مقاله روش آموزی روایات تفسیری، تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در مواجهه با روایتگرایان


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
5 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله روش آموزی روایات تفسیری، تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در مواجهه با روایتگرایان دارای ۸ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله روش آموزی روایات تفسیری، تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در مواجهه با روایتگرایان  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله روش آموزی روایات تفسیری، تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در مواجهه با روایتگرایان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله روش آموزی روایات تفسیری، تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در مواجهه با روایتگرایان :

 

مقدمه، تبیین مسئله و پیشینه آن

 

از مباحث مهم در بررسی جریانهای تفسـیری و روششناسـی تفسـیر قـرآن، تحلیـل نقـش روایـات و بررسی دیدگاههای مختلف، بهویژه تلقی مفسران روایتگرا از روایـات تفسـیری پیشـوایان دیـن اسـت؛ ازآنجاکه علامه طباطبایی دیدگاه تفسیری خود را بهطـور خـاص در رویـارویی بـا مفسـران روایـتگـرا مطرح ساخت، نگاه انتقادی این بحث به دیدگاه همین جریان معطوف است. جریان تفسیر روایتگـرا از منظر نگاه روششناختی به روایات به دو شاخه افراطی و اعتدالی تقسیم مـی شـود. رویکـرد افراطـی آن است که تفسیر را با گزارش روایات تفسیری پی میگیـرد و از تحلیـل و بررسـی آنهـا و نسـبتسـنجی مضامین روایی با مدلول و مفاد آیات پرهیز میکند؛ در مقابل، رویکرد اعتدالی میکوشد به نقـل روایـات اکتفا نکند و آیات را در پرتو راهنمایی روایات و اصول متخذ از آنها شرح دهد. اما ایـن سـعی و تـلاش از قلمرو محدودی از اصول و قواعد روشی تجاوز نمی کند. همچنین این جریان در دو شـاخه شـیعی و سنی بحث و بررسی میشود که در این مقاله شاخه شیعی مـد نظـر اسـت (ر.ک: اسـعدی و همکـاران، ۱۳۸۹، ج۱، ص.(۱۳۸-۱۳۰

 

جریان مزبور بر زمینههای نظری و دیدگاههای مبنایی خاصـی تکیـه دارد؛ ازجملـه ایـن زمینـههـای نظری آن است که اصحاب این جریان به صاحبان روایات تفسیری نه بهمثابه معلمان روش تفسیر، بلکـه صرفاً بهعنوان آموزگاران ساده معانی قرآن مینگرند و اشتمال روایات تفسیری را بر روشهـا و ضـوابط قابل تطبیق در فهم و تفسیر دیگر آیات جز در حوزه محدود و بسیطی نادیـده مـیگیرنـد. درواقـع، ایـن مدعا به مبنای فهمناپذیری قرآن جدا از روایات، متکی است. البته در مباحثنظریِ روایتگرایـان کمتـر میتوان شرحی بر این مدعا یافت، ولی روش عملـی آنـان آن را تأییـد مـیکنـد؛ درواقـع، حصـر نگـاه معناشناختی آنان به متن روایات ذیل هـر آیـه و بـیتـوجهی بـه روش تفسـیری موجـود در آنهـا بـرای بهرهگیری از دیگر آیاتی که مقرون به روایتی تفسیری نیست، بهروشنی گواه مبنای مذکور است. بـه ایـن نکته در برخی آثار انتقادی به ایشان، بهویژه مباحث نظری علامه طباطبایی اشاره شـده اسـت. ایشـان در همین باره و البته بیشتر ناظر به شاخه شیعی جریان روایـتگـرا، تأکیـد مـیکننـد کـه روایـات تفسـیری پیشوایانِ دین، ما را به روش تفسیری قرآنبهقرآن هدایت میکند. ایشان دراینباره تصریح میکننـد: »تنهـا روش صحیح در تفسیر قرآن آن است که در تفسـیر آیـهای، از آیـات دیگـر اسـتفاده شـود. ایـن روش، روشی است برگرفته از اهلبیت  که با ممارست در روایات منقول از پیامبر  و اهلبیتش و بـا ذوقـی

 

که از این ناحیه بهدست میآید، حاصل میشود« (طباطبایی، ۱۴۱۷ق، ج ۳، ص .(۸۷

 

روشآموزی روایات تفسیری، تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در مواجهه با روایتگرایان ± ۹۲

 

 

درواقع، این ادعا به دو ادعای کلیدی تجزیـه و تحلیـل مـی شـود: نخسـت آنکـه روایـات تفسـیری روشآموزنــد و فراتــر از القــای معــانی و مفــاهیمی در ذیــل آیــات قــرآن قابــل تحلیــل و بررســی روششناسانهاند؛ و دوم، آنکه روشی کـه روایـات تفسـیری بـه آن رهنمـون مـیکننـد، روش تفسـیری قرآنبهقرآن است. بحث و بررسی این مقاله به ادعای نخست اختصاص دارد.

 

درباره ادعای دوم نیز از جهات گوناگونی میتوان سخن گفت؛ به نظر میرسد مـراد مرحـوم علامـه از روش تفسیر قرآنبهقرآن روشی در عرض روشهای تفسیری در ادبیات امروزی تفسیرپژوهان نیسـت و نباید نظریه تفسیری ایشان را تنها ناظر به منبع تفسیر دانست؛ آنگونه کـه روشهـای تفسـیری اعـم از قرآنی، روایی، عقلی، ادبی، علمی و; امروزه مورد نظرند. رکن اصلی روش تفسـیری مـورد نظـر علامـه فهمپذیری قرآن و محوریت دلالتهای قرآنی در تفسیر در همه سطوح آن است. این نظریه نقـش همـه ابزارها و منابع فرعی تفسیر همچون ادله و شواهد روایی، ادبـی، عقلـی، علمـی و; را در فراینـد تفسـیر ارج مینهد وعملاً در تفسیر خود به آنها اهتمام دارد. وجه تمایز این نظریه با دیگـر نظریـات تأکیـد بـر محوریت دلالت خود قرآن و فرعی و حاشیهای بودن دیگـر منـابع اسـت. بـههرحـال، از منظـر ادعـای نخست، روایات تفسیری دو شأن و رسالت را بر عهده دارند: شأن تفسیر مفاهیم قرآنی و شـأن آمـوزش روش تفسیر.

 

ایشان در این باره مینویسند: »وظیفه مفسر آن است که در احادیث پیـامبر اکـرم و ائمـه کـه در تفسیر قرآن رسیده غور کرده، به روش ایشان آشنا شود، پس از آن طبـق روشـی کـه از کتـاب و سـنت استفاده شده به تفسیر بپردازد« (طباطبایی، ۱۳۶۱، ص ۱.(۶۴-۶۳

 

کم و بیش، در میان محققان متأخر به این مدعای علامه توجه شده اسـت و بـهطـور خـاص برخـی شاگردان مکتب تفسیری او از آن یاد نمودهاند (جوادی آملی، ۱۳۸۰، ج۱، ص.(۶۹ افزون بر ایـن، برخـی محققان معاصر به بحث و بررسی مستقل درباره این مدعا پرداختهاند (ر.ک: مهدی رسـتمنـژاد، »رویکـرد روششناختی در روایات تفسیری اهـلبیـت« ، حسـنا، زمسـتان۱۳۸۹، شـماره ۷؛ سیدرضـا مـؤدب و کامران اویسی، »گونهشناسی و روششناسی روایات تفسیری امام صادق« ، پژوهشنامه قـرآن و حـدیث، بهار و تابستان ۱۳۹۱، شماره۱۰؛ محسن قاسمپور، »نگاهی به روششناسـی تفسـیر امامـان« ، قبسـات، پاییز ۱۳۸۲، شماره ۲۹؛ سـعید بهمنـی، »درآمـدی بـر جایگـاه روایـات در روششناسـی تفسـیر علامـه طباطبایی«، کتاب ماه دین، فروردین ۱۳۹۰، شماره.(۱۶۲

 

مقاله حاضر ضمن احترام به این آثار درصدد است با تکیه بـر برخـی پشـتوانههـای روایـی، دیـدگاه

۰۳± قرآن شناخت، سال ششم، شماره دوم، پاییز و زمستان ۲۹۳۱

 

 

علامهرا تقویت نمایـد. طبعـاً، بـدانسـبب کـه دیـدگاه علامـه در نقطـه مقابـل دیـدگاه رایـج در میـان روایتگرایان بوده و ناظر بـه آنهاسـت، پـیش از تحلیـل و بررسـی نظریـه ایشـان گزارشـی انتقـادی از روششناسی مفسران روایتگرا از روایات تفسیری بیان میشود.

نگاهی انتقادی به روششناسی مفسران روایتگرا

 

پیشتر اشاره شد که در مشی تفسیری مفسران روایتگرا، گویا نمـیتـوان از مـتن روایـات تفسـیری بـه شناخت روش تفسیر مستقل از توضیحات روایی منتقل شد؛ زیـرا اساسـاً فهـم و تفسـیر آیـات جـز بـا توضیحات روایی برای غیرمعصومان میسر نیست. این در حالی است که پیشوایان معصوم در مقام شرح و توضیح آیات قرآن هرگز در مقام تفسیر ترتیبی به شیوه رایج برای تمام آیات قرآن نیستند و بنا به شواهد متعدد تاریخی و حدیثی، مخاطبان را به تدبر و فهم قرآن ارجاع میدهند و بهرغم آنکه در مواجهه با برخی مخالفانِ سرسخت همچون خوارج نهروان احتجاج به قرآن را بیفایده شمردهاند، اما در شرایط دیگر قرآن

 

را دلیل روشن و گویا و مایه احتجاج و استدلال معرفی کردهاند (اسعدی، ۱۳۸۹، ج۱، ص.(۱۴۸

 

نکته درخور تأمل آن است که برخی روایتگرایان در حوزه فقـه احکـام شـرعی تـا حـدودی نگـاه روششناختی به روایات را مد نظر داشتهاند و نکات روششناختی فراوانی از ظـاهر روایـات اسـتخراج کردهاند؛مثلاً در مباحث نظری مربوط به اصول و قواعد فقهی، فـیض کاشـانی در الاصـول الاصـیله، از قریب به بیست اصل کلی روایی بحث میکند که در مقام استنباط احکـام شـرعی بـهکـار مـیرود؛ البتـه ایشان تصریح میکند که این اصول فراوان است و نمونـههـای مزبـور تنهـا بخشـی از آنهاسـت (فـیض کاشانی، ۱۳۸۷، ص(۱۱۰-۹۲؛ برای نمونه میتوان از اصل پـنجم کتـاب وی یـاد کـرد کـه در ضـمن آن چنین مینویسد: »امامان اصولی را مطابق عقل صحیح به ما آموختهاند و بـه مـا اجـازه دادهانـد کـه آن اصول را بر فروع و شاخههایش تطبیق کنیم و بدینگونه ابواب علم را بر ما گشـوده و راههـای شـناخت احکام را برایمان تسهیل نمودهاند.«

 

وی سپس با اشاره به برخی روایات که از القای اصول و وظیفه تفریـع سـخن مـیگوینـد، مضـمون قواعد و اصولی چون استصحاب، برائت، طهارت و حلّیت را با تکیه بر متون روایی بهمثابه اصـول کلـی قابل تفریع معرفی میکند (فیض کاشانی، همان، ص.(۹۲ شیخ یوسف بحرانـی نیـز در الـدرر النجفیـه از دهها اصل و قاعده فقهی با استناد به روایات بحث میکنـد (ر.ک: بحرانـی، بـی تـا، ج۱، ص۶۳ بـه بعـد؛ همو، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص(۱۳۳طبعاً؛ فیض کاشانی و شیخ یوسف بحرانـی را در شـمار اخباریـان معتـدل

 

برشمردهاند (خوانساری، بیتا، ج۱، ص۱۳۷؛ اسعدی، ۱۳۸۹، ج۱، ص.(۱۳۶

 

روشآموزی روایات تفسیری، تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در مواجهه با روایتگرایان ± ۱۳

 

 

اثر دیگری نیز که بهلحاظ موضوعی و روشی جزو همین آثـار قـرار مـی گیـرد، الاصـولالاصـلیه و القواعد الشرعیه اثر سیدعبداالله شبر است که با وجود گرایشهای اخباری و تعلق خاطر بـه برخـی مبـانی اخباریان در حوزه فقه احکام شرعی، نقدهای اساسی نیز به بسیاری از مبانی آنهـا دارد (ر.ک: مسـعودی، »سیدعبداالله شبر در نزاع اصولی و اخبـاری«، علـوم حـدیث، سـال ۱۵، شـماره۱، ص.(۱۷۰ وی در ایـن کتاب بهظاهر با همان دغدغههای اخباریان یعنی استناد همه اصول فقهی و قواعد شرعی به متن روایـات پیش رفته و همانگونه که در مقدمه مینویسد، درصدد استنباط مسائل مهـماصـولیِ دخیـل در اسـتنباط احکام با استفاده از آیات و روایات معصومان است. البته ابواب مختلفی از این کتاب به بیان اصـول و قواعدی می پردازد که کاربردی اعم از حوزه احکام شرعی دارد و در زبانشناسی و معناشناسی عام قـرآن قابل استفاده است؛مثلاً در بحث ثبوت حقیقت و مجاز در آغاز اینکتاب، کاملاً نمونههـای تفسـیری از حوزه معارف نظری مطرح شده است (شبر، بیتا، ص.(۱۲-۶

 

به نظر میرسد ویژگی این دست از استظهارات روششناختی در رویکرد مزبور آن است که در حد ظاهر روایاتی که از برخی اصول و قواعد یاد میکند متوقف میماند و چندان بـرای افـقهـای بیشتری از استنباط احکام در مسائل جدید راهگشا نیست. همچنـین ایـن اسـتظهارات نیـز تنهـا در حوزه استنباط احکام شرعیاعمال شده و در حوزه معارف نظری بهویژه تفسیر قرآن مطرح نشـده استطبعاً. اگر این نگاه روششناختی اولاً در حوزه فقه توسعه مییافت و ثانیاً در دیگر حوزههای معرفتی ازجمله تفسیر قرآن نیز دنبال میشد، نتایجی ارزشـمند همگـون بـا آنچـه در جریـانهـای اجتهادی شاهدیم به بار میآورد.

 

با این حال، هرچند آثار مورد اشاره که بهصراحت حاوی اصول روششناختی اسـت بسـیار مفیـد و مغتنم شمرده میشود، اما روششناسی آنان از روایات مورد نظر از جهاتی قابل تأمل مینماید:

 

اولاً، اصل این روایات قابل بحث و بررسی اجتهادی است و چهبسا در بررسی فنی حـدیثشـناختی با نقد و تأملهای جدی مواجه باشد؛ نکتهای که روایتگرایان با نگاهصـرفاً نقلـی و غیراجتهـادی خـود به روایات به آن توجهی ندارند؛ ثانیاً، بسیاری از این روایات به حوزه احکام شرعی اختصاص ندارد و در معـارف نظـری و ازجملـه

 

حوزه تفسیر نیز کاربرد دارد (برای نمونه، ر.ک: شبر، بیتا، ص ۶، ۱۲، ۳۳، ۴۶ و(۴۸؛ درحالیکـه در آثـار تفسیری شاخه افراطی جریان روایی، هیچ توجهی به این امر نشـده و پیـرو آن درخصـوص بسـیاری از آیات که روایت تفسیری ندارند، بحث تفسیری نشده است.

۲۳± قرآن شناخت، سال ششم، شماره دوم، پاییز و زمستان ۲۹۳۱

 

تبیین و بررسی نگاه روششناختی علامه طباطبایی به روایات تفسیری

 

برخلاف آنچه درباره دیدگاه برخی روایتگرایان در حوزه فقه اشاره شد، نگاه روششناختی به روایـات آنگونه که علامه بدان باور دارد، تنها در گرو روایاتی نیست که بهصراحت بیـانگر اصـول کلـی روشـی است، بلکه عموم روایاتی که به نوعی با حـوزه فهـم و تفسـیر پیونـد دارد، قابـل تحلیـل روششـناختی است. با نگاهی کلیتر به جریان تفسیر روایی اعم از شاخه افراطی و غیرافراطـی، مـیتـوان نقطـه تمـایز نگاه روایتگرایان را نسبت به نگاه روششناختی منتقدان در ایـن نکتـه خلاصـه کـرد کـه نگـاه روایـی اصول روشی را نیز مانند معانی آیات تنها به استظهار از متن روایات و تصریح آنها نسبت به ایـن اصـول وابسته میداند؛ درحالیکه نگاه روششناختی، نهتنها به روایاتبیانگرِ اصـول روشـی اهمیـت مـیدهـد، بلکه عموم روایات (اعم از روایات تفسیری مصطلح و دیگر روایات بیـانگر مفـاهیم و مضـامین قرآنـی دینی) را ضابطهمند و تحلیلپذیر تلقی مـیکنـد و از آنهـا نکـاتی کـاربردی و روشـی در فهـم و تفسـیر بهدست میآورد؛ مثلاً برخی اصول زبانشناختی و معناشناختی آیات ماننـد پایگـاه ادبـی و عرفـی زبـان قرآن، پشتوانه عقلی و برهانی بیانات توحیدی قرآن، نکات کلیدی در تقدیم و تأخیرها و آرایههـای ادبـی آیات از متن روایات تفسیری و نوع تبیینات روایی قابل استخراج است. همچنین برخـی اصـول روشـی چون امکان تفسیر قرآنبهقرآن و شیوههای دلالتیابی از آیات قرآن از نگـاه روششـناختی بـه روایـات قابل استفاده است؛ آنگونه که علامـه طباطبـایی بـر پایـه مطالعـات وسـیع روایـی خـود، روش تفسـیر قرآنبهقرآن را به سیره تفسیری رایج در روایات امامان استناد میدهد (طباطبـایی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۶۰؛ ج۳، ص۷۶ و.(۸۷

 

به نظر میرسد نکته کلیدی دیگری که علامه در تحلیل مفهوم »تعلیم« از آن یاد میکنـد و درواقـع از نکات بدیع علامه بهشمار می آید، از همینجا قابل دقت و بررسی است. ایشـان ضـمن گـزارش سـخن برخی روایتگرایان در اختصاص فهم قرآن و ظواهر آن به پیامبر و امامان، یادآور مـیشـوند کـهاساسـاً »تعلیم کتاب االله« که در شمار وظایف پیامبر آمده با القای معانی و مفـاهیمی تعبـدی بـه مخاطـب بـدون آنکه برای او فهمپذیر و تحلیلشدنی باشد، تفاوت میکند. به باور ایشان روایات تفسیری در مقام تفسـیر ظاهر آیات سخنی نمیگویند که فراتر از فهم و قدرت تحلیل مخاطب بوده باشد.

 

ومن هنا یظهر أن شأن النبی  فی هذا المقام هو التعلیم فحسب والتعلیم إنما هو هدایه المعلم الخبیر ذهـن

 

المتعلم وإرشاده إلی ما یصعب علیه العلم به والحصول علیه لا ما یمتنع فهمه من غیر تعلیم، فإنمـا التعلـیم تسهیل للطریق وتقریب للمقصد، لا إیجاد للطریق وخلق للمقصد، والمعلم فی تعلیمـه إنمـا یـروم ترتیـب المطالب العلمیه ونضدها علی نحو یستسهله ذهن المتعلم ویأنس به فلا یقع فی جهد الترتیب وکد التنظـیم

 

روشآموزی روایات تفسیری، تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در مواجهه با روایتگرایان ± ۳۳        ۴۳± قرآن شناخت، سال ششم، شماره دوم، پاییز و زمستان ۲۹۳۱

 

 

 

فیتلف العمر وموهبه القوه أو یشرف علی الغلط فی المعرفه. وهذا هو الذی یدل علیـه أمثـال قولـه تعـالی: نْزَلْناإِلَیو»أکلالذّکْرَتُبینَللنّاسِإِلَینُزّمالَهِم« (نحل: (۴۴، وقولـهوتعـالییمع:»هلّالْکـموالْحتـابکْمـهَ« (جمعه: (۲، فالنبی  إنما یعلم الناس ویبین لهم ما یدل علیه القـرآن بنفسـه، ویبینـه االله سـبحانه بکلامـه،

 

ویمکن للناس الحصول علیه بالأخره (طباطبایی، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص.(۸۵

 

در اینجا مراد ایشان آن است که بیانات پیامبر در مقام تعلیم ظاهر آیاتضرورتاً دلالتباخـود آیـات، نسبتی ظاهری و قابل درک و تحلیل دارد؛ زیـرا خداونـد آن آیـات را بـرای القـای معـانی خـاص فـرو فرستاده؛ ازاینرو، عموم بیانات تفسیری ایشان مؤید فهمپذیری و تفسیرپذیری قـرآن اسـت. البتـه تأکیـد میشود که مرحوم علامه تفاصیلذیلِ آیات، اعم از حوزه احکام و معارف را در شـمار تفسـیر ظـاهری، و به عبارتی »تعلیم کتاب االله« تلقی نمیکنند. ایشان شـأن پیـامبر و امامـان را در بیـان تفاصـیل احکـام و معارف فراتر از شأن تعلیم و تفسیر قرآن به حسب اصطلاح می شمارند. هرچند ایـن نـوع تلقـی ممکـن است با نگاه جزئی و ناظر به مفاهیم و اصطلاحات رایج از واژه تفسیر و تعلیم قابل مناقشه باشد، امـا بـه نظر میرسد در دستگاه فکری علامه و در کلیت نظریه تفسیری ایشان از انسجام برخوردار است.

 

درواقع نگاه روششناختی نگرشی تحلیلی به متون روایی مرتبط با مضـامین و مفـاهیم قرآنـی است که درصدد کشف چگونگی تفسیر قرآن با استفاده از قول و عمـل تفسـیری پیشـوایان دینـی است و وجه تمایز دو رویکرد دراینباره آن است که رویکرد روایت گرا فقط قول صریح و مستقیم پیشوایان را در تفسیر ملاک می داند، ولی رویکرد روشی افزون بر قـول صـریح و مسـتقیم ایشـان، سیره و عمل تفسیری آنان را نیز ضابطهمند و تحلیلپذیر تلقی میکند و از آنها روش تفسـیر آیـات را بهدست میآورد.

 

درباره نقش تعلیمی روایات باید دانست که میتوان از شواهد نقلی متعـددی مـدد گرفـت کـه امکان نگاه روششناسانه به روایات تفسیری را نشان دهد. درواقع برخی از این شواهد مشـتمل بـر آموزش شیوه بهرهبرداری از ظواهر قرآن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم است. امر به حمل نمودن قرآن بر بهترین وجوه آن (دیلمی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۸۰، رقم ۴۷۰۷؛ فـیض کاشـانی، بـیتـا، ج۱، ص(۳۶،۲ تأکید بر همگونی و هماهنگی درونی قرآن (شریف رضی، بیتا، خطبه ۱۳۳ و نیـز خطبـه (۱۸،۳ ارجاع متشابه به محکم (صدوق، ۱۳۷۸، ج۱، ص۴(۲۹۰ و استنباط حکم مسح وضو در حـال اضــطرار (کلینــی، ۱۳۶۷، ج۳، ص۳۳، ح۵(۴ ازجملــه ایــن شــواهدند (طباطبــایی، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۸۵ـ( ۸۷؛ درحالیکه مقتضای این روایات آن است که مفسر روایی به تفسیری هماهنگ با آیـات پرداخته، متشابهات را با ارجاع به محکمات تفسیر، و وجوه تفسیری یک آیـه را بررسـی و تحلیـل

 

 

نموده، و بهترین وجه را انتخاب کند؛ تفاسیر روایی اخباریان به جای تفسیر روایی، به نقل روایـات تفسیری پرداختهاند. البته در شاخه معتدلتر اخباریان برخی چون فیض کاشانی در تفسیر صافی تـا اندازهای درصدد فاصله گرفتن از اینروشِ رایج بودهاند.

 

در کنار شواهد مزبور بررسی موردی برخی متون روایی که در جریان اخباری نیز کانون توجـه بـود، در اینجا مناسب دیده میشود.

 

در منابع شیعی دو متن روایی مشابه توسط محمدبن ادریس حلی (م.۵۹۸ ق) به نقل از کتاب جـامع بزنطی شهرت یافته است که در بحث حاضر درخور توجه است. یکی از ایـن دو مـتن را وی بـه هشـام بن سالم از شاگردان امام صادق نسبت میدهد و متن دوم را به نقل بزنطی از امام رضا آورده اسـت (حلی، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۵۷۵؛ نیز برای نقلهای دیگران از ابنادریـس ر.کحـرّ: عـاملی، ۱۴۱۲ق، ج۲۷، ص۶۲، رقم ۵۱ و ۵۲؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۲، ص ۶ .(۲۴۵ در متن روایت نخسـت چنـین آمـده اسـت: إنّما» علینا أن نلقی إلیکم الأصول وعلیکم أنتفرّعوا.« در متن روایت دوم نیز چنـین مـی خـوانیمعلَی:» نَـا

 

إِلْقَاءوصالْعاُولِلَیکُمفْرِیعالتّ.« ایـن دو روایـت در حـوزه مباحـث اصـول فقـه نقشـی مهـم دارنـد و از پشتوانههای نقلی نظریه اصولی اجتهادی فقیهان تلقی شده است (امام خمینـی، ۱۳۸۲ق، ص۱۶۷؛ همـو، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۲۵ـ.(۱۲۶ رسالت پیشوایان دین، طبق این دو روایت، ارائه اصول کلی و قابـل تجزیـه

 

  • تفریع است که میتواند برای دیگران الگویی مناسب باشد و به تفریـع و پـردازش شـاخههـا و فـروع مختلف و تفاصیل احکام شرعی قابل انطباق بر آنها بینجامد. اصولیان از این روایات جواز اجتهاد و تفقـه را در پرتو راهنماییهای کلیدی روایات امامان برداشت کردهاند. در این میان اخباریان نیز در حـوزه فقـه احکام شرعی به این مضمون روایی توجه داشتهاند، اما با رویکردی انتقادی به اصولیان یا به نقـد سـندی

 

  • صدوری آن پرداخته (حـر عـاملی، ۱۴۰۳ق، ص۴۶۶؛ همـو، ۱۴۱۲ق، ج۲۷، ص(۶۲ و یـا بـه توجیـه دلالی آن متناسب با روش فقهی خود روی آوردهاند. به نظر آنان مفـاد ایـن روایـات آن اسـت کـه ائمـه معصوم قواعد و اصول کلی قابل انطباق بر مصـادیق جزئـی در روایـات را بیـان مـیکننـد و وظیفـه دیگران تطبیق آن اصول کلی بر مصادیق و موارد خارجی آنهاست، که ایـن نکتـه از اصـول اجتهـادی و ظنی اصولیان بیگانه است (ر.ک: استرآبادی، بیتا، ص۱۵۳ــ۱۵۴؛ حـر عـاملی، ۱۴۰۳ق، ص۴۶۶؛ فـیض کاشانی، ۱۳۸۷، رساله الحق المبین، ص۷ـ۸؛ جزایـری، ۱۴۰۱ق، ص۸۲؛ بحرانـی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۳۳؛ بحرانی، بیتا، ج۲، ص۳۸۴؛)مثلاً فیض کاشانی در ذیل بحث از دو روایتگذشته، عمومـاً بـه روایـاتی در حوزه احکام عملی اشاره میکند که بهصراحت و بهطور مسـتقیم حـاوی حکـم و قاعـدهای کلـی در

 

روشآموزی روایات تفسیری، تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در مواجهه با روایتگرایان ± ۵۳

 

 

فهم احکام شرعی است؛ ازجمله، روایت عبداالله بن سنان از امام صادق که حاوی یکی از اصـول کلـی القاشده از سوی ایشان است که در فروع مختلف قابل تطبیق است. در ایـن روایـت چنـین مـیخـوانیم: »کل شیء یکون فیه حرام وحلال فهو لک حلالابداً حتـی تعـرف الحـرام منـه بعینـه فتدعـه« (کلینـی، ۱۳۶۷، ج۵، ص۳۱۳، ح(۳۹طبعاً. فروعی که این اصل کلی در آنهـا قابـل تطبیـق اسـت، حکـم شـرعی برخی اشیا و خوراکیهایی است که در برخی شرایط تحریم شدهاند، ولی انسان به تحقق شـرط تحـریم آنها آگاهی ندارد (فیض کاشانی، ۱۳۸۷، ص.(۱۰۰

 

در اینجا، این نکته انتقادی به نظر می رسد که اصل اختصاص دو روایـت گذشـته بـه حـوزه احکـام فقهی دلیلی ندارد؛ رسالت پیشوایان دین و حجیت سیره و سخن ایشان در هر دو حوزه معـارف عملـی و نظری تعریف میشود و اطلاق روایـات مزبـور هـر دو حـوزه را شـامل اسـت؛ ازایـنرو، در بیانـات تفسیری آنان نیز همچون روایات حوزه احکام شرعی می توان اصول و قواعـدی کلـی بـرای تطبیـق بـر فروعات و تفاصیل انتظار داشت؛ زیرا پیامبر گرامی اسلام در قرآن کریم بهطـور مطلـق اسـوه مؤمنـان معرفی میشود و سنت و سیره ایشان اعم از قول و فعل و تقریـر آن حضـرت بـهطـور مطلـق و عـام و بدون اختصاص به حوزهای خاص قابل اقتدا و پیرویلَقَداسـتک:لَکُمانَرفسیولِساللّهحواُسهٌـنَهٌ

 

منْکَانَیرْجوالْیاللّوهوالْآخومذَکَرَاللّکَثهیراً (احزاب:(۲۱ (نیز ر.ک: نساء: ۵۹ و۸۰؛ اعراف: .(۱۵۷ در این میان سیدعبداالله شبر در الاصول الاصلیه با نگاهی عامتر در کنـار روایـات حـوزه فقـه احکـام شرعی، از روایاتی یاد میکند که در حوزه تفسیر معارف نظری قرآن، بهعنوان اصول روشی کـاربرد دارد. طبعاً ایننگاه عام، نظریه و روش تفسیری وی را از رویکرد روایی محض به تفسیر روایی معتدلتری بـا توسعه تفسیر فراتر از متون روایی سوق میدهد. بااینحال، باید دانست که این رویکرد نیـز گویـا اصـول روشی را فقط در قول صریح و مستقیم پیشوایان دینی در متن روایات جستوجو میکنـد، درحـالیکـه سیره و عمل تفسیری آنان نیز عرصه مهمی از الگوهای روش تفسیری برای تفسـیر آیـات فاقـد روایـت

 

تفسیری به نمایش میگذارد.

 

تأکید بر نگاه روششناختی به روایات تفسیری، افزون بر مبانی و شواهد نقلی، در این نکته تـاریخی نیز ریشه دارد کهظاهراً پیامبر و امامان افزون بر قرائت و تبلیغ متن آیات قرآن و پاسخ به پرسشهـای تفسیری مردم و رفع برخی شبهههای موجود و نیز بیان تفاصیل ناگفتـه قـرآن، درصـدد ارائـه توضـیح و تفسیر همه آیات و مفاهیم قرآنی به صورت رسمی نبودهاند. از سیره عملـی ایشـان نیـز گزارشـی معتبـر مبنی بر تفسیر رسمی و مصطلح همه آیات برای مردم در دست نیست. البته روایاتی در دست اسـت کـه

 

۶۳± قرآن شناخت، سال ششم، شماره دوم، پاییز و زمستان ۲۹۳۱

 

 

از تفسیر همه آیات و مفاهیم و علوم قرآنی توسط پیـامبر بـرای حضـرت علـی یـاد نمـوده اسـت (حاکم حسکانی، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۳، رقم :۳۳ عن علی» : مـا فـی القـرآن آیـه الا وقـد قرأتهـا علـی رسول االلهعلّمنیو معناها«، ص۴۸، رقم » :۴۱ما نزلت علی رسول االله آیه من القرآن الا اقرأنیهـا او املاهـا علی فاکتبها بخطیوعلّمنی تأویلها وتفسیرها وناسخها ومنسوخها ومحکمها ومتشـابهها ودعـا االله لـی ان یعلمنی فهمها وحفظها فلم انس منهحرفاًواحداً«، دراینباره ر.ک: بابایی، ۱۳۸۱، ج۱، ص.(۴۸-۳۰

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.