مقاله حقیقت ادراک و مراحل آن در فلسفه ملاّصدرا


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
1 بازدید
۹۷,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله حقیقت ادراک و مراحل آن در فلسفه ملاّصدرا دارای ۲۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حقیقت ادراک و مراحل آن در فلسفه ملاّصدرا  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله حقیقت ادراک و مراحل آن در فلسفه ملاّصدرا

چکیده  
مقدّمه  
بخش نخست: نوآوری‌‌های مهم ملاّصدرا در فلسفه معرفت و ادراک  
بخش دوم: حقیقت ادراک در فلسفه ملاّصدرا  
بخش سوم: مراحل و مراتب ادراک در فلسفه ملاّصدرا  
منابع  
پى‌‌نوشت‌‌ها  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله حقیقت ادراک و مراحل آن در فلسفه ملاّصدرا

ـ کولپه، ازوالد، مقدّمه‌‌ای بر فلسفه، ترجمه احمد آرام، (تهران، بی‌‌نا، ۱۳۳۵)؛

ـ مطهری، مرتضی، کلیات منطق، مجموعه آثار، (تهران، صدرا، بی‌‌تا)، ج۵؛

ـ ـــــــــ، شرح مبسوط منظومه، (تهران، حکمت، ۱۴۰۴)، ج۱؛

ـ رازی، فخر، المباحث المشرقیه، (تهران، بی‌‌نا، ۱۹۹۶م)، ج۱؛

ـ ملاصدرا، اسفار، (قم، دارالمعارف الاسلامیه، بی‌‌تا)، ج۱؛

ـ طباطبائی، سید محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲؛

چکیده

مبحث ادراک و معرفت از مسائل بسیار مهم فلسفی است که بخش قابل توجهی از مباحث فلسفه اسلامی، به ویژه فلسفه ملاّصدرا را به خود اختصاص داده است. در این بررسی کوتاه، نظریه ملاّصدرا را در زمینه حقیقت ادراک و مراحل آن، به گونه‌‌ای مختصر و روشن بیان می‌‌کنیم

به همین منظور، نخست به مقدّمه‌‌ای کوتاه پیرامون تاریخچه مبحث معرفت در فلسفه اسلامی پرداخته، سپس بحث را در سه بخش پی می‌‌گیریم

۱ اشاره‌‌ای به نوآوری‌‌های ملاّصدرا در فلسفه معرفت؛

۲ حقیقت ادراک در فلسفه ملاّصدرا؛

۳ مراحل و مراتب ادراک در فلسفه ملاّصدرا

کلید واژه‌‌ها

ادراک، معرفت، حقیقت، ادراک حسی، ادراک خیالی، ادراک عقلی، ملاصدرا، فلسفه معرفت


مقدّمه

مباحثی که در زمینه «معرفت» در فلسفه ماقبل اسلامی اعم از فلسفه یونانی، فلسفه اسکندرانی، نوافلاطونی، و غیر آن مطرح بوده و پس از ترجمه متون فلسفی به دست فلاسفه مسلمان رسیده، بسیار محدود و اندک است. والد کولپه در کتاب «Einleitung in die philosophie» که با عنوان «مقدّمه‌‌ای بر فلسفه» به فارسی ترجمه شده است، می‌‌گوید

در نظر پیشینیان علم خاصی بدین نام علم معرفت ـ وجود نداشته است. افلاطون تحقیقات درباره معرفت را در بخشی از مباحث خویش وارد کرده است که آنها را به نام «دیالکتیک» (جدل یا احتجاج) نامیده است (۵/۳و۱) و همین نوع تحقیقات ارسطو در متافیزیک این فیلسوف مشاهده می‌‌شود. (۱، ۵/۴) ولی خط فاصل روشنی میان آنچه مربوط به معرفت است و آنچه به منطق یا متافیزیک خالص ارتباط دارد، یافت نمی‌‌شود. مهمترین مسائل معرفت که در فلسفه قدما دیده می‌‌شود، مسائلی است که در اطراف صدق و صحت کلی معرفت دور می‌‌زند و شاید کمتر بتوان در آثار آنان نشانه‌‌ای از آن بخش مسائل معرفت مشاهده کرد که در عصر جدید حالت وضوح و صراحت پیدا کرده است. از این قبیل است مسئله علاقه میان دو عامل ذاتی(Subjective) و موضوعی (Objective) در معرفت و نقشی که موضوع درک شده و ذات درک‌‌کننده در عمل ادراک یا معرفت دارند، و مسئله تحدید حدود و معرفت بشری، و تعریف ماهیت و حقیقت تجریه خالص

مسائلی چون نحوه پیدایش معرفت، میزان صحّت معرفت، تجرّد نفس و دسته‌‌بندی قوای آن به مدرکه یا ذهن و غیر آن، دسته‌‌بندی‌‌های معلومات ذهنی به جزئی و کلی، و کلی به بدیهی و نظری، عمده‌‌ترین مسائل فلسفی معرفت است که همراه با ابهام و اجمال بسیاری در دوره ماقبل اسلامی مطرح بوده و به دست فلاسفه اسلامی رسیده است

فلاسفه اسلامی دوره پیش از ملاّصدرا (۱۰۵۰ـ۹۷۹ق./۱۶۴۰ـ۱۵۷۱م.) تحقیق و کاوش در مسائل فوق را ادامه دادند و علاوه بر تبیین بسیاری از ابهامات به جامانده و حل بسیاری از مشکلات حل ناشده، مطالب جدید فراوانی بر مباحث معرفت افزودند

از گام‌‌های نخستین و بسیار مهمی که در فلسفه اسلامی در زمینه مباحث معرفت برداشته شد، ابتکار ابونصر محمدبن محمد بن طرخان فارابی (۳۳۹ـ۲۵۹ق./ ۹۵۰ـ۸۷۲م.) در تقسیم معرفت به معرفت تصوری و معرفت تصدیقی بود. این تقسیم که برای نخستین بار به دست این فیلسوف مسلمان صورت گرفت، منشأ تحولی بزرگ در فلسفه معرفت و نیز در منطق گردید

یکی دیگر از مسائل مهم معرفت‌‌شناسی فلسفی، که برای نخستین بار در فلسفه اسلامی مطرح شد، مسئله وجود ذهنی بود. برای نخستین بار فخرالدین محمدبن عمر رازی (۶۰۶ـ۵۴۳ ق).۳ در کتاب المباحث المشرقیه، فصلی تحت عنوان «فی اثبات الوجود الذهنی» گشود.۴ این بحث به وسیله خواجه نصیرالدین طوسی (۶۷۲ـ۵۹۷ق./ ۱۲۷۴ـ۱۲۰۱م.) گسترش یافت و به تعریف جدیدی از علم و ادراک انجامید

در دوره پیش از نصیرالدین طوسی معمولا در تعریف حقیقت علم و ادراک می‌‌گفتند: «هوالصوره الحاصله من الشی‌‌ء لدی العقل.» این تعریف از دوره ماقبل اسلامی به ارث رسیده بود و فارابی و بوعلی سینا و دیگر فلاسفه نخستین دوره اسلامی نیز کمابیش همین تعریف را به کار می‌‌بردند، ولی از زمان نصیرالدین طوسی به بعد، علم و ادراک به «وجود حقیقت و ماهیت شی‌‌ء معلوم نزد عالم» تعریف شد و بدین‌‌سان، علم و ادراک معنای دیگری پیدا کرد و به عنوان نوعی از وجود شی‌‌ء معلوم نزد عالم شناخته شد

اهمیت مبحث وجود ذهنی تنها از این جنبه نیست که تعریف جدیدی از علم و ادراک به دست می‌‌دهد، بلکه بیشتر به این جهت است که پل ارتباطی میان ذهن و عین یا مدرِک و مدرَک را مشخص می‌‌کند و به همین دلیل، اساس و پایه معرفت‌‌شناسی فلسفی جدید به شمار می‌‌رود. مبحث وجود ذهنی بنیاد معرفت‌‌شناسی را در فلسفه اسلامی دگرگون ساخت و طرحی نو در سازمان فلسفه معرفت پدید آورد. اضافه بر آن، در شماری دیگر از مباحث مهم فلسفی نظیر مبحث وجود و ماهیت، و مبحث نفس اثر گذاشت. تشریح نحوه این اثرگذاری نیاز به بحث مفصلی دارد که در اینجا مجال آن نیست

مسئله مهم دیگر که در فلسفه اسلامی مطرح شد، تقسیم علم به علم حضوری و علم حصولی بود. در علم حصولی اگرچه ذات معلوم برای عالم حاصل می‌‌شود، اما حصول ذات معلوم برای عالم به واسطه وجود ذهنی آن است که با وجود خارجی‌‌اش مغایر است؛ در حالی که در علم حضوری معلوم با همان وجود اصلی خویش نزد عالم حاضر می‌‌شود و وجود خارجی معلوم با وجود آن برای عالم مغایرت ندارد. به تعبیری دیگر، در علم حصولی ماهیت معلوم نزد عالم با وجود ذهنی حاضر است؛ در حالی که در علم حضوری عین وجود خارجی معلوم نزد عالم حاضر و با عالم اتحاد پیدا می‌‌کند

مبحث تقسیم علم به حضوری و حصولی راه را برای یکی از مهمترین مسائل فلسفی معرفت در فلسفه ملاّصدرا باز کرد، و آن مبحث اتحاد عقل و عاقل و معقول است. اضافه بر این، مبنای بسیاری دیگر از مسائل معرفت‌‌شناسی در فلسفه ملاّصدرا گردید. اینکه تقسیم علم به حضوری و حصولی از چه زمانی پیدا شده است، دقیقا معلوم نیست، ولی در کلمات فلاسفه نخستین اسلامی نظیر بوعلی مباحثی نظیر اتحاد عاقل و معقول در علم نفس به نفس و قوای آن مطرح شد. فخرالدین رازی در المباحث المشرقیه فصلی گشوده است تحت عنوان «فی أنّ تعقل الشی‌‌ء لذاته هو نفس الذات و انّ ذلک حاضر ابدا» که در این عنوان از واژه «حضور» استفاده شده است

در هر صورت به نظر می‌‌رسد در فلسفه بوعلی سینا علم حضوری و علم حصولی مطرح بوده اگرچه کاربری و تعریف فلسفی دقیق این دو واژه بعدها و عمدتا در فلسفه ملاّصدرا صورت گرفته و کاملا از یکدیگر تفکیک شده و سپس مبنای بسیاری از مباحث مهم فلسفی گردیده است. آنچه تاکنون گفته شد، تاریخچه کوتاه برخی مسائل مهم معرفت‌‌شناسی در فلسفه ماقبل دوره ملاّصدرا است که از نقش مهمی در مباحث معرفت‌‌شناختی »فلسفه ملاّصدرا« برخوردارند. اکنون به تبیین برخی مسائل مهم «معرفت و ادراک» در فلسفه ملاّصدرا می‌‌پردازیم

بخش نخست: نوآوری‌‌های مهم ملاّصدرا در فلسفه معرفت و ادراک

 

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.