مقاله جایگاه ونقش گروه در فرایند اجتماعی شدن دانش آموزان


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله جایگاه ونقش گروه در فرایند اجتماعی شدن دانش آموزان دارای ۲۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله جایگاه ونقش گروه در فرایند اجتماعی شدن دانش آموزان  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله جایگاه ونقش گروه در فرایند اجتماعی شدن دانش آموزان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله جایگاه ونقش گروه در فرایند اجتماعی شدن دانش آموزان :

جایگاه ونقش گروه در فرایند اجتماعی شدن دانش آموزان
چکیده: مدرسه از جمله نهاد های مهم ومؤثر در جامعه پذیری افراد بخصوص دختران محسوب می شود.چگونگی ومیزان مشارکت زنان در فعالیّت های اجتماعی واستفاده ی جامعه از توانایی های آنان در عرصه های مختلف زندگی، وابسته به نوع نگاه یک جامعه نسبت به ا

ین گروه جنسی می باشد.
در این مقاله سعی شده است تأثیر مدرسه در فراهم نمودن شرایط لازم برای حضور زنان در جامعه مورد ارزیابی قرار گیرد .جهت بر رسی این موضوع از روش کتابخانه ای استفاده شده است.نتیجه ی بررسی مشخص می کند که در توزیع امکانات آموزشی و برنامه ریزی های شغلی میان دو جنس ،کفه ی ترازو به نفع پسرها سنگینی می کند. لذا ناکارآمدی نظام آموزشی در خصوص اجتماع پذیری دختران،موجب بروز بسیاری از آسیب های روحی و روانی میان نیمی از جمعیّت کشور گردیده است.

مقدمه :
در بررسی سیر تکوینی جوامع بشری و مطالعه ی چگونگی تغییرات و سرعت تحولات در هر یک از آنها باید به زیر ساختهای فرهنگی اعم از باورها ،اعتقادات و سنتهای اجتماعی مردم آن جوامع به عنوان عامل اصلی و محرک مجموعه ای از تغییرات توجه خاصی مبذول شود . چرا که بدون شناخـت تأثیـر عوامل اصلی فکری ،تعیین مظاهر عینی تغییر و توسعه یا رکود و سکون آن،در گذشته ویا حال حاضر یک جامعه ،تقریباًامری محال است .
گسترش وسایل ارتباط جمعی و انتقال معانی فرهنگی میان انسانها ، به قول مک لوهان در دهکده کوچک جهانی ،بیش از پیش مفاهیم مشترک انسانی را در میان افراد جوامع گوناگون به وجود آورده است. یکی ازاین مفاهیم مشترک انسانی ، حقوق شهروندی است که به برابری حقوق هر یک از افراد جامعه در دست یابی به امکانات و فرصت های اجتماعی ،سیاسی و اقتصاد ی اشاره دارد.
با توجه به حقوقی که بر افزایش سهم زنان از مواهب مختلف زندگی اجتماعی دلالت می کند، زمینه لازم جهت احراز موقعیت های اجتماعی گروه مردان، برای زنان جامعه نیز فراهم می شود . چنین شرایطی بدون تغییر نگرش کلی جامعه نسبت به زنان، به عنوان شهروندان درجه دو مهیا نخواهد شد.
آموزش پرورش یکی از محمل های ایجاد چنین فضا ها و فرصت هایی است که می

تواند در تغییر دیدگاه جامعه نسبت به حضور زنان در فعالیت های بیرون از خانواده و درون خانواده نقش موثری داشته باشد.
مسلماً ایجاد چنین تغییری در ساختار آموزشی جامعه با تغییر شکل هر چند یک بارسیستم آموزشی از سالی به ترمی یا ترمی واحدی به سالی واحدی امکان پذیر نیست . بلکه تغییر نگرش متولیان نظام آموزشی در راستای رسیدن به توسعه پایدار ، به عنوان یک عزم و اراده ملی باید مطمح نظر قرار گیرد.

و نهایتاً رسیدن به توسعه پایدار بدون توجه به نقش و تاثیر نیمی از جمعیت کشور در آن امکان پذیر نیست.
تعریف جامعه پذیری ( Socialization )- شناسان ارائه شده است. که در اینجا فقط به ذکر یکی از آن تعاریف اکتفا می شود : « جامعه پذیری فرآیندی است که به موجب آن شخصی هنجارهای گروه هایی را که در میان آنها زندگی می کند ، درونی میکند. به طوری که یک خود واحد پدیدار می -شود.»(هورتون/۱۹۸۹/ص۸۹)
خانواده ، مدرسه ،وسایل ارتباط جمعی، گروه همالان و مدرسهً نامریی عواملی هستند که در فرآیند اجتماعی شدن انسان ها نقش دارند .جامعه شناسان فرآیند اجتماعی شدن را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار می دهند :
الف) دیدگاه فردی: از دیدگاه فردی،فرآیند اجتماعی شدن به معنای گسترش « من اجتماعی»است . از طریق آموزش، پیش بینی ، ارزیابی وبسط تجربه آگاه در اختیار خویشتن . مید(G.H.mead) و همچنین کولی ( C.H.cooley ) صاحبنظرانی هستند که اجتماعی شدن را از این دیدگاه مورد بررسی قرار داده اند.
ب) دیدگاه اجتماعی: از این دید گاه ، اجتماعی شدن فرآیند انتقال میراث فرهنگی و تداوم آن از این طریق است . جامعه باقی نمی ماند مگرآنکه بین اعضاء نوعی وفاق در شیوه های اصلی عمل و اندیشه به وجود آید و در خلال قرون تداوم یابد.»(ساروخانی/۱۳۷۰/ص۷۴۳
مسلماً صاحب نظران هر یک از دودید گاه فوق الذّکر ، صرف نظر از زاویه دید شان نسبت به مسأله ، بر اهمیت فرآیند اجتماعی شدن در زندگی اجتماعی انسانها و شبکه روابط انسانی اشراف کامل دارند. در هر جامعه ای برنامه ریزی های آموزشی با توجه به ساخت

ار سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی و همین طور محدودیت ها و امکانات موجود آن و نوع جهان بینی حاکم برآن ، صورت می پذیرد.
اصول و اهداف کلی آموزش و پرورش در ایران:
۱ تشریح اصول و فرهنگ اسلامی و شیعی بر پایه قرآن کریم ، سنت پیامبر ( ص) و سیره اهل بیت.
۲پیشبرد بررسی و تحقیقات علمی با توجه به امکانات علمی، فنی و فرهنگی
۳ ارتقاء علم و تکنولوژی جهت توسعه علمی و فنی کشور به ویژه در زمینه های کشاورزی، صنعتی و نظامی

۴-ارتقاء دوره های آموزشی فشرده همگانی
۵-تأمین عدالت اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی در میان شهروندان
-۶رعایت قوانین و مقررات و گسترش فضایل اخلاقی در جامعه
پژوهشی که به نکات کلی آن در سطور زیر اشاره می‌شود با هدف تعیین بهترین روشی که مدارس می‌توانند به منظور تحقق فرایند اجتماعی شدن نوجوانان و تضمین موفقیتهای کنونی و آتی آنها و همچنین پیشگیری از بی نظمی، مدرسه گریزی و ترک تحصیل، انتخاب کنند انجام شده است.از آنجا که فرایند اجتماعی شدن نوجوانان در کشور ما نیز از کارآیی و اثر بخشی مطلوب برخوردار نیست و عدم تحقق این فرایند یکی از معضلهای اصلی خانواده ها و مدارس به شمار می‌رود، بر آن شدیم تا رئوس یافته‌های این پژوهش را در اختیار خوانندگان قرار دهیم.طبقه‏بندی ریخت شناسی سبکهای پژوهشی والدینی به چهار گروه مقتدر، مستبد، آسان گیر و بی‌تفاوت توسط بومرایند و تأثیر این سبکها بر ویژگیهای فرزندان براساس پژوهشهای متعدد به اثبات رسیده است. سبک والدینی مقتدرانه براساس توقع بالا (استانداردهای بالای رفتاری و سختگیری در اجرای قواعد) و پاسخ‏دهندگی بالا (صمیمیت، گفت و شنود آزادانه و احترام به نیازهای تحولی کودک) مشخص می‌شود. مسؤولیت متقابل در سبک مقتدرانه، تحول نمویافتگی روانی – اجتماعی را تسهیل می‌کند و موجب می‌شود که فرزندان چنین والدینی در مقایسه با کودکان و نوجوانان دیگر، به صلاحیت اجتماعی و شناختی، آرمانها، سلامت روانشناختی و رفتارهای بهتری دست یابند.والدین مستبد نیز براساس سطح بالای توقع و خواسته مشخص می‌شوند اما این توقع با حد پایینی از پاسخ‏دهندگی همراه است. این والدین، اطاعت را یک مزیت و تنبیه و زورگویی را برای تحقق خواسته‌های خود، مجاز می‌دانند. از آنجا که والدین مستبد، انضباط را تحمیل می‌کنند فرزندان آنها به مهار بیرونی بیش از خود نظم‏جویی، متکی می‌شوند. تحمیل قدرت بیرونی، گاهی طغیان را به همراه دارد اما غالباً به کاهش مشکلات رفتاری و مصرف مواد همراه با کاهش صلاحیت اجتماعی و سطح حرمت خود منجر می‌شود.سبک آسان‌گیر والدین براساس کم توقعی (حداقل انضباط و خود نظم جویی کودک) و پاسخ‏دهندگی بالا (صمیمیت

و توجه والدین) متمایز می‌شود. این کودکان دارای صلاحیت و حرمت خود بالنسبه بالا هستند اما کارآمدی تحصیلی آنها پایین و مشکلات رفتاری و مصرف مواد در آنها بالاست.سبک بی تفاوت یا سهل انگار براساس کمترین حد کوشش والدین مشخص می‌شود. این والدین در عواطف خود ناپایدارند، از لحاظ هیجانی در دسترس نیستند، از نیازهای فرزندان خو

د اطلاعی ندارند. گاهی هیچ توجهی به انضباط نمی‌کنند و گاهی انضباط سختی را

به کار می‌بندند. بنابراین کاملاً طبیعی است که فرزندان آنها دارای

بدترین نتایج در زمینه صلاحیتهای اجتماعی، شناختی، کارآمدی تحصیلی، سلامت روانشناختی یا مسایل رفتاری باشند.پژوهشهای متعددی که در قلمرو پیامدهای سبکهای والدینی بر فرزندان انجام شده‌اند نشان داده‌اند که سبک مقتدرانه دارای بهترین پیامدهای رفتاری و روانشناختی و سبک بی تفاوت دارای بدترین نتایج است.از سوی دیگر، مؤلفانی که به بررسی تأثیر سبکهای مختلف حاکم بر فرهنگ غیر رسمی، ساختار سازمانی و سیاستهای رسمی مدرسه پرداخته‌اند و همچنین با استفاده از ریخت شناسی والدینی در مورد معلمان، تأثیر سبکهای مختلف در قلمروهای رفتاری دانش‌آموزان را بررسی کرده‌اند، همگی به این نتیجه رسیده‌اند که برای بررسی سبکهای مدرسه‌ای نیز باید از همان شیوه سبکهای والدینی سود جست و این نکته را پذیرفت که اگر هدف آموزش و پرورش، تبدیل نوجوانان به بزرگسالان واجد صلاحیت و مولد است، سر و کار داشتن آنها با عوامل متعدد اجتماعی شدن مقتدرانه، ضروری است. اگر چه پژوهشهای اخیر به نتایج جالبی منجر شده‌اند اما به موقعیتهای خاص وابسته باقی مانده‌اند.در این پژوهش، ضمن پذیرش نقش عواملی مانند فرهنگ غیر رسمی، ساختار سازمانی و سیاستهای رسمی مدرسه در اجتماعی شدن دانش‌آموزان بر تأثیر تعاملی این عوامل تأکید شده و کوشش به عمل آمده است تا با توجه به ریخت شناسی بومرایند در مورد سبکهای والدینی، مدارس را برحسب سبکهای اجتماعی کردن آنها طبقه‏بندی کنند تا تأثیر این سبکها بر بی‌نظمی، مدرسه گریزی و ترک تحصیل دانش آموزان، مشخص شود. بدین منظور، سبکهای اجتماعی کردن مدارس و طبقه‌بندی آنها در یکی از چهار سبک، تعیین حد پاسخدهی مسؤولان به نیازهای شاگردان و میزان برقراری یک رابطه تعاملی، ارزشیابی توقعها و خواسته‌های مدرسه از زاویه کارآمدی تحصیلی، شیوه‌های انضباطی و میزان غیبت، ترک تحصیل و مدرسه گریزی، بااستفاده از پرسشنامه‌هایی که توسط مسؤولان مدرسه از یکسو و شاگردان از سوی دیگر، تکمیل شدند مشخص شد. متغیرهای مرتبط با ویژگیهای مدرسه از زاویه جامعه شناختی و مردم شناختی و چهارچوب مشکلات انضباطی که بی نظمی یا ترک تحصیل را در پی داشتند نیز به‏دست آمد. نتایج امتحانات خواندن و ریاضیات به

منزلـه معیار کارآمدی تحصیلی در نظر گرفته شدند.نتایج نشان دادند که مانند آنچه در بررسی پیامدهای سبکهای پرورشی والدینی دیده می‌شود مدارسی که هنجارهای بالای علمی و رفتاری را با عطف توجه و پاسخ‏دهندگی به دانش آموزان توأم می‌سازند به بهترین نتایج دست می‌یابند و آنچه یافته‌های مبتنی بر سبکهای والدینی با یافته‌های مدرسه‌ای را با یکدیگر پیوند می‌دهد، نظریه اجتماعی کردن مقتدرانه است. بنابراین می‌توان گفت که به کار بستن سبکهای والدینی در مدارس نیز به نتایج مشابهی منجر می‌شود: کمترین حد بی‌نظم

ی در مدارس با سبک مقتدرانه و بیشترین میزان آن در مدارس بی تفاوت دیده می‌شود در حالی که شیوه استبدادی، بدترین نتایج را در مورد ترک تحصیل به همراه دارد. رفتارهای خشونت آمیز و هشدار دهنده دانش‏آموزان دبیرستانهای امریکا در دهه اخیر، موجب شده‌اند که سیاستهای جدیدی در جهت اعمال استبداد بیشتر در مدارس آن کشور، اتخاذ شوند. نویسنده این مقاله، در پرتو یافته‌های این پژوهش و بهینه دانستن نظریه اجتماعی کردن مبتنی بر اقتدار، انتخاب اینگونه روشهای استبدادی را یک جهت‏گیری اشتباه آمیز دانسته و پیش بینی کرده است که چنین سیاستهایی به نتایج مورد نظر مسؤولان منتهی نخواهند شد.
تاثیرات فرهنگ بر شخصیت افراد ( اجتماعی شدن )
نقش خانواده در اجتماعی شدن به عنوان نخستین نهاد و واحد اجتماعی
اجتماعی شدن فرآیندی است که از طریق آن افراد ، دانش ها ، مهارتها ، ارزش ها و الگوهای رفتاری ( هنجاری ) جامعه خویش را کسب می کنند . این اجتماعی شدن در تمام جریان زندگی فرد ، در دوران کودکی ، نوجوانی ، بزرگسالی و حتی پیری جریان دارد . جریان اجتماعی شدن از خانواده آغاز می شود . در این دوران فرد تمام رفتارهای روزمره خود را از راه رفتن و حرف زدن و ;. از طریق پدر و مادر و سایر افراد خانواده می آموزد .

– تاثیر موسسات آموزش مختلف در رشد شخصیت فرد :
۱- کودکستان برای کودک دنیایی است که در آن ارتباط با دیگران ، همسازی ، یادگیری اجتماعی و اطاعت از بزرگترها به گونه ای متفاوت از خانواده آموخته می شود .
۲- دبستان فقط به آموزش خواندن و نوشتن ، حساب و علوم نمی پردازد ، بلکه کودک یا نوجوان در جریان آن با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی وقواعد بازی آشنا م

ی شود در این مرحله ، مدرسه نقش اجتماعی کردن را بیشتر از خواندن و نوشتن ایفا می کند .
۳- دبیرستان : این دوران گرچه مسئولیت انتقال دانش و مهارت و تکنیک و آماده کردن فرد برای پذیرش وظایف اجتماعی و تعلیم حرفه و شغل را بر عهده دارد ،ولی در جریان چنین آموزشی هم روند اجتماعی شدن با آموزش درس هایی مثل تعلیمات اجتماعی – تعلیمات دینی ، تاریخ ، جغرافیا و غیره ادامه دارد .

۴- دانشگاه مراحل عالی آموزش را به لحاظ تخصص و مهارت بر عهده دارد و در این مرحله نیز فرهنگ پذیری و اجتماعی شدن به طور رسمی یا ضمنی جریان دارد . از قبیل مفهوم عدالت اجتماعی ، درک مشارکت در امور اجتماعی فهم علل نابرابری های اجتماعی ، اوقات فراغت حقوق بشر وغیره .
نقش آموزش و پرورش در انتقال فرهنگ
از طریق آموزش و پرورش ، فرهنگ یا ارزشها و نگرش ها ، دانش ها و مهارتها از نسلی به نسل دیگر یا از جامعه ای به جامعه دیگر انتقال پیدا می کند .
آموزش و پرورش رسمی واجد اهمیت دو گانه ای است . از طرفی با بالا بردن سطح تواناییها و قابلتیهای فرد به تحقق ذات (self-actualization) و شکوفا شدن استعدادهای او کمک ی کند و از طرف دیگر در خدمت نظام اجتماعی و انتقال ارزشها و هنجارهای آن است . هر جامعه دارای ارزشهای سنتی و میراث فرهنگی و اجتماعی است که در اثر غفلت ممکن است از میان برود ، لذا انتقال آن به اعضاء جدید جامعه و پاسداری و بزرگداشت آنها از اهمیت زیادی برخوردار است .
« توجه به جنبه های پرورش مندی انسانی آموزش و پرورش »
هر قدر جوامع شهری بیشتر توسعه می یابند و صنعت تکامل بیشتری می پذیرد نسبت جرایم و مسائل اجتماعی جدیدتر نیز روز به روز افزایش می یابد . بنابراین در این قبیل جوامع به متخصصان علوم انسانی و اجتماعی بیشتر از تکنسین ها نیاز است که سازمانهای آموزشی باید به تربیت آنها بپردازند تا بتوانند علت مشکلات اجتماعی موجود در جامعه را شناخته و راه حل عاقلانه ای برای آن مشکلات ارائه دهند .
ارزش های اجتماعی و خصوصیات روانی – اجتماعی گروه ها :
نظامهای تحصیلی سعی دارند ، دانش آموزان را از نظر ایجاد روحیه جمعی متشابه سازند ،ولی تاثیر فرهنگ طبقاتی دانش آموزان مانع بزرگی بر سر راه ایجاد روحیه جمعی مشابه است . نظام آموزشی گروه های مختلف ، یک رشته دانستنی ها را به طور مساوی انتقال می دهند ، دانش آموزان با معلم به عنوان راهنما و پرورش دهنده سروکار دارند و این کار بدون احساس فشارهای خارجی در تکوین شخصیت دانش آموزان گروه های مختل

ف جامعه در راستای یکسان سازی ارزشهای اجتماعی دخالت می نماید که در این فرآیند شناختهای گروهی و تضاد ارزشهای آنها تداخل می کند بدین سبب مطالعه گروه های کوچک اجتماع که دارای خرده فرهنگهای متفاوتی هستند ، برای علم جامعه شناسی آموزش و پرورش الزامی است .( نظر گروهها و مکاتب ونظریه های مختلف در نقش آموزش و پرورش در جامعه ) :
۱- ددیگاه کارکرد گرایی (Functionalism) این مکتب نظام جامعه یا نهادهای آنرا متشکل از اجزای گوناگون به هم پیوسته می داند که هر کدام در جهت ثبات و انسجام کل نظام کارکرد لازم و معینی را انجام می دهند . از این دیدگاه نظام آموزشی به

عنوان بخش جدائی ناپذیر نظام جامعه تلقی می شود که با انجام دادن کار کردهائی از قبیل انتقال فرهنگ و جامعه پذیری ، ایجاد همبستگی اجتماعی ، رشد شخصیت فردی به تربیت اخلاقی نوآوری و آموزش فنی و حرفه ای در جهت حفظ ثبات کل نظام اجتماعی نقش اساسی ایفا کند . از مدافعان این دیدگاه می توان از آگوست کنت – اسپنسر – امیل دورکیم و تالکوت پارسنز نام برد .
۲- نظریه ستیز Conflict / theory : دیدگاهی است از جامعه که توجه عمده اش بر عکس رویکرد توافق ، به فرآیندهای تنش اجتماعی ، رقابت و دگوگونی اجتماعی است . در این دیدگاه نظامهای اجتماعی به دو گروه داراها یا سلطه گرها (The haves ) و ندارها یا سلطه پذیرها (have nots) تقسیم می شوند که دائماً در حال ستیزه و تنش هستند . ثروتمندان از قدرت ، ثروت ، کالاها ، امتیاز و نفوذ و کنترل جامعه برخوردارند و فقرا در مقابل برای کسب سهمی از ثروت و قدرت بطور دایم با گروه داراها در حال مبارزه هستند و این تهدیدی است برای ثبات اجتماعی . پیروان دیدگاه ستیز در زمینه آموزش و پرورش معتقدند که تعلیم و تربیت رسمی وسیله ای است در دست اقشار و طبقات خاص جامعه برای تحکیم ارزشها و هنجارهای مورد نظر و دوام و قوام قدرت خود در درون جامعه . از مدافعان این دیدگاه می توان از کارل مارکس آلمانی الاصل و سی رایت میلز آمریکائی و نو مارکسیستها و اعضاء حوزه فرانکفورت مثل مارکوزه و زیمل نام برد .
۳- دیدگاه تعامل گرائی یا کنش متقابل نمادین : این نظریه جامعه شناختی تاکید بر تعامل افراد بایکدیگر دارد .
در جامعه شناسی آموزش و پرورش ، پژوهشگری که با رویکرد تعاملی مطالعه می کند ، تعامل بین گروه های همالان ، مثل معلم – دانش آموز و معلم – مدیر ، نگرشها و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ، خود انگاریها ( پندارهای شخصی ) دانش آموزان و تاثیرآن بر آرزوها و آرمانها ، تاثیر پایگاه های اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان بر طرز تکلم و پیشرفت تحصیلی آنان را مورد توجه قرار می دهند . از مدافعان این دیدگاه می توان از جرج هربرت مید – ماکس وبر و پروفسور بلومر نام برد .
انواع نظریه های تعامل گرائی یا کنش متقابل نمادی : الف) نظریه برچسب زدن Labeling theory کودکی که به کرامت گفته شود کودن است پیشرفتی نخواهد کرد ممکن است این برچسب را به عنوان وجهی از خود انگاری خویش پذیرفته و طبق برچسب رفتار کند .
ب) تئوری مبادله Exchange Theory : بر این فرض استوار است که کنشهای متقابل ما ، متضمن هزینه ها و پاداش ها است . مثلاً در ازدواج دو طرف مبادله ، کدام بیشتر سود برده است و کدام بیشتر هزینه داده است و یا وقتی که دانش آموز یاد می گیرد و از معلم پاداش دریافت می کند . یا میزان درصد قبولی دانش آموزان که در کسب گروه یا برجستگی یا معلم نمونه شدن در یک آموزشگاه یا کل نظام آموزش و پرورش مؤثر است پس کنشها

ی متقابل ، افراد و گروه ها را به الزامات و تعهداتی ، مقید می سازد . در مثال بالا رفتار دانش آموز و معلم احتمالاً تداوم می یابد و پویائیها و پیشرفتهای تحصیلی محیط آموزشی را تسهیل می کند

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.