جزوه مجموعه زبان و ادبیات فارسی معانی بیان و بلاغت


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل پی دی اف
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل PDF (پی دی اف) ارائه میگردد

 جزوه مجموعه زبان و ادبیات فارسی معانی بیان و بلاغت دارای ۱۲۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در PDF می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل پی دی اف جزوه مجموعه زبان و ادبیات فارسی معانی بیان و بلاغت  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز جزوه مجموعه زبان و ادبیات فارسی معانی بیان و بلاغت۲ ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی جزوه مجموعه زبان و ادبیات فارسی معانی بیان و بلاغت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن جزوه مجموعه زبان و ادبیات فارسی معانی بیان و بلاغت :

جزوه مجموعه زبان و ادبیات فارسی معانی بیان و بلاغت

توضیحات محصول:

فصل اول: شرح درس و نکات کلیدی
« معانی »
علم معانی : دانشی است که به یاری آن، حالات گونهگون سخن به منظور هماهنگی با اقتضای حال شـنونده و خواننـده
شناخته میشود و موضوع علم معانی عمدتاً بررسی جملات از حیـث معـانی و کاربردهـای ثـانونی اسـت کـه مـتکلم بـه
مقتضای حال مخاطب ایراد کرده است و فایده این علم این است که ما را با امکانات فراوان زبان آشنا میسازد تا بتـوانیم
به مقتضای حالات مختلف از آن امکانات استفاده کنیم و سخن مؤثر بگوییم.
بلاغت: مقصود از بلاغت این است که کلام، دلنشین و مؤثر و رسا و به اصطلاح وافی به مقصود باشد و بلیغ کسـی اسـت
که بتواند مافیالضمیر خود را به نیکویی بیان کند؛ به طور خلاصه بلاغت، صفت آن سخنی است که پس از احـراز پایگـاه
فصاحت با مقتضای حال تطبیق کند.
فصاحت: در لغت به معنی روشنی و ظهور و گشاده تزبانی اس ؛ فصاحت در اصطلاح علمای بلاغت به سه مورد اختصـاص
دارد و بر سه قسم است: فصاحت کلمه، فصاحت کلام و فصاحت متکلم
فصاحت کلمه:
خالی بودن کلمه از چهار عیب را فصاحت کلمه گویند و این عیوب : عبارتند از
۱ـ تنافر: آن است که مابین حروف و کلمات یا جملههای متوالی تناسب و سازگاری و هماهنگی وجـود نداشـته باشـد و
اینگونه کلمات و عبارات را متنافر و ضد آن را متلایم یعنی سازگار و متناسب گویند؛ تنافر دو نوع اسـت: تنـافر حـروف و
تنافر کلمات.
تنافر حروف: ترکیب حروف در یک کلمه به نحوی است که تلفظ آن را دشوار کند:
ستودن ندانـد کـس او را چـو هسـت

میــان بنــدگی را ببایــدت بســت
(فردوسی)
ببایدت: تلفظ دو صامت قریب د«المخرج » ت«و » در کنار هم دشوار است.
دو دهـان داریـم گویـا همچـون نـی

یک دهان پنهانسـت در لبهـای وی
(مولوی)
پنهانْست: تلفظ پنهانست به سکون نون و سین و تاء دشوار است.
معانی بیان و بلاغت

۲ـ غرابت استعمال: استعمال کلمات غریب و دور از ذهن و غیرمعمول و مهجور در سخن را گویند:
مدان که فتنه بخسبد در این زمانه ولی

ز عدل تست که باری شده است در فرناس
(سید حسن اشرف غزنوی)
فرناس : نادانی یا خواب خفیف.
کمـــان آزفنــداک شـــد، ژالـــه تیـــر

گـــل و غنچـــه پیکـــان، زره آبگیـــر
(اسدی)
آزفنداک: قوس قزح.
نرمـــــک او را یکـــــی ســـــلام زدم

کــرد زی مــن نگــه بــه چشــماغیل
(فرهنگ اسدی)
چشماغیل: به گوشه چشم نگریستن.

۳ـ مخالفت قیاس: آن است که استعمال کلمه بر خلاف موازین دستوری و صرفی صورت گیرد چنانکه جمع بستن سـر
با (ان) خلاف قیاس است:
کنـون نهصــد و ســی تــن از دختـران

همــه بــر ســران افســران گــران
(فردوسی)
یا چهچهیدن مصدر جعلی، به معنی چه چه زدن:
غنچـه مـیچه چهـد چـو بلبـل مسـت

گــــر ببینــــد رخ تــــو در گلشــــن
(حاذق تبریزی)
یا آوردن (بشندی) به جای (بشنیدی):
گریــزان بــه بــالا چــرا بــر شــدی

چــــو آواز شــــیر ژیــــان بشــــندی
(فردوسی)
۴ـ کراهت در سمع: آن است که برخی از کلمات در گوش ناخوشایند باشد؛ مثل (نچخد) در این بیت:
آخـــر کـــآرام گیـــرد و نچخــد نیـــز

دوش کنـــد اســـتوار مـــرد نگهبـــان
(رودکی)
فصاحت کلام
آن است که جمله از کلمات فصیح ترکیب شده و به علاوه خود از این شش عیب نیز خالی باشد:
۱ـ تنافر کلمات: آن است که الفاظ جمله هر کدام به تنهایی تنافر نداشته باشد اما گفتن آنها به توالی بر زبان سنگین و
دشوار باشد و یا با قرار گرفتن در کنار یکدیگر ایجاد تنافر کند، : مانند

«خواجه تو چه تجارت کنی» که گفتن این جمله چند بار پشت سر هم دشوار است.
و یا مانند کلمههای (دزد، زر، باز) در این بیت:
گـــر تضـــرع کنـــی و گـــر فریـــاد

دزد زر بــــاز پـــــس نخواهــــد داد
(سعدی)
۲ـ تنافر معنوی یا تنافر جمل و عبارات : آن است که جملههای نثر یا مصرعهای نظـم هـر کـدام بـه تنهـایی معنـی
داشته باشند اما میان آنها در معنی، سازگاری و مناسبت نباشد مانند:
خانـــ ملـــک و دیـــن شـــود آبـــاد

بــاده پــیش آر هــر چــه بــادا بــاد

خانـــ زریـــن پادشـــاه جهانســـت

در سخن یک خدا چه جـای گمانسـت

قــارون گوینــد گــنج داشــت نهــانی

شاه بلند اختر است و سـخت کمانسـت
(رادویانی)

سوالات بیان در فنون ادبی
-۱ این سخن امیر معزّی دربارهی ملکشاه سلجوقی متضمن چه فنی از فنون ادبی است؟ مفصلاً بنویسید.

ای مــــاه چــــو ابــــروان یــــاری گــــویی

یـــا نـــی چـــو کمـــان شـــهریاری گـــویی

نعلـــــــی زده از زر عیـــــــاری گـــــــویی

بــــر گــــوش ســــپهر گوشــــواری گــــویی

۲ـ نوع تشبیه را در بیت زیر تعیین و تحلیل کنید.

مـنم آن صـبح نخسـتین کـه چـو بگشـایم لـب

خــوش فــرو خنـدم و خنـدان شــدنم نگذارنــد

-۳ صور خیال بیت زیر را شرح دهید.

طــاووس بــین کــه زاغ خــورد وانگــه از گلــو

گــــاورس ریــــزههــــای منقّــــا برافکنــــد

پاسخ آزمون از دیدگاه بیان
۱ـ در این ابیات تشبیه جمع وجود دارد زیرا یک مشبه ( ماه ) را به چند مشبهبه ( ابروان یار، کمان شهریار، نعل زرین و
گوشواره آسمان ) تشبیه کرده است. از آنجا که وجه شبهها حذف و ادات تشبیه ( چو و گویی ) ذکر شـده اسـت، تشـبیه
مجمل مرسل است در بیت اول تشبیهها مفرد حسی به مفرد حسی است و وجه شبه نیز مفرد است : هلال بودن. تشـبیه
ماه به نعلی که از طلای ناب ساخته شده تشبیه مفرد حسی به مقید حسی است و وجه شبه آن هلال و درخشنده بـودن
است. در مصراع آخر نیز ماه به گوشواره تشبیه شده که این تشبیه نیز تشبیه مفرد حسی به مفـرد حسـی اسـت و وجـه
شبه در این تشبیه نیز آن هلال و درخشنده بودن است.
گوش سپهر : اضافه استعاری : ابتدا سپهر به انسان تشبیه شده سپس بعد از حذف مشبهبه، مشبه همراه یکی از ملائمات مشبهبه یعنی گوش آمده است.

-۳ تعقید: گاهی کلام به واسط هترتیب ناب جا یا اشارات و کنایات و کاربردهای دور از فهم، گرفتـار پیچیـدگی و تعقیـد
است و آن دو نوع است:
الف) تعقید لفظی: آن است که ترتیب واژهها بر خلاف ترتیب مقصود باشد و دشواری و پیچیدگی معنی جمله، از جهـت
ختقدیم و تأ یر یا حذف کلمات و امثال آن باشد:
از ایــن ســو هــزار و از آن ســو هــزار

چو برهم زدنـد کشـته شـد صـد هـزار
(فردوسی)
یعنی صد هزار لشگر بر هم زدند و از هر سو هزار نفر کشته شد.
در حلقــــــ کــــــارزارم افکنــــــد

آن حلقـــه کـــه نیـــزه مـــیربـــودم
(سعدی)
) (میربودم در مفهوم (برای من میربود) به کار رفته است.

ب) تعقید معنوی: آن است که اشارات و کنایات و کاربردهای دور از ذهن، سخن را پیچیده کند:
بزرگـــی بایـــدت دل در ســـخا بنـــد

، ســر کیســه بــه بنــد گنــدنا بنــد
(نظامی

نوع فایل:PDF

سایز:۵.۷۷mb

تعداد صفحه:۱۲۵

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.