مقاله تربیت اخلاقیو سعادت درنظام آموزشی ایران (مقابل رهدیدگاه فارابی،لاک،رورتی)


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله تربیت اخلاقیو سعادت درنظام آموزشی ایران (مقابل رهدیدگاه فارابی،لاک،رورتی) دارای ۱۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تربیت اخلاقیو سعادت درنظام آموزشی ایران (مقابل رهدیدگاه فارابی،لاک،رورتی)  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تربیت اخلاقیو سعادت درنظام آموزشی ایران (مقابل رهدیدگاه فارابی،لاک،رورتی)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تربیت اخلاقیو سعادت درنظام آموزشی ایران (مقابل رهدیدگاه فارابی،لاک،رورتی) :

بیان مسئله

در سندهای آموزش و پرورش ایران، ادعا شده که نظامهای تربیتی دنیا آثـار مربیـان بـزرگ و یافتـههـای علمی آنها، نقش مؤثری در شکلگیری نظام آموزشی داشته است. با پذیرفتن این ادعا، فـرض مـیشـود که دیدگاهها و تعالیم مربیان بزرگترجیحاًمسلمان و سپس غیرمسلمان اهمیت ویژهای در شـکلگیـری چارچوب کلی و محتوای نظام آموزشی ایران داشته است. از جمله آموزه های ایـن اندیشـمندان، حـوزه تربیت اخلاقی و کسب سعادت است که در فلسفه آمـوزش و پـرورش جمهـوری اسـلامی ایـران نیـز بهمنزله یک محور اساسی بر آن تأکید شده است.

بسیاری از فیلسوفان مسلمان و غیرمسلمان مفاهیم سعادت و تربیت اخلاقی را با یکدیگر مـرتبط دانسـته و بر این باورند تربیت اخلاقی زمینهسـاز رسـیدن بـه سـعادت اسـت. بـرای مثـال، ارسـطو در اخـلاق نیکوماخوسی، بر این باور است که سعادت پسندیدهترین امور، خیر اعلا و غایت افعـال انسـانی اسـت. به نظر وی، انسان تنها بهواسطه ارزشهای اخلاقی و فضیلتها به خیر مطلق و سعادت دسـت مـییابـد (ر.ک: ارسطو، .(۱۳۵۶ از منظر اندیشمندان مسـلمانی همچـون ابـن سـینا و خواجـه نصـیر طوسـی نیـز سعادت بالاترین خیر محسوب میشود؛ اما به نظر ابـنسـینا، سـعادت والا نزدیکـی بـه حـق اسـت کـه مطلوب های دیگر در برابر آن ناچیز است و حکمای الهی میل و رغبتشـان بـرای کسـب ایـن سـعادت، بیش از رسیدن به سعادت جسمانی است (ر.ک: اعرافی و همکاران، .(۱۳۷۷ بنابراین، آنچه از فضیلتهـا کسب میشود، برای رسیدن به قرب الهی است و این در حالی است که تأکیـد ارسـطو بـر فضـیلتهـا، برای رسیدن به سعادت اینجهانی است. از منظر خواجه نصیر طوسی نیز اگرچه مانند ارسـطو غایـت و هدف نهایی تربیت اخلاقی رساندن فرد به سعادت از طریق تهذیب قوای نفس، یعنی شـهویه، غضـبیه و ناطقه و ایجاد اعتدال در میان آنهاست، اما سعادت واقعی رسیدن به انوار الهی و استفاضـه آثـار نامتنـاهی ربانیاست که هر که به آن منزلت برسد، به نهایت مدارج سعادت رسیده اسـت (ر.ک: طوسـی، .(۱۳۴۶

به نظر خواجه نصیر طوسی، راه رسیدن به این هدف شـناخت نفـس اسـت؛ چراکـه انسـان تـا نفـس را نشناسد، هرگز نمیتواند برای اصلاح آن اقدام کند. ازاینرو، شناخت نفس پایه شـناخت خداونـد اسـت که فرد باید در این مسیر هدایت شود و به مدد نیروی اراده و عقل، به تدریج، به سوی علوم و معـارف و آداب و فضیلتها قدم بردارد (کیانی و بختیار نصرآبادی، .(۱۳۹۰

در مطالعه حاضر، به منظـور واکـاوی بیشـتر در قلمـرو تربیـت اخلاقـی و سـعادت، از میـان فیلسـوفان مسلمان، فارابی و ازمیانِجمله مربیان غیرمسلمان، جان لاک به عنوان فیلسوف برگزیده شد. بـر اسـاس

تربیت اخلاقیو سعادت درنظام آموزشیایران؛مقابله دیدگاه فارابی، لاک،رورتی ۷۶

تحلیل پژوهشگران، لاک دیدگاههاینسـبتاًمشـترکی در تربیـت اخلاقـی و مفهـوم »سـعادت« بعضـاًو اختلاف دیدگاههایی در این دو زمینه با مربیان مسلمان و از جمله فـارابی دارد. هـر دو فیلسـوف، خـواه مستقیم یا غیرمستقیم، بر وجود حقیقتی نجاتبخـش، کـه همـان وصـول بـه سـعادت از طریـق کسـب فضیلتها باشد،صحمیهگذارند، اگرچه در چیستی مفهوم »سـعادت« و مصـادیق واقعـی آن، شـرایط و راههای وصول به آن، اختلاف نظرهای اساسی میان آن دو وجود دارد که در این مقاله، بررسی میشود. نقش فارابی به منزله اولین فیلسوف مسلمان قرن سـوم و چهـارم هجـری/ نهـم و دهـم مـیلادی در طرح مباحث اخلاقی و الزامات شکلگیری مدینه فاضله انکارناپذیر است. او کوشید تا دیـن و فلسـفه را به عنوان دو شکل دانش آشتی پذیر تفسیر کرده (داوری، (۱۳۷۴، هدف غایی تعلیم و تربیـت را بـه دیـن پیوند دهد و در این راه، هدف از اخلاق را نیز رسیدن به سعادت بداند. نقش لاک نیز بـهعنـوان یکـی از فیلسوفان انگلیسی و نیـز یکـی از بنیـانگـذاران لیبرالیسـم در رونـد گسـترش تجربـهگرایـی در مقابـل عقلگرایی در عصر نوزایی چشمگیر است (اوزگالیز، .(۲۰۰۱ او نیز به تربیت اخلاقی و کسب سـعادت،

که همان شهروند خوب بودن در جامعه است، توجه ویژهای نشان میدهد.

با وجود اهمیت بررسی تطبیقی دیدگاه دومربیمسلمان و غیرمسـلمان از نظـر یـافتن و تحلیـل وجـوه اشتراک و افتراق آنان در قلمرو مهمی همچون تربیت اخلاقی و رسیدن به سعادت و تعیین مفروض نقش آنان در وضع موجود پرورش اخلاقی در نظام آموزش و پرورش کشور، مطالعه حاضر بخـش مهمـی از وزن خود را هنگام جستوجوی نگاه یکمربیامروزی درباره فضیلت های اخلاقی، بر دیدگاههـای دو مربسنتی قرار داده است. هدف اصلی از این اقدام، عـلاوه بـر کشـف وجـوه اشـتراک و افتـراق ایـن فیلسوفان، فراهم نمودن زمینهای است که طی آن، این ادعا مطرح شود که دیدگاههای انتقـادی فیلسـوفان معاصر تعلیم و تربیتی همچون ریچارد رورتی میتواند از یکسو، توسط آراء فیلسوفان متقدم بر آنان بـه چالش کشیده شود و از سوی دیگر، این فرصت فراهم شود تا با میان کشیدن دیدگاه انتقادی آنان، اندیشه مربیان ـ فیلسوفان سنتی بحث و واکاوی شود. بدینروی، پس از بررسـی تطبیقـی دلالـتهـای تربیـت اخلاقی فارابی و لاک، استنباط مواضع این دو فیلسوف از مفهوم »سعادت«، سازگاری وجوه اشتراک عقاید آنان با نظام آموزش و پرورش ایران و تقابل این سازگاری با ایده »خاموشی حقیقت نجاتدهنده« رورتی بررسی شد. بدین منظور، با مراجعه به مبانی روش های تحقیق کیفی و وابستگی آن به ذهنیت محقـق، بـا استفاده از روشهای »توصیفی ـ تحلیلی« و »استنتاجی«، دیدگاههای فارابی و لاک درباره تربیت اخلاقی و مفهوم »سعادت«، و میزان سازگاری آنها با مبانی تربیت در ایران با مراجعه به سند ملی آموزش و پرورش

۸۶ سال ششم، شماره اول، پیاپی ۱۱،بهار و تابستان ۳۹۳۱

بررسی گردید. سرانجام، پس از معرفی مختصر ایده »خاموشی حقیقت نجاتدهنده«، آراء فـارابی و لاک درباره تربیت اخلاقی متکی بر سعادت مقابله گردید. بر اساس این مقابله، نظام آموزش و پرورش ملهم از ایده »سعادت«، استنباط و تفسیر شده است.
فارابی وتربیت اخلاقی

آراء تربیتی فـارابی ۳۳۹-۲۵۹) ق۹۵۲-۸۷۲ / م) را مـیتـوان بـهویـژه در کتـابهـای معـروفش، یعنـی

اندیشههای اهل مدینه فاضله، سیاست مدینه و تحصیل سعادت جستوجـو کـرد. اگرچـه او در ایـن کتابها توجه خاصی نیز به مباحث اخلاقی مانند ماهیت عقل عملی، فضیلتهـا و ارزشهـای اخلاقـی نموده است، اما علاقه او بیشتر به نظریههای سیاسی و بهویـژه ویژگـیهـا و شـرایط جامعـه مطلـوب و حاکمان آن است. اجتماع ایدهآل انسانی، که در اصطلاح فارابی، »مدینه فاضله« خوانده میشود، متشـکل از افرادی است که میتوانند به برترین خیر و کمالات انسانی دست یابند.
گالستون بر این باور است که فارابی در آثار گوناگون خود، نظریـات متفـاوتی دربـاره کمـال و خیـر انسانی ارائه کرده است و دیدگاههای او در طیفی از نوسان قـرار دارد؛ از یکـی دانسـتن خیـر و سـعادت انسانی با فعالیت سیاسی تا یکی دانستن آن با فعالیتهـای نظـری و در نهایـت، وابسـته دانسـتن آن بـه نوعی از ترکیب آن دو فعالیت. بهزعم وی، منصفانه است که بگوییم این دو مـورد آخـر در آثـار فـارابی برجستهتر دیده میشود. فارابی در این دو اثر، درصدد است تا با روشی افلاطونی فلسـفه را بـا سیاسـت پیوند دهد. اما در دیگر اثر خود، یعنی تحصیل سعادت، سعادت انسانی را وابسته بـه آن فعالیـت نفـس عقلانی میداند که از بدن جداست و در بالاترین شکل خود، به عقـلفعـالمتصـل اسـت (ر.ک: نصـر، .(۱۳۸۸ در شکل اخیر نیز فارابی بهعنوان فیلسوفی عقلگرا، تلاش کرده است که برخـی از ویژگـیهـای جهانبینی فیلسوفان یونانی را با تفکرات اسلامی سازگار نماید (کورمانالیوا، .(۲۰۰۷

به نظر وی، عقل طریق مطلق رسیدن به سعادت بوده و سعادت مطلوب بالذات و خیر مطلقی اسـت کـه انسآنها به سمت آن گرایش دارند. او با الهام از نظر سقراط، افلاطون و ارسطو، برای انسان دو نوع کمـال قایل است و علتش را آن میداند که انسان دارای دو نوع حیات مادی و مجـرد اسـت. وی کمـال اول را با انجام همه افعال فضیلتمند میسر دانسته و حصول ملکـه فضـیلت را بـدون عمـل بـه فضـایل، بـرای رسیدن به کمال اول کافی نمیداند (ر.ک: فارابی، .(۱۳۶۱ بـه اعتقـاد وی، تنهـا بـا کمـال اول اسـت کـه سعادت به عنوان کمال نهایی و مطلوب بالذات به دست می آید و این کاملترین غایتی است کـه انسـان به آن گرایش دارد و برای آن کوشش میکند. فارابی در تعریف »سعادت« میگوید:

تربیت اخلاقیو سعادت درنظام آموزشیایران؛مقابله دیدگاه فارابی، لاک،رورتی ۹۶

»سعادت« عبارت از چیزی است که خود لذاته خیر و مطلوب بود و از اموری نیست که بهطور مطلق یـا در وقتی از اوقات مطلوب بالغیر و وسیله وصول به چیز دیگر بود و اصولاً ورای آن چیز دیگر و بزرگتر و مطلوبتر از او نبود تا ممکن باشد که انسان به واسطه آن بدان رسد، و آن افعال ارادی که آدمـی را در وصول به سعادت سود رساند عبارت از افعال زیبا بود و هیآت ملکاتی که اینگونه افعال از آنهـا صـادر میشوند فضایل بوند و اینگونه هیآت و افعال و ملکات نیز خیراتنـد کـه وسـیله وصـول بـه سـعادتند

(فارابی، ۱۳۶۱، ص .(۲۶۱

بهنظر فارابی، سعادت دنیوی مقدمه سعادت اخروی اسـت و راه رسـیدن بـه آن تحصـیل علـوم نظـری، عملی و همه فضیلتها و نیز تربیت اخلاقی است و بهطور کلی، سعادت نزد فارابی بهطور کامل، ریشـه در وحدانیت الهی دارد. بر این اساس، جهتگیـری تعلـیم و تربیـت از دیـدگاه فـارابی، هـدایت انسـان به وسیله فیلسوف و حکیم در مدینه فاضله با هدف دستیابی به سعادت و کمـال اول در ایـن جهـان و در یک مدینه فاضله و کمال نهایی در آخرت است (ر.ک: اعرافی و همکاران، .(۱۳۷۱
اهداف غایی تربیت اخلاقی از دیدگاه فارابی عبارت است از: شناخت و ایمان به خـدا،تقـرّب الهی، و سعادت. او بر این باور است که برترین معرفت و حصول سعادت بـا شـناخت خداونـد و ایمان به او حاصل میشود و پشتوانه فضیلتها و کمالات اخلاقی ایمان الهی و وحدانیت اوسـت. زمینهتقرّببه خداوند نیز دل نبستن به امور مادی و تلاش برای رسـیدن بـه عقـل مسـتفاد اسـت (ایمانی و بابایی، .(۱۳۸۷

در دیدگاه فلسفی فارابی، نفس انسان دارای مراتبی از عقول است و عقل مستفاد سومین مرحله در تکامل نفس ناطقه به سوی سعادت است. فارابی سیر تکاملیقوناطقهه انسان را بـرای رسـیدن به کمال، از عقل هیولانی به سوی عقل بالفعل و سپس عقل مستفاد دانسته، همه ذرات جهـان را در تکاپوی حرکت به سوی مرتبه بالا میداند. ابتداقوناطقهه به صورت عقل هیولانی ظاهر مـیشـود؛ آنگاه که هنوز هیچ نقشی نپذیرفته است و استعداد و قابلیت دارد تا به صورت عقل بالفعل درآیـد. عقل هیولانی مشترک در میان همه افراد انسان است و حصول آن نخستین رتبه انسانیت اسـت. در مرحله بالاترقوناطقه،ه عقل بالفعل (بالملکه) قرار دارد که از قابلیت و استعداد محض خارج شده، به صورت عقلبالقووه ماده عقل مستفاد میگردد. عقل مستفاد مرحله بالاترقوناطقـهه اسـت کـه صور معقول مفارق از ماده ومجرداترا ادراک می کند. وجه تسمیه این عقل بـه »مسـتفاد« از ایـن روست که معقولات آن از عقل دیگری استیفا میشود که همواره در فعلیـت اسـت (ر.ک: داوودی، .(۱۳۴۹ در مرحله عقل مستفاد، انسان بدون وساطت حواس، صورتهایی را که عقـلفعـالبـه آن

۰۷ سال ششم، شماره اول، پیاپی ۱۱،بهار و تابستان ۳۹۳۱

افاضه میکند، با شهود و اشراق درک میکند. ازاینرو، طی طریق کمال برای انسان به کمـک عقـل فعالمیسر میشود. وظیفه عقلفعالعنایت به حیوان ناطق است و قصد او از این عنایت آن است که او را به بالاترین مرحله کمال و تحصیل سعادت برساند. ازایـنرو، شـناخت خداونـد و آثـار او برترین هدف تربیت عقلانی است که از طریق نزدیکی به عقلفعـالو افاضـه فـیض او بـه انسـان حاصل میشود (ر.ک: فارابی، .(۱۳۶۶

با وجود نقشی که فارابی برای عقلفعالدر رسیدن انسان به کمال قایل اسـت، امـا وی رسـیدن بـه مقام و مرتبه اتصال به عقلفعالرا بهواسطه افعال ارادی میسر میداند. افعالی میتوانـد موجـب رسـیدن انسان به کمال شود که از اراده وی سرچشمه میگیرد (همان). انسان با اراده خود قادر است فضـیلتهـا را کسب نماید متخلّقوبه اخلاق جمیل گردد. فارابی بر این باور است کـه اخـلاق در هـر دو صـورت جمیل و قبیح آن، اکتسابی است و مادام که انسان خلقی را کسب نکـرده اسـت، مـی توانـد بـه تحصـیل خلقی خاص بپردازد و اگر برای او خلقی حاصل شد، می تواند با اراده خـود آن را تغییـر دهـد. بـه نظـر وی، در جریان تربیت اخلاقی، اخلاق پسندیده و مطلوب باید در فـرد پایـدار بـوده و بـه طـور مسـتمر، درصدد کسب خلق جمیل و زدودن فعل قبیح باشد (ر.ک: اعرافی و همکاران، .(۱۳۷۱

بنابراین، انسان هم امکان تغییر اخلاق را دارد و هم بر اثر تکرار پـی در پـی افعـالی کـه متناسـب بـا فضیلتها هستند، میتواند حافظ اخلاق جمیل باشد. فارابی راههای ایجاد فضیلتها و اخلاق جمیـل را تعلیم و تأدیب میداند. در دیدگاه او، تعلیم به قول و تأدیب به قول و فعل است که امتها و اهل مدینـه را میبایست به رفتار و گفتار فضیلتمند عادت دهد، بهگونهای که افراد همواره متوجه اینگونه رفتـار و گفتار باشند (ایمانی و بابایی، .(۱۳۸۷ بر این پایه، از نگاه فارابی، سعادت امری معلوم و تحصـیل آن بجـز آنچه فطری است، به اراده فرد نیز وابسته است.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.