مقاله حقیقت تشکیکى وحى در هندسه حکمت متعالیه


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
14 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله حقیقت تشکیکى وحى در هندسه حکمت متعالیه دارای ۳۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حقیقت تشکیکى وحى در هندسه حکمت متعالیه  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله حقیقت تشکیکى وحى در هندسه حکمت متعالیه

چکیده  
مقدّمه  
رویکردهاى مختلف ملّاصدرا  
۱ رویکرد فلسفى  
۲ رویکرد کلامى  
۳ رویکرد عرفانى  
توصیف دیدگاه ملّاصدرا  
الف) هستى‏ شناسى  
ب) انسان‏شناسى  
ج) معرفت‏ شناسى  
نقد و بررسى  
نتیجه ‏گیرى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله حقیقت تشکیکى وحى در هندسه حکمت متعالیه

ـ آملى، سیدحیدر، جامع‏الاسرار و منبع‏الانوار، تهران، علمى و فرهنگى، بى‏تا

– ابن‏سینا، رسائل، قم، بیدار، ۱۴۰۰ ق

ـ ـــــ ، مبدأ و معاد، ترجمه محمود شهابى، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۳۲

ـ باقرى‏اصل، حیدر، نقد و بررسى نظریه‏هاى وحى، تبریز، یاس‏نبى، ۱۳۸۴

ـ حلّى، حسن‏بن یوسف، کشف‏المراد، ترجمه على شیروانى، قم، دارالعلم، ۱۳۸۳

ـ رشیدرضا، محمّد، کتاب‏الوحى المحمّدى، مصر، المنار، ۱۳۵۲ق

ـ سعیدى‏روشن، محمّدباقر، تحلیل وحى از دیدگاه اسلام و مسیحیت، تهران، اندیشه، ۱۳۷۵

ـ سهروردى، شهاب‏الدین، مجموعه مصنّفات، تصحیح هنرى کربن، تهران، انجمن ایران، ۱۳۹۶

ـ صالح، صبحى، پژوهش‏هایى در قرآن و وحى، ترجمه محمّد مجتهد شبسترى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۶۲

ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، وحى یا شعور مرموز، قم، دارالفکر، بى‏تا

ـ غزالى، محمّد، احیاء علوم‏الدین، بیروت، دارالکتاب العلمیه، ۱۴۰۶ق

ـ ـــــ ، الاقتصاد فى‏الاعتقاد، بیروت، دارالکتاب العلمیه، ۱۴۰۹ق

ـ ـــــ ، مجموعه رسائل، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق

ـ فارابى، ابونصر، السیاسه المدنیه، تعلیق و تصحیح فوزى مترى نجار، تهران، الزهرا، ۱۳۴۶

ـ کاشانى، عبدالرزاق، شرح منازل‏السائرین، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، ۱۳۷۲

ـ محمّدى رى‏شهرى، محمّد، فلسفه وحى و نبوّت، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، ۱۳۵۹

ـ مفید، محمّدبن نعمان، اوائل‏المقالات، بیروت، دارالکتب الاسلامى، ۱۴۰۳ق

ـ ـــــ ، تصحیح‏الاعتقاد، تعلیق هبه‏الدین شهرستانى، بیروت، دارالکتب الاسلامى، ۱۴۰۳ق

ـ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر پیام قرآن، چ سوم، قم، مدرسه امام على‏بن ابیطالب، ۱۳۷۵

ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الشواهدالربوبیه، تهران، مطبوعات دینى، ۱۳۸۲

ـ ـــــ ، اسرارالآیات، ترجمه محمّد خواجوى، تهران، مولى، ۱۳۸۰

ـ ـــــ ، الحکمه‏المتعالیه فى الاسفار العقلیه‏الاربعه، چ سوم، بیروت، داراحیاء التراث‏العربى، ۱۹۸۱ق

ـ ـــــ ، تفسیر القرآن‏الکریم، تصحیح محمّد شمس‏الدین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ق

ـ ـــــ ، تفسیر سوره جمعه، ترجمه و تصحیح محمد خواجوى، تهران، مولى، بى‏تا

ـ ـــــ ، مفاتیح‏الغیب، تعلیق محمّد خواجوى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، ۱۳۶۳

ـ نعمانى، شبلى، سوانح مولوى رومى، ترجمه محمّدتقى فخر داعى گیلانى، تهران، بى‏نا، ۱۳۳۲

چکیده

ملّاصدرا به عنوان متفکرى جامع‏نگر، رویکردهاى فلسفى، عرفانى، و کلامى گوناگونى را در باب چیستى وحى بررسى کرده و کوشیده است تا عناصر مختلف اندیشه متفکّران پیش از خود را در نگاه معرفتى‏اش هضم کند. از این‏رو، در آثار گوناگون صدرالمتألّهین، سه رویکرد قابل مشاهده است که وى براى وحدت‏بخشى و جامعیت، به سمت حلّ تعارضات این رویکردها حرکت مى‏کند

نویسندگان در این مقاله تلاش مى‏کنند نشان دهند که ملّاصدرا رویکردهاى مختلف و مبانى متنوّع را در هندسه حکمت متعالیه به یکدیگر مى‏پیوند تا مشخّص شود که رابطه وحیانى و حقیقت وحى، به جاى آنکه حقیقتى ماهوى باشد، حقیقتى وجودى است. و به تبع، وجودى بودن است که در مراتب مختلف هستى قابل تشکیک است و در بستر مراتب هستى، از قرآن امرى تا فرقان خلقى، سیّالیت و تدرّج دارد. این وحى‏شناسىْ قرآن‏شناسى خاصّى را براى ملّاصدرا به ارمغان مى‏آورد که رنگ‏وبوى وجودى دارد. توجه به مراتب و ابعاد مختلف حقیقت وحى، نظرگاه او را از فروکاهش‏گرایى به یکى از ساحت‏هاى معرفتى وحى نظیر کلام لفظى، معرفت عقلانى، و; مصون مى‏دارد

کلیدواژه‏ها: حکمت متعالیه، وحى، حقیقت وحى، ملّاصدرا، وجود تشکیکى وحى، قرآن‏شناسى


مقدّمه

مسئله وحى یکى از مهم‏ترین مشترکات میان ادیان آسمانى است. وحى همچنین جزء کانونى‏ترین مسائلى است که سایر امور دینى حول محور آن و در شعاع آن قرار مى‏گیرند. در طول تاریخ حیات تفکر اسلامى، اندیشمندان بسیارى به استقبال شناخت این مسئله رفتند؛ چراکه از سویى لازم بود مسئله وحى مانند همه پدیده‏هاى دیگر در بوته بررسى و شناخت قرار گیرد و از دیگر سو ماهیت اسرارآمیز این پدیده کنجکاوى علمى انسان‏ها را برمى‏انگیخت. از این‏رو، هرکس با هر میزان دانشْ به کنکاش سرشت وحى پرداخت. تنوّع نظرگاه‏هاى مختلف شاهد این مدّعاست. همراه با سیر کاروان معرفتى بشر و پیدایش نظام‏هاى کلامى مختلف و نظام‏هاى عرفانى و فلسفى، تبیین‏هاى متفاوتى از این موضوع ارائه شد. فارابى در جایگاه یک فیلسوف، به طرح مسئله وحى پرداخت و با آن برخوردى فلسفى داشت؛ او بر اساس مبانى فلسفى مشّاء، طرحى نو درانداخت که پارادایم و چارچوب کلّى آن مورد پذیرش فیلسوفان پس از خودش قرار گرفت. دغدغه فارابى جان ابن‏سینا را برآشفت و او نیز با این مسئله درگیر شد؛ اهمیت و نقش کانونى وحى او را بر آن داشت تا به عنوان وارث اندیشه‏هاى فارابى، این نحوه از مواجهه با مسئله وحى را بپذیرد. اهمیت این نحوه از مواجهه هنگامى روشن‏تر مى‏شود که بدانیم برخى از فلاسفه نظیر ابن‏رشد در زاویه‏اى کاملاً معکوس به طرح فلسفه و برهان در دامن وحى پرداختند و کوشیدند تا ضرورت و جایگاه معرفت فلسفى را از دیدگاه وحى به بررسى بنشینند. غزالى با رویکرد عرفانى این مسیر را ادامه مى‏دهد تا به شیخ اشراق مى‏رسد. امّا هرکدام از این مکاتب با نگاه معرفتى خود به بررسى سرشت وحى پرداختند. بدین سبب، آنها مجبور به فروکاهش حقیقت چندساحتى و چندبعدى وحى به یکى از ساحت‏هاى معرفتى عقل، قلب، کلام و; شدند. در درمان این فروکاهش‏گرایى، برخى اندیشمندان به اخذ رویکرد جامع‏نگر و برقرارى دیالوگ میان ساحت‏هاى معرفتى مختلف پرداختند. ملّاصدرا به عنوان وارث اندیشه اندیشمندان پیش از خود، با نگاه جامع‏نگر حکمت متعالیه، به تحقیق در این باب مى‏پردازد. او رویکردهاى مختلف در باب چیستى وحى را مورد بررسى قرار مى‏دهد و مى‏کوشد تا ابعاد و مراتب مختلف حقیقت وحى را از نظر دور ندارد. روشمندى و جامع‏نگرى وى و هندسه معرفتى حکمت متعالیه این اجازه را به او مى‏دهد. از این‏رو، بررسى نظرگاه وى اهمیت خاصّى دارد

در این جستار، ما ابتدا به رویکردهاى متنوّع ملّاصدرا در کتب مختلفش مى‏پردازیم و پس از آن توصیف نهایى دیدگاه او را جست‏وجو مى‏نماییم تا رویکردهاى مختلف او به همگرایى برسند. در آخر نیز حقیقت وحى را از نظر او مشخّص مى‏نماییم

رویکردهاى مختلف ملّاصدرا

اگرچه ملّاصدرا با هندسه معرفتى حکمت متعالیه درصدد بررسى چندجانبه و چندساحتى موضوع برمى‏آید، تا زوایاى مختلف موضوع تبیین بهترى بیابند، ما شاهد رویکردهاى مختلف و بعضا متفاوتى در آثار گوناگون وى هستیم که رو به همرسانى‏ها دارند و در جهت وحدت معرفتى حرکت مى‏کنند. این رویکردها عبارت‏اند از

۱ رویکرد فلسفى

در رویکرد فلسفى، نخست این پرسش مطرح مى‏شود: ما هو الوحى؟ سپس، در پاسخ به آن، مبانى سه‏گانه نظام فلسفى به یکدیگر مى‏پیوندند تا وحى را تبیین نمایند؛ چنان‏که فارابى به عنوان یک فیلسوف مشّایى مبدع و طرّاح نظریه فلسفى و عقلانى وحى است. او از یک‏سو، مراتب عقل انسانى را از عقل هیولانى و عقل بالفعل تا عقل مستفاد مطرح مى‏کند؛ از دیگر سو، مراتب قوس نزولى وجود را از عقل اوّل که صادر اوّل است تا عقل دهم به تصویر مى‏کشد. پس از آن، عقل دهم و عقل فعّال را همان روح‏القدس و جبرییل مى‏داند و در یک همسان‏سازى، سنگ‏بناى این اصطلاح را پایه‏گذارى مى‏کند. او مى‏گوید: «و عقل فعّال همان است که شایسته است روح‏الامین و روح‏القدس و اسمایى مشابه این دو اسم نامیده شود و رتبه آن ملکوت و اسمایى مشابه آن نامیده مى‏شود

تعامل عقل فعّال و عقل منفعل رابطه وحیانى را شکل مى‏دهد. «پس این افاضه از عقل فعّال به سوى عقل منفعل به اینکه بین آن دو عقل مستفاد واسطه باشد، همان وحى است.»

فارابى نه تنها از ارتباط، بلکه از اتّحاد و حتى حلول عقل فعّال در عقل منفعل سخن مى‏گوید؛ چیزى که بعدها ابن‏سینا آن را برنمى‏تابد. در همین راستا، چون ارتباط عقلانى در گستره و حوزه کلّیات مطرح است، گزاره‏ها و مطالب جزئى قابل مشاهده در ادیان را قوّه متخیّله نبى تبیین مى‏کند. ابن‏سینا به تداوم راه فارابى مى‏اندیشد و با پذیرش چارچوب کلّى بحث فارابى، به پردازش تکاملى آن مى‏پردازد. طرح جامع ابن‏سینا در رساله فیض الهى از مجموعه رسایلش قابل مشاهده است. او رابطه وحیانى را در قالب فعل و انفعال مطرح مى‏کند؛ فعل و انفعالى که میان ابعاد وجودى نبى و مراتب برتر هستى اتّفاق مى‏افتد

الف) میان فاعل و منفعل نفسانى که در یک طرف فعل واجب‏الوجود و یا عقول مفارقه قرار داشته باشد و در طرف دیگر نفس انسانى که صاحب عقل قدسى است

ب) میان فاعل و منفعل نفسانى که در یک طرف نفوس سماوى قرار داشته باشد و در طرف دیگر قوّه متخیّله که ذیل عقل عملى مى‏باشد و این به خاطر تکامل روح نبى است

ج) میان فاعل نفسانى و منفعل جسمانى که در یک طرف نفس انسانى قرار داشته باشد و در طرف دیگر عالم طبیعت؛ و نفس نبى چنان تکامل مى‏یابد که مى‏تواند مانند فاعل بالعنایه، گذشته از تأثیر بر بدن خود، بر جهان پیرامون نیز تأثیر بگذارد. این رابطه منجر به پیدایش معجزه از جانب انبیاى الهى مى‏گردد

پیامبر پس از دریافت معقولات آنها را تنزّل مى‏دهد و به قوّه متخیّله مى‏سپارد؛ قوّه متخیّله نیز که به قدر کمال در نبى موجود است در بیدارى و خواب کار مى‏کند و این حقایق بسیط و مجمل عقلانى را که در نطق، به دست پیامبر رسیده است به جزئیات و نظم و ترتیب تفصیلى تنزّل مى‏دهد. قوّه واهمه نیز در این کار قوّه متخیّله را همراهى مى‏کند. پس از آن، حقایق وحیانىِ دریافتى به حسّ مشترک منتقل مى‏شوند و از حسّ مشترک به حواسّ ظاهرى انتقال مى‏یابند. حسّ باصره ملکى را مى‏بیند و حسّ سامعه نیز اصواتى را مى‏شنود. لذا فرشته وحى در هنگام القا و خواندن آیات الهى و پیام وى دیده و شنیده مى‏شود

مراتب عقول انسانى نیز از نظر ابن‏سینا به گونه‏اى است که سه رتبه را دارا مى‏باشد و عقل بالفعل و عقل بالمستفاد به اعتبار مختلف مى‏شوند؛ وگرنه در حقیقت یکى هستند. لذا برخلاف اندیشه فارابى، در اینجا، عقل مستفاد کم‏رنگ مى‏شود؛ امّا این امر به پررنگى عقل بالفعل منجر نمى‏شود؛ چراکه ابن‏سینا مى‏کوشد تا دفعى بودن و موهبتى بودن وحى را نشان دهد، در حالى که در اندیشه فارابى دست‏یابى به وحى و اتّحاد با عقل فعّال به تدریج در سیر کمالى از عقل هیولانى تا عقل بالمستفاد ادامه مى‏یافت و پذیرش وحى منوط به طى این سیر تدریجى بود. ناگفته نماند، ابن‏سینا سعى در حذف این تدریج دارد تا اکتسابى بودن وحى را بى‏رنگ نماید. این مهم با طرح عقل قدسى نبى و قوّه حدس انجام مى‏شود

شیخ اشراق در مبانى هستى‏شناختى دیدگاه عقلانى وحى، با کشف عالم مثال، باب تازه‏اى در بحث نبوّت و موضوع وحى مى‏گشاید. او همچنین سه ویژگى مذکور را براى نبى کافى نمى‏داند، چراکه این سه خصوصیت را به جز انبیا در دیگر اخوان تجرید نیز قابل اجتماع مى‏داند؛ از این‏رو، در کتاب تلویحات، شرط دیگرى را نیز اضافه مى‏کند: «بدان، شرط اوّل در نبوّت، آن است که از آسمان براى اصلاح نوع انسان مأمور باشد.»

سخنان صدرالمتألّهین در برخى از آثارش کاملاً گرایش فلسفى دارد که به عقلى بودن سنخ وحى منجر مى‏شود. او در این رویکرد، پارادایم معرفتى فارابى را مى‏پذیرد، از فعل و انفعال نفس نبى از طریق قواى سه‏گانه خود یعنى عاقله، متخیّله و عامله با عوالم غیبى سخن مى‏گوید، و خصایص نبى را در کمال این سه قوّه بررسى مى‏کند.۵ وى یکسان‏سازى عقل فعّال با جبرییل را از فارابى اخذ مى‏کند۶ و در باب علم‏النفس فلسفى نیز همچون ابن‏سینا تمایز عقل بالفعل از عقل بالمستفاد را به اعتبار مى‏داند؛ از این گذشته، نقش قوّه حدس و عقل قدسى نبى را نیز برجسته مى‏نماید۷ تا از این رهگذر بر موهبتى و یقینى بودن وحى نبوى تأکید کرده باشد. البته، در بحث عوالم ثلاثه، به جاى نفوس فلکى ابن‏سینا، عالم مثال منفصل شیخ اشراق را قرار مى‏دهد و عدم اتّحاد عاقل و معقول را برنمى‏تابد و با توضیح اتّحاد وجودى عقل انسانى با نور عقل فعّال، از ابن‏سینا جدا مى‏شود

۲ رویکرد کلامى

در کتب کلامى، به مسئله وحى به طور مستقل پرداخته نشده است و متکلّمان برخلاف فلاسفه، دغدغه چیستى و بررسى ماهوى وحى را نداشته‏اند؛ آنچه اغلب به عنوان اصلى روش‏شناختى مدّنظر آنان قرار داشته اثبات مسائل و موضوعات دینى بوده است. از این‏رو، در دو موضع، به مسئله وحى پرداخته‏اند؛ یکى در ذیل بحث از صفات ثبوتیه خداوند در باب کلام الهى به تبیین بحث پرداخته‏اند که به دنبال تکلّم الهى با بندگان، بحث وحى مطرح مى‏شود. این است که متکلّم در کاوش و جست‏وجوى این مطلب است که خداوند چگونه با بندگان خود سخن مى‏گوید؟ و این در حالى است که برخى دیدگاه‏ها مانند دیدگاه فلسفى بیشتر به دنبال این پرسش هستند که انسان‏ها چگونه کلام الهى را مى‏شنوند و پیام الهى را دریافت مى‏کنند؟ از این‏رو، متکلّمان معتزلى در باب کیفیت تکلّم الهى به این معنا رسیدند که چون خداوند قادر است و داراى قدرت عام مى‏باشد، مى‏تواند اصوات و حروف را در اشیا ایجاد کند؛ این اصوات را مخاطب کلام الهى با همین گوش ظاهرى مى‏شنود. «نزد معتزله، تکلّم خداوند آن است که خداى متعال حرف‏ها و صوت‏هایى را در اجسام بى‏جان ایجاد کرده است که بر مراد و مقصود او دلالت دارد.»

متکلّمان امامیه نیز همین نظر را پذیرفته‏اند. در مقابل، اشعریان بیان مى‏کنند

خداوند متکلّم است؛ بدین معنا که معنایى سواى علم، اراده و دیگر صفات، قائم به اوست که عبارت‏ها بر آن دلالت دارند و این همان کلام نفسانى است. کلام نفسانى نزد اشاعره معناى واحدى است که نه امر است و نه نهى، یا خبر و یا دیگر شیوه‏هاى سخن

در واقع، کلام نفسى مانند همان صور ذهنى است که در اذهان انسان‏ها قبل از تنزّل به عالم الفاظ و حروف مى‏باشد؛ امّا جاى این اشکال براى اشاعره مى‏ماند که: تفاوت دقیق این صفت با صفات علم و اراده الهى چیست؟

اشکال دیگر آنکه اگر حقیقت کلام الهى عبارت از همان کلام نفسانى باشد، مخاطب کلام الهى چگونه کلام الهى را مى‏شنود؟ برخى از اشاعره مانند غزالى به این اشکال توجه دارند. غزالى در پاسخ بیان مى‏کند که کیفیت این استماع توسط نبى براى ما مشخص نیست؛ در اینجاست که او به نظریه وحى، به عنوان شعور مرموز و ویژه، نزدیک مى‏شود

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.