مقاله نظریه گالیلئو گالیله
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله نظریه گالیلئو گالیله دارای ۲۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نظریه گالیلئو گالیله کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نظریه گالیلئو گالیله،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله نظریه گالیلئو گالیله :
نظریه گالیلئو گالیله
در سال ۱۵۶۴ در پیزا واقع در ایتالیا متولد شد. وی تا ۱۹ سالگی تمام مطالعات خود را در ادبیات متمرکز نموده بود تا اینکه روزی در یکی از مراسم مذهبی کلیسا مشاهده چهل چراغی که در بالای سرش نوسان می کرد توجه او را جلب کرد گالیله از روح کنجکاو و پژوهشگر دانشمندان برخوردار بود او از آن لحظه شروع به اجرای یک رشته آزمایشهای عملی کرد به این ترتیب که وزنه هایی را به یک ریسمان بست و از محلی آویزان نمود و آنها را به این سو و آن سو به
نوسان در آورد. در آن دوران هنوز ساعتهای دقیق با عقربه ثانیه شمار نبود و بنابراین گالیله برای اندازه گیری زمان حرکات وزنه های آویزان و در حال نوسان از ضربات نبض خود سود می جست. او دریافت که مشاهداتش در کلیسای جامع پیزا صحت دارد. اگرچه دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شد اما هر نوسان زمان مشابه نوسانهای قبلی را در بر می گرفت به این ترتیب گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود. قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار می رود
مثلاً برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده می کنند. آزمایشهای او درباره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت می شوند در بر می گیرد. گالیله در سال ۱۵۸۸ در دانشگاه پیزا مدرک دکتری (استادی) گرفت و در همانجا برای تدریس ریاضیات باقی ماند. او در ۲۵ سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید، کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دوهزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش آفرید. در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم براساس فرضیه های فیلسوف بزرگ یونانی- ارسطو که در قرن چهارم پیش از میلاد می زیست بنا شده بود اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار می آمد. هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک می کرد انسان
کامل و عاقلی به شمار نمی آمد. یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط می کنند. گالیله ادعا می کرد که این قاعده اشتباه است به طوریکه می گویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین
طبقه برج مایل پیزا بروند. گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن ۵ کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین رها کرد، در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند. گالیله به این ترتیب که قانون فیزیکی
مهم را کشف کرد (سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد.) در همین موقع که گالیله مشغول مطالعه بود ناگهان شایع شد که در سوئیس عدسی ها را با هم ترکیب کرده اند و توانسته اند اجسام را از مسافات دور مشاهده نمایند. از این موضوع اطلاع صحیحی در دست نیست ولی اینطور مشهور است که «زاخاری یانسن» که در میدان میدلبورک عینک ساز بود اولین دوربین نزدیک کننده اشیاء را بین سالهای ۱۵۹۰ و ۱۶۰۹ ساخته بود ولی عینک ساز دیگری به نام «هانس
یپرشی» اختراع او را با تردستی از او می رباید و در اکتبر ۱۶۰۸ امتیاز آن را به نام خود ثبت می نماید. گالیله هم در این موقع موفق به ساختن دوربین مشابهی گردید ولی این دستگاه قدرت زیادی نداشت اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت ونیز تقدیم شد و در کنار ناقوس «سن مارک» گذاشته شد. سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند چون آنها خروج مؤمنین را ازکلیسای مجاور و کشتیهایی را که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند مشاهده نمودند ولی گالیله فوراً دوربین را به طرف
آسمان متوجه ساخت مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود شور و شعفی فراوان در گالیله به وجود آورد. گالیله مشاهده نمود که ماه برخلاف گفته ارسطو که آن را کره ای صاف و صیقلی می دانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید برجستگی های آنها را مشخص تر می سازد به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکه های خورشید را به چشم دید. دانشمند بزرگ در
سال ۱۶۱۰ تمام این نتایج را در جزوه ای به نام قاصد آسمان انتشار داد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت ولی انتشار کتاب قاصد آسمان فقط تحسین و تمجید همراه نداشت بلکه جمعی از مردم بر او اعتراض کردند و از او می پرسیدند که چرا تعداد سیارات را هفت نمی داند و حال آنکه تعداد فلزات هفت است و شمعدان معبد هفت شاخه دارد و در کله آدمی هفت سوراخ موجود است، گالیله در جواب تمام این سؤالات فقط گفت با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا از شما رفع اشتباه شود.
مشاهدات و پژوهشهای گالیله او را به این وادی رهنمون شدند که فرضیه های علمی را که براساس آنها زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید و ستارگان به دور آن می گشتند مردود می شمرد. نزدیک به نیم قرن پیش از آن کوپرنیک اثر بزرگ خود را -که طی آن ثابت کرد خورشید در مرکز دستگاه ستاره ای ما نیست و زمین و سیاره ها به دور آن می گردند- در معرض اذهان عموم قرار داده بود. این فرضیه کوپرنیک مورد لعن و نفرین کلیسا قرار گرفته بود و زمانی که گالیله
آشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد و او با آن موافق است، نظریه کوپرنیک به دست فراموشی سپرده شده بود اعلامیه گالیله اعتراضات شدیدی را برانگیخت. روحانیون عالی مقام کلیسای کاتولیک دوباره خشمگینانه فرضیه کوپرنیک را به شدت محکوم کرده و آن را مطرود شمردند. گالیله با شخصیتهای بزرگی مانند کاردینال «بلاربن» و کاردینال «باربرینی» سابقه دوستی داشت که از او حمایت می کردند ولی این شخصیتهای بزرگ نتوانستند مانع آن شوند که واتیکان در سال ۱۶۱۶ اصول و عقاید کوپرنیک را محکوم کند.
گالیله نمی توانست مخالفین خود را به وسیله تجربه و مشاهده محکوم کند زیرا هیچگونه استدلال غیرمذهبی برای ایشان کافی نبود و روحانیون برای هر چیز غیر از کتاب مقدس را مطابق میل خود تغییر دهد. چون این کار ممکن نبود طبعاً می بایست گالیله محکوم شود و حتی اگر خود پاپ هم از صمیم قلب معتقد به عقاید کوپرنیک بود محاکمه گالیله و محکومیت او اجتناب ناپذیر بود. در سال ۱۶۳۲ که دوست او کاردینال «باربرینی» به نام اوربن هفتم پاپ شده بود از موقعیت
استفاده کرد و ضربت بزرگی را وارد نمود. وی کتابی به زبان ایتالیایی منتشر کرد که در آن سه نفر مشغول گفتگو هستند یکی از آنها از بطلمیوس و دو نفر دیگر از کوپرنیک دفاع می کنند. با انتشار این کتاب خشم و غضب روحانیون چند صد برابر گشت و بدتر از همه اینکه برای پاپ این سوء تفاهم ایجاد شد که شخص ابله و احمقی که در مکالمات از بطلمیوس دفاع می کند خود اوست. گالیله را به رم احضار کردند و او را در منزل یکی از اعضای عالی رتبه دیوان تفتیش عقاید جای دادند. در همین اوقات دختر پدر مقدس مشغول تهیه ادعا نامه او بود و در روز ۲۰ ماه ژوئن ۱۶۳۳ محکوم را به آنجا احضار کردند و در ۲۲ ژوئن وادارش نمودند که توبه نامه زیر را امضاء کند.
من گالیله در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده ام و در حالیکه کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می کنم توبه می کنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می کنم و آن را منفور و مطرود می نمایم.
گالیله بعد از محاکمه در منزل دوستش پیکولومینی اسقف شهر سین محبوس شد ولی بعد از مدتی به او اجازه داده شد تا در خانه ییلاقی خود واقع در آرستری اقامت کند.
گالیله تا دم مرگ بر اعتقاد خویش پا برجا ماند. او به طور پنهانی به آزمایشهای تجربی خود ادامه داد و پیش از آنکه در سال ۱۶۴۲ در آرستری در حومه فلورانس دار فانی را وداع گوید دو کتاب ارزشمند دیگر را نیز به رشته تحریر در آورد. آثار او نخست در سال ۱۸۳۵ از سوی کلیسای کاتولیک از لیست سیاه، (لیست کتابهای ممنوعه) خارج شد و اجازه انتشار یافت.
نظریه جهان ازلی علیه بیگ بنگ
نظریه ای که چند سال اخیر ابراز شده بیان می دارد که احتمالا فضا و زمان پس از انفجار بزرگ Big Bang آغاز نشده است بلکه فضا و زمان همیشه وجود داشته است و یک چرخه بی پایان از انبساط و انقباض را انجام می دهد.
پاول استینهارت ، فیزیکدان دانشگاه پرینستون و نیل توروک از دانشگاه کمبریج دو دانشمندی هستند که این نظریه را ابراز کرده اند. طبق این نظریه در هر چرخه جهان از ماده داغ و چگال انباشته می شود و پس از آن مرحله انبساط را آغاز می کند که در طی آن جهان سرد می شود. تا اینجای کار همه چیز شبیه تصویر ارائه شده از نظریه انفجار بزرگ است. بعد از گذشت ۱۴ میلیارد سال انبساط جهان شتاب بیشتری به خود می گیرد. این تئوری جدید پاسخ های محتملی را
برای چندین مسئله که مدت های مدیدی در زمینه انفجار بزرگ در ذهن دانشمندان وجود داشت ؛ پاسخ می گوید. نظریه انفجار بزرگ طی چند دهه گذشته نظریه غالب در زمینه کیهان شناسی به شمار می فت. از جمله پرسش هایی که در نظریه انفجار بزرگ بدون پاسخ مانده است می توان به پرسش زیر اشاره کرد :
“چه چیزی برای اولین بار منفجر شده و چگونه قبل از آغاز زمان آن چیز وجود داشته است؟”
استینهارت ، استاد فیزیک که از جمله ارائه دهندگان این نظریه می باشد در این زمینه می گوید : ” این نظریه نیز تفسیر های موفقیت آمیزی در مورد جهان هستی ارائه می دهد و همانند نظریه انفجار بزرگ ، قادر به توجیه شرایط موجود می باشد ؛ اما نکته قابل ذکر آن است که شواهد قاطعی در دست نیست که بیان کند کدامیک از این نظریه ها صحیح است.”
وی در ادامه می افزاید ” “در این مرحله من نمی توانم هیچ کدام از این نظریه ها را رد کنم. چیزی که برای من جالب است این است که ما در حال حاضر دو نظریه داریم که از جهات بسیاری با یکدیگر فرق اساسی دارند و ما احتمالا تا چند سال آینده می توانیم به طور تجربی صحت و سقم این دو نظریه را بررسی کنیم .” نظریه انفجار بزرگ حدودا ۶۰ سال پیش ارائه شده است و در طی این مدت برای آنکه بتواند مشاهدات تجربی را به نحو شایسته ای توجیه کند ؛ تغییراتی در آن صورت گرفته و تا حدودی توسعه یافته است. یک عنصر بسیار اساسی که در دهه ۱۹۸۰ به این نظریه افزوده شده است مفهوم “تورم” است .
مفهوم تورم بیانگر دوره انبساط بسیار سریع است که در خلال اولین ثانیه های بعد از انفجار بزرگ روی داده است. دوره تورم برای تشریح وضعیت یکنواختی و همگونی جهان که توسط ستاره شناسان مشاهده شده عنصری مهم است . این مفهوم ضمنا می تواند توجیه کننده نحوه تشکیل کهکشانها باشد. این دانشمندان بعد ها مجبور شدند تا به نظریه انفجار بزرگ مفهوم “انرژی سیاه” را نیز بیافزایند. به این دلیل مفهوم انرژی سیاه به نظریه انفجار بزرگ اضافه شده است که توجیه گر مشاهدات جدیدی باشد که بیان می دارد انبساط جهان شتاب بیشتری به خود گرفته است .
در تئوری جدید صحبتی از تورم و انرژی سیاه به میان نمی آید و این دو مفهوم با ایده میدان انرژی جایگزین شده است. بر طبق این نظریه میدان انرژی در حال نوساناست و بدین ترتیب زمانی باعث انبساط جهان و زمانی دیگر باعث رکود می شود. در عین حال این نظریه تمام پدیده هایی که اخیرا مشاهده شده اند را به همان خوبی نظریه انفجار بزرگ توجیه کند.
استینهارت که یکی از پیشگامان ارائه تئوری تورم است در این زمینه می گوید : ” از آنجایی که نظریه جدید به مفروضات کمتری نیاز دارد ، استفاده از آن آسانتر به نظر می رسد.” حسن دیگر این نظریه این است که می تواند بدون افزودن مفروضات بیشتری به آن آینده جهان را پیش بینی کند. این نظریه می گوید جهان چرخه های مشخصی را طی می کند که هر کدام از آنها ممکن است تریلیون ها سال طول بکشد اما در مقابل نظریه انفجار بزرگ مفهوم تورم نمی تواند آینده دراز مدت جهان را پیش بینی کند . همانگونه که مفاهیمی همانند انرژی سیاه و تورم به طور غیر مترقبه مطرح می شوند ؛ می توان مفهوم دیگری را نیز به آنها اضافه نمود تا نحوه انبساط را به گونه دیگری توجیه کند در عین حال مدل چرخه ای حاوی چندین مفهوم جدید است که توروک و استینهارت در طی چند سال
گذشته به همراه دنشجویان پرینستون و همکارانشان از دانشگاه پنسیلوانیا و موسسه مطالعات پیشرفته ارائه داده اند. جرمیا استریکر استاد اختر فیزیک پرینستون و استاد پروازی اختر فیزیک و فلسفه عملی کمبریج در این زمینه می گوید : “این تحقیقات که به وسیله پاول استینهارت و نیل توروک انجام گرفته بسیار غیر مترقبه و جالب است. این ایده جدید و بزرگ طی دو دهه گذشته در زمینه هستی شناسی منحصر به فرد است. سر مارتین ریز از محققین انجمن سلطنتی کمبریج خاطر نشان می سازد که خواص کلیدی و مهم مفاهیم فیزیکی مربوط به جهان در حال انبساط ، همچنان در حد حدس و گمان باقی مانده
است و تاکنون مشاهد ه ای یا آزمایش تجربی کاملا آنها را تائید نکرده است. ریز در ادامه می افزاید : ” در طی ۲۰ سال گذشته نظریات بسیار زیادی ارائه شده است.استینهارت و توروک نیز حدسیات جدیدی را که مبتنی بر تصورات است ارائه داده اند. کار آنها تاکیدی است بر این مطلب که ما باید بعضی از مفاهیم روزمره فیزیکی که برای ما عادی و معمولی است را کنار بگذاریم. به عبارت دیگر ما برای اینکه پیشرفت های جدیدی را شاهد باشیم لازم است از مفاهیم روزمره فضا و زمان چشم پوشی کنیم.
نظریه چرخه ای جهان بیانگر ترکیبی از مفاهیم استاندارد فیزیک و سایر مفاهیم پیشرفته فیزیکی است ، که نشان دهنده تلاش های مجدانه فیزیکدانان برای توسعه یک تئوری فراگیر است که شامل تمام ذرات و نیرو های فیزیکی شناخته شده می باشد.
نطریات داروین
دیدکلی
به نظر میرسد که بهترین روش برای درک و تفهیم مبانی و ارکان نظریه داروین این است که ریشههای فکری این تئوری تشریح شود. به این معنا که نحوه استفاده داروین از نظرات و افکاری که منبع الهام و مورد استفاده داروین قرار گرفتهاند، بیان گردد. در واقع داروین بخشهایی از نظریه خود را به ترتیبی که خود نیز دقیقا تصریح کرده از پیشینیان کسب نموده و ضمن تلفیق و ترکیب آنها خود وی نیز نکات تازهای بر آنها افزوده است.
نظریه مالتوس
مالتوس جامعه شناس و اقتصاددان انگلیسی ۱۸۳۸ نظریه خویش را در کتاب خود درباره نحوه رشد جمعیت انسانی و علل بروز فقر و جنگ تشریح کرد. خلاصه عقاید مالتوس این بود که جمعیت انسانی بر اساس قاعده رشد هندسی افزایش مییابد. در حالی که افزایش تولیدات غذایی بر پایه قاعده رشد عددی است. ساده ترین شکل سریهای رشد هندسی و عددی را میتوان به صورت زیر نوشت.
۱۲۸، ۶۴ ، ۳۲ ، ۱۶ ، ۸ ، ۴ ، ۲ : رشد هندسی
۱۴ ، ۱۲ ، ۱۰ ، ۸ ، ۶ ، ۴ ، ۲ :رشد عددی
در سری رشد هندسی هر عدد مساوی با عدد قبل ضرب در یک عدد معین و در سری رشد عددی مساوی با عدد قبل به اضافه یک عدد معین است. به این ترتیب تعداد انسانها سریعتر از رشد منابع غذایی افزایش مییابد و در صورتی که کنترلی بر جمعیت انسانی اعمال نشود، بروز فقر و قحطی اجتناب ناپذیر است. مالتوس زمان متوسط تجدید نسل انسانها را ۲۵ سال فرض کرد و به این ترتیب برای انسان در یک قرن ۴ بار تجدید نسل قبول مینمود.
اصل تنازع بقا
عقاید مالتوس منشا نتیجه گیریهای متفاوت ، حتی در زمینه اخلاق اجتماعی نیز قرار گرفت، ولی داروین به این مسائل توجهی نداشت. آنچه که داروین به آن توجه نمود این بود که مساله فزونی نوزادان نسبت به والدین ، تنها محدود به انسانها نیست. بلکه در میان سایر جانداران نیز عمومیت دارد. به علاوه کثرت تعداد نوزادان نسبت به والدین در مورد اغلب گونههای جانداران به مراتب بالاتر از نسبتهایی است که در پیش انسانها دیده میشود. به عنوان مثال یک ماهی آزاد در فصل تخمگذاری میلیون تخم تولید میکند و یا در عالم گیاهان ، برخی ارکیدههای مناطق استوایی ، هر سال بیش از یک میلیون عدد دانه تولید میکنند.
واضح است که محدود بودن امکانات محیط اجازه رشد و بقا به همه نوزادان نمیدهد و برای استفاده از فضا و امکانات محیط ، مبارزهای بین نوزادان بروز میکند. بر همین اساس اصل اول نظریه خود یعنی تنازع بقا را ارائه نمود. به اعتقاد داروین روند مبارزه تنها محدود به نوزادان یک گونه نیست. افراد متعلق به گونههای مختلف نیز برای استفاده از منابع محدود محیط ، در گیر مبارزه با یکدیگر میشوند. علاوه بر این ، تقلای موجودات در برخورد با شرایط دشوار محیط را نیز شکلی از تنازع بقا تلقی میکند.
اصل انتخاب طبیعی
دیده اولیه انتخاب طبیعی را داروین از نوشتههای پدر بزرگ خود اراسموس داروین که خود از معتقدین به نظریه تحول و اشتقاق گونهها بود اخذ کرد. اسموراس در کتاب خود به نقش انسان در تغییر و اصلاح نژاد حیوانات اهلی از طریق دو رگه گیری به عنوان مکانیسم تحول اشاره کرده بود و نیز به شباهتهای مختلف بین گروههای متعدد از جانوران مهره دار به عنوان قراین خویشاوندی و اشتقاق آنها از یکدیگر استناد شده است. اصل انتخاب طبیعی نتیجه منطقی اصل نخست ،
یعنی اصل تنازع بقا است. وقتی نوزادان در هر نسل به تعداد بسیار زیاد و به تعبیر داروین نامحدود به دنیا میآیند و تنها عده بسیار کمی از میان آنها امکان و اجازه زندگی و ادامه نسل پیدا میکنند. سوالی که پیش میآید این است که این عده بسیار محدود از میان جمع بسیار کثیر نوزادان چگونه انتخاب میشوند؟
اگر فرض را بر این بگیریم که افراد نوزاد با وجود تعداد کثیر خود ، کوچکترین تفاوتی با یکدیگر نداسته باشند، حذف عده زیادی از آنها به دلیل محدودیت شرایط محیط ، کوچکترین تحولی در افراد گونه ایجاد نمیکند. بنابراین باید مکانیسمهایی وجود داشته باشند که در بین نوزادان ایجاد تفاوت نمایند و همین تفاوتها
منشا و ملاک حذف یا ارتجای بین نوزادان قرار گیرند. در عصر داروین هنوز پدیده جهش شناخته نشده بود و به علاوه داروین به توارث صفات اکتسابی اعتقاد داشت. به همین دلیل منطقا میتوان پذیرفت که داروین حداقل قسمتی از تفاوتهای بین نوزادان را نتیجه توارث سازشهایی میدانست که در والدین آنها رخ داده است.
اصل سازش با محیط و توارث صفات اکتسابی
اصولا نظر داروین درباره نقش ازشها در تحول جانداران ، از عقاید لامارک ملهم است. در عصر داروین قوانین وراثت هنوز شناخته نشده بود. داروین اعتقاد داشت که قوانین توارث بسیار پیچیده و مهم هستند. اما از مجموع مطالعات خود درباره ارثی شدن صفات اکتسابی چنین نتیجه گرفت که اگر صفت یا تغییری در مرحلهای از زندگی یک جاندار بروز کند، در نتاج وی نیز در همان سن یا زودتر ظاهر خواهد گردید. داروین برای توجیه نظریات خود در باره ارثی شدن صفات
اکتسابی مکانیسم همه زایی را مطرح کرد و دیدگاه بقراط فیلسوف معروف یونانی را در این زمینه از نو زنده کرد. اساس و خلاصه این نظریه آن است که همه اندامهای بدن در ساختن نطفه مشارکت میکنند و هر اندامی سهم مشخصی برای تشکیل دادن نطفه تولید و ارسال میکند. داروین کلمه ژمول را بیان مهم اندامها ابداع کرده و عقیده داشت وقتی اندامی در طول زندگی یک جاندار ، دستخوش تغییر شود، نتیجه این تغییر از ژمول ، یعنی سهم مهم آن اندام در ساختن نطفه به نسل بعد منتقل میشود. به این ترتیب داروین علاوه بر قبول و تایید نظرات لامارک در باب توارث اکتسابی ، مکانیسمی نیز برای توجیه و تحلیل این روند ارائه میکند که این بخش از نظرات داروین بعدا مردود شناخته شد.
اصل ارتباط غیر مستقیم یا همبستگیهای متقابل
داروین علاوه بر آنکه تنازع بقا ، انتخاب طبیعی و سازش با محیط را در امر تحول و تغییر جانداران موثر میدید، متوجه شد که روابط بین جانداران و به عبارت بهتر ، ارتباطات غیر مستقیم بین آنها نیز به نحوی در امر تحول اثر میگذارد. یکی از مثالها در این زمینه به روابط بین شتهها و مورچهها اختصاص دارد. به این ترتیب که شتهها حشراتی هستند که به عنوان طفیلی از شیره گیاهان تغذیه میکنند و خسارات قابل توجهی به گیاهان زراعی و درختان میوه وارد میسازند. این حشرات ضمن تغذیه از گیاهان ، مواد زاید بدن خود را به صورت شیره چسبناکی به بیرون دفع میکنند. مورچهها رغبت فراوانی به این شیرههای دفع شده دارند. به همین دلیل در اول سال بطور مداوم از فضولات شتهها تغذیه میکنند در پاییز هم تخمهای شتهها را از روی درختان جمع آوری و به لانه زیرزمینی خود
منتقل میکنند در طول فصل زمستان از تخمها مواظبت مینمایند. در بهار سال بعد ، مجددا تخمها روی درختان و گیاهان منتقل میکنند. مورچهها ضمن آنکه امکان ادامه نسل شتهها را فراهم میکنند از بین شتهها نیز آنهایی را که شیره بیشتری دفع میکنند انتخاب مینمایند و به این ترتیب در تحول و تغییر شتهها با نوعی انتخاب که کاملا قابل مقایسه با انتخاب مصنوعی انسانها است، دخالت میکنند. طبعا این نوع انتخاب و مداخله در تحول شتهها موثر است.
نظریه زیستی اجتماعی با ا نتشار مقاله بروز هیجان در انسان و حیوان ( نیویورک : کتابخانه فلسفه ) توسط داروین در سال ۱۸۷۲ ، آغاز شد . عقیده داروین در مورد ارزیابی گونه ها حاکی از آن است که هیجانات به عنوان رفتارهای ارتباطی و ماندگار آغاز شد و در طی زمان این رفتارها عادتی شدند .( ۱۹۶۵ ) بطور مثال ، وقتیکه به خاطر ترس کز کرده و بی حرکت می شویم ، این عمل از زمانی سرچشمه می گیرد که انسانها برای حفاظت خود در مقابل درندگان خطرناک به این شکل رفتار می کردند
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.