مقاله طلاق
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله طلاق دارای ۲۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله طلاق کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله طلاق،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله طلاق :
طلاق
طلاق شعله ی محبت را خاموش می کند،
عشق ها را به کینه و دشمنی بدل می سازد،
ضعف های یکدیگر را در برابر چشم هم بزرگ می نماید.
حتی سبب می شود که آنان فقط نقاط منفی یکدیگر را ببیننند، هر کدام سعی دارد دیگری را متهم سازد و زمینه را برای سقوط او فراهم نماید، زنی مهربان یک باره لجباز می شود و مردی با چنان عظمت و وقار یک باره عیب جو می شود و این همه برای پاره کردن رشته ی الفت هاست. ‘
روز به روز ازدواجهای ناشاد بیشتری به طلاق ختم میشوند. حدس و گمانهایی راجع به خاستگاه افزایش نرخ طلاق وجود دارند که عبارتند از: افت اخلاقی ، خودخواهی فزاینده نسل من ، جستجو برای تجارب جدید و ناتوانی آدمیان در ایجاد روابط عمیق. امروزه تحریمهای اجتماعی در برابر طلاق از بین رفته است. شاید شگفتی واقعی در آن نباشد که نرخ طلاق این چنین افزایش یافته است. شگفتی حقیقی آن است که در دورهای که هزینههای متارکه که تا چنین حد کافی کاهش یافته ، تا بدیناندازه دیرپا و مقاوم است.
یکی از بزرگترین خطراتی که در زندگی همه ی انسان ها وجود دارد، طلاق است، جدایی و طلاق بیشتر متوجه کودکان خانواده است که دل به عنایت و مهر والدین گرم داشته و خانه را مرکز امید و پناهگاه خویش می شناسند، اگر پدران و مادران بدانند طلاق و جدایی چه محرومیتی را برای فرزندان پدید می آورد و دل نازک طفل را چگونه شکند و او را از چه لذاتی محروم می سازد، شاید هرگز تن به این کار در ندهند، جدایی پدر و مادر از یکدیگر کودک را به اختلال عاطفی دچار می سازد، حالت افسردگی برای او پدید می آورد و در مواردی قدرت اراده و اندیشه را از او باز می ستاند و در کل او را چنان پریشان می سازد که اثرات شوم آن مادام العمر عارض کودک است. جدایی از والدین به خاطر طلاق در وضع تحصیلی کودک هم اثر می گذارد، توان فعالیت و حتی ورزش را از او می گیرد.
ستیزهای خانواده که سرانجام به جدایی و طلاق می انجامد، رفتاری است نا بهنجار و غیر طبیعی، گاهی کسانی که به چنین کاری دست می زنند تصورش هم برای آدمی چندش آور است . برای یک زوج تحصیل کرده و بالغ با داشتن فرزندانی در کنار، فرزندانی که همین والدین کم احساس و کم عاطفه آنها را به این جهان هستی آورده و اکنون با یک تصمیم نابخردانه آنها را تنها و بی کس رها می کنند و دنبال هوس های جدیدی با فرزندان جدیدی می روند. به هم ریختن کانون گرم خانواده، گناهی نابخشودنی و غیر قابل توجیه ناسازگاری خطایی است فردی، تعرضی است از جانب انسانی به انسانی دیگر که با قدری گذشت و تساهل در موارد بسیاری قابل جبران است، چه بسا خطا کننده، خود بر سر عقل آید و از کرده پشیمان شود، ولی ستیزه و طلاق خطا و گناهی است اجتماعی؛ گسستن سنگ بنای اجتماع است، در هم ریختن شالوده ی زندگی است، ازدواج امری است مربوط به دو فرد، ستیزه و نهایت طلاق امری است
اجتماعی که صدمه و زیان آن به جامعه می رسد، عشق جوان ها را به تشکیل خانواده سست می کند و اعتماد اجتماعی را سلب و مخدوش می سازد. پس طلاق امری است ناموجه می توان خانواده را در دو جهت عام و خاص در نظر گرفت، خانواده به معنی عام آن در قدیم بیشتر مورد توجه بوده است و پدر و مادر، فرزندان و تمام افرادی را شامل می شود که در قانون مدنی به ترتیب اولویت می توانند از ما ترک دیگیری سهم الارثی داشته باشند، اما خانواده به معنی خاص عبارت است از شوهر، زن و فرزندان آنها با وجود اینکه قوانین ما خانواده را دقیقا تعریف نکرده و برای اعضای خانواده، شخصیت حقوق متساوی قایل نیست. خانواده قدیمی ترین و کهن ترین هستهی طبیعی است که از بدو پیدایش بشر وجود داشته است.
در واقع خانواده حکم سلول را در ساختمان اندام موجودات دارد. خانواده کانون حفاظت خانوادگی و اجتماعی است که بسیاری از نویسندگان و حقوقدانان درباره ی آن سخن گفته اند، حاصل جمع پدیده آمده از خلاق خانواده هایی است که آن جامعه از آنها تشکیل یافته است. نیمی از جمعیت ایران به واسطه ی تنگ نظری های مردانه از فعالیت های اجتماعی دور مانده اند، به طوری که از قدرت فکری و توان بانوان کمتر در جهت بهسازی و سازندگی کشور استفاده می شود که امید است مسئولین و دست اندرکاران متوجه این نقیصه ی بزرگ در روند بکارگیری نیرو و توان های اجتماعی، در ساختار بهتر جامعه استفاده نمایند و از تنگ نظری و بد اندیش ها دست بردارند
و راه را برای ورود هر چه بیشتر بانوان در کوشش های اجتماعی باز کنند. اگر به این جنبه های انسانی حقوق زن توجه بیشتری شود، منشا ستیزه های خانواده کمتر شده و از جدایی زن و مرد و انحراف فرزندان رها شده جلوگیری می شود و در نهایت به جامعه ای از سلامت جسم و روان خواهیم رسید که کمتر دچار ستیزه و جدایی می گردد.
براساس تحقیقات و مطالعات انجام شده، دو عامل وراثت و محیط سهم بسزایی در میزان بزهکاری دارند، اما سوابق نشان می دهد که نه وراثت و نه محیط هیچ کدام به تنهایی نمی توانند عامل ایجاد جرم باشند، بلکه زمینه ی ارثی فرد، همراه با خصوصیات خلقی و محیطی و تاثیری که افراد دیگر در زندگی انسان دارند، می تواند سبب بروز جرم باشد. خانواده مهمترین نهاد اجتماعی موجود در جوامع انسانی است
و از نظر تکوین شخصیت و پرورش آن در فرزندان و نحوه ی کیفیت آن از حیث تطابق بعدی فرد در جامعه دارای آثار وسیعی می باشد، میزان سازگاری و کیفیت روابط عاطفی زن و شوهر و دیگر کسانی که هسته ی اصلی خانواده را تشکیل می دهند و نیز نقش آموزشی خانواده و اهمیت آن در رشد شخصیت ، روابط عاطفی فرزند و خانواده مسایل روانی – جسمی ناشی از حیات خانوادگی- هر یک از این جنبه ها در ساختن قالب کلی شخصیت کودک مؤثر هستند و امروزه طرح هر کدام از این مباحث اختصاص به یکی از رشته های جامعه شناسی و روان شناسی پیدا کرده است.
اثرات و عوارض طلاق: با اینکه طلاق به حکم ضرورت برای اجتناب از مخاطراتی پذیرفته شده است، مع هذا چون از عوامل گسیختگی و پاشیدگی کانون خانواده است، به ناچار عواقب اجتماعی آن را باید انتظار داشت، زیرا طلاق در نظر جم شناسان در وقوع بزه بی تاثیر نیست و از عوامل جرم زا محسوب می شود، میزان طلاق را در یک جامعه می توان به مثابه ی معیار عدم ثبات و تزلزل اجتماعی تلقی کرد، از نظر جرم شناسان نتایج وخیم طلاق را باید به این شرح بررسی نمود:
۱) اثر طلاق در مردان و زنان که فاقد فرزند هستند.
۲) اثر طلاق در فرزندان
۳) زیان اجتماعی طلاق اثرات طلاق در مردان بدان سان که اشارت رفت این است که آنان را افرادی غیر متعهد بار می آورد، آمار چنایی نشان می دهد که تعداد این افراد غیر متعهد در میان زندانیان قابل ملاحظه است اثر طلاق در زنان بخصوص آنهایی که پناهگاهی ندارند و فاقد استقلال اقتصادی هستند، سخت خطرناک است، زنان مطلقه خیلی دیر به خانه ی بخت دوم پای می گذارند و ای بسا که این امید هرگز جامه ی عمل نپوشد
و احتمالا راه را برای انحراف و سقوط آنان بگشاید. اثر طلاق در فرزندان متعلق به کانون از هم پاشیده بسیار شدید است و عقده هایی غیر قابل تحمل و توام با نفرت در آنان به وجود می آورد که شدیدتر از وضع یتیمی است مسایلی که درباره ی زن پدر وجود دارد در مورد کودکانی که دارای مادر مطلقه هستند ولی بر اثر لجبازی و یک دندگی پدر مجبورند زن پدر را تحمل کنند نیز صادق است و این دسته هم زندگی توام با نکبت و ترس و شقاوت و سیه روزی را می گذرانند.
جنبههای مختلف طلاق
محققی به نام بوآن اظهار میدارد که وقتی ازدواج از هم میپاشد، در اثر آن چندین نوع طلاق ایجاد میشود:
• طلاق عاطفی زمانی رخ میدهد که ازدواج دستخوشی تباهی میشود (اما ممکن است تا بعد از حکم طلاق ادامه یابد.)
• طلاق قانونی
• طلاق اقتصادی ، که در رابطه با پول و توافقهای مالی (مانند مهریه) است.
• طلاق هم والدی ، که در ارتباط با نگهداری و سرپرستی از فرزند ، خانوادههای تک والدی ، یا حق ملاقات یا فرزندان است.
• طلاق اجتماعی ، که در زمینه تغییر روابط با جمع دوستان همسر رخ میدهد.
• طلاق روانی ، که در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود پیروی فردی و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر «من» و نه «ما» است.
دید کلی
هرچند صحبت کردن در مورد طلاق چندان خوشایند و مطلوب نیست، اما مطرح کردن مباحث خانواده میطلبد که در مورد این مساله نیز توضیحاتی داده شود.
– برای اجرا شدن طلاق، اخذ گواهی عدم امکان سازش الزامی است، ضمن اینکه دادگاه پس از بررسی موضوع، مساله را به داوری ارجاع می دهد و پس از کسب نظر داوران مبادرت به صدور حکم میکند.
– طلاق باید به صیغهی طلاق و در حضور دو نفر مرد عادل صورت گیرد.
– طلاق دهنده باید بالغ ،عاقل ، قاصد و مختار باشد.
– ممکن است صیغهی طلاق را توسط وکیل اجرا کرد.
– طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضاء مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود.
-طلاق بر دو قسم است: بائن و رجعی
– در طلاق رجعی مرد میتواند در ایام عده رجوع کند و دیگر نیازی به صیغهی جدا نیست، اما در طلاق بائن دیگر مرد حق رجوع ندارد.
– در موارد زیر طلاق بائن است:
۱- طلاقی که قبل از نزدیکی واقع شود
۲- طلاق یائسه
۳- طلاق خلع و مبارات مادام که زن به عوض رجوع نکرده باشد
۴- سومین طلاق که بعد از سه وصلت متوالی به عمل آید اعم از اینکه وصلت در نتیجهی رجوع باشد یا در نتیجهی نکاح جدید.
– منظور از طلاق خلع آنست که زن به واسطهی کراهتی که از شوهر خود دارد، در مقابل مالی که به شوهر میدهد، طلاق بگیرد و طلاق مبارات نیز آنست که کراهت از جانب طرفین باشد ولی در این صورت عوض نباید زائد بر میزان مهر باشد.
– زن بعد از طلاق باید عده نگه دارد.(عده مدتی است که زن در آن مدت نمیتواند ازدواج کند.)
-عده وفات چهار ماه و ده روز است ولی عدهی طلاق متفاوت است.
– در موارد زیر زن میتواند در خواست طلاق کند:
۱- در صورت استنکاف شوهر از پرداخت نفقه و عدم امکان اجبار او به پرداخت.
۲- در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد. عسر و حرج یعنی دشواری ، سختی و تنگنا.
۳- در صورتی که شوهر ۴ سال تمام مفقود الاثر شود و حکم موت فرضی در مورد او صادر شده باشد.
۴- در خواست صدور حکم با استفاده از ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی ؛ به موجب مادهی یاد شده طرفین عقد می توانند هر شرطی را که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد ، در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر قرار دهند.
– عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضای آن در مورد زن باردار تا وضع حمل است.
اثرات طلاق
پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود. بسیاری از افرادی که متارکه کردهاند خود را شخصی ناپسنده و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد میدانند. مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان میدهند، با یکدیگر فرق دارند. مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است، ادراک کنند. زنان بیشتر احتمال میرود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی قلمداد کنند. به همین خاطر است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان گزارش میکنند. طلاق برای زنان تنشزاتر و گسلندهتر است تا مردان. ممکن است این زنی باشد که تردید کمتری درباره نفس طلاق داشته باشد. اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت.
آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان میدهند، بسیار متفاوتاند، بسیاری از هم میپاشند، اما برخی دیگر ، نوعی تعالی عاطفی را تجربه میکنند. اگر طلاق را نقطه مقابل ازدواج موفق و خوب تلقی کنیم،
در این صورت ، پدیدهای غمبار قلمداد خواهند شد. اما برای بسیاری از کسانی که طلاق گرفتهاند، انتخابهایی که در اختیار واداشتهاند یا طلاق بوده است و یا یک ازدواج ناموفق و بد. با در دست داشتن این انتخابها برخی شواهد حاکی از آن است که طلاق میتواند شخصا مفید و سودمند باشد. محققین به این نتیجه رسیدهاند که ممکن است بار آمدن در خانه از هم نپاشیدهای که ویژگی آن نزاع و جنجال است، آسیب رسانتر و مضرتر از بزرگ شدن در خانهای باشد که در اثر طلاق فروپاشیده است.
کنار آمدن با طلاق
سازگاری با طلاق به عوامل بسیاری وابسته است: نگرش در مورد ازدواج ناموفق ، شخصیت فرد و محیط اجتماعی. برای کنار آمدن با طلاق ، کمکهای بیرونی از سوی متخصصان بهداشت روانی و گروههای خود یاری متشکل از افراد مطلقه (مانند والدین بی همسر) در دسترس هستند. همچنین حتی هنگامی که طرفین عزم خود را برای طلاق جزم کردهاند مشاوره با زوجها میتواند مفید واقع شود. برخی از فنون مسئله گشایی و مهارتهای حل تعرضی هم که برای بهبود ازدواجها بکار میروند میتواند برای کمک به حل آسیبهای ناشی از جدایی موثر باشد.
طلاق و تاثیرات آن بر فرزندان
طلاق یک از پیامدهای ناگوار و تلخ زندگی است که طبعا برای گروهی کثیری از انسانها اجتناب ناپذیر می باشد. اگر چه در این پروسه جدایی والدین بعضا کمک می کند تا آینده ای دگرگون داشته باشند اما متاسفانه اغلب فرزندان در این راه صدمه دیده و حتی خود را مقصر و محکوم می بینند. بهمین خاطر در اینجا بطور اختصار به این موضوع اشاره شده و سعی داریم تا با بازنگری آن دریابیم که چگونه والدین می توانند علی رغم جدایی شان کمک حال فرزندان خود باشند قبل از اینکه فرزندان دچار صدمات جدی روحی و روانی گردند.
تأثیر طلاق بر فرزندان چیست؟
تأثیر مستقیم آن تزریق عواطف رنجور از جمله ترس، خشم، گیجی و بهتزدگی است. اما باید اذعان داشت که کودکان میتوانند پس از مدتی به حیات طبیعی خود بازگردند. البته در این رابطه نقش والدین بسیار اساسی است. آنان باید کودکان خود را زیر چتر حمایت خود قرار دهند و هدایت صحیح را از آنان دریغ نکنند. طلاق بهخصوص بر کودکان در دوران ابتدایی تحصیل تأثیر عمیقتری میگذارد. حس عدم امنیت کودکان را بهشدت آزار میدهد و آنها از بازگو کردن شرایط خانواده خود احساس شرمساری دارند. حتی پس از مدتی ممکن است که بچهها خود را سرزنش کنند. در این باره، واکنش بچهها متفاوت است. برخی غم و دردنهان خود را ابراز میکنند و بعضی دیگر آن را پنهان میکنند.
عملکرد والدین چه میتواند باشد؟
به بچهها کمک کنید تا عواطف خود را ابراز کنند. چه از طریق بیان و با از طریق نوشتن، نقاشی کردن و یا حتی از طریق موسیقی.
به عواطف بچهها احترام بگذارید.
به بچهها اطمینان دهید که احساسات آنها طبیعی است.
تا آنجا که ممکن است علل جدایی را برای بچهها توضیح دهید تا آنها دریابند که طلاق بهعلت تقصیر آنها صورت نگرفته است.
اگر امکان دارد فرزندان خود را با بچههایی که تجربه مشترکی دارند آشنا سازید تا آنها بفهمند که تنها نیستند.
اگر امکان دارد بچههای خود را با گروههای درمانی مخصوص طلاق آشنا سازید.
ترس و اضطراب
ترس و اضطراب بهخصوص دامنگیر بچههایی میشود که مدارس ابتدایی را میگذرانند. طلاق با خود حس عدم امنیت را در کودکان میپروراند. پس از طلاق برخی از بچهها از حس عمیق ناتوانی رنج میبرند. بچههای کوچکتر گاه فکر میکنند که والدین در فکر ترک آنها هستند و این حس ناامنی آنها را تشدید میکند. درگیری والدین نیز استرس و اضطراب بچهها را شدت میبخشد. امکان دارد که عوارض فیزیکی از جمله سردرد، درد معده و غیره در کودکان نمایان شود. واکنش بچههای بزرگتر عموماً انزوا و خلوت گزینی است که خود گواه دیگری بر ترس و نگرانی آنهاست.
عملکرد والدین در این زمینه
در حضور بچهها با یکدیگر دعوا نکنید.
تا آنجا که ممکن است عناصر تنشزا را برای کودکان کم کنید.
به بچهها پیرامون آینده زندگیشان اطمینان دهید: مثلاً چه کسی از آنها مراقبت میکند و یا کجا زندگی خواهند کرد.
به بچهها اطمینان دهید که آنها را دوست دارید و از آنها مراقبت و حمایت خواهید کرد.
از بچهها نظر بخواهید و حمایتهای خود را بهشکل مداوم و با ثبات تکرار کنید.
با هریک از بچهها وقت خاصی داشته باشید.
به بچهها یاد دهید چگونه استرس و نگرانی خود را ابراز کنند.
خشم و از کوره دررفتگی
خشم نیز یکی دیگر از مظاهر رفتاری است که کودکان بهخصوص در مدارس ابتدایی از خود نشان میدهند. گاه بچهها از والدین خشمگین هستند و آنها را سرزنش میکنند. بچههای بزرگتر گاه آشکارا والدینشان را شماتت میکنند. خشم بچهها گاه با زیر سؤال بردن قوانین خانه و یا وظایفشان جلوهگر میشود. گاه نیز بهشکل فعال فرزندان طلاق با بچههای دیگر به زدوخورد میپردازند.
عملکرد والدین در این زمینه
بگذارید بچهها بدانند که خشم یکی از مظاهر طبیعی طلاق است.
راههای سالم ابراز خشم را به کودکان آموزش دهید (مثلاً در میان گذاشتن، ورزش و یا کارهای هنری).
با راههای ناسالم ابراز خشم (زدوخورد) مقابله کنید و در پیش گرفتن راههای سالم را تشویق کنید.
به بچهها یاد دهید چگونه با بچههای دیگر رفتار کنند.
معلمان و سایر مددکاران ار از وضعیت طلاق مطلع سازید تا آنها نیز به کمک بچهها بشتابند.
باید دانست که زمان برای احیای مجدد فرزندان امری ضروری است. شواهد نشان داده است که پس از گذر زمان مناسب و تزریق حمایتها و هدایتهای صحیح، بسیاری از کودکان دوباره به حیات طبیعی خود برمیگردند. اما اگر اضطراب و تشویش کودکان بهشکل فزایندهای تداوم یافت، آنگاه باید از مشاورین متخصص در این رابطه کمک جست.
با امید به آینده ای پر بار و روشن تر برای فرزندان ما که آینده سازان ایران و ایرانی خواهند بود.
ُحسن: طلاق می تواند چیز مفیدی باشد
هیچ زوجی در روز عروسی خود نمی گویند “تا طلاق ما را جدا کند.” ما همه هم به عنوان فرد و هم به عنوان جامعه، به طلاق به صورت فاجعه ای می نگریم که باید از آن پرهیز کرد، نه گزینه شادی که باید پذیرفته شود.
و تعجبی هم ندارد. مطالعات زیادی نشان داده است که افراد متاهل معمولا سالم تر، ثروتمندتر، و شادتر از افراد مجرد هستند. علاوه بر زخم های روانی ای که شاید تا پایان عمر با خود به همراه داشته باشند، فرزندان طلاق همچنین استعداد بیشتری برای بزهکاری، فقر، و عدم سلامت جسمی دارند.
وقتی در صدد شناسایی عوامل این معلول برمی آییم، معمولا قوانین طلاق “بی تقصیر” مصوب دهه ۷۰ در صدر فهرست قرار می گیرد. در روزگار قدیم طلاق به دو صورت میسر بود: یا با موافقت همسر، یا با اثبات کژ رفتاری شدید وی، مثلا زنا. قوانین جدید به زنان و شوهران اجازه داد تا تنها با مطرح کردن میل به جدایی بتوانند طلاق بگیرند. این تغییر به حدی بنیادی بود که مگی گالاگر تفسیرگر می گوید به مثابه “الغای ازدواج” است.
اگر ازدواج پایدار و سالم مثبت است، منطق حکم می کند که قوانین سهل در خصوص طلاق باید منفی باشد. اما معلوم شد که این صحت ندارد. همانطوری که سیستم ایمنی بدن با قرار گرفتن در معرض میزان کمی از میکروب ها تقویت می شود، اینچنین به نظر می رسد که دسترسی آسانتر به طلاق هم در واقع ازدواج ها را محکم تر می کند.
این کشف از سوی اقتصاددانان، بتسی استیونسون، از دانشگاه پنسیلوانیا، و جاستین ولفرز از دانشگاه استنفرد انجام شد. آنها ایالت هایی که در اوایل دهه ۷۰ قوانین طلاق سهل تری به تصویب رساندند را با ایالت های دیگر مقایسه نموده و با دو شگفتی بزرگ مواجه شدند.
اولی اینکه طلاق آسانتر به معنی طلاق بیشتر نیست. در مطالعه انجام شده از سوی اداره ملی تحقیقات اقتصادی، ولفر نشان می دهد که با تصویب قوانین جدید طلاق در ایالت کالیفرنیا، آمار طلاق این ایالت در ابتدا بالا رفت – اما سپس به حد قبلی و حتی پایین تری بازگشت.
دومی که توسط استیونسون و ولفرز گزارش شد، می گوید که شرایط در ایالاتی که قوانین آزادتری دارند هم بهتر است. بین سال های ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۵ خشونت خانگی نسبت به چه مردان و چه زنان بین ۲۵ تا ۵۰ درصد کاهش داشت. خودکشی زنان نیز در دراز مدت ۲۰ درصد کاهش داشت و احتمال یک کاهش ۱۰ درصدی هم در قتل زنان به دست دوست پسر یا شوهرها وجود دارد.
چگونه می توانیم این فواید غیر منتظره را توضیح دهیم؟ این برخورد جدید فقط طلاق را تغییر نداد – بلکه ازدواج را نیز دگرگون ساخت. با تسهیل طلاق، قوانین “بی تقصیر” توازن قدرت را در همه خانه ها بر هم زدند. زوج ها را مجبور ساختند تا برای راضی نگه داشتن یکدیگر زحمات بیشتری را متحمل شوند. این راه در رو همیشگی برای همسرانی که با آنها بدرفتاری می شود باعث شد تا بدرفتاران و بدرفتاران احتمالی آینده اعمال خود را کنترل نمایند.
باور این مسئله شاید سخت باشد که قوانین آسانگیرتر طلاق موجب به وجود آمدن پیوندهای زناشویی نزدیک تر می شوند. اما به نظر می رسد که آنچه برای بندبازان صادق است، برای زوج های متاهل هم صادق باشد: بهترین ها بدون تور ایمنی عمل می کنند.
استیو چپمن (۸) ستون نویس روزنامه شیکاگو تریبیون (www.chicagotribune.com) است.
عیب: طلاق برای کودکان و جامعه مضر است
آمریکایی ها یکی از بالاترین نرخ های طلاق را در میان کشورهای پیشرفته غربی دارند. امروزه پیش بینی می شود که نیمی از ازدواج های جدید به طلاق منجر شوند. پنجاه درصد از کودکان آمریکایی شاهد فروپاشی ازدواج والدین خود خواهند بود وچیزی در حدود نیمی از این کودکان هم طلاق ازدواج دوم والدین خود را خواهند دید. از هر ۱۰ کودک، یکی شاهد سه طلاق یا بیشتر خواهد بود. تعداد کمی از کودکان با والدین واقعی خود بزرگ و در سن بلوغ صاحب یک چنین خانواده ای می شوند. و تعداد کودکان طلاق اصلا کم نیست: در طول ۳۰ سال گذشته، همه ساله یک میلیون کودک شاهد طلاق والدین خود بوده اند.
در دهه ۷۰ و در همان زمان که اغلب ایالت ها از سختی قوانین طلاق خود کاستند، کارشناسان خوشبین بودند. آنها پیش بینی کردند که طلاق آسان تر برای افرادی که در ازدواج های ناموفق گیر کرده اند، برای زنانی که می توانند همسری خشن را ترک کنند، و برای کودکانی که شاهد اختلافات میان والدین در حال ستیز خود هستند مفید خواهد بود. و برای جامعه هم مفید بهتر است چون ازدواج های بیشتری ریشه در عشق واقعی خواهند داشت و نه در تعهدات دینی یا فشارهای اجتماعی.
بعدها معلوم شد که این پیش بینی های زودهنگام بیش از اندازه خوشبینانه بودند. امروز، مجموعه نیرومندی از تحقیقات اجتماعی که بر اساس مطالعات گسترده و دراز مدت از همسران و فرزندان طلاق انجام شده نشان می دهد که ضرر طلاق آسان بیشتر از فواید آن است. طلاق تعداد پدران غایب را به شدت افزایش داده، خطر ابتلا به مشکلات اقتصادی، عاطفی، و رفتاری را برای کودکان بیش از دو برابر کرده، و خطر روابط و ازدواج های ناموفق را برای فرزندان طلاق بیشتر می کند. همچنین هزینه و بار زیادی را نیز به جامعه تحمیل می کند.
به منظور مدیریت روابط خانواده ها پس از طلاق، دولت تشریفات اداری عریض و طویلی به وجود آورده تا پرداخت های کمکی به کودکان را جمع آوری، والدین “بد حساب” را ردیابی، و اختلافات میان والدین در حال ستیز برسر قیومیت کودکان را حل کند. هزینه یک طلاق برای دولت های ایالتی و فدرال چیزی در حدود ۳۰۰۰۰ دلار است. ۱۰۴ میلیون طلاق سال ۲۰۰۲ رقمی بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار برای مالیات دهندگان آمریکا هزینه داشت.
اما اینکه طلاق آسان موجب بهبود ازدواج ها می شود چه؟ اصلا صحت ندارد. طلاق موجب تضعیف ازدواج شده است. در دهه ۷۰، طلاق آسان تر در پایان دادن به ازدواج های ناموفق احتمالا مفید واقع شد. اما از آن پس منجر به جدایی هایی شد که دلایل “نرم تری” داشتند. اغلب طلاق های امروزی به این دلیل روی می دهند که یکی از همسران دلزده، تنها، ناراضی، یا جذب دیگری است. طبق نتایج یک مطالعه گسترده، دلیل یک سوم از طلاق های اخیر ازدواج های پر تعارض بوده. و وقتی مردم برای بار دوم ازدواج می کنند، احتمال طلاق بیشتر است. این یک بهبود نیست.
طلاق آسان همچنین باعث کاهش خشونت شوهران نسبت به زنان نشد. جایگزینی شوهر با دوست پسر و شوهر سابق خطر خشونت را افزایش می دهد. فقط ۲۹ درصد از این قبیل خشونت ها به دست همسران انجام می شود. اما این در حالی است که ۴۲ درصد به دست دوستان نزدیک و شریکان زندگی، و ۱۲ درصد هم به دست همسران سابق انجام می شود.
با این وجود، اگر فروپاشی ازدواج ها به دلایل نرم تنها بر افراد بالغ تاثیر می گذاشت، شاید قابل دفاع می بود. افراد بالغ در هر صورت می توانند بدون حضور خانواده زندگی کنند. اما کودکان نمی توانند. و کودکان، که احتیاج به خانواده های محکم و پایدار دارند، متحمل بار اقتصادی و عاطفی طلاق می شوند. این نه قابل دفاع است و نه عادلانه.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.