مقاله نگارگری ایران عصر سلجوقی


در حال بارگذاری
12 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله نگارگری ایران عصر سلجوقی دارای ۴۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نگارگری ایران عصر سلجوقی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نگارگری ایران عصر سلجوقی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نگارگری ایران عصر سلجوقی :

نگارگری ایران عصر سلجوقی
فهرست :
تعریفی اجمالی از مینیاتور( نگارگری

تاریخچه نقاشی در ایران
نگارگری قبل از اسلام
نگارگری ایرانی
نگارگری مکتب سلجوقی

تعریفی اجمالی از مینیاتور( نگارگری)

واژه ی مینیاتور که مخفف شده ی کلمه ی فرانسوی مینی موم ناتورال و به معنی طبیعت کوچک و ظریف است و در نیمه ی اوال قرن اخیر و حدودا از دوره ی قاجاریه وارد زبان فارسی شده , اصولا به هر نوع پدیده هنری ظریف (به هر شیوه یی که ساخته شده باشد) اطلاق می شود و در ایران برای شناسایی نوعی نقشهایی که دارای سابقه و قدمتی بسیار طولانی است به کار می رود.
این هنر که به اعتقاد اکثر محققان در ایران تولد یافته , بعد به چین راه برده و از دوره ی مغولها به صورتی تقریبا تکمیل تربه ایران برگشته و هنرمندان ایرانی تلاش بی شائبه یی را صرف تکمیل و توسعه ی آن کرده اند از جمله هنرهائی است که قابلیت به تصویر در آوردن تمامی طبیعت را در قالبی کوچک دارد. اما نباید چنین پنداشت چون مقیاس تصاویر در مینیاتور سازی بسیار کوچک است , بنابراین تنها بخش کوچکی از طبیعت را میتوان در این تابلوها تصویر نمود ,

یا چون الهام بخش مینیاتوریست طبیعت است , وی ناچار میباشد فقط مناظری از طبیعت را ترسیم کند. بلکه کوشش در ایجاد و القای هر چه بیشتر زیبایی و تفهیم آن صفت ویژه یی ست که مینیاتور سازی را از سایر انواع نگارگری ایران جدا می کند و مینیاتوریست هنرمندی است که آنچه را خود می اندیشد یا می پندارد که بیننده علاقمند به دیدن آن است تجسم می بخشد و به هیچوجه تابع مقررات و قوانین حاکم بر فضای نقاشی نیست.

مینیاتورهای امروز ایران , همان نقاشی کلاسیک اروپا (سبک امیرسیونیسم و به دنبال آن شیوه های مدرن نقاشی اروپائی) است و هرچند گروهی نوشته اند که به هنگام ظهور اسلام , ایرانیان در هنر نقاشی دارای سنتی کهن بوده اند. اما هیچ سند معتبری که این ادعا را ثابت کند در دست نیست و اصولا این گونه اظهارنظر کردن بیشتر منطبق بر واقعیت است که مکاتب مینیاتورهای ایرانی , از قرون بعد از اسلام آغاز شده و در قرون اولیه ی بعد از ظهور اسلام , هنر ایران با ابتکاراتی در خطوط عربی تداوم یافته و بهترین نسخه های قرآن کریم را هنرمندان مبتکر ایرانی نوشته اند و به تزئین و تذهیب مصحف شریف پرداخته و طلاکاری حواشی و سرلوحه ی قرآن و طرحهای اسلیمی و ختایی و گردش های ترکیب بندی آنها را به شیوه ی مخصوصی که امروزه آنرا استیلیزه می نامیم ابداع کردند و در ادامه ی این ابداع و ابتکار , نقاشی براساس متن کتب و نوشته ها نیز رواج یافت که مینیاتورهای مکتب بغداد سر آغاز آن است.

مکتب بغداد , از آن جهت که نوعی نقاشی بدوی است تا حدودی نشان از فقدان مهارت و قدرت هنری سازندگانش دارد و بیشتر در بردارنده ی قصه ها و روایات مذهبی است. هنرمندان مکتب بغداد , اکثر ایرانی بوده اند و معمولا نیز به سفارش و دستور روسای قبایل عرب کتب خطی را با ذوق خود تزئین میکردند و روش کار آنها به اکثر نقاط دور و نزدیک ایران راه یافته بود و تا دوران سلجوقیان که نقاشی ایران ترقی محسوسی کرد ادامه یافت.

بعد از حمله ی چنگیز به ایران و از رونق افتادن بغداد کهمرکز تجمع هنرمندان بود و از آنجا که نخستین فرمانروایان مغول در شمال غربی ایران و در تبریز و مراغه مستقر شدند, خواه ناخواه هنرمندان در آن منطقه گرد آمدند و به دلیل علاقه و تمایل مغولان به هنر چینی , جذب ذوق آزمایی در این زمینه شدند. ناگفته نباید گذاشت که نقاشی به شیه ی چینیها , با هجوم مغولان به ایران نیامد , بلکه نقاشی ایران سالها قبل از تهاجم چنگیر با اسلوب و روش های هنر چین در شراسر خاورمیانه شهرت و اعتبار داشت و در شاهنامه ی فردوسی نیز به این مطلب اشاره شده و احتمال میرود که ترکان سلجوقی مروج این شیوه در ایران بوده باشند.

منتهی ایرانیان شیوه ی نقاشی چینی را با دید خاص هنری خود تلفیق کردند و کاشی هایی که امروزه نمونه هایی از آن در دست است نشان می دهد که سالها پیش از حمله ی مغول به ایران , همان سبک و شیوه و رنگ آمیزی و طراحی که بعدها به صورت نقاشی کتب مورد استفاده قرار گرفت , در ایران اعمال شده و اگر دست حوادث کتاب خانه های بزرگ ایران را معدوم نکرده بود امروز به راحتی می توانستیم نسخی را که متعلق به دوران پیش از مغول بوده و همان وی÷گی مینیاتورهای مکتب هرات یا مراغه و مکاتب دیگر بعد از مغول را داشته ببینیم.

در ابتدای حمله مغولان به ایران , هنر نقاشی به واسطه ی قتل عام هنرمندان رونق خود را از دست داد. ولی بعد از چند سال سران مغول به فکر ترویج هنر افتادند و برای عملی ساختن این منظور عده یی نقاشی چینی را از راه مغولستان به ایران آوردند و کوشیدند تا نقاشی چینی را در ایران رایج سازند و هنرمندان ایرانی , اگرچه تحت تاثیر این مساله قرار گرفتند , اما برخلاف نقاشان چینی هرگز طبیعت را به عنوان نهایتی از احساسات و عواطف و به گونه یی مجرد و انتزاعی مورد توجه قرار ندادند و بیشتر به اسنان و تفکراتی در حالات انسانی پرداختند و به همین جهت است که کمتر مینیاتور ایرانی را بی صورت و هیات انسانی میتوان یافت.

هرگز پیوندهای خود را با شعر , فرهنگ و شیوه های تفکر بومی نبریده و افسانه ها , اساطیر , قهرمانان ملی , سنن وشیوه های زندگی ایرانی همواره نمودی آشکار در آثار آنان داشته و این وابستگی به زندگی و اعتقادات ملی تا جایی قوی است که به مینیاتور ایرانی , علیرغم پیوندها و نقاط مشترک فراوانش با سایر مکاتب آسیایی (ازجمله شیوه های نقاشی هندی , چینی و ژاپنی) وجه ی خاصی می دهد و باعث تمایزش از هنر سایر ملتها و ممالک می شود و این وضعیت تا دوران ایلخانیان و تیموریان ادامه داشت و به قدری مورد توجه بود که یکی از شاهزادگان تیموری به نام بایسنغر میرزا که خطاطط هنرمند بود , سرپرستی امور هنری را در شهرت هرات به عهده گرفت.

در آن زمان , شهر هرات مرکز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است که فقط در یک آموزشکده ی نقاشی , شصت استاد به تعلیم هنر جویان و انحام سفارشات محوله اشتغال داشتند. معروفترین استادکاران مکتب هرات کمال الدین بهزاد است که کتاب مصور و معروفی به نام ظفر نامهی تیموری دارد و به جرات می توان آثار وی را از لحاظ حالت چهره ها , حرکت قلم , انتخاب موضوع و نمایش دادن وقایع سرآمد تمام مینیاتورهایی دانست که قبل یا بعد از او در ایران ساخته شده است.
رویهمرفته آثار مینیاتور ایران در مکتب هرات , به علت سابقه ی ممتد و آزادی عمل قابل توجهی که بعد از مکتب بغداد برای هنرمندان به وجود آمد , تا حدی پیشرفت نمود که آثار دوره هنر نقاشی و مینیاتور سازی ایران , بعد از دوره ی هرات , با همان شرایط تکمیل یافته ی خود به عصر صفویان منتقل شد و بعد از آنکه تبریز به عنوان پایتخت انتخاب گردید , استاد کمال الدین بهزاد به آنجا دعوت و عهده دار سمت ریاست کتابخانه ی سلطنتی شد و همراه با استاد کاران بزرگ این دوره نظیر , آقا میرک , سلطان محمد , حسین یاکوب وعده یی دیگر کوشید تا این هنر را تعالی و تکامل بخشد.

سبک و مکتب نقاشی دوره صفویه را در یک تقسیم بندی کلی می توان در دو بخش کاملا جدا از هم مورد بررسی قرار دارد.
اول مکتب تبریز که تا وقتی پایتخت به قزوین منتقل شد به همان شیوه یی که ذکر آن گذشت تداوم داشت. مینیاتورهای این دوره , همه در یک نوع و از لحاظ ظرافت کاری و حرکت قلم و طرح و رنگ دنباله ی مکتب هرات است و فقط مختصری با آن تفاوت دارد.
دوم مکتب اصفهان که بعد از انتقال پایتخت به اصفهان شکل گرفت و طی آن سبک و شیوه ی کار دچار دگرگونی هایی کاملا چشمگیر شد که نمونه ی بارز و مشخص آن نقوش تزئینی مساجد اصفهان , کاخ چهل ستون و عمارت عالی قاپو است

معروفترین نقاش این دوره , رضا عباسی است که در زمان شاه عباس دوم صفوی در اصفها میزیست. شاه عباس چون نقش بود وهم اینک نیز نمونه هایی از آثار هنری او در موزه ی گلستان موجود است توجه خاصی به گسترش هنر نقاشی داشت و به دلیل و تشویقی که از هنرمندان به عمل می آورد مینیاتورسازی در دوره ی او از جهت توسعه و قدرت , مهارت و سرعت کار نقاشان ترقی فوق العاده یی کرد و هنرمندان توانستند در حدی وسیعتر از مکتبهای هرات , تبریز و قزوین , باهنر چینی و تاثیر پذیری از آن فاصله بگیرند و اصالت ایرانی به آثارشان بدهند

و با ساده کردن نقوش و سرعت عمل بیشتر , نقاشی را از روی صفحه ی کاغذ به صورتی دیواری در آورند. اما ذکر این نکته نیز ضروری است که آثار این دوره به هیچ وجه قابل مقایسه با مکتب هرات نیست و از نظر ظرافت ضعیفتر از مکتب هرات است و فقط در آن نقوش تزئینی و گردش های اسلیمی و ختایی و انواع ساقه ها و گلبرگهای بسیار متنوع شده و اشکال آن که قبلا از چند نوع گل و برگ و اسلیمی ریز تجاوز نمیکرد, به بیش از پنجاه نوع اسلیمی و گل ابتکاری بالغ گردیده است.

تاریخچه ی نقاشی ایران:
نقاشی ایران فاقد نقاشی هایی با پیشینه کهن است و از این رو اظهار نظر در مورد آن مشکل است. نقاشی صفحات کتاب مانویان تنها نمونه قدیمی نقاشی ایران است. مانویه را می توان مخترع شیوه مینیاتور یا فن تصویر کتب خطی در ایران دانست. شیوه نقاشی پیروان مانی، دنباله یا فن تصویرکتب خطی در ایران دانست. شیوه نقاشی پیروان مانی، دنباله هنر ساسانی در رشته نقاشی است. نمونه کتابهای مصور شده دوره ی ساسانی بدست نیامده ولی در منابع کتبی از آن یاده شده است. در ایران نقاشی های دیواری متعلق به پیش از اسلام در کوه خواجه سیستان و بیشاپور پیدا شده است. آثار این دوره بیشتر طراحی و نقوش برجسته روی سنگهاست و طراح نقاشی است که به کمک مجسمه ساز آن را برجسته کرده است از تکنیک موزاییک کاری نمونه هایی باقی مانده است. اما در این ادوار نقاشی روی بوم یا نقاشی کتاب ( مصور سازی) نمونه ای ندارد. در دوران پیش از مغول نقاشی ایران را می توان فترتی دانست میان شیوع علامتنگاری ساسانی و دوران جدید شکوهمند نقاشی را ادامه ی سنت نقاشی تعدیل شده ی ساسانی دانسته اند و آن را به شیوه ی اکسپرسیونیست هنر ایرانی توصیف کرده اند.

نقاشی ایرانی تا مدتها محدود به مصور ساختن کتابهای طبی و گیاهان دارویی بود. در این جا اگر بدن مریض نمایش داده می شود، بدون رعایت آناتومی و پرسپکتیو است و مسأله نمایش موضوع است حال به هر صورتی که باشد.

در زمان ایلخانیان ارتباط با کشور چین تأثیرات عمیقی را سبب می شود که هنر چین بر هنر ایران نهاد، نقاشی چینی به علت سکون و بی تحرکی و بدون حالت چهره ها و عدم استفاده از خطوط در چهره برای بیان حالت زمینه مناسبی برای نقاشی ایران در آن روزگار شد و مایه نقاشی ایران گشت. از لحاظ تاریخی مهمترین جریان تکامل نقاشی ایران اقتباس طراحی و رنگ آمیزی و مجلس سازی چینی و تطبیق آن با ادراک خاص هنرمندان ایرانی از فضا و اشکال طبیعی بود.

این اقتباس در مدت دو قرن بدست ده ، دوازده نقاش زبر دست تکمیل شد. قدیمی ترین این نقاشان احمد موسی بود که افسانه های بید پای مضبوط در مرقع اسلامبول را مصور کرده است. این هنرمند گلها و درختها و چمن و پرندگان و جانواران کار استادان چینی را در باغی ایرانی نقش کرده است. پس از او شاگردش « شمس الدین » است. دو استاد بزرگ دیگر « میر احمد باغ شمالی» ( خصوصیات هنر ایرانی را جلوه گر ساخت) و «بهزاد» که توانست تعادل زنده ی مجلس را به شبیه سازی و تنوع ترکیب کند.

قاسم علی « از معاصران بهزاد» است و میر مصور که مجلس « وزیر و جغد» او در خمسه ی نظامی شاه طهماسب برجسته ترین نمونه ی تناسب رنگ در نقاشی ایرانی است و سلطان محمد که طراح بسیار چیره دستی است و « شیخ محمد» و « آقا رضا که در آثارشان برجستگی و ابعاد سه گانه نخستین بار بوسیله ی خطوط ساده جلوه داده می شود و صادقی که جنبشهای طراحی او به خطاطی قدرت کامل داد و « رضا عباسی » که در اشکال و صورتهای او گویی همان صور خاص دوره ی ساسانی تجدید شده است از هنرمندان برجسته به شمار می روند.

عامل مهم در شکوفایی نقاشی، پادشاهان تیموری و صفویه هستند که مراکز مهم هنری در زمان خود تأسیس کرده و هنرمندان را گرد هم آوردند. دوستدار هنر و خود نیز هنرمند بودند. در دوره ی صفویه بر اثر مراوده ی شاه عباس با اروپاییان نفوذ هنر اروپا در ایران شیوع می یابد و در این دوره هنرمندان بیش از پیش به تصویر تک صورت پرداختند و این صورتها در مجموعه های نقاشی و خطاطی یا مرقعات جمع و ضبط می شد.

علاقه به تک چهره سازی روی متن صفحه روزافزون بود این دوره بر خلاف عهد تیموریان که کمال فنی کتاب مطرح بود، علاقه به هنر برای هنر را رواج داد. در این دوران مصور سازی کتاب و رابطه ی نقاشی با ادبیات از بین می رود و هر چه جلوتر می آییم تأثیرات هنر اروپا را واضح تر مشاهده می کنیم. در این دوران رفت و آمد هنرمندان خارجی و ایرانی و خرید تابلوهای اروپایی از طرف پادشاهان صفویه یا هدایای سفرای خارجی برای شاهان صفویه ، گرایشات جدیدی را در هنر نقاشی ایران به وجود آورد. کم کم توسط نقاشی های اروپایی و سفر نقاشان ایرانی به خارج، رعایت آناتومی و پرسپکتیو در نقاشی ایرانی باب می شود اگر چه موضوع و سوژه کار هنوز ایرانیست، گرایش به سوی نقاشی اروپایی به اوج خود رسیده است، اما پایه و اساس آکادمیک ندارد.

کمال الملک نقاشی است که نقاشی کلاسیک اروپا را عیناً به ایران وارد کرد و مکتب نقاشی اروپایی را به طور آکادمیک و اصولی در ایران پیاده می کند، ولی روحیه مینیاتورریستی خود را حفظ کرده است. پس از آن گرایشهای متفاوتی در نقاشی ایران پدیدار می شود و تحت تأثیر تحولات هنری اروپا قرار می گیرد و این دوران بی هویتی هنر نقاشی و بی تکلیفی نقاشان ایرانی است. در مقابل هجوم و سلطه ی هنر غربی بغضی از هنرمندان به سنتهای گذشته رو می آورند، که غالب آنها در اصفهان بوده اند. ( خانواده ی امامی- حاجی اسلامیان ) که ایشان می کوشند تکنیک قدما را با تأثیرات هنر غربی و دست آوردهای آن تلفیق نمایند و به حل مسائل پرسپکتیو و آناتومی که در نقاشی ایران دید خاص خود را دارد بپردازند . دیدی که بر اساس جهان بینی و معانی سمبولیک ایرانیان پی ریزی شده و به هیچ وجه نشانه ضعف یا عدم آگاهی ایشان از این مسائل نیست، بلکه « خو است » است.

غیر از تلاشی که هنرمندان مسلمان برای تزئین کتب دینی به کار می بردند، کتابهای علمی بسیاری در قرون اولیه هجری از یونانی و لاتین به عربی ترجمه شده و از جمله این کتب، منابع علمی پزشکی و دارویی بود که نسخه های اصلی آنها دارای نقاشی بود و ترسیم مجدد آنها اجتناب ناپذیر بود. معرفی گیاهان دارویی . ترسیم شکل آنها را به همراه داشت و لذا نقاشی بوم جدیدی یافت که تا قرن ها دوام آورد و عرصه شکل گیری یکی از ارزنده ترین هنرهای ایرانی گردید.
مکتب های مینیاتور

مکتب بغداد ( عباسی)
در قرون اولیه هجری شهر بغداد مرکز تولید نسخه های خطی و کتاب آرایی بود. خلفای عباسی از ابتدای شروع خلافتشان هم از نظر سیاسی و هم از نظر هنری به شدت تحت تأثیر ایرانیان بودند. کتابهای الادویه المفرده. مقامات حریری، خواص الادویه ، الجزری، عجایب المخلوقات، کلیله و دمنه و ; به این دوران منسوبند و همگی مصورند. سطح تصویر سازی در این کتب چندان بالا نیست. این نکته را نیز باید ذکر کنیم که مقامات حریری وکلیله و دمنه در آن دوران نقش رمان در عصر حاضر را ایفا می کردند و مردمی که سواد خواندن داشتند از ان ها استقبال زیادی می کردند. این مکتب که عناصر هنر شام و بین النهرین و سبک بیزانس در آن به چشم می خورد، هر چند مکتبی تماماً ایرانی نیست اما عمیقاً سرشار از خصلت های ایرانی است و از آن به عنوان نقطه آغازی برای ادامه کار نگارگران ایرانی در دوره ی بعد از اسلام می توان یاد کرد.

مکتب سلجوقی
سلجوقیان در سال ۴۲۹ هجری به قدرت می رسند و تا پیش از دوره ی مغول یکی از مهم ترین نام ها در تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران به شمار می آیند. هر چند در این دوره از نفوذ ایرانیان در بغداد کاسته شد. اما از سوی دیگر بر استقلال ایران از دستگاه خلافت افزوده شد. مهم ترین تجلی گاه این استقلال ، عرصه فرهنگی است. دانش و فرهنگ ایرانیان در این دوره، سراسر بلاد اسلامی را در می نوردد و خدمات شایان ذکری به مجموعه فرهنگ اسلامی سایر ملل می کند. اطلاعات از کتب خطی این دوران اندک است. در این دوران علاوه بر کتب مصور طبی و طبیعی مثل مفید الخاص، طب جالینوسی و خواص الاشجار، به کتب داستانی مصور، مثل « ورقه و کلشاه» که یک مثنوی عشقی است و سمک عیار که داستانی طولانی است ( به نثر) بر می خوریم.

اما در کنار کتاب آرایی، بایدبه نقاشی های به دست آمده روی ظروف سرامیک اشاره کرد. می توان گفت که بهترین نقاشی های زمان سلجوقیان روی ظروف سفالی آن دوره نقاشی شده. نمونه هایی از این آثار را می توان در موزه آبگینه در تهران مشاهده کرد.
شهرهای ری و کاشان از جمله مراکز عمده تولید ظروف سفالین بوده است و لفظ کاشی نیز که حتی امروزه در صنعت ساختمان رواج دارد منسوب به شهر کاشان است.

مکتب تبریز (مغول)
مغولان در سال ۶۱۶ هجری به ایران حمله کردند و بخش مهمی از یادگارهای معنوی ایران را ویران کردند و یا در آتش سوزاندند. آنان به حکومت عباسیان در بغداد نیز پایان بخشیدند و دست به تأسیس دولت هایی در تبریز و مراغه زدند. گروهی از هنرمندان بدین صورت ، جذب آن ناحیه گردیدند و گروهی دیگر به علت مصالحه ای که بین حاکمان محلی شیراز و مغول ها صورت گرفت به شیراز جذب شدند. یورش مغول ها هر چند در آغاز به مانند سیلی بنیان کن می نمود، اما آنان به سرعت در فرهنگ و مذهب اقوام مغلوب مستحیل گشتند. ایلخانان مغول اسلام پذیرفتند و به توصیه و تشویق وزرای با درایت ایرانی، همچون خواجه نصیر الدین طوسی و خواجه رشید الدین فضل الله ، به توسعه دانش و رونق بخشیدن به هنر همت گماشتند.

استنساخ پی در پی کتب در این دوران موجب پیدایش شیوه ای می گردد که از لحاظ فنی، از نقاشی های دوره سلجوقی قوی تر است. نکته مشترک در نقاشی های این دوران آن است که نقش های اصلی با رنگ هایی تیره تر از زمینه کشیده شده اند و به عنوان مثال در ترسیم حد چهره، مشخصاً از خط به جای رنگ استفاده شده است.
در نقاشی های این دوران تأثیر پذیری بسیار از هنر چین و تأثیر پذیری اندک از هنر بیزانس دیده می شود. نوعی گرایش به طبیعت گرایی ملهم از نقاشی چین در آثار این مکتب به چشم می خورد شکل خاص ترسیم کوه ها و ابرها نیز یادآور نقاشی ایرانی در دوره مغول است. عده ای نیز بر این گمانند که سبک نقاشی چینی مأخوذ از شیوه نقاشی مانی است که به حیات خود در چین ادامه داده و دوباره به ایران بازگشته است.
هر دو نظر در خور تعمقند، بهتر آن است که مطلق گرایانه با هیچ کدام برخورد نکنیم و هیچ یک را کاملاً رد یا تأیید نکنیم. شک نیست که نقاشی های چینی شباهت بی مانندی با نقاشی های مانوی که در قرن دوم هجری در تورفان یافته شده اند دارند. اما تردیدی هم نباید کرد که این شیوه مسلماً در چین بدون تغییر هم نمانده و کار هنرمندان چینی فقط تقلید بلافصل از سبک نقاشی مانوی نبوده است. هنری که قرن ها در سرزمینی ماندگار شود. از ویژگی های فرهنگ آن سرزمین نیز تأثیر می پذیرد.

آثار معروف و شناخته شده ای که از این دوران می توان نام برد شاهنامه ای است به نام دموت که شخصی به این اسم آن را خرید و سپس آن را برگ برگ کرد و فروخت. از دیگر آثار مصور این دوره باید از جامع التواریخ (تألیف خواجه رشید الدین فضل الله) و آثار الباقیه (تألیف ابوریحان بیرونی) نام برد. از این دوره به بعد کتابهای خطی مهم ترین بوم نقاشی ایرانی به شمار می آیند.

جلایریان
در حدود اواسط قرن هشتم هجری قدرت ایلخانان مغول به کلی از بین رفت و جلایریان نقش عمده ای در سرنگونی آن ها داشتند. در دوران سلطان احمد جلایر (۷۸۴-۸۱۳ هجری) به خاطر علاقه شخصی وی توجه خاصی به کتاب و خطاطی و نقاشی می شد. با اینکه آنها بغداد را پایتخت خود قرار داده بودند. اما کانون فرهنگی تبریز همچنان به دوام خود ادامه می داد و از جمله آثار این کانون، یک ترجمه ایرانی از عجایب المخلوقات است که سلطان احمد آن را برای کتابخانه ی خود اختصاص داد و از آنجایی که این کتاب به خط نستعلیق نوشته شده و در آن زمان این خط فقط در تبریز مورد استفاده بوده. می توان آن را بدان ناحیه منسوب دانست. اثر دیگری که از دوران سلطان احمد جلایر به یادگار مانده. دیوان خواجوی کرمانی است که جنید آن را مصور کرده است. این اثر را باید پلی دانست که نقاشی ایرانی را به مکتب شیراز وصل می کند.

مکتب شیراز
شهر شیراز در دوران تاخت و تاز مغولان از امنیت نسبی برخواردار بود. حکمرانان محلی این شهر با مغولان از در سازش در آمدند و این امر موجب گشت که هنرها در این شهر از شکوفایی بیشتری برخوردار شوند. در کنار ادبیات و نام حافظ، ( برجسته ترین غزلسرای این دوران و تمام تاریخ ادبیات فارسی) ، نقاشی نیز رونقی خاص یافت. آنچه از نقاشی این دوران قابل ذکر است ، تأثیر پذیری کمتر آن نسبت به شیوه های چینی است که در تبریز رواج داشت . آنچنان که نقاشی های این دوره با نقاشی های عهد سلجوقی قابل مقایسه است. دقت در ترسیم چهره و اندام انسان در مکتب تبریز کمتر است اما در مکتب شیراز انسان و فضای زندگی او ،

بیشتر مورد توجه نقاش واقع شد. این نکته در مقایسه تصاویر شاهنامه ی دموت از مکتب تبریز با شاهنامه های مکتب شیراز به خوبی آشکار می شود. مکتب شیراز منحصر به دوران مغول نیست و حتی در دوران تیموریان نیز دوام می یابد. نقاش این مکتب در آثار خود نوعی گرایش به شیوه های کهن ایرانی نشان می دهند و آثارشان از این جهت یادآور پاره ای ویژگی های دوران ساسانی است. قلم گیری در بیشتر آنها به صورت خطی پر رنگ است و زمینه ی نقاشی با درخت یا با شاخه پر شده است و از این نظر قابل قیاس با نقاشی های مانوی است. یکی از شیوه های اصیل نقش پردازی ایرانی یعنی تقارن که از عهد هخامنشیان بر هنر ایران سایه گستر بوده ، در آثار این دوران دیده می شود. این مسئله در کتاب خاوران نامه ی مصور ابن حسام قابل رؤیت است. از جمله آثار برجسته ی دیگر این مکتب گلچین اسکندر سلطان است که برای اسکندر سلطان پسر شاهرخ تهیه شده و نشان دهنده ی تکامل این مکتب است. هر دو کتاب نامبرده در دوره ی تیموری کتابت و نقاشی شده اند و تصاویر آنها حاکی از علاقه ی نقاشان به نشان دادن تأثیرات کارشان از طریق رنگ هستند. رنگ در مکتب شیراز یکی از ارکان مهم نقاشی است این دوران تکنیک های پیشرفته تری را در ساخت و کاربرد رنگ ها مورد استفاده قرار داده اند.

مکتب شیراز را می توان پایه ای برای اوج گیری نقاشی ایرانی در مکتب هرات دانست.

مکتب هرات
مکتب نقاشی هرات با دوران تیموریان پیوند خورده است. تیمور در آخرین دهه ی قرن هشتم هجری ایران را تحت سلطه ی خود درآورد و شهر سمرقند را به عنوان پایتخت برگزید. پسر او ، شاهرخ پایتخت را به هرات منتقل کرد و در جبران خرابی های پدر کوشید. هر چند شاهرخ و دیگر پادشاهان تیموری به ترویج هنر و فرهنگ همت گماشتند. اما شکل گیری مکتب هرات را باید مدیون وزیر بافرهنگ سلطان حسین بایقرا، امیر علی شیر نوایی دانست. این امیر و وزیر، هر دو ادیب و دانشمند بودند و ادیبان و شاعران و نویسندگان و هنرمندان را تشویق و تربیت می کردند. عبدالرحمن جامی شاعر نامدار قرن نهم و کمال الدین بهزاد نقاش برجسته مکتب هرات مورد توجه خاص امیر علی شیر بوده اند. بهزاد در نیمه قرن نهم هجری متولد شد

و به قولی ، نقاشی را نزد میرک خراسانی در هرات فراگرفت. از نام بهزاد در تمام مأخذ تاریخ نقاشی ایرانی به عنوان مهم ترین نقاش یاد شده است. او نقاشی ایرانی را ( که بعدها اروپاییان ، مینیاتور نامیدندش) به هنری جهانی مبدل ساخت. در کارهای او که در اوج نقاشی ایرانی قرار دارد، همانند آثار گذشتگان رعایت قواعد علم مناظر و مرایا ( پرسپکتیو) به چشم نمی خورد. از جهت مقایسه ی تاریخی جالب است بدانیم که آغاز و انجام دوره ی تیموری در ایران ، با شروع و اوج رنسانس در اروپا همزمان بوده و قواعد پرسپکتیو علمی درهمین دوران در اروپا تدوین می گردد.

از همین دوره است که وجود امضاء در نقاشی های ایرانی رواج می یابد. البته باید ذکر کنیم که امضاء در این دوران در محل ناپیدایی در نقاشی گذاشته می شد و این امر به ویژه در آثار بهزاد مشهود است. نباید نا گفته گذاشت که تعداد نقاشی های با امضاء بهزاد بسیار زیاد است و این موضوع کار شناسایی آثار اصلی را دشوار می کند.
از دیگر ویژگی های آثار این مکتب وجود کوه های مرجانی، درختان پرشکوفه و کاربرد رنگ های شفاف و زیبا از جمله آبی و بنفش و نارنجی اشت. اما آنچه ارمغان بهزاد به نقاشی ایران باید بنامیم نگرش او به حالات طبیعی انسان و در آوردن انسان از حالت اساطیری است. این موضوع از جمله ، در نقاشی معروف مأمون در حمام مصداق می یابد. از نقاشان به نام مکتب هرات می توان از میرک خراسانی و غیاث الدین و امیر شاهی سبزواری نام برد.

مکتب بخارا
با فتح هرات توسط ازبک ها و سپس شکست آنها توسط شاه اسماعیل صفوی ، نقاشان این شهر گروهی به بخارا پایتخت ازبک ها و گروهی به تبریز کوچ کردند . مکتب بخارا که دنباله رو سبک بهزاد به شمار می آید مکتبی کم دوام بود و تعداد آثار هنرمندان آن بسیار کم است. از هنرمندان به نام این مکتب می توان از محمود مذهب یاد کرد که در ابتدا تذهیب کار بود و سپس آثاری به تبعیت از سبک بهزاد آفرید. همچنین می توان از عبدالله خراسانی ( عبدالله نقاش) نام برد که هم به عنوان مذهب و هم مصور ( نقاش) شناخته شده است.

مکتب تبریز ( صفویه)
صفویان یک دوره ی تاریخی از ۹۰۷ تا ۱۱۴۸ هجری را به خود اختصاص می دهند. با فتح هرات توسط شاه اسماعیل صفوی در ۹۱۶ هجری، کمال الدین بهزاد به تبریز رفت. انتقال او به تبریز را نباید صرفاً به مثابه یک مسافرت عادی نگریست. او با این سفر و پرورش شاگردانی نامور، مکتب خراسان قدیم را به مکتب اصفهان که بعد ها در زمان شاه عباس اول پدید می آید پیوند می زند. بهزاد در تبریز منزلتی شایان توجه می یابد و به ریاست کتابخانه ی سلطنتی منصوب می شود.
از معروف ترین شاگردان بهزاد در تبریز می توان از قاسم علی، آقا میرک ، میرزا علی و میر سید علی نام برد. یکی دیگر از نقاشان معروف این مکتب سلطان محمد است که نقاشی معراج حضرت محمد (ص) را کشیده است. این نقاشی یکی از تصاویر خمسه ی نظامی است که سلطان محمد آن را مصور کرده است.

نقطه ی پایان مکتب تبریز استاد محمدی یا محمد بک است که احتمالاً پسر سلطان محمد بود. این نقاش پرتره ای از خود در سن ۵۰ سالگی رسم می کند که اکنون در موزه ی هنرهای زیبای بوستون موجود است.
نقاشان این مکتب به پیروی از بهزاد نقاشی ایرانی را از قواعد و قوانین سخت و خشک ترسیم خطوط در دوره ی تیموری دور می سازند و به انسان ها آزادی بیشتری برای حرکت می بخشند ، بهزاد می کوشد که به چهره ها از لحاظ روان شناسی، شخصیت ویژه و خاص خود را ببخشد و این خصوصیت درکارهای شاگردانش نیز ادامه می یابد.

بهزاد در سال ۹۴۲ هجری قمری در تبریز درگذشت. هنگامی که او چشم از جهان فروبست میکل آنژ ۶۰ ساله بود و ۱۶ سال از مرگ لئوناردو داوینچی می گذشت.

مکتب اصفهان
پایتخت صفویان از تبریز به قزوین و سپس به اصفهان انتقال یافت و این انتقال اخیر، مصادف با آغاز دوره ی پادشاهی شاه عباس اول بود. هنرمندان همراه با شاه عباس راهی اصفهان شدند. نقاشی در دوره ی صفویان از چهار چوب قدیمی کارهای هنرمندان پیشین فراتر رفت. علاوه بر آن نقاشی به صورت تک برگ در کنار نقاشی روی صفحه های کتب خطی، به عنوان یک شاخه ی جدید هنری رواج یافت.

در میان نقاشان مشهور این مکتب به دو نام بر می خوریم که به هم شبیه اند و غالب محققان را دچار تردید می کننند. « آقا رضا» و «رضا عباسی» از سویی گفته می شود که این دو امضاء متعلق به یک نفر است و از سوی دیگر عده ای نیز آقا رضا را مقدم بر رضا عباسی دانسته اند. «ارنست کونل» به ظن قاطع معتقد است که آقا رضا و رضا عباسی هر دو یک تن هستند. از ویژگی های سبک رضا عباسی ، استفاده ی استادانه ی وی از خطوط منحنی است. رنگ های نقاشی های وی شادی افزا هستند و او گاه با استفاده از رنگ های مکمل، استادی بی مانندی در تکمیل ترکیب بندی آثار خویش با رنگ، از خود نشان می دهد.

در آثار رضا عباسی، چهره ی پسرها از دخترها قابل تفکیک نیست و گاه فقط از روی پوشاک آنان می توان تشخیص داد که موضوع نقاشی مرد است یا زن. در آثار او عمامه مردان، بزرگ و دارای پر یا گل است. این ویژگی در بیشتر نقاشی های مکتب اصفهان دیده می شود و وجه ممیزه ی این مکتب نسبت به مکتب تبریز به شمار می آید. در مکتب تبریز، دستار و کلاه قزلباش دارای یک برآمدگی است که تا چندین سانتی متر بالاتر از دستار امتداد می یابد. وجود این برآمدگی ( که شبیه به تکه چوبی است) یکی از وجوه ممیزه ی مکتب تبریز است.

از نقاشان دیگر مکتب اصفهان می توان از محمد طاهر، محمد محسن و ملک حسن اصفهانی نام برد.
اما یکی از معروف ترین هنرمندان بعد از رضا عباسی، محمد معین مصور است که شاگرد وی بوده. در پاره ای از آثار معین مصور گوشه هایی از زندگی روزمره تصویر شده است. یکی دیگر از نقاشان این دوره محمد شفیع عباسی، پسر رضا عباسی است. هم معین مصور و هم محمد شفیع چهره ی استاد(و پدر)را ترسیم کرده اند.
در دوره ی صفویه از مکتب تبریز به بعد نقوشی به صورت گل و مرغ در نقاشی، پدید می آید که در کتاب آرائی مرتبتی خاص می یابد و این نقوش بعد از دوره صفویه و به ویژه در دوران افشار و زند در تذهیب و کتاب آرائی تداوم می یابند. نقاشی ایرانی در پایان دوره ی صفویه اوج خود را سپری می کند و به روزهای افول نزدیک می شود.

رنگهای مورد استفاده نقاشان از رنگهای طبیعی است . که دوام و ثبات و شفافیت آنها بسیار خوب است. برای تهیه ی رنگهای مختلف از گیاهان محلی استفاده می شود و رنگهایی که در یک شهر بکار می رفته خاص نقاشان همان شهر بوده و یکی از مشخصات نقاشی و وجه تشخیص و تمایز کار از آثار دیگر بوده است.
مانند نقاشی های مکتب شیراز که از لحاظ تنوع و شفافیت رنگی بسیار غنی بوده است . روش تهیه رنگ های نقاشی که عموماً متدول است جوشاندن پوست گردو و انار و استفاده از بعضی برگ های رنگین مانند روناس و زعفران است با استفاده از اکسید فلزات برای تهیه رنگ سبز، نیل برای رنگ آبی، عصاره ی ریون برای رنگ زرد، رنگ قرمز شفاف و درخشان مینیاتورهای ایرانی از حشره ای به نام «قرمز دانه» تهیه می شود که از هندوستان وارد می شود.

این حشره به شیوه ی خاصی پخته شده و خشک می گردد که پودر حاصل از این عمل بهترین رنگ قرمز است. از رویه ی پوست درخت کاج هم رنگ تهیه می شود . و همچنین از چوب فوفل که به رنگ قهوه ای تیره است. به این ترتیب که چوب را خرد کرده به صورت پودر درآورده و درون الکل می ریزند . الکل رنگ پودر را می گیرد و پودر سفیدی بدست می آید.
از تبخیر الکل هم پودر قهوه ای رنگی بدست می آید. از نارنج هم برای تهیه رنگ، در مناطقی از ایران استفاده می شده است. بعضی از این موارد استعداد بوجود آوردن انواعی از رنگ ها را دارند مانند گل زعفران که قادر است از رنگ نخودی تا نارنجی بوجود بیاورد.
علاوه بر این، تجربیات محلی و استفاده از گیاهان و درختان محلی در تهیه ی رنگهای مختلف مدد یار نقاشان بوده است.

نگارگری قبل از اسلام

برای پژوهش درباره نگارگری در ایران باید تا آنجا که ممکن است به گذشته بازگشت.بازگشتی به طول تاریخ.نگاره های ایرانی که تا به این اندازه موردتوجه ونظرهنرشناسان و هنردوستان شرق وغرب قرار گرفته است هنری نیست که در طی چندسده بوجود آمده باشد;.
برای پژوهش درباره نگارگری در ایران باید تا آنجا که ممکن است به گذشته بازگشت.بازگشتی به طول تاریخ.نگاره های ایرانی که تا به این اندازه موردتوجه ونظرهنرشناسان و هنردوستان شرق وغرب قرار گرفته است هنری نیست که در طی چندسده بوجود آمده باشد.

این هنررابایددرطول هزاره ها بررسی وپیگیری کردتاپی برد چگونه به مروربه تجربیات و دانش هنری مردم فلات ایران افزوده گردیدوچه سان دچار دگرگونی وتطور شد.
واماچراواژه مینیاتورجای نگارگری را گرفت؟
باید دانست که درحدودهفتادسال است که واژه مینیاتوربه جای نگارگری رواج یافته است که
شاید تحت تاثیرنهضت ترجمه و خاور شناسی فرنگی باشد. مینیاتور مرکب از دو واژه
فرانسوی مینیموم و ناتورال به معنی کوچک و طبیعت است که به هیچوجه گویای آن چه در
نگارگری اصیل ایرانی مطرح است نمی باشد.نگارگران ایرانی مانند شاعران و نویسندگان

برپایه اصول اعتقادی ویژه ای قلم دردست می گرفتندوجزدیداریارونمایاندن جلوه دلدارازاودرخیال نداشتند
نگارگـری پیش از تاریخ در ایران
آغاز نگارگری در ایران را می توان تا هزاره های پیش از میلاد پیگیری کرد . نخستین آثار بر جای مانده از سکونت انسان که در شمال ایران بافت شده ، از نظر تاریخی به دوران پالئولیتیک تا عصر حاضر مربوط است . اما مهمترین تصاویر از دوران غارنشینی در ایران به غرب و در منطقه لرستان ارتباط پیدا می کند
غارنگـاره های لرستـان میرملاس
غار میر ملاس که در کوره “سر سرخن” واقع شده نخستین غاری است که بر روی دیوار آن که قسمت هایی از آن فرو ریخته است ، نگارهایی را یافتند
بیشتر از این نگاره ها صحنه هایی از رزم ، شکار ، انسان و حیوان را نشان می دهد . نقوش حیوانی چون گوزن ، گاو ، سگ ، روباه و خصوصا اسب و سوار که در حال تیر اندازی و شکار موضوعات رزمی که در تاریخ نگاری ایران با تغییراتی تکرار گردیده ، ولی موضوع و شکل اصلی خود را حفظ کرده است . این نگاره ها با رنگ های قرمز و سیاه بر دیوار غار یاد شده و همچنین کوه “همیان” یا کوه “کیزه” که در بالای کوه سر سرخن قرار گرفته شده است

نقوش دوره تاریخی که شامل گروه های اسب سوار مناظر جنگ و جدال و شکار حیوانات با تیر و کمان است و قدمت آن ها بین دو هزار و هزار پانصد سال پیش از میلاد می رسد . و بدین سبب که هنر اسب سوای نخستین بار به وسیله ایرانیان و مقارن با تاریخ یاد شده در این منطقه معرفی شده است
در هزاره نخست پیش از میلاد تجلی این هنر قدیمی با چنان مهارت و تکامل ویژه ای بر روی اشیای برنزی لرستان ظاهر گردیده است که آنها از لحاظ تکنیک و صنعت به عنوان نشانه ای از هنر فلز کاری به نام برنز لرستان معروفیت جهانی پیدا کرده است

در این نقوش یاد شده تصاویری از انسان به چشم می خورد که با یکدیگر اختلاف دارد .
رسم کردن حیوانات به صورت نیمرخ روشی است که در دوره های گوناگون نگارگری ایران حفظ شده و حتی این روش ترسیم حیوانات تا به حال نیز متداول مانده است که سابقه نگارگری در ایران را دست کم به دوره “نئولیک” حجر جدید ، یعنی در حدود ۴۵۰۰ سال پیش از میلاد می رساند .
غار نگاره های همیان ، دوشـه ؛ لاخ مـزار

غار دیگری که در همین منطقه کشف گردیده ، غار با نقش های کامل تر و روشن تر از غار میرملاس و “دوشه” است
بر قسمت های مسطح دیوار این غار ، روی هم یکصد و ده نقش گوناگون با رنگ سیاه نقاشی شده است . نقش های این غار روشن تر از نقوش میرملاس و همیان کوهدشت است ولی قدمت آنها را ندارند
پس از استقرار انسان در دشت و تشکیل واحدها و دهکده ها بر پایی نخستین ساختمان ها جهت سکونت انسان نیز به آثاری از نقش اندازی و تصویر سازی بر روی دیواره های ساختمان ها بر می خوریم
نگـاره های سفالیـن
ویل دورانت آغاز هنر نقاشی را از هنگام نقش اندازی بر روی سفال می داند : ” در هنگامی که کوزه گری بر روی ظرف های ساخته حوزه نقش های رنگین ترسیم می کرد ، در واقع هنر نقاشی را به وجود آورد . ” نقاشی بر روی سفال یکی از فعالیت های هنری مردم ایران بوده ، که با مطالعه سفالینه های منقوش پیش از تاریخ ایران می توان سیر حرکت و تحول نگارگری را مشاهده کرد . در این نقوش سفالگر و هنرمند به طبیعت وفادار نمی ماند. و جزئیات آن را طرح نمی کند ،

بلکه می کوشد خصوصیات بر جسته موضوع و به عبارتی جوهر اشکال اشیا ء را نشان دهد . پیدایش این گونه ظروف سفالی در نواحی گوناگون ایران از ایلام ، اطراف شوش ، تخت جمشید فارس تپه کیان نهاوند ، سیلک کاشان ،چشمه علی ری ، تورنگ تپه ، تپه حصار و لرستان تا مارلیک و ; و همه و همه نشان از به کارگیری نقش های گوناگون بر روی ظرف های با رنگ های متفاوت قهوه ای و سرخ و سیاه و زرد ، تحول هنر نقاشی و صورتگری ایرانیان پیش از تاریخ است

نقش اندازی بر روی مهـر:
در این زمان مهرهای ظریف ساخته می شد که از آنان در امر تجارت استفاده می کردند و نمونه های به دست آمده با موضوع های ظروف سفالی نقشدار همزمان خود مشابهت دارد . کنده کاری این مهرها که با نقوش دقیق و ظریف بر روی یشم ، عقیق ، لاجورد و سنگ های دیگر صورت گرفته از گذشته ای کهن در نگارگری ایران روایت دارد

نگـارگری دوره هخـامنشیان
هنر هخامنشی مقید و محبوس دربار بود و نمی توانست از آزادی تغبیر برخوردار باشد .
بارزترین هنر این دوران را در کاخ های شاهان که از ابتدای قرن هفتم پیش از میلاد آغاز می شود مشاهده می کنیم ، به ویژه نقش برجسته های این کاخ ها که گاهی با لعاب های مختلف رنگین شده است . آثاری که از دوره هخامنشی به دست ما رسیده بسیار معدود است و به این سبب بحث درباره شیوه نقاشی این دوره آسان نیست . اگر آجرهای لعابداری را که در تزئین دیوار کاخ های هخامنشی به کار رفته است و طرح نقش برجسته آن زمان را مبنای حکم قرار دهیم می توانیم نشانه هایی از علاقه به رنگ های تند و ذو و ریزه کاری را در آن ببینیم .

در همین زمان ذو ریزه کاری ایرانی را از نقش های برجسته می توان دریافت . این دقت در ترسیم جزئیات به خوبی آشکار است . هنر هخامنشی هیچ گاه نکوشیده است در بیان حالت اشخاص دقت کند ; این هنر سعی نکرده بعد سوم را مجسم سازد و به تجسم نیمرخ قناعت کرده است . چنین خصوصیاتی در سده های بعد ، در نگارگری ایران تداوم می یابد و آگاهانه از ایجاد و پرسپکتیو دوری گزیده است .

هنر هخامنشی به جنبه تزیینی نقش ها توجه داشته است و به همین دلیل موضوعات نقوش برجسته تخت جمشید بدون اینکه برای احتراز از یکنواختی کوششی به عمل آید ، غالبا تکرار می شود ، چنین توجهی در آثار پیشینیان در سیلک و لرستان و زیویه معمول و کاملا مشهود است . بنابر آثاری که از این دوران در پاسارگاد و سایر کاخ ها یافتند ، مشخص شده که نقاشی دیواری در این دوران رواج داشته است و داستان ها ی گوناگون را به تصویر کشیده اند و نشان می دهد که نگار گران برجسته ای تیز در این عصر می زیسته اند

در قرن پنجم پیش از میلاد صحنه های شکار و رزم ایرانی نقاشی آن از ایران به چین رفته که خود دلیلی بر وجود نگارگران و رواج نگارگری در این دوران است
ویژگی های نگارگـری و هنـر بعد از هخامنشیان
مختصات هنر ایران در فاصله دویست ساله میان سقوط حکومت هخامنشیان و ظهور پارتیان را می توان به سه گروه تقسیم کرد : ابتدا نفوذ هنر هلیستی ، سپس هنر یونانی و ایرانی و در انتها هنر ویژه ایرانی . نمونه هایی از هنر دوره اشکانیان و خصوصا نگارگری را ، عموما در خارج مرزهای کنونی ایران باید جستجو کرد . برای شناسایی نگارگری این دوران یا باید به آثار و یافته های این دوران و یا به کتب ، نوشته ها و نقل قول های تاریخ نو یسان مراجعه کرد

«فیلوستراتوس» رومی که خود به تیسفون آمده درباره نقش کاخ های شاهی نوشته است . سقف کاخ با الواح مفرغ مزین بود . الواح را چنان صیقل و شفاف ساخته بود که نگارخانه ای شده بود . دیوار را مانند کاخهای هخامنشی به انواع تصویر ها و نقش ها ز ینت داده بودند

جایگـاه نگارگری در هنر اشکـانیان
در هنر اشکانی نگارگری اهمیت بسیار داشت ، بیشتر نقوش این دوره را باید از نوع طراحی و نقاشی به شمار آورد ، و پستی و بلندی و حجم چندان مورد توجه هنرمندان نبوده است . بهترین و مهمترین نمونه آثار نقاشی دیواری که در داخل ایران کشف گردیده ، در خرابه یک قصر اشکانی ، معروف به «کوه خواجه» منتسب به سده اول میلادی در مصب رود هیرمند و بر فراز جزیره ای که در میان هامون «سیستان» قرار دارد ، تا اندازه ای محفوظ مانده و قابل تشخیص است . تصاویر نقش های هنر یونان و ایران به هم آمیخته است

نگـارگری در دوره سـاسانیان
ساسانیان از قرن سوم تا میانه قرن هفتم میلادی در ایران پادشاهی کردند و حکومت آنان پس از حمله اعراب و شکست یزدگرد از مسلمانان منقرض گردید
درباره نگارگری این دوره ، باید به کتب و سفرنامه ها و بقایای خاطرات دیداری کسانی که از هنر و معماری ساسانیان اشاره کردند مراجعه کرد . «علی بن حسین مسعودی » نیز در کتاب «الثبیه و الاشراف » اشاراتی کرده

نخستین شاه ساسانیان اردشیر بود ، جامه روی او سرخ دارای نقش دینارگون ، شلوار آسمانی رنگ و تاجش سبز در زرد ،ایستاده ،نیزه ای در دست . انجامین شاه یزدگرد پور شهریار پور خسرو پرویز جامعه رویی سبز نقشدار ، تاجش سرخ ، ایستاده ، نیزه ای در دست و بر شمشیر خود تکیه زده است . » «تصویرها با رنگ های شگفت انگیزی که در این زمان مانند آنها به دست نمی آید کشیده شده بود و آب زر و سیم و براده مس در آنها به کاررفته ، کاغذ کتاب نیلوفری رنگ و عجیب رنگ آمیزی شده بود و از بس زیبا و نشکن بود ندانستم کاغذ است یا پوست

آثار و بقـایای نقاشی دوره سـاسانیان
می دانیم ساسانیان دیوارهای کاخ ها خود را با نگاره ها آرایش می دادند و شاعران صدر اسلام نیز بدان ها اشاره هایی کرده اند که آثار مختصری از آن ها باقی مانده به عنوان نمونه در افغانستان کنونی ، در محلی به نام «دختر نوشیراوان » در هشتاد میلی شمال شهر با میان نقش رنگارنگی بر روی سطح سنگ خارا باقی مانده است و مجلسی را نشان می دهد که در آن تصویر یک شاه ایرانی بر فراز تخت نشسته و تاجی که با دو عقاب سفید مکمل بر سر و گردنبند از مروارید بر گردن و درپایه های تخت شیری چند قرار دارند .

رنگ آمیزی این تصویر بسیار روشن و تند از لاجورد و شنگرف و گل زرد و سفید آب به عمل آمده و چگونگی نقش و تصویر این خط بسیار شبیه به تصویری است ک بر روی جام بلوری معروفی که اکنون در مجموعه کتابخانه ملی پاریس وجود دارد . از دیگر آثار دوره ساسانی ، نقاشی دیواری شوش است که منظره شکاری را به تصویر کشیده است .

مهارت هنرمندان و نگارگران ایرانی در این اثر به خوبی دیده می شود . طراحی منسجم و رنگ آمیزی عالی و خطوط قلم گیری بسیار چشمگیر است . اسب ها عموما با رنگ روناسی که به صورت لکه های ریز و درشت روی آن ها به کار رفته رنگ آمیزی شده اند و این روش در ادامه نگارگری ایران به خوبی قابل تشخیص است . بسیاری از نقش های برجسته این دوران نیز اصل و منشا نقاشی دارد و با برجستگی کم متاثر از نقاشی است . از این میان می توان به نقش برجسته ای که در بیشابور است و پیروزی شاپور دوم را نشان می دهد اشاره کرد

 دیگری گچ بری صحنه شکار پیروز شاه است که در «چهارترخان » نزدیک تهران پیدا شده که باز هم ملهم و متاثر از نقاشی دیواری است . موزاییک هایی که از بیشابور کازرون و از کاخ شاپور اول به دست آمده ، نمونه های مناسبی از طرح و فرم و رنگ در نگارگری دوره ساسانی است . بعضی از این موزاییک ها که تصویر زنی را نشان می دهد درست به شیوه ی ایرانی است . زن در این نقش ها یا دراز کشیده و بر دست تکیه داده و آینه ای به دست دارد یا ایستاده و گل و میوه ای به دست گرفته و یا مشغول نواختن یکی از آلات موسیقی است . نوع نژادی اشخاص و لباس ها و طرز آرایش و حتی نحوه نشستن آنها که روشی ویژه دارد ، همه ایرانی است و چهره هایی که به چانه پایان می یابند ایرانی هستند .

گیرشمن این موزاییک ها را اثر رومیان و یا سوریان می داند و در جایی دیگر آن را اقتباسی از کار رومی می شمارد ، که جای تامل بسیار دارد . زیرا در چند سطر بالاتر خود به نقش این گفته می پردازند و آن ها را کار هنرمندان رومی نمی داند : « اگر اینها کار یک هنرمند یونانی یا رومی بود هنرمند قدرت پیکرسازی خود را با ساختن نقش یک نیمتنه و یا دست کم یک گردن پر گوشت ابراز می داشت . » . نقش های زیبا پارچه ها و فرش های دوره ساسانی و ظروف سیمین و زرین هم نشانه و دلیلی بر رونق و رواج هنر نقاشی در آن عصر است

یکی دیگر از مناطقی که از نظر شناخت نگارگری دوران ساسانی اهمیت فراوانی دارد و اکنون در خارج از مرزهای کنونی ایران قرار گرفته «پنج کنت» است . این مکان در مشرق سمرقند واقع شده و در نقاشی به دست آمده موضوعاتی از داستان های کهن و باستان ایرانی و شاهنامه فردوسی تصویر شده است . در حالی که «این نقاشی ها را به اواخر عصر ساسانی نسبت داده اند . » یکی از تاثیر انگیزترین این صحنه های مجلس سوگ سیاوش بازبردستی فراوان نمایش داده شده است و هنرمند موفق گشته است با توسل به خطوط و سطح های پرتحرک برای ایجاد هیجان در بیننده حداکثر استفاده را بکند . این نقاشی و آثار دیگر پنج کنت که بر بیناد همان روایاتی که چهار قرن به هنگام سرودن شاهنامه مورد استفاده شاعر ملی ما واقع شده ، ضمن تایید اصالت منابع شاهنامه وجود یک سنت کهن ایرانی نگارگری دیواری را مورد توجه قرار می دهد

نگـارگری و کتاب سازی ساسانیـان
کتاب سازی و کتاب آرایی از گذشته های بسیار دور در ایران رواج داشته است و شاید نخستین کتاب اوستای «زردشت » باشد که آن را با آب زر بر پوست گاو نوشتند . در کتب گوناگون همچون ، «نامه تنسر» در صفحه ۱۲ و «مروج الذهب» مسعودی و در «تاریخ الامم » و «الموک طبری » به این نکته اشاره شده است که اوستا بر ۱۲ هزار پوست گاو به خط زرین نوشته شد ، اما فردوسی آن را ۱۲۰۰ فصل نوشته شده بر الواح زرین می داند و می گوید . «ابومنصور ثعالبی»حدود سال ۴۱۰ هجری می نویسد که زردشت در بلخ کتابی به گشتاسب شاه آورد که آن را برپوست دوازده هزار گاو نوشتند و هر کلمه را در پوست کنده ، قشری از طلا در آن قرار دادند با این حال هنر کتاب بازسازی و تزیین آن و تصویر گری در کتب در زمان ساساینان به مرحله ای از تکامل دست یافت که بهترین سند آن اورا ما نوی مکشوفه در «تورفان» است

مانی و نگـارگری او
تولد مانی نقاش ایرانی را در سال ۲۱۶ یا ۲۱۵ میلادی و کشته شدن او در سال ۲۷۷ میلادی می دانند ، او عقایدش را به وسیله نقاشی تبلیغ و ترویج می کرد . آیین و هنر نقاشی او که از ارکان آیین اش بود خیلی زود منتشر گردید . کتابهای وی که با نقش ها و تصاویر تزیین می یافتند موجب رواج و اعتلای هنرهای زیبای کتاب گردید . به دستور مانی برای بیان فلسفه آیینش تالارهایی به نام «نگارستان» ساخته و بر دیوار این تالارها داستان خلقت آدمی بر پایه اعتقادات او نقاشی شده بودند که پیروانش با سیر در نقاشی های نگارستان ، فلسفه آیین وی را در می یافتند . این روش بعدها در آیین نسطوری نفوذ کرد و کلیسا نیز آن را پذیرفت .

پس از مدتی مانی و آیین وی مورد خشم موبدان قرار گرفت و او به سوی شرق گریخت و در زمان سلطنت بهرام اول به قتل رسید . اما روش آیین او به حیات خود ادامه داد و با وجود مخالفت های روحانیان زر دشتی و مسیحی تا ظهور اسلام وجود داشت . پس از اسلام تا مدتی پیروان مانی فراغتی یافتند و جانی دوباره گرفتند ، و تعدادی هم از آنان به اسلام گرویدند ولی این آسودگی ادامه نیافت و آنان را تار و مار ساخت و بسیاری از ایشان را به سوی سرزمین های شرق و شمال شرق ایران روانه کرد . بدین ترتیب آنان بسیاری از مردم این مناطق و فرمانروایان «اویغور» ترکستان را به دین خود در آوردند و حتی فرمانروای چین نیز این آیین را پذیرفت

بدین ترتیب اویغورها و پایتخت آن ها محل انتقال فرهنگ و هنر ما نوی گردید . از سال ۱۹۰۲ تا ۱۹۱۴ میلادی هیئت های آلمانی و انگلیسی در تورفان واقع در صحرای گبی ترکستان به اکتشافات پرداختند نقاطی را یافتند که محل عبادت و تبلیغ دین مانوی به شمار می آمد و تصاویر متعددی به آنها نقش گردید
ایدی کوت (Idi Qut) یکی از شهرهای مجموعه تورفان شمرده می شود
دیوارهای این شهر هنوز پا برجاست و غار «خور چو » نقطه اوج این عصر درخشان هندی دوران پادشاهی «بوقوخان» است . باستان شناسان آثار ما نوی یافته شده در این شهر ویران را به دو گروه تقسیم کردند : یکی عمارت مرکزی شهر و دوم صومعه ای در قسمت جنوب غربی آن . از بناهای مرکزی شهر عمارت شمالی یک چهارتاقی است که گنبد ایرانی دارد با چهار ایوان ، در این ایوان ها برخی آثار ما نوی به رسم الخط سغدی ، اویغوری و ما نوی به زبان های سغدی یا ترکی با دو نقاشی جالب توجه پیدا شده است
عمارت غربی کاملا خراب شده ، اما آثاری از نقش های دیواری ، پارچه های مقدس مذهبی ، درباری و نسخ گوناگون خطی یافته شده است . به حدی که بدان کتابخانه اطلاق کرده اند . در گروه عمارت جنوبی ، در اتاق بزرگی ،نقاشی های دیواری بسیاری وجود داشته است که آنها را به برلن انتقال داده اند و تصویری که چهره مانی را نشان می دهد یکی از همین نقاشی هاست .

در خرابه های صومعه ای که در بخش جنوب غربی شهر قرار داشته ، تصویری که گمان می رود نشان دهنده چهره مانی است مقداری نسخه خطی بودایی و ما نوی یک صفحه بزرگ که دور رویش نقاشی شده است پیدا کرده اند . این نقاشی زیباترین تصویر به دست آمده از تور خان تا امروز است . در یک متن چینی درباره انهدام ما نویان و آثارشان در سال ۲۳۱ هجری ، نوشته شده است که سرداران عمال خود را وا می داشتند که نقاشی ها و کتاب های مقدس مصور ما نویان را گردآوری کنند و در معابر میدان ها بسوزانند

در روایتی دیگر درباره سوزاندن کتب ما نوی چنین آورده اند که : در سال ۳۱۱ هجری در بغداد هنگام انهدام آثار فقط چهار کیسه محتوی این کتاب ها را که گرانقیمت و مصور بود سوزاندند و موفق شدند . که مقدار توجهی طلا و نقره به دست آوردند . البته صحت این ادعا چندان مد نظر نیست ، بلکه هدف نشان دهنده ، به کار گیری طلا و نقره برای تزیین و تصویر نمودن کتاب می باشد که از همان دوران و حتی پیش از آن صورت می گرفته است
طرح و رنگ در نقاشی ما نوی هم تند و بیشتر از رنگ های سرخ و سبز سیر و روشن و ارغوانی و زمینه آبی آسمانی همراه به کار بردن طلا و نقره فراوان برای جلا و تشعشع بوده است . بدین ترتیب پایه و اساس تصویر گری در کتب ایرانی بر نگاره ها و نگارگری مکتب ما نوی استوار است .

نگارگری ایرانی
مشخص‌ترین سابقه نگارگری کتب در ایران به کتاب معروف ارژنگ می‌رسد (برگی از نوشته‌های مانوی به خط سغدی)
نگارگری ایرانی که به اشتباه مینیاتور نیز خوانده می‌شود شامل آثاری از دوره‌های مختلف تاریخ اسلامی ایران است که بیشتر به صورت مصورسازی کتب ادبی (ورقه و گلشاه، کلیله و دمنه، سمک عیار، و ;)، علمی و فنی (التریاق، الادویه المفرده، الاغانی، و;)، تاریخی (جامع التواریخ، و;)، و همچنین، برخی کتب مذهبی، همچون، خاوران نامه می‌باشد.

پیشینه
اولین آثاری که بتوان نام نقاشی بر آنها نهاد، در غار دوشه لرستان و با حدود هشت تا ده‌هزار سال قدمت به دست آمده و در دوره تاریخی آنچه را که بتوان نقاشی نامید در دیوارنگاری‌های اشکانی و ساسانی می‌توان دید. با ورود اسلام به ایران، این کشور تا مدت‌ها به دست امویان و عباسیان اداره شد، و از آن پس، با روی کار آمدن سلسله‌های ایرانی سامانیان، غزنویان، و آل بویه استقلال از دست رفته ایرانیان تا حدودی به آنها بازگشت.

از این پس، زمینه برای احیای هنر و فرهنگ ایرانی فراهم شد و هنر ایرانی در خدمت اسلام درآمد. عمده آثار به دست‌آمده در این دوران شامل مصور سازی کتب می‌باشد و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخ‌هاست.
همچنین، عنوان می‌شود که مسلمین در حین ترجمه آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی برداری کرده‌اند.
مکاتب
به منظور درک و توضیح بهتر تأثیر و تأثرات نگارگری ایرانی آن را در دوره‌های مختلف حکومتی سلسله‌های ایرانی و یا پایتخت‌های همین حکومت‌ها، همچون مکتب سلجوقی، عباسی، شیراز، یا برای مثال، هرات دسته‌بندی می‌کنند.
• نکته: باید توجه داشت که هم‌پوشانی‌ها در تاریخ‌هایی که در پس این بخش خواهد آمد، با توجه به پراکندگی حکومت‌ها و پایتخت‌های ایشان در قلمروی فرهنگ و هنر ایرانی و نه قلمروی سیاسی آن قابل توجیه است.

مکتب بغداد
که آن را مکتب عباسی نیز نامیده‌اند را برخلاف مکاتب دیگر مکاتب نگارگری نمی‌توان مکتبی ایرانی نامید چراکه از یک سو زیر تأثیر هنر بیزانس و از سویی دیگر در استیلای هنر ایرانی (ساسانی) است. از این روی این مکتب را مکتب بین المللی نیز گفته‌اند.
پیشینه
با روی کار آمدن عباسیان (۶۵۶-۱۳۳ه.ق)، بغداد به عنوان اولین مرکز مصورسازی کتب در دنیای اسلام مطرح شد و با مصورسازی کتبی که بیشتر جنبه علمی و فنی و کمتر جنبه ادبی داشتند کار خود را پی گرفت.
فرم شناسی
نگاره‌های این مکتب ساده و زیباست. البسه از پرداخت قابل توجهی به خصوص در چین و شکن جامه‌ها برخوردار است و همچنین استفاده از نقوش اناری، بال‌های فرشته گون و شیوه‌های باز‌نمایی حیوانات وام گرفته شده از هنر ساسانی است و در بیشینه این نگاره‌ها شاخه و برگی به نشانه طبیعت به چشم می‌خورد.
از خصوصیات دیگر این نگاره‌ها می‌توان به پس‌زمینه‌های ساده که یا بدون رنگ رها شده و یا به طور اجمالی رنگ آمیزی شده‌اند گویی که نگاره‌ها در فضا رهایند، رنگ‌ها در نگاره‌ اصلی اندک‌ هستند ولی با هماهنگی‌ای چشم نواز به کار رفته‌اند.

کتب مکتب بغداد
• الادویه المفرده (در زمینه مواد طبی)
• معرفه الحیل الهندسیه (۷۱۵ ه.ق)
• فی معرفه الخیال الهندسیه (هندسه و ریاضیات)
• خواص عقاقیر
• کلیله و دمنه (مصور شده به سال ۱۲۰۰م/ترجمه نصرالله منشی از سانسکریت به عربی و عبدالله مقفع روزبه ترجمه به فارسی)
• مقامات حریری (مصور شده به سال ۱۲۳۷م/نوشته یحیی بن واسطی همدانی)
• البیطره (مصور شده به سال ۶۰۵ ه.ق/در زمینه دامپزشکی)

مکتب سلجوقی
از قرن چهارم (ه.ق) سبکی در نگارگری ایران ظهور می‌یابد که آن را سبک سلجوقی می‌نامند. این سبک اولین مکتب ایرانی در زمینه نگارگری است. در این دوره دوباره تصویر سازی کتاب ارژنگ مانی رونق می‌یابد.

فرم شناسی
از منظر دیداری (بصری) در این مکتب هم چنان ترکیب بندی‌های ساده هم چون مکتب عباسی حفظ شده ولی تأثیراتی که از نقاشی عهد ساسانی (و پیش از اسلام) و سلایق شرق دور (چین) بر این مکتب حاکم شده وجه عمده تمایز آن با مکتب عباسی است.
در بسیاری از پیکره‌ها هاله‌ای دور سر وجود دارد که به دلیل جدا کردن پیکره از پس زمینه استفاده شده، سرها بزرگ‌تر از بدن هستند و بر بازوها عموماً بازوبندی به چشم می‌خورد.
کتب مکتب سلجوقی
• ورقه و گلشاه (این کتاب شامل ۷۰ صفحه نگاره است و تنها کتابی است که مشخصا مربوط به مکتب سلجوقی است – قرن پنجم)

• سمک عیار
• الاغانی (در زمینه موسیقی و تالیف ابوالفرج اصفهانی)
• مفید الخاص (ذکریای رازی)
• خواص الاشجار (ذکریای رازی)
• شاهنامه توپقاپوسرای (اشاره به نام موزه‌ای در ترکیه)
• شاهنامه کاما (محفوظ در موسسه شرق ‌شناسی کاما در روسیه)
سفال‌های منقوش مکتب سلجوقی
به علت تحریم استفاده از فلزات گرانبها در دوره اسلامی، ساخت ظروف سفالی رونق یافت. نقش‌های سفال‌ها عمدتاً ویژگی‌های نگاره‌های این عهد را بازتاب می‌دهند و در مورد خطوط از خط کوفی بر سفالینه‌ها سود برده‌اند.

مکتب تبریز ۱
اولین مکتب نگارگری ایرانی در تبریز پایه ریزی شده است، که به همین دلیل آن را مکتب تبریز ۱ نامیده‌اند.
• در دوران صفوی و بازگشت تختگاه به تبریز مکتب دیگری در نگارگری با نام تبریز ۲ شکل می‌گیرد.
همچنین برای اولین بار در تاریخ ایران مصور سازی کتب به شکل کارگاهی و در مجموعه‌ای به نام ربع رشیدی که به همت خواجه رشد الدین فضل الله بنا شده بود به انجام می‌رسید.
فرم شناسی
پایان جنگ (حملات مغولان به ایران) زمینه‌ را برای تبادلات فرهنگی فراهم کرد، از این رو بیشترین تأثیر از هنر شرق دور در این دوره به چشم می‌خورد، نگاره‌های این مکتب در شکل هاشور‌زنی متأثر از مکتب تانگ در چین و در شکل پرداخت موضوع مشابه نقاشی‌های دوره یوآن چین است و همچنین مولفه‌های هنری بیزانس در اندازه‌ای کم رنگ تر در این نگاره‌ها به چشم می‌خورد.
کتب مکتب تبریز ۱

• منافع الحیوانات نوشته ابن بختیشوع به سال ۶۹۵ ه.ق (این کتاب به تشریح ویژگی‌های حیوانات و جلوه‌های طبیعت پرداخته)
• جامع التواریخ رشیدی نوشته خواجه رشیدالدین فضل الله به سال ۷۱۴ه.ق (تاریخی)
• شاهنامه فردوسی (معروف به شاهنامه دموت یا ابوسعیدی) به سال ۷۳۷-۷۳۱ ه.ق

مکتب شیراز(سده ۸)
در سده هشتم (ه.ق) و هم‌زمان با حکومت ایلخانان مغول در ایران، شیراز که به واسطه هوشیاری حکمرانانش از حملات مغولان در امان مانده بود، محیطی امن برای ادامه سبک کهن نگارگری ایرانی بدون تأثیراتی که به واسطه این تهاجمات بر نگارگری ایرانی چیره شده بود ایجاد کرد و نوآوری‌هایی چند به آن افزود.

همین شیوه ۲ قرن بعد و در مکتب اولیه هرات به گونه مسلط در نگارگری ایرانی تبدیل شد.
کتب مکتب شیراز(سده ۸)
• مونس الاحرار
• شاهنامه قوام الدین حسن وزیر (۷۴۱ه.ق)

مکتب جلایری
مکتب جلایری یا تبریز-بغداد (که به واسطه حضور حکومت در دو مرکز به این نام خوانده شده)، سبکی در نگارگری ایرانی است که پس از فروافتادن حکومت ایلخانان در ۷۳۶ه.ق و در دوران حکومت جلایری‌ها (۷۵۷-۷۴۰ ه.ق) در این رشته هنری رایج گردید،کتاب آرایی در دربار جلاریان خصوصا در دربار آخرین پادشاه جلایری (سلطان احمد جلایری) رونق ویژه‌ و سبکی خاص یافت.

فرم شناسی
خصوصیات دیداری در این مکتب با حذف عناصر چینی و بیزانسی به سمت تصویر کردن دنیای شاعرانه، خیالی، و آرمانی نقاش می‌رود. از دیگر خصوصیات، می‌توان به استفاده از طیف گسترده رنگی و به کارگیری و نمایش بدیع و کامل معماری در نگاره‌ها اشاره کرد.
از این دوران به بعد، در کتب نگاره‌ها نقشی مهم‌تر یافتند و دیگر در کنار نوشتار یا مکمل نوشتار به شمار نمی‌رفتند بلکه صفحه‌ای کامل به آن‌ها اختصاص می‌یافت.

کتب مکتب جلایری
• دیوان خواجوی کرمانی (اثر جنید بغدادی به سال ۷۹۷ه.ق)
• عجایب المخلوقات (زکریای قزوینی به سال ۷۹۰ه.ق)
• کلیله و دمنه (نصرالله منشی به سال ۷۷۵-۷۶۰ه.ق)
• خسرو و شیرین (به سال ۸۱۰-۸۰۶ه.ق)

مکتب شیراز(سده ۹)
خاوران نامه مربوط به مکتب شیراز سده ۹ (تیموری) – سرهای شعله‌گون مشخصه اصلی نگاره‌های این کتاب است
در دوران تیموریان (سده۹ ه.ق) و حضور اسکندر سلطان و ابراهیم سلطان در شیراز زمینه برای بروز دوباره ویژگی‌های دیداری مکتب شیراز(سده۸) فراهم شد.

فرم شناسی
قرینه سازی در نگاره‌های این مکتب به طور قابل ملاحظه‌ای دیده می‌شود و همچنی تضاد رنگی عناصر نگاره و پس زمینه آن،استفاده از ابرهای پیچان و سادگی در ترکیب ‌بندی‌ها از مهم‌ترین ویژگی‌های دیداری این مکتب است.
کتب مکتب شیراز(سده ۹)
• منتخبات اسکندر سلطان (۸۱۳ه.ق)
• شاهنامه ابراهیم سلطان (۸۳۷ه.ق)
• خاوران نامه (۸۸۳ه.ق)

مکتب هرات
پس از مرگ تیمور (سلسله تمیوریان) فرزندش شاهرخ به سلطنت رسید و از آن پس هرات به پایتختی برگزیده شد، به واسطه توجه و حمایت بی‌دریغ شاهرخ و ولیعهدش بایسنقر میرزا تهیه کتب مصور این بار در هرات و در کتابخانه بایسنقر میزا رونق گرفت و پس از چندی ویژگی‌های خاص خود را یافت.

فرم شناسی
ترکیب‌ بندی متفارن و عموماً دایره‌وار از خصوصیت اصلی این مکتب است. سود جستن از رنگ‌های غنی و شفاف، تزیینات فراوان، و حذف کامل عناصر چینی وبازتاب عناصر ایرانی مکتب شیراز مکتبی کاملاً ایرانی پدید آورد.

کتب مکتب هرات
• شاهنامه فردوسی (شاهنامه بایسنقری)
• شاهنامه محمد جوکی (فرزند شاهرخ)
• کلیله و دمنه (کلیله و دمنه بایسنقری)
• معراج نامه
• همای و همایون
• گلستان سعدی
• بوستان سعدی
• خمسه نظامی

کمال‌الدین بهزاد (هرات ۲)
خمسه نظامی (ساختن کاخ خورنق) اثر کما‌ل الدین بهزاد از مکتب هرات به سال ۸۹۹ه.ق محفوظ در موزه بریتانیا، توجه به صحنه‌های روزمره زندگی مشهود است حرکت در این نگاره به صورت دو دایره در هم پیچیده است که یادآور عدد ۲ در انگلیسی است. همچنین، واقع‌گرایی موجود در اثر نسبت به دوران گذشته چشم‌گیر است.

فعالیت کارگاه‌های نگارگری پس از مرگ شاهرخ و بایسنقر میرزا تا اندازه‌ای رنگ رکود گرفت و این رکود تا هنگام به قدرت رسیدن سلطان حسین بایقرا (آخرین شاه تیموری از ۹۱۲-۸۷۳ه.ق) ادامه یافت و هنرمندان بزرگی را پروراند،همچون: محمد سیاه قلم، روح الله میرک و از همه مهم‌تر کمال‌الدین بهزاد که بسیاری او را تابناک‌ترین چهره نگارگری می‌دانند.
فرم شناسی آثار بهزاد
بهزاد ضمن ادامه دستاوردهای مکتب هرات اول، و ویژگی‌هایی را به آثارش افزود که تا پیش از این دوران بی‌سابقه‌است.
وی برای اولین بار سعی در نمایش و طراحی دقیق پیکره انسانی کرد، موضوعات روزمره را در آثارش به تصویر کشید، اولین نمونه‌های تک پیکره (فیگور) را پدید آورد و همچنین نخستین رقعه‌ها (نمونه نگاره جدا از کتاب مثل یک پرتره) را در نگارگری نقش زد.

 

نگارگری مکتب سلجوقی:

مصور ساختن کتاب در دوره سلجوقی به شیوه خاص و با خصوصیاتی بیشتر ایرانی و کنار گذاشتن خصلتهایی که در شیوه عباسی رواج داشت همچون خصوصیات نژادی و لباسها به سبک مسیحی ، ادامه یافت در مکتب سلجوقی ، نقشها و تزئینات بر روی متن رنگ آمیزی شده پدیدار گشته اند. این رنگ معمولا سرخ بوده است و زمینه را با آن می پوشاندند ، در صورتی تصاویر موجود در مکتب بغداد بدون رنگ آمیزی زمینه نقش می شده اند
نگارگری دوره سلجوقی که به دلیل ویران گری های بعدی مغولان فقط معدودی از آن باقی است ، نظیر غوالب دیگر هنری این د.وره شدیدا آرایشی و دارای ویژگیهایی شبیه مشخصه های نقاشی روی سفالینه ها است
از نگارگران مربوط به این دوره می توان از «ابوتراب» و «فخرالدین حسین بدیع نقاش» که معاصر خواجه نصیرالدین طوسی بوده اند نام برد
از سفالینه های مشهور دوره سلجوقی کاسه سفالینه مینایی فریر گالری (freer Gallery) است که نقاشی کار شده بر روی این کاشی مینایی تنها جنبه تزئینی ندارد بلکه منظور آن ایجاد یک صحنه مستقل و یک نقاشی از هر جهت کاملی بوده است که به جای اجرا بر کاغذ و یا بر روی پرده روی سفال انجام گرفته است.

مکتب سلجوقی
سلجوقیان که نسب ایشان به «سلجوق بن دقاق» می رسد طایفه ای بودند از ترکمانان غز و خزر که در روزگار سامانیان در دشتهای خوارزم و سواحل دریای خزر در آن سوی رود جیحون سکونت داشتند. ترکمانان سلجوقی در حدود سال ۴۱۶ هجری قمری در ماوراءالنهر سر به شورش برداشتند؛ ریاست ایشان در آن زمان با «ارسلان بن سلجوقی» بود. سلطان محمود بر ارسلان دست یافت و او را در دژ «کالنجر» از قلاع هندوستان به زندان افکند و بسیاری از ایشان را بکشت. تا محمود زنده بود سلجوقیان به سبب قدرت او یارای شورش و عصیان نداشتند.

چون وی درگذشت و پسرش مسعود به سلطنت نشست، در سال ۴۲۶ هجری قمری قریب ده هزار تن از جنگاوران سلجوقی به سرکردگی «طغرل بیک و چغری بیک وینجو» پسران «میکاییل» از ماوراءالنهر به حدود خراسان آمدند و از مسعود خواستند که به داخل ایران مهاجرت کند. چون مسعود از این کار مانع شد، بین سلجوقیان و دولت او اختلاف افتاد و پس از چند جنگ، مسعود را بین مرو و سرخس شکست دادند و طغرل پسر میکاییل در سال ۴۲۹ هجری قمری به نیشابور درآمد و بر تخت نشست و به نام خویش خطبه خواند؛

وی موسس سلسله سلجوقی است. بدین ترتیب دولت سلجوقی تشکیل شد و به متصرفات خود افزود و تا بغداد پیش رفت و در این شهر به نام او خطبه خواند. پس از وی الب ارسلان به دستیاری بوعلی حسن بن علی طوسی معروف به خواجه نظام الملک خود را شاه خواند و اصفهان را به پایتختی خود برگزید. حکومت سلجوقیان تا سال ۵۹۰ هجری قمری ادامه یافت.)۱

نگارگری
نگارگری دوره سلجوقی که به دلیل ویرانگریهای بعدی مغولان فقط معدودی از آن باقی است، نظیر قوالب دیگر هنری این دوره، شدیدا آرایشی و دارای ویژگیهائی شبیه مشخصه های نقاشی روی سفالینه ها است. در این دوره بود که نظامی شاعر معروف خمسه خود را سرود که در ادوار بعد الگویی برای نگارگری ایران گردید و شهرت همه جانبه ای پیدا کرد؛ علت علاقه هنرمندان به این خمسه را نیز براحتی می توان دریافت.

مصور ساختن کتاب در این دوران به شیوه ای خاص و با خصوصیاتی بیشتر ایرانی و کنار گذاشتن خصلتهای که در شیوه عباسی رواج داشت همچون خصوصیات نژادی و لباسهایی به سبک مسیحی، ادامه یافت. از این زمان کتب متعددی به دست آمده است ولی نمونه های موجود مشابهت کاملی با سفالینه های لعابدار این دوران دارد و همان نقشها را با جزییات و دقت کامل بر روی سفالها می بینیم.

احتمالا طراحان و نگارگران این سفالینه ها همانهایی هستند که تصاویر مربوط به کتابها را نقش کرده و ظروف زیبایی ساخته اند که هر یک به منزله شاهکاری از هنر نگارگری در آن دوران است.
داستان بهرام گور و آزاده از موضوعاتی است که بارها بر روی سفالینه ها و ظروف این دوران نقش گردیده و خصوصیات هنری ساسانی را به وضوح حفظ کرده است. «کریستین پرایس» در کتاب تاریخ هنر اسلام به کاسه ای زیبا اشاره می کند که در آن بهرام گور را بر پشت شتری می بینیم که به شکار پرداخته و آزاده، نوازنده خویش را که چنگ می نوازد بر ترکش سوار کرده است. کاسه ای که امروزه در اختیار مجموعه «مرتیزشیف» است از این نمونه به شمار می آید.

این موضوع بارها بر روی ظروف نقره ساسانی و روی گچبریها و نقاشیهای دیواری کاخهایشان نقش گردیده است. آزاده، بهرام را بر آن می دارد که پای پسین آهویی را به گوش او بدوزد و بهرام نیز بی درنگ چنین می کند. آزاده از این چیره دستی بهرام چندان شگفتی نشان نمی دهد و بهرام که خشمگین شده بود وی را از پشت شتر به زمین می اندازد. این هر دو واقعه را در یک تصویر می بینیم؛ آزاده هم بر پشت شتر دیده می شود و هم بر روی زمین و سمت چپ آهوی نگونبخت را نیز مشاهده می کنیم.

یکی از کاسه های به دست آمده که در اختیار «پاریش واتون» است و از نظر تاریخی اهمیت بسیاری دارد، کاسه لعابداری است که احتمالا در کارگاه های ساوه به کوره رفته و هنرمند در ضمن کتیبه ای که دور ظرف نقش شده تاریخ ساخت آن را اول محرم ۵۸۳ هجری قمری ذکر کرده است. این کاسه مرد یا زنی را نشان می دهد که بر خری سوار است، رنگ خاکستری حیوان با رنگ قرمز پالان که بر رویش قرار داده شده تناسب چشمگیری دارد.

از دیگر سفالینه های مشهور دوره سلجوقیان کاسه ای است که اگر نگاهی به این کاسه سفالینه مینایی فریر گالری (Freer Gallery) بیندازیم بزودی درمی یابیم که منظور از نقاشی بر این کاشی مینایی تنها تزیین آن نبوده بلکه منظور ایجاد یک صحنه مستقل و یک نقاشی از هر جهت کاملی بوده است که بجای اجرا بر کاغذ و یا بر روی پرده روی سفال انجام گرفته است.

البته هنرمند با توجه به شکل مدور ظرف ناچار مجموعه ای که با این شکل هندسی مناسبت داشته باشد طراحی کرده است ولی با اندک تاملی دانسته میشود که همه کوشش آفریننده این نقاشی به همین جا خاتمه پیدا نکرده است. میدانیم که در مورد هنرهای تزیینی چنانچه هنرمند بخواهد به رسالت خویش وفادار بماند و واقعا در حد تزیین کردن شیئی موردنظر خود توقف کند باید همه کوشش خود را برای بهتر جلوه دادن شخصیت شیئی بکار برد و از این حد فراتر نرود. برحسب مثال نقوشی که برروی بدنه محدب یک گلدان بکار میرود برای آنست که کیفیت کروی آنرا مشخص تر سازد و از این رهگذر لازم خواهد آمد مجموعه خطوط منقوش برروی گلدان در جهت نمایش کرویت آن سهیم گردند. همچنین است در مورد تزیین اشیاء گوناگون دیگری به شکل های مدور و بیضی و مکعب و غیره. ولی آیا نقاش کاسه مورد بحث ما در همین مرحله توقف کرده است.

با بررسی این صحنه نقاشی در می یابیم که برای نگارگر این شاهکار هنری کمتر مطلبی که مورد توجه قرار گرفته رعایت حجم درونی کاسه و تمایز بین لبه مسطح و درون مقعر کاسه بوده است چنانچه اگر دقت کافی به کار نرود پنداشته می شود نقاشی مورد نظر بر روی قطعه دایره مسطحی انجام گرفته است. اگر به خود اجازه دهیم هنرمند این اثر را از جهت عدم توجه کامل به رعایت اصول هنرهای تزئینی سرزنش نمائیم در مقابل لازمست بجهت توفیق کامل او در پدید آوردن چنین شاهکار بدیعی وی را به عنوان یک نقاش برجسته مینیاتورساز مورد ستایش قرار دهیم.

البته چنان نست که آفریننده این صحنه ممتاز نقاشی رسالت خویش را بعنوان یک هنرمند شایسته که بر روی شیئی حجم داری کار می کند کاملاً فراموش کرده باشد بلکه در پاره ای موارد ناچار شده است برخی از نگاره ها- موتیف – (motif)ها اثر خود را با حجم کاسه متناسب می سازد ولی هرگز اصالت نقاشی خود را در این رهگذر فدای اینگونه ملاحظات نکرده است: خط مستقیم کنگره بالای دژ که در بخش فوقانی سمت چپ کاسه دیده می شودو زاویه دیگر آن که از گوشه چپ کاسه با ۴۵ درجه انحراف به سمت پائین کشیده شده است نکته بالا را روشن می سازد.

چنانچه هنرمند می خواست رعایت شکل درونی ظرف را بنماید ناچار بود این خطوط را نه به حالت کنونی بلکه با منحنی قاطعی متناسب با حجم کاسه از گوشه چپ رو به پائین ترسیم کند. همچنین است در مورد بسیاری از اندامها که نصف آنها بر روی لبه و نیمه دیگر در درون کاسه نقاشی شده است. در برابر هنرمند نقاش این اثر جاویدان با فداکردن پاره ای از ویژگیهای مربوط به حجم ظرف موفق گشته است صحنه ای بیافریند که میتوان آنرا با بهترین شاهکارهای هنری همزمان آن در دیگر نقاط گیتی مقایسه نمود.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.