحی محیط و منظر طراحی محیط و منظر، فرایند آگاهانه سازماندهی، برنامهریزی و ایجاد تغییرات فیزیکی در محیط و منظر است. این فرایند، شامل سازماندهی فیزیکی محیط و منظر و طراحی مکانهاست. مکانها ساختارهایی ذهنی هستند که، با سینرژی صحنهها بخصوص، تجربیات گذشته، و وضعیت روانی بیننده، در ذهن او شکل میگیرند. مکانها با جزئیات بیشتری در فوصل بعدی، و به تفصیل در فصل ۱۶ بررسی خواهند شد. معماری محیط و منظر حرفهای است که وظیفه اجتماعی مهم آن، ایجاد سینرژی میان هنر، علم، به منظور سازماندهی، برنامهریزی و طراحی کل محیط و منظر فیزیک فرهنگی ـ که طبیعت بکر و محیط شهری را در بردارد ـ است. این کتاب معتقد است که این حرفه در حال دگرگونی است و به دنبال تعریف جدید از نقش
اجتماعی معماری محیط و منظر است که به سلامت و رفاه انسان و بوم توجه دارد. به این طریق، به تعریف پایداری، یعنی توانایی محیط و منظر به پایداری بدون از بین بردن و کاهش کیفیت منابع، میپردازد (فصل ۱۵). همچنین ساختن مکان و طراحی حس مکان قوی و مثبت را (فصل ۱۶)، که به معنی توانایی یک مکان در برانگیختن تصاویر ذهنی مطلوب و به خاطر سپردن آنها در دورههای طولانی زمان است، مطرح میسازد. مفاهیم با درک اولیه عواملی که بر فرم تأثیر میگذارند و با این باور که طرح باید پاسخگوی این عوامل باشد، چگونه میتوان عواملی را که در زمان و مکان معین اثر میکنند شناسایی کرده، مفاهیم فرمها را به صورت تجلیات این عوامل درک کرد؟ به عبارت دیگر، ما چگونه محیط و منظر را تفسیر میکنیم؟ ما
چه چیزی را تفسیر کرده و چگونه تصمیمات طراحی را اتخاذ میکنیم؟ در مقدمه کتاب تفسیر محیط و منظرهای متداول، (۱۹۷۹)، د.و.ماینیگ مینویسد: «محیط ما را مانند مخلوقات نگهداری میکند و محیط و منظر ما را مانند فرهنگ به نمایش میگذارد» و «چشم ما محیط و منظر را تعریف کرده و ذهن ما آن را تفسیر میکند». محیط و منظرهایی که انسان در آنها سکونت دارد، تاریخچه فرهنگ بوده، مفاهیم آن را منتقل میسازند. همان طور که میتایلگارد واتز مینویسد (ماینیگ ۱۹۷۹)، ما میتوانیم «محیط و منظر را بخواهیم» همان گونه که میتوانیم کتابی را بخوانیم. هر فرهنگی میتواند برای شناختن خود شرح حال خود را بخواند. وسیعترین بخش محیط و منظر از عناصر معمولی تشکیل میشود که راپاپورت از آنها به
عنوان سنت عامیانه یاد میکند. بخش کوچکتر، عناصری را تشکیل میدهد که پیش آگاهانه تصور شده و بصورت حرفهای طراحی شدهاند و راپاپورت از آنها به عنوان «سنت اعیانی» نام میبرد. دو سنت عامیانه و اعیانی، با هم دو سوی «آنچه که هستیم»، یعنی خود درونی و خود بیرونی ما را بیان میکنند. همان گونه که پیرس. ف.لوییس («اصولی برای خواندن محیط و منظر») مینویسد، آنه با «سلایق، ارزشها، آرمانها حتی وحشتهای ما در فرم محسوس و مرئی» ارتباط برقرار میکنند (ماینیگ). این حقیقت که بخش بزرگتر این محیط و منظر ـ که ما کمتر به آن فکر میکنیم ـ ناخودآگاه است. محیط و منظری را ایجاد میکند که صادقانهتر عوامل سازندهاش را منعکس میسازد. معمولا به دو دلیل خواندن محیط منظرها مشکل است. اول اینکه از آنجا که محیط و منظر برای پاسخگویی به عوامل ناسازگار و غالباً متضاد ـ که در طول تغییر میکنند ـ شکل گرفته گیج کننده و غالباً متناقض است. دوم اینکه، همانطور که در
فصول ۱۳ و ۱۴ بحث خواهد شد، ما طوری آموزش دیدهایم که تنها به موارد منحصر به فرد و برجسته توجه کنیم و از یاد میبریم که کل محیط و منظر از اجزائی تشکیل شده است و در دنیای شلوغ و کنترل نشده اطرافمان تفحص نمیکنیم. اصولی برای خواندن محیط و منظر ما برای اینکه بتوانیم در هر فرهنگی طراحی پاسخگویانهتری انجام دهیم، باید با خواندن شرح حال آن فرهنگ، یعنی محیط و منظر آن، شروع کنیم. به این منظور بهتر است «اصول خواندن محیط و منظر» نوشته پیرس. اف.لوییس را در نظر داشته باشیم. این اصول، همان طور که او مینویسد، عبارتند از «نظریههای مهمی که ارکان خواندن محیط و منظر فرهنگی آمریکا را تشکیل میدهند.» این اصول که در کتاب تفسیر محیط و منظرهای متداول (ماینیگ) از آنها نام برده شده است، به طور خلاصه در ذیل آورده میشود و توضیحاتی به آنها اضافه شده است که کاربرد این اصول را در تفسیر محیط و منظر، طراحی و آموزش طراحی مدنظر دارد. ۱ـ
اصل محیط و منظر به عنوان کلید شناخت فرهنگ این اصل میگوید که اجزاء معمولی محیط و منظر، به ما بینش میدهند که بدانیم «چگونه مردمی هستیم». از این اصل، به چند نتیجه میتوان دست یافت. نتیجه دگرگونی فرهنگی میگوید که محیط و منظر، سرمایهگذاری عظیمی محسوب میشود و تغییرات مهم در محیط و منظر، تنها در نتیجه دگرگونیهای مهم فرهنگی به وجود میآید. در هنگام خواندن محیط و منظر باید توجه داشته باشیم که آنچه میخوانیم، مثالی از سنت بومی است یا سنت اعیانی، اولی اطلاعات بیشتری در مورد زندگی متداول و فرهنگی واقعی در اختیار ما قرار میدهد و دومی آرمانهای فرهنگی اعیانی را از دیدگاه روشنفکران طراح به ما نشان میدهد. ۲ـ اصل وحدت فرهنگی و برابری محیط و منظر این اصل میگوید که کلیه اقلام محیط و منظر انسانی حامل مفاهیم هستند و اغلب آنها به یک میزان مفهوم را منتقل میسازند. با توجه به این اصل، یک بنای بومی همانقدر بار
فرهنگی در بردارد که یک بنای معماری تاریخی وابسته به سنت اعیانی. در مکانهایی که بیان بومی غالب است، ارتباط اصلی با مردم عادی است و در مکانهایی که عناصر طراحی سنت اعیانی تسلط دارند، ارتباط اصلی با طبقه روشنفکر طراح است. ۳ـ اصل عناصر معمولی در این جا فقدان نوشتههای آموزشی درباره عناصر معمولی محیط و منظر مطرح میشود. اگرچه، ادبیات غیر آموزشی فراوانی مانند نوشتههای تام ولف و آدلف رودفسکی، مجلات بازرگانی، آگهیهای تجارتی، سفرنامهها و کتبی که توسط محققین جغرافیای فرهنگی، روانشناسی محیط یا مفاهیم محیط و منظر وجود دارد. از نقطه نظر طراحی محیط و منظر و آموزش طراحی، بخش عمده مقالات مربوط به طراحی محیط و منظر و مجلات حرفهای به بررسی سنت اعیانی طراحی پرداختهاند. ما معمولا برای شناسایی سنت بومی و شناخت عناصری که بر تصمیم مردم، به جز طراح حرفهای، تأثیر، دارند ناگزیریم در جستجوی اطلاعات دیگری باشیم. ۴ـ اصل تاریخی این اصل اهمیت آشنایی با تاریخ را در هنگام خواندن محیط و منظر نشان میدهد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.