بررسی سرگذشت و احوال مولوی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 بررسی سرگذشت و احوال مولوی دارای ۱۰۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی سرگذشت و احوال مولوی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز بررسی سرگذشت و احوال مولوی۲ ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی بررسی سرگذشت و احوال مولوی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن بررسی سرگذشت و احوال مولوی :

بررسی سرگذشت و احوال مولوی

شرگذشت و احوال مولوی

جلال الدین محمد فرزند بهاء الدین محمد معروف به «بهاء الدین ولد» و ملقب به «سلطان العلما» فرزند حسین بلخی، این خانواده پدر بر پدر ازمردم خراسان قدیم ساکن ناحیه ی بلخ بوده اند و به نسبت بلخی و خراسانی شهرت داشته اند؛ اما شهرت مولوی به «مولانای رومی» و «مولای روم» بعد از آنست که از بلخ مهاجرت کرده و در شهر «قونیه» موطن برگزیده اند که از بلاد معروف آناتولی و آسیای صغیر و ترکیه ی فعلی است و آن را در قدیم کشور «روم» می گفتند؛ به طوری که نگارنده تبع کرده ام این شهرت از اوایل قرن ششم هجری به بعد است. برای اینکه من درمؤلفات نیمه‌ی اول این قرن دیده ام که ازمولوی به عنوان «مولانای روم» اسم برده و اشعاری نقل کرده اند؛ برای کسانی که سرگذشت مولوی را از روی کتاب ها خوانده اند هم این نکته تازگی دارد، زیرا تاکنون دیده نشده کسی متعرض باشد از این که چه تاریخ مولوی را به عنوان «مولانای روم» یا «ملای رومی ها» خوانده اند.

ولادت مولوی در بلخ روز یکشنبه ششم ربیع الاول سنه ۶۰۴ و وفاتش در قونیه هم در روز یکشنبه پنجم جمادی الاخر سال ۶۷۲ هجری قمری است. همان سال که نابغه‌ی فلسفه‌ی ریاضی خواجه نصیر الدین طوسی و برخی بزرگ مردان دیگر فوت شده اند. مدت عمر مولانا جلال الدین به حساب شمسی ۶۶سال و به حساب قمری ۶۸ سال و ۸۹ روز یعنی سه ماه و یک روز کم بود.

پدرش بهاء الدین ولد با خانواده به قصد زیارت کعبه‌ی معظمه و انجام عمل حج درحدود سال ۶۱۶ که گیراگیر حمله ی مغول به ایران است ازبلخ مسافرت کرد. درحقیقت سبب عمده‌ی این مسافرت یا مهاجرت رنجشی بودکه در باطن از سلطان محمد خوارزمشاه داشت، خواه باعث مسافرتش، گزاردن مناسک حج و خواه و رنجش از سلطان محمد باشد، این ها همه علل و اسباب ظاهری بود و حقیقت امراراده ی حج بود که می خواست آن نهال الهی یعنی وجود مولوی را که درآن وقت حدود سیزده ساله بود از آن آفت خانمانسوز هجوم شوم مغول محفوظ نگاه بدارد و او را در سرزمینی دو از فتتنه پرورش دهد تا همچون درختی بارآور، سایه بر سر مشرق و مغرب عالم افکند.

این سبب ها برنظر ها پرده هاست

که نه هر دیدار صنعش را سزاست

از مسبب می رسد هر خیر و شر

نیست اسباب و وسایط را اثر

از این ادبیات مولوی بر می آید که همه چیز در دید و قدرت آفریدگار بی همتاست و دلیلش برهیچ کس آشکار نیست. آری! حق نمی خواست که این چراغ فیض رحمانی درآن تندباد شیطانی خاموش شود و چشم جهان بشریت از انوار تابناک او بی نصیب بماند. خلاصه مولوی درآن وقت که حدود ۱۳ سال داشت همراه پدرو مادرش از بلخ سفر کرد. گفته اند که پدرش درعبور از نیشابور شیخ فریدالدین عطار نیشابوری معروف را که صاحب تذکره الاولیا و منظومه های منطق الطیر و اسرارنامه و مصیبت نامه است ملاقات کرد و شیخ عطار نسختی از «اسرارنامه»‌ی خود را بدو هدیه نمود و برای مولوی به فراست ایمانی، آتیه‌ی درخشانی را پیش بینی کرده و به پدر او گفت که این پسر راگرامی بدار، باشدکه نفس گرم او آتش، در سوختگان عالم زند.

«مقدمه»

ادبیات در هر شکل و قالبی که باشد، نمایشگر زندگی وبیان کننده‌ی ارزش ها و معیارها وویژگی هایی است که زندگی فردی و جمعی برمحور آنها می چرخد. نقد وبررسی و ارزیابی آثار ادبی نیز چنین است و نمی تواند بدور از آن ارزش ها و معیارها باشد و بی توجه از کنار آنها بگذرد. به عبارت دیگر نقد و بررسی آثار ادبی از دیدگاهی می توان درس زندگی نامید، باهمه‌ی گستردگی و تنوع و خصوصیات و مظاهر آن.

ادبیات از دو دیدگاه ما را با زندگی پیوند می‌دهد: از گذرگاه عاطفی، وقتی که آنرا می خوانیم، از گذرگاه خرد ورزی، وقتی که آنرا بررسی و نقد می کنیم؛ وقتی ما قطعه شعری را می خوانیم، عواطف و احساسات ما با عواطف و احساسات شاعر جنبه‌‌های مشترک پیدا می کند و با او هم سوئی روانی پیدا می کنیم، و یا وقتی سر‌گشتکی را در مطالعه می آوریم، به قول «آندره موروا» در حادثه‌ی کشاکش بزرگی قرارمی گیریم و لحظات زندگیمان با آن حادثه آمیختگی پیدا می کند؛ دراین موارد نفس و جان ما می تواند از اثر پذیری برکنار بماند. از جهت خردورزی نیز، اگر به درستی به تحلیل و نقد آثار ادبی بنشینیم و جنبه های مثبت و مفنی آنها را دریابیم، زندگی را مطرح ساخته ایم؛ مطالعه وبررسی آثار ادبی باید با بررسی جنبه های زبانی، هنری ومحتوایی همراه باشید، به این معنی که پس از حل دشواری های واژه ای و تعبیرها و اصطلاحات متن و اشاراتی که به تارخ و قصص و اساطیر ممکن است وجود داشته باشد، باید به بررسی ارزش هنری و سپس به تجزیه و تحلیل محتوای آن بپردازیم. اندیشه های والا و ارزشمند را باز نماییم و پندارهای سخیف و کج اندیشی های نابخردانه را نقد کنیم. عبارات وابیات و تعبیرهای زیبا و استوار را با دلیل وحجت نشان دهیم و ابیات و جملات و عبارات نازیبا و نااستوار را باز نماییم. و اگر اثر شکل داستانی دارد، آنرا از جهت شناخت داستان بررسی کنیم: مثلاً اگر در داستان رستم و سهراب، فقط واژه دشوار را معنی کنیم و چند ویژگی زبانی را که درسخن فردوسی هست باز گوییم که مثلاً برای یک متمم دو حرف اضافه آورده است، یا «کجا» را در معنی «که» به کاربرده، داستان را به عنوان یک پدیده ی لسانی مطرح کرده ایم. برای آنکه داستان به عنوان یک اثر ادبی مطرح شود، پس از طرح و توضیح نکته های زبانی و ارزش های هنری یا ارزش های مربوط به فنون بلاغی، درمرحله‌ی سوم باید محتوای داستان را از جهت داستان شناسی، و دراین مورد به خصوص از جهت تراژدی شناسی، گره خوردگی، اوج و فرود داستان، جنبه های روان شناختی قهرمانان و سرانجام ظرایفی که داستان را به عنوان تراژدی برتر معرفی می کند، مطرح سازیم.

۳-۱ عشق از دیدگاه مولوی

مولانا جلال الدین را می توان سرحلقه‌ی عارفان عاشق و سلطان بلامنازع مکتب عرفان عاشقانه و مکمل عرفان ایرانی نامید. مولانا روش عاشقانه‌ای را که به موازات روش زاهدانه درطی چند قرن تطور و تحول عرفان عاشقانه تکامل یافته و در آثار شیخ فرید الدین عطار رنگ ثابت و مشخصی به خود گرفته بود، به حد اعلای تکامل و عمق و لطافت رسانید.

روش عاشقانه که مدت چند قرن همدوش و موازی روش عابدانه یکی از دو شم و روش مکتب متصوف اسلامی محسوب می شد با نبوغ خداداد و عشق آتشین مولانا قطعی بر روش زاهدانه پیدا کرد و مذهب مختار کاملان و واصلان و اهل معرفت قرار گرفت. مولانا یکباره حدود و ثغور مکاتب کلاسیک تصوف را در هم شکست و مسندها را برانداخت و به آداب و قیود و تکالیف پشت پا زد و اساس معرفت و عرفان را برعشق و شور و اخلاص و محبت و معرفت استوار ساخت.

مثنوی معنوی بزرگترین گنجینه‌ی عشق وعرفان، عالی ترین مولود فعالیت ذهن و مغز توانا و روح حساس بشر متفکر، یکی از کاملترین آثار معنوی جهان، اثری که هنوز بعد از قرون متمادی ژرف ترین و درخشانترین تجلی اندیشه و روح انسانی به شمار می رود با نغمه‌‌های جانسوزنی عاشق آغاز می شود و سرآغاز این دفتر معرفت به حدیث راه پرخون و سخن جانسوز عشق مجنون آراسته است مولانا درآغاز مثنوی از زبان نی نالان کوشش جان مشتاق عاشق را برای دریدن حجاب کثرت و درک بی واسطه‌ی وحدت و اتصال قاطع و فنای کامل در دریای ابدیت و پیوستن به اصل خویش به شیواترین بیان شرح می دهد و هرحرکتی را در عالم وجود ناشی از این عشق واشتیاق به سوی اصل و درجست جوی وصل می داند. می‌گوید: آتش نی از عشق است، جوشش می از عشق است، فضیلت بشر برکاینات و برابری جسم خاکی او با افلاک هم از عشق است، طبیب جمله دردهای بی درمان عشق است، مزیل نخوت ها و ناموسها عشق است، اگر ناله‌ی نی آتش در جهان سوختگان می زند از آن است که به حدیث عشق و به نغمه‌ی جانسوز فراق مترنم است، اگر آن چه نی درپرده های زیر وبم می گوید فاش برزبان من جاری[۱] شود جهان خراب خواهد شد.

حدیث عشق بزبان و بیان درآمدنی نیست، هرسری را برزبان و بیان درآمدنی نیست، هر سری را برزبان می توان جاری ساخت جز راز عشق، هررازی را می توان بر صفحه‌ی کاغذ ثبت کرد جز راز سوزان عشق، زبان از راز سوزان عشق بسوزد و کاغذ آتش گیرد و قلم برخود شکافد، عقل با همه‌ی زیرکی درشرح عشق چو خر در گل بماند. بالاخره حدیث عشق را از خود عشق باید پرسید زیرا برای آفتاب دلیلی جز خود او جستن، ابلهی است.

هرچه هست معشوق است و عاشق دربرابر معشوق وجودی ندارد.

بررسی سرگذشت و احوال مولوی
فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول: «سرگذشت و احوال مولوی»………………………………………………….

۱-۱سرگذشت و احوال مولوی ……………………………………………………………..

۱-۲افکار و عقاید عرفانی ……………………………………………………………………..

فصل دوم «مولوی چه می گوید؟»…………………………………………………………..

۲-۱مسلک عرفانی و افکار و عقاید مولوی ……………………………………………..

۲-۲علم الیقین-عین الیقین-حق الیقین………………………………………………………

۲-۳تعلق –تخلق –تحقق…………………………………………………………………………

۲-۴پایه اصلی مسلک و طریقه عرفانی مولوی ………………………………………..

۲-۵ رسالت عرفانی و ادبی مولوی ………………………………………………………..

۲-۶فروغ خورشید روح بخش عرفان مشرق……………………………………………

۲-۷طریق اصلاح نفوس و درمان دردهای اجتماعی و روحانی بشر…………..

۲-۸داروی دردهای روحانی پنهانی بشر ……………………………………………….

۲-۹پراکندگی و جمعیت حواس و اوقات …………………………………………………

فصل سوم : «مولوی و حافظ»……………………………………………………………….

۳-۱-عشق از دیدگاه مولوی …………………………………………………………………

۳-۲-پیر از دیدگاه مولانا ……………………………………………………………………

۳-۳جام جم ا زدیدگاه مولانا…………………………………………………………………

۳-۴مولوی و حافظ ……………………………………………………………………………..

فصل چهارم: «مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک ……………………………………..

۴-۱ درمراحل سیرو سلوک علمی و عرفانی …………………………………………..

۴-۲ دوره ی اول زندگانی با شخصیت اول مولوی …………………………………

۴-۳ دوره ی دوم و شخصیت دوم مولوی …………………………………………….

۴-۴ شخصیت سوم و فعلیت نهایی مولوی ……………………………………………..

۴-۵ تقسیم بندی …………………………………………………………………………………

۱-۴-۵افکار و عقاید مولوی…………………………………………………………………..

۲-۴-۵مارمیت اذرمیت ………………………………………………………………………..

۱-۲-۴-۵شعار مسلک علمی و عرفانی و کلید رمز افکار و عقاید مولوی…….

۳-۴-۵جبر واختیار و قضا و قدر ………………………………………………………….

۱-۳-۴-۵قضا و قدر …………………………………………………………………………..

۲-۳-۴-۵تجلی و ظهور حق درمظاهر بشری و صدور معجزات و کرامات از انبیا واولیای خدا

۴-۴-۵ اتصال پنهانی روح انسان کامل به مبدأ غیب مجرد الهی ………………..

فصل پنجم : «آشنایی بیشتر با اشعار مولانا»

۵-۱شرح برخی از ادبیات مثنوی شریف

۵-۲شرح سه غزل شیوا از مولانا

۵-۳چند نمونه از کنایات اشعار مولوی

۵-۴القاب شعر اودبا و علما و هنرمندان ایران

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.