مقاله پایه‌هاى اخلاق : سرشت، نیاز، و افعال اختیارى


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله پایه‌هاى اخلاق : سرشت، نیاز، و افعال اختیارى دارای ۴۸ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله پایه‌هاى اخلاق : سرشت، نیاز، و افعال اختیارى  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله پایه‌هاى اخلاق : سرشت، نیاز، و افعال اختیارى

چکیده  
مقدّمه  
۱ نظریه مبتنى بر قانون طبیعى  
اشکالات نظریه «قانون طبیعى»  
۲ نظریه مبتنى بر سرشت انسان  
اشکالات نظریه «سرشت انسان»  
۳ نظریه مبتنى بر نیازها  
۴ توافق‌هاى میان افراد  
۵ نظریه مختار  
تحلیلى از آداب و رسوم  
تحلیلى از اخلاقیات  
نقطه آغاز تأمّلات اخلاقى  
اخلاق و حبّ ذات  
تعلّق‌خاطر و دگرخواهى  
دگرخواهى صرف  
تصمیم‌گیرى  
انواع میل و لذت  
عوامل دخیل در داورى اخلاقى  
سرشت انسان  
جمع‌بندى نهایى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله پایه‌هاى اخلاق : سرشت، نیاز، و افعال اختیارى

– Augustine, The Confessions of St. Augustine, Book II, Chapter VI

– Foot, Philippa, “Goodness and Choice”, Proceedings of the Aristotelian Society, Supplementary. v. 25,

– Harman, Gilbert, The Nature of Morality, Oxford, Oxford University Press,

– Kellenberger, Jame, Moral Relativism, Moral Diversity & Human Relationships, Pennsylvania: The Pennsylvania State University Press,

– Maslow, Abraham, Motivation and Reality, New York, Harper,

– Nagel, Thomas, The possibility of Altruism, Princeton: Princeton University Press,

– Rachels, James, The Elements of Moral Philosophy, New York, McGraw-Hill, Inc., 2nd ed.,

– Scanlon, Thomas, What We Owe to Each Other, Cambridge and London, The Belknap Press of Harward University press,

– Shomali, Mohammad A., Self-Knowledge, Tehran, International Publishing Co,

– —– , Ethical Relativism, London, ICAS,

– Sidgwick, Henry, Outlines of the History of Ethics, London, MacMillan and Company Ltd.,

– Wong, David, “Relativism” in P. Singer, ed., A Companion to Ethics, Oxford, Blackwell,

چکیده

یکى از مهم‌ترین مباحث فلسفه اخلاق این است که خاستگاه اخلاق کجاست؟ و به عبارت دیگر، اخلاق برچه امر یا امورى مبتنى است؟ در این‌باره، نظریه‌هاى متفاوتى همچون نظریه مبتنى بر قانون طبیعى، نظریه مبتنى بر سرشت انسان، نظریه مبتنى بر نیازها، و نظریه مبتنى بر توافقات میان اشخاص ارائه شده است. برخى از این نظریه‌ها همچون نظریه مبتنى بر توافقات، داراى اشکالات اساسى بوده، از عهده تبیین تجارب اخلاقى برنمى‌آیند. برخى همچون نظریه مبتنى بر سرشت انسان با سؤالات جدّى مواجه است. ولى به نظر مى‌رسد مى‌توان تقریرى از آنها ارائه داد که از عهده همه دشوارى‌ها موفق بیرون آید. نظریه مختار در این مقاله داراى مشترکات زیادى با نظریه دوم و سوم بوده و در واقع، از امتیازات هر دو نظریه برخوردار است و در عین حال، سعى مى‌کند به اشکالات واردشده به آنها پاسخ گوید. این مقاله، علاوه بر تبیین ماهیت «امر اخلاقى» و تفاوت آن با آداب و رسوم، به خاستگاه اخلاق پرداخته و ضمن نقد دیدگاه کسانى که «حبّ ذات» را یگانه انگیزه اصیل انسان مى‌دانند، سعى مى‌کند جایگاه میل‌هاى اصیل انسانى در شکل‌گیرى اخلاق و فرایند تصمیم‌گیرى اخلاقى را تبیین کند. در این مقاله، همچنین عوامل دخیل در داورى اخلاقى از یکدیگر بازشناخته و توضیح داده شده است که چگونه مفاهیم اخلاقى از ملاحظه رابطه میان سرشت انسان، افعال و صفات اختیارى و تأثیرات مثبت یا منفى آنها بر وى انتزاع مى‌شوند

کلیدواژه‌ها : فلسفه اخلاق، سرشت انسان، نیازهاى انسانى، آداب و رسوم، مفاهیم اخلاقى، نسبیت‌گرایى، آرمان اخلاقى

 

مقدّمه

درباره مبانى اخلاق، نظریه‌هاى گوناگونى وجود دارد. در این مقاله، ابتدا به اختصار، به برخى از مهم‌ترین نظریه‌ها در این‌باره اشاره نموده، سپس نظریه مختار را با ذکر مقدّمات آن و پاسخ سؤالات و اشکالات بیان مى‌کنیم

۱ نظریه مبتنى بر قانون طبیعى

نظریه «قانون طبیعى» معتقد است: الگویى از رفتار عمومى یا نظامى از آنچه باید انجام شود یا نشود، وجود دارد که از خود طبیعت نشأت مى‌گیرد. این نظریه در مسیحیت، پیشینه‌اى تاریخى دارد و از طریق توماس آکویناس به پولس مى‌رسد. براى مثال، توماس معتقد است: خودکشى به سه دلیل ممنوع است. اولین دلیلى که او ارائه مى‌کند، چنین است: هر چیزى به طور طبیعى، خود را دوست دارد و در نتیجه، هر چیزى به طور طبیعى، خودش را در هستى نگه مى‌دارد و در مقابل تباهى تا آنجا که ممکن است، مقاومت مى‌کند. خودکشى در تعارض با تمایل طبیعت به ادامه حیات انواع زنده و نیز در تعارض با مهرورزى است. اگر انسان باید به انسان‌هاى دیگر مهر بورزد، چگونه مى‌تواند با بى‌مهرى کامل، خود را نابود سازد. از این‌رو، خودکشى همیشه گناه اخلاقى است؛ زیرا با قانون طبیعى و با مهرورزى متعارض است

از نظر قایلان به این نظریه، گرچه اعتقاد به خدا و اینکه جهان صنع خالق مدبّر است، اعتقاد به قانون طبیعى را آسان مى‌نماید، اما بدون آن نیز مى‌توان چنین اعتقادى داشت. هر انسانى مى‌تواند با عقل خود، به قانون طبیعى پى ببرد. قانون طبیعى موافق با سرشتى است که خدا در همه انسان‌ها آفریده و از این‌رو، احکام آن استثنابردار نیست. گفته مى‌شود: اصول اولیه و عام قوانین طبیعى بدیهى‌اند؛ مانند: «خوب باید انجام شود و بد باید ترک گردد.» در مراتب بعدى نیز باز طبیعت روشن مى‌سازد که انسان باید چه کند؛ مثلا، «فرزندان آدمى نیاز به اتحادى طولانى و نزدیک با والدین خود دارند.» البته گاهى در تفاصیل ممکن است دچار ابهام شویم؛ مانند اینکه چگونه این قاعده کلى را بر همه موارد منطبق کنیم: «طورى عمل کن که دوست دارى با تو عمل کنند»؟ یا اینکه قاعده کلى «نباید کسى را کشت» قطعآ همه موارد کشتن را شامل نمى‌شود

اشکالات نظریه «قانون طبیعى»

چه چیزى «طبیعى» است؟ چه چیزى با طبیعت و قانون طبیعى توافق دارد و چه چیزى ندارد؟ آیا پوشیدن لباس، پرواز با هواپیما و استفاده از شیرین‌کننده‌هاى «مصنوعى» طبیعى است؟ آیا موى بلند داشتن براى مرد و موى کوتاه براى زن طبیعى است؟ پولس چنین مى‌گوید: آیا طبیعت خود به ما نمى‌آموزد که براى یک مرد، موى بلند داشتن مایه خوارى است، ولى براى یک زن موى بلند داشتن مایه فخر و مباهات است؟

بسیارى معتقدند: پولس اینجا میان «طبیعت» و «آداب و رسوم» تفکیک قایل نشده است. به هر روى، همچنان‌که بسیارى از طرف‌داران نظریه «قانون طبیعى» نیز گفته‌اند: این نظریه در مقام عمل، چندان روشنگر و تعیین‌کننده نیست

درباره نقش عقل نیز مشکلاتى وجود دارد. قایلان به نظریه «قانون طبیعى» معتقدند: عقل مى‌تواند به قوانین طبیعى پى ببرد. این نیاز به تبیین دارد، وگرنه افراد عاقل ممکن است در برخى زمینه‌ها با یکدیگر اختلاف‌نظر داشته باشند؛ مثلا، آیا روش‌هاى کنترل جمعیت طبیعى است یا خیر؟

مشکلى که خود قایلان به نظریه «قانون طبیعى» مطرح مى‌کنند این است که اصول متخذ از این نظریه ممکن است «فراشمول» یا «استثناناپذیر» نباشد. در این‌باره توماس آکویناس مى‌گوید : اصول متعارف قانون طبیعى را نمى‌توان به گونه‌اى یکسان بر تمامى انسان‌ها منطبق ساخت؛ زیرا امور انسانى داراى تنوّع زیادى هستند و از همین‌جا تنوّع قوانین موضوعه۴ در میان اقوام گوناگون ناشى مى‌شود

۲ نظریه مبتنى بر سرشت انسان

این نظریه معتقد است: انسان‌ها داراى سرشتى هستند که مبناى اخلاق را فراهم مى‌کند. برخى معتقدند: قانون طبیعى و سرشت مشترک انسان‌ها هر دو آفریده خداوند هستند و همدیگر را تقویت مى‌کنند؛ اما این دو از یکدیگر قابل تفکیک هستند. نظریه مبتنى بر سرشت انسان به ارسطو بازمى‌گردد، اگرچه در سنّت‌هاى دینى نیز یافت مى‌شود

اشکالات نظریه «سرشت انسان»

دو اشکال مهم بر نظریه مبتنى بر سرشت انسان مطرح مى‌کنند

الف. آیا اصولا سرشت انسانى به معناى مورد نیاز این نظریه وجود دارد؟ از نظر کسانى که پیرو ارسطو یا افلاطون هستند، پاسخ مثبت است؛ ولى پس از سارتر، این مسئله مورد مناقشه است. برخى همچون جان ککس (John Kekes) معتقدند: سرشت انسانى ما بخشى باز و بخشى بسته است و هیچ آرمانى در سرشت انسانى حک نشده است. بعکس، سرشت انسانى ما طیفى از آرمان‌هاى مربوط به زندگى خوب را تجویز مى‌کند. بنابراین، آیا مى‌توان چنین تصور کرد که سرشت انسانى ـ حداکثر ـ آزمونى سلبى براى ارزش‌هاى اخلاقى است؟ یعنى مى‌تواند بگوید چه چیزى ارزش نیست، اما اینکه چه چیزى ارزش است، احتمالات گوناگونى را برمى‌تابد؛ براى بودیست، رسیدن به روشنایى بودیستى را تجویز مى‌کند و براى مسیحى، زندگى با رابطه ایمانى مسیحى با خدا را

ب. بر فرض که سرشت انسان وجود داشته باشد و مبنایى براى اخلاق در اختیار قرار دهد، سؤال این است که براى چه نوع اخلاقى مبنا را تأمین مى‌کند؛ براى نظریه اخلاقى حقیقى یا براى چند اخلاق که از اعتبار یکسان برخوردارند؟۶ همان‌گونه که بعدآ توضیح خواهیم داد، ممکن است نظریه‌اى ارائه داد که به برخى از این اشکالات پاسخ دهد و زمینه برخى دیگر از اشکالات نیز منتفى شود

۳ نظریه مبتنى بر نیازها

قطعآ انسان‌ها داراى نیازهاى اساسى مانند هوا، غذا، آب و پناهگاه هستند. آیا این‌گونه نیازها مبنایى براى اخلاق تأمین مى‌کنند؟ خیر، قایلان به این نظریه معتقدند: نیازهایى مختص انسان وجود دارند که باید بخشى از هر مبناى وافى براى اخلاق باشند. اما اشکال این است که وقتى از نیازهاى جسمانى به محدوده نیازهاى روانى، اجتماعى یا فرهنگى مى‌رویم، تفکیک میان آنچه انسانى است و آنچه اتفاقى است، دشوار مى‌شود. از دیدگاه آبراهام مازلو، سلسله مراتبى از نیازهاى اساسى وجود دارد. وقتى نیازهاى پایین‌تر، که جسمانى یا فیزیولوژیک هستند، تأمین مى‌شوند، نیازهاى بالاتر غلبه مى‌یابند

از جمله نیازهایى که مطرح شده، عبارتند از: برطرف ساختن رنج، عشق به عدالت، شجاعت در مقابله با بى‌عدالتى، غرور، عشق به فرزندان و شادى. البته ممکن است برخى از اینها میل باشد و نه نیاز؛ ولى اگر نیاز باشد، قطعآ نیازهاى جسمانى نیست. فیلیپا فوت چنین مى‌گوید: همگان نیازمند مهر، همکارى دیگران، داشتن جایى در جامعه و یارى به هنگام گرفتارى‌ها هستند

اشکال عمده‌اى که برخى بر این نظریه وارد ساخته‌اند این است که این دیدگاه نمى‌تواند نافى نسبیت‌گرایى باشد. براى مثال، نیاز همگانى به غذا به جاى اینکه مستلزم اصول اخلاقى فراگیرى باشد، مى‌تواند طیفى از اصول اخلاقى را پدیدار سازد که هیچ کدام از مقبولیت فراشمولى برخوردار نیست. حتى اگر نیازهاى فراشمول، به نوعى ارزش‌هاى فراشمولى را پدیدار سازد، ارزش‌هاى کلى و فراشمول هنجارهاى مطلق را اثبات نمى‌کند و آنچه نسبیت‌گرایى را رد مى‌کند، هنجارهاى اخلاقى مطلق است و نه توافق فراگیر درباره یک هنجار؛ مثلا، ممکن است یک هنجار اخلاقى مرتبط با یک نیاز اساسى ـ مانند «غذا دادن به گرسنگان خوب است» ـ را جوامع پذیرفته باشند، ولى این براساس توافقات هر جامعه‌اى مستقل از دیگرى صورت پذیرفته باشد

اشکال دیگر این است که راه‌حلى علمى براى تعیین نیازهاى واقعى و اساسى ارائه نشده است. هر دین و آیینى برداشت خود را از آن ارائه مى‌کند، گرچه ممکن است اتفاقآ با هم توافق هم داشته باشند

۴ توافق‌هاى میان افراد

مطابق این دیدگاه، اخلاق مبتنى بر توافق یا قراردادى است که افراد به طور ضمنى یا صریح در آن وارد مى‌شوند. این دیدگاه، که در عصر جدید به هابز در کتاب Leviathan برمى‌گردد و در زمان حاضر، توسط جان رالز مطرح شده است، اخلاق را نوعى داد و ستد مى داند که بر اساس توافق میان افراد صورت مى‌گیرد

تقریب‌هاى گوناگونى از این دیدگاه وجود دارد. گیلبرت هارمن معتقد است: نظریه او نسبیت‌گرایى را تأیید مى‌کند، ولى برخى معتقدند: اولا، نظریه هارمن به اذعان خودش، تنها مربوط به نوعى از داورى‌هاى اخلاقى، یعنى داورهاى درونى۱۰ است؛ ثانیآ، ممکن است دیدگاه هارمن به نفع نسبیت‌گرایى باشد، ولى انواع دیگرى از قراردادگرایى ممکن است به نفع مطلق‌گرایى تمام شود؛ مانند بحث «فرار از زندان» سقراط در Crito که معتقد است: شهروندان به طور ضمنى با قوانین توافق کرده‌اند که در مقابل حمایتى که قانون از آنها مى‌کند، آنها نیز از قانون اطاعت کنند. الزام ناشى از این توافق، مطلق است. مثال دیگر تفکر «قرارداد اجتماعى» هابز است که مطلق‌گرایانه مى‌نماید. از نظر او، وقتى قرارداد اجتماعى حاصل شد، حاکم اقتدار مطلق دارد و برخلاف نظر هارمن، افراد حق کناره‌گیرى از توافق و تشکیل ترتیبات جدیدى ندارند

۵ نظریه مختار

نظریه مختار داراى مشترکات زیادى با نظریه دوم و سوم بوده و در واقع، از امتیازات هر دو نظریه برخوردار است و به نظر مى‌رسد از عهده پاسخ به سؤالات و دفع اشکالات وارد شده بر آنها برمى‌آید. در ادامه، به طرح نظریه مختار و مقدّمات آن مى‌پردازیم

هر نوع داورى درباره مبانى اخلاق نیازمند درک روشنى از ماهیت اخلاق است. اصولا امر اخلاقى یعنى چه؟ تفاوت آن با آداب و رسوم چیست؟ براى پاسخ به این سؤال، باید معیارهایى به دست آوریم که بر اساس آنها، تفاوت میان اخلاق و آداب و رسوم مشخص گردد. متأسفانه گاهى عدم درک این تفاوت موجب سرایت دادن حکم یکى از آن دو به دیگرى شده است. براى مثال، قراردادى بودن و به دنبال آن نسبى بودن آداب و رسوم به ارزش‌هاى اخلاقى نیز تعمیم داده شده است

تحلیلى از آداب و رسوم

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.