کارآموزی تأثیر آموزش پرورش در تربیت یک شهروند ایده آل


در حال بارگذاری
11 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 کارآموزی تأثیر آموزش پرورش در تربیت یک شهروند ایده آل دارای ۴۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد کارآموزی تأثیر آموزش پرورش در تربیت یک شهروند ایده آل  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی کارآموزی تأثیر آموزش پرورش در تربیت یک شهروند ایده آل،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن کارآموزی تأثیر آموزش پرورش در تربیت یک شهروند ایده آل :

کارآموزی تأثیر آموزش پرورش در تربیت یک شهروند ایده آل

مقدمه
شهروندی (انگلیسی: Citizenship) همانطور که روشن است از مشتقات شهر (City) است . شهروندی را قالب پیشرفته «شهرنشینی» می‌دانند. به باور برخی از کارشناسان، شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام گذارده و به مسئولیت‌های خویش در قبال شهر و اجتماع عمل نمایند به «شهروند» ارتقاء یافته‌اند.

شهروندی تا پیش از این در حوزه اجتماعی شهری بررسی می‌شد اما پس از آن شهروندی مفاهیم خود را به ایالت و کشور گسترش داده‌است، اگرچه امروزه بسیاری به شهروندی جهانی[۱] نیز می‌اندیشند. شهروندی امروزه کاربردها و معانی مختلفی یافته‌است.
شهروند و حقوق شهروندی
یک شهروند یک عضو رسمی یک شهر، ایالت یا کشور است. این دیدگاه، حقوق و مسئولیت‌هایی را به شهروند یاد آور میشود که در قانون پیش بینی و تدوین شده‌است. از نظر حقوقی، جامعه نیازمند وجود مقرراتی است که روابط تجاری، اموال، مالکیت، شهرسازی، سیاسی و حتی مسائل خانوادگی را در نظر گرفته و سامان دهد. ازاین رو از دید شهری موضوع حقوق شهروندی، روابط مردم شهر، حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر و اصول و هدف‌ها و وظایف و روش انجام آن اس

ت. همچنین نحوه اداره امور شهر و کیفیت نظارت بر رشد هماهنگ شهر است که می‌توان بعنوان مهمترین اصولی بدانیم که منشعب از حقوق اساسی کشور است.
در واقع حقوق شهروندی آمیخته‌ای است از وظایف و مسئولیت‌های شهروندان در قبال یکدیگر ، شهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تامین آن حقوق بر عهده مدیران شهری(شهرداری)، دولت یا به طور کلی قوای حاکم می‌باشد. به مجموعه این حقوق و مسئولیت‌ها ، «حقوق شهروندی» اطلاق میشود.
شهروندی پویا
شهروندی اشاره به زندگی روزمره، فعالیتهای فردی و کسب و کار افراد اجتماع و همچنین فعالیتهای اجتماعی ایشان دارد و بطور کلی مجموعه‌ای از رفتار و اعمال افراد است. شهروندی پویا یا شهروندی فعال [۴] در واقع از این نگرش برخاسته‌است.

شهروندی از این منظر، مجموعه گسترده‌ای از فعالیت‌های فردی و اجتماعی است. فعالیتهایی که اگرچه فردی باشند اما برآیند آنها به پیشرفت وضعیت اجتماعی کمک خواهد کرد. همچنین است مشارکتهای اقتصادی، خدمات عمومی، فعالیتهای داوطلبانه و دیگر فعالیتهای اجتماعی که در بهبود وضعیت زندگی همه شهروندان موثر خواهد افتاد. در واقع این نگاه ضمن اشاره به حقوق شهروندی مدون و قانونی در نگاه کلی‌تر به رفتارهای اجتماعی و اخلاقی می‌پردازد که اجتماع از شهروندان خود انتظار دارد. دریافت این مفاهیم شهروندی نیازمند فضایی مناسب برای گفت‌وگو و مشارکت مردم با نقطه نظرات متفاوت و نظارت عمومی است.
آموزش شهروندی

آموزش شهروندی بطور غیر رسمی در خانه یا محل کار یا کارگاه‌های آموزشی و یا بطور رسمی بصورت سرفصل درسی مجزا در مدارس و حتی مدارس ابتدایی و یا بصورت رشته تحصیلی دانشگاهی در واقع به شهروندان می‌آموزد که چگونه یک شهروند فعال، آگاه و مسئولیت‌ پذیر باشند. در واقع مبنای این آموزشها پرورش یک شهروند نمونه یا شهروند خوب یا ارائه یک الگوی شهروندی نیست بلکه به آنان می‌آموزد که چگونه تصمیمات خود را با توجه به مسئولیت‌هایشان در قبال اجتماع و زندگی فردی خود اتخاذ نمایند.خطای یادکرد برچسب تمام کننده بدون برچسب در کشورهای توسعه یافته مفاهیم شهروندی از دوران کودکی تا نوجوانی آموزش داده می‌شود و دولت نیز آموزش‌های لازم را در اختیار والدین و معلمان قرار می‌دهد. در انگلیس از سال ۲۰۰۲ میلادی ، آموزش شهروندی و آشنایی با آن بطور رسمی در برنامه درسی مدارس از سنین ۱۱ تا ۱۶ سالگی قرار گرفت. اهداف این آموزش‌ها عموما موارد ذیل است:
• آشنایی با حقوق و مسئولیت‌های شهروندی
• بحث و بررسی درباره سرفصلها و موضوعات مهم شهروندی
• فهم و شناخت جامعه و آشنایی با فعالیتهای اجتماعی
• مشارکت فعال در یک برنامه اجتماعی یا گروهی
مفاهیم شهروندی
مفهوم حقوق بشر اغلب در کنار دو مفهوم «حقوق اساسی» و «حقوق شهروندی» مطرح می‌شود. این سه مفهوم، گاه مترادف جانشین یکدیگر به کار می‌روند اما در تفکیک مفهومی مرزهای ظریفی میان این مفاهیم سه گانه و دلالت موضوعی وجود دارد.
می‌توان گفت حقوق شهروندی آن بخش از حقوق اساسی است که در قانون اساسی هر کشوری شکل «ملی» به خود می‌گیرد و فقط شامل حال شهروندان همان کشور خاص می‌شود (مانند حق مشارکت سیاسی که ملهم از حقوق بشر در شکل نسبی آن است.
بسیاری براین عقیده‌اند که قوانین موضوعه هر کشوری تاثیر مستقیم از مفهوم شهروندی و

حقوق شهروندی می‌پذیرد.[۹] بعضی شهروندی را در ابعاد اجتماعی، سیاسی و مدنی تقسیم بندی می‌کنند اما به نظر می‌رسد در دسته بندی کلی می‌توان شهروندی را در مسئولیتهای فردی و اجتماعی شهروندان و همچنین مسئولیت‌های دولت در قبال شهروندان بررسی کرد. با نگاهی کلی در جوامع مختلف میتوان بخشی ازاین مفاهیم مشترک را عنوان و تکمیل کرد.
مسئولیت‌های اجتماعی

شهروندان به طور داوطلبانه امکانات خود را جهت کمک به پیشرفت و بهبود شهر به کار می‌گیرند. شهروندان فعال با توجه به تخصص و استعداد خود در سازمانها و کمیته‌های محلی گوناگون نظیر انجمن‌ اولیا و مربیان و سازمان‌های غیردولتی عضویت و فعالیت می‌کنند. شرکت در نشست‌ها و اجتماعات شهری، حضور در محکمه‌های عمومی، هیات‌ منصفه یا هیات‌های حل اختلاف، مشارکت در پروژه‌های اجتماعی برای پیشرفت جامعه و همچنین یافتن مشکلات و راه‌حل آن‌ها بسیار سودمند خواهد بود.[۱۰] صاحبنظران برین عقیده‌اند که اجتماعات محلی، و نهادهای مردم محور می‌توانند با ارائه رفتارهای جدید و نهادینه ساختن آنها در جوامع، نقش موثری در ایجاد و بازتولید مفهوم شهروندی ایفا نمایند.
مسئولیت‌های فردی
• رای دادن:حق رای در عین حالی که، از نظر بسیاری، از جمله مسئولیت‌های شهروندی محسوب می‌گردد اما در واقع یک امتیاز نیز می‌باشد. کسانی که رای نمی‌دهند در واقع صدایشان در دولت شنیده نمی‌شود.
قبل از هر رای‌گیری، اطلاعات مربوط به موضوع یا نامزدها باید بصورت شفاف به اطلاع شهروندان برسد.
• خدمت در ارتش: در زمان جنگ، هر مردی که توانایی بدنی دارد، برای جنگ فراخوانده می‌شود. در زمان صلح نیز به صورت خدمت اجباری سربازی و یا داوطلبانه در نیروهای مسلح حاضر می‌ش

وند.
در بعضی ایالات یا مناطق محلی، ممکن است به افرادی فرمان داده شود تا در دستگیری مجرمین یا برای برقراری صلح و امنیت یا اجرای یک فرمان به کلانتر کمک کنند.
• احترام به قانون و حقوق دیگران: هر شهروندی می‌بایست از قوانین اجتماع، ایالت و کشوری که در آنجا زندگی می‌کند، پیروی کند.
هر شهروندی می‌بایست به حقوق دیگران احترام بگذارد.
• پرداخت مالیات: هر شهروندی موظف به پرداخت مالیات بر درآمد و دیگر عوارض قانونی بر اساس درستکاری و راستی و سرموقع می‌باشد.

مسئولیت‌های دولت
از جمله مسئولیت‌های دولت، خرج نمودن مالیات و عوارض دریافتی توسط بخش‌های دولتی جهت ارائه خدمات زیر، به شهروندان است :
o حفاظت از جان و مال و حقوق و امنیت شهروندان: توسط پلیس، آتش‌نشانی، امداد در حوادث و بلایای پیش بینی نشده، دادگاه و سامانه قضایی و نیروهای مسلح.
o بهداشت و سلامتی: آب و غذای سالم، بازرسی از شیر و گوشت، نگهداری از بیمارستان‌ها.
o آموزش : مدرسه‌ها و کتابخانه‌های عمومی.
o نگهداری، تعمیر و ساخت جاده‌ها، بزرگراه‌ها و خیابان‌ها.
o حفاظت و نگهبانی از منابع طبیعی، جنگل‌ها و محیط‌زیست.
o حفاظت از پس‌اندازها، با بازرسی از بانک‌ها و ضمانت حساب‌های بانکی.
o کمک و جبران خسارات : در موارد پیش بینی نشده مانند سیل و خشکسالی.
شهروندی در کشورهای گوناگون
شهروندی در ایران
تا قبل از این در ایران ، شهروندی تنها از منظر شهر و شهرنشینی مطرح میگردید و شهروندی رابطه متقابل یک شهرنشین با شهر و مدیران شهری و شهرداری دیده میشد و حقوق شهروندی را در گرو تصویب نقشه جامع شهر میدیدند.اما استفاده از واژه شهروند و شهروندی یا حقوق شهروندی در سال‌های اخیر در میان حقوقدانان و مجامع قانونی و حقوقی دید جامعتری یافت. در سال ۸۳ قانونی با عنوان « احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی » به تصویب مجلس رسید و به نام « بخشنامه حقوق شهروندی » در قوه قضائیه،دستورکار واحدها گردید. رئوس مهم این قانون درباره نحوه بازداشت و بازجویی و منع شکنجه و رفتار با متهمان توسط ضابطین و مجریان قضایی بود.
در ایران به کودکانی که یکی از والدین آن‌ها شهروند کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان باشد با مشکل شهروندی روبرو هستند. سالانه ۱۲ هزار دختر ایرانی با اتباع بیگانه ازدواج می‌کنند. به استناد آمارهای منتشرشده ۳۳ هزار فرزند حاصل از ازدواج دختران مشهد با اتباع بیگانه بدون شناسنامه هستند.
شهروندی در افغانستان
در قانون اساسی افغانستان از واژه تبعه استفاده شده‌است. از مهم‌ترین عوامل اخلال در روند شهروندی در افغانستان معاصر، جنگ‌سالاری، مردسالاری، و نژادپرستی و قوم‌گرایی) نام برده می‌شود. جنگ‌سالاری در ۲۵۰ سال اخیر تاریخ افغانستان مبنای جامعه بوده‌است و هر گروهی که قدرت نظامی بیشتر داشته‌است از قدرت سیاسی برخوردار می‌شده‌است. مردسالاری نیز در جامعه افغانستان ریشه دوانده‌است، چنانکه زنان که نیمی از شهروندان هستند در عمل همچنان از حضور در جامعه افغانستان بازمانده‌اند.

ایالات متحده آمریکا
نوشتار اصلی: منشور حقوق ایالات متحده آمریکا
حقوق شهروندی و آزادی مردم ایالات متحده آمریکا در منشور حقوق ایالات متحده آمریکا که در سال ۱۷۹۱ (میلادی) به قانون اساسی آن کشور الحاق گردید، مشخص و حراست ش

ده‌است.. مهم‌ترین حقوق شهروندی در ایالات متحده آمریکا بر اساس این منشور عبارتند از:
• متمم یکم: آزادی مذهب و آزادی بیان
• متمم دوم: آزادی مالکیت و حمل اسلحه
• متمم سوم: حراست از مالکیت مسکن افراد در زمان صلح و جنگ
• متمم چهارم: حق امنیت جان، مسکن و مالکیت افراد در برابر تفتیش و توقیف
• متمم پنجم تا هشتم: دادرسی، محاکمه و مجازات عادلانه

• متمم نهم: منحصر نشدن حقوق و آزادی افراد به موارد بیان شده
• متمم دهم: محفوظ داشتن اختیاراتی که به موجب قانون اساسی به دولت فدرال اعطا نگردیده و یا برای ایالت‌ها ممنوع نشده، برای ایالت‌ها یا مردم.

نگاهی به سیاست و آموزش و پرورش در تربیت شهروندان ایده آل
اصولا قدرت هر دموکراسی بر اساس آرزوها و رضایت هر شهروند استوار است. قدرتمندترین راهی که شهروندان می توانند بر دولت خود اعمال نفوذ کنند از طریق رأی دادن است. حق رأی اساسی ترین حق در یک دموکراسی و جزیی از حقوق شهروندی است. اما رأی دادن تنها یک حق نیست- بلکه وظیفه هر شهروند است که صدا و نظرات خود را به گوش دیگران برساند. رأی دادن به شهروندان اجازه می دهد بطور مستقیم یا غیر مستقیم در تصمیم هایی که بر زندگی و جامعه آنها تأثیرگذار است مشارکت کنند، و آراء آنها به تعیین سیاست ملی کمک می کنند. شهروندان باید رأی بدهند تا نقش خود را به عنوان شریکی فعال در زندگی اجتماعی خود ایفا کنند.ملاک های رای دادن در جوامع مختلف با توجه به باورها، هنجارها و میزان آگاهی های اجتمایی و سیاسی تعیین می گردند بنابراین انتخاب آگاهانه به صورت مستقیم با میزان آگاهیهای یک جامعه در خصوص حقوق شهروندی(که رای آگاهانه متضمن آنست) مرتبط است. در کشورهای توسعه یافته مفاهیم شهروندی از دوران کودکی تا نوجوانی آموزش داده می‌شود و دولت نیز آموزش‌های لازم را در اختیار والدین و معلمان قرار می‌دهد. در انگلیس از سال ۲۰۰۲ میلادی ، آموزش شهروندی و آشنایی با آن بطور رسمی در برنامه درسی مدارس از سنین ۱۱ تا ۱۶ سالگی قرار گرفت. اهداف این آموزش‌ها عموما موارد ذیل است:
• آشنایی با حقوق و مسئولیت‌های شهروندی
• بحث و بررسی درباره سرفصلها و موضوعات مهم شهروندی
• فهم و شناخت جامعه و آشنایی با فعالیتهای اجتماعی
• مشارکت فعال در یک برنامه اجتماعی یا گروهی
در واقع مبنای این آموزشها پرورش یک شهروند نمونه یا شهروند خوب یا ارائه یک الگوی شهروندی نیست بلکه به آنان می‌آموزد که چگونه تصمیمات خود را با توجه به مسئولیت‌هایشان در قبال اجتماع و زندگی فردی خود اتخاذ نمایند.
انتخاب ناشی از عدم آگاهی کامل از حقوق شخصی و مهمتر از آن وظایف شهروندی در نقاط مختلف ایران به انحاء مختلف به چشم می خورد. از آ نجایی که منتخبان یا منتخب مردم در هر

انتخاباتی تعیین کنندگان و زمامداران سیاست های کلی یک کشور هستند، آگاهی دادن در این خصوص به جامعه امروز ایران که داعیه حرکت به سوی مدرنیته را دارد امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.بدیهی است انتخاب بر اساس احساسات، نسبت های قومی و عشیره ای و یا هر عامل دیگری غیر از شایستگی های فردی سرانجامی جز از دست دادن فرصت ها، چشم پوشیدن آشکار از حقوق شخصی و اجتماعی و نهایتا پسرفت، نخواهد داشت

نقش معلم در آموزش شغلی و شهروندی نمونه
پرورش صحیح کودکان بدون آموزش شغلی مناسب به آنان امکان پذیر نیست. شغل ، همیشه اساس زندگی، مایه خوشبختی و سازنده فرهنگ انسان به حساب آمده است. کودک امروز عضوی از جامعه کاری فردا خواهد شد، بنابراین، اهمیت او در جامعه و ارزش او به عنوان یک شهروند، فقط به نقشی که در جامعه می تواند ایفا کند و میزان آمادگی او برای پذیرش این نقش بستگی دارد. خوشبختی و بهروزی او نیز در گرو همین نقش است.

ما به خوبی می دانیم که طبیعت به همه انسان ها قابلیت های کاری یکسانی اعطا کرده است. ولی در جامعه می بینیم که فردی بهتر از فرد دیگر کار می کند، بعضی ها کار های ساده و بعضی دیگر کارهای پیچیده تر و ارزشمندتری انجام می دهند. طبیعت در این گوناگونی و تفاوت ها نقشی ندارد، بلکه ویژگی های کاری فرد در دوران زندگی او، به ویژه در جوانی، شکل می گیرد. بنابراین، تربیت شغلی، نه تنها تعیین کننده خوبی یا بدی یک شهروند است، بلکه زمینه آماده شدن او برای یک زندگی سالم و پر بار در آینده نیز هست.
بعضی ها به خاطر برآوردن نیازهایشان کار می کنند. در طول تاریخ نیز بیش تر مردم برای این که از گرسنگی نمیرند، کار می کردند. ولی حتی از زمان های قدیم نیز مردم سعی می کردند، هنگام کار فقط به قوای بدنی تکیه نکنند، بلکه از خود خلاقیت نیز نشان دهند . در جامعه ای که اختلاف طبقاتی و استثمار انسان توسط انسانی دیگر وجود دارد، به ندرت خلاقیت در مردم بروز می کند. همه شغل ها باید با خلاقیت همراه باشند تا جامعه ای غنی از فرهنگ و ثروت ساخته شود. بنابراین معلم و خانواده وظیفه دارند، خلاقیت در کار ها را به کودکان آموزش دهند.
انسان تنها وقتی در کار خود خلاق خواهد شد که با عشق به شغل خود رسیده باشد، با انجام آن احساس شادی کند، به ضرورت و موارد استفاده آن واقف باشد و از شغل خود برای بروز شخصیت و استعدادهایش استفاده کند. چنین ارتباطی با شغل، زمانی امکان پذیر است که فرد آموخته باشد، سخت کار کند و نیز هیچ شغل دیگری برای او خوشایند جلوه نکند. فردی که با ترس از کار کردن و عرق ریختن سر کار خود حاضر می شود، هرگز از نیروی خلاقیت خود استفاده نخ

واهد کرد؛ زیرا تنها به این فکر می کند که هر چه زودتر از آن کار خلاصی یابد.
برای این که نتیجه مناسبی از کار کردن حاصل شود، نه تنها قابلیت انجام کار، بلکه برقراری ارتباط صمیمی با دیگران نیز ضروری است . مردم باید بتوانند ارتباط صمیمی و خوبی با یک دیگر برقرار

کنند و این امر تنها در سایه پرورش خلاقیت حاصل می شود. کسی که از کار کردن فرار می کند و از حاصل فعالیت دیگران بهره می گیرد، برای جامعه فردی فاسد و هرزه به حساب می آید. تنها راه ایجاد ارتباط صحیح با دیگران، همیاری و فعالیت متقابل در جمع است.
این تصور اشتباه است که افراد باید تنها از لحاظ جسمانی و مهارت های فردی، پرورش یابند .

آمادگی جسمانی ضروری است، ولی برای هماهنگی در کار ها، پرورش مناسب روحی نیز لازم است. با تولید ماشین آلات پیشرفته، برتری جسمانی اهمیت گذشته خود را از دست داده است. در جوامع پیشرفته، سعی می کنند کارهای سنگین جسمانی را حذف کنند و با خلاقیت کارها و شیوه ها، ابزار و ماشین آلات جدیدی تولید کنند تا از فشار جسمانی بر کارگرها کاسته شود.
شغل مناسب، غیر از پربار کردن زندگی اجتماعی انسان در زندگی فردی نیز نقش مهمی دارد. همه ما کسانی را که می دانند چگونه کارهای زیادی انجام دهند، در هر کاری موفقند، هیچ مانعی سد راه آنان نمی شود، به خوبی با هر موقعیتی رویه رو می شوند و زندگی شاد و موفقی دارند، تحسین می کنیم. بر عکس، برای کسانی که با بروز کوچک ترین مشکلات، خود را در بن بست می یابند ، نمی توانند از خودشان محافظت کنند و پیوسته به یک پرستار نیاز دارند، بسیار متأسف می شویم. این افراد بدون کمک دیگران زندگی نابسامان، ناخوشایند و نامنظمی خواهند داشت.
برای آموزش شغلی کودکان، باید کارهایی به آنان واگذار شود که بتوانند با روش معین آنها را با موفقیت انجام دهند. لازم نیست آن کار در زمان کوتاهی کامل شود، بلکه می توان ماه یاحتی سالی را به آن اختصاص داد. کودک باید در انتخاب لوازم کار آزاد باشد و در برابر کیفیت کاری که انجام می دهد، احساس مسئولیت کند.
به جای این که به او بگویید: ” این جارو را بگیر و به این صورت اتاق را تمیز کن “، بهتر است چگونگی انجام کار را بر عهده خود او بگذارید و به او اطمینان دهید، به هر نحوی که می خواهد کار را انجام دهد. برای شروع آموزش از کارهای بدنی استفاده کنید و کم کم به کارهایی که به فکر و سازماندهی نیاز دارند، روی بیاورید. هر اندازه کاری پیچیده تر و مستقل تر باشد، از نظر آموزشی مؤثرتر است.

کودکان باید از سنین کم در کارهای خانواده شرکت داده شوند و البته نباید در این کار خیلی زیاده روی کرد. میزان کار پدر و مادر با کودکان باید کاملاً متفاوت باشد. اگر در منزل کار می کنید، کودک باید عادت کند، به هر نحوی که می تواند به شما کمک کند. کارهایی را که از عهده کودک بر می آید، به او واگذار کنید.
باید به خاطر داشت، کودکان در مدرسه تکلیف های درسی نسبتاً سنگینی دارند. البته این موضوع باید در درجه اول اهمیت قرار گیرد. باید به آن ها کمک کنید که بفهمند در مدرسه نه تنها عهده دار فعالیت های فردی هستند، بلکه فعالیت های اجتماعی را نیز به عهده دارند و موفقیت آنان در کارهای مدرسه نه فقط برای والدین، بلکه برای تمام جامعه لازم است. از طرف دیگر، نباید اجازه

داد کار مدرسه ، کودکان را از زندگی و کار در مجموعه خانواده باز دارد، زیرا تأثیر بدی بر پرورش آنان خواهد گذاشت. زندگی خانوادگی همیشه باید فضایی متشکل از همیاری و فعالیت های گروهی باشد.
کودک باید یاد بگیرد کارهایی را که در ابتدا برای او خسته کننده به نظر می رسند نیز تحمل کند و این حقیقت را درک کند که اهمیت یک کار تنها به خاطر جذابیت آن نیست، بلکه به خاطر ضرورت و فایده آن نیز هست. والدین باید صبور باشند و بتوانند بدون ” گله و شکایت “، کارهای ناخوشایند و نادرست کودکان را تحمل کنند. اگر ارزش اجتماعی شغلی برای او روشن باشد، حتی اگر ناخوشایند نیز جلوه کند، انجام آن می تواند باعث شادمانی و رضایت او شود .

اگر کودک ضرورت انجام کار خاصی را احساس نمی کند و نمی توان تمایل به انجام آن را در او ایجاد کرد، می توان از روش تقاضا و درخواست بهره گرفت. در خواست یا تقاضا می تواند به کودک آزادی انتخاب بدهد. باید به گونه ای عمل کرد که کودک فکر کند، درخواست را با تمایل قلبی خود و نه از روی اجبار اجابت می کند. از روش درخواست یا تقاضا زمانی باید بهره گرفت که کودک با طیب خاطر کار را انجام دهد.

کودکان باید در خانواده به گونه ای تربیت شوند که بهره کشی را تجربه نکنند والدین باید مراقب باشند تا برادر بزرگ تر از برادر کوچک تر جز در همکاری با یکدیگر، درخواست کار نکند و برای انجام کارها هیچ نابرابری رخ ندهد
.هرگز کودک را برای این که کاری را ناقص انجام داده است، سرزنش و تنبیه نکنید. به سادگی و با آرامش به او بگویید، کارش را به خوبی انجام نداده است و باید آن را درست و کامل انجام دهد. ما تشویق یا تنبیه در قبال کار را پیشنهاد نمی کنیم. کودک باید از موفقیت در انجام کار، احساس رضایت بکند. آگاهی از این که کارش را به خوبی انجام داده است، می تواند بهترین مشوق او باشد. رضایت خاطر شما از خلاقیت و ابتکار او نیز می تواند پاداشی کافی برای او باشد.
در برابر دوستان و آشنایان خود، او را به خاطر کاری که انجام داده است، تحسین نکنید و ضرورتی هم ندارد او را به خاطر کار بد یا ناقصی که انجام داده است، تنبیه کنید. بسیار مهم است که در این گونه مواقع، طوری برخورد کنید که انگار کار را به طور کامل انجام داده است
الگوی تدریس چیست؟
الگو، معمولاً به نمونه کوچکی از یک شیء یا به مجموعه ای از اشیای بیشمار گفته می شود که ویژگیهای مهم و اصلی آن شیء بزرگ یا اشیاء را داشته باشد. الگوی تدریس، چهارچوب ویژه ای است که عناصر مهم تدریس در درون آن قابل مطالعه است. انتخاب یک الگوی تدریس، بستگی به نوع آگاهی معلم از فلسفه و نگرشهای تعلیم و تربیت خواهد داشت.
تدریس یک فرآیند است و فعالیتی است که در داخل یک الگو صورت می پذیرد، الگوهای تدریس متعددی توسط صاحبنظران معرفی شده اند که به مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.

الگوی عمومی تدریس (general teaching model)
این الگو، توسط “رابرت گلیزر” در سال ۱۹۶۱ مطرح شد که در ۱۹۷۱ توسط “راجرز” و “رابینسون” بسط داده شد.
در این الگو، فرآیند تدریس به پنج مرحله تقسیم می شود:
۱) تعیین هدفهای تدریس و هدفهای رفتاری: معلم باید هدفهای تدریس خود را به صورتی عینی و قابل اندازه گیری تعریف و مشخص کند.
۲) تعیین رفتار ورودی و ارزشیابی تشخیصی: اصطلاح رفتار ورودی در اینجا منعکس کننده کلیه یادگیریهای گذشته فراگیران، تواناییهای عقلی، وضع انگیزشی و برخی عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر در یادگیری و میزان رشد آنان است.

۳) تعیین شیوه ها و وسایل تدریس: در این مرحله معلم با آگاهی از شرایط و موقعیت آموزشی یکی از روشها مانند روش سخنرانی، آزمایشی، آموزش انفرادی و ; را انتخاب کند و وسایل تدریسی را نیز با توجه به مفاهیم و شرایط و ویژگیهای فراگیران را برگزیند.
۴) سازماندهی شرایط و موقعیت آموزشی: معلم باید قادر باشد که با ابتکار و خلاقیت، حداکثر استفاده از امکانات موجود، در امر تدریس و تحقق اهداف آموزشی را ببرد.

۵) ارزشیابی و سنجش عملکرد: معلم در این مرحله علاوه بر ارزشیابی های معمولی می تواند عملکرد شاگردان را در موقعیتهای متعدد، مانند انجام دادن پروژه، شرکت در فعالیتهای آموزشی و ; را ارزیابی کند و در صورت عدم موفقیت با توجه به نتایج ارزشیابی به ترمیم و اصلاح مراحل قبلی الگو اقدام کند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.