مقاله جامعه مدنی و دشمنان آن
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله جامعه مدنی و دشمنان آن دارای ۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله جامعه مدنی و دشمنان آن کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله جامعه مدنی و دشمنان آن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله جامعه مدنی و دشمنان آن :
جامعه مدنی و دشمنان آن
واسلاو هاول
برگردان: علیمحمد طباطبایی
یک جامعه مدنی اصیل در حکم اساسیترین بخش بنیادین برای دموکراسی است. این حقیقتی است که اغلب در گرمای مبارزات انتخاباتی فراموش میشود. علیرغم آنکه کمونیسم میتواند گاه و بیگاه با مالکیت خصوصی همزیستی داشته باشد و تحت شرایطی حتی با شرکتها و مؤسسات خصوصی، اما هرگز قادر به همزیستی با جامعه مدنی نیست. بدینترتیب روشن میشود که برقراری نظام کمونیستی همواره و در همه جا معادل با تهاجم علیه جامعه مدنی بوده است. آزادی بیان که با کمونیسم یک شبه برچیده شد، پس از سرنگونیاش یک شبه نیز از نو برقرار گردید. اما استقرار مجدد جامعه مدنی ـ یعنی شیوههای بدیل و بهطور متقابل تکمیلکننده که شهروندان از طریق آنها در زندگی عمومی شرکت میجویند ـ بسیار پیچیدهتر از اینهاست.
علت آن نیز کاملاً روشن است: جامعه مدنی همچون سازوارهای است دارای ساختاری بسیار ظریف و پیچیده، شکننده و حتی اسرارآمیز که برای رشد آن به گذشت دهها و چهبسا به قرنها زمان نیاز است. از آنجا که در بلوک شرق جامعه مدنی برای سالهای طولانی وجود واقعی نداشت، احیا شدن آن از بالا و توسط فرمان قانونی میسر نیست
. سه ستون آن ـ کانونهای خصوصی که داوطلبانه شکل گرفتهاند، تمرکززدایی از دولت و قدرت سیاسی انتخابی در نهادهای مستقل ـ فقط با صبر و حوصله میتوانند دوباره مستقر شوند. در دوره انتقال ده ساله پس از کمونیسم، نخبگان جدید ما در برابر بازسازی جامعه مدنی یا موضعی بیتفاوت اختیار کرده و یا بهطور جدی با آن به مخالفت برخاستند. همین که این نخبگان قدرت را به دست آوردند، دیگر تمایلی به واگذاری هرکدام از حقوق و اختیارات دولتی که از رژیم گذشته به ارث برده بودند نداشتند. بسیاری از سیاستمداران دموکرات ـ حتی ضد کمونیست ـ اکنون به نحو تناقضآمیزی از اختیارات پر طمطراق دولتی خود دفاع میکنند که درواقع یادگارهایی از دوره کمونیستی هستند
. به همین خاطر است که بسیاری از مدرسهها، بیمارستانها، مؤسسههای فرهنگی و سایر تشکیلات همچنان توسط حکومت مرکزی اداره میشوند آن هم با وجودی که میتوانستند به سازمانهایی تبدیل شوند که دولت فقط از دور نظارتی بر آنها دارد و آنها را توسط تشریفاتی شفاف حمایت میکند. مباحثههایی پیرامون تمرکززدایی از دولت ۹ سال است که به درازا کشیده است بدون آنکه هیچ اداره دولتی بدون درگیری رغبتی به انتقال قدرت به شهرستانها و نواحی نشان داده باشد. به همین علت است که مالیاتبندی در کشور ما زیاده از حد است: دولت باید هزینه هزار و یک چیز را بپردازد که اگر جامعهای مدنی وجود میداشت دیگر نیازی به تقبل هزینه آنها نداشت زیرا مردم خودشان بهطور مستقیم آنها را میپرداختند.
این سکون ربطی به ایدئولوژی ندارد. بعضی از سیاستمداران که برای بیعلاقگی خود به کاستن از قدرت دولت به دنبال بهانههایی میگردند، غالباً چنین استدلالی را به کار میبرند: «مردم ما را از طریق انتخابات برگزیدهاند. حکومت ما تجلی اراده آنهاست. تغییر آن به معنای تهاجمی است بر دموکراسی انتخابی. توزیع اجتماعی مجدد منابع وظیفه دولت است و مسؤولیت دولت در این خصوص نباید به بحث گذارده شود. تلاشهایی برای ایجاد یا حمایت هرگونه ساختار موازی که توسط مرکز کنترل نمیشود نهاد دموکراسی پارلمانتاریستی را زیر سؤال میبرد». ایمان به جامعه مدنی درواقع هنوز هم توسط بسیاری به عنوان نوعی چپگرایی، هرجومرجطلبی یا سندیکالیسم تلقی میشود. حتی یک نفر آن را به عنوان فاشیسم خوانده بود.
در بررسی ریشه این استدلال که جامعه مدنی تهاجمی بر نظام سیاسی است، ما بیعلاقگی معروف به تقسیم قدرت را میبینیم. مثل این است که احزاب بگویند: «حکومت کردن کار ماست، پس یکی را از میان ما انتخاب کرده و پی کارتان بروید». اما این بهانهای ابلهانه بیش نیست: احزاب سیاسی و نهادهای دموکراتیک فقط آن هنگام به خوبی کار خواهند کرد که قدرت و منبع الهام خود را از محیطی مدنی و تکامل یافته و تکثرگرا کسب کنند و در معرض انتقاد همان محیط نیز قرار گیرند. هدف و منظور از جامعه مدنی نادیده گرفتن مجلس یا احزاب سیاسی نیست،
هدف آن قادر ساختن آنها به کار کردن با بالاترین توان خود است. بدون چنین زمینه حیاتبخشی در شکل یک جامعه مدنی و دارای ساختاری بسیار متنوع، احزاب سرانجام به گروههای بسته و کسلکننده که از حرفهایهای سیاسی تشکیل شدهاند تقلیل مییابند. جامعه مدنی تکثرگرایی اصیلی ایجاد میکند که با منجر شدن به رقابت، ایجاد کیفیت مینماید.
از این جهت شباهتی وجود دارد میان اقتصاد و سیاست. هرچقدر به ابتکار عملهای متفاوتتری اجازه کار کردن داده شود احتمال اینکه در نهایت بهترین و بدیعترین قوه ابتکار پیروز شود بیشتر خواهد بود. با تکیه کردن صرف بر ظرفیتها و تواناییهای مراجع دولت مرکزی یا هیأتهای سیاسی مرکزی برای تصمیمگیری در این خصوص که چه ضرورت هایی باید در درجه اول اهمیت مورد بررسی و انجام قرار گیرند و اینکه این کار اصلاً به چه نحوی انجام گیرد، قدرت با حقیقت برابر فرض شود، یعنی آنچه خطرناکترین نوع خودپسندی سیاسی قرن حاضر است.
علاوه بر آن هرچقدر یک جامعه مدنی از لایههای بیشتری تشکیل شده باشد شکوفایی و توسعه بیشتری یافته و سیاستهای داخلی آن پایدارتر است. جامعه مدنی شهروندانش را از اینکه شدیداً تحت تأثیر تغییرات ایجاد شده در مرکز قدرت سیاسی قرار گیرند مصون نگه داشته و بعضی از اثرات چنین تغییراتی در سطوح پایینتر را در خود جذب و خنثی میکند. برای چنین امری جامعه مدنی در حقیقت تغییرات سیاسی را تسهیل مینماید بهطوری که تغییر دولت شبیه به توفانی نخواهد بود که تمامی دستاوردها را در پشت سرش محو کند.
آنجا که جامعه مدنی به اندازه کافی تکامل نیافته باشد هر مسألهای بهطورمستقیم به مرکزیت قدرت سرازیر میشود. اما هرچقدر قدرت بیشتری در مرکزیت باقی بماند، شرایط مطلوب برای آنکه چنین قدرتهایی کل کشور را زیر کنترل خود بگیرند نیز بیشتر است. کمونیستها این موضوع را به درستی میدانستند و به همین خاطر هم بود که آنها از دستکاری حتی در انجمنهای زنبورداران (به نفع خودشان) نیز نمیگذشتند. نیازی نیست که شما یک اقتصاددان باشید برای کشف این نکته که جامعه مدنی نیز هزینههای خودش را دارد. هنگامی که همه چیز با بودجه دولتی پرداخت میشود پول بیشتری نیز باید در شکل مالیات جمعآوری شود و هزینههای قابل ملاحظهای نیز باید برای چنین نقل و انتقالاتی مصرف شود.
در نظامی که تخفیفهای مالیاتی برای کمکهای مالی خیرخواهانه در نظر گرفته میشود، جشنهای نیکوکاری پول بیشتری جمعآوری میکنند در مقایسه با هنگامی که آن هزینهها توسط دولت تأمین میگردد. حتی بدون تخفیف مالیاتی جامعه مدنی ابتکار عملهای اصلاحکننده خود را به جلو خواهد برد اما مهمترین جنبه جامعه مدنی مورد دیگری است؛ یعنی اینکه مردم را به پی بردن به وجود واقعی خودشان قادر میسازد. انسانها فقط سازنده، مصرفکننده و سودبرنده نیستند و این شاید عمیقترین خصلت آنها باشد؛ موجوداتی هستند که میخواهند با دیگران و در کنار یکدیگر باشند، کسانی که آرزومند شکلهای بیشمار همزیستی و همکاریاند.
انسانها میخواهند که آنچه را در اطرافشان میگذرد مورد تأثیر قرار داده و برای آنچه به محیط اطراف خود میدهند مورد قدردانی قرار گیرند. جامعه مدنی یکی از اصلیترین شیوههایی است که با آن طبیعت ما در تمامیت خود به کار گرفته میشود. دشمنان جامعه مدنی نیز این را میدانند و مخالفت خود را در برابر آن به حرکت درمیآورند.
* نشریه «اصلاح این نشریه همانگونه که از نام آن هویداست، توسط عدهای از فعالان سیاسی اصلاحطلب و البته در خارج از کشور منتشر میشود که خود را به تمامی الزامات گزینش مشی اصلاحطلبی، پایبند میداند.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.