مقاله بررسی معماری ایرانی در باب ایجاد حس مکان و الگوبرداری از آن


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله بررسی معماری ایرانی در باب ایجاد حس مکان و الگوبرداری از آن دارای ۱۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی معماری ایرانی در باب ایجاد حس مکان و الگوبرداری از آن  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی معماری ایرانی در باب ایجاد حس مکان و الگوبرداری از آن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی معماری ایرانی در باب ایجاد حس مکان و الگوبرداری از آن :

برخی ازمنابع :
[۱]فلاحت ،(۱۳۸۵)،”مفهوم حس مکان و عوامل شکل دهنده آن “،نشریه هنرهای زیبا،شماره ۲۶.
[۲] شعله ،م (۱۳۸۵)،”دروازه های قدیم در خاطره جمعی شهر معاصر،ریشه یابی رشته های خاطره ای “،نشریه هنرهای زیبا،شماره ۲۷.
[۳]شکویی ،ح (۱۳۸۳)،”اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا”جلد اول ،چاپ هفتم ،تهران ،نشر گیتاشناسی .
[۴] پورمند،حسنعلی و همکاران (۱۳۸۹)،”مفهوم مکان و تصویر ذهنی و مراتب آن در شهرسازی از دیدگاه کریستین نوربری شولتز در رویکرد پدیدارشناسی “، فصلنامه مدیریت شهری ، شماره ۲۶

مقدمه
از دیدگاه روانشناسی محیطی انسان ها به تجربه ی حسی ، عاطفی و معنوی خاص نسبت یه محیط زندگی نیاز دارند و این نیاز از طریق تعامل با محیطی که در آن سکونت دارد قابل تحقق است . حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه ی آنها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد، به طوری که فهم و احساسات فرد با زمینه ی معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس موجب تبدیل فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می شود. حس مکان موجب احساس راحتی از یک محیط می شود و باعث یادآوری تجارب گذشته و دستیابی به هویت برای افراد می شود.
حس مکان به معنای دریافت ویژگی های معنایی محیط و شخصیت مکان توسط استفاده کنندگان از محیط می باشد.
حسی که توسط ادراک ذهنی مردم از محیط و دریافت احساسات آگاهانه یا ناآگاهانه ی آنها از محیط دریافت شده و استفاده کننده را در ارتباطی تنگاتنگ با محیط قرار می دهد.
حس مکان موجب ایجاد حس رضایتمندی در استفاده کننده می شود و با یادآوری فرهنگ یا تاریخ یک اجتماع و یا تجارب ذهنی گذشته ی فرد، بر مفهوم هویت تاکید کرده و کیفیت فضای ساخته شده را برای مخاطب ارتقا می بخشد. (فلاحت ، م، نوحی ، ۱۳۹۰)
عوامل کالبدی شامل عناصر جغرافیایی طبیعی و بستر مکانی و عناصر محیط مصنوع و ساخته شده می باشد که نسبت به عوامل احساسی و روانشناختی محسوس تر می باشند، خوانایی عبارت است از مکانی که تصویر واضحی دارد و به راحتی قابل درک است . به عبارتی تا چه میزان ساکنین یک سکونتگاه قادر به برقراری ارتباط صحیح با یکدیگر از طریق عناصر کالبدی نمادی هستند. (لینچ ، ۱۳۸۷)
در صورت عدم توجه به موارد فوق خطر حس لامکانی وجود خواهد داشت . احساسی که در اثر هماهنگ شدن و یکسان و شبیه شدن جاها و مکان های شهری است . چنین خطری بیشتر متوجه بناهای و مکان های مسکونی است که نتیجه ی از دست رفتن تنوع و رنگارنگی معنادار آن ها است . منظور از تنوع ، تنوع مکان ها و حق انتخاب برای افراد است و امکان توانایی دسترسی به منابع و امکانات محیط محل سکونت .
زمانی که محیط انسان ، ساخت محیطی معنادار است ، انسان در “خانه ” است . مکان هایی که ما در آن ها رشد یافته ایم چنین “خانه هایی ” هستند؛ به خوبی می دانیم که راه رفتن بر سنگفرش آن ، بودن در میان دیوارها مختص آن یا سقف ویژه ی آن چه حسی دارد؛ ما از محصوریت آرامش بخش خانه ی جنوبی و گرمای آسایش بخش خانه ی شمالی آگاهیم . در کل ، ما واقعیت هایی را که حاصل وجود ما هستند می شناسیم . اما استقرار یافتن از چنین ملاحظات بلافصلی فراتر می رود. انسان از آغاز دریافته است که خلق یک مکان به معنای بیان گوهر وجود و هستی است . محیط انسان ساختی که انسان در آن زندگی می کند صرفا ابزاری علمی یا نتیجه ی رویدادهایی بی هدف نیست ، بلکه واحئ ساختار بوده و معناها را تجسد می بخشد. (شولتز، ن، ۱۳۸۸: ۷۹)
مکان انسان ساخت ، فهم او از محیطش را نمایان می سازد، تکمیل می کند و نمادینه می سازد. به علاوه می تواند تعدادی از معناها را نیز گرد هم آورد. هر قرارگاه راستینی بر مبنای گرد هم آوردن بنیان نهاده می شود. (همان ، ۸۸) به واسطه ی ساختن ، مکان هایی انسان ساختی خلق می شوند که روح مکان ویژه ی خود را دارند. این روح از طریق آنچه نمایان می شود، تکمیل می شود و نهادینه می شود یا گرد هم می آید. در معماری بومی روح مکان انسان ساخت باید به خوبی پاسخگوی مکان طبیعی خود باشد.
اصطلاح حس مکان از ترکیب دو واژه ی حس و مکان تشکیل شده است . واژه ی حس در فرهنگ لغات آکسفورد سهم معنای اصلی دارد: نخست ؛ یکی از حواس پنجگانه ، دوم ؛ احساس ، عاطفه و محبت که در روانشناسی به درک تصویر ذهنی گفته می شود، یعنی قضاوتی که بعد از ادراک معنای شی نسبت به خود شی در فرد به وجود می آید که می تواند خوب ، جالب یا بد باشد. سوم ؛ توانایی در قضاوت درباره ی یک چیز انتزاعی مثل معنای حسی یا در اصطلاح حس جهت یابی که به مفهوم توانایی یک فرد در پیدا کردن مسیر یا توانایی مسیر در نشان دادن خود به انسان است ، و در نهایت حس به معنای شناخت تام یا کلی یک شی توسط انسان می باشد. اما واژه ی حس در این اصطلاح بیشتر به مفهوم عاطفه ، محبت ؛ قضاوت و تجربه ی کلی مکان یا توانایی فضا در ایجاد حس خاص یا تعلق در افراد است . (فلاحت ، ۱۳۸۵: ۶۰)
مکان یکی از مفاهیمی است که در علوم و رشته های گوناگون و با قرائت های مختلف به کار برده می شود. “مکان بخشی از فضا است که به وسیله ی شخص یا چیزی اشغال شده و دارای بار معنایی و ارزشی است . اگر فضا امکان وقوع حرکت را می دهد، مکان درنگی پدید می آورد. هویت یک مکان ، آمیزه ای خاص از روابط اجتماعی است و بدین ترتیب همواره بدون ثبات ، مجادله ای و چندگانه می شود.” (شعله ، ۱۳۸۵: ۱۹) مکان ، مرکز عمل آگاهانه و ارادی انسان ها است ، مرکزی است که در آن از رویدادهای مختلف تجربه می آموزیم . رویدادها و عملکردهای آگاهانه ، تنها در ساخت مکان های معین پراهمیت جلوه می کنند. علت افتراق مکان ها، تمرکز ارزش ها، دیدگاه ها، هدف ها و تجربه های مختلف در آن ها است . از این رو مکان ها عوامل اصلی در سامان بندی تجربیات و قضاوت های ما از جهان می باشند. (شکویی ، ۱۳۸۳: ۲۷۵)
مکان بیانگر خاطرات ، تجربیات ، علایق ، اسطوره ها و احساسات مشترک بین انسان ها است . فضا فاقد این امتیازات می باشد.
مکان به منزله ی خصیصه اصلی شالوده های پدیدارشناسی جغرافیایی شناخته می شود. (همان : ۳۰۰) از دیدگاه شولتز، مکان فضایی است که احساس می شود، درک می شود و سپس با خاطره عجین می شود. (پورمند، دیگران ، ۱۳۸۹: ۸۳) تعریف کردن حس مکان مشکل می باشد. کارشناسان گوناگون هر یک به – مختلف آن را تعریف کرده اند. نویسنده و نظریه پرداز شهری کوین لینچ بر این باور است که حس مکان با “هویت ” در ارتباط می باشد و بیان می کند که حس مکان گستره ای است که شخص می تواند یک مکان را به مثابه یک هستی از مکان های دیگر تشخیص دهد و به یاد آورد.
(www.broward.org) از نظر یان زو، حس مکان از میراث فرهنگی نواحی حفاظت می کند و آگاهی های فردی و رابط خویشاوندی را ارتقا می دهد. (www.eslarp.uiuc.edu) فریتز استیل ، روانشناس ، معتقد است روح مکان ترکیب ویژگی هایی که به یک موقعیت مکانی ، شخصیت خاص می دهد و توان از نگاه جغرافیایی احترام به مکان را زنجیر محکمی بین فرد و مکان می داند که موجب تعهد به محیط ، حس زیباشناسانه ، لمس کردن و احساسات است . (cross 2001) کوین لینچ برای شکل گیری حس مکان ابتدا بازشناسی آن را مطرح می کند و می گوید برای داشتن تصویر ذهنی مطلوب ابتدا باید آن شی را از دیگر اشیا بازشناخت ، استقلال آن را در مقابل دیگران حس کرد. (پاکزاد، ۱۳۸۵، ۱۴۸) همان جکسن ، معمار منظر: در حس مکان ، حسی است که فرد در نتیجه ی یک اتفاق یا سنت در درون خود می سازد و با حس بازیابی و خواندن دوباره وقایع نگهداری می شود. و جنیفر کراس : “حس مکان ترکیبی از رابطه با مکان و حس حضور در اجتماع معرفی می شود.” (cross 2001) آدمی به عنوان یک موجود با ایعاد فردی و اجتماعی و همچنین مادی ، روحی و روانی دارای نیازهای مختلفی می باشد که همواره به دنبال تامین آن ها در طول حیات خود است . در این بین ، تامین این نیازها دارای اولیت و سلسله مراتب خاصی می باشد. تامین این نیازها به صورت اولویت بندی خاصی دیده شده است . از مهم ترین این نیازها که در صدر هرم اولویت بندی نیازها قرار دارد، نیاز به خودشکوفایی می باشد که لازمه ی آن ، تامین نیازهای ماقبل خود است .
انسان چه به صورت خودآگاه و چه به صورت ناخودآگاه ، میل به بروز استعدادهای فطری دارد. (پیربابایی ، سجادزاده ، ۱۳۹۰) این امر زمانی تحقق می یابد که سلسله مراتبی از نیازهای انسان از جمله نیاز تعلق و دوست داشتن برطرف گردد و تعلق به مکان در پس احساس به مکان به وجود می آید.
استالو، انسان شناس ، معتقد است تعلق به مکان ورای تجربیات احساسی و قابل درک و شامل اعتقادات فرهنگی و فعالیت هایی است که انسان را به محیط پیوند می دهد. (cross ,2001) وقوف و آگاهی کامل به انواع نیازها و تامین سلسله مراتب نیازها، هر کدام مستلزم بستر و مکان خاص خود می باشد. از طرفی کمبود شایستگی های محیط منجر به فقدان مشارکت ، شخصیت زدایی ، از دست دادن شایستگی های فردی و در نهایت عدم خودشکوفایی می شود. (۶۳ ,۱۹۶۳ ,Gofman) در فرهنگی لغت جغرافیایی آکسفورد واژه ی مکان در یک نقطه ی خاص در سطح زمین ، یک محل قابل تعریف و شناسایی برای موقعیتی که از ارزش های بشری اشباع شده تعریف شده است . بنابراین مکان صرفا یک جا نیست ، بلکه جایی خاص است ، آنچه آن را خاص می سازد امتزاج آن با ارزش های بشری است .
مکان ها اهداف یا کانون هایی هستند که حوادث و رویدادهای معنی دار هستی خود را در آنها تجربه می کنیم و در عین حال نقاط عزیمتی هستند که از طریق آن ها به جهت یابی در محیط نائل می شویم و در ان دخل و تصرف می کنیم . (پرتوی ،
(۷۱ :۱۳۸۷
مکان نه تنها به یک محل جغرافیایی اشاره دارد، بلکه متوجه کاراکتر اصلی یک جا که موجب تمایز ان از سایر جاها می شود نیز هست . بدین ترتیب در مکان ، ابعاد گوناگون چشم انداز جمع می آیند تا محیطی متمایز و حسی خاص ایجاد کنند.
(همان : ۱۳۰) مفهوم حس مکان ، ماهیت مکان را مشخص می کند و در مکان هایی یافت می شود که دارای کاراکتری مشخص و متمایز هستند. نوربرگ شولتز حس مکان را پدیده ای با ارزش های ساختاری ، فضایی و جوی می داند که انسان را از طریق ادراک ، جهت یابی و شناسایی به آن نائل می گردد.
حس مکان دارای سطوح مختلف و اثرات متفاوتی بر مخاطبین خود است . اگر فضایی خاطرات مخاطب خود را برانگیزد و ذهنیتی را برای او ایجاد کند، بر او تاثیر مهم و گیرایی خواهد داشت . البته این تاثیر با برخوردهای کوتاه مدت در فرد شکل می گیرد. زمانی احساس این همانی در فرد ایجاد می شود که فضا به طور محسوس و ملموس وارد زندگی فرد شده و به طور مداوم با زندگی روزمره ی آنان ممزوج شده باشد، آن را جزئی از زندگی خود دانسته ، موجبات این همانی را پدید می آورد.
فضاهایی که با عادات و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی همخوانی داشته باشند، احساس تعلق و این همانی بیشتری ایجاد می کنند. حس مکان دارای سطوح مختلف و عوامل متعددی است .
از نظر سالیوان عوامل شکل دهنده ی آن از سه عنصر موقعیت ، منظر و درهم تنیدگی فردی به وجود می آید.
از نظر فریتس استیل ، عوامل شکل دهنده ی حس مکان این گونه تعریف می شود:
• عوامل ادراکی و شناختی
• عوامل کالبدی : بافت ، رنگ ، بو، صدا، محصوریت ، ;
سطوح مختلف مکان از انواع ارتباط فرد با محیط تشکیل می شود:
۱- بی تفاوتی نسبت به مکان .
۲- فرد در ماکن مستقر است ولی نمی داند بخشی از آن است .
۳- آنچه برای مکان رخ می دهد برای او مهم می شود و احساس تقدیر مشترک با مکان دارد.
۴- ارتباط عاطفی و پیچیده ای دارد و مکان را منحصر به فرد به شمار می آورد.
۵- با اهداف مکان منطبق می شود و از آنها پیروی می کند.
۶- در مکان حضور پیدا می کند.
۷- برای مکان فداکاری می کند.
از نظر هیدمن ، سطوح متفاوت حس مکان ، از ریشه داری در آن تا بیگانگی و بی مکانی قابل تشخیص و بررسی است . (ضرابیان ، منعام )
احساس تعلق و دلبستگی به مکان ، سطح بالاتری از حس مکان است که در هر موقعیت و فضا به منظور بهره مندی و تداوم حضور انسان در مکان ، نقش تعیین کننده می یابد. (فلاحت ، ۱۳۸۵: ۶۰) در این حالت آدمی نقشی برای مکان در ذهن متصور می سازد که مکان را برای وی بااهمیت و محترم متجلی می سازد. تعلق مکانی رابطه ی هویتی فرد به محیط سکونتی است که در آن زندگی می کند. (۲۰۰۵ ,cross)
به همین دلیل در خانه ها که استمرار سکونت در آن واقع است ، خاطره های نسل ها در آن نقش بسته است . آن دیوار، این نبش ، آن اتاق و این کنج ، پیش از ان که دیوار و اتاق باشند، مکان انباشت خاطره های جمعی ما هستند، مکان انباشت فرهنگ ما، مکان انباشت سنت های جاری و مکان صور خیالی مردمان شهر ما. (حبیبی ، ۱۳۸۷)

اشتراک‌گذاری:

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.