مقاله نقد نظریه تباین دین و معنویت


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
7 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله نقد نظریه تباین دین و معنویت دارای ۳۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقد نظریه تباین دین و معنویت  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نقد نظریه تباین دین و معنویت

چکیده 
مقدمه 
پیشینه بحث 
مفهوم‌شناسی 
دین 
معنویت 
رابطه دین، دین‌داری و معنویت 
تباین دین و معنویت 
دلیل اول: شکاکیت مدرن و عدم حجیت تفسیر دینی 
بررسی 
دلیل دوم: تقلیدی، تعبدی و غیرعقلانی بودن دین 
بررسی 
دلیل سوم: پلورالیزم دینی 
بررسی 
دلیل چهارم: تاریخی بودن ادیان 
بررسی 
دلیل پنجم: غیرذاتی بودن بسیاری از آموزه‌های ادیان 
بررسی 
دلیل ششم: قراردادی بودن پاداش‌ها و مجازات‌ها 
بررسی 
امتیازات معنویت اسلامی 
انحصار معنویت در معنویت اسلامی 
معنویت معنوی‌ستیز۵۹ 
نتیجه‌گیری 
پی‌نوشت‌ها: 
منابع 

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نقد نظریه تباین دین و معنویت

استیس، والتر ترنس، «در بی‌معنایی معنا هست»، ترجمه اعظم پویا، نقد و نظر، ش۳۱ و۳۲، پاییز و زمستان ۱۳۸۲، ص۱۰۸-۱۲۴

استیس، والتر ترنس، فلسفه و عرفان، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، سروش، ۱۳۸۴

امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ‌قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق

امام خمینی، صحیفه نور، تهران، سازمان انتشارات و آموزشی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۱

امید، مسعود، «جستاری در سپهر عقلانی پروژه معنویت»، علامه، ش۵، بهار۱۳۸۴، ص ۱۷۷-۱۹۶

خسروپناه، عبدالحسین، «عوامل و موانع معنویت»، حصون، ش ۱۶، تابستان ۱۳۸۷، ص۵۹- ۷۶

دهخدا، ایرج، لغت نامه دهخدا، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، مؤسسه لغت‌نامه، ۱۳۷۷

دین پرست، منوچهر، دلباخته معنویت، تهران، کویر، ۱۳۸۳

رشاد، علی‌اکبر، معنا منهای معنا، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۸

گلشنی، مهدی، علم و دین و معنویت در آستانه قرن بیستم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۹

مصباح، ‌محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۷۷

مصباح، ‌محمدتقی، در جستجوی عرفان اسلامی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۸۶

مصطفی ملکیان، «معرفی کتاب راهی به راهی»، کتاب هفته، ش ۱۰۵، شنبه دی۱۳۸۱، ص۲۰-

مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، بی‌تا

ملکیان، مصطفی، «ایضاح مفهومی بهداشت روانی و نقش دین در بهداشت روانی»، نقد ونظر ، ش ۳۳ و ۳۴، بهار و تابستان۱۳۸۳، ص۸-۶۳

ملکیان، مصطفی، «دین و معنویت در پروسه جهانی شدن»، همبستگی، ش ۷۸، ۲۲ دی ۱۳۷۹

ملکیان، مصطفی، «دین، عقلانیت و معنویت»، آبان، ش ۱۴۴ بهمن ۱۳۸۱ش. شماره ص۱۰-

ملکیان، مصطفی، «معنویت، گوهر ادیان»، در مجموعه مقالات سنت و سکولاریسم، تهران، صراط، ۱۳۸۱

ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی، تهران، موسسه نگاه معاصر، ۱۳۸۰

نصر، سیدحسین، معرفت و معنویت، ترجمه انشاءالله رحمتی، تهران، سهروردی، ۱۳۸۱

Cousins, Ewert, World Spirituality:An Eccynlopedic History of the Religion Quest. New York, Crossroad,

Elkins, David, Beyond Religion, Towards a humanistic Sprituality, chapter 16, p 201, in Kirk J.Schneider James F.T.Bugental, The Handbook of humanistic Psychlogy, edges in Theory Research and Practice, London, Publications,

King, URSALA, Spriyuality in A New Handbook of Living Religions,Blackwell,

Rees, W.L, Dictionary of Philosophy and Religion,Willaim L,New Jersey:Humanities,

چکیده

نسبت میان معنویت و دین، یکی از مهم‌ترین مباحث قابل طرح در حوزه فلسفه دین و معنویت‌پژوهی است. تنوع در انگیزه‌ها و رویکردها در بررسی مفهوم معنویت، سبب ارائه تفاسیر متفاوت در حقیقت آن و نیز ریشه‌ها و نتایج آن شده است. برخی، معنویت را نه‌تنها متفاوت از دین، بلکه متباین و حتی متضاد با آن دانسته‌اند. هدف اصلی این پژوهش آن است که ابتدا مفاهیم «دین» و «معنویت» را بررسی کند؛ سپس با تقسیم گونه‌های مختلف معنویت و بررسی مؤلفه‌های اصلی معنویت حقیقی، تفاوت آن را با معنویت کاذب و نیز معنویت باطل آشکار سازد. همچنین نسبت معنویت و عقل، و نیز ضرورت عدم مخالفت تفاسیر مختلف از معنویت با اصول بدیهی عقلی، به‌اختصار بررسی شده است. در ادامه ادله کسانی که معنویت را متباین با عقل دانسته‌اند، ارزیابی و رد، و علیت دین برای معنویت اثبات گردیده و در پرتو آن، انحصار معنویت در معنویت دینی به‌ویژه معنویت اسلامی ‌تبیین شده است. روش این تحقیق، اسنادی-تحلیلی است و با بررسی و نقد ادله طرف‌داران تباین معنویت و دین، مدعای اصلی اثبات خواهد شد

کلیدواژه‌ها: معنویت، دین، معنویت دینی، نسبت دین و معنویت، تعبد، دین تاریخی.

مقدمه

با گسترش گرایش بشر به معنویت در قرن اخیر، نظریه‌پردازی پیرامون این مقوله نیز مورد توجه متفکران واقع شد. در این میان، بررسی نسبت دین و معنویت، یکی از موضوعات مشترک میان فیلسوفان دین و معنویت‌پژوهان بود. برخی فیلسوفان دین در غرب به دلیل برداشت تعمیم‌یافته از مفهوم دین و حقانیت، خردستیزی برخی ادیان به‌ویژه مسیحیت، و; به تباین میان دین و معنویت گرایش یافته‌اند. گروهی از اندیشمندان مسلمان نیز بدون توجه به تفاوت‌های ماهوی اسلام و دیگر ادیان موجود، تباین مزبور را درباره اسلام نیز جاری دانسته‌اند؛ تاآنجاکه ترکیب «معنویت دینی» را ترکیبی پارادوکسیکال ‌تلقی کرده‌اند. پژوهش حاضر به بررسی و نقد این دیدگاه اختصاص رد و پرسش اصلی آن عبارت است از اینکه آیا دین و معنویت متضادند یا اینکه دین شرط لازم معنویت است؟

پرسش‌های فرعی تحقیق عبارت‌اند از

معنویت چیست؟

عقل و معنویت چه نسبتی با یکدیگر دارند؟

مهم‌ترین دلایل طرف‌داران تباین دین و معنویت چیست و چگونه ارزیابی می‌شود؟

این مقاله پس از بیان پیشینه بحث معنویت، به مفهوم‌شناسی پرداخته و در ادامه، نسبت میان عقل و معنویت را واکاوی کرده است. بررسی نسبت دین و معنویت، و ارزیابی ادله طرف‌داران تباین و تضاد آن دو، فراز دیگری از مقاله است. پس از تبیین عدم تباین دین و معنویت، امتیازات معنویت دینی و نیز انحصار معنویت در معنویت اسلامی معرفی، و چنین نتیجه گرفته شده است که معنویت دینی نه‌تنها عبارتی پارادوکسیکال نیست، بلکه دین علت و شرط لازم معنویت بوده و این ترکیب، شبیه گزاره‌های تحلیلی است

نسبت‌سنجی رابطه «دین و معنویت»، و نقد برخی از قرائت‌های متمایل به تباین این دو، در پژوهش‌هایی چون «معنا منهای معنا»۱ و «جستاری در سپهر عقلانی پروژه معنویت»۲ بررسی شده است؛ لکن در آثار یادشده، یکی از قرائت‌های تباین دین و معنویت نقد شده است؛ اما در مقاله پیش روی، مؤلفه‌های معنویت حقیقی، نسبت عقل و معنویت، و امتیازات معنویت اسلامی نیز تحلیل شده‌اند

پیشینه بحث

بحث درباره معنویت، از دوران کهن به‌طور پراکنده در آثار فکری و هنری بشر مطرح بوده است؛ اما به‌طور مستقل و مدون و در قالب یک جریان آگاهانه، از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی در اروپا، آمریکا و کانادا گسترش یافت

عوامل گرایش به معنویت در این دوران، و پس از آن، عبارت‌اند از

آشکار شدن نقایص و آثار منفی علم سکولار؛

روشن شدن آثار فردی و اجتماعی دین؛

بن‌بست فلسفه‌های پس از رنسانس در پاسخ به پرسش‌های بنیادین انسان؛

ناکامی علم تجربی در حل مشکلات مادی و معنوی؛

بحران‌های فردی و اجتماعی ناشی از نحوه زندگی مدرن؛

پژوهش‌های تازه در علوم روان‌شناسی و فراروان‌شناسی

انسان از یک‌سو درصدد تأمین رضایت باطنی همراه با آرامش، شادی و امید و رهایی از رنج و د‌رد در زندگی است و از سویی، تاریخ قرون اخیر تمدن غربی نشانگر این امر بود که پیشرفت‌های علمی و صنعتی و نیز نظام‌های اجتماعی غربی، نه‌تنها توان فراهم آوردن این خواسته را نداشتند، بلکه بر اضطراب و پوچی بشر می‌افزودند. از همین‌روی، بحث معنویت در محافل دانشگاهی غربی شکل‌گرفت. فرار از رنج‌های زندگی مدرن و بی‌اعتمادی بشر به نظام سرمایه‌داری، یکی دیگر از زمینه‌های توجه به معنویت بود. تذکر این نکته ضروری است که بشر معاصر در تشخیص درد خویش صائب بود؛ ولی در پیدا کردن درمان این درد، شتاب‌زده عمل کرد و هرچه را که رازآلود و غیرحسی بود، معنویت لقب داد. فرقه‌هایی که در تفکر غربی با عنوان معنویت‌گرا شناخته شده‌اند و استعمال مواد مخدر و روابط آزاد جنسی را توصیه می‌کنند، بسیارند

مفهوم‌شناسی

دین

تعریف‌های ارائه‌شده از دین چنان متنوع است که ارائه فهرستی حتی ناقص از آن در این نوشتار میسر نیست. اختلاف در روش‌شناسی تعریف دین، اختلاف در مصادیق دین، خلط میان دین و دین‌داری، به کارگیری مفاهیمی مبهم در تعریف، نداشتن مصداق محسوس و مادی، و اموری دیگر، از موانع و مشکلات تعریف دین است

دین در لغت به معنای اطاعت، انقیاد و تسلیم، و در اصطلاح، مجموعه‌ای از عقاید، اخلاقیات، شعائر، روش‌های عبادی و نظام‌هایی است که عنصر اعتقاد به آفریدگار یکتا را دربردارد و مبتنی بر وحی است؛ در برخی دیگر از اصطلاحات، دین مجموعه‌ای از عقاید و مناسک و اخلاقیات است که با اعتقاد به موجودات ماوراءالطبیعی و امور قدسی همراه می‌باشد

معنویت

معنویت در لغت، مصدر جعلی معنوی و به‌معنای معنوی بودن است و معنوی، منسوب به «معنی» مقابل لفظی و به معنای حقیقی، راست، اصلی، ذاتی، مطلق، باطنی و روحانی است. این اصطلاح همچنین مقابل مادی، صوری، شکل ظاهری، و معنایی که فقط به قلب شناخته می‌شود و زبان را در آن بهره‌ای نیست، می‌باشد

در تبیین معنای اصطلاحی معنویت، به نظر می‌رسد اندیشمندان مسلمان ‌آن را امری واضح دانسته‌اند؛ زیرا کمتر در مقام تعریف آن برآمده‌اند. معنویت در اصطلاح ایشان، گاه در مقابل امور مادی۶ و گاهی به‌معنای ارزش‌های اخلاقی،۷ دین،۸، حقیقت اسلام،۹ غیب و ملکوت،۱۰ سیر و سلوک،۱۱ حالات عرفانی،۱۲ صفای درون۱۳ و; به کار رفته است. برخی از معاصران، تعاریفی از معنویت ذکر کرده‌اند؛ از جمله

ـ معنویت یا همان امر قدسی، امری واقعی است که لبّ و لباب ادیان و غایت زندگی انسان است؛

ـ معنویت، دین عقلانیت یا دین عقلانی‌شده است؛

ـ معنویت فرایندی است که فراورده آن، کمترین رنج و درد ممکن است؛

ـ معنویت، لبّ و گوهر ادیان است؛

ـ معنویت نگرشی به عالم و آدم است که به انسان، آرامش، شادی و امید دهد؛

ـ معنویت، ساحت مشترک بین ادیان و مذاهب است

در میان دانشمندان غربی، معنویت (spirituality) کاربردهای مختلفی دارد. معنویت در فلسفه، گاهی مرادف ایده‌گرایی است.۲۰ معنویت در حوزه دین، تعریف‌های متعددی دارد؛ تاآنجاکه برخی مدعی‌اند از نظرگاه تاریخی و تطبیقی، فقط می‌توان از کثرت معنویت‌ها سخن گفت.۲۱ با این همه، آشنایی با برخی از تعریف‌های ارائه‌شده، برای شناخت فضای فکری محققان معنویت در غرب مفید است

ـ معنویت محصول مواجهه جان آدمی با امر قدسی به درجات مختلف است که موجب پرورش جان آدمی می‌شود و رشد معنوی را تضمین می‌کند؛

ـ معنویت به‌معنای ساکن شدن روح‌القدس در فرد است که روح‌القدس به‌نحوی بر رفتار فرد معنوی تأثیر می‌گذارد؛

ـ معنویت جست‌وجوی چیزی است که در پیوند با انسان شدن است؛

ـ معنویت کوششی برای پیدا شدن حساسیت به خود، دیگران، موجودات غیرانسانی و خداست؛

ـ معنویت شیوه‌ای است که شخص در آن، بافت تاریخی خویش را درمی‌یابد و در آن زندگی می‌کند و جلوه‌ای از دین، فلسفه یا اخلاق اوست که به‌مثابه متعالی‌ترین، شریف‌ترین و سنجیده‌ترین امر نشان داده می‌شود و به غنای آرمان می‌انجامد؛

– معنویت به جنبش‌های درونی روح انسان به‌سوی واقعیتی متعالی و الاهی می‌پردازد

پیش از جمع‌بندی معنای اصطلاحی معنویت، باید به چند نکته توجه داشت

الف) معنویت دارای ماهیتی مستقل در خارج نیست؛ از این‌رو، تعریف منطقی آن نیز ممکن نیست و هر کس معنویت را به یکی از لوازم و نتایج آن تعریف کرده است. گاهی نیز به بیان مترادفات آن اکتفا شده است. برخی نیز در تعریف معنویت، به تبیین زندگی معنوی۲۸ یا ویژگی‌های انسان معنوی۲۹ پرداخته‌اند

ب) تعاریف مطرح‌شده، گاهی دامنه معنویت را چنان گسترده فرض کرده‌اند که هرگونه احساس تلخ و شیرین و رازآلودی را که متفاوت با جریان زندگی روزمره و غیر قابل تبیین با علم تجربی باشد نیز شامل می‌شود و گستره آن از احساس دل‌تنگی در مشاهده غروب آفتاب و برخی تخیلات درونی گرفته تا مکاشفات و مشاهدات وحیانی پیامبران را شامل می‌شود. بی‌گمان بسیاری از مصادیق معنویت به‌معنای گسترده آن، هیچ نسبتی با دین و وحی ندارند؛ از این‌رو، نیازی به پژوهش علمی درباره آن نیست. مقصود این نوشتار آن است که معنویت حقیقی چه نسبتی با دین می‌تواند داشته باشد. از این‌رو باید مؤلفه‌های معنویت حقیقی را اثبات کنیم و در ادامه، به‌منزله اصل موضوع از آن استفاده نماییم

ج) معنویت، با بهداشت روانی و آرامش قلبی نیز متفاوت است. همچنین نمی‌توان پدیده‌های غیرحسی، اعم از جادو، جن‌گیری، فراروان‌شناسی و; و حالاتی که بر اثر آنها برای انسان حاصل می‌شود، با معنویت یکی دانست

د) زندگی معنوی با زندگی معنادار متفاوت است. برخی از تفاسیری که از معنویت عرفی و زمینی ارائه شده‌اند، با فراهم آوردن اهداف و آرمان‌های دنیوی، انسان را از ورطه پوچ‌گرایی نجات داده و زندگی او را هدفمند و به‌عبارتی معنادار ساخته‌اند؛ اما این امر غیر از زندگی معنوی است که بر پایه اصول و مبانی خاصی استوار است. به‌عبارت دیگر، زندگی معنادار، انسان را از زندگی پوچ و بی‌هدف و سرگشتگی می‌رهاند و به معناداری جهان و زندگی انسانی رهنمون می‌سازد؛ اما زندگی معنادار لزوماً با زندگی معنوی یکی نیست. مؤلفه‌هایی که در ادامه برای معنویت و زندگی معنوی بیان خواهند شد، روشن می‌سازند که در معنای برگزیده از معنویت و زندگی معنوی، معناداری زندگی نیز نهفته است؛ ولی عکس آن درست نیست و در نتیجه، هر زندگی معنوی، معنادار نیز هست، ولی هر زندگی معناداری معنوی نیست

ه‍ ‍) طبق تعریف گسترده‌ای که در متون مختلف از معنویت ارائه شده است، می‌توان معنویت را به کاذب و صادق تقسیم کرد. بسیاری از حالات روحی که برای افراد رخ می‌دهند، تنها به‌واسطه برخی تغییرات در فیزیولوژی بدن است؛ تاآنجاکه تعدادی از فیلسوفان غرب، حالاتی را که بر اثر استعمال مواد مخدر برای افراد رخ می‌دهند، حالات معنوی، و چنین مشاهداتی را مکاشفات عرفانی می‌خوانند؛۳۰ در حالی‌که این حالات جز توهم، واقعیت دیگری ندارند. معنویت صادق، حالتی قلبی است که بر اثر فرایند یا برایند ارتباط با عالم معنا حاصل می‌شود. معنویت صادق ‌نیز به حق و باطل تقسیم می‌شود؛ زیرا ممکن است فردی حقیقتاً به عالم غیب اتصال یافته باشد، اما این اتصال از راه‌های شیطانی باشد. طبق آیات قرآن، گاهی شیاطین به دوستان و سربازان خویش اموری را الهام می‌کنند و یا قصد خبر آوردن از غیب ‌و نزدیک شدن به ملکوت را دارند.۳۱ بنابراین، نمی‌توان نتایج چنین الهاماتی را معنویت حق دانست. به بیان دیگر، گاهی فرد حقیقتاً از عالم ماده و محسوسات خارج نشده و مشاهداتی که برای وی رخ داده است، در محدوده جهان محسوس و آثار اشیا و اجسام مادی است. چنین مشاهداتی را معنویت کاذب می‌نامیم. اما گاهی فرد با اتصال به عالم غیب، به ادراکاتی ورای عالم محسوس دست می‌یابد که آن را معنویت صادق می‌نامیم. این معنویت، خود به دو دسته حق و باطل تقسیم می‌شود. در معنویت حق، ابزار اتصال به عالم غیب، شیاطین نیستند

با توجه به نکات یاد شده، تعریفی که به‌نحوی دربردارنده مؤلفه‌های معنویت صادق و حق باشد، عبارت است از: «نتیجه نوعی سیر از ظاهر به باطن، و ارتباط درونی با امور متعالی و حقایق غیرمادی که برخاسته از بینش و انتخاب آگاهانه، بندگی خدا، تهذیب نفس بوده و نتیجه آن، اولویت دادن به ارزش‌های متعالی، یافتن نگرشی الهی به هستی و حیاتی محبت‌آمیز است.» با این تعریف، غایت معنویت در آرامش و شادی، و امید و رهایی از درد و رنج محدود نمی‌شود؛ زیرا ممکن است استعمال مواد مخدر نیز برای مقطعی انسان را از درد و رنج زندگی رها سازد. ‌همچنین هدفمندی مادی یا زندگی با هدف‌های کوچک، آرامش روان، بهداشت روانی، خلسه تخدیری و;، با وجود کارکردهای مقطعی شان، نمی‌توانند مصادیقی از معنویت حق و صادق باشند

همچنین باید توجه شود که نظام معرفتی بشر، یقین‌محور است؛ یعنی دسترسی به یقین و حقیقت ممکن است و شک و تردید، به‌ویژه در امور مرتبط با سرنوشت انسان، مردود و محکوم به بطلان است. معنویت نیز به منزله یکی از مهم‌ترین لایه‌های زندگی، نمی‌تواند با شک و تردید همراه باشد. ‌ملاک صدق و در نتیجه پذیرش گزاره‌ای، مطابقت با واقع است؛ از این‌رو، کارکردهای روانی، به‌تنهایی ‌ملاک تصدیق و پذیرش یک گزاره معنوی نیستند. چه بسیار آموزه‌های غلطی که در مقطعی، کارکرد به ظاهر مفید دارند. بنابراین، معنویت نیز همچون حوزه‌های دیگر، از اصول عقلانی مستثنا نشده‌اند و گزاره‌های خود را با استناد به عقل تبیین می‌کنند. هیچ‌گاه نمی‌توان بدون کمک گرفتن از بدیهیات و اصول عقلانی، درباره اثبات امری سخن گفت. حتی این ادعای غلط که «معنویت، باطن ادیان، و فراتر از حد قوانین عقل است» نیز از اصل تناقض بی‌نیاز نیست. بنابراین، هر قرائتی از معنویت که مستلزم نسبیت، شکاکیت، کثرت‌گرایی معرفتی، نفی یقین، اجتماع نقیضین و; . باشد، باطل است. معنویتی که بر اصول عقلانی استوار نباشد یا معارض آن باشد، نمی‌تواند تأثیری فراتر از آرامش موقت بر جان انسان بگذارد. رشد و صعود به‌سمت امور متعالی، بدون تشخیص دقیق هدف، راه و ابزار لازم برای وصول، ممکن نیست و تعیین هریک از این امور نیز در گرو استفاده از اصول عقلانی است. از سوی دیگر، پایبندی به چارچوب عقل، مانع پیدایش و رشد نحله‌های خرافی به نام معنویت می‌شود

پذیرش اصول بدیهی عقل، مستلزم پذیرش نتایج عقلانی در ارزیابی گونه‌های متنوع معنویت است. به‌عبارت دیگر، معنویت حقیقی، نه با اصول بدیهی متعارض است و نه با نتایج قطعی آن. بدین ترتیب، با استناد به اصول قطعی عقل می‌توان گفت که معنویت حقیقی باید واجد این ارکان باشد

عقلانیت؛

اعتقاد به بعد غیرمادی هستی (بنابراین، هر تفسیری که بخواهد امور معنوی را با اصول پوزیتیویستی تحلیل کند، از این چارچوب خارج است)؛

اعتقاد به وجود خدای حکیم، قادر و مهربان که وجودی متشخص و متعالی از ممکنات دارد و ‌وجودش مجموع تمام اشیای این عالم نیست؛

اعتقاد به معاد؛

باور به اختیار انسان و امکان صعود و سقوط وی؛

اعتقاد به هدفمندی آفرینش؛

اعتقاد به تأثیر اعمال ظاهری بر شکل‌گیری حقیقت باطنی انسان

هر یک از این اصول هفت‌گانه به‌کمک گزاره‌های بدیهی در مباحث هستی‌شناختی اثبات شده است و در نتیجه می‌تواند مؤلفه‌ای قطعی در شناخت معنویت حقیقی قلمداد شود

رابطه دین، دین‌داری و معنویت

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.