مقاله در مورد اخلاق علم
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله در مورد اخلاق علم دارای ۲۹ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد اخلاق علم کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد اخلاق علم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد اخلاق علم :
اخلاق علم
بین انسانگرایی و نوینگرایی
چکیده :
علم به تنهایی نمیتواند یک برنامه جهانی برای جامعه ایجاد کند. بهعبارت دیگر، علم جهت نیست. سه عامل اساسی این بیان را تقویتمیکند: ابتدا تقسیم شدن روبهرشد دانش، دوم رمززدایی از پیشرفتبه عنوان یک ارزش فینفسه و سرانجام، سکولاریزه شدن علم.
اخلاق علم مسأله جدیدی نیست. تاریخ بشر شاهد پیشرفتهاییدر دانش و نظریههای علمی مبین آن پیشرفتها بوده که همواره بهمباحثات اخلاقی و فلسفی منجر شده است. فهم این نکته کهپیشرفتهای علمی چه هنگامی مناسب است و یا حتی به زیر سؤالکشیدن مجموعه دانش قبلی، کار آسانی است. اما اگر مسأله را به طورگستردهتر مورد بررسی قرار دهیم مشخص خواهد شد که علم ـشامل فیزیک، شیمی، بیولوژی، نجوم و ریاضیات ـ به طور مستمر وغالبا ضمنی جامعه را از طریق یک تفسیر ویژه از جهان و جایگاه مادر آن مورد چالش قرارداده است. بعید است که در آینده نزدیک نیزیک پاسخ علمی دایم برای حل این چالش پیدا شود.
امروزه همچنین نگرانی اخلاقی در خصوص تأثیر بالقوه و مؤثرذهنی و اخلاقی ارتباطات سمعی و بصری در سراسر جهان وجوددارد. این فنون به موازات کنار گذاشتن موانع زمان و مکان، همچوناختراع چاپ در دوران گذشته، به عنوان یک انقلاب تلقی میشود.
اخلاق علم:
بین انسانگرایی و نوینگرایی
یکی از عناصر ذاتی بررسی جهان علم در عصر حاضر، توجه جدیبه جایگاه و مسؤولیتهای پژوهشگران در جامعه و به طور کلی، نقشعلم در پیشرفت تمدن است. به عبارت دیگر، یک گزارش علمیجهان نمیتواند از پرداختن به اساسیترین سؤالات روز مبنی بر اینکهچه اخلاقی باید بر علم اعمال شود؟ پرهیز کند.
«ام.جی.کی.منون۱»
یکی از فیزیکدانان مشهور، عضو پارلمانهند و رئیس شورای بینالمللی اتحادیههای علمی۲ (ICSU) درمقدمه عالی خود برگزارش علمی سال ۱۹۹۳ جهان این مسأله مهمرا تحت عنوان: (جوانب اخلاقی، حقوقبشر و برداشت عمومی ازعلم) مطرح کرد. هدف وی، نشان دادن این امر بود که پیشرفتهایعلمی به تنهایی قادر به تضمین پیشرفت اخلاقی و همچنین تقویتیا حفظ حقوق بشر نیستند و این موضوعی است که به فرد ـ کهمسؤول و اگرنه صاحب سرنوشت خویش است ـ و جامعه به طورکلی مربوط میشود.
چنین فرضیهای را میتوان دامنه بیشتریبخشید. اکتشافات پزشکی شگفتانگیزی همچون کشف پنیسیلینو بمبهای اتمی که برروی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی پرتابشدند نیز اختراع گردیدهاند. ما شاهد اولین ثمرههای انقلاب سبز وهمچنین برخی زیانهای جبرانناپذیر آن بر محیط زیست بودهایم. فضا توسط بشر فتح شده و منابع ارزشمند سیاره ما به تاراج رفتهاست.
اخلاق علم مسأله جدیدی نیست. تاریخ بشر شاهد پیشرفتهاییدر دانش و نظریههای علمی مبین آن پیشرفتها بوده که همواره بهمباحثات اخلاقی و فلسفی منجر شده است. فهم این نکته کهپیشرفتهای علمی چه هنگامی مناسب است و یا حتی به زیر سؤالکشیدن مجموعه دانش قبلی، کار آسانی است. اما اگر مسأله را به طورگستردهتر مورد بررسی قرار دهیم مشخص خواهد شد که علم ـشامل فیزیک، شیمی، بیولوژی، نجوم و ریاضیات ـ به طور مستمر وغالبا ضمنی جامعه را از طریق یک تفسیر ویژه از جهان و جایگاه مادر آن مورد چالش قرارداده است. بعید است که در آینده نزدیک نیزیک پاسخ علمی دایم برای حل این چالش پیدا شود. در واقع، تفسیرعلمی سازوکار جهان، همیشه واکنشهای فلسفی و سیاسی چونبینظمی و اغتشاش ایجاد شده توسط انقلاب کپرنیکی و محاکمه تفتیش عقاید گالیله را در پی خواهد داشت. با وجود آنکه امروزهزمین دیگر مرکز عالم نبوده و فقط یک سیاره ساده در حرکتبراطراف خورشید است، اما با این حال نقش انسان هنوز کاهشنیافته است.
به هر صورت بازخواست ما از وضعیت موجود هرگز ما را ازجستوجوی مستمر برای کسب دانش باز نداشته است. برعکس، ازدوران اولیه تاکنون ما تلاش کردهایم جهان را به منظور تطبیق بانیازهایمان از راههای مختلف از جمله مبارزه با گرسنگی، بیماری وسایر تهدیداتی که در معرض آن قرار داشتهایم، به شکل منظمی دربیاوریم.
تغییر جامعه در پرتو پیشرفتهای علمی و آگاهی روزافزون نسبتبه دو جنبه بودن موارد استفاده از این پیشرفتها، ضرورتا به یکی ازویژگیهای جهان دوران بعد از جنگ جهانی دوم تبدیل شده است.این پیشرفتها در عین حال که عامل عمدهای برای خوشبختی وسعادت بشر و رهایی وی از چنگال موانع طبیعی به شمار میآید امادر عین حال به عنوان یک ابزار احتمالی و بالقوه برای (خودنابودی)او نیز تلقی میشود.
با این حال، اخلاق ما را بر آن میدارد تا به طور مداوم هوشیار وگوش بزنگ باشیم که هدف ما از پیشرفتهای علمی تضمین این امرباشد که علم و فنآوری کمک مثبتی است برای سعادت مشترکانسانها و نیز پیشرفتهای اجتماعی و آزاداندیشی.
اخلاق علم به عنوان روند منعکس کننده پیامدهای پیشرفت بهشیوهای عمل میکند که جامعه بینالمللی و در نتیجه سازمانهایعمده بینالمللی از جمله یونسکو را به زیر سؤال میبرد. در واقع،تأکید عنوان سازمان یونسکو بر سه جنبه آموزشی، علمی و فرهنگیارتباط بسیار دقیقی با این سؤال مهم اخلاقی دارد که: از نظر رفتارفردی و جمعی انسانیت مستلزم چیست و آیا باید قادر به مواجهشدن با چالشهای علم و فنآوری باشد یا خیر؟
جهان امروز بیش از گذشته سیال و بیثبات شده و آینده آن نیزغیر مطمئن به نظر میرسد. این وضعیت نتیجه رشد سریع جمعیت و افزایش خطرهای ناشی از پیشرفت فنآوری است. بنابراین، وجودیک چهارچوب مرجع ـ به عبارت دیگر یک سیستم اخلاقی ـ منطبقبر آگاهی بخشی از جامعه امروز و مسؤولیتهای آن در قبال نسلهایآینده، یک نیاز جدی و انسانی است. قبول این واقعیت که آنچه فردااتفاق میافتد نتیجه تصمیمات امروز است، بیش از هر زمان دیگر برضرورت مسؤولیت اخلاقی دلالت دارد.
این وظایف، مسؤولیت هر مرد و زنی و در عین حال، ازمسؤولیتهای دانشمندان نیز است. چراکه کشفیات آنها ریشه درنوآوریها و ابتکاراتی دارد که شیوه زندگی ما را تغییر میدهد. زمانیکه امکان ترسیم یک مرز مشخص بین علم و تکنولوژی و بینتحقیقات و کاربرد آنها امکانپذیر بود، مدتها پیش سپری شده است.همان گونه که (ام.جی.کی.منون) اشاره میکند (علم دیگر یک فعالیتمجزا در گوشهای از جامعه نیست بلکه فعالیتی بسیار نزدیک ومتداخل با بخشهای پزشکی، صنعتی، کشاورزی و سایر بخشهایتولیدی و همچنین فعالیتهای دولتی و بینالمللی است.) در چنینوضعیتی است که علم کل جامعه را فرامیگیرد و بر آن تأثیر میگذارد.بنابراین، افسانه پرفسورهای ساکن در کاخهای عاج به زمانهایگذشته تعلق دارد. در وضعیت حاضر، دو سؤال اساسی باید مطرح شود:
• مسؤولیتهای اجتماعی ویژه دانشمندان کدام است؟
• آیا میتوان یک طرح اخلاقی متصورشد که آشتی بینپیشرفتهای فنی و انسانی را تضمین کند؟
اخلاق علم و مسؤولیتهای اجتماعی دستاندرکارانامر پژوهش
در داستان (سنت اگزوپری۳)، روباه خطاب به (شاهزاده کوچک)میگوید: بشر یک حقیقت بزرگ را فراموش کرده است اما شما نبایدآن را فراموش کنید. شما همیشه مسؤول آنچه آموختهاید هستید. اینمسأله، اصل اخلاقی مسؤولیت را خلاصه میکند و معنی آن ایناست که هیچ کس و حتی پژوهشگران نمیتوانند از پیامدهایتحولاتی که زندگی روزانه افراد و حتی روابط بین کشورها راتغییرمیدهند، بهدور بمانند.
اگرچه آن گونه که (هانس یوناس۴) توضیح داده، بر طبق رهیافتجمعی امکان تصور اصل (مسؤولیت) وجود دارد اما باید بپذیریم کهامروزه مسؤولیتهای خاصی نیز برای دست اندرکاران امر پژوهشپیدا شده است. مداخله آنان در امور جامعه به شیوه (معما گونهای۵)در حال تغییر است. هنگامی که مشخص میشود علم تمامیجاهطلبیهای (غایتمدارانه۶) خود را که براساس آن تحقیقات یکنفوذ فزاینده (دفاکتو۷) برروند تاریخ اعمال کرده را از دست داده،یک امر ارزشمند است.
علم جاهطلبی غایی خود را از دست داده است
علم به تنهایی نمیتواند یک برنامه جهانی برای جامعه ایجاد کند. بهعبارت دیگر، علم جهت نیست. سه عامل اساسی این بیان را تقویتمیکند: ابتدا تقسیم شدن روبهرشد دانش، دوم رمززدایی از پیشرفتبه عنوان یک ارزش فینفسه و سرانجام، سکولاریزه شدن علم۸
تقسیم دانش به رشتهها و شاخههای مختلف طی قرنها و به طورمستمر، وضوح بیشتری یافته است. تقسیم دانش به رشتههای شدیداتخصصی، نتیجه اجتنابناپذیر گسترش درک و شناخت آدمی است.این امر همچنین احتمالا یکی از پیش شرطهای لازم برای کارآمدیتحقیقات نیز است.
از آنجا که اکتشافات بزرگ غالبا نتیجه غیرمنتظره ترکیبی ازشیوهها و مفاهیم مختلف است، از این رو، ممکن است (ابرتخصصی شدن۹) علم منجر به تضعیف قابلیت ابداعی آن بشود. امااز سوی دیگر، هر رشتهای که بشدت به یک تخصص منحصر شدهنیز مجبور به تعمق در منابع سایر علوم و فنآوریهاست. به عنواننمونه، امروزه علم زیستشناسی، از ابزارهای فیزیک، شیمی،روباتیک و کامپیوتر استفاده میکند.
به همین ترتیب، هیچ علمی در حال حاضر نمیتواند ادعایداشتن تبیین منحصربه فردی از جهان داشته باشد. امروزه، دیگر ازعلم انتظار نمیرود تا همه چیز را توضیح دهد. اعتقاد نسبت به اینتوانایی علم و همچنین توانایی آن در اینکه بتواند تمام جهان را برمبنای نظم علت و معلولی مرتبط قابل فهم و شناخت کند، از بین رفتهاست. در واقع، اکنون ایدههای بیثباتی و آشوب در مرکز خطوطویژه تحقیقات قراردارد.
امروزه، پیشرفت دیگر به عنوان یک منبع فینفسه برای انسانیتتلقی نمیشود. برخی از مردم آن را به عنوان یک پدیده طبیعیمیبینند. برخی دیگر، ضمن اعتراض به زیانها و خسارتهای ناشی ازپیشرفت آن را عامل مصیبتهای تازهای همچون: تخریبمحیطزیست، تأثیرات مختلف برسلامت انسان، انسانزدایی وخودکار کردن جامعه، ایجاد بیعدالتیهای اجتماعی و تقویتتفاوتهای شمال و جنوب میدانند.
این نظریه که نژاد انسان ممکن است شکارچی خود باشد، بسیارکهنه شده است. اما امروزه این نظریه در عین حال با یک رمززداییخاص از پیشرفت همراه شده است. این نظریه همچنین برخی مواقعبادیدگاههای ـ کم و بیش منصفانه و مناسب ـ بدنام کننده نسبت بهجوامع صنعتی قرین گشته است.
سومین عامل مهم در تغییر جایگاه علم، سکولاریزه شدن آناست. (ژان پییرشانژو۱۰) رئیس کمیته ملی مشورتی اخلاقی فرانسهدر این خصوص معتقد است: (شیوه علمی; با پیشرفتهای تراکمیدانش و کاربرد آن همراه بوده است. امروزه علم همچون قانون واخلاق، به عنوان یک فراورده نهایی که خوب را تجویز و شر رامحکوم میکند، تلقی نمیشود. در این زمینه، از عبارت فیلسوف علم(گئورک گانگیولهم۱۱) که توسط (شانژو) ذکر شده استفاده میکنیم وآن این است که (علم حقیقت را بدون قطعیت تشکیل میدهد)(Changeux 1995).
بنابراین، به نظر میرسد که علم دیگر نباید مخالف دین واخلاقیات باشد. وظیفه علم به عنوان یکی از مظاهر اندیشه انسان،باید روشن کردن این امر باشد که ما انسانها چگونه باید بقا،خوشبختی و آزادی خویش را تضمین کنیم. با این حال، تشخیص وشناسایی ارزشهای مشترکی که از طریق آنها باید به این اهداف نایلشویم به ما مربوط میشود. این مسؤولیت در کانون خود،دربرگیرنده زمینه اخلاقی است که به عنوان (بررسی نظری اصول ومجموعه اصولی که اعمال انسانها را رهبری میکند) تعریف شدهاست (Changeux 1995).
تأثیر علم و اخلاق بر جامعه
اکنون دانشمندان به بازیگران اصلی صحنه تغییرات اجتماعی تبدیلشدهاند. در واقع، آمیختگی بین علم و فنآوری، تأثیرگذاریتحقیقات بر تمامی جوانب فعالیت انسانی تقویت میکند. سرعتتغییرات فنآورانه که از طریق اکتشافات علمی ایجاد میشود به طورروزافزونی افزایش مییابد. دلیل این امر آن است که در حال حاضربین یک اکتشاف و کاربرد نتایج آن زمان کمتر و کمتری مورد نیازاست.
این پدیده بویژه زمانی مشخص میشود که ترسیم یک مرزروشن بین تحقیقات پایه، تحقیقات کاربردی و تحولات فنآورانهاغلب ناممکن است. تحقیقات پزشکی یک نمونه عملی از این امراست: زمانی که یک ژن که خلقت ناقص آن عامل یک بیماری است،شناخته میشود، این واقعیت بلافاصله از طریق آزمایشهای ژنتیکمربوطه دنبال میشود. در علوم کامپیوتر که نیازمند کاربرد مدلهایریاضی است، عملکرد سیستم با چنان سرعتی بهبود مییابد که هم سختافزار و هم نرمافزار به طور ثابت در یک وضعیت منسوخ شدهقرارمیگیرد. جایگزینی آنها منجر به تغییرات مستمر در شیوههایعمل و روشهای تفکر و همچنین کاربرد آنها در فعالیتهای عملیمیشود. رئیس جمهور فرانسه هنگام افتتاح کمیته ملی مشورتیاخلاقی فرانسه در سال ۱۹۸۳ گفت: (علم سریعتر از انسانیت پیشرفت میکند.)
امروز، علم دیگر تنها با نوآوریهای فنآورانه تولیدی ارتباط ندارد. علم و اقتصاد به طور روزافزونی با یکدیگر همبستگی پیداکردهاند. در واقع، رشد بازار جهانی به فروش محصولات جدیدیکه نتیجه نوآوریها و اختراعات علمی است، بستگی دارد. از سویدیگر، هزینه تحقیقات نیز به طور مدام افزایش مییابد و به همیندلیل است که تحقیقات امروزه به منابع مالی خصوصی و عمومی نیازدارد. از همین روی، تعدیل مجدد بویژه در بخش پزشکی موردتأکید قرارمیگیرد. برای نمونه، ساخت یک مولکول جدید در صنایعدارویی به طور متوسط حدود ۱۰ سال وقت و ۱۰۰ میلیون دلارهزینه دربردارد. به همین دلیل است که اکنون نگرانی در موردزیستپذیری تجاری و مالی در حلقه تحقیقات یک مسألهپیشپاافتاده است و یا اینکه چرا تحقیقات به موضوع رقابتبیرحمانه شرکتها و کشورها تبدیل شده است.
نیاز به تولید بازده برای سرمایهگذاریها، فشارهایی بر شیوههدایت تحقیقات وارد میکند، بویژه در مبحث بیوتکنولوژیها،مشکلات و موانع مالی، آزمایشگاههای تحقیقاتی را بر آن میدارد تابه منظور تضمین منافع بالقوه کاربردهای صنعتی بعدی، جنبههایکاربردی اختراعات ثبت شده را در اولویت اول قرار دهند. اینمسأله، منشأ یک مشاجره مشهور در خصوص این امر که آیاموجودات زنده هم باید ثبت شوند یا خیر شده است. مخالفان ادعامیکنند ثبت موجود زنده کوچک و یا ژنها که بنا به طبیعتشان نبایدمورد استفاده اختصاصی قرار گیرند،
یک امر کاملا غیراخلاقی است.دیگران تنها ایده ثبت ژنهای طبیعی را که براساس مفاد قانون ثبتنمیتواند به عنوان یک اختراع تلقی شود، مورد بحث قراردادهاند.گروه دیگری نیز با تأکید براین واقعیت که ثبت موجودات زنده یکموضوع قدیمی است و هیچ مسأله اخلاقی را مطرح نمیکند آن راعاملی برای ادامه تحقیقات در زیستشناسی و ژنتیک میدانند.تضمین پرداخت مبلغی به یک مخترع ـ در واقع یک سازمان صنعتییا مالی و یا یک دولت ـ تا حدودی جبران مالی سرمایهگذاری اولیه رافراهم میکند. همان گونه، از مخالفت پارلمان اروپا با مقرراتپیشنهادی مربوط به حمایت قانونی از اختراعات بیوتکنولوژیک دراول مارس ۱۹۹۵ برمیآید، این بحث صرف نظر از نتایج ظاهری آن،یک مسأله اساسی برای ارزیابی مسائل مطرح شده از سوی علماست. یکی از این مسائل به برداشت افکار عمومی از علم و فنآوریبه عنوان فعالیتهای تا حدی خطرناک مربوط میشود. خطر هستهایاعم از نظامی و غیرنظامی بدون شک نقش مؤثری در این زمینهایفاکرده است. به هر حال، نگرانی روزافزون مردم نسبت بهخطرهای فنآوریها اکنون گسترش یافته است.
این امر را نمیتوان انکار کرد که علم نوین همزمان با اعطایقدرت بیسابقه به انسان برای تغییر جهان، توان بالقوه نابودی سیارهرا نیز به وی داده است. یکی از ویژگیهای مشخص این قرنآسیبپذیری جامعه در مقابل تهدیدات فنآورانه است.
این فرایند به قدری گسترش یافته که اکنون جامعه علمیاحساس میکند به طور روزافزون در بحث مربوط به قدرت علمگرفتار شده است. این احساس مسؤولیت از سوی پژوهشگران، دراظهارات (ژاک مونو۱۲) برنده جایزه نوبل، آن هم در سال ۱۹۷۰ کههنوز فنون مهندسی ژنتیک در مراحل اولیه خود بود، منعکس شدهاست: (آیا جوامع مدرن قادر خواهند بود برای همیشه قدرتشگفتانگیزی را که علم به آنها اعطا کرده فقط با معیار انسانگراییمبهم متشکل از نوعی خوشبینی و خوشگذرانی مادی کنترل کنند؟)این زیستشناس بزرگ با طرح این پرسش افزود: (آیا آنها قادرخواهند بود براین اساس تنشهای غیرقابل تحمل خود را حل کنند؟یا اینکه آنها سقوط خواهند کرد) (Russ 1994).
اخلاق علم: یک انسانگرایی نوین
شاید ذکر این نکته که ژاک مونویک زیستشناس بود، ارزشمندباشد. در واقع، پیشرفتهای بهدست آمده در زمینه ژنتیک بود که بهظهور جنبش اخلاقی در دهه ۱۹۶۰ منجر شد. البته، اگرچه قبل از آنزمان و پس از انفجار بمبهای اتمی در سال ۱۹۴۵ فیزیک هستهایموجب مشاجرات شدید و منفی شده بود اما در آن زمان هیچ گونهواکنش سازمان یافته به نحوی که در (اخلاق زیستی۱۳) وجود دارد،پیگیری نشد. مهندسی ژنتیک به عنوان فرایندی برای شناساییموجودات زنده از ابتدا مورد بحث و مشاجره بوده است. ذکر ایننکته از این جهت ارزشمند است که پرسشهای مربوط به قلمروخطرهای فنآوری ابتدا از سوی خود (نسلشناسان۱۴) مطرح شد.بنابراین، آنان نیز به گونهای در مراسم تولد اخلاق علمی به مفهومجدید آن حضور داشتند.
در کنفرانسی که در (آزیلومار۱۵) امریکا برگزار شد، نسلشناسانی که به منظور تبادل تجربیات جمع شده بودند، تصمیم بهاعلام یک مهلت قانونی برای انجامدادن تحقیقاتشان گرفتند. این امر،اساسا تصمیمی برای به تأخیرانداختن زمان لازم برای درک وشناخت خطرهای احتمالی برسلامت انسان و محیط مورد استفادهموجوداتی که از لحاظ ژنتیک تغییر یافتهاند، بود. مهلت مذکوریکسال به درازا انجامید. در حال حاضر، بسیاری از کشورها قوانینیرا وضع کردهاند که مقررات و اصول ایمنی را مطرح میکند تا درموارد کاربرد سری یا تکثیر عمدی موجودات تغییر یافته از لحاظ ژنتیک مورد استفاده قرارگیرد. افزون برآن، اعلام مهلت مشخصبرای برخی جوانب ویژه تحقیق یا کاربرد فنآوری، به یک امر نسبتاعادی تبدیل شده است. هر چند که در زمان کنفرانس آزیلومار چنینچیزی ناشناخته بود. در واقع آنچه سایر تکنولوژیها شاهد آن بودهانداین است که کاربردهایشان از ابتدا توسط آرزوهای مخترعانشان متوقف شده است.
علاوه بر مهندسی هستهای و ژنتیک یک عرصه دیگر واکنشاخلاقی نیز وجود دارد: فنآوریهای اطلاعاتی که به طور شگفتانگیز و سریع از طریق کامپیوتر، ماهواره و سایر تسهیلاتمدرن برای جمعآوری و انتقال دادهها گسترش مییابد.
تا همین اواخر، توجهها قبل از هر چیز بر خطرهای ناشی ازنقض حریم و آزادی شخی مردم از طریق کسب و استفاده اطلاعات شخصی بویژه اطلاعات مربوط به موقعیت مالی یاخانوادگی، سلامتی، و رفتارها یا عقاید مصرف کنندگان معطوف بود.این نگرانی تعدادی از کشورها را بر آن داشت تا مقررات مربوط به(حفظ اطلاعات) را بپذیرند. این امر اکنون از سوی حقوق بینالمللبویژه در چهارچوب شورای اروپا و اتحادیه اروپا حمایت میشود.در آینده نزدیک نیز این امر احتمالا اعمال کنترلهای مشابه را برکاربرد فنون تصاویر مجازی که به طور کامل چشماندازهای جدیدیبرای بازسازی و در نتیجه شبیهسازی گشوده است، ضروری خواهدکرد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.