مقاله بایدها و نبایدهاى اسلامى سازى علوم انسانى از دیدگاه علّامه مصباح


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
5 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله بایدها و نبایدهاى اسلامى سازى علوم انسانى از دیدگاه علّامه مصباح دارای ۳۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بایدها و نبایدهاى اسلامى سازى علوم انسانى از دیدگاه علّامه مصباح  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بایدها و نبایدهاى اسلامى سازى علوم انسانى از دیدگاه علّامه مصباح

چکیده  
مقدّمه  
تعریف علوم انسانى  
تعریف علوم انسانى اسلامى  
ضعف هاى علوم انسانى موجود  
ضرورت اسلامى سازى علوم انسانى  
۱ علوم انسانى اسلامى، مهم ترین و سودمندترین علوم  
۲ در امان ماندن از نفوذ موج ویرانگر غرب گرایى۲۰  
۳ وجوب تحصیل علوم دینى  
۴ عمل به وظیفه سنگین بیان حکم خدا  
۵ متفاوت بودن انسان شناسى اسلامى  
آسیب شناسى اسلامى سازى علوم انسانى  
الف) آسیب هاى روشى و ساختارى  
ب) آسیب هاى محتوایى  
راهکارهاى اسلامى سازى علوم انسانى  
۱ آشنایى با علوم انسانى رایج در دنیا  
۲ توجه به همه نظریه هاى موجود در علوم انسانى  
۳ تقویت دروس دینى  
۴ فهم درست منابع دینى و عبرت گیرى از اقدام هاى صورت گرفته در زمینه علم دینى در اسلام وغرب۵۲  
۵ توجه به افکار بزرگان۵۵  
۶ مبنا قرار دادن مباحث انسان شناسى در همه شاخه هاى علوم انسانى  
۷ نظریه پردازى در زمینه علوم انسانى  
۸ گسترش و توسعه مناظره ها و میزگردهاى علمى۶۲  
۹ بازنگرى در مواد درسى حوزه ها و دایر شدن رشته هاى تخصصى  
۱۰ اولویت بندى علوم۶۵  
۱۱ تبیین ضرورت تحول در علوم انسانى  
۱۲ جهت دار کردن پژوهش ها در راستاى اسلامى سازى علوم۶۸  
شرایط اسلامى سازى علوم انسانى  
الف) استفاده از منبع و روش صحیح  
ب) تزکیه و خودسازى  
ج) تلاش، اخلاص، و حاضر دانستن خدا در همه عرصه ها  
نتیجه گیرى  
پی‌نوشت‌ها:  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بایدها و نبایدهاى اسلامى سازى علوم انسانى از دیدگاه علّامه مصباح

ـ احسائى، ابن ابى جمهور، عوالى اللئالى، قم، سیدالشهداء، ۱۴۰۵ق

ـ پارسانیا، حمید، «راه گشایش بن بست علوم انسانى در ایران (گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا)»، آیینه اندیشه، ش ۱۳، زمستان ۱۳۸۸، ص ۹۴ـ۱۰۱

ـ پیروزمند، علیرضا، «اومانیسم زیربناى علوم انسانى است (مصاحبه با حجت الاسلام پیروزمند)»، آیینه اندیشه، ش ۱۳، زمستان ۱۳۸۸، ص ۲۱۰ـ۲۱۷

ـ حدادعادل، غلامعلى، «ضرورت علوم انسانى الهى»، آیینه اندیشه، ش ۱۳، زمستان ۱۳۸۸، ص ۸۳ـ۸۸

ـ خاکى قراملکى، محمدرضا، تحلیل هویت علم دینى و علم مدرن، قم، کتاب فردا، ۱۳۹۰

ـ دبیرخانه همایش مبانى فلسفى علوم انسانى، گفت وگو با علّامه آیت اللّه مصباح، مبانى فلسفى علوم انسانى، (گفت وگوها)، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، ۱۳۸۹

ـ رشاد، على اکبر، دین پژوهى معاصر (درنگ و درایتى در گفتمان هاى سه گانه متجمد، متجدد و مجدد)، تهران، مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۸۲

ـ زیباکلام، سعید، «بازشناسى پارادایم علمى (یا چرا دانشکده هاى علوم انسانى چنین نحیف و زار شده اند)»، آیینه اندیشه، ش ۱۳، زمستان ۱۳۸۸، ص ۳۳ـ۶۲

ـ شریعتى، سارا، «انسان علوم انسانى ما (چالش هاى علوم انسانى در جامعه ایرانى)»، آیینه اندیشه، ش ۱۳، زمستان ۱۳۸۸، ص ۸۸ـ۹۴

ـ فیاض، ابراهیم، «راهکارهاى رسیدن به علوم انسانى بومى (هرمنوتیک سه گانه ایرانى) گفت وگو با دکتر ابراهیم فیاض»، آیینه اندیشه، ش ۱۳، زمستان ۱۳۸۸، ص ۲۰۴ـ۲۱۰

ـ کلینى، محمدبن یعقوب، الکافى، تهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۶۵

ـ مصباح، محمدتقى، «بایسته هاى اسلامى سازى علوم انسانى»، هفته نامه پرتو سخن، سال دوازدهم، ش ۶۰۱، ۱۱ آبان ۱۳۹۰

ـ ـــــ ، بناى علوم انسانى، بر مبناى استوار دین، ویژه نامه همایش مبانى فلسفى علوم انسانى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، ۱۳۹۰

ـ ـــــ ، پاسخ به سؤالات طلاب مدرسه علمیه یاسوج، ۵/۴/۱۳۷۸

ـ ـــــ ، پیش نیازهاى مدیریت اسلامى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، ۱۳۸۵

ـ ـــــ ، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، چ دوم، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، ۱۳۷۲

ـ ـــــ ، چکیده اى از اندیشه هاى بنیادین اسلامى، تدوین حسینعلى عربى و محمدمهدى نادرى قمى، چ دوم، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، ۱۳۸۰

ـ ـــــ ، رابطه ایدئولوژى و فرهنگ اسلامى با علوم انسانى، مجموعه مقالات وحدت حوزه و دانشگاه و بومى و اسلامى کردن علوم انسانى، ۱۳۷۸

ـ ـــــ ، سخنرانى آغاز سال تحصیلى طلاب در فیضیه، ۲۴/۶/۱۳۷۸/۶/۲۴

ـ ـــــ ، سخنرانى در بیرمنگام لندن، ۱۱/۱۳۷۸

ـ ـــــ ، سخنرانى در جمع اساتید مراکز آموزش عالى قم، ۷/۲/۱۳۹۱

ـ ـــــ ، سخنرانى در جمع اساتید مراکز آموزش عالى قم، ۲۵/۳/۱۳۹۱

ـ ـــــ ، سخنرانى در جمع اساتید مراکز آموزش عالى قم، ۱/۴/۱۳۹۱

ـ ـــــ ، سخنرانى در جمع طلاب بسیجى در تالار شیخ مفید دانشگاه قم، ۲/۹/۱۳۷۷

ـ ـــــ ، سخنرانى در جمع طلاب مدرسه امام خمینى قدس سره، ۱۳/۳/۱۳۷۸

ـ ـــــ ، سخنرانى در کنگره بین المللى علوم انسانى اسلامى، ۳۱/۲/۱۳۹۱

ـ ـــــ ، سخنرانى در کنگره بین المللى علوم انسانى اسلامى، ۲/۳/۱۳۹۱

ـ ـــــ ، علم و دین (رابطه، مرزهاى دلالت و انتظارات)، مجموعه مقالات وحدت حوزه و دانشگاه و بومى و اسلامى کردن علوم انسانى، ۱۳۷۸

ـ ـــــ ، «علوم انسانى اسلامى»، آیینه اندیشه، ش ۱۳، زمستان ۱۳۸۸، ص ۱۵۶ـ۱۵۹

ـ ـــــ ، «کاربرد معارف اسلامى در علوم انسانى»، مسجد، سال دوم، ش یازدهم، آذر و دى ۱۳۷۲، ص ۹ـ۱۲

ـ ـــــ ، نظریه سیاسى اسلام، ج ۱، تحقیق و نگارش کریم سبحانى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، ۱۳۸۶

ـ معاونت پژوهشى دفتر تبلیغات اسلامى، «دین و علوم انسانى؛ نگاهى به رویکرد آیت اللّه مصباح یزدى در خصوص علم دینى»، آیینه اندیشه، ش ۱۴، بهار ۱۳۸۹، ص ۷۲ـ۷۴

چکیده

بحث درباره اسلامى سازى علوم انسانى با توجه به ضعف هاى علوم انسانى موجود از یک سوى و نقاط قوت علوم انسانى اسلامى از سوى دیگر ضرورتى انکارناپذیر دارد. از این رو باید با شناسایى و برطرف کردن موانع این مسیر، به راهکارهایى براى اسلامى سازى علوم انسانى دست یافت. به اعتقاد علّامه مصباح، براى ایجاد تحول در علوم انسانى باید از سویى در مبانى آنها بر اساس آموزه هاى اسلامى بازنگرى کرد و از سوى دیگر با بهره گیرى از روش صحیح، احکام و ارزش هاى اسلامى را در آنها مدنظر قرار داد. نوشتار پیش رو با پژوهش در آثار علّامه مصباح مى کوشد پس از تبیین دو کلیدواژه «علوم انسانى» و «علوم انسانىِ دینى» و نیز مرورى بر ضعف هاى علوم انسانى موجود، به بررسى ضرورت اسلامى سازى علوم انسانى، و موانع و راهکارهاى پیش روى علوم انسانى اسلامى بپردازد. در پایان نیز به شرایط عام اسلامى سازى علوم از دیدگاه علّامه مصباح پرداخته شده است

کلیدواژه ها: علّامه مصباح، اسلامى سازى، علوم انسانى، باید و نباید، علم دینى، اسلام

 

مقدّمه

با پیشرفت روزافزون علوم طبیعى و انسانى، پرسش هاى بسیارى درباره ارتباط این علوم با دین مطرح مى شود. دیدگاه ها در اثبات، نفى و یا انکار رابطه علم و دین مختلف است. با توجه به اهتمام جدى علّامه مصباح به علوم انسانىِ اسلامى، و همچنین نبودِ اثرى جامع از او در این موضوع، مقاله پیش رو با به کارگیرى روش توصیفى ـ تحلیلى، به بررسى موضوع بایدها و نبایدهاى اسلامى سازى علوم انسانى از دیدگاه علّامه مصباح اختصاص یافته است

 

تعریف علوم انسانى

علّامه مصباح علوم گوناگون بشرى به جز علم ریاضیات را بر اساس یکى از تقسیم بندى هاى مشهور به سه دسته علوم مربوط به ماده بى جان، علوم ماده جاندار و علوم مربوط به انسان ـ خواه ناظر به اوضاع و احوال فردى انسان باشند و خواه مربوط به امور و شئون اجتماعى او ـ تقسیم مى کند و دانش هایى چون تاریخ، اقتصاد، روان شناسى و حقوق را علومى در برابر علوم فیزیکى و زیستى قرار مى دهد و از آنها به علوم انسانى تعبیر مى کند.۱ وى تعریف هاى ارائه شده از علوم طبیعى و انسانى را قراردادى مى داند و معتقد است بحث فلسفى و عقلى درباره ملاک علوم انسانى و غیرانسانى ارزش ندارد.۲ علّامه مصباح، علوم انسانى را بر اساس قرارداد، علومى تعریف کرده است که «با فکر و اندیشه انسان سروکار دارد؛ یعنى متعلق این علوم با فکر و اندیشه انسان ارتباط دارد.»۳ بنابراین علوم طبیعى، در برابر علوم انسانى، دانش هایى هستند که با اندیشه انسان سروکار ندارند و آن دسته از دانش هایى که صرف نظر از بود و نبود انسان، متعلقشان وجود دارد، علوم غیرانسانى خواهند بود.۴ علّامه مصباح در مقام بیان علت افزوده شدن واژه انسانى به علوم انسانى مى فرماید

اگر بخواهیم علوم را به دو دسته انسانى و غیرانسانى تقسیم کنیم، اقتضاى لفظ این است که به نحوى انسان در موضوع آن دخالت داشته باشد؛ روح، بدن و ارزش هاى انسانى نه تنها در فهم (که همه علوم در فهم به انسان نیازمندند)، بلکه در موضوعشان مرتبط با مسائل انسانى اند و در مقابل، آن دسته از علوم که روحِ انسانى نه در فهم آنها دخیل است و نه در موضوعات آنها، علوم غیرانسانى اند

تعریف علوم انسانى اسلامى

به اعتقاد علّامه مصباح، هنگام نسبت دادن (از جمله نسبت دادن دین به علم) کمترین مناسبت بسنده است. بنابراین ممکن است به لحاظ مناسبت هاى گوناگون، به علوم اسلامى یا دینى گفته شود و این انتساب همیشه به یک دلیل و بر اساس یک اصطلاح نباشد.۶ چه بسا علمى براساس یک مناسبت و اصطلاح، دینى باشد و بر اساس اصطلاح دیگر غیردینى. با توجه کردن به این نکته مى توان ریشه برخى اختلاف نظرها در به کارگیرى واژه علم دینى را نزاع لفظى، و راه حل را توجه به ملاک هاى مختلف اطلاق وصف دینى براى علوم دانست. از دیدگاه علّامه مصباح، بعضى از این ملاک ها که مى توانند نسبت دادن علم به دین را تصحیح کنند، و از نظر ذوق عرفى مقبول باشند، عبارت اند از

۱ کشف واقع: بر پایه این ملاک، همه علوم یقینى، دینى اند؛ زیرا هدف علوم کشف واقعیت هاست و همین هدف را دین با گستره بیشترى نسبت به ابزار دستیابى به واقع برمى آورد و هدف دستیابى به واقع را که علم واقعى به دنبال آن است امضا مى کند؛

۲ مخالفت نداشتن با دین: بر این اساس هر علمى (از جمله علوم انسانى) که با عقاید، اخلاق و احکام اسلام مخالفت نداشته باشد، اسلامى است؛

۳ موافقت با دین: بر پایه این اصطلاح، هرچند علوم روش یا روش هاى ویژه خود (مانند تجربه و قیاس عقلى) را دارند و ممکن است در آنها به صورت مستقیم از وحى و یا آنچه به وحى مى انجامد استفاده نشده باشد، چون اولیاى دین یا مسلمانان چنین علوم یا نظریه هایى را تأیید کرده اند و یا آنها را بر علوم یا نظریه هاى دیگر ترجیح داده اند، دینى نامیده مى شوند؛

۴ وحدت مسائل: صرف نظر از روش اثبات مسائل، اگر مسائلى که در علوم بررسى مى شوند، در دین نیز کانون بررسى قرار گیرند، آن مسائل دینى خوانده مى شوند. به عبارت دیگر اگر مسائل علوم عینا در دین هم بیان شده باشند، آن علوم، دینى نامیده مى شوند؛

۵ روش اثبات مسائل: اگر بخشى از علوم، تنها با روش وحیانى و از طریق منابع دینى اثبات پذیر باشد و این گونه به اثبات برسند، دینى نامیده مى شوند؛

۶ توقف اثبات مسائل دین بر علم: اگر علمى براى اثبات بخشى از دین موردنیاز باشد، دینى نامیده مى شود

ضعف هاى علوم انسانى موجود

علوم انسانى اى که در دانشگاه هاى جهان و از جمله در ایران رواج دارند، گرفتار آسیب هایى جدى اند که توجه به آنها مى تواند ضرورت بحث درباره اسلامى سازى علوم و دانشگاه ها را به خوبى روشن سازد. بنابراین با نگاهى گذرا ضعف هاى علوم انسانى موجود را از دیدگاه علّامه مصباح بررسى مى کنیم

۱ استوار نبودن علوم بر اصول موضوعه و مبانى صحیح:۱۳ به لحاظ منطقى هر علمى بر مبانى و اصولى استوار است. بنیادى ترین پایه هاى علوم را باید در معرفت شناسى و هستى شناسى به اثبات رساند. علوم موجود از این نظر کاستى دارند و آگاهانه یا ناآگاهانه بر اصولى اثبات ناشده و یا حتى اشتباه استوارند. انحصار روش تحقیق در تجربه از جمله قواعدى است که علوم موجود از آن بهره مى برند؛ اصلى که میزان اعتبار و گستره کاربرد آن باید در معرفت شناسى بررسى شود. چه بسا ارزش این روش در مقایسه با روش هاى دیگرِ تحقیق، بسیار کم باشد. فیلسوفان علم نیز معتقدند که روش تجربى به ندرت یقین آور است و در بهترین شرایط، نتیجه اى جز ظن دربرندارد. اصل علیت نیز که یکى از اصول مسلم و پرکاربرد در علوم موجود تلقى مى شود، از اصول متافیزیکى و فلسفى است که با روش تعقلى در فلسفه بررسى مى شود. بنابراین نمى توان نسبت به آن بى مهرى ورزید و آن را به بهانه غیرعلمى بودن کنار نهاد و از نظریاتى مانند توالى و تعاقب پدیده ها دفاع کرد. یکى از مسائلى که سیطره خود را بر کیهان شناسى گسترده است، مسئله پیدایش تصادفى جهان است که با اصول مسلم متافیزیکى منافات دارد؛ زیرا هیچ پدیده و معلولى بدون علت محقق نمى شود. همچنین روان شناسى امروز با رویکردهاى گوناگونش چیزى جز تحولات مغز و اعصاب را مطالعه نمى کند و گاه وجود چیزى به نام روح را بر همین اساس انکار مى کنند. این در حالى است که حتى بر اساس روش تحقیق مورد قبول دانشمندان غربى، نمى توان عدم وجود روح مستقل را در آزمایشگاه به اثبات رساند. نهایت چیزى که آنها به لحاظ منطقى مى توانند ادعا کنند، نیافتن دلیل تجربى و آزمایشگاهى بر وجود روح است که البته نباید هم از این روش توقع اثبات و یا انکار وجود روح را داشت. وجود روح و ویژگى هاى آن را باید در هستى شناسى و انسان شناسى کانون بحث و بررسى قرار داد. روشن است که انکار روح چه تأثیر بدى بر اعتقادات و اعمال دینى مى گذارد؛

۲ خلط حیثیت هاى توصیفى و دستورى علوم:۱۴ بعضى از علوم انسانى دو حیثیت توصیفى و دستورى دارند. این دو حیثیت در علوم موجود خلط شده اند. از این رو کسى که توصیف هاى علوم را مى آموزد و آنها را مطابق با واقع مى داند، تصور مى کند که دستورهاى این علوم نیز واقعى اند؛ در حالى که دستورها و ارزش هاى علوم موجود، بر اصول صحیح و منطقى استوار نیستند؛

۳ توهم تعارض علم ودین:۱۵ گاه در علوم انسانى موجود فرضیه ها و یا نظریه هایى مطرح مى شوند که با آموزه هاى دینى ناسازگارند. چگونه علم مى تواند ادعاى کشف واقع را داشته باشد، در حالى که با دین صحیح تعارض دارد؟ بنابراین تعارض مبانى و مسائل علوم انسانى موجود با معارف اسلامى را نیز مى توان از نقاط ضعف علوم انسانى موجود برشمرد؛

۴ ناکارآمدى علوم انسانى در عرصه عمل و عدم توانایى این علوم براى برآورده کردن نیازهاى بنیادین بشر، مانند امنیت، اخلاق، عاطفه و معنویت؛

۵ ناکارآمدى علوم انسانى در عرصه نظر و تعامل دوسویه با دیگر علوم

با توجه به آنچه بیان شد، مى توان با تشریح مزایاى علوم انسانى اسلامى، ضرورت تحول در علوم انسانى موجود را استنتاج کرد

ضرورت اسلامى سازى علوم انسانى

از دیدگاه علّامه مصباح، نه تنها اسلامى سازى علوم انسانى امکان پذیر است، که پرداختن به علوم دینى به دلیل هایى ضرورت دارد

۱ علوم انسانى اسلامى، مهم ترین و سودمندترین علوم

علّامه مصباح با توجه به دسته اى از آموزه هاى اسلامى مانند آخرت و جاودانگى روح، علوم را به دو دسته تقسیم مى کند

الف) علومى که تنها در زندگى دنیایى ما کاربرد و سودمندى دارند؛

ب) علومى که یا براى دنیا و آخرت سودمند و یا تنها براى آخرت

همان گونه که دنیا محدود و پایان پذیر است، سودمندى دنیوى و همچنین هر آنچه فلسفه وجودى اش سودمندى دنیوى باشد زوال پذیرند. بنابراین سودمندى علوم دسته اول نیز محدود است و روزى پایان مى یابد. این در حالى است که اگر علمى براى دنیا و آخرت یا تنها براى آخرت سودمند باشد، به دلیل بى نهایت بودن آخرت، سودمندى علم مزبور نیز همیشگى خواهد بود. در این صورت فراگیرى چنین دانش هایى مهم تر و سودمندتر خواهد بود. از آنجاکه هدف علم دینى این است که انسان را به سعادت بى پایان اخروى برساند، نتیجه یادگیرى این علوم مى تواند بى نهایت باشد.۱۸ باید توجه کرد که داشتن اطلاعات در زمینه دین، به تنهایى سودمندى این علوم را ضمانت نمى کند و آیات و روایت هاى بسیارى نیز بر این مطلب گواهى مى دهند

۲ در امان ماندن از نفوذ موج ویرانگر غرب گرایى

اگر علم، مستند به دین و داراى پایه هاى محکم و تزلزل ناپذیر باشد، اندیشه هاى نادرست غربى نمى توانند در دل ها نفوذ کند

۳ وجوب تحصیل علوم دینى

اگر علمى به منزله علم دینى مطرح باشد، یادگیرىِ آن واجب خواهد بود. بنابراین باید این مسئله روشن شود که چه علمى دینى است و براى گام برداشتن در مسیر سعادت و عمل به تکلیف (به نحو وجوب کفایى یا عینى) باید با چه معارفى آشنا باشیم.۲۱ با توجه به تعریفى که از علم دینى در آغاز پژوهش حاضر از دیدگاه علّامه مصباح ارائه شد، روشن مى شود که وجوب تحصیل این گونه علوم اختصاصى به علوم دینى رایج در حوزه هاى علمیه ندارد و دیگر علوم انسانى را نیز دربرمى گیرد

۴ عمل به وظیفه سنگین بیان حکم خدا

وجود منابع ارزشمند علوم انسانى در اسلام، وظیفه سنگین فهم، استنباط و تبیین چنین مسائلى را به دنبال دارد. در این دوره از تاریخ اسلام، باید با رعایت اصول پژوهش، از این منابع بهره بردارى صحیح شود. شکى نیست که از دست دادن چنین فرصت هایى و غفلت از این تکلیف مهم موجب پشیمانى خواهد شد.۲۲ دشوارىِ چنین وظیفه اى با توجه به این نکته دوچندان مى شود که ممکن است محقق با فهم نادرست خود، به انحراف هایى کشیده شود که انحراف میلیون ها انسان و گاهى درگیرى ها و جنگ ها را در پى دارد؛ در این صورت، مسئولیت ریخته شدن خون ها و بروز فسادها بر عهده دانشمندان کج فهم خواهد بود

۵ متفاوت بودن انسان شناسى اسلامى

 

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.