مقاله رساله دکتری رشته مدیریت بازرگانی گرایش رفتار و منابع انسانی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله رساله دکتری رشته مدیریت بازرگانی گرایش رفتار و منابع انسانی دارای ۲۹۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله رساله دکتری رشته مدیریت بازرگانی گرایش رفتار و منابع انسانی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله رساله دکتری رشته مدیریت بازرگانی گرایش رفتار و منابع انسانی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله رساله دکتری رشته مدیریت بازرگانی گرایش رفتار و منابع انسانی :
۱-۱- مقدمه
ریشههای توسعه نیافتگی علمی در ایران متعدد و عوامل آن در دهههای اخیر نیز قابل شناسایی و مطالعه است. لیکن بحث اصلی این است که به رغم فراهم بودن نسبی عناصر پیش برنده علم و وجود امکانات بالقوه وسیع و امکانات بالفعل نسبی در این حوزه، چرا سرمایه گذاریهای انجام شده اثر بخشی مطلوبی ندارد وچرا علیرغم تامین دروندادهای تحقیقات؛ شامل سرمایههای مادی و معنوی یعنی انگیزههای علمی و مغزهای متفکر و پر استعداد، برونداد مجموعه تحقیقاتی کشور (به معنای اثر بخشی آن) در مقایسه با ورودیها وضع مطلوبی ندارد؟ متاسفانه فاصله علمی و فناوری ما بادنیای شتابان علم و فناوری دایماً در حال افزایش است. اگرچه در این حوزه مشکلاتی همچون پایین بودن سهم اعتبارات ملی تحقیقات و کمبود نیروی انسانی تحقیقاتی وهمچنین نارسایی قوانین ومقررات وجود دارد اما مهمترین مسأله در این زمینه ناکارآمدی برنامهها، راهکارها و روشهای مدیریتی است. به عبارت دیگر شیوه مدیریت کلان واحدها و موسسات پژوهشی و فرایندها و ساز و کارهای پژوهشی در گذشته و حال در صدر مشکلات بوده و هست (هیأت نظارت وارزیابی فرهنگی و علمی شورای عالی انقلاب فرهنگی،۱۳۸۲،ص۲).
یک مطالعه انجام شده در حوزه مسایل پژوهشی کشور و چالشها و راهکارهای اثربخشی آن، مهمترین مشکلات توسعه علمی کشور را موارد زیر میداند: (اعتمادی، ۱۳۸۵، ص ۵)
۱- مدیریت پژوهش در سطح ملی
۲- سازوکارهای پژوهش در سطح ملی
۳- فقدان بازار پژوهش
۴- بی توجهی گذشته به اثربخشی پژوهشی بعنوان شاخص مهم توزیع اعتبارات.
به عباراتی متفاوت و تفصیلی تر مشکلات و موانع توسعه نیافتگی علمی و پژوهشی کشور از دیدگاه این پژوهشگر عبارتند از: (اعتمادی، ۱۳۸۵، ص ۵)
۱- مهمترین تامین کننده منابع مالی پژوهشی کشور دولت است که خود را بی نیاز ازتحقیقات میداند و حساسیت پایینی نسبت به نتایج سرمایه گذاری خود و اثربخشی آن دارد
۲- مسأله واردات و خرید دانش فنی و فناوری و احساس بی نیازی از سرمایه گذاری در تحقیقات توسط بخشی ازدولتمردان
۳- کشیده شدن ستون خیمه برنامه توسط مجریان برنامه توسعه؛ و از دست رفتن حافظه برنامه
۴- سیطره تلقیهای فردی در اجرای برنامه و تحریف روح برنامه در آئین نامههای اجرایی
۵- هرز رفتن اعتبارات بدون تحقق اهداف مندرج در برنامه؛ به دلیل اختیار ترجیح اولویتهای دستگاهی و بخشی؛ وتن ندادن به جهت گیریها و برنامههای ملی تحقیقات در دستگاهها
۶- توزیع نادرست اعتبارات ملی ومداخله ذینفعان شخصی و موضوعی و همچنین سهم خواهی دستگاهی به جای اثر بخشی
۷- تأثیرات مهم چانه زنی؛ تاریخچه و سابقه اعتبارات؛ میزان نفوذ سیاسی و دستگاهی و تمایلات و سلایق مدیریتی و معیارهای نادرست و بعضاً ناسالم در نظام توزیع اعتبارات پژوهشی
۸- عدم تمایل ذینفعان اعتبارات پژوهشی به ارزیابی اثر بخشی پژوهشی در سطوح مختلف و فقدان معیاری به نام اثر بخشی به عنوان یکی از ارکان مهم توزیع اعتبارات پژوهشی در سطح ملی
۹- آزادی هزینه از منابع بیت المال برای سلیقههای تحقیقاتی شخصی بدون توجه به اثر بخشی ملی
۱۰- انباشت سخت افزار و تجهیزات بی حاصل و تحمیل آن به بودجههای پژوهشی
۱۱- نبودن نظارت واقعی بر عملکرد اعتبارات پژوهشی، قناعت نمودن به دریافت گزارشات صوری، عملکرد ریالی و پرسنلی و مانند آن.
در درون واحدها و سازمانهای پژوهشی نیز عمده ترین مسأله، مدیریت فعالیتهای پژوهشی و چگونگی راهبری و اداره این واحدها در جهت اهداف اصلی ایجاد آنها است که تولید دانش و انتقال آن به درون و بیرون سازمان و تولید فرآوردههای دانشی است.
به همین دلیل این پژوهش در تلاش است تا با محور قرار دادن مفهوم مدیریت دانش به عنوان شیوه و روش اصلی مدیریتی در واحدهای پژوهشی، مدلی واقعگرایانه در جهت استفاده از استراتژیها و ابزارهای دانشی، متناسب با نوع و روش انجام کار در واحدهای پژوهشی در جهت ارتقای عملکرد آنها ارائه دهد تا شاید از این راه بتوان بر برخی از مشکلات هدایت این سازمانها در جهت افزایش اثربخشی و بهره وری نائل آمد.
۱-۲- تعاریف
قبل از اینکه بحث اصلی در خصوص مدیریت دانش و استراتژیهای مرتبط با آن را آغاز کنیم، ابتدا لازم است که برخی از کلمات و واژههای کلیدی پژوهش تعریف شوند تا آنچه که در ادامه مطلب مورد اشاره قرار می گیرد برپایه تعریف مشخصی باشد که از هر مفهوم ارائه شده است و مقصود و دیدگاه پژوهشگر را مشخص و معین می سازد.
۱-۲-۱- ارزیابی عملکرد: فرایندی است که به سنجش و اندازه گیری، ارزشگذاری و قضاوت درباره عملکرد(فرد،سازمان و;) طی دوره ای معین می پردازد. در این فرایند سطح عملکرد از طریق مقایسه وضع موجود با وضع مطلوب یا ایده آل، براساس شاخصهای از پیش تعیین شده ای که واجد ویژگیهای معینی باشند، ارزیابی می گردد (لاستهاوس ،۲۰۰۲،ص۹).
۱-۲-۲- پژوهشکده: براساس تعریفی که در دستورالعمل تکمیل پرسشنامه ارزیابی پژوهشگاهها و واحدهای پژوهشی تهیه شده توسط دفتر بررسی و ارزیابی پژوهشی وزارت علوم،تحقیقات و فناوری (۱۳۸۳) آمده است،پژوهشگاه یک واحد پژوهشی است که حداقل دارای سه پژوهشکده باشد و پژوهشکده واحد پژوهشی است که حداقل دارای سه گروه پژوهشی باشد و گروه پژوهشی کوچکترین واحد پژوهشی است که از تعدادی پژوهشگر و کارمند تشکیل شده است و به انجام پژوهشهای بنیادی، کاربردی و توسعه ای اشتغال دارند (دفتر بررسی و ارزیابی پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری،۱۳۸۳،ص۳-۲).
۱-۲-۳- هماهنگی استراتژیک: استراتژی سیستمهای وظیفه ای در سازمان باید به گونه ای طراحی و تعریف شوند که باسایر استراتژی سازمان همگون،هماهنگ و یکپارچه باشند. این هماهنگی به دو شیوه صورت می گیرد:
الف- هماهنگی بیرونی؛ به معنای آن است که استراتژیهای وظیفه ای سازمان مثل استراتژی مدیریت دانش یا استراتژی مدیریت منابع انسانی با استراتژی سازمان همخوانی دارند، با مرحله توسعه سازمان همراهند، به پویایی سازمانی توجه دارند و با ویژگیهای سازمان منطبق هستند(آرمسترانگ ،۲۰۰۱،ص۶۸).
ب- هماهنگی داخلی یا ادغام افقی؛ با طراحی مجموعهای از روشها و سیاستها و استراتژیهای وظیفهای مثل مدیریت دانش ویامدیریت منابع انسانی تقویت کننده منافع کارکنان و سازمان، ممکن و کامل می شود. درواقع منظور اصلی از هماهنگی داخلی اتخاذ استراتژیهای هماهنگ در زیر سیستم استراتژیهای وظیفه ای سازمان است(آرمسترانگ،۲۰۰۱،ص۷۴).
۱-۲-۴- استراتژی نوآوران در مدیریت دانش:سازمانهایی که از چنین استراتژی سود میبرند سازمانهایی هستند که به عنوان پیشرو در حوزه یادگیری شناخته میشوند و بر توسعه ریشهای یادگیری کاملاً متمرکزند. سرعت یادگیری در اینگونه سازمانها کاملاً بالاست.شاخصهای نوآوری در آنها میزان موفقیت بالای آنها در دستیابی به برنامههای بلند مدت شان در تولید و توسعه محصولات جدید وانعطاف پذیری بالای آنها در اتخاذ استراتژیهای مناسب توسعه را نشان می دهد (بیرلی و چاکرابارتی ،۱۹۹۶،ص۱۳۵-۱۲۳).
۱-۲-۵- استراتژی کاشفان در مدیریت دانش:ویژگی و مشخصه برجسته این گونه سازمانها در نگاه و تفکر ریشهای و رادیکال آنها در تولید محصولات جدید است. آنها تعادل منطقی و متوازنی بین یادگیری درونی و بیرونی ایجاد میکنند. سطح نسبتاً بالایی از تحقیقات و فعالیتهای تحقیق و توسعه و ارتباطات علمی در این گونه سازمانها صورت میگیرد(بیرلی و چاکرابارتی،۱۹۹۶،ص۱۳۵-۱۲۳).
۱-۲-۶- استراتژی بهره برداران مدیریت دانش: میزان کمی از درآمدهادر سازمانهای با این نوع استراتژی صرف فعالیتهای تحقیق و توسعه می شود،اما از سطح بالایی از ارتباطات علمی برخوردار هستند، در حالیکه پایه و بنیانهای علمی و دانشی ضعیفی دارند.اولویت آنها در فعالیتهای دانشی بر یادگیری بیرونی متمرکز است و پس از آن به یادگیری درونی میپردازند. کمتر به سوی توسعه انقلابی و متهورانه محصولات و فرآوردههای جدید روی میآورند(بیرلی و چاکرابارتی،۱۹۹۶،ص۱۳۵-۱۲۳).
۱-۲-۷- استراتژی مقلدان مدیریت دانش: سازمانهایی که از این نوع استراتژی سود می برند به عنوان سازمانهایی شناخته میشوند که از استراتژیهای غیراثربخشی در زمینه یادگیری سازمانی استفاده می کنند تصورشان بر این است که بیش از میانگین صنعت شان در حوزههای تحقیق و توسعه فعالیت میکنند، در حالیکه شاخصهای دانشی خلاف این امر را نشان میدهد.آنها در بکارگیری دانشهای جدید به کندی عمل میکنند و از تشکلهای علمی و دانشی کاملاً جدا و دورافتاده هستند. اینگونه سازمانها معمولاً تمرکز بر حفظ وضع موجودشان دارند و قادر به ترکیب و هماهنگی جریانهای مختلف دانشی در درون خودشان نیستند(بیرلی و چاکرابارتی،۱۹۹۶،ص۱۳۵-۱۲۳).
۱-۲-۸- استراتژی بنیادی تولید دانش: تحقیقاتی که برای شناخت یا کسب دانش جدید، انجام میشود. این تحقیقات بدنبال کاربردهای احتمالی دانش مزبور نیستند. هدف از انجام آنها (بجای اینکه ایجاد کاربرد خاصی باشد)، کسب دانش و یا درک بهتر موضوع موردنظر است. با هدف پیشرفت علم صورت میگیرد و میتوان آن را فرآیند خلق یا انباشت بلندمدت دانش نامید (خلیل، ۱۳۸۱،ص۸۰-۷۸).
۱-۲-۹- استراتژی کاربردی تولید دانش:این گونه استراتژی با جهت گیری به سمت هدف و یا کاربردی خاص و برای عملیاتی کردن ایدهها صورت میگیرد. این کار با هدف کسب دانش لازم برای برآوردن نیازی خاص و مشخص، انجام می شود. ترکیبی از علم و مهندسی است(خلیل،۱۳۸۱،ص۸۰-۷۸).
۱-۲-۱۰- استراتژی توسعه ای تولید دانش:به معنای استفاده سیستماتیک از دانش حاصل برای ساخت مواد، تجهیزات، سیستمها و روشهای بهتر(همچون طراحی و ارائه خدمات جدید و بهتر) است. توسعه، بیش از اینکه در قلمرو علم باشد، در قلمرو مهندسی واقع میشود. توسعه همان حلقه ارتباطی تحقیقات و کاربرد تجاری ایدههاست (خلیل،۱۳۸۱،ص۸۰-۷۸).
۱-۲-۱۱- استراتژی بهبودی و مروری تولید دانش:تلاشهای مداومی هستند که توسط دانشمندان و مهندسان برای بهبود فناوریهای موجود انجام میشود. هدف از این کار، بهبود عملکرد فناوری، طولانی کردن چرخه عمرفناوری و ترویج نوآوریهای تدریجی است (خلیل،۱۳۸۱،ص۸۰-۷۸).
۱-۲-۱۲- استراتژی اجتماعی سازی انتقال دانش: در این نوع استراتژی انتقال دانش پنهان یک فرد به فرد دیگر) نحوه رفع مشکل برنامه، طراحی به صورت غیر معمول) برای انجام موثر فرایندصورت می پذیرد.برای انجام مؤثر فرایند باید میان افراد، فرهنگ مشترک و توانایی کارگروهی ایجاد شود که با استفاده از نظریههای اجتماعی و همکاری میسر میشود، نشست گروهی که تجربیات را توضیح داده و درباره آن بحث میکند، فعالیتی است عادی که در آن اشتراک و انتقال دانش پنهان میتواند رخ دهد(نوناکا ،۱۹۹۵،ص۱۵).
۱-۲-۱۳- استراتژی بیرونی سازی انتقال دانش: این نوع استراتژی برای تبدیل دانش پنهان به دانش آشکار اتخاذ می شود. در این حالت فرد میتواند دانش خود را در قالب مطالب منظم (سمینار، کارگاه آموزشی) به دیگران انتقال دهد. گفتگوهای میان اعضای یک گروه، در پاسخ به پرسشها یا برداشت از رخدادها، از جمله فعالیتهای معمولی هستند که این نوع انتقال در آنها رخ میدهد(نوناکا،۱۹۹۵،ص۱۵).
۱-۲-۱۴- استراتژی ترکیب انتقال دانش: دراین شیوه از استراتژیهای انتقال دانش، حرکت از دانش آشکار فردی به سمت دانش آشکار گروهی و ذخیره سازی آن صورت میپذیرد و با توجه به استفاده از دانش موجود امکان حل مسائل از طریق گروه فراهم شده، به دنبال آن دانش توسعه مییابد (نوناکا،۱۹۹۵،ص۱۵).
۱-۲-۱۵- استراتژی درونی سازی انتقال دانش: این گونه از استراتژیهای انتقال دانش، دانش آشکار سازمانی را تبدیل به دانش پنهان فردی می کند.دراین مرحله، دانش آشکار بدست آمده در سازمان، نهادینه میشود. همچنین گذراندن این مرحله برای افراد، آفرینش دانش پنهان جدید شخصی را نیز در پی دارد (نوناکا،۱۹۹۵،ص۱۵).
۱-۲-۱۶- استراتژی منفعل در بکارگیری دانش: در این گونه استراتژیها تمایل کمیبه بحث مدیریت دانش وجود دارد. فعالیتها در این حوزه سیستماتیک نیست. ساختار و فرهنگ سازمانی و نیز فناوری اطلاعات برای اداره کردن دانش مورد استفاده قرار نمیگیرند. مؤسسات در اینگونه استراتژیها به درستی از دانش بهرهبرداری نمیکنند. در محیط تجاری جاری و روزمرهشان، این شیوه مدیریت دانش اثربخشی سازمانها را به سرعت کاهش میدهد(چوی و لی ،۲۰۰۳،ص ۴۱۷-۴۰۳).
۱-۲-۱۷- استراتژی سیستم- محوردربکارگیری دانش:این نوع استراتژی،تاکید زیادی روی کدگذاری و استفاده مجدد از دانش دارد. قابلیت کدگذاری سازمانها، با اتخاذ این نوع استراتژی از طریق یک سیستم پیشرفتهترفناوری اطلاعات، محقق میشود و در نتیجه پیچیدگی دستیابی و استفاده از دانش کاهش مییابد.واکنش سریعتر به مشتری و هزینه کمتر برای تعاملات دانشی قابل انتظار است(چوی ولی،۲۰۰۳،ص۴۱۷-۴۰۳).
۱-۲-۱۸- استراتژی انسان- محور دربکارگیری دانش: تأکید استراتژی انسان- محور بر کسب و تسهیم دانش پنهان و تجربه درونی افراد است. ابعاد انسانی برای یک مدیریت دانش موثر کلیدی و حیاتی هستند. تسهیم دانش به شکل غیر رسمیانجام میپذیرد زیرا تمایلات بین افراد سازمان حائز اهمیت بسیار است. ارتباطات و اعتماد عوامل کلیدی موفقیت هستند(چوی و لی،۲۰۰۳،ص۴۱۷-۴۰۳).
۱-۲-۱۹- استراتژی پویادربکارگیری دانش:در این گونه استراتژیها دانش آشکار و پنهان در یک مدل پویا مدیریت میشود. سیستم اطلاعات درسازمانهای بااین نوع استراتژی زمینه مناسبی برای کار گروهی بین افراد در موقعیتها و زمانهای جدا ایجاد میکند. از دانش موجود بهرهبرداری درست میشود و قابلیتها و پتانسیلهای جدید کشف و استخراج میگردد(چوی و لی،۲۰۰۳،ص۴۱۷-۴۰۳).
۱-۲-۲۰- استراتژی روزمره ومعمولی در کار سازمان:این نوع استراتژی بیانگرسطح پایین نیاز به تعاملات کاری و پیچیدگی کارهای سازمانی است. اتکای زیادی به قوانین، رویهها و آموزشهای رسمیدارد. وابسته به نیروی کاری است که تجربه کمیدر بیان نظرات و دیدگاههای خود دارد.چالشها در این نوع استراتژی حول محور نیاز به کدگذاری دانش و اطمینان از عملکرد منسجم و مداوم،متمرکز شدهاند(دونوگیو ،۱۹۹۹،ص۵-۳).
۱-۲-۲۱- استراتژی یکپارچگی درکارسازمان:این نوع استراتژی نشان دهنده سطح بالایی از وابستگی به تعامل بین کارکنان درانجام کارها و سطح پایینی از پیچیدگی در انجام کارهای سازمانی است. کار سیستماتیک و قابل تکرار، مبتنی بر استانداردها، روشها و فرآیندهای رسمیاست و وابستگی زیادی به یکپارچگی ناشی از محدودیتهای کاربردی دارد(دونوگیو،۱۹۹۹،ص۵-۳).
۱-۲-۲۲- استراتژی هوشمند درکارسازمان: این استراتژی بیانگرسطح پایینی از وابستگی به تعامل درانجام کارها و سطح بالایی از پیچیدگی کارهای سازمان است. کار نیازمند داوری و قضاوت است و کاملا متکی و وابسته به چهرههای ممتاز و شاخص عملیاتی است.دراین نوع استراتژی سازمان معمولا نیازمند تمرکز برکسب نتیجه از فعالیت نیروهای شاخص کاری است(دونوگیو،۱۹۹۹،ص۵-۳).
۱-۲-۲۳- استراتژی همکاری درکارسازمان:این استراتژی نشان دهنده سطح بالایی از وابستگی به تعامل بین کارکنان در انجام کارها و پیچیدگی بالای کارهای سازمان است. کار مستلزم ابتکار و یادگیری از طریق انجام کارها است و تکیه بر تجربیات عمیق ناشی از کارکردها و استفاده از تیمهای منعطف، دارد(دونوگیو،۱۹۹۹،ص۵-۳).
۱-۳- بیان مسأله
در کشور ما ۱۸۵ واحد پژوهشی وجود دارد که از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مجوز قطعی دریافت کردهاند. ۱۵/۸۸% این واحدها متعلق به نهادهای دولتی هستند و از بودجه عمومیکشور استفاده میکنند. از این تعداد ۲۴ واحد پژوهشی دارای ردیف مستقل بودجه هستند و بقیه واحدها بودجه خود را از طریق بودجه نهادهای مربوط دریافت و یا در اغلب موارد از طریق قراردادهای پژوهشی تأمین میکنند (دفتربررسی و ارزیابی پژوهشی وزارت علوم،تحقیقات و فناوری،۱۳۸۶،ص۵).
یکی از دغدغههای اصلی در حوزههای سیاستگذاری و تصمیم گیری در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به عنوان متولی اصلی واحدهای پژوهشی، تعیین میزان موفقیت آنها در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده در مقایسه با منابع مالی و انسانی و فناورانه اختصاص یافته به آنها می باشد.
بر اساس گزارشی که هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمیشورای عالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان “ارزیابی علم و فناوری در جمهوری اسلامیایران- اولین ارزیابی کلان ۱۳۸۲ ” تهیه کرده است و با توجه به شاخصهایی که در پنج بخش انسانی، مالی، ساختاری، عملکردی و بهره وری توسط این هیأت تعریف و محاسبه شده است، وضعیت عمومیتولید علم در ایران، با توجه به پیشینه تاریخی و ارزشهای دینی و جایگاه تاریخی آن در تولید علم، در حال حاضر به هیچوجه راضی کننده نمیباشد، گرچه در سالهای اخیر وضعیت نسبت به سابق تا حدودی بهتر شده است ولی فاصلهها هنوز آنقدر زیاد است که ضرورت یک بررسی و تحلیل دقیق تر و همه جانبه تر را الزامیمیسازد.
به عنوان مثال به چند شاخص در ابعاد پنج گانه فوق اشاره میکنیم:
۱- تعداد محققان در یک میلیون نفر بر اساس آمار ۱۹۹۷ (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۸۲)
نمودار ۱-۱: نمودار فراوانی تعداد محققان در یک میلیون نفر بر اساس آمار ۱۹۹۷
منبع:هیأت نظارت وارزیابی فرهنگی و علمی شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۸۲،ص۲۱
۲- تعداد شاغلان تحقیقاتی در یک میلیون نفر جمعیت در سال ۱۹۹۹: (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی، ۱۳۸۲)
نمودار ۱-۲: نمودار فراوانی تعداد شاغلان تحقیقاتی در یک میلیون نفر جمعیت در سال ۱۹۹۹
منبع: هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی، ۱۳۸۲،ص۲۲
۳- درصد هزینههای تحقیقاتی از تولید ناخالص داخلی در سال ۱۹۹۷: (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی، ۱۳۸۲)
نمودار ۱-۳: نمودار فراوانی درصد هزینههای تحقیقاتی از تولید ناخالص داخلی در سال ۱۹۹۷
منبع: هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی، ۱۳۸۲،ص۳۹
۴- درصد هزینههای تحقیقاتی از تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۰: (هیأت نظارت وارزیابی فرهنگی و علمی، ۱۳۸۲)
نمودار ۱-۴: نمودار فراوانی درصد هزینههای تحقیقاتی از تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۰
منبع: هیأت نظارت وارزیابی فرهنگی و علمی، ۱۳۸۲،ص۳۱
۵- هزینههای تحقیقاتی به ازای هر نفر محقق در سال ۱۹۹۶:(هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی وعلمی،۱۳۸۲)
نمودار ۱-۵: نمودار فراوانی هزینههای تحقیقاتی به ازای هر نفر محقق در سال ۱۹۹۶
منبع: هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی وعلمی، ۱۳۸۲،ص۴۱
۶- تعداد درخواستهای بین المللی ثبت اختراع طبق معاهده PCT در سازمان جهانی مالکیت فکری: (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمیشورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۸۵)
جدول ۱-۱: تعداد درخواستهای بین المللی ثبت اختراع طبق معاهده PCT در سازمان جهانی مالکیت فکری
سال
کشور ۲۰۰۲ ۲۰۰۳ ۲۰۰۴ ۲۰۰۵ جمع
آمریکا ۴۱۲۹۶ ۴۱۰۲۸ ۴۳۳۴۶ ۴۶۱۱۵ ۱۷۱۷۸۵
ژاپن ۱۴۰۶۳ ۱۷۴۱۴ ۲۰۲۶۴ ۲۴۸۲۹ ۷۶۵۷۰
آلمان ۱۴۳۲۶ ۱۴۶۶۲ ۱۵۲۱۸ ۱۶۰۰۲ ۶۰۲۰۸
کره جنوبی ۲۵۲۰ ۲۹۴۹ ۳۵۵۹ ۴۶۸۶ ۱۳۷۱۴
کانادا ۲۲۶۰ ۲۲۷۰ ۲۱۰۵ ۲۳۲۲ ۸۹۵۷
استرالیا ۱۷۵۹ ۱۶۸۰ ۱۸۳۷ ۱۹۹۹ ۷۲۷۵
چین ۱۰۱۸ ۱۲۹۵ ۱۷۰۶ ۲۵۰۱ ۶۵۲۰
هندوستان ۵۲۵ ۷۶۴ ۷۲۳ ۶۷۹ ۲۶۹۱
ترکیه ۸۵ ۱۱۱ ۱۱۵ ۱۷۴ ۴۸۵
مالزی ۱۸ ۳۱ ۴۵ ۳۷ ۱۳۱
مصر ۱ ۲۲ ۵۳ ۵۱ ۱۲۷
عربستان ۱۰ ۲۸ ۳۱ ۳۸ ۱۰۷
اندونزی ۱۶ ۲ ۶ ۸ ۳۲
ونزوئلا ۱ ۱ ۱ ۲ ۵
ایران ۰ ۲ ۰ ۲ ۴
پاکستان ۰ ۲ ۰ ۰ ۲
منبع: هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمیشورای عالی انقلاب فرهنگی،۱۳۸۵،ص ۳۴
۷- سهم کشورها از تولیدات علمیمنتشر شده در مجلات معتبر بین المللی در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴: (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمیشورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۸۵)
نمودار ۱-۶: نمودار فراوانی سهم کشورها از تولیدات علمیمنتشر شده در مجلات معتبر بین المللی در سالهای ۲۰۰۳ و۲۰۰۴
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.