مقاله جایگاه وتاثیر اخلاق در حوادث تکوینى وعلوم تجربی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله جایگاه وتاثیر اخلاق در حوادث تکوینى وعلوم تجربی دارای ۲۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله جایگاه وتاثیر اخلاق در حوادث تکوینى وعلوم تجربی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله جایگاه وتاثیر اخلاق در حوادث تکوینى وعلوم تجربی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله جایگاه وتاثیر اخلاق در حوادث تکوینى وعلوم تجربی :

جایگاه وتاثیر اخلاق در حوادث تکوینى وعلوم تجربی

یکى از اصول کلى که قرآن کریم بدان اشاره مى‏کند این است که انسان همان‏طورکه از حوادث اثر مى‏پذیرد، در آن اثر هم مى‏گذارد. چون انسان نسبت‏به رخدادهاى جهان تافته جدا بافته‏اى نیست که هیچ نقشى از خارج نگیرد وهیچ نقشى هم در آن نگذارد. از این رو حوادث خارج یقینا در انسان اثر مى‏گذارد. مردمى که در منطقه‏اى زندگى مى‏کنند

مناسب با همان منطقه‏مى‏اندیشند و خواسته‏هاى خود را بر اساس حوادث همان منطقه، تنظیم مى‏کنند و در این سخنى نیست; اما نکته‏اى که قرآن از آن پرده برداشته این است که کارهاى انسان هم در حوادث خارج اثر دارد; یعنى اگر جامعه‏اى رو به صلاح وسعادت برود، حوادث خارج هم عوض مى‏شود و اگر جامعه‏اى رو به طلاح،طغیان و تعدى حرکت کند، حوادث جامعه هم بر همان اساس، دگرگون مى‏گردد.

از این رو قرآن کریم وعده مى‏دهد که اگر شما انسانهاى شایسته‏اى باشید،باران به موقع بر شما مى‏بارد:
«و ان لو استقاموا على الطریقه لاسقیناهم مآء غدقا» (۱)

و نیز دستور نماز استسقاء مى‏دهد. وعده قرآن کریم این است که اگر جامعه‏اى روى صلاح و سعادت، حرکت کند، ما بارانهاى به موقع مى‏فرستیم و البته این وعده، اختصاصى به باران ندارد; چرا که ذکر باران در حد تمثیل است، نه تعیین و سایر نعمتها نیز چنین است; یعنى گیاهان هم به موقع و به جا مى‏رویند و معادن هم به موقع متکون مى‏شوند. اشاره به باران از این جهت کرده که آب در زندگى، اصل و عامل تعیین کننده است. لذا در آیه دیگر مى‏فرماید:
«و جعلنا من الماء کل شى‏ء حى‏» (۲) ;
و اختصاصى به باران ندارد.

در آیه‏اى دیگر مى‏فرماید:
«و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء» (۳) :
اگر مردم سرزمینى، پرهیزکار و وارسته باشند، ما برکات فراوانى از زمین و آسمان براى آنان نازل مى‏کنیم، چنانکه در باره اهل کتاب مى‏فرماید:
«و لو انهم اقاموا التوریه و الانجیل و ما انزل الیهم من ربهم لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم منهم امه مقتصده و کثیر منهم ساء ما یعملون‏» (۴) .
البته همان طور که «روزى‏» مخصوص باران نیست; مخصوص خوراکیها و پوشاکیهاى ظاهرى هم نیست; زیرا علوم و معارف هم روزى است و اگر انسان در راه صلاح و اصلاح قدم بردارد، بسیارى از معارف، علوم و فضایل هم نصیبش خواهد شد و چون حوادث عالم در کیفیت اخلاق و اعمال انسان، مؤثر است کیفیت اخلاق و اعمال فرد یا جامعه هم در حوادث عالم مؤثر است.

زمان ظهور فضایل و رذایل اخلاقى
همان گونه که قرآن در مورد دنیا مى‏فرماید:
«و ان لو استقاموا على الطریقه لاسقیناهم ماء غدقا» (۵)
همین تعبیر را به گونه‏اى عمیقتر و لطیفتر در باره قیامت هم دارد.
البته این دو مطلب کاملا از هم جداست: یک مطلب این است کسى که داراى رذائل اخلاقى شد، از برکات محروم است و آن کس که داراى فضایل اخلاقى شد از برکات متنعم است; یعنى، اگر جامعه‏اى اهل نماز استسقاء، دیانت، عدل و قسط و عمل صالح باشد، برکات را به موقع مى‏بیند و گرنه برکات از او گرفته مى‏شود.

در باره نعمتهاى آخرت، تعبیر دیگرى دارد و آن این که: اعمال شما در آخرت به صورت نعمت ظهور مى‏کند; نعمتهایى مانند
«انهار من ماء غیر اسن و انهار من لبن لم یتغیر طعمه و انهار من خمر لذه للشاربین و انهار من عسل مصفى‏» (۶) :
نهرهایى از آب، شیر، خمر و عسل در آخرت ظهور مى‏کند; و گرنه در آنجا از کندو عسل نمى‏گیرند و دستگاهى نیست که از حیوانات لبنیات بگیرند. از این جا معلوم مى‏شود که اخلاق نه تنها هویت انسان را تامین مى‏کند و مى‏سازد بلکه بسیارى از حقایق جهان خارج را هم مى‏سازد; و نه تنها امورى اعتبارى نیست، بلکه «مقوم‏» و فصل اخیر انسان است

و از این بالاتر، از حوزه انسان بیرون مى‏رود و مقوم چیزهاى دیگر هم مى‏شود و «صورت نوعیه‏» چیزهاى دیگر را هم تامین مى‏کند; یعنى، همین فضایل اخلاقى، «لبن‏»، «خمر»، «عسل مصفى‏» و «ماء غیر اسن‏» را مى‏سازد.
در آنجا آب از چشمه یا چاه نمى‏جوشد; چشمه بهشتى را بهشتى‏ها مى‏جوشانند
«یفجرونها تفجیرا» (۷)

مفجران چشمه، خود انسانهاى مخلصى هستند که در دنیا بر اثر مداومت‏بر اخلاص، چشمه‏سار حکمت از قلبشان جوشیده، بر زبانشان جارى شده بود:
«من اخلص لله اربعین صباحا تنفجر ینابیع الحکمه من قلبه على لسانه‏» (۸)
همین گروه در قیامت‏با اراده چشمه‏سار بهشتى را مى‏جوشانند:
«یفجرونها تفجیرا»
چشمه و درخت در بهشت، تابع اراده بهشتیان است.

انواع تاثیر و تاثر
چون انسان موجودى است که در موجودات دیگر اثر مى‏گذارد و از موجودات دیگر نیز اثر مى‏پذیرد، باید ابتدا انواع تاثیر و تاثر را تشریح کرد، آنگاه انسانهایى را که اثر پذیر یا اثر بخش هستند تقسیم نمود، و در مرحله سوم نتیجه هر کدام از این اقسام را بازگو و بالاخره آثارى را که بر این نتایج مترتب است و مربوط به مباحث اخلاق است، تشریح کرد.

تاثیر و تاثر را به چهار قسم تقسیم کرده‏اند:
۱ – تاثیر و تاثر مادى; مثل اینکه، جسمى در جسم دیگر اثر جذب یا دفع مى‏گذارد; مانند آهنربایى که آهن را جذب یا چیزى که چیز دیگر را طرد و دفع مى‏کند که در این محور، مؤثر و متاثر هر دو جسمانى و مادیند.
۲ – تاثیر و تاثر دو امر مجرد; به این معنى که، موجودى مجرد در موجود مجرد دیگرى اثر مى‏گذارد. گرچه این قسم، مثالهاى فراوانى دارد ولى قبل از روشن شدن بحث نمى‏شود به امور غیبى مثل زد; اما به امورى که به حس نزدیکتر است مى‏شود تمسک جست; مثلا، تاثیر روح معلم در روح متعلم، هر دو امر غیر مادى و غیر جسمانى است و نیز روح واعظ که در زمینه وعظ و اخلاق در روح متعظ اثر نیک مى‏گذارد و شنونده را مؤدب به آداب الهى مى‏کند.

۳ – تاثیر موجود مادى در موجود مجرد مانند آهنگهایى که انسان مى‏شنود. این آهنگها یا انسان را مسرور و خوشحال مى‏کند یا غمگین و نالان مى‏سازد. به هر حال، آهنگ مادى در روح مجرد شنونده اثر مى‏گذارد. البته اگر آهنگى بخواهد در روح اثر بگذارد، از راه نیروى سامعه که به گوش مرتبط است اثر مى‏گذارد. گوش، کار فیزیکى خود را انجام مى‏دهد که از آن تعبیر به «اذن‏» مى‏کنند و «اذن‏»، غیر از «سامعه‏» است. سامعه، مرتبه‏اى از مراتب نفس است که به وسیله گوش کار مى‏کند و امرى متافیزیکى است.

چون به نفس بر مى‏گردد. وقتى به مرحله نفس رسید، مراحل بالاتر نفس از آن متاثر مى‏شود. گاه، انسان غزل، قصیده یا نوحه و مرثیه‏اى مى‏سراید و شنونده با شنیدن آن، خوشحال یا غمگین مى‏شود که داخل در قسم دوم است، چون غزل، مرثیه، نوحه و مانند آن، امرى معنوى را که مفهوم باشد به همراه دارد و در حقیقت ادراک سراینده است که به وسیله سروده‏اش در شنونده اثر مى‏گذارد و ادراک شنونده است که متاثر مى‏شود. این دو، کار متافیزیکى، مجرد و داخل در بحث تعلیم و تعلم است; زیرا تعلیم و تعلم گاهى به صورت نظم و گاهى به صورت نثر است; اما آنجا که آهنگ در کسى اثر مى‏گذارد

او را مى‏گریاند یا مى‏خنداند امرى جسمانى و مادى در روح، که امرى مجرد است، اثر مى‏گذارد. اثبات و شناخت این سه قسم، تا حدودى آسان است.
۴ – تاثیر امرى مجرد در امرى مادى. مثالى که براى آن ذکر کرده‏اند، مسئله چشم، سحر و مانند آن است; برخى شور چشم یا بد چشمند، اگر نگاهى به کسى یا چیزى کنند، آسیبى به آن مى‏رسد. نیز سحر، طلسم و شعبده، اوراد و اذکار خاصى است که با ادوات مادى، هماهنگ است و در روحیه یا بدن کسى اثر مى‏گذارد.

البته اگر در روح کسى اثر گذاشت، این تاثیر، تاثیر امر معنوى در امرى معنوى دیگر و از قسم دوم است; ولى اگر در جسم کسى اثر گذاشت، مثلا کسى را بیمار کرد، در حقیقت، امرى مجرد است که در امرى مادى البته بدون تلقین اثر مى‏گذارد. چون اگر از راه تلقین باشد، این تاثیر، تاثیر روح در روح است، که به قسم دوم برمى‏گردد.

اختلاف در اثر پذیرى
انسانها در اثر پذیرى، یکسان نیستند. آنها که از نزاهت روح برخوردارند، گاهى به طور مستقیم و گاهى به طور غیر مستقیم، از ذات اقدس اله و مبادى عالیه، فیض و معارفى دریافت مى‏کنند و فضایل نفسانى نصیبشان مى‏شود و انسان صالحى خواهند بود. و آنها که راه آلودگى را طى کرده‏اند، براى تاثیر شیطان در خود، زمینه مساعدى فراهم کرده‏اند ودر نتیجه، خاطرات بد، نقشه‏هاى زشت و رذایل نفسانى به آنها القا مى‏شود و بر اثر این تاثیر گذارى شیطان، به صورت شیطان ممثل در مى‏آیند. خداوند در قرآن کریم براى این دو نوع یا این دو صنف، دو دسته از آیات را تنظیم کرده است.
درباره مؤمنان، که هم از نظر عقیده صائبند و هم از نظر عمل صالح، وعده داده است که خود و فرشتگان او بر آنان صلوات و درود بفرستد. ذات اقدس اله در سوره «احزاب‏» دو قسم صلوات را ذکر مى‏فرماید:
قسم اول، صلواتى است که بر پیغمبر نازل مى‏کند:

«ان الله و ملائکته یصلون على النبى یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما» (۹)
یعنى، مؤمنین هم، به صلوات بر پیغمبر (و آل پیغمبر) صلى الله علیه و آله و سلم و تسلیم در برابر حکم الهى آنان مامورند.
قسم دوم، صلواتى است که خدا و فرشتگان او بر مؤمنان مى‏فرستند:
«هو الذى یصلى علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الى النور» (۱۰)
یعنى، خداوند و فرشته‏هاى او بر شما صلوات مى‏فرستند تا شما را نورانى کنند.

البته این صلوات فرستادن، گاهى بدون اینکه فرشته‏ها بر کسى نازل بشوند از همان اوجى که دارند صلوات را نازل مى‏کنند; و گاهى از این مرحله، تنزل مى‏کنند، یعنى بر اشخاص نازل مى‏شوند و با آنها سخن مى‏گویند; به آنان چیزى یاد مى‏دهند یا آنها را مطمئن و آرام مى‏کنند. گاه، مطلب صحیحى به ذهن انسان مى‏آید اما انسان نمى‏داند از کجا نازل شده; ولى باید بداند که از ناحیه الهام فرشته‏هاست. گاهى انسان بر سر دو راهى قرار مى‏گیرد که آیا فلان کار بد را انجام بدهد یا نه؟

یا اگر انسان محتاطى است و از کار بد پرهیز دارد، کار مشکوک و مشتبهى براى او پیش آمده و نمى‏داند که آن را انجام بدهد یا نه; ولى ناگهان تصمیمى قطعى بر ترک آن مى‏گیرد. این تصمیم، در مقابل فیض علمى، فیضى فعلى است. گاهى ذهن انسان در حین مطالعه برقى مى‏زند و مطلبى را مى‏فهمد.
پس آنجا که فضیلتى علمى یا فضیلتى عملى بهره کسى مى‏شود، به وسیله فرشته‏هاى خدا و اثر همان صلوات فرشته‏هاست که نصیب مؤمن صالح مى‏شود.
گاهى فرشتگان از این مرحله هم، تنزل مى‏کنند، یعنى نه تنها صلوات مى‏فرستند; بلکه بر مؤمنین، نازل مى‏شوند و این، اختصاصى به برزخ یا حالت احتضار ندارد; چنان که مى‏فرماید:
«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التى کنتم توعدون‏» (۱۱) .
همان گونه که انبیا منذر و مبشرند، فرشته‏ها نیز منذر و مبشرند. در این آیه مى‏فرماید: قلب کسانى که از نظر عقیده، موحد و از نظر عمل، مستقیم و بردبار هستند، منزل فرشته‏هاست.

با توجه به این نکته که آن مقام کامل و عالى صلوات، مخصوص پیغمبر و ائمه(علیهم السلام) است مقام متوسط و نازل آن، شامل مؤمنان هم مى‏شود. در باره نزول ملائکه نیز چنین است، ملائکه‏اى که وحى تشریعى مى‏آورند مخصوص پیغمبرند; و ملائکه‏اى که وحى تشریعى نمى‏آورند; ولى وحى انبایى و تسدیدى و تاییدى البته در حدبرتر مى‏آورند مخصوص ائمه هستند; ولى نزول ملائکه مادون آنها که علوم و اعمال صالحه را افاضه مى‏کنند، براى مؤمنان هم حاصل مى‏شود. پس مؤمن مى‏تواند بر اثر تهذیب اخلاق، به جایى برسد که هم مشمول صلوات فرشته‏ها باشد و هم قلبش منزل آنان. از این مرحله برتر، آن است که نه تنها فرشته‏ها بر مؤمن مهذب، صلوات فرستاده و بر او نازل مى‏شوند، بلکه با او مصافحه مى‏کنند.

در حدیث است که: اگر مؤمنان، راه صحیح را طى کنند فرشتگان با آنان مصافحه مى‏کنند:
«لصافحتهم الملائکه‏» (۱۲) .
گاهى دست انسان در خواب یا بیدارى به دست فرشته‏ها مى‏رسد. در کارهاى علمى، آنجا که با دست‏خود، مطالب حق مى‏نویسد و در کارهاى عملى، آنجا که با دست‏خود، کارهاى خیر انجام مى‏دهد، دستش، با دست فرشته‏ها مصافحه کرده است. اینها براى کسى است که در مسیر صحیح، حرکت کرده، اعتقادى دارد، آنچه را که مى‏فهمد عمل مى‏کند، خود را فریب نمى‏دهد و فریب دیگران را هم نمى‏خورد.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.