مقاله دلایل عقلی و قرآنی بر حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله دلایل عقلی و قرآنی بر حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال دارای ۳۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله دلایل عقلی و قرآنی بر حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله دلایل عقلی و قرآنی بر حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال
چکیده
مقدمه
۱معانی حسن و قبح
الف) کمال و نقص
ب) ملایمت (سازگاری) با غرض و عدم آن
ج) مدح یا استحقاق مدح، و ذم یا استحقاق ذم
۲ معنای ذاتی
۳ معنای عقلی
۴ برخی از دلایل حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال
۱-۴ دلایل عقلی
الف) بداهت عقل
ب) امکان جابهجایی در صورت اثبات شرعی آنها
ج) لزوم انکار مطلق حسن و قبح در صورت اثبات شرعی آنها
۲-۴ دلایل قرآنی
الف) بیهدف و بیهوده نبودن آفرینش
ب) مساوی قرار ندادن مؤمنان و گناهکاران در آخرت
ج) فهم و تعقل
د) لزوم دوری از فحشا
ه ) پاداش احسان برای احسان
۵ آثار حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال
۶جمعبندی و نتیجهگیری
پینوشتها:
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله دلایل عقلی و قرآنی بر حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال
ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۲۲ق
ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۹ق
ابنعاشور، محمدبن طاهر، التحریر و التنویر، بیجا، موسسه التاریخ، ۱۴۲۰ق
ابوالفتوح رازی، حسینبن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق
استرآبادی، محمد جعفر، البراهین القاطعه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۳۸۲
اندلسی، محمدبن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۰ق
انصاری، شیخ مرتضی، مطارح الانظار، بیجا، مؤسسه آل البیت(ع) للطباعه و النشر، بیتا
تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، الشریف الرضی، ۱۴۰۹ق
جرجانی، علیبن محمد، شرح المواقف، مصر، مطبعه السعاده، ۱۳۲۵
جوادی آملی، عبدالله، فلسفه حقوق بشر، قم، مرکز نشر إسراء، ۱۳۷۵
جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۳۹۹ق
حائری، مهدی، کاوشهای عقل عملی، بیجا، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، بیتا
حسنزاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، چ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۱
حلی، حسنبن یوسف، کشف المراد، چ چهارم، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۳
خزازی، سیدمحسن، بدایه المعارف الإلهیه فی شرح عقائد الإمامیه، ط. الخامسه، مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۸ق
راغب اصفهانی، حسینبن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ط. الثانیه، دفتر نشر کتاب، ۱۴۰۴ق
ربانی گلپایگانی، علی، القواعد الکلامیه، قم، موسسه امام الصادق(ع)، ۱۴۱۸ق
زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، چ سوم، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷
سبحانی، جعفر، رساله فی التحسین و التقبیح العقلیین، قم، موسسه امام صادق(ع)، ۱۴۲۰ ق
شافعی، کمالالدین محمد، المسامره شرح المسایره، بیروت، المکتبه العصریه، ۱۴۲۵ق
شریفی، احمد حسین، خوب چیست؟ بد کدام است، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۸۸
شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، نهایه الاقدام فی علم الکتاب، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۵ق
شهید أوّل، محمّدبنمکّی، اربع رسائل کلامیه، تحقیق: مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۲۲ق
شهیدرضا، محمد، المنار، ط. الثانی، بیروت، دارالمعرفه للطباعه والنشر، بیتا
طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، موسسه النشر الاسلامی، بیتا
طبرسی، فضلبن حسن، جوامع الجامع، قم، مدیریت حوزه علمیه، ۱۳۷۷
ـــــ، مجمع البیان لعلوم القرآن، چ سوم، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲
طبری، محمدبنجریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ ق
طوسی، نصیرالدین، قواعد العقائد، بیروت، دار الغربه، بیتا
فارابی، ابو نصر، کتاب السیاسه المدنیه، بیروت، مکتبه الهلال، ۱۹۹۶م
فخر رازی، محمدبنعمر، الاربعین فی اصول الدین، قاهره، مکتبه الکلیات الازهریه، ۱۹۸۶م
ـــــ، مفاتیح الغیب، ط. الثالثه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ ق
فیومی، محمدبناحمد، مصباح المنیر، بیجا، بینا، بیتا
قرطبی، محمدبناحمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۴
لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، تصحیح صادق لاریجانی، چ سوم، تهران، انتشارات الزهراء، ۱۳۷۲
ـــــ، گوهر مراد، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بیتا
مرعشی، قاضی نورالله، احقاق الحق وازهاق الباطل، قم، مکتبه آیهالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ ق
مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، چ دوم، قم، مرکز النشر مکتب الإعلام الاسلامی، ۱۴۱۵ ق
ـــــ، المنطق، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، بیتا
میرداماد، محمدباقر، مصنفات میرداماد، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۵- ۱۳۸۱
چکیده
یکی از مسائل اختلافی میان عدلیه (امامیه و معتزله) و اشاعره، حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال است. عدلیه به حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال اعتقاد دارند؛ لکن اشاعره، حسن و قبح ذاتی و عقلی را انکار نموده، به حسن و قبح شرعی باور دارند. از دیدگاه عدلیه، بهویژه امامیه، برای حسن و قبح افعال دلایل گوناگون عقلی و نقلی وجود دارد و پذیرش این مبنا، آثار فراوانی در خداشناسی، راهنماشناسی، اخلاق و احکام دارد
این نوشتار، با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دلایل عقلی و قرآنی بر اثبات حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال میپردازد. مهمترین یافته پژوهش آن است که بر اساس دلایل عقلی و آیات قرآن، حسن و قبح افعال ذاتی است، نه اعتباری؛ و عقل، حسن و قبح افعال را درک میکند؛ و نیز بسیاری از مسائل اعتقادی و ضروری اسلام، وابسته به حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال است
کلیدواژهها: حسن و قبح، حسن و قبح ذاتی، حسن و قبح عقلی، حسن و قبح شرعی، امامیه، معتزله، اشاعره.
مقدمه
درباره قضایای اخلاقی و ارزشی، دو بحث کلی وجود دارد: نخست اینکه آیا قضایا و جملات اخلاقی و ارزشی از واقعیات عینی و حقیقی خبر میدهند یا آنکه هیچ خبری از واقعیتهای بیرونی نمیدهند، بلکه نشانگر امور صرفاً قراردادیاند و حالات و احساسات فردی یا اجتماعی را بیان میکنند؟ این بحث، مربوط به هستیشناسی و ذاتیبودن حسن و قبح افعال است. دوم آنکه آیا عقل انسان، صرفنظر از امر و نهی خداوند متعال، توانایی درک خوبی و بدی کارها را دارد یا نه؟ اگر عقل چنین قدرتی ندارد، آیا شرع خوبی و بدی آنها را بیان میکند یا امر دیگری همچون جامعه؟ این بحث مربوط به معرفتشناسی است و از آن با عنوان «عقلی یا شرعی بودن حسن و قبح» یاد میشود
در این مسئله، دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه نخست، دیدگاه امامیه و معتزله۱ است که به حسن و قبح ذاتی (هستیشناسی) و عقلی (معرفتشناسی) افعال اعتقاد دارند.۲ بر اساس این دیدگاه، افعال اختیاری، دارای حسن و قبحاند و ارزش آنها ذاتی است، نه اعتباری (که شرع آن را اعتبار کرده باشد)؛ و نیز عقل انسان توانایی درک آن را دارد. دیدگاه دوم، دیدگاه اشاعره است که حسن و قبح ذاتی و عقلی را انکار میکنند و به حسن و قبح شرعی باور دارند.۳ بر اساس نظر آنان، حسن و قبح افعال به شرع وابسته است و بدون اراده خدای متعال، نه حسن و قبحی وجود دارد و نه عقل میتواند آن را درک کند
ضرورت طرح این بحث، با توجه به آثار مهم آن، در بسیاری از مسائل اعتقادی و ضروری اسلام، مانند خداشناسی، نبوت، اخلاق و احکام، روشن است و به همین دلیل، دانشمندان امامیه از گذشته بر حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال، دلایل گوناگون عقلی و نقلی اقامه کردهاند. ازاینرو، نوشته حاضر، دلایل بزرگان را بازگو میکند. لکن بررسی مجدد این بحث، بیشتر برای تأکید بر دو نکته است: نخست، تفکیک میان دو بُعد هستیشناسی (ذاتی) و معرفتشناسی (عقلی)؛ زیرا برخی میان این دو خلط کردهاند؛ دوم، تحلیل بیشتر برخی از آیات قرآنی؛ زیرا در بیشتر نوشتهها در خصوص آیات قرآنی، بهویژه درباره برخی از آنها، تحلیل کافی انجام نشده است
پرسش اصلی تحقیق این است که دلایل عقلی و قرآنی بر حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال چیست؟ پرسشهای فرعی عبارتاند از: ۱ حسن و قبح به چه معناست؟ ۲ معنای ذاتی و عقلی چیست و آیا این دو با هم تفاوت دارند؟ ۳ دلایل عقلی بر حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال چیست؟ ۴ آیا آیات قرآن، بر حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال دلالت دارند؟ ۵ آثار حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال چیست؟
این نوشته، با تبیین معانی حسن و قبح، معنای مورد نظر در این بحث را بیان و دیدگاههای عدلیه و اشاعره را ذکر میکند، همچنین پس از بیان معانی ذاتی و عقلی، تفاوت آن دو را روشن میسازد؛ سپس دلایل عقلی حسن و قبح ذاتی و عقلی را ذکر میکند؛ همچنین برخی از آیات دلالتکننده بر حسن و قبح ذاتی و عقلی را ـ بیش از آنچه در بیشتر کتابها آمده است ـ تفسیر مینماید؛ در پایان، به آثار حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال نیز اشاره میکند
۱.معانی حسن و قبح
«حُسن»، در لغت بهمعنای خوبی و زیبایی است؛۴ و در اصطلاح، در سه معنا کاربرد دارد. آنچه میان عدلیه و اشاعره محل نزاع است، یک معنا از این معانی سهگانه است که پس از بیان معانی آنها، بدان اشاره میشود. شایان ذکر است که «حُسن»، اسم مصدر (خوبی و زیبایی)، و «حَسَن»، صفت مشبهه (خوب و زیبا) است و در این نوشته به تناسب سخن، از هر دو واژه استفاده میشود
الف) کمال و نقص
گاهی حُسن بهمعنای کمال، و در برابر آن، قبح بهمعنای نقص به کار میرود. برای مثال، گفته میشود: «علم، خوب است»؛ به این معنا که علم، کمال برای نفس است؛ یا «جهل، قبیح است»؛ به این معنا که جهل، نقص است. بسیاری از رفتارهای اخلاقی انسان، دارای حسن و قبح به این معناست؛ مانند شجاعت، حلم، کرم و انصاف
ب) ملایمت (سازگاری) با غرض و عدم آن
گاهی حُسن بهمعنای ملایمت با غرض و طبع است، در برابر قبح بهمعنای عدم ملایمت با غرض و طبع، که گاهی از آنها به مصلحت و مفسده نیز تعبیر میشود؛ مانند آنکه گفته میشود: «این منظره و صورت، حَسَن است»، به این معنا که سازگار با نفس است و نفس انسان از آن لذت میبرد. همچنین عبارت «این منظره و صورت، قبیح است»، بدین معناست که آن منظره با نفس سازگار نیست و نفس، آن را نمیپسندد و از آن ناراحت میشود
ج) مدح یا استحقاق مدح، و ذم یا استحقاق ذم
گاهی حُسن بهمعنای مدح یا استحقاق مدح به کار میرود؛ در برابر قبح بهمعنای ذم یا استحقاق ذم. ازاینرو، حَسَن بهمعنای فعلی است که فاعلش به سبب آن، شایستگی ستایش دارد؛ قبیح نیز بهمعنای فعلی است که فاعلش به سبب آن، شایسته نکوهش است. کاربرد حسن و قبح به این معنا، تنها در افعال اختیاری است
از میان معانی سهگانه حسن وقبح، آنچه میان عدلیه و اشاعره اختلافی است، قبول معنای سوم حسن و قبح (مدح و ذم یا استحقاق مدح و ذم) است. مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی میفرماید
برای حسن و قبح، معانی گوناگونی وجود دارد: از آنها توصیف شدن فعل یا شیء ملایم به حَسَن، و غیرملائم به قبیح است؛ و از آنها توصیف فعل یا شیء کامل به حسن، و ناقص به قبیح است و مراد در اینجا، این دو معنا نیست؛ بلکه مراد از حُسن در افعال، چیزی است که فاعلش به سبب آن، شایستگی نکوهش یا عقاب نداشته باشد و مراد از قبح چیزی است که فاعلش به سبب آن، شایستگی نکوهش یا عقاب داشته باشد
همچنین تفتازانی که اشعری است و حسن و قبح عقلی را انکار میکند، بهمعنای حسن و قبح که مورد نزاع میان اشاعره و عدلیه است، اشاره میکند و در بیان دیدگاه خود میگوید
برای عقل، حکمی به حسن و قبح بهمعنای استحقاق مدح و ذم نزد خدای متعال نیست، برخلاف معتزله؛ و اما [در حسن و قبح] بهمعنای صفت کمال و نقص یا ملایمت غرض و طبع و عدم آن، نزاعی نیست;
از سوی دیگر، این مسئله مورد نزاع است که آیا تعلق یافتن مدح و ذم به برخی افعال در دنیا و آخرت، به جهت صفتی است که به فعل باز میگردد یا به صرف حکم شرع است یا به دلیل حکم اهل معرفت به آن؟ فخر رازی که خود اشعریمذهب است، ضمن تصریح به این نکته، به دیدگاه معتزله اشاره میکند و اعتقاد خود را صرف حسن و قبح شرعی بیان میکند
وانما النزاع فی أن کون بعض الأفعال متعلق الذم فی الدنیا والعقاب فی الآخره، وکون البعض الآخر متعلق المدح فی الدنیا والثواب فی الآخره، هل هو لأجل صفه عائده الی الفعل، أو لیس الأمر کذلک، بل هو محض حکم الشرع بذلک، أو حکم أهل المعرفه به؟ قالت المعتزله: المؤثر فی هذه الأحکام، صفات عائده الی الأفعال. و مذهبنا أنه مجرد حکم الشرع
فخر رازی «حکم اهل معرفت» را قسیمِ «محض حکم شرع» و در برابر این مبنا قرار داده که مدح و ذم به دلیل صفتی است که به خود فعل بازمیگردد. ظاهراً منظور وی آن است که مدح و ذم برخی افعال، اعتباری است و اعتبار آن، به حکم اهل معرفت است. گویا مقصود وی از «حکم اهل معرفت»، حکم عقلا به حسن و قبح افعال است که اساس و پایهای برای حسن و قبح برخی افعال، بجز تصدیق عقلا و اعتراف آنها نیست. حکم اهل معرفت، در علم منطق در «مشهورات بالمعنی الاخص» یا «المشهورات الصرفه» نیز طرح میشود که در توضیح آن گویند: «قضایا التی لا عمده لها فی التصدیق الا الشهره وعموم الاعتراف بها».۹ ظاهراً نظر فخر، ناظر به این معناست
بنابراین، از معانی حسن و قبح، معنای سوم، یعنی مدح و ذم یا استحقاق مدح و ذم مورد نزاع است و نیز اینکه آیا این مدح و ذم، به دلیل صرف حکم شرعی است یا به جهت بازگشت صفت به خود افعال؟ اگر مدح و ذم به جهت صفتی باشد که به فعل بازمیگردد ـ همانگونهکه عدلیه بدان باور دارد ـ حسن و قبح، امری اعتباری نخواهد بود و عقل میتواند آن را بفهمد؛ اما اگر این مدح و ذم به مجرد حکم شرع باشد ـ چنانکه اشاعره بدان معتقدند ـ حسن و قبح به اعتبار شرع خواهد بود و پیش از ورود شرع، نه حسن و قبحی وجود دارد و نه عقل آن را درک میکند
قابل توجه است که حسن و قبح بهمعنای مدح و ذم یا استحقاق مدح و ذم، صفت خود فعل نیست؛ بلکه صفت به حال متعلق است و انتساب آن به فعل، حقیقی نیست و مراد این است که فاعل آن فعل، مستحقق مدح یا ذم، ممدوح یا مذموم است. بههرحال، همین معنا که برای فعل به لحاظ متعلقش مطرح است، محل نزاع است: عدهای آن را به دلیل صفتی میدانند که در خود فعل نهفته است و عدهای منکر آن شدهاند و میگویند: مدح و ذم یا استحقاق مدح و ذم، صرفاً از امر و نهی شارع به دست میآید
۲. معنای ذاتی
چنانکه اشاره شد، از دیدگاه شیعه و معتزله، حسن و قبح افعال بهمعنای آن است که ستایش یا نکوهش افعال اختیاری، ذاتی و عقلی است. برخی از اندیشمندان، یکی از این دو تعبیر را ذکر کردهاند؛ باآنکه از نظر آنان، این تفاوت تعبیر، تأثیری بر اصل بحث ندارد. برخی نیز تعبیر «ذاتی» را به کار بردهاند؛۱۰ همانگونهکه برخی، از تعبیر «عقلی» استفاده کردهاند.۱۱ تعبیر «ذاتی»، ناظر به مقام ثبوت و واقع، و تعبیر «عقلی» ناظر به مقام اثبات و کشف است. برخی میان آن دو تفکیکی کردهاند؛ برای نمونه، کمالالدین محمد شافعی، از دانشمندان اهل سنت (متوفای ۹۰۶ق)، در توضیح ثبوت حسن و قبح فعل از دیدگاه حنفیه و معتزله میگوید: «آن عبارت از این است که عقل، گاهی در ادراک حسن و قبح ذاتی مستقل است; .»
همچنین آیتالله جوادیآملی، از اندیشمندان معاصر، در رد اراده معنای عقلی از تعبیر ذاتی میفرماید: «منظور از ذاتی در این بحث، عقلی نخواهد بود؛ زیرا عقلی در برابر نقلی، ناظر به مقام کشف و اثبات است، نه تحقق و ثبوت.»
بنابراین، چنانکه یاد شد، میان دو تعبیر، تفاوت وجود دارد و هر کدام ناظر به یک مقام است: تعبیر «ذاتی» به مقام ثبوت و واقع، و تعبیر «عقلی» به مقام اثبات و کشف
چنانکه یاد شد، تعبیر «ذاتی» در کلام بسیاری از دانشمندان به کار رفته است. در اینکه مراد از ذاتی چیست، دیدگاههای گوناگونی ارائه شده است؛ مانند: عقلی؛۱۴ ذاتی باب ایساغوجی؛۱۵ ذاتی باب برهان؛۱۶ ذاتی شبیه باب برهان.۱۷ برای رعایت اختصار، از بررسی آنها صرفنظر میکنیم
به نظر میرسد، گرچه برخی از دانشمندان درصدد توضیح «ذاتی» برآمدهاند، این عنوان از همان زمانی که مطرح بوده، چنان ابهامی نداشته است که به این گونه تفسیرها نیاز داشته باشد و نیز این تفسیرها مورد نقد و انتقاد قرار گیرند. نگاهی گذرا به مطالب افرادی که این بحث را در طول تاریخ مطرح کردهاند، نشان میدهد آنان غالبا این عنوان را روشن و بدون ابهام تلقی کرده و به دلایل آن پرداختهاند. ظاهراً تنها مسئلهای که در تعریف حسن و قبح و تنقیح محل نزاع اتفاق افتاده، ذکر معانی گوناگون برای حسن و قبح، و خارج کردن برخی از معانی از محل نزاع است، که مدتی پس از طرح اصل این بحث صورت گرفته است
بههرروی، به نظر نگارنده، همانگونهکه برخی از اندیشمندان به این نکته تصریح کردهاند،۲۰ ذاتی در این بحث بهمعنای «واقعی»، «نفس الامر» و «حقیقی»، در برابر «شرعی»، «الهی» و «اعتباری» است و منظور دانشمندان شیعه و معتزله که به حسن و قبح برای افعال عقیده دارند، آن است که افعال در واقع و نفسالامر، دارای حسن و قبح است، با صرفنظر از اعتبار معتبِر. از برخی عبارات بزرگان استفاده میشود که منظور آنان از این بحث، حسن و قبح واقعی و نفسالامری است؛ گرچه برای بیان آن، گاهی بهجای تعبیر «ذاتی»، از تعابیر دیگر استفاده کردهاند؛ برای نمونه، قاضی نورالله مرعشی شوشتری (متوفای ۱۰۱۹ق) پس از بیان اعتقاد امامیه و معتزله، به دیدگاه اشاعره اینگونه اشاره میکند
اشاعره همه افعال را در نفسالامر، مساوی قرار دادهاند و معتقدند که افعال در ذوات خود به حَسن و قبیح تقسیم نمیشوند و قبیح با صفتی تمییز پیدا نمیکند که اقتضای قبحش را داشته باشد;
مرحوم لاهیجی(متوفای ۱۰۷۲) میفرماید
پس مراد از عقلی بودن حسن و قبح آن است که عقل تواند دانست ممدوحیّت نفسالامری و مذمومیّت نفسالامری بعضی از افعال را؛ اگرچه شرع بر آن وارد نشده باشد؛ و یا تواند دانست جهت ورود شرع را بر تحسین فعلی یا بر تقبیح فعلی؛ اگر شرع وارد شده باشد
همچنین ایشان در کتاب دیگر خود، پس از بیان اعتقاد امامیه، معتزله و جمهور حکما، به دیدگاه جمهور اشاعره اینگونه اشاره میکنند
جمهور اشاعره بر آناند که شرعی است، نه عقلی؛ به این معنا که اگر شرع وارد نمیشد، عقل حکم نمیکرد به حسن و قبح اشیا؛ بلکه در نفسالأمر، هیچ چیز حَسن یا قبیح نمیبود و حُسن عدل مثلاً و قبح ظلم، بهمجرد گفته شارع ثابت شود و اگر شرع نمیگفت، عدلْ حَسن و ظلمْ قبیح نمیبود؛ بلکه توانست بود که شارع عدل را قبیح، و ظلم را حَسن گفتی و قضیّه حُسن و قبح ظلم و عدل منعکس شدی
مرحوم استرآبادی (متوفای ۱۲۶۳ق) در بیان اعتقاد امامیه میفرماید
«مراد آن است که فعل بهحسب واقع و نفسالامر، دارای حسن یا قبح است؛ یا حالت متوسطی دارد که برای عقل، ادراک آن امکان دارد؛ هرچند شرع ملاحظه نشود یا نقل به او نرسد»
بنابراین، ذاتی در این بحث بهمعنای «واقعی»، «نفسالامری» و «حقیقی»، در برابر «شرعی»، «الهی» و «اعتباری» است و منظور عدلیه از ذاتی بودن حسن و قبح افعال آن است که در واقع و بدون اعتبار شرع، برای افعال، حسن و قبح وجود دارد و امر و نهی شرع، حسن و قبح سابق را کشف میکند. مراد اشاعره از انکار ذاتی بودن حسن و قبح افعال آن است که حسن و قبح افعال، از راه شرع و با امر و نهی شرع حاصل میشود
در اینجا مسئله مهمی قابل طرح است که در مجال دیگر باید بررسی شود و آن اینکه چهبسا حسن و قبح ذاتی و عقلی در برابر شرعی، لزوماً به این معنا نباشد که حسن و قبح در ذات فعل نهفته است؛ بلکه به این معنا باشد که حسن و قبح با قطعنظر از امر و نهی شارع مطرح است و عقل آن را درک میکند؛ حال، چه حسن و قبح در ذات فعل باشد و چه به دلیل جهات و اعتبارات آن. در شرح مواقف دیدگاه معتزله را اینگونه بیان میکند
«معتزله گفتهاند: حاکم به آن دو [حسن و قبح]، عقل است؛ و فعل، حسن یا قبیح است فینفسه، که یا در ذات آن است، یا صفت لازم آن است یا به جهت وجوه و اعتباراتی است، بر اساس اختلاف مذاهب آنان»
تفتازانی نیز در بیان شرعی بودن حسن و قبح افعال از دیدگاه اشاعره، به این مسئله اشاره میکند
عقل حکم نمیکند به اینکه فعل، حَسن یا قبیح است در حکم خدای تعالی؛ بلکه آنچه که امر به آن وارد شود، حَسن است و آنچه که نهی به آن وارد شود، قبیح است؛ بدون آنکه برای عقل، جهت محسنِّه یا مقبِّحه در ذات آن یا به حسب جهات و اعتبارات آن باشد؛ حتی اگر امر کند به چیزی که از آن نهی کرده، حَسن میشود و بالعکس
۳. معنای عقلی
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.