مقاله تأثیر بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
7 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله تأثیر بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا دارای ۳۳ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تأثیر بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تأثیر بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تأثیر بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا :

مقدمه

بنیادگرایی مسیحی پدیدهای نو و محصول دوران مدرن است. ایـن جنـبش بـین سـالهـای ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۵ و پس از انتشار سلسله مقالاتی از سوی رهبران محافظهکار کلیسا پدید آمد. این حرکت درصدد بود تا مسیحیت را در مقابل تهدیدهایی که از سوی مطالعـات انتقـادی بر انجیل و همچنین تئوری های دارویـن و در مجمـوع مشـکلاتی کـه علـوم جدیـد بـرای مسیحیت ایجاد کرده بود، حفظ کند. بنابراین بنیادگرایی مسـیحی واکنشـی بـه مدرنیسـم و آموزه های اصلی آن است.۱ اگرچه بنیادگرایان مسیحی برآنند که این جریاناملاًک مبتنی بـر نص (کتاب مقدس) می باشد، اما پیدایش آن را بـه عنـوان جنبشـی دینـی بایـد در نهضـت دینپیرایی رصد کرد. نهضت دینپیرایی باعث احیای گرایش به عهد عتیق شد . حق تفسـیر کتاب مقدس از انحصار مقامات کلیسا خارج و در دست عموم قـرار گرفـت. ایـن جریـان کمک فراوانی به رشد بنیادگرایی مسیحی کرد.۲

مقصود از بنیادگرایی جریانی است که به خطاناپذیری کتاب مقدس معتقد اسـت؛ یعنـی تمسک به الفاظ انجیـل و تـورات . بـه همـین دلیـل بنیـادگرایی مسـیحی را بـه بنیـادگرایی صهیونیستی نیز تعبیر می کنند، که به مفاهیم تحتاللفظـی کتـاب مقـدس و پیشـگوییهـای تورات در مورد بازگشت یهود به فلسطین اعتقاد دارد. ایـن جریـان را در دهـه هفتـاد قـرن نوزدهم »جریان تدبیرگرا« نیز مینامیدند.۳

مورخ غربی، ارنست.آر.ساندین، معتقد است که احیای بنیادگرایی نشاندهنـده درگیـری جامعه نوین با نظام اعتقادی مبتنی بر تدبیرگرایی و هـزارهگرایـی اسـت؛ بـه ایـن معنـا کـه پروردگار بدون آگاهی انسانها، تاریخ را به سمت بازگشت دوباره مسیح سـوق داده تـا بـر هزار سال خوشبختی بر جهان حکومت کند. ساندین و متلّکم ایرلندی جان نلسـون داربـی اعتقاد دارند که در پایان قرن ۱۹ جریان تدبیرگرا، تاریخ را به چند مرحلـه تقسـیم کـرد کـه آخرین مرحله آن بازگشت مسیح برای نجات مسیحیان به سوی بهشت قبل از پایان تـاریخ (قیامت ) است. در آن موقع جنگی در هرمجدون بین نیروهای خیر و شیطان رخ خواهد داد تا بدینگونه مسیح و پیروانش هزار سال بر جهان حکومت کنند.۴

بنیادگرایی مسیحی همچون توالیتاریسمِ قرن بیستم زائیده مدرنیسـم اسـت و بـه سـان همزاد خود رودرروی خالق خود ایستاد. تشابه در منشأ پیدایش این دو جنبش، همسانی در

تأثیر بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا ۵۶۱

شیوه مبارزه را به همراه نداشت. اریک فروم علت ایجاد حکومت هـای توتـالیتر را جـدایی انسان غربی از پناهگاه های اصیل خود میداند که مسبب چنین روندی مدرنیسـم اسـت. در چنین شرایطی انسان رهاشده از همهجـا، در بیابـان مدرنیسـم سـرگردان شـده و بـه دنبـال تکیهگاهی است که حکومت های توتالیتر همچون فاشیسم و نازیسـم و رهبـران فرهمنـدی چون هیتلر و موسولینی به عنوان پشتوانههای انسان سـرگردان سـربرآوردند و مـورد اقبـال عمومی قرار گرفتند. جنبش بنیادگرایی مسیحی نیز در چنین شرایطی شکل گرفت؛ اما برای تقابــل بــا مدرنیســم راه دیگــری را برگزیــد. توتالیتاریســم در پاســخ بــه تخریــب عناصــر هویتساز، با ایجاد تکیهگاه های جدید، انسان مدرن را به سوی خود فرا خواند، در صورتی که بنیادگرایی مسیحی به دنبال بازسازی عناصر هویت ساز پیشامدرن بوده است . بـیجهـت نیست که جنبش بنیادگرایی مسیحی بر مخالفت با سکولاریسم، اندیویدوآلیسم و همچنـین تحکیم بنیان خانواده تأکید بسیار دارد. شاید این جنبش به دنبال آن بوده تا خـدا، دولـت و خانواده را در کادوی بنیادگرایی مسیحی پیچیده و به انسان پسامدرن تقدیم کند . بنیادگرایی مسیحی ضمن تأکید بر عناصر سهگانه فوق، دین را محور قرار داده و همه امور را در سـایه آن تفسیر میکند. چنین نگرش جامعی به دین (با تکیه بر عناصر پیشامدرن ) موجـب بـروز تحولات گسترده در کشورهایی شده که بنیـادگرایی در آنهـا نضـج گرفتـه اسـت. یکـی از کشورهایی که جنبش بنیادگرایی در آن رشد یافته و موجب تغییرات گسترده شـده، ایـالات متحده امریکاست. در این تحقیق ما در پی پاسـخ بـه ایـن پرسـش هسـتیم کـه بنیـادگرایی مسیحی چه تأثیری بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا داشته اسـت؟ بـر مبنـای ایـن پرسش فرضیه خود را بر این اصل استوار کردهایم که بنیادگرایی مسـیحی در چهـار حـوزه حمایت از اسرائیل، فروپاشـی کمونیسـم، سیاسـتهـای خاورمیانـهای آمریکـا و گسـترش میلیتاریسم بر سیاست خارجی آمریکا تأثیر داشته است. در ذیل به تفصیل به ایـن موضـوع میپردازیم.

چارچوب مفهومی بنیادگرایی مسیحی

بنیادگرایی واژهای بحثبرانگیز و در برخی موارد کاربرد آن مخاطرهآمیز است، بـه ویـژه در فضایی که برای منکوب کردن رقیب از آن اسـتفاده گـردد . از ایـن منظـر بحـث و بررسـی پیرامون این واژه قبل از ارائه چارچوب مفهومی از آن »ره به ترکستان بردن« است.

۶۶۱ ، سال سوم، شماره اول، بهار و تابستان ۰۹۳۱

یکی از بهترین چارچوب ها پیرامون واژه بنیادگرایی از جانب چارلز کیمبال ارائه شـده است . وی در اثر خود با نام آنگاه که مذهب شوم میشود، سه ویژگی اصلی را برای تمـامی نمونه های بنیادگرایی برمیشمارد که بر اساس این ویژگـیهـا جریـان بنیـادگرایی از دیگـر جریان های مذهبی و سیاسی متمایز میشود. ویژگیهـای عمـومی جریـانهـای بنیـادگرا از دیدگاه کیمبال عبارتند از: .۱ اعتقاد به آخرالزمان زودرس؛ .۲ اعتقـاد بـه جنـگ مقـدس؛ .۳ ادعای کشف حقیقت مطلق. بر این اساس عیار جنبش هـای اجتمـاعی بـه لحـاظ تعلـق بـه جریانهای بنیادگرا، با سه محک فوق مشخص خواهد شد.۵

دومین چارچوب ارائهشده پیرامون مفهـوم بنیـادگرایی کـه در ایـن مجـال از آن بحـث میشود، متعلق به اندرو هی وود است . وی از چهار ویژگی اصلی برای مرزبندی بنیادگرایی با سایر جریان های دینی و سیاسی نام میبرد که عبارتند از: پیوند دین و سیاست، تعهـد بـه ارزشها و عقاید بنیادین، ستیز با نوگرایی و روحیـه سـت یزهجـویی؛ هـی وود در میـان ایـن ویژگیها، مضمون اصلی بنیادگرایی عدم تمایز میان دین و سیاست را میدانـد ۶ بـه همـین دلیل پیتر ال.برگر بنیادگرایی را نقطه مقابل سکولاریزاسیون میداند و افول سکولاریزاسیون را در ارتباط مستقیم با پیشرفت بنیادگرایی برمیشمارد.۷

تحقیق پیشرو ضمن بهرهگیری از عناصر ارائهشده در چـارچوب هـای فـوق، از پیونـد میان دین و سیاست به عنوان شاخصه اصلی جریان هـای بنیـادگرا سـود بـرده اسـت و بـه عبارت دیگر به تبعیت از هی وود و برگر وجه اصلی تمایز میان بنیادگرایی بـا جریـانهـای مشابه را جامعیت دین بنیادگر میداند. بنیادگرایی دین را از گوشه کنج عزلت بیرون کشیده و به تمامی عرصه های زندگی اجتمای و فردی تسری داده است. البتـه پیونـد میـان دیـن و سیاست تنها در کنار دیگر عناصر ارائهشده در چارچوبهای فـوق بـه ایجـاد یـک جریـان بنیادگرا منجر میشود و صرف اعتقاد به پیوند میان دین و سیاست موجب بنیـادگرایی یـک جنبش سیاسی مذهبی نمیشود.

نکته مهم دیگر اینکه بنیادگرایی جنبشیاملاًک دینی است، بنابراین در جـوامعی کـه بـه رشد و بالندگی میرسند، زمینه های دینداری به وفور یافت میشود؛ اما این نکتـه بـه ایـن معنا نیست که در هر جامعه ای که دینداری رشد کرد درخت بنیادگرایی نیز تنومند میشود بلکه مهیا شدن تمامی زمینه های ذکرشده برای ایجاد یک جریـان بنیـادگرا ضـروری اسـت، ولی به هر حال جهت بررسی وجود و تأثیر یک جریان بنیادگرا، ابتدا باید زمینههـای دینـی

تأثیر بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا ۷۶۱

موجود در آن جامعه بررسی شده و سپس این نکته واکاوی شود که آیا بنیادگرایی در چنین فضایی رشد کرده است یا خیر؟

بنیادگرایی مسیحی؛ سیاست و حکومت در آمریکا

تاکنون در میان جهانیـان، مسـلمانان مـتهم بـه بنیـادگرایی بـودهانـد. ولـی موضـوع جدیـد جریانهای بنیادگرا در میان مسیحیان مغفول مانده و یا دست کم گرفته شـده اسـت. کـوین فیلیپس در مورد نقش مذهب در سیاست و حکومت ایالات متحده با عبارتی مقصود خـود را بیان میکند: »بسیار دستکم گرفته شده؛« وی حتـی معتقـد اسـت در مـورد انتخابـات و چگونگی رأی دادن مردم، اولین پرسشی که در نظر گرفته میشـود، بایـد قـومی – مـذهبی باشد، نه پرسشهایی با مبنای اقتصادی، جغرافیایی، فرهنگی و;۸

برخلاف سایر کشورهای صنعتی، مذهب نقش اساسی در فرهنـگ آمریکـاییهـا دارد ۹ مطالعات اخیر در آمریکا نشان داده است که تقرباًی ۴ الی ۵ درصد از جمعیت این کشور بـه خدا اعتقادی ندارند و بیش از ۹۰ درصد مردم آمریکا معتقد به وجود خدا هستند. بنـابراین تعداد افرادی کهاملاًک ضدمذهب باشند، بسیار اندک است و این تعداد کمتر از تعداد افـراد غیرمعتقد در دیگر کشورهای صنعتی است.۱۰

مطالعه دیگری که در سالهای اخیر در مورد نقش مـذهب در جامعـه آمریکـا صـورت گرفته است، نشان میدهد که ۸۲ درصد آمریکاییها خود را اصولگرا میدانند، درحالی کـه این نسبت در بریتانیا ۵۵ درصد، در آلمان ۵۴ درصد و در فرانسه ۴۸ درصـد اسـت. همـین مطالعات نشان میدهد که در آمریکا نسبت افرادی که هر هفته به کلیسا میروند ۴۴ درصـد است، در حالی که در آلمان ۱۸ درصـد، در انگلسـتان ۱۴ درصـد و در فرانسـه ۱۰ درصـد است.۱۱ البته صرف مذهبی بودن یک جامعه به معنای بنیادگرا بودن آن نیست، اما از آنجایی که بنیادگرایی جنبشی کاملاً مذهبی است بنابراین بستر اولیه برای رشد چنین جنـبشهـایی

تنها در جوامع مذهبی مهیا است

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.