مقاله ارزیابی و نقد مغالطههای موجود در حوزههای هنر، معماری و شهرسازی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله ارزیابی و نقد مغالطههای موجود در حوزههای هنر، معماری و شهرسازی دارای ۲۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ارزیابی و نقد مغالطههای موجود در حوزههای هنر، معماری و شهرسازی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ارزیابی و نقد مغالطههای موجود در حوزههای هنر، معماری و شهرسازی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ارزیابی و نقد مغالطههای موجود در حوزههای هنر، معماری و شهرسازی :

مقدمه

متأسفانه امروزه مغالطههایی شبههناک میان بعضی از دانشگاهیان و دانشجویان پدید آمده که برخی از دالیل آنها بدین قرار است: رویکردهای مادی به جهان هستی و گرایشات نسبیگرا، کثرتگرایی و شکاکیت در حوزه معرفتشناسی و حیوانپنداری آدم در علوم انسانی و غفلت از بعد فطرت نوعی انسان و نفوس عقالنی و روحانی او و نفوذ این دیدگاهها در اندیشه بیشتر شبه روشنفکران غربزده و مقلد.

رمزگشایی از مغالطههای رایج و گمراهکننده، جزیی از بدیهیات فرهنگ اسالمی است اما به دلیل تبلیغات وسیع رسانهای غرب، پاسخ به آنها در شرایط فعلی الزم و ضروری است.

مغالطه در مقاله پیشرو به مفهوم طرح تضاد بین دو موضوع است که در صورت بیتوجهی مخاطب، هر دو پاسخ مثبت یا منفی آن نیز، غلط اندر غلط خواهد بود. زیرا پرسشگر، مخاطب را دربرابر دو سؤال آری یا نه قرار میدهد که هر دوی آنها غلط است.

اگر مخاطب فریب خورده و تسلیم شود، با پاسخ غلط اندر غلط خود، دچار جهل مرکب میگردد. اما اگر مخاطب هوشیار و آگاه باشد، با تبیین و تحلیل سؤال طرحشده، پاسخهای شایسته و صحیحی ارائه خواهد نمود. برای نمونه، در پژوهش حاضر چند مغالطه رایج که در جامعه ما حتی بین شبه روشنفکران و برخی استادان دانشگاهی نیز رایج شده است، مبتنیبر فرهنگ اسالمی تشریح و ارزیابی خواهد شد.

پیشینه پژوهش

با توجه به ماهیت استداللی و تحلیلی پژوهش حاضر، پیشینه آن در خالل مباحث استداللی بیان شده است.

روش پژوهش

مقاله حاضر انکشافی بوده و روش تحقیق آن مبتنیبر منابع اصلی شناخت از دیدگاه اسالم، عقل و نقل، و بهرهگیری از روشهای تفسیری و استدالل منطقی است.

تضاد بین علم و دین

در طرح این مغالطه، گوینده بدون تعریف مشخصی از علم و دین، مخاطب را بین دو پاسخ آری یا خیر قرار میدهد.۱ در حالی که از اساس، طرح این نوع سؤال غلط است.
پرسش اول: باید پرسید، علم با چه مفهومی؟ علوم تجربی، فلسفی و ریاضی، علوم عرفانی یا هر نوع پیش فرض توهمی و متعصبانه؟ بین مکاتب موجود معرفتشناسی و شناختشناسی از بعد ابزار شناخت، شیوههای شناخت و منابع و مبانی شناخت، بیشتر اختالف نظر و تضاد بسیار وجود دارد. بنابراین نخست

باید تعریف مشترکی از علم و معرفت صادق و حقیقی ارائه شود تا بتوان به بحث وارد شد.

پرسش دوم: منظور از دین کدام دین است؛ هزارها دین به عنوان مکاتب فکری و اعتقادی که دارای نظریههای بسیار متناقض فکری و عملی در حوزههای هستیشناسی و انسانشناسی هستند، در جهان وجود دارد که همواره تکثیر میشوند. دستکم از منظر اسالمی یک طبقهبندی سه گانه از ادیان وجود دارد: ادیان غیر توحیدی یا کافرانه و مشرکانه، ادیان توحیدی تحریفشده

و دین توحیدی اسالم. حتی در حدیثی منقول از پیامبر اکرم

)ص( درباره دین اسالم چنین بیان شده است: «مسلمانان در آخر الزمان به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند و فقط یک فرقه آن به حق است۲» )سلیم بن قیس الهاللی، :۱۴۱۳ ۶۰۵(. با توجه به دو نکته بیانشده، در پاسخ نهائی میتوان گفت، از منظر اسالمی «آنچه علمی است، عقالنی است و آنچه عقالنی است اسالمی است(۳»خسروپناه، )۳۱ :۱۳۸۵ و اسالم به وسیله دو منبع عقل و نقل، نظریات خود را با روش تفسیری و استدالل منطقی اثبات میکند )جوادی آملی، .)۷۵-۷۳ :۱۳۸۶ بنابراین در پاسخ مغالطه تضاد بین علم و دین باید گفت، دین اسالم نه تنها با علم تضادی ندارد بلکه به کمک دو منبع عقل

و نقل، علم ناب و خطاناپذیر را تبیین، اثبات و تأیید مینماید )جدول .)۱ زیرا دستاوردهای علوم تجربی با استقرای عقلی اثبات میگردد و تا نقض نشده علمی است. مباحث منطقی نیز از طریق استداللهای عقالنی اثبات میشود زیرا عقل نیز از منابع دینی است. راه حل موارد اختالف ظاهری بین عقل و نقل هم توسط منابع اسالمی تبیین و تشریح شده است )همان(.

تضاد بین سنتگرائی۴و تجددگرائی۵

پرسش اول: نخست باید پرسید سنت به چه مفهومی مطرح میشود
اگر سنت به مفهوم دیدگاه نظری گذشتگان است، اول اینکه، گذشتگان هزارها دیدگاه نظری متفاوت و متعارض دارند، منظور کدام دیدگاه است. دوم اینکه، دیدگاههای نظری مشمول صحیح یا ناصحیح، حق یا باطل و عالمانه یا جاهالنه هستند و اصوالً مسئله قدیم یا جدید مطرح نیست. همین مطلب درباره تجددگرائی نیز قابل طرح است. یعنی تجدد اگر به مفهوم دیدگاههای نظری است، اصل جدیدبودن، ارزشی ایجاد نمینماید. باید دید که نظریات جدید، نسبت به نظریات قدیم، عالمانهتر و حقیقیتر است یا برعکس. در بعد نظری باید حقیقتمدار بود و قدیم و جدید مطرح نیست.

اگر سنت به مفهوم گزارههای عملی و احکام باید و نباید، تعبیر شود، از منظر اسالمی انسان ذاتاً دارای دو فرمانده

درونی است: یکی نفس حیوانی که ذاتاً به زشتی )شهوت و غضب(۶ و زیادهخواهی و شرّ )فساد و خونریزی(۷ امر میکند
و اشباعناپذیر است. نفس عقالنی و روحانی که وجدان نیز خوانده میشود و به زیبائی، خیر و عدالت امر مینماید و از شرّ و زشتی و جهل نهی میکند. بنابراین در بعد عملی، باید عدالتمدار بود و قدیم و جدید جایگاهی ندارند.

گزارههای عملی و بایدها و نبایدها وابسته به بنیانهای هستیشناسی و انسانشناسی مکاتب مختلف فلسفی و اعتقادی هستند و امکان تبیین و ارزیابی دارند. همچنین، بدون زیربنای انسانشناسی و تبیین جهت و غایت سعادت و کمال انسانی، نمیتوان جایگاه عدالت یعنی قراردادن هر چیزی در محل مناسب و شایسته آن۸ و نقطه مقابل آن یعنی بیعدالتی را تعیین و مشخص نمود.

اگر سنت به مفهوم روشها و شیوههای عملی )سبکهای هنری( برای تحقق ایدهآلها در فرایندهای انسانی و عالم خارج
و طبیعت دانسته شود، باید گفت سبکهای هنری، حالتی بینابینی )برزخی( دارند. از طرفی سبکها باید متضمن تجلی ایدهها و ایدهآلهای فرازمانی و فرامکانی و هنرمندان باشند
و از طرفی دیگر، کالبد آنها باید متناسب با مجموع شرایط زمانی و مکانی در عالم طبیعت تحقق یابد. این شرایط بسیار متنوع بوده و شامل شرایط هنرمند، کارفرما، نوع عملکرد ساختمان، مجموع شرایط اجتماعی، اقتصادی، اجرائی، اداری، قانونی، محیطی و ; است.

بنابراین فقط میتوان از تجربیات تاریخی و سبکهای گذشته بهرهبرداری کرد و الهام گرفت. بااینهمه، قطعاً از بسیاری جهات باید شیوه عمل و سبک هنرمند مبتنیبر مفاهیم ثابت نظری و رعایت احکام عملی، متناسب با مجموع شرایط زمانی و مکانی اجتهاد و ابداع شود. در اینباره، اسالم )مکتب تشیع( اصول دهگانهای را مطرح نموده است )مطهرى، .)۱۶۱ : ۱۳۷۸

اصول )قواعد( دهگانه اجتهاد در تشیع در جهت اجتهاد حرفهای مبتنیبر مفاهیم ثابت نظری و احکام اولیه برای اتخاذ روشهای مناسب عصری و آفرینش آثار بدیع و اصیل، بدین شرح است:

۱ مالزمه عقل و شرع؛ ابزار اجتهاد، عقل است و احکام عقلی همان احکام شرعی است. .۲ بقای اصول؛ اصول نظری
و عملی بیانشده ازسوی سنت نبوی برخاسته از فطرت که بیزمان هستند. .۳ تفریع؛ فروع و جزئیات همچون روشها، صورتها و مواد کالبدی. در پرتو اصول ثابت با تفریع عقلی میتوان آنها را استنتاج و اجتهاد نمود. .۴ نسبیت؛ فروع همچون روشها، صورتها و مواد کالبدی. براساس مقتضیات

زمان و مکان، کامالً نسبی هستند. .۵ جامعیت و وسطیت )عدالت(؛ فروع همچون روشها، صورتها و مواد کالبدی. باید همه جوانب و ساحات مختلف انسانی و مجموع شرایط زمانی و مکانی را درنظر بگیرند. .۶ اولویت؛ فروع همچون روشها، صورتها و مواد کالبدی. باید با توجه کامل به اولویتها و مصلحتها شکل بگیرند؛ با توجه به مجموعه حقوقها و مصلحتها. .۷ قاعده هماهنگی با قوانین حاکم؛ فروع همچون روشها، صورتها و مواد کالبدی. نباید معارض با قوانین حاکم و اصولی که حق وتو دارند باشند. مانند اصل الضرر و الضرار در اسالم. .۸ حوزههای آزاد؛ فروع همچون روشها، صورتها و مواد. نباید حوزههایی را که خداوند انسان را آزاد گذاشته محدود کنند )احکام مباح(. .۹ احکام خمسه تکلیفیه؛ فروع همچون روشها، صورتها و مواد کالبدی. باید در اجرا براساس احکام خمسه، حالل و مستحب و مباح و مکروه و حرام، تعیین اولویت و ضرورت کنند..۱۰ احکام ثانویه و حکومتی؛ فروع همچون روشها، صورتها و مواد کالبدی. حتی اصول اولیه میتوانند با نظر و اختیار ولی فقیه بطور موقت۱ تغییر کنند، با توجه به مجموع شرایط اضطراری و مصلحتی.

مبتنیبر این اصول، هنرمندان خواهند توانست با حفظ اصول ثابت، مجموع شرایط زمانی و مکانی را در نظر داشته باشند و عمالً ایدهآلیسم را با رئالیسم جمع کنند )همان(.

اگر سنت به مفهوم کالبد آثار و مواد و صورتهای موجود آنها تصور شود، باید گفت مفاهیم نظری و احکام عملی با توجه به مجموع شرایط زمانی و مکانی میتوانند در میلیاردها مواد و صورتها و فنآوریهای جدید به صورت نسبی تجلی یابند. مثال بارز آن، نوع خلقت انسانهاست. خداوند با حفظ هویت و ساختار کلی اندام انسانها، هیچ دو انسانی را کامالً مشابه یکدیگر خلق نکرده است. بنابراین، میتوان با حفظ هویتها و اصول ثابت میلیاردها کالبد متنوع و بدیع خلق کرد.

البته عناصر نیمه تجریدی همچون نوع ایدههای هندسی، فضائی، نمادها و آرایهها بر حسب نوع عملکرد، دارای جهتگیریهای نسبی و اصولی فرازمانی و فرامکانی هستند که در بخش دیگری، بررسی خواهند شد.

پرسش دوم: درباره تجددگرایی و نوگرایی نیز با توجه به مطالب مطرحشده باید گفت:
اگر تجدد به مفهوم دیدگاههای جدید نظری است، اصل نوگرائی، چیزی را مشخص نمیکند بلکه باید دیدگاه نظری گذشتگان را ارزیابی و با استداللهای عقالنی یا وحیانی نقد کرد. آنگاه نظریه صحیح را پیش نهاد و اثبات کرد. نوبودن یا نونبودن یک نظریه چیزی را ثابت نمی کند. به خصوص درباره مکتب اسالم که مکتبی وحیانی است وکتاب قرآن آن

ایران معماری و مرمت پژوهشی -علمی دوفصلنامه ۱۳۹۳ زمستان و پائیز هشتم، شماره چهارم، سال

۹۷

حوزههای در نقد و ارزیابی
شهرسازی و معماری هنر، موجود مغالطههای

۹۸

نیز تحریفنشده بوده و منابع اصیل آن خطاناپذیر اعالم شده است. ازآنجا که حکمت نظری اسالم بسیار عمیق بوده و دارای وجوه و الیههای چند بعدی است، فقط میتوان مبتنیبر منابع اصیل آن، برداشتها و تفسیرهای متنوعی داشت.

اگر تجدد به مفهوم تجدید نظر در احکام عملی است، از منظر اسالمی، احکام عملی پنج گانه اسالمی، فرازمانی و فرامکانی است. این احکام تنها در شرایط اضطراری و مصلحتی با حکم حاکم شرع، به صورت موقتی و محدود، تا رفع اضطرار

و مصلحت میتوانند به احکام ثانویه تبدیل شود. البته مدیران

و تصمیمگیران در سطوح مختلف فردی و اجتماعی، بر حسب اختیارات قانونی و شرعی خود، میتوانند دست به اجتهاد و تصمیمگیری بزنند.

درباره تجددگرائی به مفهوم روشهای عملی و سبکهای هنری و ابداع شاکلههای جدید از بعد مواد، صورتها و فنآوریها
و ; برای تبیین مفهوم سنت بحث شد. اکنون با حفظ هویتها و اصول ثابت میتوان میلیاردها کالبد متنوع، اجتهاد و خلق کرد. نتایج مربوط به مغالطه یادشده در جدول ۲ آورده شده است.
تضاد بین اسالم و آثار مسلمانان همچون معماری و شهرسازی
یکی از مغالطههایی که در سطوح عمومی و درعین حال دانشگاهی و حوزوی رایج و به موضعگیریهای موافق و مخالف ناشایستی منجر شده است، موضوع نسبتدادن یا نسبتندادن اسالم به مسلمانان و آثار تمدن دوران اسالمی ازجمله معماری و شهرسازی آن است. برخی از استادان نیز، بدون تبیین و تحلیل علمی و منطقی موضوع، در مقاالت، سخنرانیها، و تدریس و تحقیق خود بدون تحلیلی منطقی به این مغالطه دامن میزنند. یکی از مهمترین عوامل در مقاومت منفی تعدادی از استادان با مقوله بسیار مهم تحول و ارتقای علوم انسانی و اصالح سرفصل دروس برای اسالمی و بومیکردن آن، همین مغالطه است.

اهمیت و ضرورت تبیین این مغالطه، آنجا آشکار میشود که مهمترین هدف اجتماعی و تاریخی انقالب اسالمی ایران، ایجاد تمدنی اسالمی و الگوسازی این تمدن برای جهان بشری بوده است.

بنابراین نفی نسبت اسالم با آثار تمدنی، نفی اهداف اجتماعی

و تاریخی مکتب اسالم، رویکردی است اسالمستیزانه و در خدمت فرهنگ لیبرال- سرمایهداری غرب و تبلیغ الئیسم

و سکوالریسم غربی. درعین حال، مشیت و قضا و قدر الهی بر سرتاسر نیات، اعمال و آثار ما احاطه وجودی دارد و ذرات خیر و شرّ آنها را تشخیص داده و جزا و پاداش میدهد. البته تعدادی از اسالمگرایان هم که نمیتوانند مفهوم اسالم را از

مفهوم مسلمانان و آثار آنان تفکیک کرده و اصول جداگانه

و روابط آنها را تحلیل نمایند، به دلیل حفظ حرمت اسالم، به این مغالطه دامن میزنند.

دربرابر، افرادی آثار تمدنی مسلمانان را که فرایندها و پدیدههایی انسانساز، جزئی، نسبی و اعتباری هستند، به صورت مطلق و مستقیم به مکتب الهی اسالم که فرایندی است با گزارههای کلی، حقیقی، خطاناپذیر، جامع و مانع و الهی، نسبت میدهند. این رویکرد نیز خطایی است آشکار که فرایند الهی را به فرایندی انسانی که نسبی و خطاپذیر است، نسبت میدهد. مسیحیان نیز در این دام گرفتار شدند

و دیدگاه فیلسوفان و دستاوردهای علوم تجربی را جزء متن دین قرار دادند که بعدها خطابودن آن اثبات شد.

به منظور تبیین و تشریح این مغالطه مشکلساز، به چند نکته اشاره میشود:

۱ در اولین مرحله باید سه مقوله متمایز؛ مکتب اسالم، مسلمانان و آثار مسلمانان را از هم جدا کرد. زیرا مکتب اسالم یعنی تبیین عالم و آدم آنگونه که هست و میتواند باشد از طریق وحی الهی که خطاناپذیر و جامع و مانع است و از طریق دو منبع: کالم الهی و سنت معصومین )سالم اهلل علیها(که در دو بعد حکمت نظری و حکمت عملی مطرح شده است. اما مسلمانان مانند سایر انسانها، موجوداتی هستند مرکب بالقوه، نسبی، متغیر و وابسته به مجموع شرایط زمانی و مکانی

و درعین حال بااراده و آزاد درجهت سیر و صیرورت مثبت یا منفی خود. آثار مسلمانان نیز ازآنجا که ایدهها و ایدهآلهای آنان را در پدیدارهای کامالً وابسته به مجموع شرایط زمانی و مکانی تجلی میدهد، بنابراین میتوان گفت به صورت مضاعف پدیدههایی هستند بالفعل، جزئی، نسبی، اعتباری و وابسته به مجموع شرایط زمانی و مکانی هنرمند و مجموع شرایط اجتماعی و زمانی و مکانی خلق اثر به خصوص مخاطبین اثر. نظر به آنچه بیان شد، نخست باید گفت نمیتوان اسالم را به صورت مطلق و مستقیم به مسلمانان و با ضریب دوی منفی، به آثار آنها نسبت داد )تصویر .)۱

۲ نکته مهم دیگر، رابطه طولی بین ایدهها و ایدهآلهای انسانها با اعمال، رفتار و آثار آنان است. بطور مختصر میتوان گفت جبراً و به صورت خودآگاه و ناخودآگاه، اعمال، رفتار و آثار انسانها، تجلی ایده و ایدهآلهای آنها، یعنی معرفتها۹ و نیات مثبت و منفی آنهاست )محدث نوری،۱۴۰۸۱،ج.)۹۰ :۱ بدین معنا که رابطهای طولی و جبری بین ادراکات معرفتی

و نیات و انگیزههای خیالی انسانها، با اعمال و آثار انسانها وجود دارد. برای درک این موضوع، میتوان گفت این ارتباط مبتنیبر روابط عوالم وجود است و مهمتر و کلیتر از آن براساس

رابطه خداوند است با عوالم وجود. این رابطه را حضرت علی )ع( تبیین این موضوع، با تعریف مفهوم تجلی، آیهای بودن

در فرازی از خطبه اول نهج البالغه چنین توصیف مینمایند:
هستی، تصور و تصدیق میشود.۱۰ بنابراین میتوان گفت،

«خداوند درون پدیدههاست و با آنها یکی نیست، خارج از
اگر انواع ادراکات انسان از خود و هستی )حسی، عقالنی،
آنها است و از آنها جدا نیست» )علی بن ابیطالب، ۱۳۸۸،
شهودی( که سرچشمه و منشاء فرایندهای انسان ی است،
ً منطبق با حقایق عالم هستی آنگونه که هست باشد و نیات

خطبه اول(. منکرین این رابطه، عمال نمیتوانند مفهوم توحید

یعنی کثرت در وحدت و وحدت در کثرت را در هستیشناسی
اختیاری انسان نیز خیرخواهانه و متقیانه باشد،۱۱ این بنیانِ
که بنیادیترین اعتقاد اسالمی است، استدالل و اثبات کنند.
انسانی، اسالمی است. همانطور که با ذکر شهادتین، انسانها

مرمت پژوهشی -علمی دوفصلنامه و پائیز هشتم، شماره چهارم، سال

مکتب اسلام
موضوعات (تبیین عالم و آدم)
(عالم تکوین و تشریع)

واقعیـتهایی حقیقی، الهی، خطاناپذیر، جامع و مانع از هـویــتهــای مـوجـود،

مبانی پدیدههای بالقوه و بالفعل و سرآمدهای مطلوب آنها

تصویر .۱ تفکیک مفهوم مکتب اسالم با مسلمانان و آثار آنها )نگارندگان(

جدول .۱ رمزگشائی از مغالطه، در طرح تضاد بین علم و دین

مسلمانان

(مجموع مسلمانان) (اهل تشیع و تسنن)

انســــانهـایی مختـار، بـا هویـتهـای بالفعل، بالقوه، مـتـکثر، متغییر، نســـبی، دارای نیـاتی مثبت یا منفی و وابسـته به مجموع شرایط زمانی و مکانی

آثار مسلمانان

(تمدن کشورهای مسلمان) (آثار هنری و معماری و شهرسازی)

آثار مســـلمانان پدیدههایی است متکثر، مختلف، نسبی، وابســته به مجموع شــرایط زمانی و مکانی و دارای ابعاد مثبت و منفی

ایران معماری و ۱۳۹۳ زمستان

۹۹

نوع مغالطه نکته اول نکته دوم
طرح تضاد بین کدام علم؟ کدام مکتب علمی؟ کدام دین؟ ادیان الهی و غیر
مکاتب علمی، بسیار متعدد و الهی، بسیار متعدد و اغلب
علم و دین ً متضاد هستند
بعضا متضاد هستند

جدول .۲ رمزگشایی از مغالطه در طرح تضاد بین سنتگرایی و تجددگرایی

رمزگشائی و پاسخ

در اسالم بین علوم حقیقی و دین توحیدی هیچ تضادی وجود ندارد. از منظر اسالمی، آنچه علمی است، عقالنی است و عقل در کنار نقل از منابع معرفت اسالمی است

)نگارندگان(

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.