بررسی حسابداری صنعتی و هزینه‌یابی استاندارد و تجزیه و تحلیل انحرافات


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 بررسی حسابداری صنعتی و هزینه‌یابی استاندارد و تجزیه و تحلیل انحرافات دارای ۲۷۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی حسابداری صنعتی و هزینه‌یابی استاندارد و تجزیه و تحلیل انحرافات  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز بررسی حسابداری صنعتی و هزینه‌یابی استاندارد و تجزیه و تحلیل انحرافات۲ ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی بررسی حسابداری صنعتی و هزینه‌یابی استاندارد و تجزیه و تحلیل انحرافات،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن بررسی حسابداری صنعتی و هزینه‌یابی استاندارد و تجزیه و تحلیل انحرافات :

بررسی حسابداری صنعتی و هزینه‌یابی استاندارد و تجزیه و تحلیل انحرافات

بسمه تعالی

حسابداری صنعتی Cost Accounting

وظایف حسابداری صنعتی

۱- تعیین بهای تمام شده کالا یا خدمات تولید یا ارائه شده بمنظور قیمت گذاری

۲- تعیین بهای تمام شده کالای ساخته شده جهت ارائه در صورتهای مالی (ترازنامه، سود و زیان)

۳- مشارکت در امر برنامه ریزی و بودجه بندی (اولین بودجه هر شرکت، بودجه فروش است)

۴- مشارکت در امر کنترل:

حسابداری صنعتی هم در تهیه برنامه و بودجه به مدیریت کمک می‎کند و هم درگزارش عملکرد به مدیریت.

کار مهم دیگراین است که عملکرد را با بودجه

مقایسه می‎کند، مغایرتها (انحرافات) را محاسبه

نموده و نتیجه را به مدیریت ارجاع می‎دهد لذا

حسابداری صنعتی فقط اظهار نظر نموده و تصمیم گیری با مدیریت است.

علت مغایرت یا برنامه بوده و یا عملکرد، که حسابداری صنعتی اینها را مجدداً بررسی می نماید.

۵- تهیه اطلاعات مربوط جهت تصمیم گیری مدیریت

منظور تهیه اطلاعاتی است که بتوان بطور بالقوه، تصمیم گیری را تحت تاثیر قرار دهد.

تفاوتهای حسابداری صنعتی با حسابداری مالی

۱. هدف از تهیه و ارائه صورتهای مالی و گزارشات در حسابداری مالی و حسابداری صنعتی متفاوت است بطوریکه در حسابداری مالی هدف، ارائه اطلاعات به تصمیم گیرند گان برون سازمانی است ولی در حسابداری صنعتی هدف، ارائه اطلاعات به تصمیم گیرندگان درون سازمانی می باشد.

۲. نوع گزارشی که در حسابداری مالی ارائه می‎شود محدود به صورتهای مالی اساسی و یادداشت های پیوست می‎باشد در حالیکه در حسابداری صنعتی اطلاعات و گزارشهایی که تهیه می گردد بستگی به نیاز مدیریت شرکت تجاری دارد.

۳. در تهیه اطلاعات (صورتهای مالی) حسابداری مالی استانداردهای پذیرفته شده حسابداری (GAAP) باید رعایت شود ولی در حسابداری صنعتی استاندارد خاصی رعایت نمی گردد.

۴. گزارشات حسابداری مالی برای سال مالی (در برخی از کشورها بطور ۳ ماهه) تهیه می‎شوند. در حالیکه در حسابداری مدیریت گزارشات مورد نظر ممکن است برای یک ساعت، یکروز، یک هفته، یک ماه و … در سال باشد (یعنی دوره اش کوتاهتر از حسابداری مالی است)

۵. اندازه گیری های حسابداری مالی طبق اصول حسابداری برحسب واحد پولی صورت می‎گیرد در حالی که واحدهای اندازه گیری که برای گزارشات حسابداری مدیریت استفاده می‎شود ممکن است غیر از آن (واحد پول) باشد مثلا ممکن است ساعت، کیلو، بسته و … باشد.

۶. گزارشات حسابداری مالی معمولاً گذشته نما هستند ولی گزارشات حسابداری مدیریت عمدتاً به آینده می پردازند.

۷. گزارشات حسابداری مالی براساس بهای تمام شده تاریخی تهیه می‎شوند در حالیکه در حسابداری مدیریت بیشتر تاکید بر قیمت روز و یا قیمتهای آتی می‎باشد.

(مثلا بحث تمرکز و عدم تمرکز) چند موضوع + حسابداری صنعتی= حسابداری مدیریت بطور کلی

اهداف سیستم حسابداری

سیستم حسابداری مهمترین سیستم اطلاعاتی کمی مدیریت است که سه هدف عمده را دنبال می‎کند:

  1. گزارش داخلی به مدیریت در موقع وقایع روزمره شرکت
  2. گزراش داخلی به مدیریت در مورد وضعیت بلندمدت شرکت
  3. گزارشگری خارجی یا برون سازمانی

از سه هدف فوق، دو هدف اول به وسیله حسابداری مدیریت دنبال می‎شود و هدف سوم بوسیله حسابداری مالی. اهدافی که بوسیله حسابداری صنعتی دنبال می‎شود، اهداف ذکر شده برای حسابداری مدیریت و تا حدی هدف تعیین شده برای حسابداری مالی می‎باشد.

آشنایی با برخی از واژه ها و اصطلاحات و طبقه بندی ها در حسابداری صنعتی

بهای تمام شده (cost): عبارتست از منابع فداشده جهت کسب سایر منابع. منابع بدست آمده، دارای منافع آتی هستند که این منافع ممکن است از طریق فروش و یا استفاده در عملیات به صاحب آن انتقال یابد (این در واقع تعریف دارایی است)، بهای تمام شده براساس رابطه علت و معلولی است (در مورد موجودیهای کالا) و یا براساس رابطه سیستماتیک و معقول (مانند استهلاک دارائیهای ثابت) به سود و زیان می روند و تا زمانیکه منافع آنها منتقضی نشده است، بعنوان دارایی طبقه بندی می‎شوند.

هزینه (Expense): از دست دادن منابع در جهت کسب منفعت یا درآمد است که منافع کسب شده منقضی شده اند (منافع حاصل از آنها رخ داده است) این هزینه ها منافع آتی ندارند و براساس اصل شناخت بلادرنگ، در همان دوره ای که تحقق می یابند به سود و زیان دوره بسته می‎شوند.

زیان (Loss): از دست رفتن منابع بدون کسب هر گونه منفعت. این مورد، نیز بنابراصل شناخت بلادرنگ در همان دوره ای که تحقق می یابند به سود و زیان دوره بسته می‎شوند.

هزینه یابی (Costing): فرآیند تعیین بهای تمام شده کالا و یا خدمات می‎باشد. از تعریف هزینه یابی می‎توان دریافت که حسابداری صنعتی به عنوان بخشی از حسابداری که عمدتاً بر Costing تاکید دارد هم در موسسات تولیدی و هم در موسسات خدماتی می‎تواند بکار رود.

موضوع هزینه (Cost object): چیزی که در هزینه یابی به دنبال تعیین بهای تمام شده آن هستیم، اصطلاحا cost object یا موضوع هزینه نام دارد. بنابراین موضوع هزینه یابی ممکن است یک پروژه، یک فعالیت، یک محصول، یک مشتری، یک دپارتمان یا بخش و امثال آن باشد.

معمولاً در حسابداری صنعتی مؤسسات تولیدی، موضوع هزینه یابی محصول یا کالاست. در حسابداری سنجش مسئولیت، موضوع هزینه یابی، معمولاً یک واحد، بخش یا دپارتمان است.

عامل هزینه یا شاخص فعالیت (Cost driver) :

عاملی است که باعث تغییر در Cost یا هزینه می‎شود معمولاً عامل هزینه را تعداد محصول، تعداد ساعت، تعداد روزکاری، تعداد پرسنل، سطح زیربنا و امثال آن می دانند. معمولاً در مؤسسات تولیدی تعداد محصول و یا تعداد ساعات کار را به عنوان عامل هزینه در نظر می گیرند ولی باید توجه داشت که حتی در یک شرکت ممکن است برای موضوعات مختلف از عامل هزینه های مختلف استفاده گردد.

مرکز هزینه (Cost Center):

جایی است که مسئول کنترل هزینه های مربوط به خود باشد. معمولاً هزینه این مراکز مجزا از سایر مراکز می‎باشد و مدیر هر قسمت یا بخش، مسئول هزینه های مربوط به آن بخش است.

حسابداری بخش مسئولیت

بحث اصلی دراین حسابداری اینست که مدیران بخشها باید پاسخگوی هزینه هایی باشند که در کنترل آنهاست و واضح است که آنچه در کنترل مدیران بخشهاست هزینه های قابل کنترل است.

در حسابداری سنجش مسئولیت به دنبال این موضوع هستیم که مدیران بخشهای مختلف تا چه حد در کنترل هزینه های قابل کنترل موفق بوده اند. در حسابداری سنجش مسئولیت تاکید زیادی بر تفکیک هزینه های قابل کنترل و غیرقابل کنترل می شود، زیرا بدلیل هزینه های غیرقابل کنترل نمی توان مدیران بخشها را تنبیه کرد.

هزینه های قابل کنترل

هزینه هایی است که مسئول یا مدیر یک مرکز هزینه می‎تواند در میزان آنها تغییر ایجاد کند، به عبارت دیگر هزینه هایی است که مدیر قابل به کنترل آنهاست (که این هزینه ها، هزینه های متغیر هستند) مثل هزینه مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و هزینه سربار متغیر.

هزینه های غیرقابل کنترل

هزینه هایی است که مدیر نمی تواند آنها را کنترل نماید (البته در کوتاه مدت) مثل هزینه های اجاره، استهلاک و بیمه.

مقایسه Expense , Cost

  1. cost دارای منافع آتی بوده در حالیکه هزینه منافع آتی ندارد.

۲. منافع بهای تمام شده (cost) منقضی نشده است در حالیکه منافع حاصل از تحمل هزینه منقضی شده است. (در عین حال هر دو هدفدارند)

تفاوت هزینه و زیان (Loss , Expense)

  1. هزینه اداری و اختیاری بوده در حالیکه زیان غیرارادی و ناخواسته است.
  2. هزینه منافعی را در گذشته ایجاد کرده در حالیکه زیان در گذشته نیز منفعتی به دنبال نداشته است.
  3. هزینه قابل کنترل است ولی زیان قابلیت کنترل چندانی ندارد.
  4. هزینه ناخوشایند نیست در حالیکه زیان تلخ و ناخوشایند است.

هر سیستم حسابداری صنعتی، حداقل دارای دو عنصر یا دو مرحله است:

  1. مرحله انباشت هزینه (Cost Accumlation)
  2. مرحله تخصیص هزینه (Cost Allocation)

در قسمت اول هزینه ها جمع آوری و تعیین می گردند و مرحله دوم، هزینه های انباشته شده به موضوع هزینه یابی تخصص داده می‎شوند که تخصیص هزینه از دو راه امکان پذیراست:

  • رهگیری هزینه (cost Tracing)
  • تسهیم هزینه (cost Assignment)

هزینه های مستقیم: هزینه هایی هستند که می‎توان آنها را بگونه ای که از نظر اقتصادی عملی یا به صرفه باشند یا موضوع هزینه یابی رهگیری نمود. «از نظر اقتصادی عملی بودن» به این مفهوم است که:

۱. فزونی منافع برمخارج (Cost & benafit) در نظر گرفته شده باشد یعنی اطلاع حاصل از تعیین هزینه مستقیم، منافع بیشتری نسبت به هزینه تهیه آن اطلاع به ما ارائه دهد.

  1. موضوع مربوط باشد، یعنی بطور بالقوه بتواند تصمیم گیری را تحت تاثیر قرار دهد.
  2. موضوع دارای اهمیت نسبی باشد.

هزینه های غیرمستقیم: هزینه هایی هستند که نمی توان آنها را به گونه ای که از نظر اقتصادی عملی باشد با موضوع هزینه، رهگیری نمود. اینگونه هزینه ها تسهیم می‎شوند.

برای هزینه های مستقیم، اصطلاح رهگیری هزینه و برای هزینه های غیرمستقیم اصطلاح تسهیم هزینه بکار می رود. هزینه ممکن است در یک شرکت مستقیم تلقی شود و در شرکت دیگر غیرمستقیم، مستقیم یا غیرمستقیم بودن به موضوع هزینه یابی انتخاب شده بستگی دارد و با تغییر موضوع هزینه یابی ممکن است هزینه ای را که قبلا غیرمستقیم می دانستیم، به عنوان مستقیم طبقه بندی شود و بالعکس.

مثال: هزینه اجاره محل یک بخش تولیدی ، زمانیکه موضوع هزینه یابی بخش می‎باشد هزینه مستقیم بوده در حالیکه هزینه اجاره محل همان بخش تولیدی نسبت به تولیدات آن بخش (موضوع هزینه یابی تولید یا محصول است) هزینه غیرمستقیم می‎باشد.

انواع هزینه های مستقیم:

از آنجائیکه در مؤسسات تولیدی معمولاً موضوع هزینه یابی محصول است هزینه های مستقیم را به دو بخش تقسیم می کنند:

  1. مواد مستقیم (Direct Material)
  2. دستمزد مستقیم (Direct Label)

به مجموع هزینه های مستقیم فوق، بهای اولیه (prime cost) گویند.

بطور کلی دو نوع استاندارد داریم:

  1. استاندارد دائمی برای بیش از یک دوره تعیین می‎شود – کمتر تغییر می‎کند.
  2. استاندارد جاری برای دوره یکساله تعیین می‎شود – دائم در حال تغییر و تحول است.

نکته: استاندارد برای هزینه های تولیدی تعیین می‎شود یعنی مواد، دستمزد، سربار ثابت و سربار متغیر.

کارت استاندارد

کارت استاندارد کارتی است که در آن استانداردهای تولید محصول تعیین شده برای مواد، دستمزد و سربار برای یک واحد محصول به تفکیک (قیمت و مقدار) مشخص می‎شود، یعنی یک کارت هم شامل نرخ عوامل تولید و هم مقدار عوامل تولید یک واحد محصول می‎باشد.

انواع ظرفیت تولید برای تعیین نرخهای سربار:

۱. ظرفیت ایده آل یا اسمی ۲. ظرفیت عملی ۳. ظرفیت عادی ۴. ظرفیت واقعی مورد انتظار

ظرفیت اسمی (ایده آل): ظرفیتی از سطح تولید است که در آن فرض بر این است که شرکت برای تولید محصول با هیچ گونه محدودیتی مواجه نخواهد بود. نه محدودیت خارجی و نه محدودیت داخلی. از جمله محدودیتهای خارجی می‎توان به کمبود مواد اولیه، سیاستهای دولت، نرخ مالیات، مقررات واردات و تورم اشاره کرد. خرابی ماشین آلات و غیر متخصص بودن کارگران نیز از جمله موارد محدودیتهای داخلی هستند.

ظرفیت عملی: ظرفیتی از تولید که در آن سطح فرض براین است که فقط محدودیتهای داخلی وجود دارد و محدودیتهای ناشی از بیرون شرکت وجود ندارد.

ظرفیت عادی: ظرفیتی از تولید است که در این ظرفیت فرض براین است که شرکت برای تولید محصول خود هم محدودیت داخلی و هم محدودیت خارجی دارد بطوریکه این محدودیتها باعث کاهش سقف تولید می‎شود.

ظرفیت واقعی مورد انتظار: ظرفیتی از تولید است که با توجه به محدودیتهای داخلی و خارجی برای یکسال آینده پیش بینی می‎شود.

نکته: برای تعیین نرخ جذب سربار از ظرفیت عادی یا ظرفیت واقعی مورد انتظار استفاده می‎شود. بدین ترتیب که برای مثلا سطح تولید ظرفیت عادی کل سربار متغیر و ثابت را پیش بینی می کنند و سپس برتعداد تولید در ظرفیت عادی و یا ساعات ظرفیت عادی تقیسم می نمایند تا نرخ جذب سربار را براساس یک واحد محصول یا یک ساعت بدست می‎ آورند.

هزینه سربار در سطح ظرفیت عادی

= نرخ جذب سربار

تعداد تولید در سطح ظرفیت عادی

در مورد سربار متغیر، آنچه در رابطه فوق متغیر می باشد، کل هزینه سربار متغیر است و نرخ جذب سربار ثابت است. ولی در مورد سربار ثابت، هزینه سربار ثابت می باشد که ثابت بوده و نرخ جذب سربار ثابت، متغیر است و با افزایش سطح تولید کاهش می یابد و بالعکس که در حسابداری صنعتی یک توضیح داده شد.

نکته: هزینه یابی استاندارد صرفاً به منظور گزارشگری درون سازمانی انجام می‎شود و برای مقاصد برون سازمانی باید از هزینه یابی واقعی استفاده کنیم.

تجزیه و تحلیل انحرافات

تجزیه و تحلیل انحرافات، مقایسه هزینه واقعی برای تعداد معینی تولید با هزینه استاندارد برای همان تعداد تولید می‎باشد.

انحرافات مربوط به مواد

انحرافات مواد بطور کلی به دو دسته تقسیم می‎شود: ۱) انحراف نرخ مواد ۲) انحراف مصرف مواد

مصرف واقعی * (نرخ واقعی – نرخ استاندارد) = انحراف نرخ مواد

نرخ استاندارد* (مصرف واقعی تولید واقعی- مصرف استاندارد تولید واقعی) = انحراف مصرف مواد

مصرف استاندارد * نرخ استاندارد مصرف واقعی * نرخ استاندارد نرخ واقعی * مصرف واقعی

انحراف مصرف مواد انحراف نرخ مواد

نکته: منظور از مصرف استاندارد، مصرف استاندارد برای تولید واقعی است.

مثال: اطلاعات کارت استاندارد ماده الف به شرح زیر است:

نرخ استاندارد هر کیلو ۴۰ ریال

مصرف استاندارد برای تولید هر واحد ۲ کیلوگرم

چنانچه نرخ واقعی ۴۵ ریال، تعداد تولید واقعی ۱۰۰ و مصرف واقعی ۲۴۰ کیلوگرم باشد، مطلوبست محاسبه انحراف نرخ و مصرف؟

انحراف نامساعد (۱۲۰۰)= ۲۴۰ * (۴۵-۴۰)= انحراف نرخ ماده الف

انحراف نامساعد (۱۶۰۰) = ۴۰ * (۲۴۰-۲*۱۰۰)= انحراف مصرف ماده الف

کل انحراف مواد(۲۸۰۰)

نکته: انحراف نرخ مواد را می‎توان در دو زمان محاسبه کرد: خرید و مصرف. بنابراین خواهیم داشت انحراف نرخ خرید مواد و انحراف نرخ مصرف مواد .

اما زمانیکه برای تولید، بیش از یک نوع ماده مصرف می کنیم، انحراف مصرف خود به دو انحراف تقسیم می‎شود:

۱- انحراف بازده مواد ۲- انحراف ترکیب مواد

به بیان ساده، انحراف مصرف، دو معلول می‎تواند داشته باشد برای مثال چنانچه انحراف مصرف مواد نامساعد باشد، یعنی مصرف واقعی بیش از مصرف استاندارد باشد، انحراف از مصرف استاندارد می‎تواند منجر به تعداد تولید (بازده) متفاوتی شود و یا اصولاً نسبت ترکیب مواد ترکیب شونده، بدرستی رعایت نشده باشد.

نرخ استاندارد ماده الف* (ترکیب واقعی ماده الف- ترکیب استاندارد ماده الف) = انحراف ترکیب ماده الف

ترکیب استانداردبیان می کنند با در نظر گرفتن نسبت ترکیب طبق کارت استاندارد (فرض ۲ کیلو ماده الف در مقابل ۳ کیلوماده ب) چه میزان از مصرف واقعی (مثلا ۱۰۰ کیلوگرم) را ماده الف باید تشکیل دهد ( *۱۰۰)، ترکیب واقعی ماده الف نیز همان مصرف واقعی ماده الف است.

نرخ استاندارد یک محصول از نظرماده الف*(بازده استاندارد-بازده واقعی)= انحراف بازده ماده الف

در رابطه فوق منظور از بازده واقعی همان تولید واقعی است. بازده استاندارد نیز بازده استاندارد مصرف واقعی است. بدین معنی که اگر مجموعاً ۳۰۰ کیلوگرم مواد مصرف کرده باشیم (شامل کلیه مواد تشکیل دهنده تولید) طبق استاندارد چه تعداد محصول می بایست تولید می کردیم.

مثال: اطلاعات کارت استاندارد برای تولید یک محصول به قرار زیر است:

نرخ استاندارد ماده الف ۱۵ ریال ، مصرف استاندارد ماده الف ۳کیلوگرم

نرخ استاندارد ماده ب ۲۰ ریال ، مصرف استاندارد ماده ب ۲کیلوگرم

نسبت ترکیب الف به ب ، ۲ به ۳ است.

اطلاعات واقعی عبارت است از:

نرخ مصرف ماده الف ۱۸ ریال

نرخ مصرف ماده ب ۱۹ ریال

مصرف واقعی ماده الف ۲۸۰ کیلوگرم

مصرف واقعی ماده ب ۲۲۰ کیلوگرم

تعداد تولید واقعی ۱۱۰ واحد

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.