تاثیر دگزامتازون بر پاسخ دهی تخمدان در زنان نابارور بالای ۳۵ سال تحت درمان سیکل ‌های IVF/ICS

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 تاثیر دگزامتازون بر پاسخ دهی تخمدان در زنان نابارور بالای ۳۵ سال تحت درمان سیکل ‌های IVF/ICS دارای ۹ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تاثیر دگزامتازون بر پاسخ دهی تخمدان در زنان نابارور بالای ۳۵ سال تحت درمان سیکل ‌های IVF/ICS  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تاثیر دگزامتازون بر پاسخ دهی تخمدان در زنان نابارور بالای ۳۵ سال تحت درمان سیکل ‌های IVF/ICS،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن تاثیر دگزامتازون بر پاسخ دهی تخمدان در زنان نابارور بالای ۳۵ سال تحت درمان سیکل ‌های IVF/ICS :

نام کنفرانس، همایش یا نشریه : باروری و ناباروری (JOURNAL OF REPRODUCTION AND INFERTILITY)

تعداد صفحات :۹

مقدمه: پاسخدهی ضعیف تخمدان به داروهای گنادوتروپین تزریقی، در ۲۶-۹% سیکل های ART اتفاق می افتد. با شروع پیری تخمدان، ذخیره تخمدان کاهش می یابد که عامل مهمی در کاهش پاسخ تخمدان به گنادوتروپینها می باشد؛ ولی گزارش های متعددی در مورد روش های احتمالی دیگر موثر در عملکرد گنادوتروپینها در تخمدان، نظیر استفاده از انواع گنادوتروپینها با دوز بالا، درمان توام با هورمون رشد و گلوکوکورتیکوئیدها وجود دارد. در این مطالعه نقش دگزامتازون، به عنوان یکی از فاکتورهای موثر بر پاسخ تخمدانی، در بیماران نابارور مراجعه کننده به پژوهشکده رویان با سن بیش از ۳۵ سال، در مقایسه با گروه کنترل بررسی گردید.مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی، ۷۲ خانم نابارور مراجعه کننده به پژوهشکده رویان با سن بیش از ۳۵ سال و تحت درمان با سیکل های IVF/ICSI، انتخاب و به دو گروه شامل ۳۶ خانم تقسیم شدند. در ابتدا در هر دو گروه FSH، LH، استرادیول، تستوسترون توتال، پرولاکتین و هورمون های تیروییدی در روز سوم قاعدگی اندازه گیری شد. پروتکل طولانی مدت آگونیست GnRH، از روز ۲۱ سیکل شروع شد. همزمان با شروع آگونیست GnRH، به شیوه سه سوکور به یک گروه دوقرص دگزامتازون و به گروه دیگر ۲ عدد پلاسبو داده شد. پس از طی دو هفته و اطمینان از حصول سرکوب هیپوفیز، تحریک از روز دوم قاعدگی با روزی سه عدد آمپول HMG شروع شد که بر حسب نیاز بیمار، دوز دارو تغییر می یافت. بعد از رشد حداقل سه فولیکول با اندازه بیش از ۱۸ mm و اندازه گیری استرادیول سرم، میزان IU 10000 هورمون HCG به صورت عضلانی تزریق شد. دریافت اووسیت ۳۸-۳۶ ساعت بعد از تزریق HCG و تحت سونوگرافی واژینال انجام شد و بعد از ۴۸ ساعت، جنین های حاصل از باروری تخمک ها به روش ICSI/IVF، به داخل رحم انتقال یافتند. تعداد اووسیت های بدست آمده، تعداد جنین های حاصل و منتقل شده، تعداد آمپول های مصرفی HMG، غلظت استرادیول سرم در روز تزریق HCG و میزان حاملگی در دو گروه مقایسه شد. به منظور ورود اطلاعات از نرم افزار ( SPSS (11.5و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماریT-test و c2استفاده شد و p<0.05 به عنوان سطح معنی داری آماری تعریف شد.نتایج: بین دو گروه از نظر سن، مدت ناباروری، نمایه توده بدنی و آزمایشات هورمونی، متوسط تعداد اووسیت به دست آمده، درصد جنین های تشکیل شده و منتقل شده اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت؛ اما تفاوت تعداد آمپول های HMG مصرفی (۳۹/۱۳±۶/۳۰ عدد) در گروه دگزامتازون در مقابل گروه پلاسبو (۳۴/۱۸±۶۵/۴۱ عدد) از نظر آماری معنی دار بود (p<0.05).بحث: اگرچه در تعداد اووسیت حاصل و بارور شده بین دو گروه دگزامتازون و پلاسبو تفاوت معنی داری وجود نداشت اما تعداد آمپول های مصرفی HMG در گروه تحت درمان با دگزامتازون به گونه معنی داری کمتر از گروه پلاسبو بود که می تواند موید نقش دگزامتازون در افزایش پاسخگویی بافت تخمدانی به گنادوتروپینها باشد. لذا در بیماران بالای ۳۵ سال که احتمال پاسخ ضعیف تخمدانی وجود دارد، علاوه بر پروتکل استاندارد، به کارگیری دگزامتازون به عنوان درمان ضمیمه ای توصیه می شود.

کلید واژه: دگزامتازون، پاسخ دهی تخمدان، پلاسبو، روش ‌های کمک باروری، و گنادوتروپینها