بررسی مقایسه‌ای خمریات منوچهری و حافظ با ابونواس


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 بررسی مقایسه‌ای خمریات منوچهری و حافظ با ابونواس دارای ۲۵۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی مقایسه‌ای خمریات منوچهری و حافظ با ابونواس  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

    
فهرست مطالب
فصل اول: زندگینامه سه شاعر ۱
-ابونواس    2
-منوچهری    6
-حافظ    8
-پی نوشت فصل اول    12
فصل دوم: باده و اساطیر مربوط به پیدایش آن ۱۳
-باده در لغت    14
-اساطیر مربوط به پیدایش باده    15
-پی نوشت فصل دوم    26
فصل سوم: پیشینه ی خمریه سرایی در میان اعراب و ایرانیان    27
-تعریف خمریات    28
-خمر در شعر جاهلی    28
شاعران جاهلی که به شراب نوشیدن تفاخر می کردند ۲۸
شاعران جاهلی که تا حدودی شراب را وصف می کردند ۳۰
-خمریات در دوره اسلامی(زمان پیامبر و خلفای راشدین)    35
-خمریات در دوره اموی    36
-وصف باده در اوستا    37
-خمریات در ایران بعد از اسلام    39
-خمریات غیر عرفانی    40
-خمریات عرفانی    43
-مناسبت اصطلاحات خمری با حالت بیخودی، فناورسیدن به وحدت    44
-مناسبت اصطلاحات خمری با پخته شدن عارف    46
-مناسبت اصطلاحات خمری با فقر    46
-مناسبت اصطلاحات خمری با افشای راز    47
-مناسبت اصطلاحات خمری با عقل ستیزی    48
-مناسبت اصطلاحات خمری با غم زدایی    49
-مناسبت اصطلاحات خمری در مبارزه با ریا کاری    49
-پی نوست فصل سوم    51
فصل چهارم: ریخت و شکل خمریات ابونراس، منوچهری و حافظ    54
-شکل خمریات ابونراس    55
-گرد کردن معانی خمری در یک قصیده واحد    55
-ارتباط معنایی یا وحدت فنی در محور عمودی قصاید    57
-عمیق کردن معانی خمری    57
-مبارزه با سنت های جاهلی اعراب    59
-داستان پردازی خمری    61
-غالب بودن صورت بر محتوا    62
-بکار بردن لغات فارسی    64
-بیان عقاید شعوبی    65
-خمریات منوچهری    66
-ارتباط معنایی یا وحدت فنی در محور عمودی شعر    67
-داستان پردازی    68
-دوری و بیزاری منوچهری از سنت های جاهلی    70
-غالب بودن صورت بر محتوا    70
-خمریات حافظ    71
-پی نوشت فصل چهارم    72
فصل پنجم: مقایسه مضامین خمری ابونواس، منوچهری و حافظ    73
-وصف شراب    74
-اسامی مشترک    74
-اسامی غیر مشترک    78
-نام هایی که ابونواس برای شراب آورده است    78
-نام هایی که منوچهری برای شراب آورده است    93
-نام هایی که حافظ برای شراب آورده است    94
-وصف کیفیت و چگونه نوشیدن شراب    99
-وصف قدمت شراب    99
-وصف رنگ شراب ۱۰۱
-بوی شراب    103
-وصف مزه شراب    105
-روشنی شراب    107
-تشبیه شراب به آفتاب    108
-تشبیه شراب به چراغ    109
-تشبیه شراب به آتش    109
-تشبیه شراب به شمشیر    109
-تشبیه شراب به صبح    110
-شراب خام یا پخته    111
-حباب های شراب    112
-وصف شراب صاف    113
-تشبیه شراب به اشک    114
-تشبیه شراب به جان    114
-شرایط و چگونگی نوشیدن شراب    116
-شراب خواری در شب و صبح ۱۱۷
-نوشیدن شراب در فصل بهار    119
-شراب نوشیدن در جشن ها واعیاد    121
– واکنش حکومت ها به شراب نوشی    124
-جرعه افشاندن بر خاک ۱۲۸
-به یاد کسی شراب نوشیدن ۱۳۱
-بانگ نوشانوش    132
-نوشیدن سه جام پیاپی    134
-نوشیدن چهار جام بر اساس چهار طبع    134
-رطل گران گرفتن    135
-وصف تاثیر بر نوشنده    137
-شراب باعث زدودن غم از نوشنده میشود    137
-شراب قدرت تشخیص نیروی عقل نوشنده را زایل میکند    138
-شراب به نوشنده شادی می بخشد    139
-شراب به جان قوت و نیرو می بخشد    139
-شراب به نوشنده شجاعت می‌بخشد    140
-شراب باعث آشکار شدن اسرار نوشنده میشود    140
-شراب باعث دوری از بخل میشود    140
-شراب باعث بی خوابی میشود    141
-در صورت شراب خوردن زیاد انسان قادر به راه رفتن نیست و باید برای حرکت بر روی شکم بخزد    141
-شراب باعث ضعف و سردرد میشود    142
-شراب باعث میشود نوشنده عرق کرده و چشم ها و گونه هایش به سرخی گرایند    143
-شراب باعث عبوس شدن نوشنده میشود ۱۴۴
-وصف آلات شراب نوشی    145
-نام آلات پرورش و نوشیدن شراب    146
-نام های همسان    146
-نام های غیر همسان    148
-توجه به اساطیر در مورد آفرینش جام ها ۱۵۲
-وصف ظروف با اشکال مختلف    153
-مانند کردن ظروف شراب به پرندگان    154
-جام های منقش    154
-مانند کردن ظرف شراب به چراغ    155
-مانند کردن ظرف شراب به خوشه پروین    156
-مانند کردن ظرف شراب به نمازگزار    156
-وصف خم شراب    159
-وصف مجلس شراب    161
-وصف ساقی    162
-نحوه آرایش ساقی    163
-لذت بردن از چشم ساقی    168
-لذت بردن از لب های ساقی    168
-لذت بردن از گونه های ساقی    169
-لذت بردن از آب دهان ساقی    170
-پیر می فروش    171
-تشخیص    174
-لذت بردن همه حواس ۱۷۴
-لذت گرایی    175
-امیدواری به بخشش خداوند    176
-گوش ندادن به نصیحت ناصحان    176
-دفن شدن در زیر تاک انگور و یا شسته شدن با باده    177
-استفاده از طنز برای رسوایی زاهدان    178
-مبارزه با رذیلت های اخلاقی    179
-تاثیر فلسفه و عفان بر خمریات ابونواس و حافظ    181
-فرجامین سخن    184
-همانندی ها از لحاظ توصیفات    186
-همانندی ها از لحاظ فکری    188
-تفاوت ها از جهت توصیفات    188
-تفاوت ها از جهت فکری    188
-پی نوشت فصل پنجم ۱۹۰
-کتابنامه ۱۹۲
-پیوست شماره ۱    198   
-پیوست شماره ۲    246

 

فصل اول :
زندگینامه سه شاعر
(ابونواس، منوچهری ، حافظ)
ابونواس
ابونواس حسن بن‌هانی بن عبدالاول بن صباح مکنّی به ابونواس، از شاعران برجسته ی دوره ی عباسی بود. وی در یکی از روستاهای اطراف اهوازدر سال ۱۴۵ هـ.ق بدنیا آمد. در مورد ملیت پدرش‌هانی روایات مختلفی ذکر کرده اند. بعضی‌ها می‌گویند از مردم دمشق و جزو سپاهیان مروان آخرین خلفای عباسی بود. عده ای دیگر هم او را ایرانی الاصل خوانده اند. اما مادرش جلبان مسلما ایرانی است.
هنگامیکه ابونواس دو یا شش ساله بود به همراه پدر و مادر به بصره آمد. شهری که ابونواس پس از این سفر تا سن سی سالگی در آنجا اقامت گزید. چون حسن به سن درس خواندن رسید، پدر او را نزد کسی فرستاد تا قرآن را به او تعلیم دهد. پس از مدت کوتاهی پدر او بمرد و مادر سرپرستی او را بر عهده گرفت. او مجبور شد حسن را بعلت تهیدستی به مغاز عطاری بفرستد، تا با مزد اندکی که از عودتراشی عاید او می‌شد، به امرار معاش خانواده کمک کند. اما با اینکه ابونواس در بازار دستهایش به کار عود تراشی مشغول بود، لیکن دلش همچنان شیفته ی علم و ادب بود. بصره، شهر محل سکونت او، که در آن زمان از مراکز علم و فرهنگ بود، محدثان و راویانی مطلع، چون اصمعی و ابوعبیده، و نحویان و لغت شناسان بنامی چون ابوزید انصاری را در خود می‌دید. این مساله باعث شد که شیفتگان این علوم از هر جایی به جانب بصره روانه شوند. ابونواس هم که بسیار شیفته ی علم و دانش بود، فرصت را مغتنم شمرد و نزد ابوعبیده و خلف الأحمر پیشوای اهل لغت رفت و زانوی شاگردی زد. وی در آموختن علم و دانش بسیار کوشا و خستگی ناپذیر بود، بطوریکه ابن خلکان در تاریخ خود از اسماعیل بن نوبخت روایت می‌کند که گفت: «هیچ کس را ندیدم که دامنه ی علمش از ابونواس گسترده تر یا محفوظاتش از او بیشتر باشد، با آنکه کتاب اندکی در اختیار داشت».(1) خلف الأحمر استاد او در این راه کمک شایانی به او کرد، وی همچنین به ابونواس اجاز? سرودن شعر نداد، تا آنگاه که او ابیات فراوانی از نیکوترین اشعار عرب را از بر کرد.
در دوره ی عباسی لهو و لعب و بی بند و باری رواج عام یافته بود. درهر شهر ودیاری ازقلمرو حکومت اسلامی، بویژه بغداد و بصره، بانگ نوشانوش باده گساران به گوش   می‌رسید. ابونواس که دراین زمان تازه به دوران جوانی خود پا گذاشته بود، خیلی زود شیفته ی مجالس و محافل باده گساری شد. او درهمین مجالس با شاعر دیگری به نام والبه بن حباب آشنا شد. والبه که خود سرآمد عشرتجویان زمان بود آتش هوی و هوس را در او افروخته تر کرد و چنان ابونواس را برانجام این گونه اعمال برانگیخت که در بی‌بندوباری ولاابالیگری همتای او شد. اما هم? این عوامل باعث نشد تا ابونواس از آموختن علم بازماند و با اینکه پیوسته به مجالس باده گساری وفسق و فجور رفت و آمد داشت، به علم آموزی نیز اشتغال می‌ورزید ابونواس برای اینکه به زبان عربی کاملا مسلط شود مدتی را در بادیه میان اعراب بدوی گذراند.
بعد از این دوران او با تکیه بر علم ودانش خود راهی بغداد شد تا در آنجا مالی گرد بیاورد و به وسیل? آن مخارج عیش و نوش خود را تأمین نماید. ورود او به بغداد در حدود سال ۱۷۹ هـ.ق اتفاق افتاد. در همین زمان‌هارون الرشید هم موفق شد تا زمام خلافت را بدست گیرد. خاندان برمکیان در آن ایام عهده دارمنصب وزارت بوده و رتق و فتق بیشتر امور مربوط به خلافت توسط آنان صورت می‌گرفت. ابونواس برمکیان را مدح کرد و از آنها جوائز و صلات گرانبها دریافت کرد. اما بعد از مدت اندکی از آنان نومید شد و به آل ربیع پیوست. آل ربیع خاندانی صاحب جاه و ثروت بودند که با برمکیان رقابت می‌کردند. بیشترین مدایح ابونواس متعلق به آل ربیع می‌باشد و جوائز بسیاری نیز از سوی آنان به ابونواس اهدا شد.
ابونواس بدلیل شیوه ی زندگیش در اوایل کار چندان مایل نبود که به دربار نزدیک شود. اما پس از سرکوبی برمکیان و به قدرت رسیدن فضل بن ربیع به وسیله ی او به دربار خلافت نزدیک شد.این واقعه که در سال ۱۸۷ هـ.ق اتفاق افتاده بود، با پیروزی‌هارون‌الرشید بر قیصر روم مصادف شد. ابونواس خلیفه را بخاطر این پیروزی مدح کرد و از این پس بود که شاعر قصاید دیگری نیز در مدح‌هارون سرود. اما طولی نکشید که رفاه و آسایش او به رنج و ناکامی مبدل شد و خلیفه ابونواس را بخاطر باده‌گساری بی رویه و متهم شدنش به زندقه و نیز برای قصیده ای که در ذم قبایل عدنان سرود، بر او خشم گرفت و او را به زندان افکند. حبس او چهار ماه به طول انجامید. ابونواس که تا آن زمان چنین وضع مشقت بار و طاقت فرسایی را در زندگی تجربه نکرده بود، از این وضع به تنگ آمد.بنابراین با سرودن چندین قصیده از خلیفه پوزش خواهی و طلب عفو و بخشش می‌کند.
وقتی از زندان آزاد شد قصد کرد تا به مانند گذشته به باده گساری و عیش و نوش روی بیاورد، اما با دست خالی چنین امکانی برایش فراهم نبود. بنابراین راهی مصر شد و در آنجا به خصیب، امیر مصر که متولی دیوان خراج بود، پیوست. ابونواس خصیب را برای کسب صله و جوائز مدح کرد. امیر هم به او جوائزی عطا کرد. اما چون این جوائز و صلات با آنچه در بغداد نصیب او شد برابری نمی کرد، تصمیم گرفت دوباره به بغداد برگردد، ابونواس هنگامی که به بغداد رسید، زبان به هجو امیر خصیب گشود و از او بخاطر بخل و عدم بخشش فراوان به بدی یاد کرد.
بعد از گذشت چند صباحی از بازگشت او به بغداد، چیزی طول نکشید که اوضاع بروفق مراد او شد و آرزویی که همیشه در دل داشت برآورده شد. او بعد از آشنایی با امین در دور? جوانی، پیوسته آرزو می‌کرد، امین بر تخت خلافت نشسته تا او نیز از این طریق بتواند به ساز و نوایی برسد. بنابراین اکنون که آرزوی دیرینه ی او به مرحل? عمل رسیده و یار و ندیم یکدل او در شراب خواری بر تخت نشسته بود، شادمانه و به آواز بلند باده نوشی خود را عیان کرده و میگفت؛(۲)
الا فاسقنی خمرا و قل لی هی الخمر    ولا تسقنی سرا اذا أمکن الجهر
اما این اوضاع بیش از دو سال بطول نینجامید و با بالا گرفتن اختلافات امین با مأمون برادرش، حسن بن سهل که از طرفداران مأمون بود، با تکیه بر همین بیت ابونواس، قتل امین را جایز اعلام کرد. هنگامی که این سخن به گوش امین رسید، برخود بیمناک شد وبرای اینکه منتقدان خود را خاموش کند، ابونواس را به زندان افکند. امین پس از سه ماه با این پیش شرط که دیگر باده گساری نکند، او را آزاد کرد.
پس از مرگ امین درسال ۱۹۸ هـ.ق ابونواس به شدت نا امید و محزون شد و چون به پیری نیز نزدیک شده بود از اعمال گذشته اش پشیمان شد و توبه کرد. او مابقی عمرش را با تکیه بر عفو خداوند به زهد و عبادت گذراند. تا سرانجام درسن ۵۴ سالگی در بغداد وفات یافت. از ابونواس دیوان شعری برجا مانده که به چندین بخش شامل: خمریات، غزلیات، مدایح، هجویات، وصفیات، طردیات، زهدیات تقسیم بندی شده است. دیوان او بارها در بیروت و قاهره به چاپ رسیده است.
منوچهری
ابوالنجم احمد بن قوص بن احمد از جمله شاعران خوش قریح? فارسی در نیم? اول قرن پنجم هجری است. تخلص وی یعنی منوچهری ظاهرا از نام ، فلک المعالی منوچهر بن قابوس گرفته شده است، گویا شاعر در اوایل کارش به خدمت این امیر زیاری مشغول بوده و از این جهت بر نام خود را نیز از نام همین امیر اخذ کرده است. پس از فوت فلک‌المعالی از مازندران آهنگ ری کرد و در آنجا به خدمت علی بن عمران و طاهر دبیر عمید عراق از جانب سلطان مسعود رسید. منوچهری در قصیده ای که در مدح علی بن عمران به مطلع زیر سروده به این سفر خود اشاره کرده و می‌گوید:(۳)
سوی تاج عمرانیان هم بدینسان    بیامد منوچهری دامغانی
او پس از عزل طاهر و آمدن بو سهل حمدوی به جای وی و در اثنای جنگ علی بن عمران با علاء الدوله کاکویه و به وزارت رسیدن احمد عبدالصمد که در حدود سال ۴۲۴ هـ.ق رخ داد. عازم دربار مسعود غزنوی شد. از میان اشعار شاعر چنین برداشت می‌شود که او قبل از این سفر از طریق اطرافیان سلطان با او در ارتباط بوده و به همین دلیل سلطان او را از ری بر پشت پیل به حضور طلبیده است. منوچهری به دستور سلطان مسعود و به امید فضل و بخشش او و نیز به پشتگرمی احمد عبدالصمد وزیردانش دوست سلطان، قدم در راه نهاد و به درگاه سلطان رسید. از این زمان به بعد تا پایان عمر، شاعر در رکاب سلطان مسعود باقی ماند و زبان به مدح او گشود…

 

کتابنامه و مراجع

۱.    اعشی، میمون بن قیس، دیوان اعشی، تصحیح محمد احمد قاسم، بیروت: انتشارات مکتب الاسلامی، (۱۴۱۵ هـ. ۱۹۹۴م).
۲.    افرام البستانی، فواد، المجانی الحدیثه، قم: ذوی القربی، (۱۳۸۶).
۳.    انجو شیرازی، جمال الدین، فرهنگ جهانگیری، ویراسته دکتر رحیم عفیفی، مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد، (۱۳۵۱)
۴.    الانصاری، حسان بن ثابت، دیوان حسان بن ثابت، تصحیح دکتر ولید عرفات، بیروت: دارصادر، (۱۹۷۴م)
۵.    انوری، دیوان انوری، تصحیح سعید نفیسی، تهران: پیروز، (۱۳۳۷).
۶.    اوحدی، رکن الدین، کلیات اوحدی، به کوشش سعید نفیسی، تهران: امیر کبیر، چاپ دوم، (۱۳۷۵)
۷.    بلخی، جلال الدین محمد، کلیات شمس تبریزی، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، تهران: امیر کبیر، (۱۳۴۵).
۸.    بلعمی، ابو علی، تاریخ بلعمی، تصحیح محمد تقی بهار، بکوشش محمد پروین گنابادی، تهران: انتشارات زوار، چاپ دوم (۱۳۵۲).
۹.    پورداود، ابراهیم، یسنا، زیر نظر دکتر بهرام فره وشی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، (۱۳۵۶).
۱۰.    تبریزی، محمد حسین بن خلف، برهان قاطع، باهتمام دکتر محمد معین، تهران: ابن سینا، چاپ دوم (۱۳۴۲).
۱۱.    حافظ، خواجه شمس الدین، دیوان حافظ، تصحیح علامه محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، تهران: چاپخانه مجلس، (۱۳۲۰).
۱۲.    حاکمی، اسماعیل، «نگاهی گذرا بر شعر غنایی»، گستره تاریخ و ادبیات، مجموعه مقالات، تهران: نشر گستره، چاپ اول، (۱۳۶۴).
۱۳.    الحاوی، ایلیا، فن الشعر الخمری، بیروت: انتشارات دارالثقافه، (۱۴۰۰ق).
۱۴.    الحسینی المدفی، عبدالرشید، فرهنگ رشیدی، تصحیح محمد عباسی، تهران: بارانی، (۱۳۳۷).
۱۵.    حسینی، سید محمد، «حافظ و ادب عربی، سخن اهل دل، کمیسیون ملی یونسکو مجموعه مقالات به مناسبت بزرگداشت ششصدمین سال تولد حافظ، چاپ اول، (۱۳۷۱).
۱۶.    خاقانی شروانی، بدیل بن علی، دیوان خاقانی، تصحیح دکتر میر جلال الدین کزازی، تهران: نشر مرکز، چاپ اول، (۱۳۷۵).
۱۷.    خرمشاهی، بهاء الدین، حافظ نامه، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، (۱۳۷۱)
۱۸.    خرمشاهی، بهاء الدین، ذهن و زبان حافظ، تهران: انتشارات ناهید، چاپ هشتم، ویراست سوم، (۱۳۷۴)
۱۹.    الخوری الشرتونی، سعید، اقرب الموارد، قم: انتشارات مرعی نجفی، (۱۴۰۳ هـ.ق).
۲۰.    دمیری، کمال الدین محمد، حیوه الحیوان الکبری، تهران: انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، (۱۳۶۸).
۲۱.    دهخدا، علی اکبر، فرهنگنامه علامه دهخدا، زیر نظر دکتر محمد معین و دکتر شهیدی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، (۱۳۷۷).
۲۲.    رامپوری، غیاث الدین، غیاث اللغات، بکوشش محمد دبیر سیاقی، تهران: کانون معرفت (۱۳۳۷).
۲۳.    الراوندی، محمد بن علی، راحه الصدور، تصحیح محمد اقبال، تهران: علمی، چاپ دوم، (۱۳۶۳).
۲۴.    رشیدی تبریزی، یار احمد، طربخانه، تصحیح جلال الدین همایی، تهران: انجمن ملی (۱۳۵۹).
۲۵.    الزبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، بیروت. دارلیبیا، (۱۳۸۶هـ.ق).
۲۶.    زرین کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف، تهران: امیر کبیر، (۱۳۷۵).
۲۷.    سنایی، دیوان سنایی، تصحیح محمد تقی مدرس رضوی، تهران: انتشارات ابن سینا، (۱۳۴۱).
۲۸.    شبستری، محمود، گلشن راز، تصحیح دکتر حسین الهی قمشه ای، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هفتم (۱۳۷۶).
۲۹.    شفعیی کدکنی، محمد رضا «انواع ادبی در شعر فارسی» مجله خرد و کوشش، دوره چهارم، (۱۳۵۴).
۳۰.    شمیسا، سیروس، فرهنگ اشارات، تهران: انتشارات فردوسی، چاپ اول (۱۳۷۷)
۳۱.    صدیقی، غلامحسین، «جرعه کاس الکرام» یادگار، شماره هشتم، (۱۳۲۴)
۳۲.    صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات ایران، تلخیص از محمد ترابی، تهران: انتشارات ققنوس، خلاصه جلد اول و دوم (۱۳۶۸).
۳۳.    طریفی، محمد نبیل، منتهی الطلب من اشعار العرب، بیروت: دارصادر، (۱۹۹۹م).
۳۴.    العامری، لبید بن ربیعه، دیوان لبید، بیروت: انتشارات دار صادر، (بی تا).
۳۵.    عراقی، فخر الدین، دیوان فخر الدین عراقی، تهران: انتشارات نگاه، چاپ اول (۱۳۷۳).
۳۶.    عطار، دیوان عطار، تصحیح تقی تفضلی، تهران: انتشارات انجمن آثار ملی (۱۳۴۴).
۳۷.    عوفی، سدید، جوامع الحکایات، تصحیح دکتر محمد جعفر شعار، تهران: انتشارات سخن، (۱۳۷۴)
۳۸.    غنی، قاسم، بحث در ‌آثار و افکار و احوال حافظ، تهران: انتشارات زوار، چاپ پنجم (۱۳۶۹).
۳۹.    غنی، قاسم، بحثی در تصوف، تهران: انتشارات زوار، چاپ چهارم، (۱۳۶۶).
۴۰.    الفاخوری، حنا، تاریخ ادبیات عربی، ترجمه عبدالحمید آیتی، تهران: انتشارات توس، چاپ دوم، (۱۳۶۳)
۴۱.    فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، بکوشش سعید حمیدیان، تهران: انتشارات قطره، چاپ اول، (۱۳۷۳).
۴۲.    فرغانی، سیف، دیوان سیف فرغانی، تصحیح دکتر ذبیح الله صفا، تهران: انتشارات فردوسی، چاپ دوم، (۱۳۶۴).
۴۳.    فضولی، محمد، دیوان فضولی، تصحیح حسیبه مازی اوغلو، تهران: انتشارات دوستان (بی تا).
۴۴.    قزوینی، محمد، «بعضی تضمین های حافظ» یادگار، شماره ششم، (۱۳۲۳).
۴۵.    کرمانی، خواجو، دیوان خواجوی کرمانی، تصحیح احمد سهیلی خوانساری، تهران: انتشارات پاژنگ، چاپ دوم، (۱۳۶۹).
۴۶.    گریمال، پیر، فرهنگ اساطیر یونان و روم، ترجمه دکتر احمد بهمنش، تهران: امیر کبیر (۱۳۶۷).
۴۷.    مدبری، محمود، شاعران بی دیوان، تهران: نشر پانوس، چاپ اول، (۱۳۷۰).
۴۸.    مرتضوی، منوچهر، مکتب حافظ، تبریز، ستوده، (۱۳۸۳).
۴۹.    مرتضوی، منوچهر، مکتب حافظ، تهران: ابن سینا‌(1344).
۵۰.    معلوف، لویس، المنجد، ترجمه محمد بندر ریگی، تهران: انتشارات ایران: چاپ چهارم، (۱۳۸۲).
۵۱.    معین، محمد «یک رسم باستانی» یادگار شماره هشتم، (۱۳۲۴).
۵۲.    معین، محمد، فرهنگ معین، تهران: انتشارات امیر کبیر، چاپ هشتم، (۱۳۷۱)
۵۳.    منوچهری، احمد بن قوص، دیوان منوچهری: تصحیح دکتر محمد دبیر سیاقی، تهران: انتشارات زوار، چاپ ششم، (۱۳۸۵).
۵۴.    نفیسی، سعید، محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، تهران: ابن سینا، (۱۳۴۱)
۵۵.    نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایه الارب فی فنون الادب، تصحیح محمد رفعت فتح الله، قاهره: المکتبه العربیه (۱۳۹۵-۱۹۷۵م).
۵۶.    نیشابوری، عمر خیام، نوروز نامه، تصحیح مجتبی مینوی، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ اول(۱۳۸۰).
۵۷.    هدایت، رضا قلی خان، مجمع الفصحا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران: انتشارات امیر کبیر، (۱۳۶۶).
۵۸.    همایی، جلال الدین، مقام حافظ، تهران: کتابفروشی فروغی، (۱۳۴۳).

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.