ارزش و جایگاه انسان از نظر مکتب وحی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 ارزش و جایگاه انسان از نظر مکتب وحی دارای ۵۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد ارزش و جایگاه انسان از نظر مکتب وحی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز ارزش و جایگاه انسان از نظر مکتب وحی۲ ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی ارزش و جایگاه انسان از نظر مکتب وحی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن ارزش و جایگاه انسان از نظر مکتب وحی :

ارزش و جایگاه انسان از نظر مکتب وحی

مقدمه:

ارزش و جایگاه انسان از نظر مکتب وحی

ا رزش و اهمیت انسان مسئله ای است که اثبات آن احتیاج به استدلال و برهان ندارد و موضع آن نسبت به مخلوقات دیگرمانند خورشید هنگام نصف النهار است در وضوح و روشنی . واین ارزش وبرتری در ارتباط با شکل یا جسم ظاهری او نیست زیرا پر قدرت تر و زیبا تر از انسان در میان موجودات جهان فراوان است قرآن کریم در این رابطه می فرماید :

اَ أنْتُمْ أشَدُّ خَلْقاً أمِ السَّمآءُ بَنها . رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّها(۱)

ترجمه : (( آیا شما از جهت آفرینش استوار ترید یا بنای آسمان که خداوند آن را سقفی بلند وبی ستون استوار ساخت.))

پس اگر انسان را از این لحاظ با مخلوقات دیگر خداوند مقایسه کنیم او را در برابر عظمت خلقت موجودی بسیار ضعیف وفوق العاده کوچک است و نمی توان برای او حسابی باز کرد و اگر انسان از تماشای عظمت خلقت چشم پوشی کند و این جهان شگفت انگیز و پر از عجائب را نا دیده بگیرد و به تعبیر دیگر فراموش کند به قدرت بسیار ناچیز خود مغرور گشته دچار خود بینی شده و به بد ترین رذائل آلوده می شود و تا میدان پر خطر (( َانََا َرّبُّکُُمُ الاَعْلا)) )) پیش می رود آنگاه با وزش بادی یا جرعه آبی یا پشه نا توانی باد دماغش خالی و پوزه اش به خاک مالیده می گردد وبی آبروئی او در تاریخ ثبت می شود .

پس ارزش این موجود ( انسان ) وعزت و فضیلت این مخلوق را باید در ناحیه معنی وروح و روان و بعد الهی او جستجو کرد . فطرت عقل استعدادهای خدا دادی وجدان میل به سعادت وکمال و عشق به عظمت مایه های ارزش انسانند.

اما اگر انسان بخواهد به تنهایی از این مایه ها استفاده کند یا بطور ناقص استفاده خواهد کرد یا آن ها را در فاسد ترین راه یا رذیلانه ترین برنامه ها بکار خواهد گرفت بدین سبب خداوند کریم برای اصولی خرج کردن این مایه ها وصحیح بکار بردن این استعدادها انبیاء گرامی خود را همراه با کتب آسمانی به کمک انسان فرستاده و از آدمیان خواسته است تا برای رسیدن به مقصود ودریافت سعادت خیر دنیا و آخرت واقامه عدل و قسط از آن مردان الهی پیروی کرده ودستورات آنان را مانند شمع روشنی فرا راه خود قرار دهد .

هدف از تعلیم وتزکیه:

انبیاءالهی در مرحله اول به اعلام تعالیم آسمانی و فرامین معنوی الهی پرداخته و سپس از انسان اجرای این برنامه های الهی را طلب کرده اند یعنی ابتدا به تشریح نسخه الهی اقدام کرده وبعد از انسان خواسته اند برای دفع دردهای فکری وروحی وحل کلیه مشکلاتی که با آن روبرو می شوند به این نسخه الهی عمل کنند .زیرا انبیاء الهی منشاء تمام آلودگی ها ومنبع تمام نا پاکیها و مایه همه گناهان و تجاوزات انسان را از آلودگی نفس او میی دانند

و معتقدنند اعضاء و جوارح ابزار نفس او می باشند و پاکی یا نا پاکی اعضاء، درستی یا نادرستی عمل ،خوش خلقی یا بد خلقی او بستگی به نفس دارد و اگر نفس تابع عقل گردد و عقل تابع انبیاء وکتب آسمانی باشد عقل حاکم بر نفس گشته و ابزار نفس را در راه صحیح بکار می گیرد وانسان راه صحیح را خلقی و بد خلقی او بستگی به نفس دارد واگر نفس تابع عقل گردد وعقل تابع انبیاءتشخیص خواهد داد . اما اگر نفس انسان سرکش باشد واز پیروی عقل سرباز زند برای ارضای خود بوسیله اعضاء وجوارحش دست به هر عمل ننگین می زند. واز انسان درنده خوئی عجیب و متجاوزی خطر ناک وستمگری نا بکار و مجرمی پلیدمی سازد .

قرآن کریم در این باره می فرماید:

قَدْ أفْلَحَ مَنْ زَکَّیها. وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّها (۱)

ترجمه: (( بی تردید هر کس نفس را پاکیزه ساخت رستگار شد وهر کس نفس را ناقص وگمراه و آلوده ساخت نومید وبی بهره شد.))

خدوند درسوره شمس از طریق معلومات فطری و نور وحی که توسط انبیاء اعلام شده انسان را عالِم وشناسای تقوی ساخته وطریق اجتناب از هر گناهی را به او آموخته است و این انسان است که باید یکی از دوراه خیر و شر را انتخاب کند. ولی باید بداند که سعادت ورستگاری او درسایه پاکی نفس وخودداری ازتبعیت هوای نفس است .

انسان اگردارای تمام منابع علوم وفضائل مادی باشد ولی درارتباط با تعالیم الهی قرار نگیرد راهی برای تزکیه نفس ندارد وبا داشتن آن همه علوم ومنابع مادی از تخلف و عصیان وفساد در امان نیست همانطور که در دنیای غرب با داشتن آن همه امکانات مادی و منابع علمی و دانشگاهها آمار جرم و جنایت درصد قابل ملاحظه ای را نشان می دهد و بشتر تخلفات و منکرات کشورهای اسلامی نیز معلول ارتباط با کشور های غربی وسیاست های استعماری آنان می باشد. به قول حکیم و فیلسوف الهی و عارف آگاه مولوی :

صد هزاران فضل داند از علوم جان خود را می نداند آن ظلوم

تو همی دانی یجوزُ لا یجوز خود ندانی که یجوزی یا عجوز

وجای تعجب است که این مدعیان تمدن از قیمت وارزش کالای زمینی و از یجوز و لا یجوز مسائل مادی با خبرند اما کمترین خبری از حیثیت و ارزش انسانی خود ندارندو نمی دانند راه کمال وفضیلت چیست .

تقوی مهمترین عامل تزکیه نفس:

انسان باید کوشش کند تا با کمک تقوی نفس خود را از حالت امّاره بودن نجات داده وبحالت نفس مطمئنه برساند انسان وقتی در اثر تعالیم انبیاء با مکتب وحی و کتب آسمانی آشنا شد و این حقیقت را درک کرد که تنها نسخه شفا بخش وسعادت او پیروی از فرامین الهی ودستورات انبیاء وکتب آسمانی است باید در مرحله اول به یاد گیری این دستورات بپردازد ودر مرحله دوم به اجرای این فرامین الهی اقدام نماید. اجرای فرامین الهی روح تقوی را در انسان تقویت کرده و از ارتکاب جرم وگناه باز می دارد ودر مسیر حرکت به سوی الله از آلودگسها و هر گناهی که دارای کیفر دنیوی و اُخروی است مصون مانده و به تبع آن جامعه نیز از هر گونه ظلم وبی عدالتی و تجاوز در امان خواهد ماند . در کتاب غرر الحکم از امیرالمؤمنین علی (ع) در رابطه با تزکیه نفس و نجات آن از آلودگیها احادیثی نقل گردیده از جمله :

نَفْسَک أقْرَبُ أعْدائک إلَیْک (۲)

ترجمه: ((نفس تو نزدک ترین دشمنان توست یعنی نفس که آراسته به تربیت الهی نباشد نزدیک ترین دشمن انسان است .))

نَزّهوا أنْفُسَکُمْ عَنْ دَنَسِ اللَذّاتِ وَتَبَعاتِ الشَهَواتِ(۱)

ترجمه: ((نفوس خود را از لذّ ت های دور از مرز های الهی و گرفتاریهای شهوات پاک کنید.))

نَفْسُکَ عَدُوٌ مُحارِبٌ وَضِدٌّ مُواثِبٌ إنْ غَفَلْتَ عَنْها قَتَلَتْکَ (۲)

ترجمه: (( نفست دشمنی است جنگجو و خصمی است حمله کننده اگر از او غافل شوی هلاکت می کند.))

ای کاش انسان به ارزش والا ومقام خلیفه الهی خود پی می برد واز علل سعادت و هلاکت آگاه می گشت وبر خطر پیروی از نفس امّاره اطلاع پیدا می کرد تا در راه تزکیه نفس خویش قدم می گذاشت و مرتکب جرم وجنایت نمی شد تا مستوجب کیفر دنیوی و عذاب اُخروی گردد.

گر چه هدف از این تحقیق و پایان نامه بر رسی اجرای حدود الهی و آثار آن در جامعه می باشد و کیفر جرائمی از قبیل زنا قذف شرب خمر سرقت محاربه و ارتداد مورد بر رسی قرار خواهد گرفت ولی در این مقدمه کوتاه سعی شده تا نکاتی در باره جایگاه و ارزش انسان وعلل سقوط او از مرز های انسانی وآلوده شدن به نا پا کیها وجرائم بیان شود بلکه مفید واقع گرددزیراقضات محترم علاوه بر اجرای کیفر دنیوی مجرم بر اساس وظیفه الهی واز باب امر به معروف و نهی از منکر مسؤول آگاه کردن متهمین ومجرمین از عقوبات اُخروی هستند شاید مجرمین با آگاه شدن از عذاب اُخروی از انجام جرم و گناه توبه کرده ومورد عفو ومغفرت خداوند قرار گیرندو در صورتی که از کیفر دنیوی عفو گردند خود را اصلاح کنند و دیگر مرتکب جرم نشوند و به آغوش جامعه باز گردند و جامعه نیز از خطر افتادن در ورطه هلاکت که نتیجه اعمال ورفتار نا هنجار آنان است سالم بماند .

فصل اوّل

فلسفه حقوق کیفری در اسلام

مکتب اسلام برای مصلحت امت اسلامی و بسط و گسترش عدالت وامنیت اجتماعی و تهذیب نفس و حفظ نظام جامعه روشها وشیوه هائی را بکار گرفته که در آخرین مرحله نوبت به اجرای مقررات جزائی واقامه حدود و تعزیرات می رسد .اسلام دین رحمت است و خداوند متعال پیامبر رحمت را جهت هدایت وگسترش رحمت برای اجتماعات بشری بر انگیخته همانطور که در قرآن کریم می فرماید:

وَما أرْسَلْناکَ إلّا رَحْمَهً للْعالَمینَ(۱)

ترجمه: (( وتو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم)) این رحمت الهی یک قانون کامل و شامل است که همه جهان وجهانیان را فرا می گیرد و نیز می فرماید :

وَرَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیءٍ(۲)

ترجمه: ((رحمت من همه چیز را فرا گرفته است)) تجلی رحمت گسترده الهی در دین اقتضا می کند که در باره هدایت مجرمان و تبه کاران روشی منطقی بکار گرفته شود ودر پناه رحمت الهی قرار گیرند زیرا تبه کاران خودرا به اختیار در ورطه خطر هلاکت کشانده وسر نوشت شومی را برای خود ایجاد کرده اند شاید با قرار گرفتن در پناه رحمت الهی راه اصلاح را در پیش گیرند تا هم خود را نجات دهند و هم جامعه را از زیان جرائم خود ایمنی بخشند.روش اسلام نیز در بر خورد با تبه کاران نشانه بارزی از این رحمت است.

۱-۱- روشهای مسالمت آمیز اسلام در مبارزه با جرم:

۱-۱-۱- نخستین راهی که اسلام برای هدایت مجرمان و ریشه کن کردن جرائم برگزیده نشر و گسترش تعالیم اخلاقی استکه به نیکی ها و فضائل فرمان می دهد و از بدیها و رذائل باز می دارد و انسان را به فطرت خود هدایت می کند باشد که بوسیله هدایت فطری و بر اساس عشق به خوبی و نفرت از بدی راه خود را به سوی فضیلت باز یابدو از تاریکی های گناه بسوی نور هدایت و راهنمائی شود . انسان های پاکدل که از هدایت فطرت برخور دارند خیلی زود در پرتو تعالیم اخلاقی جان و روان خود را تربیت می کنند وبه ساختن

جسم و روح خود می پردازند. اگر انسان از حریم فطرت خود دور نشده باشد همین آموزش های اخلاقی به تنهائی برای هدایت او و باز داشتن او از ارتکاب رذائل و جرائم کافی است .تعالیم اخلاقی در اسلام از اهمیت ویژه ای بر خوردار است تا آنجا که پیامبر اکرم (ص)هدف از بعثت خود را نشر فضائل اخلاقی بر شمرده و فرموده است :

إنّی بُعِثْتُ لِاُتَمِّمم مَکارِمَ الْاَخْلاقْ

۱-۱-۲- دومین راه مبارزه مسالمت آمیز اسلام برای برخورد با جرائم وضع احکام فقهی است که حاکم بر روابط انسان با خود و خدای خود است و نیز حاکم بر گفتار و کردار او می باشد . غرض از وضع این قبیل احکام آن است که انسان خود را آنچنان که باید شاید بسازد . انسانی که در پرتو تعلیمات فروع دین خود را ساخت چگونه ممکن است در ورطه معاصی و جرائم در افتد. گروه زیادی از انسن ها موفق می شوند در این مرحله راه خود را بسوی مقصد در پیش گیرند و از انحراف و گمراهی ایمنی یابند ولی افرادی سیه دل و تیره روز پیدا می شوند که در ضلالت و گمراهی و فساد غوطه ور می شوند اما هنوز امید به اصلاح آنان به شیوه مسالمت آمیز از بین نرفته است

۱-۱-۳- اسلام سومین راه مبارزه مسالمت آمیز خود را امر به معروف و نهی از منکر معرفی می کند تاتحت شرایطی این گونه افراد بسوی کار های شایسته ای هدایت و از جرائم و منکرات باز داشته شوند تا بدین وسیله از وقوع جرم در جامعه جلو گیری بعمل آید . پس ملاحظه می شود که دین اسلام در راه مبا رزه با جرم و اصلاح مجرم مراحلی را به صورت مسالمت آمیز طی کرده و در پرتورحمت بیکران الهی در اصلاح و تهذیب نفوس و حمایت از فرد و جامعه کوشیده است .

۱-۱-۴- روش شدت عمل به جای مسالمت آمیز .اگر افرادی در جامعه پیدا شوند که هیچ کدام از روشهای مسالت آمیز سه گانه فوق نتواند آنان را اصلاح کند و از ارتکاب جرائم ومنکرات باز دارد عقل و منطق می گوید قانون باید یکی از دو راه را انتخاب نماید اول اینکه مجرم را آزادانه در میان جامعه رها کند و کاری به او نداشته باشد در این صورت معلوم است که چه اتفاقی خواهد افتاد . مجرم خطر ناکی که خود را ایمن از هر گونه باز خواست و کیفر بیابد بر اساس هوای نفس و خود خواهی دست به ارتکاب جرائم خطرناک می زند و جامعه را به پرتگاه نیستی و نابودی می کشاند وبه گفته بسیاری از حقوق دانان این حمایت از شخص مجرم به قیمت نابودی جامعه و اختلال نظام و محو عدالت و امنیت از جامعه است و این با هیچ منطق و قانونی سازگار نیست چه رسد با قوانین الهی که بر پایه عدالت ورحمت است .راه دوم همان است که حقوق کیفری اسلام پیش بینی کرده یعنی اگر مجرم در هیچ شرایطی نتوانست خود را اصلاح کند واز ارتکاب جرم خود داری نماید باید به خاطر مصلحت جامعه فدا شود یعنی اگر امر دایر باشد بین اینکه فردی زنده بماند و جامعه دچار انحراف و نیستی گردد یا جامعه زنده و سالم بماند و فرد نابود گردد کدام را باید انتخاب کرد . هر عقل سلیمی راه حل این مشکل را می داند پس راه منحصر به فرد رسیدگی به جرم و مجرم و اجرای کیفر ولوکیفر اعدام و بکار گرفتن روش شدت عمل به چای شیوه های مسالمت آمیز می باشد واین آخرین راه علاج این بیماران خطر ناک می باشد.همانطور که طبق یک ضرب المثل قدیمی (( آخرالدواء الکیّ))یعنی آخرین راه درمان بیمارداغ کردن او با آهن گداخته است.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.