مقاله تناسخ و معاد جسمانی؛ سنخیت یا غیریت؟
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله تناسخ و معاد جسمانی؛ سنخیت یا غیریت؟ دارای ۳۳ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تناسخ و معاد جسمانی؛ سنخیت یا غیریت؟ کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تناسخ و معاد جسمانی؛ سنخیت یا غیریت؟
چکیده
مقدمه و طرح بحث
۱ تعریف لغوی تناسخ
۲ تعریف اصطلاحی تناسخ
۱-۲ تناسخ ملکوتی
۲-۲ تناسخ ملکی
۳ رابطه تناسخ و معاد جسمانی در نگاه فیلسوفان
۱-۳ دیدگاه ابنسینا
۱-۱-۳ ابنسینا و تعریف تناسخ
۲-۱-۳ ابنسینا و ادله استحاله تناسخ
۳-۱-۳ دیدگاه ابنسینا درباره معاد جسمانی
۲-۳ تناسخ و معاد جسمانی در نگاه ملّاصدرا
۱-۲-۳ ملّاصدرا و تعریف تناسخ
۲-۲-۳ ملّاصدرا و ادله استحاله تناسخ
۳-۲-۳ دیدگاه ملّاصدرا در باب معاد جسمانی
۴ رابطه تناسخ با معاد جسمانی از دیدگاه متکلمان
۵ تحلیل برگزیده
۱-۵ چیستی تناسخ
۲-۵ چیستی تقریرهای معاد جسمانی و رابطه آن با تناسخ
تقریر اول
تقریر دوم
تقریر سوم
تقریر چهارم
تقریر پنجم
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تناسخ و معاد جسمانی؛ سنخیت یا غیریت؟
آشتیانی، سیدجلال الدین، (۱۳۸۱)، شرح بر زاد المسافر، قم، دفتر تبلیغات اسلامی
ابنسینا، حسینبن عبدالله، (۱۳۷۵)، الاشارات و التنبیهات، قم، البلاغه
ـــــ، (۱۳۸۲)، الاضحویه فی المعاد، تهران، شمس تبریزی
ـــــ، (۱۳۶۳)، المبدأ و المعاد، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی
ـــــ، )۱۳۷۹( النجاه من الغرق فی بحر الضلالات، تهران، دانشگاه تهران
ـ ـــــ ، (۱۴۰۵ق) شفا، قم، کتابخانه آیتاللّه العظمى مرعشى نجفى
ابن منظور، محمدبن مکرم، (۱۹۹۵)، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی
تفتازانی، مسعودبن عمر، (۱۴۰۷ق)، شرح العقاید النسفیه، قاهره، مکتبه الکلیات الازهریه
ـــــ، (۱۴۰۹ق)، شرح المقاصد، بیجا، شریف الرضی
توفیقی، حسین، (۱۳۸۵)، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، سمت، طه، مرکز جهانی علوم اسلامی
راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، (۱۳۳۲)، المفردات فی غریب القرآن، تهران، المکتبه المرتضویه
سبحانی، جعفر، (۱۴۱۲ق)، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، قم، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه
ـــــ، (۱۴۲۵ق)، رسائل و مقالات، قم، مؤسسه امام صادق(ع)
سبزواری، ملاهادی، (۱۳۶۹-۱۳۷۹)، شرح منظومه، با تعلیقات حسن حسنزاده آملی، تهران، ناب
سیوری حلی، فاضل مقداد، (۱۴۲۲ق)، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی
طباطبائی، سیدمحمدحسین، (۱۴۱۷ق)، المیزان، قم، جامعه مدرسین
طریحی، فخرالدین، (۱۴۰۸ق)، مجمع البحرین، قم، دار النشر الثقافه الاسلامیه
طوسی، خواجه نصیرالدین، (۱۴۰۷ق)، تجرید الاعتقاد، قم، دفتر تبلیغات اسلامی
ـــــ، (۱۴۰۵ق)، تلخیص المحصل، بیروت، دار الاضواء، بیروت
غزالی، احمد، )۱۳۸۲( تهافت الفلاسفه، تهران، شمس تبریزی
فخررازی، محمدبنعمر، (۱۹۸۶)، الاربعین فی اصول الدین، قاهره، مکتبه الکلیات الازهریه
فراهیدی، خلیلبناحمد، (۱۴۰۵ق)، العین، قم، دارالهجره
فیاضی، غلامرضا، (۱۳۸۹)، علم النفس فلسفی، تحقیق و تدوین محمدتقی یوسفی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
کرمانی، علیرضا، (۱۳۸۸)، معاد جسمانی از دیدگاه ملّاصدرا و ابن عربی، پایاننامه دکتری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
کلینی، محمدبنیعقوب، (۱۳۶۲)، الکافی، تهران، اسلامیه
گروهی از نویسندگان، (۱۴۱۴ق)، شرح المصطلحات الفلسفیه، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه
لاهیجی، ملاعبدالرزاق، (بیتا)، شوارق الالهام، اصفهان، مهدوی
ـــــ، (۱۳۸۳)، گوهر مراد، تهران، سایه
مجلسی، محمدباقر، (۱۴۰۴ق)، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء
مفید، محمدبنمحمد، (۱۴۱۳ق)، تصحیح الاعتقاد، قم، کنگره شیخ مفید
ملاصدرا، محمدبنابراهیم، (۱۳۶۰)، اسرار الآیات، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران
ـــــ، (۱۹۸۱م)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث
ـــــ، (۱۴۲۲ق)، شرح الهدایه الاثیریه، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی
ـــــ، (۱۳۶۰)، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، مشهد، المرکز الجامعی للنشر
ـــــ، (۱۳۵۴)، المبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلال الدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران
ـــــ، (۱۳۷۵)، مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، تهران، حکمت
ـــــ، (۱۳۸۷)، المظاهر الالهیه فی اسرار العلوم الکمالیه، تهران، بنیاد حکمت صدرا
ـــــ ، (۱۳۴۰) رساله سه اصل، تصحیح سید حسین نصر، تهران، دانشگاه علوم معقول و منقول
ـــــ ، (۱۳۸۱) زاد المسافر، چ سوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى
هینلز، جان. ر، (۱۳۸۵)، راهنمای ادیان زنده جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، قم، بوستان کتاب
یوسفی، محمدتقی، (۱۳۸۸)، تناسخ از دیدگاه عقل و وحی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
چکیده
تناسخ، از جمله مسائلی است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان مختلف با قومیتها و آیینهای گوناگون بوده است. از سوی دیگر، معاد جسمانی از جمله آموزههایی است که نصوص قرآنی بر آن دلالتی آشکار داشته و همواره مورد اعتقاد مسلمانان بوده است. با وجود این، آموزه معاد جسمانی همواره انتقادات جدی به خود دیده که یکی از آنها مساوق بودن با تناسخ است که باور عمومی بر استحاله آن استوار است
آنچه در این نوشتار میآید، تبیین رابطه میان تناسخ و معاد جسمانی به جسم عنصری از دیدگاه فیلسوفان و متکلمان، و آنگاه ارائه دیدگاه برگزیده از سوی نویسنده است. بر اساس مهمترین یافتههای این پژوهش، از دیدگاه ابنسینا و ملّاصدرا معاد جسمانی به جسم عنصری، مصداق تناسخ است. با اینحال، متکلمان به دلیل نگاه خاص خود به تناسخ، چنین سنخیتی را برنمیتابند
کلیدواژهها: تناسخ، تناسخ ملکی، تناسخ ملکوتی، معاد جسمانی، معاد روحانی، جسم برزخی.
مقدمه و طرح بحث
از جمله باورهای مهم و مشترک میان تمام ادیان آسمانی، اعتقاد به معاد و حضور انسانها در سرایی دیگر، برای حسابرسی اعمال است. در این میان، برخی پیروان ادیانی همچون هندوئیسم، منکر معاد ـ آنگونه که پیروان ادیان آسمانی بدان معتقدند ـ شده و بهجای آن، بر آموزه تناسخ بسیار تأکید کردهاند. به باور ایشان، آدمی نتیجه اعمال خود را در دورههای بازگشت خود به این جهان، میبیند. کسانی که کار نیک یا بد انجام دادهاند، در مرحله بعد به بدن انسان متنعم یا بیچارهای منتقل میشوند و زندگی مرفه یا بدی خواهند داشت؛ (نسخ) و آنان که کارهای بد آنها فراوان باشد، در بازگشت، با بینوایی و فلاکت همراه خواهند بود و چهبسا به شکل حیوان (مسخ)، یا نبات (فسخ) و یا جماد (رسخ) بازگشت کنند. این چرخه زندگی همواره ادامه دارد تا آنکه شخص به موکشا ـ به معنای آزادی و نجات ـ دست یابد. (هینلز، ۱۳۸۵، ص۵۳۸؛ توفیقی، ۱۳۸۵، ص۳۳ و ۳۴)
صرفنظر از دیدگاه خاص هندویان، مسلمانان نیز درباره کیفیت معاد، دیدگاه واحدی ندارند. درحالیکه به گزارش ملّاصدرا جمهور فلاسفه و پیروان مکتب مشا، تنها معاد روحانی را قبول دارند. (ملاصدرا، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۱۶۵)، فخر رازی و خواجه نصیرالدین طوسی معاد جسمانی ـ بهمعنای بازگشت بدن عنصری و انتقال روح به آن برای محاسبه اعمال ـ را مورد اتفاق مسلمانان میدانند (طوسی، ۱۴۰۵ق، ص۳۹۳ و ۳۹۴) و علّامه مجلسی نظریه معاد جسمانی را از ضروریات دین، و منکر آن را از زمره مسلمانان خارج میداند. به گفته ایشان، آیات قرآن چنان نص در معاد جسمانیاند که قابل تأویل نیستند، چنانکه روایات نیز متواترند. (مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۷، ص۴۷)
یکی از دلایل عمده اختلافنظر در اینباره، به رابطه خاص میان تناسخ و معاد جسمانی به جسم عنصری برمیگردد. بدین بیان که برخی فیلسوفان، معاد جسمانی به جسم عنصری را مصداق تناسخ دانستهاند و با توجه به باور عمومی درباره استحاله تناسخ، معاد جسمانی به جسم عنصری را نیز محال شمردهاند؛ ازاینرو، یا بهکلی منکر معاد جسمانی شده یا آنکه معاد جسمانی به جسم عنصری را محال و بهجای آن، معاد جسمانی به جسم برزخی را پذیرفتهاند. در مقابل، اغلب متکلمان و عالمان دینی با توجه به انبوه آیات و روایاتی که دلالتی روشن بر جسمانی بودن معاد دارند، نظریه معاد روحانی ـ جسمانی به جسم عنصری را پذیرفته و آنگاه که با مشکل سنخیت آن با تناسخ مواجه شدهاند، یا تعریف تناسخ را ضیق کردهاند ـ بهگونهای که شامل معاد جسمانی نشود ـ (ر.ک: تفتازانی، ۱۴۰۷ق، ص۶۸) یا آنکه این قسم از تناسخ را به دلیل بیان شارع، جایز دانستهاند. (ر.ک: غزالی، ۱۳۸۲، ص۲۸۶)
با توجه به آنچه گذشت، ضرورت پرداختن به این پرسش مهم روشن میشود که اگر از سویی، به گفته اغلب قریب به اتفاق عالمان، تناسخ محال است و از سوی دیگر، معاد جسمانی به جسم عنصری، به گفته فیلسوفان بزرگ عالم اسلام ـ چنانکه خواهد آمد ـ مصداق تناسخ است، چگونه شریعت محمدی(ص) بر اساس دلالت روشن انبوهی از آیات و روایات، از وقوع آن خبر داده است؟
در این نوشتار، پس از بحث مفهومشناسی و تعیین محل نزاع، ابتدا با دیدگاه دانشمندان در اینباره آشنا میشویم؛ آنگاه تحلیل برگزیده در این خصوص ارائه خواهد شد
۱. تعریف لغوی تناسخ
تناسخ در لغت، از ماده «نسخ» است. نسخ، به گفته ارباب لغت، بهمعنای ازاله کردن (فراهیدی، ۱۴۰۵ق، ج ۳، ص ۱۷۸۴)، باطل کردن و قرار دادن چیزی بهجای چیزی دیگر است. (ابنمنظور، ۱۹۹۵م، ج ۱۴، ص ۲۴۳؛ طریحی، ۱۴۰۸ق، ج ۳، ص ۳۰۲)
راغب اصفهانی نیز با این بیان که نسخ بهمعنای زایل کردن چیزی با آوردن چیز دیگر است، به ارائه مثالهایی برای آن میپردازد؛ از جمله زائل شدن سایه بهوسیله خورشید؛ زایل شدن نور خورشید بهوسیله سایه؛ و نیز رفتن جوانی با آمدن کهنسالی. (اصفهانی، ۱۳۳۲، ج ۳، ص ۳۲۲)
کاربرد این واژه در قرآن کریم نیز مطابق با همان معانی لغوی است: «ما هیچ آیهای را نسخ نمیکنیم و از یاد نمیبریم، مگر آنکه بهتر از آن یا مثل آن را میآوریم.» (بقره: ۱۰۶)
۲. تعریف اصطلاحی تناسخ
تناسخ در اصطلاح فلسفه، دارای دو قسم یا دو اصطلاح خاص ـ بهگونه اشتراک لفظی ـ است که عبارتاند از
۱-۲. تناسخ ملکوتی
تناسخ ملکوتی بهمعنای شکل گرفتن روح به شکلی متناسب با نیات و اعمال مترتب بر آن است که از آن به تناسخ متصل، اتصالی و باطنی نیز یاد میشود (فیاضی، ۱۳۸۹، ص۴۳۳) ملّاصدرا در اینباره مینویسد: «و تناسخى که آن حق است و باطل نیست، همین است که باطن در دنیا ممسوخ و مبدل مىگردد و خوى اصلى دگرگون مىشود و در روز قیامت و رستاخیز بهصورتى مناسب آن خلق، از گور برمىخیزد.» (ملاصدرا، ۱۳۴۰، ص۴۸)
توضیح آنکه نفس انسانی که دارای شکل و وجود مثالی است، میتواند اَشکالی متناسب با نیات، ملکات و افعال خود داشته باشد. از اینروست که اگر نیات و ملکات و افعال انسانی، متناسب با مقام حیوانات باشد، تمثل نفس به شکل حیوان است؛ و اگر نیات، ملکات و افعال او همچون فرشتگان باشد، تمثل نفس او به شکل ملک خواهد بود. این نوع تناسخ، به گفته ملاصدرا، مورد پذیرش عرفا و نیز پیروان ادیان و مذاهب است. (ملّاصدرا، ۱۳۵۴، ص۲۳۶)
البته تحقق تناسخ ملکوتی، تنها در آخرت نیست؛ بلکه روح در همین دنیا نیز متمثل به اشکالی متناسب با اعمال و نیات خود میشود، ازاینرو تعریف تناسخ ملکوتی بهگونهایکه منحصر به تحقق آن در آخرت شود، خالی از تسامح نیست. (گروهی از نویسندگان، ۱۴۱۴ق، ص۶۶)
نکته دیگر آنکه تناسخ ملکوتی، بر مبنای مشائیان که عالم مثال را برنمیتابند، قابل تصویر نیست؛ ازاینرو، طبیعی است که از تناسخ ملکوتی تا پیش از ملّاصدرا سخنی دیده نشود. (فیاضی، ۱۳۸۹، ص۴۳۴ ـ ۴۳۹)
۲-۲ تناسخ ملکی
مقصود از تناسخ ملکی، بهطور اجمال همان انتقال نفس از بدنی به بدن دیگر است که در ادامه، آن را از منظر فیلسوفان و متکلمان تبیین خواهیم کرد. بهطورکلی، آنگاه که واژه «تناسخ» در متون فلسفی و کلامی بدون قید به کار میرود، مقصود از آن، همان تناسخ ملکی است؛ تاآنجاکه برخی از پژوهشگران اساساً تناسخ ملکوتی را خارج از اصطلاح تناسخ دانستهاند. (آشتیانی، ۱۳۸۱، ص ۱۴۹)
بازخوانش متون فلسفی و کلامی، نشان از این واقعیت دارد که اندیشمندان ـ اعم از فیلسوفان و متکلمان ـ تعریفهای متعددی از تناسخ ملکی ارائه کردهاند. در این میان، توجه به قلمرو مصادیقی که میتوان برای تعریفها در نظر گرفت، بسیار اهمیت دارد؛ زیرا بر اساس برخی از تعریفها، مسئلهای همچون معاد جسمانی با جسم عنصری، وارد در حوزه تناسخ میشود؛ درحالیکه برخی دیگر از تعریفها، معاد جسمانی را خارج از تعریف و اصطلاح تناسخ میدانند. (یوسفی، ۱۳۸۸)
۳. رابطه تناسخ و معاد جسمانی در نگاه فیلسوفان
فیلسوفان فراوانی به تعریف تناسخ پرداختهاند که طرح تمام آن تعریفها، در این مختصر نمیگنجد؛ ازاینرو به تعریف تناسخ و رابطه آن با معاد جسمانی از دیدگاه ابنسینا و ملّاصدرا اشاره میکنیم
۱-۳. دیدگاه ابنسینا
اینکه تناسخ و معاد جسمانی در نگاه ابنسینا چه رابطهای با یکدیگر دارند، دستکم از دو طریق به دست میآید. نخست آنکه آیا تعریف وی از تناسخ بهگونهای است که شامل معاد جسمانی میشود یا خیر؛ دوم آنکه آیا ادلهای که وی بر بطلان تناسخ اقامه کرده است، شامل معاد جسمانی میشود یا خیر. افزون بر آن، دریافت دیدگاه خاص او درباره امکان یا استحاله خود معاد جسمانی نیز بسیار مهم است
۱-۱-۳ ابنسینا و تعریف تناسخ
تتبع در آثار ابنسینا دستکم دو تعریف از تناسخ را پیشروی ما میگذارد
الف) «[التناسخ] أن تکون النفس التی تفارق تعود فتدخل بدناً آخر من الناس.» (ابنسینا، ۱۳۶۳، ص۱۰۸) بر اساس این تعریف و با عنایت به تعبیر «من الناس»، میتوان این احتمال را داد که تناسخی مقصود نظر ابنسیناست که در آیین هندو مطرح است. البته هندویان به حلول روح آدمی در حیوانات یا حتی نباتات و جمادات نیز اعتقاد دارند، که در اینجا ابنسینا به یک مورد، یعنی «نسخ» اشاره کرده است. ابنسینا خود نیز در ذیل این عبارت مینویسد: «فقد بان ووضح أن الانفس الانسانیّه حادثه و باقیه بعد المادّه بلا کرور فى الأبدان ولا تناسخ.» (همان) ازاینرو، نمیتوان این تعریف را چنان گسترده دانست که شامل اموری مانند معاد جسمانی نیز شود
ب) ابنسینا در موضعی دیگر تأکید میکند که در حشر جسمانی، بدن دوم غیر از بدن اول است: «اذ البدن الإنسانی الثانی لیس هو البدن الإنسانی الأول بعینه.» (ابنسینا، ۱۳۸۲، ص۹۷) وی در ادامه این عبارت، تناسخ را چنین معنا میکند: «رد الروح إلى بدن غیر البدن الأول هو التناسخ.» (همان)
این سخن ابنسینا بهخوبی روشن میسازد که به باور وی، معاد جسمانی مصداق تناسخ است، همان تناسخی که وی با ادله خود آن را محال میداند
تعریفهای یادشده از ابنسینا، تعارضی با یکدیگر ندارند؛ بلکه تعریف نخست، خاص، و تعریف دوم، عام است. به دیگر سخن، سخن ابنسینا در مقام نخست، ناظر به تناسخ در آیین هندوئیزم بوده، درحالیکه تعریف دوم، با رویکردی عام ارائه شده است که بهتصریح خود ابنسینا، معاد جسمانی را دربرمیگیرد؛ ازاینرو، معاد جسمانی به دلیل سنخیت با تناسخ، محال عقلی است؛ از اینروست که وی آیات مربوط به معاد جسمانی را وسیلهای برای جذب عوامالناس بهسوی ایمان میداند تا از این طریق، آنها به انجام کارهای نیک تشویق شوند و از کارهای ناپسند بترسند. (همان، ص۴۸)
۲-۱-۳ ابنسینا و ادله استحاله تناسخ
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.