مقاله همبستگی اجتماعی در قرآن


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله همبستگی اجتماعی در قرآن دارای ۱۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله همبستگی اجتماعی در قرآن  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله همبستگی اجتماعی در قرآن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله همبستگی اجتماعی در قرآن :

مقدمه

در جامعه شناسی، امیل دورکیم نظریهپرداز همبستگی اجتماعی است. هرچند پـیش از وی، دیگـران تحت عناوین متفاوتی، به این موضوع پرداخته اند. ابن خلدون، بـا طـرح نظریـه »عصـبیت« و معنـا کردن آن به پیوند درونی و خونی، به نوعی همبستگی اجتماعی مبتنی بـر پیونـدهای خویشـاوندی ناشی از روابط سببی و نسبی تأکید داشته، آن را محور انسجام، ثبات و یا تحولات و دگرگونیهای اجتماعی میداند.

مونتسکیو نیز نظراتی را در باب ملت و جامعه ارائه نموده اسـت . وی بـه موضـوعات مختلـف اجتماعی، از جمله نظم در توالی و تعدد علل اجتماعی، توجه نشان داده است.۱ وی به تأثیرپـذیری اعضای جامعه از مناسبات متفاوت اجتماعی و آداب و رسوم حاکم بر آنها سخن گفته و خاسـتگاه واقعی جامعه را برآیند تلاقی رسوم، عادات، افکار و آرمانها دانسـته اسـت ۲ وی در تحلیـل انـواع حکومت ها به موضوع سازمان اجتماعی، که لازمه آن نوعی همبستگی ملی است، توجه نشـان داده است؛ زیرا همواره حکومتها کوشیدهانـد سـلطه و اقتـدار سیاسـی خـود را بـر سـرزمین و مـردم هم بسته خود بگسترانند.۳ شرط ایجاد و بقاء اتحاد، هماهنگی، تعادل و انسجام اجتماعی، تعادل قـوا و یا تعامل سامانیافته گروههای اجتماعی است.۴

مونتسکیو بر نهاد اقتصاد و تأثیر و تأثر متقابل آن بر روابط و مناسبات اجتماعی و نیز جمعیـت و مذهب و تأثیر آنها بر سازمان اجتماعی پرداخته تا بتواند بین اقتصاد، جمعیـت و اخـلاق ارتبـاط منطقی برقرار سازد.۵

وی در تحلیل های اجتماعی خود، روح کلی ملت ها را اساس وحدت هـر اجتمـاعی مـیدانـد. روح کلی ملت، همانند چتری است که کل جامعه را زیر پوشش خود قرار داده و اجزای متفرق آن را به هم پیوند زده اسـت. ایـن مفهـوم کلـی در ادبیـات مونتسـکیو، معـادل »فرهنـگ« در ادبیـات مردمشناسان و انسانشناسان میباشد.۶

ژان ژاک روسو، با طرح نظریه قرارداد اجتماعی، بنیـاد پیوسـتگی و همبسـتگی اجتمـاعی را در قرارداد نانوشته ای می داند که اعضای جامعه با یکدیگر دارند. وی معتقد است: همه اعضای جامعـه به گونه ای با یکدیگر متعهد شده اند که همه استعدادها و تواناییهای شخصی و فردی خود را برای حمایت همه جانبه از دیگران بکار بندند. بدین وسیله، از حمایت های همه جانبه دیگران بهـرهمنـد خواهند شد. بنابراین، این تعهد دو سویه و قرارداد اجتماعی، عامل ایجاد و ضامن بقای همبسـتگی اجتماعی میباشد.۷

همبستگی اجتماعی در قرآن ۱۳

سن سیمون، در ایفای نقش استادی، تأثیراتی بر اگوست کنت داشته است. سن سیمون، هماننـد مونتسکیو با مبانی محافظهکارانه، هماهنگی و انسجام اجتماعی را سرلوح اندیشه خـود قـرار داده و با حفظ این مبانی، زمینه اتصال کنت با پیشـینیان او را فـراهم مـیکنـد. از ایـنرو، کنـت همچـون استادش، در قامت یک متفکر محافظه کار و اثباتگرا ظاهر می شود.۸ کنـت، نـه بـر فردگرایـی، کـه بیشتر بر واحدهای اجتماعی پهن دامنه و گسترده توجه داشت. کـلان نگـری کنـت توجـه او را بـه »خصلت نظام دار جامعه« کشاند. بنابراین، کنت به دنبال شناخت و کشـف پیونـدهای میـان عناصـر گوناگون سازنده جامعه بود۹ که به نوعی زیر ساخت طرح موضوع همبستگی اجتمـاعی مـیباشـد. ادامه جریان محافظهکاری در جامعهشناسی، به کارکردگرایی و امیل دورکیم میرسد.۱۰

دورکیم و جامعهشناسی

امیل دورکیم به عنوان وارث جریان فکری محافظهکاری در جامعـهشناسـی، بـه تـدریس در مراکـز آموزشی روی آورد.۱۱ وی با هرگونه تحویلگرایی در جامعهشناسی مخالف بود و این ایده خـود را در کتاب در باره تقسیم کار اجتماعی نشان داد. دورکیم نشان میدهد که تقسیم کـار اجتمـاعی، کـه یک واقعیت اجتماعی است، چگونه با موضوعات اجتمـاعی دیگـر پیونـد داشـته، و از آنهـا تـأثیر پذیرفته و بر واقعیت های اجتماعی دیگـر تـأثیر مـی گـذارد. وی همچنـین در کتـاب قواعـد روش جامعه شناسی، همین ایده را روشمند می سازد تا امکان و چگـونگی آن را نشـان داده و از آن دفـاع نمایــد. در کتــاب خودکشــی خــود نیــز ایــن پدیــده را، کــه ظــاهری روانشــناختی دارد، بــا مــدل جامعه شناختی تحلیل می کند و یک بار دیگر بـهصـورت عملـی نشـان مـیدهـد کـه تحلیـلهـای جامعهشناختی، نباید به علوم دیگر تحویل برود.

چارچوب مفهومی همبستگی اجتماعی

دورکیم مفهوم همبستگی اجتماعی را به صورت شفاف در بستر تحلیلی تقسیم کار اجتماعی به کار برد. وی برای رسیدن به دستگاه تحلیلی مورد نظر خود، از مفهـوم صـنف۱۲ آغـاز و سـیر تغییـر و دگرگونی های اصناف را پی گرفت . وی معتقد است که اصناف در فرایند صنعتی شدن، میبایسـت خصلت های بومی و محله ای خود را از دست داده، به اصناف ملی تبدیل شوند تـا بتواننـد کـارائی لازم را داشته باشند و نظام تقسیم کار سنتی را به تقسیم کـار پیچیـده تبـدیل سـازند.۱۳ زمـانی کـه اصناف از حالت ملی و منطقهای خارج شوند، خواهند توانست جامعه را از حالت مجمعالجزایـر و نواحی جدا از هم، خارج و یکپارچه سازند.۱۴ وی مینویسد:

۲۳ ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز ۰۹۳۱

تردیدی نیست که هرکدام از ما به شهر و ولایتی تعلق داریم. ولـی پیونـدهای مـا بـا ریشـههـای محلی مان هر روز سست تر و ضعیف تر می شود. بیشتر این تقسیم بندی های جغرافیایی مصنوعیانـد. دیگر هیچ گونه احساس عمیقی را در ما بیدار نمیکنند. روحیه محلی برای همیشه از بین رفته است. میهن دوستی دهاتیوار گذشته دیگر زمانهاش به سر آمده و به میل خود نمیتوانیم دوباره زنـدهاش کنـیم. امور شهری و ایالتی، دیگر تأثیری در ما ندارند و شوقی را در وجود ما برنمیانگیزند، مگر اینکه بـا امـور شخصی و حرفهای ما ارتباط داشته باشند. فعالیت ما از حد اینگونه گروههای محلی محدود، بسی فراتـر رفته و از سوی دیگر، بخش مهمی از آنچه در ایالات و ولایات میگذرد، از نظر ما بیاهمیت است. بدین سان، ساخت اجتماعی قدیم، خود به خود، سستی گرفته و تضعیف شده است. میدانیم کـه نمـیتـوان اجازه داد که این سازمان داخلی از بین برود، بیآنکه چیزی جایش را بگیرد.۱۵

وی معتقد است سازمان های موجود در نهـاد سیاسـت نبایـد جـای اصـناف را بگیرنـد،۱۶ بلکـه در دوره ای که به دلیل تولید انبوه صنعتی کالا و خدمات، دولت تنها محیط موجـود بـرای آشـنا شـدن افراد با حیات مشترک است، ; جامعه نیز به همین نسـبت رو بـه تجزیـه خواهـد رفـت و وجـود گروه های ثانوی برای حفظ همبستگی ضرورت پیدا خواهد کرد. گروههای حرفهای و اصـناف نیـز با ایفای این نقش مهم، حلقه اتصال اجزای اجتماعی خواهند بود.۱۷

دورکیم به این نکته اذعان دارد که هرچند اصناف نمیتوانند به عنوان تنها عامل توسـعه فراگیـر باشند، اما وی جایگاه و کارکرد ویژهای برای آنها قائل است؛۱۸زیرا اصناف تنظیم کننده فعالیتهـای اقتصادی اند که همواره با اجتماعات بشری بوده است.۱۹ عـلاوه بـر مفهـوم »صـنف« در چـارچوب نظری دورکیم، مفهوم »تقسیم کار اجتماعی« نیز از جمله مفاهیم مهـم دیگـری اسـت کـه بـه دلیـل اهمیت آن در نظریهاش، کتاب خود را به همین مفهوم نامگـذاری نمـوده اسـت. وی تقسـیمکـار را »نوعی نظم خود بنیاد اجتماعی و اخلاقی« می داند که افراد متفرق و پراکنده را به هم پیوند میزنـد و به همبستگی آنها دوام میبخشد؛۲۰ زیرا تقسیم کار پیچیده امروزین، بهگونهای اسـت کـه زنـدگی همه اعضای جامعه را به نوعی اجتماعی کرده که نیازمند ارتباط با دیگران است. این ارتباط پایـدار ناشی از تقسیم کار، همبستگی آنان را پایدار میکند.

صنف، تقسیم کار و روح جمعی نیز متناسب با هم رشد کرده و توسعه یافته اند. در دورهای کـه اصناف محلی و بومی بوده اند، تقسـیم کـار سـاده ای وجـود داشـت و وجـدان جمعـی مبتنـی بـر شباهت ها و مشترکات بود. وجدان جمعی در تعریـف دورکـیم، مجموعـه اعتقـادات و احساسـات مشترک در میانگین افراد یک جامعـه واحـد اسـت کـه در تمـامی جامعـه گسـترده شـده و چـون اختصاصی به زمان خاصی ندارد، همه نسلهای آن جامعه را به هم پیونـد مـیزنـد. بنـابراین، روح جمعی منافاتی با روح و وجدان فردی اعضا نداشته، بلکه همانند روح عمومی، وجدانهـای فـردی

همبستگی اجتماعی در قرآن ۳۳

را به هم پیوند می دهد. پایه و اساس وجدان جمعی، مشترکات اجتماعی اسـت. همـین مشـترکات است که همبستگی اجتماعی ایجاد می کند. دورکیم، این نـوع همبسـتگی اجتمـاعی را »همبسـتگی مکانیکی« مینامند.۲۱

در جامعه ای که به جای همانندیها و مشترکات، تقسیم کار اجتماعی عامـل همبسـتگی اسـت، دیگر نمیتوان آن را مکانیکی خواند؛ زیرا به جای شـباهتهـای موجـود در همبسـتگی مکـانیکی، تفاوت ها و تمایزهای ناشی از تخصص ها و تقسیم کارها حـاکم شـده اسـت. از ایـنرو، ایـن نـوع همبستگی، که مستلزم تفاوتهاست، »همبستگی ارگانیکی« نام دارد.۲۲

دورکیم معتقد است: در هر جامعه ای، به تناسب اهمیـت باورهـا و احساسـات مشـترک، نظـام حقوقی آن جامعه شکل می گیرد. بنابراین، درجه مجازات ها نیز متناسب با اهمیت تخلفـات تعیـین می شود . در یک تقسیم بندی کلان مـی تـوان مجـازات هـا را بـه دو نـوع تقسـیم کـرد: یـکدسـته، مجازاتهایی هستند که به دلیل آسیبی که متخلف به جامعه وارد کرده است، مجـازات و طبعـاً بـا محرومیت ها و یا تنبیه هایی مواجه می شود. نوع دوم مجازاتها این است که تنبیه کردن متخلـف و مجرم هدف نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد، ترمیم خسارتی است که به جامعه وارد شده است.۲۳

در جامعه ای که همبستگی آن از نوع مکانیکی است، مجرم بر خلاف وجدان جمعی، که عامـل انسجام اجتماعی است عمل کرده و موجب تضعیف آن شده است. بنابراین، مجازات مـیشـود تـا احساسات جریحه دار شده وجدان جمعی آرام بگیرد.۲۴ در این نوع مجازات، هدف اصلاح مجرم و یا دیگران نیست، بلکه هدف تنبیه او است. از این رو، این نظام حقوقی را دورکـیم حقـوق تنبیهـی می داند.۲۵ اما در جامعه ای با همبستگی ارگانیکی، حقوق ترمیمی حاکم است. این به این دلیل است که در جامعه ای با همبستگی مبتنی بر تقسیمکار اجتماعی، وجدان جمعی جریحهدار نمیشود؛ زیـرا مشترکات جای خود را به تمایزها داده است. حقوق ترمیمی، به جای تعزیر و تنبیه مجرم، به سراغ ترمیم می رود؛ یعنی اگر کاری انجام شده و اشکالی پیش آمـده، فقـط بـه ایـن اکتفـا مـی شـود کـه خرابی ها جبران شده و به حالت اولیه برگردانده شـود ۲۶ بـرای رسـیدن بـه ایـن هـدف، سـازوکار خاصی پیشبینی شده است.۲۷

دورکیم در اثر دیگر خود به نام خودکشی، بین همبستگی اجتماعی و خودکشـی رابطـه برقـرار می کند و انواع خودکشی را بر اساس شدت و ضعف همبستگی اجتماعی تعیین میکند.۲۸ آنگاه که اعضای جامعه نتوانند عضویت در یک گروه را بپذیرند و گروه نیـز دارای نیـروی اجبـار تحمیلـی باشد، خودکشی خودپرستانه در میان آنان شیوع پیدا مـی کنـد ۲۹ نـوع دوم خودکشـی، در صـورتی

۴۳ ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز ۰۹۳۱

شکل می گیرد که فردیت افراد تحت تأثیر فرمان های اجتماعی نادیده گرفتـه شـود و بـه جـای آن، تعلقات شدید گروهی حاکم شود. این نوع خودکشـی، دگردوسـتانه اسـت.۳۰ خودکشـی ناشـی از نابسامانی اجتماعی، که نوع سوم خودکشی است، در شرایطی پدیدار میشود که جامعه بـا بحرانـی روبرو شده و تعادل خود را از دست داده باشد.۳۱

جمعبندی چارچوب نظری

دورکیم در تحلیل خود، همبستگی اجتماعی را مبتنی بر روابط اقتصـادی مـیدانـد کـه همـواره در جوامع بشری وجود داشته است. برای این کار نیز از تولید و اصناف در جوامع سنتی آغاز میکند و با تأکید بر فرآیند تولید ساده، بومی و محلی بودن تولیدات و تولیدکنندگان و در نتیجه اصناف، بـه همبستگی مکانیکی، کـه مبتنـی بـر مشـترکات و روح جمعـی اسـت، روی مـیآورد. آنگـاه، بـین همبستگی مکانیکی، ناشی از روح جمعی و حقوق تنبیهی رابطه برقرار مینماید. سپس، بـا تحـولی که در اصناف صورت گرفته و تقسیم کار اجتماعی را با خود به همراه داشته، شباهتها جای خـود را به تفاوت ها داده و در نتیجه، همبستگی ارگانیکی را به جای مکانیکی مینشاند. بـه دلیـل رابطـه ضروری بین میزان و نوع همبستگی ها، با پیدایش همبستگی ارگانیکی، حقوق ترمیمی جـای خـود را به حقوق تنبیهی می دهد. بدین وسیله، سازمان های رسمی عهده دار طراحی، اجـرا و نظـارت بـر حسن اجرای قواعد حقوقی میشوند.

نمودار ذیل، اجزای اصلی دستگاه تحلیلی دورکیم را نشان میدهد.

همان گونه که ملاحظه می شود، هر چند دورکیم تلاش می کند خود را از تحلیل تک عاملی برهانـد و اسیر آن نشود، اما در عمل موفق نیست: تکیه اصـلی تحلیـل وی در همبسـتگی اجتمـاعی، روح جمعی است که خود تابع میزان مشترکات اجتماعی است. همـین وابسـتگی موجـب شـده کـه در نظریه خود به تحول در کمیت و کیفیت مشترکات، تحول در نوع همبستگی و نیز نوع نظام حقوق را ملتزم شود. مهم ترین خطای دورکیم، فرآیند خطی و تک عامل است که او نظریه خـود را اسـیر آن نموده است.

همبستگی اجتماعی در قرآن ۵۳

همبستگی اجتماعی در قرآن کریم

صریح ترین آیه ای که به موضوع همبستگی اجتماعی اشاره دارد، آیه ۱۰۳ سـوره آل عمـران اسـت. در این آیه، هیچ یک از ویژگیهای انسانی از جمله مشترکات قومی، خونی، نژادی، زبـانی و ; بـه عنوان عامل همبستگی شناخته نشده است،۳۲ زیرا هیچ یک از ایـن ویژگـیهـا برخاسـته از فطـرت مشترک همه انسان ها نیست. در نتیجه، هرچند در مواردی موجب همگرایی و جمع کـردن عـدهای می شود، اما عده بیشتری را خارج میکند. این امر خود، عامل گسست و جدایی میشـود ۳۳ عـاملی که در این آیه، مورد تأکید قرار گرفته است، پیروی عقیدتی و التزام عملی به دین اسلام اسـت و از همگی خواسته است که به ریسمان الهی چنگ زده و از هرگونه تفرقه پرهیز کنند.

نکته مهم در این آیه، این است که از مسلمانان خواسته شده، همگی به صـورت همبسـته و در قالب امت اسلامی بر محور دین اسلام و آموزههای آن، به صورت یک اجتماع واحد جمع شوند و به ریسمان الهی چنگ بزنند، نه آنکه هر یک از آنها به صورت جداگانـه و فـردی مـؤمن شـوند و ایمان بیاورند.۳۴

در ادامه، یعنی آیات ۱۰۴ و ۱۰۵ آلعمران، به دو نکته دیگر در باب همبستگی مسلمانان اشـاره شده است. یکی آنکه، مسلمانان پـس از اسـلام آوردنشـان، آثـار خـوب بنـدگی خـدا را مشـاهده کرده اند. اسلام اختلافات آنها و قتل و غارت، که عامل گسسـت اجتمـاعی اسـت، را از میـان آنهـا برداشت و به جای آن، اتحاد و یکپارچگی را در میان آنان ایجاد و رواج داد. نکتـه دیگـر آنکـه، از مسلمانان خواسته شده تا با دعوت دیگران به اسلام، زمینه اتحاد و همبستگی را در میان آنها ایجـاد کرده، از اختلاف دوری نمایند. و با اینکار، زمینه توسـعه همبسـتگی را فـراهم نمـوده، و در امـت بزرگ اسلامی قرار گیرند، در نتیجه، از مزایای متفاوت مسلمانی بهرهمند شوند.۳۵

سید قطب، در خصوص همبستگی اجتماعی ناشی از اسلام، به این نکتـه اشـاره کـرد کـه ایـن همبستگی همراه با تألیف قلوب بوده، و این نوع همبستگی و اتحاد از عمق قابل توجهی برخوردار است و ماندگاری آن بیش از انواع دیگر است.۳۶ وی از همین آیه اسـتفاده مـیکنـد کـه ایـن نـوع وحدت و همبستگی اجتماعی، می بایست فراگیر شده و در راستای شکلگیری جامعه جهانی باشد. طبعاً امر به معروف و نهی از منکر، که لازمه جهانی شدن اسلام است، در عرصه بین الملل، نیازمند

تشکیل یک حکومت مقتدر و یک سلطه قابل قبول است. بنابراین، از این آیه مـیتـوان همبسـتگی اجتماعی در سطح بین الملل را در راستای شکلگیری امت واحده اسلامی به دست آورد.۳۷
بقا و استمرار این وحدت و همبستگی اجتماعی، در گرو حفـظ الگوهـایی اسـت کـه موجـب

۶۳ ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز ۰۹۳۱

پیدایش آن شده است. به همین دلیل، می بایست همواره بر فرآیند اجتماعی کـردن و تقویـت آن و نیز نظارت اجتماعی، متناسب با این ارزشها تاکید داشت. از اینرو، امر به معروف و نهی از منکـر عامل مهم بقا و دوام همبستگی است.۳۸

آیات دیگری که به عوامل همبستگی اجتماعی در جامعـه اشـاره دارد، آیـات ۲۳ تـا ۲۵ سـوره إسراء است. این آیات، به روابط عاطفی فرزنـدان بـا والـدین و حفـظ حـریم آنـان اشـاره دارد. از آنجایی که هر یک از فرزندان، به طور معمول عضوی از یک خانواده هستند، همانگونـه کـه از فرزنـدان خود احترام دریافت میکنند، به والدین خود احترام مـیگذارنـد. ایـن رابطـه عمیـق و صـمیمی از نـوع مبادله غیر مستقیم نابرابر است که احتمال بقای بیشتری و تأثیرگذاری بهتری را بهدنبال دارد.

علامه طباطبائی معتقد است: این نوع رابطه عاطفی، اگر در جامعه کمرنگ شود، جامعه انسـانی متلاشی می شود.۳۹ از این رو، نسلهای آتی میبایست به نسلهای گذشته پیونـد خـورده، و از آنهـا حمایت نمایند . نکته ای که در این آیه قابل توجه اسـت، اینکـه از آنجـایی کـه حمایـت والـدین از فرزندان ریشه در غرایز و فطرت آدمی دارد، والدین به طور طبیعی و بدون نیاز به سفارش و تأکید از فرزندان خود حمایت می کنند. اما فرزندان ممکن است تحت تـأثیر عوامـل و شـرایط متفـاوتی، حمایت از والدین را به فراموشی بسپارند. از اینرو، میبایست این امر به آنـان یـادآوری شـده، بـه عنوان یک ارزش اجتماعی تلقی شده و هنجارهایی برای آن وضع گردد ۴۰ بـا ایـن تـدبیرها؛ یعنـی حمایت والدین از فرزندان، که ریشه در فطرت و غریزه دارد، به علاوه حمایت فرزندان از والدین، که به نوعی ریشه در ارزشهای دینی و اخلاق دارد، در جامعه فراگیر شده و نهایتاً بـه یـک ارزش اجتماعی تبدیل می شود: در نتیجه شکاف بین نسل ها به حداقل رسیده و مـانع از آن مـیشـود کـه تفاوت ها به گسست بین نسلها، که خود مانعی برای همبستگی اجتماعی است، تبـدیل شـود. ایـن امر، عاملی برای حفظ و استمرار همبستگی اجتمـاعی خواهـد بـود.۴۱ ایـن ارتبـاط بـین والـدین و فرزندان خود نیز نباید مانع همبستگی کلان در سطح شکلگیری امت اسلامی، بر محـور ایمـان بـه خدا و انجام دستورات الهی شود؛ زیرا در آیات دیگری از قرآن کریم، به صراحت به ایـن موضـوع توجه شده و از آن برحذر داشته شده است.۴۲ در همین زمینه، و به دلیل اینکه حمایتهای اعضـای جامعه از یکدیگر، به همبستگی اجتماعی آنان کمک کرده و به بقای آن نیز منجر میشود، در آیاتی از قرآن کریم نیز به این حمایتها توجه شده است.۴۳

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.