مقاله وظیفه انسان نسبت به والدین
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله وظیفه انسان نسبت به والدین دارای ۲۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله وظیفه انسان نسبت به والدین کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله وظیفه انسان نسبت به والدین،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله وظیفه انسان نسبت به والدین :
وظیفه انسان نسبت به والدین
مقدمه
در مکتب اسلام در مجموع باید و نبایدها، مجموعهاى از حقوق بیان شده، که از آن جمله است: حقوق خدا بر انسان، و حقوق والدین (پدرو مادر) بر انسان، یکى از دقیقترین مسائلى که اسلام به آن پرداخته، تقابل این دو حق است. نحوه تعامل این دو حق، باعث بحثهاى فراوانى مىشود که البته این بحث در بررسى و تامل در مسئله حقوق پدر و مادر بر فرزند و وظیفهاى که فرزند نسبت به والدین دارد، اجتناب ناپذیر خواهد بود.
اسلام در متن کتاب خود قرآن، به صورت ویژهاى به وظیفه فرد نسبت به والدین پرداخته است. همچنین به این مسئله در احادیث فراوان معصومان (ع) توجه شده است. همچنین، قرآن در برخى آیات که درباره اطاعت از پدر و مادر و احسان به آنها سخن مىگوید، به تعامل و رابطه این اطاعت با پیروى از دستورهاى خداوند به صراحت تاکید مىکند، و خطوط و مرزهاى آن را مشخص مىنماید. در این نوشتار سعى بر آن است که وظیفه فرد نسبت به خداوند و والدین از دیدگاه قرآن و نحوه ارتباط وتعامل آنها بررسى شود.
احترام به پدر و مادر در منطق اسلام
اگر چه عواطف انسانى و حق شناسى به تنهایى براى رعایت احترام در برابر والدین کافى است. ولى از آنجا که اسلام حتى در مسائلى که هم عقل در آن استقلال کامل دارد و هم عاطفه آن رابوضوح در مىیابد سکوت روا نمىدارد و به عنوان تاکید در این گونه موارد هم دستورهاى لازم را صادر مىکند، درباره احترام به والدین آنقدر تاکید کرده است که در کمتر مسئلهاى دیده مىشود به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره مىکنیم:
الف: در چهار سوره قرآن مجید، به نیکى به والدین بلافاصله بعد از مسئله توحید قرار گرفته است. این همردیف بودن، بیانگر این است که اسلام تا چه حد براى پدر و مادر احترام مىگذارد.
۱- ( ;..لا تعبدون الا الله و بالوالدین احساناً» بقره /۸۳ (;. بجز خدا را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید).
۲ (واعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (نساء ۳۶) و خدا را بپرستید و چیزى را با او شریک نکنید و به پدر و مادر نیکى کنید.
ب: اهمیت این موضوع تا آن پایه است که هم قرآن و هم روایات، صریحاً توصیه مىکنند که حتى اگر پدر و مادر کافر باشند، رعایت احترامشان لازم است.
۱- ( وقضى ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احساناً» (اسراء ۲۳) و پروردگارت حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید.
۲ (الا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (انعام ۱۵۱) چیزى را با او شریک نکنید و به پدر و مادر نیکى کنید.
۳ (و آن جاهداک على ا ن تشرک بى مالیس لک به علم فلا تطعمها و صاحبهما فى الدنیا معروفاً» (لقمان ۱۵) و اگر آنان به تو اصرار کنند که با من آنچه را که علم به آن ندارى، شریک کنند اطلاعتشان مکن ولى در دنیا به نیکى با آنان رفتار کن.
ج: شکرگزارى در برابر پدر و مادر در قرآن مجید در ردیف شکرگزارى در برابر نعمتهاى خدا قرار داده شده است؛ چنانکه مىخوانیم: «ا ن اشکرلى ولوالدیک الى المصیر» (لقمان ۱۴) مرا و پدر و مادرت را شکرکن که بازگشت به سوى من است؛ با این که نعمت خدا بیش از آن اندازه است که قابل احصا و شماره باشد، پس، این دلیل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران است.
قرآن حتى کمترین بىاحترامى را در برابر پدر و مادر، اجازه نداده است. در حدیثى، امام صادق (ع) مىفرمایند: «لو علم الله شیئاً هو ادنى من اف لنهى عنده و هو من ادنى العقوق، و من العقوق ا ن ینظر الرجل الى و الدیه فیجد النظر الیها» اگر چیزى کمتر از «اف» وجود داشت، خدا از آن نهى مىکرد. «اف» کمترین اظهار ناراحتى است. و از این جمله، نظر کردن تند و غضب آلود به پدر و مادر است.
ه: با اینکه جهاد یکى از مهمترین برنامههاى اسلامى است، تا هنگامى که جنبه وجوب عینى نداشته باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهمتر است. پس اگر حضور در این جهاد موجب ناراحتى آنان شود، جایز نیست. در حدیثى از امام صادق (ع) آمده است که مردى نزد پیامبر اسلام (ص) آمد و عرض کرد، جوان با نشاط وورزیدهاى است و جهاد را دوست دارد، ولى مادرش از این موضوع ناراحت مىشود. پیامبر (ص) فرمودند: «ارجع فکن مع والدتک فوالذى بعثنى بالحق لانسها بک لیله خیر من جهاد فى سبیل الله سنه» برگرد و با مادر خویش باش. قسم به آن خدایى که مرا به حق مبعوث کرد، یک شب مادر با تو مأنوس شود، از یک سال جهاد در راه خدا بهتر است.
البته، هنگامى که جهاد جنبه وجوب عینى پیدا کند، کشور اسلامى در خطر قرار گیرد و حضور همگان لازم شود، هیچ عذرى حتى نارضایتى پدر و مادر پذیرفته نیست.
پبامبر (ص) فرمودند: «ایاکم وعقوق الوالدین فان ریح الجنه توجد ممن سیرع الف عام ولایجدها عاق» از عاق پدر ومادر بترسید زیرا بوى بهشت از هزار سال راه به مشام مىرسد؛ اما هیچگاه به کسانى که مورد خشم پدر و مادر هستند نخواهد رسید.
این تعبیر، اشاره لطیفى به این موضوع دارد که چنین اشخاصى نه تنها در بهشت گام نمىگذارند، بلکه در فاصله بسیار زیادى از آن قرار دارند و حتى نمىتوانند به آن نزدیک شوند. سید قطب در تفسیر فىظلال القرآن، حدیثى به این مضمون از پیامبر (ص) نقل مىکند که مردى که مادرش را بر دوش گرفته بود و طواف مىداد، پیامبر (ص) را در همان حال مشاهده کرد. عرض کرد: «آیا حق مادرم را با این کار انجام دادم».
پیامبر فرمودند: «نه، حتى جبران یکى از نالههاى او را به هنگام وضع حمل» نمىکند.
یک نکته که دراینجا باید ذکر شود، این است که گاه مىشود پدر و مادر پیشنهادهاى غیر منطقى یا خلاف شرع به انسان مى کند، بدیهى است اطاعت آنان در هیچ یک از این موارد، لازم نیست. ولى با این حال، باید با برخورد منطقى و انجام دادن وظیفه امر به معروف و نهى از منکر در بهترین صورتش، با این گونه پیشنهادها برخورد کرد. امام کاظم (ع) مىفرمایند: «کسى نزد پیامبر (ص) آمد و از حق پرد وفرزند سئوال کرد. فرمودند: باید او را با نام صدا نزند (بلکه بگوید پدرم)، جلوتر از او نرود، قبل از او ننشیند و کارى نکند که مردم به پدرش بدگویى کنند (نگویند خدا پدرت را نیامرزد که چنین کردى)».
توحید و نیکى به پدر و مادر، سرآغاز یک رشته احکام مهم اسلامى
«لا تجعل مع الله الها اخر فتقعد مذموماً مخذولاً و قضى ربک الا تعبدوا الا ایاء و بالوالدین احساناً اما یبلغن عندک الکبر احدهما اوکلاهما فلا تقل لهما «اف» و لا تنهر هما و قل لهما قولاً و کریماً و احفض لهما جناح الذال من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ریبانى صغیراً ربکم اعلم بما فى نفوسکم ان تکونوا صالحین فانه کان للاوابین غفوراً» (اسراء ۲۲-۲۵) با خداى یکتا، خداى دیگرى به خداى مگیر که نکوهیده و خوار خواهى ماند. پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. هر گاه تا تو زنده هستى هر دو یا یکى از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتى خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگو. در برابرشان از روى مهربانى سر تواضع فرود آور و بگو: اى پروردگار من، همچنانکه مرا در خردى پرورش دادند، بر آنان رحمت آور. پروردگارتان از هر کس دیگر به آنچه در دلهایتان مىگذرد. داناتر است. و اگر از صالحان باشید. او توبه کنندگان را مىآمرزد.
آیات مورد بحث، سر آغازى براى بیان یک سلسه از احکام اساسى اسلام که با مسئله توحید وایمان شروع مىشود، توحیدى که خمیر مایه همه فعالیتهاى مثبت و کارهاى نیک و سازنده است. آیه نخست با توحید شروع شده است و تاکید مىکند که نباید براى خداوند یگانه هیچ معبودى قرار داد. آیه نمىگوید: «معبود دیگرى را با خدا پرستش مکن». بلکه مى گوید: قرار مده» تا معناى وسیعترى داشته باشد. یعنى، نه در عقیده، نه در عمل، نه در دعا و تقاضا، و نه در پرستش معبود دیگرى را در کنار «الله» قرار مده.
سپس به بیان نتیجه شرک مىپردازد، که همانا با نکوهش و خوارى نشستن است. انتخاب کلمه «قعود» (نشستن) در اینجا، اشاره به ضعف و ناتوانى است، زیرا در ادبیات عرب، این کلمه کنایه از ضعف است؛ همانگونه که گفته مىشود: « قعد به الضعف عنالقتال» (ناتوانى سبب شد که از بیکار با دشمن بنشیند).از جمله بالا استفاده مىشود که شرک، سه اثر بسیار بد در وجود انسان مىگذارد:
۱- شرک مایه ضعف، ناتوانى، زبونى و ذلت است؛ در حالى که توحید، عامل قیام، حرکت و سرافرازى است.
۲- شرک، مایه مذمت ونکوهش است؛ چرا که یک خط روشن انحرافى است، در برابر منطق عقل و کفرانى است آشکار، در مقابل نعمت پروردگار. و آنکس که تن به چنین انحرافى دهد، در خور مذمت است.
۳- شرک سبب مىشود که خداوند، مشرک را به معبودهاى ساختگىاش واگذارد و دست از حمایتش بردارد. و از آنجا که معبودهاى ساختگى نیز قادر به حمایتش بردارد و از آنجا که معبودهاى ساختگى نیز قادر به حمایت کسى نیستند و خدا هم حمایتش را از چنین کسانى برداشته است، آنان «مخذول» و بدون یار و یاور خواهند شد. در آیات دیگر قرآن نیز همین معنا به شکل دیگرى مجسم شده است؛ چنانچه مىفرماید: «مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتاً و ا ن اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون» ( عنکبوت ۴۱) (مثل آنان که غیر از خدا را به دوستى گرفتند، مثل عنکبوت است که خانهاى بساخت و همانا سستترین خانهها، خانه عنکبوت است، اگر مىدانستند.
بعد از اصل توحید، به یکى از اساسىترین تعلیمات انسانى انبیا- با تاکید مجدد بر توحید- اشاره شده است؛ که همانا نیکى به پدر و مادر است.
«قضا»، مفهوم محکمترى امر دارد. و فرمان قطعى و محکم را مىرساند. این مطلب، نخستین تاکید در این باره است، قرار دادن توحید در کنار نیکى به پدر و مادر، تاکید دیگرى بر اهمیت این دستور اسلامى است. مطلق بودن «احسان» که هر گونه نیکى را در بر مىگیرد، و همچنین «والدین» که مسلمان و کافر را شامل مىشود، سومین و چهارمین تاکید در این جمله است. نکره بودن «احساناً» که دراین گونه موارد براى بیان عظمت مىآید، پنجمین تاکید محسوب مىشود. توجه به این نکته لازم است که فرمان، معمولاً روى یک امر اثباتى مىرود؛ در حالى که در اینجا، روى نفى رفته است. این نکته، ممکن است به خاطر آن باشد که از کلمه «قضى»، فهمیده مىشود که جمله دیگرى در شکل اثباتى در تقدیر است یا اینکه مجموع جمله نفى و اثبات : «الا تعبدوا الا ایاه». در حکم یک جمله اثباتى؛ اثبات عبادت انحصارى پروردگار است.
سپس، یکى از مصداقهاى روشن نیکى به پدر و مادر بیان شده است. در اینجا، به قسمتى از ریزهکاریهاى برخورد بسیار مودبانه و احترام آمیز فرزندان به پدران و مادران از دیدگاه قرآن، اشاره مىشود.
۱ از یکسو، روى حالت پیرى آنان- که در آن موقع نیازمندتر به حمایت ومحبت و احترامند- تاکید مىکند، و فرزندانشان را از کمترین سخن اهانت آمیز به آنان نهى مىکند. آنان ممکن است بر اثر کهولت، طورى شوند که نتواند بدون کمک دیگرى حرکت کنند، از جا برخیزند و حتى ممکن است قادر به رفع آلودگى از خود نباشند. در این مواقع، آزمایش بزرگ فرزندان شروع مىشود.
۲ از سوى دیگر، قرآن تاکید مىکند که در این هنگام نه تنها به آنان نباید «اف» گفت: و با صداى بلند و اهانت آمیز با آنان صحبت کرد، بلکه با قول کریم و گفتار بزرگوانه باید با آنان گفتگو کرد. همه اینها، نهایت ادب در سخن را مىرساند، که زبان کلید قلب است.
۳ از سوى دیگر، دستور به تواضع و فروتنى داده شده است، تواضعى که نشاندهنده محبت و علاقه باشد، و نه چیز دیگر
۴ سرانجام، سفارش شده است که حتى موقعى که فرزند رو به سوى درگاه خدا مىآورد، پدر و مادر را، چه در حیات و چه در ممات، نباید فراموش کند و باید تقاضاى رحمت پروردگار را برایشان بنماید، بویژه این تقاضایش را با این دلیل همراه سازد: «پروردگارا، همان گونه که آنان در کودکى مرا تربیت کردند. تو به آنان رحم کن» نکته مهمى که از این تعبیر- علاوه بر آنچه گفته شد- استفاده مىشود. این است که اگر پدر و مادر آنچنان مسن و ناتوان شدند که به تنهایى قادر بر حرکت و دفع آلودگیها از خود نباشند. فراموش نکن که تو هم در کودکى چنین بودى و آنان را باید جبران کرد. از آنجا که گاهى در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر واحترام و تواضع به آنان، ممکن است لغزشیهایى پیش بیاید که انسان آگاهانه یا نا آگاهانه به سوى آن کشیده شود. در آخرین آیه مورد بحث مىفرماید: «پروردگار شما به آنچه در دلهاى شماست، آگاهتر است؛ زیرا علم خدا در همه زمینهها ضرورى، ثابت، ازلى و خالى از هر گونه اشتباه است؛ در حالى که علوم انسانى واجد این صفات نیست.
بنابراین اگر بدون قصد طغیان و سرکشى در برابر فرمان خدا لغزشى در زمینه احترام و نیکى به پدر و مادر از انسان سر زد ولى بلافاصله پشیمان شد و در مقام جبران بر آمد، مسلماً مشمول عفو خدا خواهد شد.
۱ «اواب» از ماده «اوب» به بازگشت توام با اراده گفته مىشود؛ در حالى که «رجوع» هم به بازگشت با اراده و هم بىاراده اطلاق مىگردد. به همین دلیل به «توبه»، «اوبه» گفته مىشود؛ چون حقیقت توبه، بازگشت توام با اراده به سوى خداست. از آنجا که «اواب» صفت مبالغه است، به کسى گفته مىشود که هر لحظه از او خطایى سر زند و در همان حال، به سوى پروردگار بازگردد. این احتمال نیز وجود دارد که ذکر صیغه مبالغه، اشاره به تعدد عوامل بازگشت به رجوع به خدا باشد؛ زیرا ایمان به پروردگار از یکسو، توجه به دادگاه عالم قیامت از سوى دیگر، وجدان بیدار از سوى سوم، و توجه به عدالت و آثار گناه از سوى چهارم، دست به دست هم مىدهند و انسان را موکداً از مسیر انحرافى به سوى خدا مىبرند.
۲ «واذا خذنا میثاق بنى اسرائیل لا تعبدون الا الله و بالوالدین احساناًأ» (بقره ۸۳) و به یاد آورید هنگامى را که از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید.
اگر چه آیات درباره بنىاسرائیل نازل شده است، ولى یک سلسله قوانین کلى براى همه ملل دنیا در بردارد. از دیدگاه قرآن، برقرارى و سربلندى ملتها در صورتى است که به بزرگترین قدرت بىزوال تکیه کنند، در همه حال از او مدد بگیرند و فقط در برابر او سر تعظیم فرود آورند؛ که اگر چنین کنند، از هیچ کس ترس و وحشتى نخواهند داشت. واضح است که چنین تکیه گاه و مبدئى جز آفریدگار بزرگ نمىتواند باشد. از طرف دیگر، براى بقا و جاویدان ماندن ملتها، همبستگى خاص بین افراد خاص لازم است. این عمل در صورتى امکان دارد، که هر کس به پدر و مادر خود که شعاع بستگى آنان به وى نزدیکتر است، در مرحله بعد به خویشان و بعد از آنان به همه افراد اجتماع، نیکى کند. بدین گونه، همه بال و پر یکدیگر مىشوند، و افراد ضعیف را حمایت مىکنند.
۳ ( واعبدوالله و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (نساء ۳۶) و خدا را بپرستید و هیچ چیز را با او شریک نکنید و به پدر و مادر نیکى کنید.
آیه فوق، نخست مردم را دعوت به عبادت و بندگى پروردگار و ترک شرک و بت پرستى ج که ریشه اصلى برنامههاى اسلامى است- مىکند. دعوت به توحید و یگانه پرستى روح را پاک، نیت را خالص، اراده را قوى و تصمیم را براى انجام دادن هر برنامه مفیدى محکم مىسازد. از آنجا که این آیه بیان کننده یک رشته از حقوق اسلامى است، قبل از هر چیز، اشاره به حق خداوند بر مردم، پرستیدن او و شریکى براى او برنگزیدن کرده است.
سپس، اشاره به حق پدر و مادر شده و توصیه گردیده است که باید به آنان نیکى کرد. از این تعبیرهاى مکرر در قرآن کریم بر بندگى خدا واحسان به والدین، استفاده مىشود که بیان این دو ارتباط است. در حقیقت هم، چنین است، چون بزرگترین نعمت، نعمت هستى و حیات است که در درجه اول از ناحیه خداست و درمراحل بعد، به پدر و مادر ارتباط دارد. بنابراین، ترک حقوق پدر و مادر، همدوش شرک به خداست.
۴- «قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناًأ» (انعام ۱۵۱) بگو، بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده بیان کنم که چیزى را با او شریک نکنید و به پدر و مادر نیکى کنید.
ذکر نیکى به پدر و مادر بلافاصله بعد از مبارزه با شرک و قبل از دستورهاى مهمى مانند تحریم قتل نفس و اجراى اصول عدالت، دلیل بر اهمیت بسیار حق پدر و مادر در دستورهاى اسلامى است. این موضوع وقتى روشنتر مىشود، که توجه کنیم به جاى «آزار به پدر و مادر»- که هماهنگ با دیگر تحریمهاى این آیه است-،احسان و نیکى به آنان ذکر شده است. یعنى نه تنها ایجاد ناراحتى براى آنان حرام است، بلکه احسان و نیکى به آنان نیز لازم و ضرورى است. جالبتر این که، کلمه «احسان» به وسیله «ب» متعدى شده و فرموده است: « بالوالدین احساناً»احسان گاهى با «الى» و گاهى با «ب» ذکر مى شود، معناىآن نیکى کردن به طور مستقیم و بدون واسطه است، بنابراین، این آیه تاکید مىکند که موضوع نیکى به پدر و مادر را باید آنقدر اهمیت داد، که شخصاً و بدون واسطه، به آن اقدام کرد.
۵- «ولقد اتینا لقمان الحکمه ان اشکر الله و من یشکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان الله غنى حمید و اذقال لقمان لابنه و هو یعظه یا بنى لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهناً على وهن و فصاله فى عامین ان اشکرلى ولوالدیک الى المصیر و ان جاهداک على ان تشرک بى ما لیس من اناب الى ثم الى مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعلمون» (لقمان ۱۵-۱۲) و آدمى را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به او حامله شد و هر روز ناتوانتر مى شد و پس از دو سال از شیرش باز گرفت. و سفارش کردیم که مرا و پدر و مادرت را شکر گوى که سرانجام تو نزد من است. اگر آن دو به کوشش از تو بخواهد تا چیزى را که نمىدانى چیست با من شریک گردانى، اطاعتشان مکن. در دنیا با آنان به وجهى پسندیده زندگى کن و خود، راه کسانى را که به درگاه من باز مىگردند. در پیش گیر، بازگشت همه شما به سوى من است و من از کارهایى که مىکردهاید، آگاهتان مىکنم.
در آیه اول، نتیجه «شکر» و «کفران» نعمتها، به این صورت بیان شده که شکر نعمت، به سود خود انسان، و کفران هم به زبان خود او است. خداوند از همگان بىنیاز است. اگر همه ممکنات شکر کنند، چیزى بر عظمتش افزوده نمىشود و اگر جمله موجودات کافر شوند. بر دامن کبریایىاش گردى ننشیند.
«ل» در جمله «ان اشکرالله»، براى اختصاص و در «لنفسه» براى نفع است. بنابراین، سود شکرگزارى که همان دوام نعمت، و افزایش آن به اضافه ثواب آخرت است، به خود انسان بر مىگردد؛ همان گونه که زیان کفران، فقط دامان خودش را مىگیرد.
تعبیر: «غنى حمید»، اشاره به این است که شکر گزار در برابر افراد عادى، یا چیزى به بخشنده نعمت مىدهد یا اگر چیزى نمىدهد، با ستایش او مقامش را در انظار مردم بالا مىبرد. ولى درباره خداوند، هیچ یک از این دو، معنا ندارد.او از همگان بىنیاز، و شایسته ستایش همه ستایشگران است. فرشتگان حمد او را مىگویند، و تمام ذرات موجودات به تسبیح و حمد او مشغولند. اگر انسانى به زبان قال کفران کند، کمترین اثرى ندارد؛ زیرا ذرات وجود خودش، به زبان حال مشغول حمد و ثناى اویند.
شکر با «صیغه مضارع» نشانه تداوم واستمرار است، و کفر با «صیغه ماضى» که حتى بریک مرتبه است بیان شده است. این نکته، اشاره به این است که کفران حتى براى یک بار، ممکن است عواقب دردناکى بار آورد اما شکر لازم است که مستمر و مداوم باشد تا انسان مسیر تکامل خود را طى کند.
بعد از معرفى لقمان و مقام و حکمت او، به نخستین اندرز وى- که در عین حال مهمترین توصیه به فرزندش مى باشد- اشاره شده است. حکمت لقمان ایجاب مىکند که قبل از هر چیز، به سراغ توحید، اساسىترین مسئله عقیدتى، برود؛ زیرا هر حرکت تخریبى و ضد الهى، همچون: دنیا پرستى، مقام پرستى و هوا پرستى، شاخهاى از شرک به شمار مىروند. نکته قابل توجه اینکه، لقمان حکیم دلیل بر نفى شرک را این ذکر مىکند که شرک، ظلم عظیم است؛ آن هم با تعبیرى، که از چند جهت تاکید
دارد. و چه ظلمى از این بالاتر، که هم درباره خدا انجام بگیرد و موجود بىارزشى را همتاى او قرار دهند، و هم درباره خویشتن انجام شود. و انسان از اوج عزت عبودیت پروردگار به قعر دره ذلت پرستش غیر او ساقط کند. دو آیه بعد، در حقیقت جملههاى معترضهاى است که در لابه لاى اندرزهاى لقمان از سوى خداوند بیان شده است. البته معترضه، به معناى بىارتباط نیست، بلکه به معناى سخنان الهى است که ارتباط روشنى با سخنان لقمان دارد. در این آیه، بحث از وجود، زحمات، خدمات و حقوق پدر و مادر، و قرار دادن شکر آنان در کنار شکر خداوند است. به علاوه، تاکیدى بر خالص بودن اندرزهاى لقمان، به فرزندش نیز شمرده مى شود، زیرا پدر و مادر با این علاقه وافر و خلوص نیت، ممکن نیست جز خیر و صلاح فرزند را در اندرزهایشان بازگو کنند.
آنگاه، به زحمات بسیار مادر اشاره مىشود. این مسئله از نظر علمى ثابت شده و تجزیه نیز نشان داده است، که مادران در هنگام باردارى گرفتار سستى مىشوند؛ زیرا شیره جان و مغز استخوان را به پرورش جنین خود اختصاص مىدهند، و از تمام مواد حیاتى وجود خود بهترینش را تقدیم او مىکنند. به همین دلیل، مادران در دوران باردارى گرفتار کمبود انواع ویتامینها مىشوند که اگر جبران نشود، ناراحتىهایى را براى آنان به وجود مىآورد. این ویژگى، در دوران رضاع و شیر دادن نیز ادامه مىیابد؛
چرا که شیر، شیره جان مادر است. لذا به دنبال آیه، آمده است که پایان نکته، اشاره شده است: «والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین» (بقره ۲۳۳) مادران فرزندانشان را دو سال تمام شیر دهند. البته، منظور دوران، کمتر از دوسال انجام شود. به هر حال، مادر در این ۲۳ ماه، دوران حمل و دوران شیر خوارگى، بزرگترین فداکارى راهم از نظر روحى و عاطفى، هم از نظر جسمى، و هم از جهت خدمات، درباره فرزندش انجام مىدهد.
جالب اینکه در آغاز توحید، پدر و مادر را ذکر مىکند، ولى به هنگام بیان زحمت و خدمات، تکیه روى زحمات مادر است تاانسان متوجه ایثارگریها و حق عظیم او شود. سپس، به شکر خداوند و شکر پدر و مادر سفارش شده است. شکر خدا را باید کرد، زیرا خالق و منعم اصلى انسان، خداست که چنین پدر و مادر مهربانى را به ما داده است. و هم شکرگزار پدر و مادر باید بود، که به واسطه این فیض و عهدهدار انتقال نعمتهاى خداوند به انسان مىباشند.
و در پایان، آیه با لحنى که خالى از تهدید و عتاب نیست، مى فرماید: «بازگشت همه شما، به سوى من است». اگر در اینجا کوتاهى کنید، در بارگاه الهى تمام این حقوق، زحمات و خدمات مو به مو بررسى و محاسبه مىشود. بعضى از مفسران در اینجا به نکتهاى توجه کردهاند که در قرآن مجید، تاکید بر رعایت حقوق پدر و مادر بارها آمده است. اما سفارش به فرزندان- جز
درباره نهى از کشتن فرزندان که یک عادت شوم و زشت استثنایى در عصر جاهلیت بود- کمتر دیده مىشود. این نکته به دلیل آن است که پدر و مادر به حکم عواطف نیرومندشان، کمتر ممکن است فرزندان را به دست فراموشى بسپارند. در حالى که بسیار دیده شده است که فرزندان، پدر و مادر را به ویژه به هنگام پیرى و از کار افتادگى، فراموش مى کنند: این دردناکترین حالت براى پدر و مادر، و بدترین ناشکرى براى فرزندان محسوب مىشود. از آنجا که توصیه نیکى درباره پدر و مادر ممکن است
این توهم را براى بعضى ایجاد کند که حتى در مسئله عقاید، کفر و ایمان باید با آنان مماشات کرد، در آیه بعد تاکید مىکند که هرگز نباید رابطه انسان با پدر و مادرش، مقدم بر رابطه او با خدا باشد. پس، هرگز نباید عواطف خویشاوندى، حاکم بر اعتقاد مکتبى انسان شود. تعبیر به «جاهداک»، اشاره به این است که پدر و مادر گاه به گمان اینکه سعادت فرزندشان را مىخواهند، تلاش و کوشش مىکنند که او را به عقیده انحرافى بکشانند. وظیفه فرزندان این است که هرگز در برابر این فشارها تسلیم نشوند، استقلال فکرى خود را حفظ کنند، و عقیده توحید را با هیچ معاوضه نکنند. همچنین، جمله «مالیس لک
به علم».اشاره به این است که اگر فرضاً دلایل بطلان شرک را نادیده بگیریم، حداقل دلیلى بر اثبات آن نیست. از آنجا که ممکن است این فرمان این توهم را به وجود آورد که در برابر پدر و مادر مشرک باید شدت عمل داشت و بىحرمتى کرد، بلافاصله اضافه مى کند که اطاعت نکردن از آنان در کفر و شرک، دلیل بر طرز شایستهاى رفتار کرد، ولى از نظر اعتقاد و برنامههاى مذهبى تسلیم افکار و پیشنهادهایشان نشد. این رفتار، درست نقطه اصلى اعتدال، و راه پیامبران و مومنان راستین است. لذا، بعد مىافزاید که مومنان باید راه کسانى را پیروى کنند، که به سوى خداوند باز مىگردند؛ چرا که بازگشت همه به سوى خداوند است، و خداوند انسان را ازکارهایشان آگاه مىسازد و طبق آن پاداش و کیفرى مىدهد.
نفى و اثباتهاى پى در پى، و امر و نهىها در آیات فوق، براى این است که مسلمانان در این گونه مسائل که در بدو نظر تضادى در میان انجام دادن دو وظیفه لازم تصور مىشود- خط اصلى را پیدا کنند و بدون کمترین افراط و تفریط، در مسیر صحیح قرار گیرند.این دقت و ظرافت قرآن در این ریزه کاریها، از چهرههاى فصاحت و بلاغت عمیق آن است.
وصینا الانسان بوالدیه حسنا و ان جاهداک لتشرک بى ما لیس لک به علم فلا تطعهما الى مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعملون» (عنکبوت ۸) و به آدمى سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکى کند و اگر آن دو بکوشند که تو چیزى را که بدان آگاه نیستى شریک من قرار دهى، اطاعتشان مکن. بازگشت همه شما به سوى من است و شما را به کارهایى را مىکردهاید، آگاه مىکنم. روایات مختلفى در شان نزول این آیه آمده، که چکیده آن این است که «بعضى از مردانى که در مکه بودند، ایمان و اسلام را پذیرفتند. هنگامى که مادرشان از این مسئله آگاه شدند، تصمیم گرفتند که غذا نخورند و آب ننوشند تا فرزندانشان از اسلام باز گردد. گر چه هیچ کدام از این کدام از این مادران به گفته خود وفا نکردند و اعتصاب غذا را شکستند. ولى این آیه نازل شد و خط روشنى در برخورد با پدر و مادر در زمینه ایمان و کفر به دست همگان داد.
برترین توصیه نسبت به پدر و مادر
یکى از مهمترین آزمایشهاى الهى، مسئله تضاد خط ایمان و تقوا با پیوندهاى عاطفى و خویشاوندى است. قرآن در این زمینه تکلیف مسلمانان را بروشنى بیان کرده است. در این بخش، آیات آمده در این زمینه، بررسى مىشود.
۱ «و وصینا الانسان بوالدیه احساناً» (حقاف ۱۵) و انسان را سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند. اگر چه این حکم، یک حکم تشریعى است، ولى این مسئله پیش از آنکه یک لازم تشریعى باشد، به صورت یک قانون تکوینى درنهاد همه انسانها وجود دارد. تعبیر به «انسان» در اینجا جلب توجه مى کند؛ زیرا این قانون مخصوص مومنان نیست، بلکه هر کس شایسته نام انسان است، باید همیشه به پدر و مادر حق شناس باشد. هر چند با این اعمال، هرگز نمىتواند دین خود را به آنان ادا کند.
سپس، براى این که تصور نکند که پیوند عاطفى با پدر و مادر مىتواند بر پیوند انسان با خدا و مسئله ایمان حاکم شود، با یک استثناى صریح تاکید مىکند که اگر پدر و مادر تلاش و کوشش کنند که فرزندشان براى خدا شریکى قایل شود که به آن علم ندارد، از آنان نباید اطاعت کند.
تعبیر: « مالیس بک به علم» اشاره به منطقى نبودن شرک است. چون اگر واقعاً شرک صحیح بود، دلیلى بر آن وجود داشت. به تعبیر دیگر، جایى که انسان علم به چیزى نداشته باشد، باید از آن پیروى نکند؛ تا چه رسد به این که علم به بطلان آن داشته باشد. پیروى از چنین چیزى پیروى از جهل است. اصولاً، تقلید کورکورانه غلط است، حتى اگر درباره ایمان باشد؛ تا چه رسد به شرک و کفر. به این ترتیب، از اینجا یک اصل کلى استفاده مىشود: « هیچ چیز نمىتواند بر ارتباط انسان با خدا حاکم شود؛ حتى پیوند با پدر ومادر، که نزدیکترین پیوندهاى عاطفى است.
حدیث معروف امام على (ع): «لا طاعه لمخلوق فى معصیه الخالق» اطاعت از مخلوق در عصیان خالق روا نیست. معیار روشنى را در این مسائل به دست مىدهد.از این آیات و روایات نتیجه مىشود که اسلام برترین احترام را براى پدر و مادر قائل است. پس، در صورت مشرک بودن و دعوت به شرک- که منفورترین کارها در نظر اسلام است- باز حفظ احترام آنان در عین نپذیرفتن دعوت آنان به شرک، واجب شمرده مىشود.
در حدیثى از پیامبر (ص) آمده است که شخصى خدمت ایشان آمد و عرض کرد: من به چه کسى نیکى کنم»؟
فرمودند: «به مادرت».
دوباره آن شخص سئوال کرد: «بعد از او به چه کسى»؟
فرمودند: «به مادرت».
بار سوم، آن شخص سئوال کردم: «بعد از او، به چه کسى»؟
باز فرمودند: «مادرت».
و در چهارمین بار، پیامبر (ص) توصیه پدر و مادر و دیگر بستگان را به ترتیب نزدیکى آنان، به ایشان فرمودند.
در حدیث دیگرى، پیامبر (ص) توصیه پدر و دیگر بستگان را به ترتیب نزدیکى آنان، به ایشان فرمودند.
در حدیث دیگرى، پیامبر (ص) فرمودند: «الجنه تحت اقدام الامهات» (بهشت زیر پاى مادران است). یعنى فقط از طریق خضوع و همچون خاک راه بودن در برابر آنان، مىتوان به بهشت برین راه یافت.
۲- «و وصینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امه کرهاً و وضعته کرهاً و حمله و فصاله ثلاثون شهراً حتى اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنى ان شکر نعمتک التى انعمت على و على والدى و ان اعمل صالحاً ترضاه و اصلح لى فى ذریتى انى تبت الیک و انى من المسلمین» (احقاف ۱۵) و آدمى را به نیکى کردن با پدر و مادر خود سفارش کردیم. مادرش بار او را به دشوارى برداشت و به دشوارى بر زمین نهاد. و مدت حمل تا از شیر باز گرفتنش، سى ماه است تا چون به سن جوانى رسد و به چهل سالگى در آید. گوید: اى پروردگار من ، به من بیاموز تا شکر نعمتى که بر من و بر پدر و مادرم ارزانى داشتهاى به جاى آرم. کارى شایسته بکنم که تو از آن خشنود شوى و فرزندان مرا به صلاح آور. من به تو بازگشتم و از تسلیم شدگانم.
این آیه، از نیکى و شکر به پدر و مادر که مقدمهاى براى شکر پروردگار است، شروع مىکند. «وصیت» و توصیه، به معناى مطلق سفارش است. و مفهوم آن، منحصر به سفارشهاى مربوط به پس از مرگ نیست. لذا جمعى از مفسران آن را در این آیه، به معناى دستور و فرمان تفسیر کردهاند. سپس به دلیل لزوم حق شناسى از مادر، تاکید مىشود که در طول ۳۰ ماه باردارى و شیر دهى، وى بزرگترین ایثار و فداکارى را درباره فرزندش انجام مىدهد.
اینکه قرآن در اینجا فقط از ناراحتىهاى سخن مىگوید، و سخنى از پدر در میان نیست، نه به خاطر اهمیت ندادن به پدر است؛ چرا که هم در بسیارى از این مشکلات شریک مادر است. اما چون سهم بیشترى دارد، بیشتر بر او تاکید شده است.
هنگامى که انسان به کمال قدرت نیروى جسمانى رسید و به مرز ۴۰ سالگى وارد شد، سه چیز را از خدا تقاضا مىکند: شکر پدر و مادرش، انجام دادن کارهاى خوب و تداوم در رستگارىاش در فرزندانش، این تعبیر، نشان مىدهد که انسان با ایمان در چنین سن و سالى، هم از عمق و وسعت نعمتهاى خدا بر او، و هم از نعمتهاى که پدر و مادر به او کرده است، آگاه مىشود؛ زیرا در این سن و سال، معمولاً خودش پدر یا مادر مىشود و با درک زحمات طاقت فرسا و ایثارگرانه آن دو، بى اختیار به یادشان مىافتد و به جایشان در پیشگاه خدا شکر مى کند.
تعبیر: «لى» (براى من )، ضمناً اشاره به این است که صلاح و نیکى فرزندان من در چنان باشد، که نتایجش عاید من نیز بشود.
تعبیر: «فى ذریتى» (فرزندان من)، به طور مطلق اشاره به تداوم صلاح و نیکوکارى در تمام دودمان است.
جالب اینکه در دعاى اول، پدر و مادر را و در دعاى سوم، فرزندان را شریک مىکند. ولى در دعاى دوم، براى خود دعا مىکند. انسان صالح اینگونه است که اگر با یک چشم به خویشتن مىنگرد، با چشم دیگر به افرادى که بر او حق دارند. نگاه مىکند.
حقوق متقابل
۱ حقوق فرزند از نظر قرآن وسنت
۲ حقوق متقابل مردم و حکومت از دیدگاه امام علی (ع)
۳ حقوق والدین از دیدگاه قرآن و حدیث
۴ حقوق والدین از دیدگاه قرآن وحدیث
۵ حقوق والدین در قرآن و حدیث و متون ادبی
۶ حقوق و تکالیف دوستان نسبت به یکدیگر از دیدگاه قرآن و روایات
۷ روابط متقابل والدین با فرزندان از نظر قرآن و سنت
۸ وظایف متقابل زن و شوهر
۹ روابط والدین و فرزندان از نظر قرآن و حدیث
۱ حقوق فرزند از نظر قرآن وسنت
لباف، فریبا. کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی. دانشگاه آزاد اسلامی تهران، واحد شمال. استاد راهنما: قائمی، علی. .۱۳۷۷
این پژوهش در یازده بخش با این عنوانها به نگارش درآمدهاست: بخش اول، مفهوم حق: حق در لغت، ریشه و مبنای حق، کودک و حقوق مدنی او؛ بخش دوم، حقوق قبل از ولادت: انگیزه در ازدواج، انتخاب همسر و تصمیم برای داشتن فرزند، مواظبت از جنین؛ بخش سوم، حقوق دوران نوزدای: خواندن اذان و اقامه، نامگذاری، تراشیدن موی سر، ممنوعیت آزاررسانی به نوزاد؛ بخش چهارم، حقوق زیستی: شیر مادر و تأثیر آن، غذا، پوشاک، بهداشت، بازی؛ بخش پنجم، حقوق عاطفی: محبت، احترام، تقدیر و تحسین؛ بخش ششم، حقوق تربیتی: تربیت، آموزش، تربیت متناسب با زمان، ابزارهای تربیت؛ بخش هفتم، حقوق اخلاقی: عدالت، عمل به وعده، نصیحت به فرزند، مشورت؛ بخش هشتم، حقوق روانی: نیاز به تفکر و تعقل، نیاز به کنجکاوی، نیاز به دفاع، امنیت فرزند؛ بخش نهم، حقوق اجتماعی: تأثیر محیط و مسئولیت والدین، اعتراف به نسب، حضانت؛ بخش دهم، حقوق فطری و معنوی: پرورش فطرت خداپرستی و آموزش دین، آزادی و مراقبت، رشد و کمال؛ بخش یازدهم، حقوق مالی و اقتصادی: تأمین نیازها، تربیت اقتصادی، آیندهنگری والدین در وصیت.
۲ حقوق متقابل مردم و حکومت از دیدگاه امام علی (ع)
خاکباز، محمود. حقوق متقابل مردم و حکومت از دیدگاه حضرت علی (ع ). پایاننامکارشناسی ارشد، دانشکدالهیات ، معارف اسلامی و ارشاد، به راهنمایی محمدحسین مشایخ فریدنی ، مهر ۱۳۶۸، ۱۶۹ ص . ۴ ت
۳ حقوق والدین از دیدگاه قرآن و حدیث
اسلامی جویباری، رمضان. کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث. دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی. استاد راهنما: حجتی، سیدمحمدباقر. .۱۳۷۸
تحقیق حاضر شامل هفت فصل است: فصل اول، پدر و مادر از دیدگاه آیات قرآن، فصل دوم، وظایف فرزندان قبل از درگذشت والدین؛ فصل سوم، وظایف فرزندان بعد از درگذشت والدین؛ فصل چهارم، حقوق والدین؛ فصل پنجم، درسهایی از تاریخ در احترام و احسان به پدر و مادر؛ فصل ششم، آگاهی مردگان از کار زندگان؛ فصل هفتم، پدر و مادر در سخن بزرگان و اشعار شعرا.
۴ حقوق والدین از دیدگاه قرآن وحدیث
رضوی، سیدحفیظالله. کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث. دانشگاه تهران. استاد راهنما: پهلوان، منصور. .۱۳۷۹
در این پایاننامه طی دو فصل به بررسی حقوق والدین از نگاه آیات و روایات پرداخته شدهاست. در فصل اول، آیات مربوط به والدین آمده و شرح شده و در فصل دوم روایات مرتبط به والدین ذیل این عناوین آمدهاست: حقوق والدین، احسان چیست؟ عقوق والدین.
۵ حقوق والدین در قرآن و حدیث و متون ادبی
ذاکری، آناهیتا. کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث. دانشگاه آزاد اسلامی تهران، واحد شمال. استاد راهنما: پهلوان، منصور. .۱۳۷۷این پژوهش دارای سه فصل است. در فصل اول، با استفاده از تفاسیر المیزان، کشفالاسرار و عده الابرار، روض الجنان و روح الجنان و نمونه به شرح و توضیح چهارده آیه از آیات قرآنی در زمینهی حقوق والدین پرداختهاست. در فصل دوم که مربوط به حقوق والدین در روایات است، شامل این موضوعات است: حقوق والدین ، احسان چیست؟ عقوق چیست؟ در فصل سوم، نظم و نثرهایی از اخلاق ناصری، قابوسنامه و احیاءالعلوم و تذکرهالاولیاء و اشعاری از شاعران مختلف دربارهی حقوق والدین آورده شدهاست.
۶ حقوق و تکالیف دوستان نسبت به یکدیگر از دیدگاه قرآن و روایات
رودباری، اعظم. کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث. دانشگاه آزاد اسلامی اراک. استاد راهنما : گرجیان، محمد مهدی. .۱۳۷۶
بخش اصلی این پایاننامه حاوی موضوعات ذیلاست: نیاز انسان به دوست، نقش دوستان در تشکیل شخصیت آدمی، اهمیت انتخاب دوست خوب، فواید دوست خوب چون رهایی از تنهایی و یاری در سختیها، راههای صحیح دوست یابی، آداب دوستی وحقوق دوستان و لزوم رعایت آن، عوامل مؤثر در حفظ و بقای دوستی و آفات دوستی.
۷ روابط متقابل والدین با فرزندان از نظر قرآن و سنت
چراغیان، جهانسوز. کارشناسی ارشد علوم قرآن وحدیث. دانشگاه آزاد اسلامی تهران، مرکزی. استاد راهنما: حجتی، سیدمحمدباقر. .۱۳۷۷
هدف این پایاننامه بررسی خط مشی اسلام درخصوص تعلیم و تربیت فرزندان و رابطوالدین با فرزندان و وظایف متقابل هر یک نسبت به دیگری است. اهم مباحث این پایاننا
مه عبارتند از: مسؤولیت والدین در تربیت کودک، احیاء شخصیت کودک، هدفهای تربیت در میان اقوام و ملل، وظایف پدر و مادر از دیدگاه بزرگان دین، احترام به والدین، انواع تنبیه درنظام تربیتی اسلام، وظایف والدین نسبت به فرزندان، تربیت اجتماعی در قرآن، معیار ارزشیابی زن و مرد دراسلام.
۸ وظایف متقابل زن و شوهر
امامی، پروانه. کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث. دانشگاه آزاد اسلامی تهران، شمال. استاد راهنما:حجتی، سیدمحمدباقر. .۱۳۷۳
مباحث این پایاننامه عبارتند از: اهداف ازدواج دراسلام، وظایف و حقوق همسران، جایگاه زن در اسلام و مذاهب و ملل دیگر، تفاوت ارث زن و مرد، اختلاف دیهی زن و مرد، تعدد زوجات، طلاق، وظائف متقابل زن وشوهر در امور زندگی، اطاعت از همسر، احترام متقابل، تأمین احتیاجات مادی زندگی همسر، نظافت وآراستگی، عفت و غیرت، تقسیم وظایف زندگیمشترک، رهبری غریزه، تأدیب زن، تحصیلات عالیهی بانوان، شاغل بودن همسر، مشورت با زنان، فعالیت اجتماعی و سیاسی بانوان و ;
۹ روابط والدین و فرزندان از نظر قرآن و حدیث
سلیمانی اصل، مصطفی. کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث. دانشگاه آزاد اسلامی تهران، مرکزی . استاد راهنما: قائمی، علی. .۱۳۷۷
مباحث این پایاننامه عبارتند از: تشکیل خانواده، مسؤولیت پدر و مادر، وظایف والدین در قبال فرزندان از جنبههای متعدد، وظایف فرزندان در مقابل والدین و بالاخره عوارض مسامحه در انجام وظایف، چه از ناحیوالدین و چه از جانب فرزندان.
نتیجه
پس از بررسى موضوع احترام به پدر و مادر از نگاه قرآن کریم و ارتباط آن با اطاعت از دستورهاى خداوند، اکنون مىتوانیم اینگونه جمعبندى کنیم که احترام به والدین، از دستورهاى اکید دینى است.
درباره تعامل اطاعت از والدین با اطاعت از خدا، مىتوان گفت که ما ابتدا اطاعت از دستورهاى خداوند را واجب مى دانیم. سپس، خداوند دستور داده است که از پدر و مادر اطاعت کنیم، و به آنان احترام بگذاریم. پس، اطاعت از این دستور خداوند، احترام به والدین را به همراه مىآورد. البته، اگر اطاعت از والدین موجب زیر پا نهادن دستورهاى الهى شود، براساس نظر اسلام نباید از آنان اطاعت کرد، و دستور خداوند بر دستور والدین ارجحیت داده شده است. با این حال، در چنین مواردى، اسلام تاکید مىکند که باید با نرمى و متانت با پدر و مادر برخورد کرد. و اسلام، اجازه پرخاش را حتى در زمانى که پدر و مادر بر خلاف دین دستور داده باشند، به فرزندان نداده است.
پىنوشتها:
۱- طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ترجمه سید محمد باقر موسوى همدانى، تهران، کانون انتشارات محمدى، ۱۳۵۸
۲- مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۰
۳- مولانا (تبریزى)، سید مصطفى، حقوق والدین و فرزند،۱۳۴۹
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.