مقاله جنبش نرم افزاری چیست؟


در حال بارگذاری
14 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله جنبش نرم افزاری چیست؟ دارای ۲۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله جنبش نرم افزاری چیست؟  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله جنبش نرم افزاری چیست؟،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله جنبش نرم افزاری چیست؟ :

جنبش نرم افزاری چیست؟

ابتدا به بررسی و تحلیل مفردات این ترکیب می پردازیم:

کلمه ی «نرم افزار» در برابر «سخت افزار» بکار می رود. این واژه ها پس از رایج شدن رایانه بر سر زبان ها افتاد. در علوم رایانه ای برای دستگاه ها و ابزارها تعبیر «سخت افزار» را بکار می برند و برای آنچه متن و محتوا و برنامه ی رایانه به حساب می آید از تعبیر «نرم افزار» استفاده می کنند و برای آنچه متن و محتوا و برنامه ی رایانه به حساب می آید از تعبیر «نرم افزار» استفاده می شود.

این اصطلاحات که در یک حوزه ی خاصی بوجود آمده و کاربرد داشته اند به حوزه های دیگر تسری یافتند و از باب استعاره و مجازگویی مورد استعمال قرار گرفتند تا جایی که خود در حوزه های دیگر صورت اصطلاح پیدا کرده اند.

معمولاًً «سخت افزار» به اموری اطلاق می شود که جنبه ی عینی و ملموس و فیزیکی دارد و در برابرش در واژه ی «نرم افزار» جنبه ی غیر ملموس و غیر فیزیکی ملحوظ است. در ترکیب «جنبش نرم افزاری» و «تولید نرم افزار دینی» نرم افزار حالت واسطه ای دارد برای دستیابی به «سخت افزار» که همان «تمدن» است.

صنعت و ابزارهای حسی ـ علمی تمدنی، محصول ضلع نرم افزاری تمدن است و این ضلع نرم افزاری همان فکر و اندیشه و دانش است.

پس «نهضت نرم افزاری» یا «جنبش نرم افزاری» مقدمه ای است برای تحقق یک سخت افزار که در فضای مورد بحث ما آن سخت افزار همان «تمدن اسلامی» است.

اینکه چرا برای «تمدن اسلامی» از واژه ی «سخت افزار» کمک گرفته ایم. به این دلیل است که تمدن همان تجسد عینی فرهنگ و آرمان ها و ارزش های جامعه است و به تعبیری کالبد و شکل فیزیکی و عینی آنهاست.
پس اگر «جنبش نرم افزاری» را فرآیندی دانستیم که مدعی قدرت تمدن سازی و قدرت مهندسی تمدن اسلامی است نوعی بستر سازی و زمینه سازی هم مسلماً نیاز دارد؛ و این ادعا جنبش و خیزش و نهضتی فراگیر را می طلبد نه یک تلاش موضعی یا انفرادی و قائم به افراد را و از اینجا کاربرد واژه های «جنبش» و «نهضت» در آن ترکیب ها معنی می یابد زیرا «جنب

ش نرم افزاری» مدعی است که باید یک خیزش جدید و فراخوان عمومی در نسل آماده و آشنا به فرهنگ انقلاب آغاز شود و تاکید بر بکارگیری لفظ جنبش هم در همین نکته است که این ایده نباید تنها در لایه ی نخبگان و اساتید حوزه و دانشگاه بماند. این مطالبات باید در سطح بدنه ی حوزه و دانشگاه مطرح شوند و حتی فشار مطالبات نسل جوان، بزرگان و نخبگان نسل گذشته ی ما را نیز به میدان آورد. بلکه باید با توجه به چگونگی و گستره ی تحقق آن و موانع گوناگونی که در راستای تحقق و فراگیری آن وجود دارد تمامی لایه های جامعه را درگیر و متاثر از خ

ود سازد.

تعریف مختار ما از «جنبش نرم افزاری» عبارتست از:

«تحول عمومی و خیزش نخبگانی برای تولید نرم افزار بومی و دینی

کارآمد و روز آمد جهت تحقق آرمان های انقلاب و ایجاد تمدن نوین اسلامی از طریق شناسایی نیازها و بازشناسی و بازسازی فرهنگ جامعه و ظرفیت های علمی کشور»

لازم به ذکر است که اصطلاح «نهضت آزاد اندیشی» که غالبا همراه با «نهضت و جنبش تولید علم» بیان می شود به منزله فرآیند بستر ساز و زمینه ساز تحقق و اجرای جنبش نرم افزاری است زیرا آزاد اندیشی بستری برای فرآیندی شدن نظریه پردازی و تولید علم است و به عنوان تاکید بر یکی از محوری ترین عوامل به صورت مستقل تحت عنوان «نهضت آزاد اندیشی» از آن یاد می شود که با این بیان «شرط لازم» (و نه شرط کافی) «جنبش نرم افزاری» است.

البته در فرآیند تحقق (جنبش تولید علم) مسائل دیگری نیز

مطرح است که یکی «مغز افزار» است که عبارتست از «منطقی شامل و واضح و منقح برای تئوریزه کردن نرم افزار مورد نیاز برای تولید سخت افزار» که از حیث متدولوژی و روش شناختی تقدم بر «نرم افزار» دارد ولی چون خود این «مغز افزار» را می توان سطحی از مراتب و درجات مختلف «نرم افزار» محسوب نمود به صورت مستقل کمتر از آن یاد می شود.

نکته ای که نباید از آن غافل شود لزوم نگرش مجموعه ای

و شبکه ای به جنبش نرم افزاری است که نیازمند «منطق مجموعه نگر» نه «جزءنگر» است و چون به دنبال حرکت عمومی آگاهانه هستیم باید تمام سطوح و طبقات جامعه متاثر از آن باشند و برای تمام لایه های جامعه و همه ی اقشار نقش های متناسبی تعریف شود و از ۳ قشر تعیین کننده ی صاحبان قدرت، ثروت و معرفت نباید غافل ماند و همینجاست که لزوم پی گیری اندیشه های آرمان ها و مطالبات «عدالت خواهانه» و هوشیاری ویژه در این مقولات را واضح تر و جدی تر می سازد و پیوند وثیق دو مقوله ی «عدالت طلبی» و «جنبش تولید علم» را نشان می دهد.که در اینجا به علت گستردگی این موضوع و نبودن مجال کافی از توضیح بیشتر این نکته صرفنظر می کنیم.

پیشینه ی بحث «جنبش نرم افزاری»
اگر با توجه به مفهوم اصطلاح جنبش نرم افزاری در فضای پس از انقلاب اسلامی ایران بخواهیم در جستجوی پیشینه ی تاریخی آن باشیم باید به آغاز پیروزی انقلاب اسلامی باز گردیم آرمان و هدف اصیل انقلاب این بود که در تمام عرصه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تحولی فراگیر و همه جانبه ایجاد کند و لذا پس از پیروزی در عرصه ی سیاسی، طبیعتاً توجه به مسائل فرهنگی نیز بیشتر شد بویژه با نقش بنیادین و اساسی دانشگاه ها در تحولات اجتماعی لزوم تحول خود نظام و ساختار دانشگاههای کشور بیشتر مطرح شد و بر

ای اینکه حاکمیت اسلامی‌ به تدریج در همه شؤون کشور گسترش یابد مسئله ی توجه به وضعیت دانشگاه ها به صورتی پر حرارت و جدی مطرح شد که نقطه ی اوج آن، تعطیلی دانشگاه های سراسر کشور و صدور فرمان تاریخی امام (ره) برای تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی در بیست و سوم خرداد ۱۳۵۹ بود.

گرچه فرمان امام خمینی (ره) درباره ی دامنه ی

فعالیتهای «ستاد انقلاب فرهنگی» بسیار وسیع بود و سراسر نهاد آموزش و پرورش جامعه ی ما را در بر می گرفت ولی محور اصلی آن را بازسازی نظام آموزشی حاکم بر دانشگاه ها تشکیل داد برخی از ایجاد گوناگون این بازسازی عبارتند از:
ـ جهت گیری و اهداف علوم دانشگاهی

ـ برنامه ریزی درسی دانشگاه ها

ـ درس های مورد نیاز

ـ کیفیت تدریس و سایر شؤون تعلیم و تربیت در دانشگاه ها

ـ تحول بنیادین و تجدید نظر و بازسازی متون و منابع درسی

که این مورد اخیر اهمیتی ویژه دارد و منشأ تحولات دیگر نیز می باشد.

مجموعه این مسائل تحت عنوان «اسلامی کردن دانشگاه ها» تعقیب می شد که متأسفانه با برداشت هایی سطحی، شتابزده و غیر اصولی از این مفهوم عمیق و کاربردی سیر این حرکت با کندی همراه گشت و از حرارت و شور و توان اولیه اش خالی شد. جهت تقویت جریان این مساله ی اساسی امام خمینی (ره) لزوم «وحدت حوزه و دانشگاه» را مطرح کردند و در پی رهنمود ایشان، اعضای ستاد انقلاب فرهنگی با جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم طرح مشترک همکاری حوزه و دانشگاه را تهیه کردند و اجرای آن به کمیته ی حوزه و دانشگاه جامعه ی مدرسین، که از مسوولان موسسه ی در راه حق نیز بودند واگذار گردید و برای این منظور دفتری بنام «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» تاسیس گردید که بعدها در قالب «پژوهشکده ی حوزه دانشگاه» و «موسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه»

ادامه ی فعالیت داد اما بنابر دلایل فراوانی که اینک مجال طرح و بررسی آنها نیست مجموعه ی این فعالیت ها، نتیجه ای متناسب با اهداف اولیه از «اسلامی شدن دانشگاه ها» و «نظریه پردازی گسترده بویژه در حوزه ی علوم انسانی با نگاه اسلامی» را در پی نداشت و علیرغم توصیه های مقام معظم رهبری در سالیان پس از آن هم شاهد تحولی بنیادین در آن راستا نبودیم تا اینکه در پی بیانات رهبر انقلاب در دیدار با اعضا انجمن قلم در ۸/۱۱/۸

۱ به منزله ی فراخوانی تاریخی تلقی نمودند و در نامه ای به رهبر انقلاب خواهان راهنمایی و مساعدت ایشان و حمایت نهادینه از سوی تصمیم گیران فرهنگی و متصدیان حوزه و دانشگاه در زمینه ی «تولید نرم افزار علمی و دینی» در حوزه و

دانشگاه شدند که در پاسخ رهبر انقلاب به آن نامه ضمن تایید این حرکت تعیین چیستی و چگونگی تحقق آن خواهان انجام کارهای جدی در این راستا شدند تا جایی که تا پیش از بیست و پنجمین سالگرد انقلاب بتوان نخستین ثمرات آن را دیده در پی این تاکیدات و با حمایت ویژه ی مقام رهبری از این پیشنهادات و تصمیم شورای عالی حوزه ی علمیه ی قم مقرر گردید مجموعه ای در این رابطه تشکیل گردد تا امور مربوط به محتوای پیام ها را سامان دهد و پس از این مجموعه ها پیام ها و پی گیری ها بود که مجددا حرکتی در راستای زمینه سازی برایب ایده پردازی و نظریات نو پدید آغاز شد که بر ضرورت تحول روشمند و هدفمند در عرصه ی پژوهش در علوم و تلاش برای تولید علم با هدف نظام سازی دینی تاکید می کرد که از آن تحت عنوان «جنبش نرم افزاری» یا «نهضت تولید علم» یاد می شود.

به طور خلاصه می بینیم که این حرکت در ماهیت خود چیزی جدای از اهداف کلان همان طرح اسلامی شدن دانشگاه ها را دنبال نمی کند. بلکه ضمن تاکید بر آن ضرورت آن را به نحوی ملموس تر دریافته و تحت عناوین جدید همان اهد

اف را به نحوی توسعه یافته و متناسب با شرایط کنونی انقلاب دنبال می نماید.

بایستی این فرآیند در چنان برنامه ی گسترده ای مطرح گردد که علاوه بر نیازها و پاسخگویی به مشکلات جامعه ی خودمان، پاسخگویی نیازمند های انقلاب و حتی رافع ناهنجاری های جهان امروز باشد;

«ضرورت و هدف جنبش نرم افزاری»

همچنانکه در مقدمه و بخش های پیشین بیان گردید بدون تحقق «جنبش نرم افزاری» دستیابی به تمدن نوین اسلامی صرفا در حدود شعار باقی خواهد ماند چرا که پی ریزی چنین تمدنی نیازمند تنظیمات و توسعه و مدیریت اجتماعی است که بدون برنامه ریزی امکان ندارد و این برنامه ریزی و تدبیر نیازمند به پشتوانه ای است که قرار است در این نهضت نرم افزاری تولید گردد.

همچنین همانطور که بیان گردید مواجهه با دنیای جدید و پیچیده تر شدن مناسبات اجتماعی نیازمندی ها و بایسته های جدیدی را مطرضور دین در حصنه ی عمل اجتماعی را به نحوی روشمند و هدفمند موجب می گردد که لازمه ی آن همین حرکت عمومی و خیزش نخبگانی در قالب جنبش نرم افزاری است.

و از نقطه نظر انقلاب اسلامی که بخواهیم به این مساله بنگریم «بقا و دوام و استمرار» این انقلاب وابسته به این جریان است که غفلت از آنترده ای مطرح گردد که علاوه بر نیازها و پاسخگویی به مشکلات جامعه ی خودمان، پاسخگویی نیازمند های انقلاب و حتی رافع ناهنجاری های جهان امروز باشد و رسالتی در عرصه جهانی برای نجات بشر از معضلات و گرفتاری ها و نابسامانی های کنونی اش برای خود ترسیم نماید که چنین دور نمایی لزوم حرکتی انقلابی در این عرصه را موجه تر و ضروری تر خواهد ساخت.

«چالش، موانع » و «راهکارهای» تحقق جنبش نرم افزاری

بررسی این عنوان نیازمند مجالی واسع و تحقیقاتی مستقل از منظرهای مختلف است که به علت اختصار این نوشتار این موضوع را به بخش «تحلیل محتوای بیا نیه ی رهبری» ارجاع می دهیم هر چند خود آن نیازمند شرح و بسط و تفصیل می باشد.

جریان گروه های مختلف و آراء و نظریات گوناگون درباره ی چیستی جنبش نرم افزاری و گستره ی آن بررسی عنوان فوق نیز خارج از هدف اصلی این نوشتار و نیازمند مجال طرح مستقل و گسترده تری می باشد. تصمیم بر این شد که ضمن بررسی منابع مطالعاتی به بعضی از آنها اشاره نماییم و منابع برای آشنایی تفصیلی با نظریاتشان در این زمینه معرفی شود امید است که در فرصتی دیگر به بررسی و توصیفی و تحلیلی هر کدام از آنها اقدام شود که البته کاری بجا و شایسته است.

در اینجا به نحو بسیار اجمالی و گذرا برخی نظریات مطرح در این عرصه را بررسی می کنیم:

اصولا اینکه «علم دینی» می توان داشت یا نه مورد اختلاف جدی صاحب نظران است. و بستگی به اینکه چه معنایی از آن مراد باشد دیدگاه ها

متنوع می شوند. از منظری دیگر اگر بخواهیم نسبت و رابطه ی علم و دین را بررسی نماییم و بر اساس آن مفهومی چون «علم دینی» را مورد نظر قرار دهیم باز هم به تبع آن نتایجی مختلفی خواهیم داشت به گمان ماریشه ی اختلافات صرف نظر از تعریفی که از علم و دین می شود و مسلما نسبت های خاصی بر اساس هر تعریف بین آن دو خواهد بود؛ به قلمرو و گستره ی دین و همچنین گستره ی ادراکات بشری باز می گدد.

یعنی بستگی به اینکه هر یک از آن دو چه گستره ای داشته باشند صورت مساله تغییر خواهد کرد فی المثل اینکه دین برای بیان همه چیزهایی است؟ و اینکه آیا وظیفه ی آن است که در همه ی زمینه ها، همه چیز را به ما بگوید آمده یا نه؟ از جمله سوالات کلیدی است که تعیین نسبت علم و دین و تبیین مفهوم «علم دینی» وابسته به آن است. همچنین تعیین گستره ی ادراک بیشتر از نظر عقلی، تجربی و شهودی مساله ای کلیدی محسوب می شود که بدون تصحیح آن امکان پاسخگویی به آن سوالات را نخواهیم داشت.

در بحث «اسلامی شدن دانشگاه ها» هم همین مباحث به گونه ای مطرح شده است. اگر پذیرفتیم که علوم دانشگاهی نیاز به تحول دارند و باید اسلامی شوند این مطلب شامل کدام دسته از علوم دانشگاهی می شود.

اگر قائل به تفکیک علوم انسانی و علوم طبیعی بشویم کدام دسته از این علوم نیاز به تحول دارند و اسلامی شدن در مورد شان معنا دار است و اگر قا

ئل به امکان اسلامی شدن یک علم شدن آیا مطلوبیت نیز دارد؟

موضعگیری هایی که نسبت به مسائل فوق شده است به صورت زیر قابل دسته بندی است:

عده ای قائل اند که علوم (چه انسانی و چه طبیعی

) دینی وغیر دینی ندارند و اسلامی و غیر اسلامی ندارند و اساسا اسلامی کردن علوم فاقد معنا است. دسته ای می گویند علوم (انسانی و طبیعی) دینی وغیر دینی ندارند ولی برای اسلامی کردن علوم می توان معنایی را متصور شد و آن به معنای تغییر جهت گیری این علوم و نحوه ی کاربردشان است یعنی اسلام می تواند در ناحیه ی ارزش ها دخالت کند و نحوه ی کاربرد و استفاده ی ما از این علوم را دگرگون کند که در این حالت هم ۳ حالت قابل فرض است.

۲ـ الف) این تغییر کاربرد صرفا در ناحیه ی علوم انسانی مطرح است.

۲ـ ب) این تغییر کاربرد علاوه بر علوم انسانی می تواند شامل علوم طبیعی هم بشود.

۲ـ ج) این تغییر کاربرد صرفا در ناحیه ی علوم طبیعی مطرح است (که این فرض قائلی را نیافتیم)

عده ای تعبیر علم دینی را می پذیرند و گستره ی آن را محدود به علوم انسانی می دانند یعنی اسلامی شدن علوم را در مورد علوم انسانی قبول دارند که نه تنها در مرحله ی کاربرد و ارزش های همراه یک علم بلکه در خود محتوا و حاق بیانی علوم هم امکان تصرف هست و می توان علوم انسانی داشت.

برخی صاحب نظران ضمن پذیرش مفهوم علم دینی،‌ گستره ی آن را محدود به علوم انسانی نداشته و شامل علوم تجربی طبیعی نیز می دانند و در آن

جا هم برای اسلامی کردن علوم و داشتن علم اسلامی معنای محصلی را قائل اند که علاوه بر تغییر ابعاد ارزشی همراه علم و چگونگی بکارگیری علم می شود.

مطالبی که نباید از آن غفلت داشت اینست که هر یک از طرفداران گروه های سوم و چهارم که به نحوی قائل به علم دینی شده اند در چگونگی اسلامی کردن علوم اختلاف نظر دارند و دسته بندی های جدیدی قابل طرح خواهد بود.به عنوان مثال در گروه سوم

که قائل امکان علم دینی هستند و در محدوده ی علوم انسانی آن را می پذیرند در اسلامی کردن علوم چند نظر مطرح است.

۳ـ الف) علوم انسانی بر متون دینی عرضه شود و آنچه را موافق نیست کنار بزنیم و یا اینکه دیدگاههای اسلامی را به پیکره ی این علوم پیوند بزنیم و با نقد و بررسی آنها موارد مخالف را حذف کنیم.

۳ـ ب) از متون اسلامی علوم جدیدی را اخذ کنیم و به تدریج علوم انسانی اسلامی را جایگزین علوم فعلی کنیم و بر همین اساس دسته چهارم هم به شقوق زیر قابل تقسیم اند: در فرآیند اسلامی کردن علوم

۴ـ الف) علوم (انسانی و طبیعی) را به متون عرضه و موارد مخا

لف را کنار بزنیم.

۴ ـ ب ) علوم (انسانی و طبیعی) جدیدی را اخذ و اقتباس و جایگزین علوم فعلی نماییم.

۴ـ ج) تصحیح علوم در مرحله ی رو آوردن به آنها، رشد بخش های معینی از آنها، مجموعه اصول موضوعه و نحوه ی نگرش آنها به پدیده ها و امور واقع همگی بر اساس بینش های اسلامی انجام شود و در صورت عدم امکان تصحیح تهذیب شود

با مراجعه به نظریات افراد و گروه های مختلف در می یابیم که معنی که در مکانیسم و چگونگی استخراج و اقتباس علوم از متون چند دیدگاه وجود دارد.

دیدگاه اول ) توقیفیت علوم یعنی هر آنچه که از علوم طبیعی و انسانی برای رشد و تکامل اجتماعی او لازم بوده نازل گشته است و کار ما صرفا جستجو در متون و استخراج آنهاست و هر مرحله ای که این علوم قرار دارند همان مرحله ی مطلوب است و حداکثر می توان نوعی فرآیند اجتهادی را از باب تطبیق با شرایط جاری و لحاظ متغیرهای زمانی و مکانی در موردشان متصور شد.

دیدگاه دوم ) درست است که علوم انسانی و طبیعی در برخی موارد ممکن است که در خود متون دینی به تفصیل بیان نشده باشند ولی به اجمال به تمامی

آنها اشاره شده است و همانطور که از یک‌ایه، علم اصول استخراج شده و توسعه یافته است (البته به کمک عقل و به مدد دقت نظرهای عقلی) می توان علوم طبیعی را از آیاتی که اشاراتی به موارد گوناگون تاریخی، طبیعی،‌و تجربی.. دارند استخراج نمود (البته به کمک دقت های عقلی و حسی و بکارگیری این دو در این فرآیند استنباط علوم از متون)

دیدگاه سوم ) قرآن و روایات (متون دینی) منبع استخراج تمام علوم هستند ولی باید به نحوی روشمند و در مورد هر دسته از علوم با متدولوژی خاص آن علم به سراغ متون رفت تا بتوان آن علوم را به گونه ای روشمند و مضبوط استخراج نمود و در صورت صحت بکارگیری این روش استنباط و تولید علم از متون، آن علوم به سبب بازگشتشان به متون دارای حجیت بوده و دینی محسوب می شوند و اطلاق وصف اسلامی به آنها صحیح است (که می تواند در مورد علوم طبیعی یا انسانی معنا یابد)

ضمن آنکه می بینیم برخی دیدگاه های تلفیقی هم مطرح گشته است مانند دیدگاه (۴ـ ج) که به تصحیح، تهذیب، تکمیل و توجیه علوم اعتقاد دارد و علمی را که این مراحل را طی کرده باشد واجد خصوصیت اسلامی بودن می داند [مرحله ی تصحیح یا بینش های اسلامی و در صورت عدم امکان تصحیح تهذیب آنها علوم؛ مرحله تکمیل که در آن باید مسائلی را که به مقتضای کتاب و سنت لازم است افزوده شود به آن علوم افزود و مرحله ی سیر و سلوک این علم که باید با معارف اسلامی توجیه شده باشد].

لازم به ذکر است که با مراجعه به آنچه توسط نظریه پرداز

ان مطرح گشته است می توان شاخه های دیگر در تقسیم بندی یاد شده افزود و حتی شقوق دیگری نیز طرح کرد که برخی از فرض های روابط احتمالاتی بین شاخه ها و دسته بندی ها مختلف، قائلانی نیز دارد که چون بنا را بر اختصار نهاده ایم از ذکر آنها صرف نظر می کنیم و هدف تنها توجه دادن به برخی سوالات کلیدی و برخی پاسخ های احتمال

ی به آنها بوده است نه جریان شناسی گروه های فکری جامعه و نظریه پردازان حوزه ی نسبت علم و دین که خود بحثی مجزا و نیازمند تحقیقی جداست. ضمنا دسته بندی ها و تقسیم بندی های واضح تر و شاملتری از همین قضیه قابل طرح است که چون متناسب با هدف ما نبود و از پاره ای جهات ما را از اهداف این نوشتار دور می کرد و بر پیچیدگی و دشواری مباحث می افزود از ذکر و بیان آنها صرف نظر نمودیم.

تحلیل محتوای بیانیه ی «منشور آزاد اندیشی» رهبر انقلاب

جنبش تولید نرم افزار علمی و دینی در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی

منبع: منشور نهضت آزاداندیشی و تولید عل

م، تهیه شده در دبیرخانه نهضت آزاداندیشی و تولید علم، چاپ اول، تابستان ۸۲، صص ۲۷-۲۸

رسالت : تمدن سازی و جامعه پردازی

ماموریت جنبش: تولید علم و اندیشه دینی

سیاست و راهبرد کلان: بیدار کردن عقل جمعی و توسعه نشاط اجتهادی

راهکارها و زمینه ها:

۱ـ تمهید فرصت برای نظریه پردازان و نقد و بررسی ایده ها توسط اهل فن در محضر وجدان علمی و دانشگاه

۲ـ ایجاد تضارب آرا و عقول و گسترش فضای انتقادی سالم

۳ـ ایجاد رقابت میان ایده ها و اندیشه ها و تشکیل مناظره های قانونمند و توأم با امکان داوری با حضور هیأت داوری علمی

۴ـ آزادی تفکر و گفتگو آزاد و برقراری امنیت لازم برای شجاعت در نظریه پردازی

۵ـ تقدیر از نظریه سازان و نوآوران و تبدیل تولی

د نظریه و فکر به عنوان یک ارزش عمومی در حوزه و دانشگاه

۶ـ تدوین قواعد و روش های علمی و معقول برای گفتگو علمی و نظریه سازی

چارچوب ها (۱):

۱ـ وفاداری به اصول / ۲ـ التزام به منطق و روشمندی

علمی

۳ـ رعایت اخلاق و ادب استفاده از آزادی / ۴ـ حقوق مادی و معنوی دیگران

حاملان جنبش: نسل دوم حوزه و دانشگاه

حمایتگران و هدایتگران :

۱ـ حمایت حکومت اسلامی، شورای عالی حوزه علمیه و شورای عالی انقلاب فرهنگی

۲ـ هدایت علما و صاحب نظران

مخاطرات:

افراط تفریط

خودباختگی و تقلید جمود و تحجر

هرج و مرج دیکتاتوری

گرداب هرزه گویی و کفر گویی مرداب سکوت و سکون

فرهنگ آزادی بی مهار و خودخواهانه غربی فرهنگ خفقان و سرجنباندن

آسیب ها و آفات

۱ـ یاس و شتابزدگی

۲ـ جدال و مرا به جای مناظره و گفتگوی علم و منطقی

۳ـ سیاست زندگی و سیاست زدایی

۴ـ حضور صاحب قدرت،‌ثروت و تریبون در عرصه فرهنگ و اندیشه

۵ـ پایین آمدن ضریب علمی و ناپختگی در نظریات جدید

۶ـ نازل شدن سطح گفتگوها و گرایش تبلیغاتی و عوامانه

۷ـ دچار شدن به فرسایش اداری در مراحل اجرایی

ملاحظات کلی:

از مجموع متن پیام، نکاتی را می توان برداشت کرد که برای کمیته پیگیری قابل تامل است:

۱ـ در این اعلامیه رهبر انقلاب «آغاز یک دوران جدید» در انقلاب اسلامی را خواستار شده اند و آن را «دوران خلاقیت و تولید» در برنامه تاریخی و جهانی انقلاب، نام نهاده اند. از این رو، به جای جزئی نگری باید با یک نگرش کلان و بلند مدت به تعقیب اهداف این جنبش پرداخت.

۲ـ ایشان آسیب اصلی را در ناسالم بودن بسترهای فرهنگی و فقدان زمینه ها، روشها و قواعد گفتگو و تولید اندیشه و علم دانسته اند و تاکید اصلی بر تبدیل «فرهنگ اجتماعی و حکومتی» به سمت هدفهای یاد شده و ایجاد «عادت ثانوی در بین

نخبگان و اندیشه وران» است. از این رو، به جای توجه صرف به محصولات یا فعالیتها، باید بیشتر به فرهنگ سازی و اصلاح عادات و رویه های غلط و نهادینه کردن مناسبات نظریه پردازی در فضای حوزه و دانشگاه اندیشید.

۳ـ از نظر مقام رهبری، همت اصلی باید مصروف روشمند و ضابطه مند کردن این جنبش و مدیریت درست آن به سمت اهداف یاد شده شود. از

این رو، مدیریت پویا و هوشمندانه و نیز قاعده سازی و روشمند کردن این جریان از اهمیت والایی برخودار است.

ماهیت و گستره جنبش نرم افزاری

هر تمدنی از نرم افزار و سخت افزار تشکیل می شود. مراد از سخت افزار همان ساختارهای اجتماعی و محصولاتی است که به دنبال تحقق آن ساختارها پدید می آیند. این محصولات اعم از محصولات دقیق که ابزار آزمایشگاهی هستند، ابزار تولید و سپس محصولات مصرفی می باشد. ما اینگونه از رهاوردهای تمدنی را سخت افزار می نامیم، اما نرم افزارها نظام مفاهیمی هستند که پشتوانه تولید این سخت افزارها می باشند و اینها نیز طبقات مختلفی دارند؛ مفاهیم بنیادین مثل فلسفه منطق و منطق، مفاهیم تخصصی همچون علوم مختلف ریاضی، تجربی و انسانی و بالاخره مفاهیم اجتماعی و عمومی که بر مفاهیم تخصصی تکیه دارند، همگی در زمره نرم افزارها به شمار می آیند.

روبنایی ترین شکل نرم افزار آن چیزی است که امروزه هدایت و کنترل ابزارهای علمی مثل رایانه را بر دوش گرفته اند، اما نرم افزار مفهومی بسیار گسترده تر از این موارد جزئی دارد؛ به زعم ما مفاهیم تخصصی هم عمیق ترین لایه نرم افزارها نیستند، بلکه آنها نیز مستند به متدها و متدها نیز متکی بر فلسفه های متد که آنها متدها را سامان می دهند، هستند.
با توجه به وسعتی که مفهوم «نرم افزار» دارد، انقلاب اسلامی ایران زمانی در جهت تولیدنرم افزار قرار خواهد گرفت که در مسیر ایجاد نهضت عظیم اجتماعی قدم بردارد. اینکه انتظار داشته باشیم معدودی از اندیشمندان بتوانند چنین تحول بدیع و گسترده ای را در جامعه به وجود آورند معقول به نظر نمی رسد، تولید مفاهیم بنیادین و رشته های تخصصی و فوق تخصصی در همه ساحت های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بشر نیازمند نهضت اجتماعی و سازمانی است که از آن می توان به عنوان «انقلاب فرهنگی» با «جنبش نرم افزاری» یاد کرد. «جنبش نرم افزاری» کلمه حقی است که از سوی رهبر فرزانه نظام جمهوری اسلامی، آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) ابراز گردیده و حاکی از آن است که ایشان قصد دارند تا کشتی انقلاب اسلامی را در این مسیر سکانداری نمایند.

۲- پیش بایسته های جنبش نرم افزاری

برای ایجاد نهضت نرم افزاری باید نگاه های تازه ای در زمینه های گوناگون دین شناسی، شناخت شناسی و تاریخ شناسی پدید بیاید.
اولاً: باید بدانیم همه چهره های حیات بشر که در آنها اراده و فاعلیت او حضور دارد، صحنه تقابل حق و باطل است، از این رو انسان در جز جزء زندگی فردی و اجتماعی مضطر به ولایت الهیه و قواعد دینی می باشد. طبعاً با این درک حداکثری از دین، نهضت نرم افزاری در راستای تعبد بیشتر به وحی و گسترش مرز پرستش خداوند معنا پیدا می کند.
ثانیاً: همگان باید به این نتیجه برسند که علم از سنخ کشف واقعیات نیست، بلکه پدیده ای تولید شدنی است که از نظام نیازمندهای انسان متأثر می گردد، در نتیجه، علم در مرحله نخست متصف به حقانیت و بطلان می شود نه به صدق و کذب. بنابرا

ین با ایجاد تحولاتی باید نسبت به تولید علوم حق و الهی اهتمام ورزید.
ثالثاً: ما باید فلسفه تاریخ اسلامی طراحی کنیم. اگر به چگونگی تحولات تاریخ و مراحل آن واقف نباشیم و جایگاه هر یک از دو جبهه تاریخی حق و باطل را در آن تبیین نکنیم، در برنامه ریزی های اجتماعی و سیاسی، موضع گیری فعال و واقع بینانه ای نخواهیم داشت. فلسفه تاریخ به ما نشان می دهد که توان ما در این برهه از تاریخ چه میزان

است و نهضت فکری ما برای تحقق تمدن اسلامی چه کیفیت و سمت و سویی باید داشته باشد.

۳-ضرورت تحقق جنبش نرم افزاری

اگر ما معتقد به دین حداکثر هستیم و نمی خواهیم که در هیچ ضلعی از زندگی خود به کفر یا شرک مبتلا شویم، باید به تولید مفاهیم مختلف در راستای توسعه تعبد به وحی بپردازیم. پرستش خداوند علاوه بر علوم انسانی باید به علوم پایه و علوم نظری محض نیز تسری پیدا کند و در آن فضاها نیز نفس پرستی و انسان پرستی مطرود گردد. از این منظر جنبش نرم افزاری به مثابه حرکتی در طریق تکامل پرستش ضرورتی انکارنشدنی پیدا می کند.
درحال حاضر علوم غربی که سازوکار پرستش مادی هستند و متکی بر فلسفه های حسی می باشد، از مرزهای جوامع اسلامی گذر کرده و زندگی مسلمانان را تحت تاثیر قرارداده و به تدریج می رود تا آنها را به کام تمدن غرب فرو بفرستد. ما برای اینکه مسلمانان را از سایه سنگین تمدن ضد دینی غرب رهایی بخشیم باید نرم افزارهایی تولید کنیم که آموزه های قدسی اسلام را در عینیت جاری سازد و مدل اداره جدیدی برای بشر تعریف کند. چنانچه ما معادلات کاربردی ارایه دهیم که بتواند کیفیت را بر پایه فرهنگ اسلامی به کمیت تب

دیل نماید، بدون تردید نظام اسلامی از اتهام ناکارآمدی در کنترل عینیت مبرا گشته و همچنین موازنه قدرت در جهان به نفع مذهب بیش از پیش دگرگون خواهد شد.

۴-راهکار تحقق جنبش نرم افزاری

تحقق جنبش نرم افزاری متوقف بر تولید فلسفه منطق است. فلسفه منطق، فلسفه ای است که شالوده منطق شامل را بنیان می گذارد و مبنای ه

ماهنگ سازی عرصه های مختلف معرفتی می گردد.

ما اگر به دنبال برنامه ریزی اجتماعی برپایه قوانین وحیانی هستیم، به تعامل سه حوزه معرفت دینی، فهم کاربردی و فهم اجرایی نیازمندیم و اگر برنامه ریزی عینی مستند به این سه مهم است باید در هماهنگ ساختن آنها بکوشیم. چنانچه منطق هایی که مبنای پیدایش این سه فهم هستند به تعامل و هماهنگی نرسند در محصولات آنها نیز هماهنگی اتفاق نمی افتد، بنابراین ما باید منطق عامی بسازیم که منطق ها را در سه حوزه به تعامل و همکاری وادارد: اول اینکه باید روش فهم معارف دینی را بر پایه حجیت سامان دهد، دوم اینکه اسلامیت معادلات کاربردی را تمام کند و سوم اینکه قواعد دینی را در فهم اجرایی جاری نماید. اگر این هماهنگی پدید بیاید مفاهیم کاربردی و معارف دینی مؤید یکدیگر خواهند بود، همچنانکه میان این دو و مفاهیم اجرایی تناسب و همکاری برقرار می شود.

باتوجه به این مهم به نظر می رسد فلسفه منطق و سپس منطق عامی که متدها و روشهای زیرمجموعه خود را در مسیر پرستش خداوند متعال هماهنگ نماید. همان گمشده ای است که با یافتن آن «نهضت نرم افزاری» سرآغازی روشن پیدا می کند.
از این مرحله به بعد باید به دنبال تولید شبکه تحقیقات باشیم؛ شبکه ای که همه گمانه ها، گزینش ها و پردازش های اجتماعی را هماهنگ نماید و سو و جهت واحدی را بر تحقیقات اجتماعی حاکم گرداند.
شبکه تحقیقات، همه تحقیقات صورت گرفته در حوزه های تفقه دینی، علوم کاربردی و علوم نظری را بعد همدیگر قرار می دهد. یعنی سخنی که در علوم نظری یا در علوم کاربردی گفته می شود، بعد تفقه می شود کمااینکه تفقه بعد آنها شده و آنها را قید زده است، این امر به گونه ای است که در برنامه ریزی اجتماعی، این ابعاد درهم تنیده و

تفکیک ناپذیر می باشند؛ همانند نقطه ای در درون ی

ک مکعب که در آن نقطه، طول و عرض و ارتفاع درهم پیچیده و غیرقابل انفکاک هستند

آسیب شناسی جنبش نرم‌افزاری

مقام معظم رهبری در پاسخ به نامه جمعی از اندیشمندان حوزه، پدیده جنبش نرم‌افزاری را در جامعه مطرح کردند. برای شروع بحث نظرتان را راجع به پیام مقام معظم رهبری در خصوص جنبش نرم‌افزاری ارائه فرمائید؟

وقتی این نامه منتشر شد، به ویژه در حوزه یک سری پرسشهایی را به دنبال داشت. با این که بحث، بحث مهمی بود و آقا هم به عنوان یک امر کلیدی و زیر بنایی به آن اشاره کردند یک سری دغدغه‎ها و شبهاتی را برای بعضی از فرهیختگان فراهم کرد. از جمله این که نویسندگان از طرح نامه چه انگیزه‎ای داشتند؟ چرا بحث به این مهمی را با این رویکرد دنبال کردند؟ بنده تا آن جا که این عزیزان را می‎شناسم، برایم هیچ تردیدی نیست که دلسوزانه این نامه را نوشتند و احساس کردند که یک خلائی در جامعه علمی ما وجود دارد. علیرغم این که رهبری مکرر در جلسات حوزه و هم در دانشگاه به این مسأله اشاره کردند ولی به صورت یک فرهنگ عمومی فراگیر نشد. بنابراین این توقع نیست که بحثی مثل جنبش نرم‌افزا

ری با نامه نگاری و دستور العمل از سوی رهبری ارائه و تحقق پیدا کند. در این که این عزیزان حس فاعلی داشتند تردیدی نیست.

سئوال دیگری در ذهن برخی از دوستان این است که چرا رهبری مطلب به این مهمی را در پاسخ به نامه‎ای ارائه کردند؟ آیا این یک نوع برخورد انفعالی نبود؟ بعضی از آقایان مکرر نامه‎هایی برای آقا ارسال می‎کنند و ایشان گاهی اوقات با یک یا دو جمله جواب می‎دهند اما به این نامه خیلی مفصل پرداختند. پاسخ این مسأله این است که معظم له در جلسات متعددی از جمله در سال ۷۴ که با اساتید حوزه در فیضیه جلسه داشتند به این مطلب پرداختند و اهمیتش را ذکر کردند. بعد هم در جلساتی که با اهل قلم داشتند و بعضی محققین مکرر به نیازهای مهم و اساسی کشور جهان اسلام اشاره دارند.

بحث تمدن نو بنیاد اسلامی از سوی ایشان مطرح شد. ولی دوستان در پیگیری این کار چندان موفق نبوده‎اند. بعضی از عزیزان این دغدغه را داشتند که نکند این امر هم مانند امور دیگر شود و چندان کامیاب نباشد. با توجه به این سابقه بدی که رهبری از این مسائل داشته‎اند دیگر چه ضرورتی بوده است که دوباره این مسائل را طرح کرده‎اند.

این دغدغه، دغدغه درستی است. ولی هیچ وقت

مانع این نمی‎شود که رهبری این مسائل را بیان نکند. وظیفه رهبری این است که ضرورتها را شناسایی کند و بعد ابلاغ نماید چرا که وظیفه اولیای الهی همیشه هدایت‎گری بوده است. ممکن است این امر در آینده به عنوان یک راه کار علمی برای اندیشمندان و فرهیختگان باشد. اگر دقت کرده باشید در پاسخ مقام معظم رهبری خطاب ایشان، همه فرهیختگان و اندیشمندان است نه آن تعداد خاصی که نامه نوشته‎اند.

هر چند به لحاظ اجرایی به شورای عالی انقلاب

سی درس خارج را دارند معتقدند که نکند بحث جنبش نرم‌افزاری سبب شود که یک عده بیایند نظام حوزه را تغییر دهند بدون این که بدل مناسبی داشته باشند، کتابها را تغییر دهند.

این دغدغه‎ها کاملاً به جا است لذا مسئولین امر مخصوصاً شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی حوزه باید خیلی با احتیاط، با ظرافت و عالمانه مسأله را پیگیری کنند تا نتیجه بهتری بدهد.

تعریف و تلقی خود را از جنبش نرم‌افزاری ارائه فرمایید؟
یکی از پرسش‌های ضروری و مهم، چیستی جنبش نرم‌افزاری است. این اصطلاح از مفاهیم ماهوی نیست که دنبال تعریف جنس و فصلی و عرض عام و عرض خاصش بگردیم. دقیقاً مراد خود را از این اصطلاح روشن کنیم. این اصطلاح از دو کلید واژه مدخل یعنی جنبش و نرم‌افزاری تشکیل شده است، البته در تبیین این اصطلاح مقام معظم رهبری یکسری واژه‎های تبیین دیگری هم ذکر کرده‎اند مانند پاسخ به سئوالات، تولید اندیشه، نظریه‌پردازی و مانند اینها. اصطلاح جنبش یا به تعبیر دیگر نهضت، معمولاً در جایی گفته می‎شود که آن جامعه گرفتار رکود، سکون و ثبات است. لذا نهضت یک نوع حرکت فزاینده است. نرم‌افزاری هم از اصطلاحاتی است که امروزه بیشتر در علوم رایانه‎ای مطرح است در برابر سخت افزار.

معمولاً حرکت‎های علمی که می‎خواهند تحقق پیدا کنند به دو امور سخت افزاری و نرم‌افزاری نیازمند هستند. امور سخت افزاری عبارتند از نیازهای لجستیکی مانند ساختمان وسایل آموزشی و کمک آموزشی. طبیعتاً جنبش نرم‌افزاری با این ساحت از برنامه‎های علمی کار ندارد البته در جای خودش لازم است و شاید مقدمه‎ای باشد برای تحقق جنبش نرم‌افزاری ولی خود نرم‌افزاری ناظر به امور لجستیکی نیست. نرم افزار به محتوای علوم و آن چیزی که به تولید اندیشه و نظریه‌پردازی است مربوط می‎شود. این جنبش نرم‌افزاری صرفاً به

معنای آموزش، تدریس و تعلیم و تعلم نیست. این فرآیند قرنها در جوامع و کشور خودمان هم وجود داشته است. دانشگاه از سال ۱۳۱۳ به سبک جدید تأسیس شد و قبل از آن هم ما مراکز علمی داشتیم. قبل از جهان اسلام هم در قرون وسطی و یونان باستان آکادمی‎هایی بودند که آموزش و تعلیم و تربیت را داشته‎اند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.