مقاله کارآمدی روایات در کشف معارف اعتقادی دین


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله کارآمدی روایات در کشف معارف اعتقادی دین دارای ۱۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله کارآمدی روایات در کشف معارف اعتقادی دین  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله کارآمدی روایات در کشف معارف اعتقادی دین،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله کارآمدی روایات در کشف معارف اعتقادی دین :

مقدمه

یکی از چالشهایی که در مباحث اعتقادی از جملـه خداشناسـی بـا آن روبـهروییم، ایـن اسـت کـه آیـا استنباط مسائل هستیشناسانه بهویژه مسائل بنیـادین آن، از طریـق ظـواهر آیـات و روایـات، امکانپـذیر است یا نه؟ اگر بگوییم چنین امکانی وجود دارد، آیا شرایطی در آن باید در نظر گرفته شود یـا نـه؟ ایـن بحث، از مسائل میانرشتهای است که هم در علم اصول۱ و هم در برخی کتب کلامی ۲ و هـم در مقدمـه یا مدخل تفاسیر۳ مطرح شده است. همچنین مقالات پرشماری در این زمینه نگاشـته شـده کـه ازجملـه آنها میتوان به مقاله ارزشمند »کاربرد حدیث در تفسیر و معارف«، نوشته اسـتاد آملـی لاریجـانی اشـاره کرد. البته این بحث اساسی دارای ابعاد مختلفی است که تـدقیق در آنهـا، نیازمنـد تأمـل فـراوان اسـت و پرداختن به همه آنها در راستای موضوع این مقاله نیسـت. در ایـن مقالـه ادلـه موافقـان و مخالفـان را بـا تفصیل بیشتری نسبت به مقالات پیشین بیان و تحلیل میکنیم.

همانگونه که میدانیم، در استنباط احکام ناظر به عمل از روایـات معصـومین سـه مسـئله را بایـد بررسی کرد:

.۱ صدور: از حیث صدور، روایات را میتوان به دو دسته تقسـیم کـرد: یکـی خبـر متـواتر کـه بهسبب تواترش یقین به صدورش داریم. البته یقین به صدور این دسته، یقین منطقی نیسـت، بلکـه یقین عقلایی است که هرچند احتمال مخالفتش با واقـع هسـت، عقـلا بـه چنـین احتمـالی توجـه نمیکنند . دسته دیگر، خبری است که متواتر نیست و از همین رو گمان به صـدورش از معصـوم داریم و به این خبر اصطلاحاً »خبر واحد« گویند.۴ بحثی که در علم اصول، با عنوان »حجیـت خبـر

واحد« ارائه میشود، در همین دسته از اخبار است و محـور آن، احـراز صـدورش از معصـومین است؛ وگرنه در دو دسته پیشین، نیازی به دلیل برای اثبات حجیتش نداریم. در این مقاله ما در پـی اثبات حجیت خبر واحد نیستیم، بلکه آن را به کتب اصول فقـه وامـینهیم۵ و میپـذیریم کـه خبـر واحد، بدون قرینه نیز در فروع فقهی حجت است؛

.۲ جهت صدور: مراد از جهت صدور آن است که بررسی کنیم آیا روایت در مقـام بیـان حکـم واقعی خداست یا نه؟ زیرا احتمال دارد که روایتی از معصوم صادر شده باشد، ولی نـه بـرای بیـان حکم واقعی، بلکه مثلاً امام به دلیل تقیه۶ یا توریه۷ و; آن روایت را بیان کرده است. بنابراین در بحث درباره هر روایت، احراز عدم تقیه و دیگر جهات صدور بایسته است که گاه به صورت قطعی احراز

میشود و گاه با اصول عقلایی یا اصول عملیه، دلیلی بر جهت صدور آن اقامه میگردد؛۸

کارآمدی روایات در کشف معارف اعتقادی دین ۹۴

.۳ دلالت: پس از احراز صدور روایت از معصوم و احراز صدورش برای بیان حکـم واقعـی، نوبـت به بحث دلالی روایت میرسد؛ یعنی بحث در باب اینکه آیا آن روایت، حکم مورد ادعا را ثابـت میکنـد یا نه؟ روایات از این جهت به دو دسته تقسیم میشوند: الف) روایاتی که نـص در مقصودشـان هسـتند. دلالت این قسم، بهسبب یقینی بودنش، حجت است و نیازی به اثبات حجیـت نـدارد؛ ب) روایـاتی کـه دلالت آنها در حد ظهور است؛ یعنی این احتمال وجود دارد که مراد گوینده، غیر از آن چیزی باشـد کـه روایت در آن ظاهر است. حجیت قسم دوم، نیاز به دلیل دارد؛ چون دلالـت ایـن قسـم، بـیش از »ظـن« نیست و اصل اولی، عدم حجیت ظن است که برای خروج از ایـن اصـل اولـی، نیـاز بـه دلیـل خـاص داریم.۹ البته به نظر میرسد حجیت ظواهر، علاوه بر استنباط حکم فقهی، برای کشف واقـع نیـز کفایـت میکند؛ همانگونه کـه فیلسـوفان بـر حسـب محـاورات عرفـی، مقصـود خـود را بیـان میکننـد، ائمـه معصومین نیز همین شیوه را داشتهاند. بنابراین همانگونه که در کشف نظر حقیقی فیلسـوف بـه ظـاهر حرف او میتوان استناد کرد، به ظاهر سخن امام نیز برای کشف نظـر حقیقـی او میتـوان اسـتناد کـرد (لاریجانی، ۱۳۸۱، ص.(۱۵۶-۱۵۵

همانطور که اشاره کردیم، احراز شرایط یادشده در روایت برای اسـتنباط حکـم فقهـی از آن بسـنده است؛ اما برای کشف واقعیت چه؟ پاسخ منفی است. در این مقام با مشکلات دیگری هم روبهروییم کـه باید برای حل آنها چارهای اندیشید.

۱. مشکل کشف واقعیات از ظاهر متون دینی

بحث ما در این مقاله فقط در اینباره است که بدانیم آیا راهـی وجـود دارد کـه از طریـق احادیـث، نظـر حقیقی معصومین درباره واقعیات خارجی را کشف کنم؟ی مثلاً چگونه میتوان فهمید که معصـومین معاد را جسمانی میدانند یا روحانی؟ نفس را مجرد میدانند یا مادی؟ آیا برای انسان یک نفـس قایلانـد یا نفوس پرشمار؟ نفس را حادث به حدوث بدن میدانند یا نه؟

ازآنجاکه در عقاید، جزم و باور قلبی مطلوب است، بهسادگی نمیتوان به خبر اسـتناد کـرد؛ هرچنـد در مسائل فقهی میتوان طبق این خبرها عمل کرد. بنابراین برای تمسک بـه خبـر در عقایـد، عـلاوه بـر اینکه باید از ناحیه سند، اطمینان به صدور از ناحیه معصومین داشته باشیم، از جهت صـدور نیـز بایـد بدانیم که روایت از روی تقیه یا توریه و; صادر نشده است؛ و نیز از ناحیه دلالت، بایسـته اسـت بـدانیم که خبر یا نص است یا اگر ظهور است، قرینهای بر خلاف آن نداشته باشیم. به هر صـورت در مـواردی

۰۵ ، سال هفتم، شماره اول، پیاپی ۳۱، بهار و تابستان ۳۹۳۱

که احتمال تقیه، توریه و مانند آن را میدهیم باید دقت بیشـتری بـه خـرج دهـیم؛ زیـرا اینگونـه مـوارد موجب میشوند که بـهآسـانی نتـوان بـه مضـمون خبـر اعتمـاد کـرد. بنـابراین هرچنـد ظـاهر روایـات معصومین را باید اخذ کرد، بسنده کردن به آن کافی نیست؛ بلکه در اعتقادات با قرانی لبّـی کـه قـراین عقلیاند، باید تحلیل و بررسی کرد.

دلیل این حساسیت در امور اعتقادی هم آن است که در اینجا، بحث نظر و عقیده و مطابقت آن با واقع است، نه عمل، و تا هنگامی که برای شخص، قطع حاصل نشود، به صرف مفاد خبـر، واقـع برای او کشف شود؛نمی چون حجیت چه به معنای معذّریت و منجّزیت باشـد (خراسـانی، ۱۴۲۸، ج۲، ص(۲۸۹ و چه به معنای آنچه معتبر است و در مقابل مولا احتجاجپذیر اسـت (امـام خمینـی، ۱۳۶۷، ج۲، ص۸۴ )، به مقام عمل مرتبط است، نه بـه مقـام نظـر و عقیـده. همانگونـه کـه علامـه طباطبایی نیز گفته: »در مقام نظر، به دنبال کشف واقعیت از قول معصوم هستیم و نمیتوان گفـت که این را واقع، اعتبار کن و با اعتبار و فرض نمیتوان امری را که کاشف از واقع نیست، کاشف از واقع قرار داد« (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۱۰، ص.(۳۵۱

پس ادله نقلید باسنداًی و دلالتاً در حد یقین باشند تا برای اعتقادات، بتوان به آنها تمسک کـرد؛ چـه این دلیل، ظاهر یک آیه قرآن باشد و چه خبر واحد یا متواتر باشد؛ زیرا در آیات قـرآن و اخبـار متـواتر، یقین به صدور داریم؛ ولی از جهت دلالت، اینها همیشه نص و یقینآور نیسـتند، بلکـه در بیشـتر مـوارد، ظاهر و ظنیاند. در تمسک به ظواهر نیز باید نخست به دنبال قرینهلبّی ۱۰ گشت و به صرف یافتن ظـاهر نمیتوان به نظر معصوم پی برد. پس اگر قرنهی لبّی، متصل یعنی قرینه عقلی بدیهی یا در حکـم بـدیهی باشد، مانند ضروریهای دین، دلیل ظاهری را از ظاهرش برمیگردانـد؛ ولـی اگـر قرینـه عقلـی، نظـری باشد، باید بررسی شود و اگر یقینی شود، معنای ظاهری را تغییر میدهد (نقل از آیهاالله جـوادی آملـی، از کتاب: علی مروارید، ۱۳۸۱، ص.(۱۹

البته بحث عدم اعتبار ظن در عقاید، درباره حاضران در عصر حضور ائمه نیـز مطـرح اسـت؛ زیرا اولاً در موارد بسیاری، خود شخص، روایت را از معصوم نمیشنیده است بلکه دیگـران بـرای او نقل میکردهاند؛ پس یقین به صدور نمییافته؛ و ثانیاً همان شخصی هم که بـه گونـه مسـتقیم از معصوم ، مطلبی را میشنید، باید نسبت به جهت صدور کلام و دلالتش قطـع حاصـل میکـرد تـا
بتواند در عقاید خود بدان تمسک کند.

به نظر میرسد که فهم نظر معصوم درباره واقعیات خارجی با چندین دشواری روبهروست:

.۱ اختلاف سطح روایات: ائمه به حسب اختلاف درجه فهم افراد، مطالب و حقایق را متفـاوت ارائـه

کارآمدی روایات در کشف معارف اعتقادی دین ۱۵

میکردند؛ زیرا خود ائمه فرمودهاند که ما به میزان فهم مخاطب، نظر داریم و از همین جهت، طبـق نقـل، امام صادق فرموده است:ماکلّم»العبادَرسولُبکُنْهِاالله عقلِهِ قط وقـال: قـال رسـول االله: إنّـا معاشـر مِرناالأنبأنیاءاُنُکلـمَ النـاسَ علـی قـدر عقـولهم« (کلینـی، ۱۳۶۵، ج۱، ص۲۳، ح.(۱۵ همـین، موجـب میشود که اگر در مطالب عمیق هستیشناسـانه، مخاطـب حضـرت از فهـم کمتـری برخـوردار اسـت، حضرت هم در پاسخ، سطح عمیق مطلب را وانهاده، بـه انـدازه درک او پاسـخ دهنـد. دو نمونـه از ایـن

اختلاف سطح روایات را بررسی میکنیم:

الف) درباره اینکه آیا خدای سبحان، قدرت دارد عـالم را در یـک تخممـرغ جـای دهـد، بـدون اینکه تخممرغ بزرگ شود و عالم کوچک، از حضرات معصومین بارها پرسیده شده و ایشان هـر بار پاسخی متفاوت دادهاند. درحالیکه پرسشی واحد مطرح شده است، ایشان هر بـار، متناسـب بـا سطح فهم و درک مخاطب پاسخ گفتهاند. در جایی که مخاطب، از عوام است و توان فهـم مطالـب عمیق فلسفی را ندارد، پاسخ دادهاند که خدا چنین قدرتی دارد و در چشم تو کـه از تخممـرغ هـم کوچکتر است، تمام عالم را قرار داده است. همانگونه که واضح است، این پاسخی کـاملاً اقنـاعی و در حد فهم مخاطب است؛ اما در جایی دیگر، امیرالمؤمنین در پاسخ به شخصی که تـوان درک بهتری داشت، میفرماید: »خدا عاجز نیست، ولی آنچه تو میگویی امکان تحقـق نـدارد« (صـدوق، ۱۳۹۸، باب القدره، ص۱۲۳-۱۲۲، ح۱، ص۱۳۰، ح۹ـ(۱۱؛

ب) در بحث توحدِی حضرت حق نیز پرسیده و ایشان هر بـار متناسـب بـا فهـم مخاطـب پاسـخی دادهاند. در جایی امام رضا میفرماید: »توحید همان است که شما ]مسلمانان[ به آن ]پایبنـد[ هسـتید« و در جای دیگر امام صادق در جواب هشامبنسالم چنان مباحـث توحیـدی ژرفـی را بیـان میکنـد کـه هشام میگوید »وقتی از نزد حضرت رفتم، داناترین افراد به ]حقیقت[ توحید بودم۱۱«

۲ نقل معنا: آیات قرآن از آغاز نزول تا کنون بهسبب اهتمام رسول اکرم و ائمه هـدی بـه کتابـت

و حفظ آن توسط جمع بسیاری از مسلمانان، بدون هـیچ تغییـری گـزارش شـده اسـت؛ امـا آیـا دربـاره احادیث پیامبر اکرم و امامان معصوم نیز چنین اتفاقی تکرار شده است؟ شکی نیست که نقل روایـات

با همان الفاظی کـه از معصـومین شـنیده میشـد، هـم زیبـایی بیشـتری داشـت و هـم دسـتور اولیـه معصومین بوده است.۱۲ هرچند اهتمام به نقل روایات به عین الفاظ، مهم و رافع بسـیاری از مشـکلات است، با وجود این، میتوان ادعا کرد که گریزی از جواز نقل معنا نبوده است و اصرار به نقل عین الفـاظ معصومین بدون هیچ تغییر، سبب از دست رفتن بخش فراوانی از سخنان آن بزرگواران میشده اسـت؛

۲۵ ، سال هفتم، شماره اول، پیاپی ۳۱، بهار و تابستان ۳۹۳۱

زیرا بیشتر اصحاب پیامبر اکرم قدرت نوشتن و ثبت کلمات ایشان را نداشتند. بـهعلاوه انتقـال معـارف در محیط عادی زندگی صورت میپذیرفته و نه در کلاس درس. همچنین حجـم سـخنان و آموزههـای آن بزرگواران، به حدی گسترده بود که انتظار نقل عین الفاظ توسط راویان، ناصحیح مینمود.
البته این وضعیت تا حدی در زمان امام باقر و امام صادق بهبود یافت و بسـیاری از اصـحاب ایـن دو امام همام، به اهمیت نقل عین الفاظ امام پی بردند و در کتابت عین الفاظ میکوشـیدند؛ ماننـد زراره و ابوبصیر. زراره همیشه لوحی همراه خود داشت تا به نگارش عین الفاظ امام بپـردازد و ابوبصـیر هـم که نابنای بود، معمولاً کاتبی به همراه خود میآورد (طباطبایی، ۱۳۹۰، ص.(۳۹۰

با وجود این، در همین عصر نیز برای سهولت نقل حدیث و ترویج و همگانی شدن آن، وقتـی راویان احادیث از ائمه ، اجازه نقل معنا را میگرفتند، آن بزرگواران، نقل معنا را مشروط بـه عـدم تغییــر در آن، اجــازه میفرمودنــد (مجلســی، ۱۴۰۳، ج۲، ص۱۶۱؛ فاضــل هنــدی، ۱۴۰۹، ج۱۰، ص۲۳۲و.(۲۳۶ برای نمونه محمدبنمسلم در روایتی از امام صادق میپرسد: »من از شما حـدیثی را میشنوم، آنگاه آن را کم یا زیاد میکنم ]این کار من چه حکمی دارد[؟.« حضرت پاسخ میدهد: »اگر ]با کم یا زیاد کردن الفاظ[ معانی را حفظ کنـی، اشـکالی نـدارد« (کلینـی، ۱۳۶۵، ج۱، ص۵۱، ح.(۲ بر همین اساس، راویان حدیث، فهم خود را از کلام امام نقل میکردنـد و خـود را بـه نقـل عین عبارات معصومین موظف نمیدیدند.۱۳
همین امر موجب شده تعابیر احادیث همانند قرآن، متقن و قابل استناد به تکتک الفاظ و هیئت آنها نباشد و نتوان به صرف دیدن یک تعبیر در روایتی، یقین به صدور آن مطلب از معصوم پیـدا کرد و چهبسا برداشت راوی از سخن معصوم چنین بوده اسـت و حضـرت واقعـاً چنـین مـرادی نداشته و راوی به خطا رفته باشد (بروجردی، ۱۴۱۶، ص۳۱ )؛ بهویژه در مطالب عمیق اعتقادی کـه میزان معرفت راوی نیز در درک عمق و ژرفای مطلب مؤثر بوده و گاه امکان داشته که پایین بـودن سطح معرفت راوی موجب شود که عمق مطلب را درک نکند و با نقل معنا نتوانـد ژرفـای مطلـب مورد نظر حضرت را انتقال دهد. البته در کلام معصومین هـم بـه ایـن تفـاوت معرفـت راویـان، تصریح شده است. برای نمونه طبق نقلی، امام سجاد در مقایسـه ابـوذر و سـلمان چنـین فرمـوده است: »اگر ابوذر از آنچه در قلب سلمان میگذشت باخبر بود، هر آینه او را میکشت۱۴«

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.