نقش ضمیرناخودآگاه درنقاشی کودکان و سبک سوررآلیسم


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 نقش ضمیرناخودآگاه درنقاشی کودکان و سبک سوررآلیسم دارای ۳۳۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد نقش ضمیرناخودآگاه درنقاشی کودکان و سبک سوررآلیسم  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز نقش ضمیرناخودآگاه درنقاشی کودکان و سبک سوررآلیسم۲ ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی نقش ضمیرناخودآگاه درنقاشی کودکان و سبک سوررآلیسم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن نقش ضمیرناخودآگاه درنقاشی کودکان و سبک سوررآلیسم :

نقش ضمیرناخودآگاه درنقاشی کودکان و سبک سوررآلیسم

انسان بدوی چون «دم» یا «روان» خود را شناخت، بر او نام همزاد داد و در تصویر برکه‌ها با او ملاقات و در سایه هایش او را همراه نمود و موجودات دیگر را نیز به خود قیاس سپس بر این باور شد که جادو علمی است قابل اطمینان و او را از گزند حوادث مصون و بر غلبه با دشمنان یاری می دهد . او با جادو ، رقصها ، شکلهای نقاشی شده بسیار ساده و انتزاعی و باورهایی راسخ ، بر مراسم جادویی تأکید می ورزید و این اعمال را تنها داروی امراض و برکت ریزش باران و غلبه بر رقیب و شکار می دانست . ولی هر چه از عمر بشر گذشت ، برخورد او با عالم خارج بیشتر ، و آزمایشهای او مکررتر شد . حوزه دید و دریافت او وسعت گرفت و مفاهیم کهنه بی اعتبار گشت . بشر بیش از بیش به جدایی بی جان و جاندار و انسان و حیوان پی برد . جان را به حیوانات و گیاهان مختص ساخت و خود را واجد چیزی پنداشت برتر و فاخرتر از جان سائقه خودبینی بر آن شد که «روان» یا «روح» آدمی کاملا” از جسم مستقل است و بر خلاف «جان حیوانی» با مردن تن، نمی میرد . او در جریان قرون ، مفهوم «روح» را گسترد و حالات «درونی» خود را که نمی توانست به عضو معینی نسبت دهد ، نشأت روح مرموز خود دانست. [۱] «افلاطون مانند سقراط «روح» را جوهری فعال خواند که در انسان سه جلوه دارد:

عقلی و شوقی و شهوی . جلوه عقلی برترین جلوه هاست . باید بدان گرائید و کوشید تا همواره بر دو جلوه دیگر چیرگی ورزد[۲]».

«از یکسو ارسطو وحدت و هماهنگی موجود میان فعالیت های ارگانیسم را «روح» نامید، روح ارسطویی به سه وجه ظاهر می شود : یکی بصورت روح گیاهی که کارش تغذیه و تولید مثل است ، دیگری روح حیوانی که احساس و تخیل را می سازند ، دیگری روح عقلی که باقی و خالد است۲».

از سوی دیگر ، طبیبان یونانی وجود روح را مورد تردید قرار دادند و بدن را موجه «حالات روانی» تلقی کردند . در قرن پنجم (قبل از مسیح) ، الکسئون از تشریح بدن انسان و تأمل در چگونگی امر «دیدن» پی برد که «مغز» انسان مبدأ اصلی حالات روحی است . ولی مغز به خودی خود کار نمی‌کند ، بلکه به وسیله «حواس» از عالم خارج مایع می‌گیرد.

با انحطاط یونانیان و برقراری رومیان بازار هواداران روح مجددا” گرم شد . دانشوران یهودی که در اسکندریه علمدار حکمت شدند ، معتقدات یهود را با فلسفه یونانی آمیختند و بیش از بیش میان جسم و جان تفاوت گذاشتند . پس از آن مسیحیت اعلام داشت که تفاوت ایندو از زمین تا آسمان است .

رنسانس اروپا ، دنیای کهنه را با تمام مفاهیم و معتقداتش لرزانید با حضور رنسانس علم و ادبیات از اسارت دین آزاد شد . بشر با چشمان باز به تماشای عالم پرداخت به خود و آینده امیدوار گشت . و بر خلاف قرون وسطی از فکر آخرالزمان و قیام قیامت انصراف جست «اهل علم در دو میدان وسیع، بکار پرداختند . گروهی به حل و فصل مشکلات اجتماعی انسان ، و گروهی بشناخت قوای طبیعی برخاستند . مساعی این هر دو دسته بضعف دین و قدرت علوم منجمله روانشناسی انجامید[۳]».

«فرانسیس بیکن باب مشاهده و تجربه را گشود . رسانید که از گوشه گرفتن و خیال بافتن و کائنات را با مفاهیم مجهولی چون «روح» و «خدا» توجیه کردن، بجایی نتوان رسید . باید بتهای فردی و سنت های اجتماعی را در هم شکست و با شکیبایی در حوزه واقعیات بمشاهده و تجربه پرداخت . زیرا به قول «گالیله» : «حتی با هزار دلیل هم نمی توان یک حقیقت تجربی را باطل کرد[۴]».

با این همه روح از عرصه روانشناسی بیرون نرفت دکارت و پیروانش اگر چه نسبت به معارف گذشتگان شک نمودند و با احتیاط بحلاجی تفکرات قبل پرداختند ، اما همچنان متأثر سنتها باقی ماندند و از یک سو تضاد بین جسم و روح را مورد تاکید قرار دادند و از سوی دیگر حرکات حیوانات را تحت تأثیر عوامل مبهمی بنام «نفوس حیوانی» پنداشتند.

دوره روشن فکری از اواخر سده هفدهم آغاز گشت و در هر کشوری به رنگی در آمد: در انگلیس با مردمی اهل آزمایش و عمل ، به صورت دبستان «تجربی» در آلمان و فرانسه با اهلیتی که نظر بر عمل چیرگی داشت، دو دبستان «عقلی» و «طبیعی» اهمیت یافت . تجربیون میگفتند که نفسانیات ناشی از آزمایش های واقعی فرد است . عقلیون باور داشتند که قوای عقلی جدا از بدن است ولی با آن ارتباط دارد. طبیعیون معتقد بودند که حالات روحی مثل حرکات بدنی ، نمودهایی است که مکانیکی و مبتنی بر اعضای بدن.

در نظر پدر روانشناسی جدید ، هابس(Hobbes) ، عقل یا علم عبارت از تأثیراتی است که جبرا” بواسط حواس از عالم مادی گرفته می شود . تأثیر حسی نیز خود چیزی جز «حرکت» نیست . حرکتی که از انسجام برمی خیزد و از طریق اعضای حسی و اعصاب به مغز ما می رسد . بنابراین «احساس» حرکتی است که از اشیاء خارجی بر می خیزد و به مغز منتقل می شود . «خیال» دنباله یا اثر حرکتی است که نخست «احساس» را برمی‌انگیزد و سپس متوقف می شود. «رویاء» هم مانند «خیال» ادامه حرکات مغزی است در غیاب محرک خارجی «عقل» و «استدلال» نیز جمع و تفریق احساسات و خیالات است[۵]».

لاک که شالوده علم روانشناسی را نهاد . برخلاف دکارت ، وجود «مفاهیم فطری» یا «عقل مادرزاد» را رد کرد ، و اعلام کرد که نفسانیات ما محصول دو عامل ماشینی است : «احساس» و «تفکر» . عمل احساس سبب اخذ و دریافت تصاویر اشیاء خارجی است، و عمل تفکر باعث آمیختن تصاویر، و تشکیل قوای عقلی از قبیل «حافظه» و «تخیل» و «استدلال» اما عمل تفکر ناشی از عقل یا روح نیست ، بلکه تابع و ماحصل قوانین «پیوستگی» تصورات است . [۶]

تا اواخر قرن نوزدهم این کشاکش بی انتها به دو گونه حالت روانی انجامید ؛ یکی آنها که در حوزه عقل و ادراک میگنجد، دیگری آنها که غیر قابل ادراک است. رسو و رومانتیک های پس از او نیز از تمایلات و حالات غیر منطقی انسان دفاع نمودند و گفتند که ما در زیر فشار الزامات تمدنی ، از امیال نهانی خود چشم پوشیده و بتظاهر تمدن آلود خود، اکتفا کرده‌ایم . هربارت و بنه که از باطن لاشعور ( ناخودآگاه) انسان بتفصیل سخن راندند، روان را به کوهی از یخ شناور تشبیه کردند که فقط جزئی از آن ، سر از آب برمیاورد و ما بقی یعنی قسمت اعظم در دل آب نهان می ماند . شوپن هونرو نیچه شورهای فطری و جلوه های روانی انسان را به هنگام رویاء و خیالبافی و جنون باز نمودند .

انسان هم ، چنانکه شوپن هونر گفت : در آغاز زندگی ، لاشعور و ناخودآگاه است و پس از رشد و تکامل شخصیت نیز در مواردی مانند رویا و خیالبافی و حال اغماء از خود بیخود می شود و از عقل بیگانه می گردد . پس احساس حیات ، ناخودآگاه و غیر عقلی است . اما ناخودآگاهی برتر از خودآگاهی است چرا که منبع الهام و اشراق و نبوغ است . بر همین سیاق جیمز روان را شامل روان خودآگاه و روان ناخودآگاه پنداشت و روان ناخودآگاه را بسی ژرف و نیرومند تلقی کرد. برگسون نیز با بینش عارفانه خویش ناخودآگاهی را شناخت و توجیه نمود . [۷]

از اواسط قرن نوزدهم ، به اقتضای تحولات اجتماعی شدید اروپا ، نحوه تفکر عوض شد . انسان که تاکنون موجودی کمابیش ثبات طلب یا استاتیک بود ، یکسره تحول پرست و دینامیک شد . همچنان که به شکستن سنن اجتماعی پرداخت . قشر ظاهری نظام عقلی نیز از هم پاشید و در زیر آن ، دنیای بی نظام و ناهنجاری یافت . دوره اندیشه دکارتی به سر رسید . دکارت تمام وجود انسان را منحصر به عقل اول دانست ؛ «می اندیشم پس هستم» و در پاسخ آن کلاکس چنین گفته بود : «می خواهم پس هستم» در طی این دوران ملوُن‌الفکر خواست و اراده لاشعور به جای عقل و شعور نشست . از اینرو در نیمه دوم قرن نوزدهم ، شخصیت قشری عقلی و حالات روانی عادی و مقرون به عقل ، تدریجا” جای خود را به حالات غیر عادی و غیر عقلی داد . حال ، دنیای دانش نیازمند کسی بود تا بیاید و بی هراس اعماق درون انسان را بکاود. روان مردم متعارف و غیر متعارف را تحلیل کند و با آمیختن روانشناسی انسان متعارف و غیر متعارف ، واقعیت وجودی آن را دریابد . فروید این احتیاج و انتظار را بر آورد .[۸]

هر چند که علم روانکاوی (پسی کانالیز) را مدیون زحمات بی شائبه فروید هستم اما ، رسیدن به این مقام ، بر پایه کلیه نظرات و اعتقادات بشر اولیه تاکنون ، پی ریزی شده است . شاید بتوان فروید را چشمی بازتر و دلی آشناتر برای گردآوری و همسو ساختن عقاید و نظرات دانست : همانطور که لویی پاستور می گوید :

« شانس در خدمت ذهن آماده است.»

نقش ضمیرناخودآگاه درنقاشی کودکان و سبک سوررآلیسم
فهرست مطالب

چکیده

پیشگفتار

مقدمه۱

فصل اول: ضمیرناخودآگاه چیست

بخش اول

ضمیر ناخود آگاه چیست۹

آشنایی با دو نیمکره۱۲

بخش دوم

فروید و ضمیر ناخودآگاه۲۱

نظریه‌هایی در مورد ناخودآگاه۳۰

فصل دوم : آفرینش هنری کودکان

بخش اول

تاریخچه مطالعه نقاشی کودکان۴۱

طبقه‌بندی مراحل رشد نقاشی در کودکان۴۲

الف – خط‌خطی کردن ( از تولد تا دو سالگی ۴۳

ب – از دوسالگی تا پنج سالگی ( ماندالا۴۵

ج – پنج تا هشت سالگی (شفاف‌بینی‌ 48

د- هشت تا سیزده سالگی (واقع‌گرایی بصری۴۹

مراحل رشد از دیدگاه پیاژه ۵۱

مراحل رشد از دیدگاه فروید۵۸

بخش دوم

نقاشی چیست۶۶

الف – خط ۶۷

ب – فضا۶۸

ج – رنگ۶۹

د – تصویر ۶۹

هـ – سنبلها و نمادها۷۰

نظریهای ادراکی تصاویر۷۲

الف – نظریه‌های پرسپکتیو ـ فرافکنی۷۲

ب – نظریه‌های بوم شناختی گیبسون۷۴

ج – نظریه ساختمان‌گرایان درباره ادراک تصویر۷۶

د – نظریه گشتالت ادراک تصویری۷۹

بخش سوم

فرآیندهای پیچیده نقاشی و تأثیرات آن بر نقاشی کودکان۸۴

الف – زبان گرافیکی در نقاشی کودکان۸۵

– شکلهای ساده۸۵

– رجهان الگو و حرکت۸۸

– ترکیب‌بندی شکلهای و خطوط۸۹

– تعیین محل۹۰

– ترتیب و توالی۹۱

– برنامه‌ریزی۹۲

– طرح۹۳

ب – تأثیر موقعیت نسبی نقاشی۹۵

ج – تأثیر سرمشقهای بصری و مکانی۹۶

فصل سوم

افکار فروید و کاربردهای ضمیر ناخودآگاه در شکل‌گیری سبک سوررآلیسم

بخش اول

هنر نوین۱۰۹

سرآغاز۱۰۹

الف – مفهوم، شناخت، تصویر۱۱۰

ب – سبک، شکل، محتوا۱۱۳

بخش دوم

دادا بستری برای سوررآلیسم۱۱۸

الف – باروک تا دادا۱۱۹

ب – داداایسم۱۲۵

– آ‎غاز کار۱۲۵

– مانیفست‌ و بیانیه‌ها۱۲۹

– نتیجه و پایان کار داداایسم۱۳۱

بخش سوم

فروید و مراتب سوررآلیسم۱۳۶

الف – اتوماتیسم پدیده خود انگیختگی۱۳۶

ب – ضمیر ناخودآگاه۱۴۲

– تخیل۱۴۴

– رؤیا۱۴۷

– نماد۱۵۱

ج – از ارسطو تا هگل۱۵۴

د -نظریه‌های هنری فروید۱۵۹

تصعید یا برتر نمودن۱۶۱

بخش چهارم

سوررآلیسم

الف- آغاز کار۱۶۵

ب- بحثی در باب سوررآلیسم۱۶۶

فصل چهارم:

مقایسه نقش ضمیر ناخودآگاه در آثار هنری کودک و هنرمندان سوررآلیسم

بخش اول

روش تحلیلی ساختار نقاشی کودکان۱۶۹

سرآغاز۱۶۹

بررسی ویژگی‌های ساختاری و محتوای نقاشی در کودکان۱۷۱

الف – تحلیل فضای نقاشی کودکان۱۷۱

ب – خطوط ترسیمی۱۷۵

ج –رنگ و تخیلات۱۷۷

– نماد رنگها۱۸۴

جنبه های تحلیلی ساختار نقاشی کودکان۱۹۰

الف – نمادگرایی‌ کلی و اجزای نمادین در نقاشی کودکان۱۹۱

– خانه – درخت – آدمک۱۹۱

بررسی سمبولیک ( اعضای آدمک ۲۰۴

الف – سر ۲۰۴

ب – صورت۲۰۴

ج – تنه۲۰۷

د – اعضا۲۰۸

هـ – خورشید و ماه۲۱۱

و – حیوانات۲۱۳

نقاشی و ناسازگاری۲۱۵

– عقب افتادگی ذهنی۲۱۷

تفسیر نقاشی کودکان۲۱۸

سایه زدن۲۱۸

هنر و درک هنری کودکان۲۲۹

بخش دوم

تحلیل آثار نقاشی سوررآلیسم۲۳۲

سر آغاز ۲۳۲

تحلیل در آثار نقاشی سوررآلیسم۲۵۸

اتوماتیسم در اروتیسم درسوررآل۲۶۰

نقش جنسیت در آثار کودکان۲۸۹

الف – ترسیم آدمک و مراحل تحول عاطفی۲۸۹

– مرحله دهانی۲۸۹

– مرحله مقعدی۲۹۰

– مرحله احلیلی۲۹۱

– مرحله اد‌یپی ـ تناسلی۲۹۲

ب – اولین ترسیمهای کودک از اختلاف جنسیت۲۹۳

ج – رمزگرایی جنسی در نقاشی۲۹۴

د – نمادهای جنسی در آثار نقاشی کودکان۲۹۶

نتیجه گیری۳۰۹

منابع و مآخذ۳۱۵

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.