بررسی زمین‌شناسی البرز مرکزی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 بررسی زمین‌شناسی البرز مرکزی دارای ۲۴۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی زمین‌شناسی البرز مرکزی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز بررسی زمین‌شناسی البرز مرکزی۲ ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی بررسی زمین‌شناسی البرز مرکزی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن بررسی زمین‌شناسی البرز مرکزی :

بررسی زمین‌شناسی البرز مرکزی

جایگاه زمین شناسی ایران

در زمین شناسی ایران، این باور وجود دارد که سرزمین ایران در بخش میانی کوهزاد آلپ- هیمالیا است، که از باختر اروپا آغاز و پس از گذر از ترکیه، ایران، افغانستان تا تبت و شاید تا نزدیکی های برمه و اندونزی ادامه دارد (شکل ۱-۱)

جایگاه زمین شناختی ویژه این کوه ها در فصل مشترک دو قاره اوراسیا و گندوانا سبب شده تا درباره چگونگی پیدایش این نوار چین خورده دو انگاره بزرگ ناودیس تتیس و زمین ساخت ورقی مورد بحث باشد بررسی دو انگاره یاد شده و گفتمان در این زمینه می‌تواند در بیان جایگاه زمین شناسی ایران کارساز باشد.

انگاره بزرگ ناودیس تتیس: براساس این نظریه، در جایگاه کنونی کوه های آلپ- هیمالیا، بزرگ ناودیسی وجود داشته است که از اشتقاق ابر قاره پانگه آ شکل گرفته و زادگاه نوار چین خورده آلپ- هیمالیا است. درباره بخش ایرانی این بزرگ ناودیس فرض بر آن است که البرز، به دلیل داشتن سنگ های آتشفشانی فراوان، نوعی ائوژئوسینکلینال و زاگرس به دلیل نداشتن سنگ های آتشفشانی نوعی میوژئوسینکلینال است که به وسیله توده مقاوم ایران مرکزی از یکدیگر جدا بوده اند.

با آغاز پژوهش های زمین شناختی گسترده، این یقین به دست آمد که انگاره بزرگ ناودیس تتیس با ویژگی های زمین شناختی ایران همخوانی و هماهنگی ندارد و ایرادات زیر بر آن وارد است:

§سنگ های منسوب به پرکامبرین ایران، با وجود دگرگونی و دگرشکلی پیشرفته، آواری های انباشته شده در حوضه های کم ژرفایند.

§ردیف های پرکامبرین پسین- تریاس میانی ایران، رسوبات کنار قاره ای هستند که در محیط های پلاتفرمی انباشته شده اند. در ضمن، در این توالی ایست های رسوبی متعدد وجود دارد که گاهی به بزرگی ۴۰ و حتی ۷۰ میلیون سال است بنابراین ویژگی های سنگی و محیط های رسوبی پرکامبرین پسین- تریاس میانی ایران شباهتی به بزرگ ناودیس ندارد.

§ردیف های تریاس بالا- ژوراسیک میانی ایران (به جز زاگرس) رسوب های زغالدارند که در حوضه های پیش بوم باتلاقی- مردابی نزدیک به ساحل انباشته شده اند.

§توصیف توده میانی برای ایران مرکزی پذیرفتنی نیست، چرا که فازهای گوناگون آلپی بر این بخش اثر درخور توجه دارند و حتی در مقایسه با البرز و زاگرس پویاترند.

§فراوانی سنگ های آتشفشانی سنوزوییک نمی تواند از ویژگی های بزرگ ناودیسی البرز باشد چرا که از یک سو بخشی بزرگ از این سنگ ها بر محیط های رسوبی بر قاره ای گواهی می دهند و ویژگی بزرگ ناودیس ها را ندارند و از سوی دیگر، سنگ های آتشفشانی یاد شده محدود به البرز نیستند و این گونه سنگ ها را می توان در گستره هایی وسیع از ایران مرکزی دید.

§مقایسه رسوبات پالئوزوییک و مزوزوییک البرز و ایران مرکزی نشان می‌دهد که در بسیاری از زمان ها، رسوبات این دو پهنه در شرایط یکسانی انباشته شده اند و رخساره سنگی همانند دارند. به گفته دیگر نه ایران مرکزی توده میانی بوده و نه البرز بزرگ ناودیس.

با تکیه بر گفته های یاد شده دیده می‌شود که تکوین حوضه های رسوبی ایران و رویدادهای زمین ساختی آن را نمی توان با ساخت های پیچیده زمین ناودیس ها مقایسه کرد و سنجید.

انگاره زمین ساخت ورقی: وجود بعضی پوسته های اقیانوسی سبب شده است تا گروهی از زمین شناسان، جایگاه زمین شناسی ایران را در چارچوب زمین ساخت ورقی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. به باور این زمین شناسان (اسمیت، هامیلتون، ۱۹۷۰، کرافورد، ۱۹۷۲، و ….)، در محل کنونی راندگی اصلی زاگرس اقیانوسی گسترده‌ای به نام تتیس وجود داشته که دو قاره آفریقا- عربستان (گندوانا) و اروپا قاره اوراسیا و زاگرس لبه شمالی سپر آفریقا- عربستان هستند. سه دلیل عمده این دیدگاه عبارتست از:

§تفاوت رخساره های سنگی و زمین ساختی رسوبات دوران دوم و سوم زاگرس با سایر نواحی ایران.

§وجود سنگ های افیولیتی در امتداد راندگی اصلی زاگرس.

§وجود نوار آتشفشانی ارومیه- بزمان.

یافته های نوین زمین ساختی ایران نشان می دهند که انگاره زمین ساخت ورقی بیانگر جایگاه واقعی زمین ساختی ایران نیست و الگوی توصیف شده به ویژه تعلق ایران مرکزی و البرز به قاره اوراسیا با پاره ای از واقعیت های ملموس در ناهماهنگی است. زیرا:

§پی سنگ پرکامبرین ایران مرکزی و عربستان از نظر نوع سنگ ها شرایط پیدایش و زمان سخت شدگی شباهت زیاد دارند.

§پس از سخت شدن پی سنگ پرکامبرین، از زمان پرکامبرین پسین تا تریاس میانی، شرایط حاکم بر محیط های رسوبی البرز، ایران مرکزی، زاگرس و عربستان همانند بوده است. همانندی رخساره های سنگی مورد سخن، ضمن نفی جدایی البرز- ایران مرکزی از زاگرس- عربستان، نشان می‌دهد که دست کم در زمان های پرکامبرین پسین، کامبرین و حتی اردویسین تمام نواحی یاد شده سرزمینی یکپارچه بوده است.

اسمیت (۱۹۷۳)، در بازپسین انگاره زمین ساخت ورقی خود، بر این باور است که اقیانوس تتیس در زمان پرمین شکل گرفته و همزمان با پیدایش اقیانوس هند بسته شده است. ولی، افتخار نژاد (۱۳۵۹) سنگ آهک های پرمین زاگرس، به ویژه افق های بوکسیتی آن را مشابه البرز، ایران مرکزی و آذربایجان می داند که نشانگر شرایط آب و هوایی یکسان در این نواحی و یکپارچگی آنهاست.

§در انگاره زمین ساخت ورقی، کمان های ماگمایی حاصل از فرورانش باید دارای ترکیب شیمیایی کلسیمی- قلیایی باشند در حالی که، کمان ماگمایی ارومیه- بزمان، بیشتر، فرآورد تکاپوی ماگمایی از نوع قلیایی است که یادآور کافت های درون قاره‌ای است.

سنگ شناسی:

بطور کلی این سازند شامل آهکهایی به رنگ روشن، درشت متبلور، به شدت گلوکونیتی حاوی تریلوبیت، بازوپایان و هیولیتیده به وفور بهمراه لایه هایی از دولومیت، مارن شیل و ماسه. سازند میلا به ۵ بخش تقسیم گردیده است که از بالا به پایین به شرح ذیل است:

بخش ۵ : شیلهای بدون سنگواره و بصورت فرعی شامل لایه های نازک ماسه سنگ آهک و کوارتزیت قاعده ای.

بخش ۴: سیلت استون، ماسه سنگ، آهکهای گلوکونیتی درشت متبلور، مارن با سنگواره های تریلوبیت و هیولیتیده.

بخش ۳ : آهکهای بلورین، درشت متبلور، بسیار نازک لایه، و به صورت فرعی شامل مارن، سیلت استون حاوی تریلوبیت باز و پایان و هیولیتیده.

بخش ۱ : دولومیت های فاقد سنگواره و بصورت فرعی شامل لایه های مارن و شیل.

در هر صورت بخش ماسه سنگ کوارتز دار سفید رنگ پاشی سازند میلا نشانگر نخستین فاز پیشروی آب در هنگام تشکیل این سازند است.

حدود تماس پایینی و بالایی:

حد تماس پائینی:

سازند زیرین سازند میلا، سازند ماسه سنگ قرمز لالون است، طبقات قاعده بخش یک شامل مارن نازک لایه زردرنگ بصورت قاطع و کاملاً قابل انطباق بر روی کوارتزیت بالایی سازند لالون قرار می‌گیرد.

با توجه به تغییرات کمیته ملی چینه شناسی مرز زیرین سازند میلا در قاعده عضو پنجم سابق (به سن اردوویسین) قرار دارد این مرز از نوع همبری فرسایشی است.

حد تماس بالایی:

سازند میلا در زیر طبقاتی حاوی سنگواره های دونین پسین که منسوب به سازند جیرود هستند قرار می گیرد، کنگلومرای قاعده جیرود بصورت قابل انطباق و از طریق یک دگرشیبی فرسایشی بر روی بخش ۵ سازند میلا قرار گرفته است.

سنگواره و سن:

بخش ۱: چنانچه اشاره شده فاقد سنگواره است. بخش ۲ در برش نمونه شامل تریلوبیت های گروههای Anomocarella ‘ Lioparella و همچنین دیگر سنگواره ها Obolus , Iranochuangia cf. Iranolessia Chuangia و Hyolittes که سن آنها کامبرین میانی پسین تا کامبرین پسین حدس زده می‌شود.

بخش ۳ : حاوی فرمهایی از گروه cf. Eochuagia , Prochuangia , Anomocarella Kaolishania و گونه جدیدی از خانواده Damesellidae (Billingsekka cf. Tonkiciana) Apheorthis . Billingsella براساس این سنگواره سن کامبرین پسین برای این بخش در نظر گرفته شده است.

بخش ۴ : از این بخش سنگواره های ذیل تشخیص داده شده اند.

Quadraticeopha lus , Lranaspis , saukia , Saukia , Sinosaukia. Brescoia sp.

Kaolishania , chuangia cf. Eochuangia , Hyolithes sp.

سن بخش ۴ در این بخش سن فسیلها کامبرین پسین تا اردوویسین پیشین نسبت داده شده است.

در البرز مرکزی سازند میلا از طبقاتی که قابل تطبیق با بخش های ۲ و ۳ برش نمونه سنگواره های ذیل شناسایی شده اند.

Prochuangia sp . , Iranolessia sp ., Lranolessia cf. Pisciformis (King) “Obolus” Chuangia sp.

در کوههای سلطانیه از طبقاتی قابل انطباق با بخش های ۲ و ۳ و احتمالاً بخش ۴ برش الگوی سازند میلا سنگواره های ذیل بدست آمده است. Cf. Angulata, Prochuangea Kaolishania, Anomocarella sp. , Lioparella sp Ldahoia chuangia و فرمهایی از خانواده های Kaolishanidae , Damesekkidae Billingsella sp. (Billingsella of Tonkiniana), Hyolites sp, Obolus تمام سنگواره های یافت شده در البرز مرکزی و کوههای سلطانیه مبین سن کامبرین میانی پسین تا کامبرین پسین رأی سازند میلا می باشد.

-۳ بررسی آب شناسی منطقه مورد مطالعه :

به طور کلی میتوان گفت که شیب توپوگرافی در مناطق مورد مطالعه عمدتا به سمت جنوب میباشد و این شیب گاه به صورت پرتگاهی و گاه بسیاد ملایم میباشد که این عوامل باعث ایجاد حوضه های آبریزی متفاوت میشود که این حوضه‌ها و رودخانه‌ها و چشمه‌های مربوط به آن در هر منطقه به طور جداگانه بررسی میشود.

۲-۳ مسیر تهران – چالوس

۱-۲-۳ رودخانه‌های مهم واقع در مسیر

مهمترین رودخانه دائمی این منطقه که بر روی مسیر آن سد امیر کبیر جهت مهار آب آن بنا شده است رودخانه کرج نام دارد . که از رودخانه های فصلی و دائمی متعددی از ارتفاعات اطراف بستر رودخانه تغذیه میشود. مانند رودهای شهرستانک و لانیز که از ارتفاعات توچال سرچشمه میگیرند . در روستای سرک بهم میپیوندند و پس از آن به رودخانه کرج میریزند.

۲-۲-۳ چشمه‌های معدنی واقع در مسیر:

۱-۲-۲-۳ چشمه‌های معدنی اطراف کچسر و تونل کندوان:

این چشمه در ۸ کیلومتری شمال روستای گچسر در ۱۰۰ متری شمال کندوان-اطراف هتل گچسر و در ۲۰۰ متری غرب تونل کندوان از شکاف گچی متعلق به ائوسن نیز رخنمون دارد عامل تشکیل این چشمه‌ها گسل است . آب این چشمه‌‌ها مصرف خاصی نداشته قسمتی تبخیر و بخشی نیز وارد رودخانه میگردد . به استثناء چشمه اطراف هتل گچسر که آب آن در ردیف آبهای کلروره ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏، سولفاتی است، بقیه چشمه های ذکر شده در ردیف آبهای سولفاتی سرد با واکنش اسیدی میباشند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.