مقاله عدل الهی

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله عدل الهی دارای ۱۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله عدل الهی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله عدل الهی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن مقاله عدل الهی :

بهار ۸۳
روشها و مشربها:
موضوعِ عدل الهی وقتی مورد بحث قرار می گیرد که مباحث توحید و نبوت و معاد اثبات شده باشد در اینصورت وجود و یگانیگی باری تعالی و رسالت پیامبران به خصوص رسالت و پیامبری خاتم‌الانبیاء محمد رسول الله (ص) را قبول می کنیم و به روز رستاخیز نیز ایمان می آوریم آنگاه می توانیم شبهات و سؤالاتی که در مورد عدل الهی وجود دارد را جوابگو باشیم، انشاء ا . . .

در ابتدایِ بحثِ عدل الهی دو گروه از متکلمین و دانشمندان اسلامی قرار دارند که عقایدی مخالف یکدیگر بیان می کنند اولی اشاعره که طرفدار جبر و اضطرار هستند و دیگری معتزله که طرفدار عدل و اختیار. اشاعره می گویند. خداوند حکیم است و هر کاری انجام می دهد از روی حکمت است ما اصلاً اختیاری نداریم هر چه می کنیم آنرا خداوند خواسته که ما انجام می‌دهیم و هر چه هم پیش آید از طرف خداوند است وظیفه ما فقط سازگاری با تمام حوادث و شکر باری تعالی و تسلیم در برابر خواسته‌های او می باشد.

معتزله می گویند اگر هر چه را خداوند بخواهد همان اتفاق بیفتد و ما اختیار نداشته با شیم دگر روز قیامتی لازم نیست خداوند بعضی ها را گمراه قرار داده است و بعضی ها را به راه راست هدایت نموده، بعضی انسانها ظالم هستند چون خداوند آنها را ظالم خواسته است و بعضی دیگر مظلوم در حقیقت جزا و عقابی نباید در کار باشد ولی چون معاد و روز قیامتی وجود دارد پس باید انسانها اختیار داشته باشند تا اگر کاری شایسته انجام دادند پاداش بگیرند و اگر در مسیر دزدی و چپاول و غارتگری افتادند غذاب آخرت نسیب آنها گردد.

اشاعره می گویند علم خداوند ابدی و ازلی است از گذشته و آینده اطلاع دارد پس خداوند از کارهای ما خبر داشته است. او می داند که ما انسان صالح و با وجدان خواهیم شد با یک انسان ستمکار و گناهکار پس اوست که ما را به این راه می کشاند و ما هیچ اختیار نداریم.
معتزله می گویند علم خداوند اختیار ما را از بین نمی برد مثلا ما می دانیم که اگر کسی از ارتفاع ۱۰ یا ۱۵ متری بپرد مجروح می شود حال اگر کسی خودش را از ارتفاع بلند بیندازد و مجروح شود آیا می تواند از شما شکایت کند و بگوید چون شما می دانستید، من مجروح شدم و پایم شکست و اگر شما نمی دانستید من مجروح نمی شدم! پس علم خداوند نمی تواند اختیار را از انسان بگیرد.

اشاعره می گویند اگر بگوئیم انسان از خودش اختیار دارد در حقیقت در کارهای باری‌تعالی دخالت کرده‌ایم در حالی که دخالت در کارهای خداوند در شأن انسان نیست و هرچه خداوند بخواهد همان می شود.
معتزله می گویند اگر همه کارها و شرایط ایجاد شده برای انسانها را به خداوند نسبت دهیم در حقیقت کارهای زشت و ظلمها و غارتگری‌ها و جنایات را نیز به خداوند نسبت داده‌ایم که این در شأن باری‌تعالی نیست پس بعضی کارها به دست انسانها انجام می شود.

از این بحث‌ها که بگذریم می توانیم بگوئیم شیعه راهی غیر از اشاعره و معتزله دارد از نظر شیعه نه جبر است و نه اختیار بلکه راهی بین آن دو می باشد. بعضی کارها جبر است مانند به دنیا آمدن ، دوران شیرخوارگی، پشت سر گذاشتن دوران کودکی، رسیدن به دوران جوانی ، گذشت زمان، رسیدن به دوران پیری و مسائلی شبیه اینها، ولی بسیاری از کارها اختیاری است که به اختیار خودمان انجام می دهیم که در آینده هم احتمالا کارهای بیشتری به اختیار خودمان انجام خواهیم داد که باید دقت کنیم این اختیار، ما راه به گمراهی و ضلالت نکشاند. و همین اختیار است که ما را سعادتمند و خوشبخت می گرداند آنچه را که به عنوان جبر قبول کردیم نباید سبب ناراحتی و نا امیدی ما شود و آنچه را که به اختیار می توانیم انجام دهیم با کمال قدرت و با شجاعت و سرعت در آن راه گام بر می داریم. انشاء ا . . .

تحصیل علم اختیاری است یک نفر می تواند با وجود همه شرایطِ مساعد و حتی بر خلاف خواسته های خانوادگیش درس نخواند و به کارهای دیگر مشغول شود و دیگری می تواند در شرایط سخت بدون امکانات ، تحصیل علم کند و به مدارج عالی برسد حال شما کدام را انتخاب می کنید اختیار با شماست. می گویند برای ما گرفتاری پیش آمد ناراحتی خانوادگی داشتیم مسائلی داشتیم درس نخواندیم ،

ما می گوییم اراده شما ضعیف بوده است تحصیل علم در نظر شما خیلی مهم نبوده و برای علم ارزش قائل نبودید و از این جهت از لحاظ علمی به جایی نرسیدید وگرنه می توانستید فقط راه تحصیل علم و مطالعه و تحقیق را در پیش بگیرید و فعلا هر موضوع غیر درسی را کنار بگذارید و خود را از قید آن آزاد نمائید. بیشتر پادشاهان، سلاطین و ظالمان و استعمارگران، حتی بیشتر افراد بزرگسال از لحاظ فکری پشتیبان جبر هستند خواستار ادامه وضع موجودند می گویند

خداوند این وضع را ایجاد کرده است همه باید مطیع و تابع باشند خانواده‌های فقیر و تهی‌دست، با فقر سازش داشته باشند انسانهای مظلوم در شرایط موجود سخنی نگویند تا ما بهتر بتوانیم غارت کنیم بیشتر سو د ببریم، بهتر زندگی کنیم. اما پیامبران و پیشوایان و انسانهای با ایمان و انقلابیون و بیشتر جوانان و مظلومان آگاه ، طالب استقرار عدالت ، رفع ظلم، نابودی استعمار و استثمار هستند اینها عقیده دارند هیچ شرایطی برای انسانها عوض نمی‌شود مگر آنکه خودشان با سعی و کوشش و فداکاری و ایثار آن شرایط را عوض کنند و این نشانه اختیار کامل بشر بر اوضاع و شرایط خودش می باشد.

ایرادها و اشکالها:
می گویند اگر خداوند عادل است این همه تبعیض‌ها، فقرها، نابسامانیها و اختلافات طبقاتی برای چیست؟
ما می گوییم تفاوت و تنوع را قبول داریم حتی موجودیت اشیاء را از ترکیب اضداد می‌دانیم مثلا، نر و ماده – بار مثبت و بار منفی – جاذبه و دافعه سبب بقاء طبیعت هستند.
پستی و بلندی‌ها – کویر و جنگلها – دریاها و خشکیها سبب زیبایی در طبیعت هستند تنوع گلها و حیوانات و جانداران طبیعت را دلپذیر نموده‌اند که همه اینها ساخته اراده حق تعالی می باشند ولی تبعیض‌ها، فقرها، نابسامانیها ساخته دست انسانهای شرور و ظالم است که وظیفه ما قدرت گرفتن از طبیعت و مبارزه با این آفات اجتماعی است.

می گویند اگر خداوند عادل است بلاهای طبیعی از قبیل سیل – طوفان – زلزله که سبب نابودی افراد و انسانها می شود و خسارت های گوناگونی به وجود می‌آورد برای چیست؟
ما می گوئیم هر معلولی علتی دارد یعنی هر حرکت و هر واقعه‌ای در طبیعت تابع علتی است ما می توانیم علت‌ها و گاه معلولها را تغییر دهیم مثلا می توانیم با ایجاد سدها و درختکاری و ساختمان سازی در جاهای امن، از سیل و خسارتهای آن جلوگیری کنیم با ساختمان های محکم و علمی می توانیم از خسارات طوفان و زلزله جلوگیری نمائیم چنانچه خداوند می فرماید ما زمین و آسمان و تمام موجودات را مسخر شما قرار دادیم تا از آن استفاده نمایید.

تفاوت نه تبعیض:
می گویند اگر خداوند عادل است چرا بعضی افراد سیاه، بعضی ها سفید هستند چرا بعضی ها زیبا و بعضی ها زشت روی می باشند. ما می گوئیم نژادپرستی نتیجه تبلیغات سوء ظالمان و استعمارگران است وگرنه هیچ انسانی به خاطر رنگ پوستش نباید مورد اذیت و آزار قرار گیرد اگر یک انسان سیاه رنج می برد به خاطر این است که یک عده سفیدپوست استعمارگر او را به بردگی کشیده‌اند و جلوی ترقی و تعالی او را گرفته‌اند و از نیروی کار و فکر او به نفع خود استفاده می کنند.

امکانات طبیعی و مالی و فکری او را ربوده و نابودش ساخته‌اند پس باز هم انسانهای جنایتکار هستند که تبعیض ایجاد می نمایید و اما در مورد زشتی و زیبایی ما باید در هر حال خودمان را زیبا بدانیم و به نظافت و ظاهر خودمان توجه داشته باشیم اصولا زشتی و زیبایی در مقابل فعالیت‌ها، کوشش ها و فداکاریها عاملی بی‌اثر است. مثلا اگر ساختمانی مجلل را ببینید که مهندسانی در ساختن آن همکاری داشته‌اند بیشتر توجه شما به علم و کار آنهاست یا به زشتی و زیبایی مهندسین یا اگر به پزشک خوب و حاذق مراجعه می‌کنید به دارو و دستور او توجه دارید یا به زشتی و زیبایی او؟