مقاله نقد قرآن


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله نقد قرآن دارای ۴۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقد قرآن  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقد قرآن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نقد قرآن :

مقام زن در قرآ ن ( تبعیض جنسى در قرآ ن )
نگرش به زن و مقام او , یکى از مقوله هاى مطرح شده در قرآن است که باعث بحث ها و انتقاد هاى شدید ى شده است . رشد و تکامل ساختارهاى اجتماعى و اقتصادى جوامع سنتى , بخصوص کشورهایى که اسلام دین برتر و اصلى آن است , باعث شده است که زنها هر چه بیشتر در صحنه هاى اجتماعى و اقتصادى جامعه ظاهر شوند و نقش مهمترى را در جامعه ایفا کنند. دقیقا این مسئله با دستورات قرآن مغایرت دارد و باعث شده است که دستورات قرآ ن بعنوان ترمزى در راه پیشرفت این جوامع عمل کند. در حالى که تکامل و پیشرفت جوامع بشرى ایجاب میکند که زنان از حقوق شهروندى و اجتماعى برابر با مردان برخوردار باشند , ولى قرآن نه تنها حق شرکت زنان درفعالیت هاى اجتماعى را نفى میکند, بلکه ارزش و نقش زن را تا حد ابزارى براى لذت و آرامش مردها پائین مى آورد.

در چند دهه اخیر روشنفکران مذهبى تلاش بسیارى کردند که از نقش به اصطلاح والاى زن در اسلام داستانها بسازند و از آیاتى که ذیلا مى آید تفصیر هاى آبرومندانه ترى ارائه دهند. نمونه بارز این روشنفکران على شریعتى است . ایشان با داستانسرایى و اسطوره سازى , که با واقعیتهاى تاریخى هیچ گونه سازگارى ندارد , تلاش زیادى کرد تا نشان دهد که زن در اسلام و قرآن از نقش والایى برخوردار است . على شریعتى با داستانسرایى سعى کرد از فاطمه و زینب شخصیتى متفاوت و آزاده ارائه دهد. ولى واقعیتها و دستور عملهاى اسلام و قرآن, نگرشى ضد انسانى در این رابطه دارد ودقیقا چنین نگرشى در طول تاریخ ¸ باعث فجایع بیشمارى شده است .
ما در این نوشته کوتاه سعى میکنیم به آیاتى در قرآ ن بپردازیم که به زنان اختصاص دارد. دراغلب سوره هاى قرآن آیات زیادى در این رابطه وجود دارد و به همین دلیل باید قرآ ن را بطور کامل خواند تا آن را در کل خودش درک کرد. ما به خوانندگان این نوشته توصیه میکنیم قرآ ن را بطور کامل مطالعه نمایند.

نگرش قرآن نسبت به جایگاه زن بخوبى در سوره البقره آیه ۲۲۱نمایان است : زنان کشتزارشمایند براى کشت به آنها نزدیک شوید . هرگاه مباشرت آنان خواهید براى ثواب ابدى چیزى پیش فرستید و از خدا بترسید و بدانید که نزد خدا خواهید رفت .
همچنین در سوره النساء آیه ۲۲ آمده است : ;;. پس چناچه از آنها بهره مند شوید آن مهر معین را که مزد آنهاست به آنها بپردازید, ;;
قرآن بار دیگر در سوره النحل آیه ۷۰ هدف از آفرینش زن و جایگاه او را بیان میکند : خدا از جنس خودتان براى شما جفت آفرید , زنان را براى آسایش و آرامش مردان آفرید, و از آن جفت ها پسران و دختران و دامادان و نوادگان بر شما خلق فرمود و از نعمتهاى پاکیزه و لذیذ روزى داد . آیا مردم با وجود این نعمتهاى خدا باز به باطل مى گروند و به نعمت خدا کافر میشوند؟

برترى مرد نسبت به زن در آفرینش در سوره الفاطر آیه ۹ وسوره الشورى آیه ۹ نیز تکرار میشود.
از دید قرآن , زن نسبت به مرد از جایگاه پائینترى برخوردار است و مرد نسبت به زن از برترى ویژه اى برخوردار است . این برترى ویژه حتى به مرد اجازه اعمال خشونت نسبت به زن را نیز میدهد . سوره النساء آیه ۳۲ : مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانى است بواسطه آن برترى که خدا بعضى را بر بعضى مقرر داشته و هم بواسط آنکه مردان از مال خود به زنان نفقه دهند پس زن شایسته و مطیع در غیبت مردان حافظ حقوق شوهران باشند و آنچه راکه خدابه حفظ آن امر فرمود نگهدارند و زنانیکه از مخالفت و نافرمانى آنها بیمناکید باید نخست آنها را پند دهید و از خوابگاهشان دورى کنید در صورت نافرمانى آنها را تنبیه کنید چنانچه اطاعت کردند دیگر حق هیچگونه ستم بر آنها ندارید که همانا خدا بزرگوار و عظیم الشان است و بر ظلم مظلوم از ظالم انتقام خواهد کشید.

این تبعیض جنسى و این نگرش به زن در سوره البقره آیه ۲۲۶ تکرار میشود : زنان مطلقه از شوهر کردن خوددارى کنند تا سه پاکى بر آنها بگذرد و حیض یا حملى که خدا در رحم آنها آفریده کتمان نکنند اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارند و شوهران آنها حق دارند که آنها را بزنى خود باز رجوع دهند و اگر نیت خیر و سازش دارند , نه آزار و ناسازگارى, و زنان را بر شوهران حقوق مشروعى است چنانچه شوهران را بر زنان , لیکن مردان را بر زنان فزونى و برترى خواهد بود و خدا بر هر چیز توانا و به همه امور عالم دانا است .

عدم برابرى حقوق زن و مرد در قرآ ن دقیقا بخاطر جنسیت زن است . در قرآن به زن بخاطر جنسیتش بعنوان موجودى پائینتر و پستتر نگاه میشود. این نوع تفکر غیر انسانى را میشود در اغلب سوره هاى قرآن مشاهده کرد , بخصوص پیشنهاد میکنیم خوانندگان این نوشته سوره الطلاق که سوره کوچکى است و فقط شامل ۱۲ آیه است را بدقت مطالعه کنند. ما بخاطر طولانى نشدن این نوشته از آوردن آیات زیادى که در این رابطه وجود دارد, خود دارى میکنیم و فقط به بعضى از آنها بسنده میکنیم . در سوره البقره آیه ۲۲۰ آمده است : و میپرسند از عادت شدن زنان , بگو آن رنجى است براى زنان , در آن حال حیض از مباشرت آنان دورى کنید تا آنکه پاک شوند چون پاک شدند , از آنجا که خدا دستور داده , به آنها نزدیک شوید , همانا خدا آنان را که پیوسته به در گاهش توبه و انابه کنند و هم پاکیزگان دور از هر آلایش را دوست میدارد.

از این نمونه آیات در قرآن بسیار آمده است که همهگى نشاندهنده دیدگاه قرآن نسبت به زن, بعنوان ابزار جنسى و لذت مرد است و در این رابطه دستور عملهاى مختلفى وجود دارد براى مثال در سوره البقره آیه ۱۸۵ خدا بر خلاف میل خود , همخوابگى با زن را در ماه رمضان آزاد میگذارد تا مرد ها به نافرمانى نفس دچار نشده و مرتکب گناه نشوند.
رابطه زناشویى که قرآن براى زن و مرد معین کرده است , رابطه ایست که زن در آن از هیچ حقوقى برخوردار نیست , حتى فرزندانش نیزبه مرد تعلق دارد . در این رابطه درسوره الطلاق آیه ۴ آمده است : زنانیکه طلاق رجعى دهید تا در عده اند , باز آنها را در همان منزل خویش که میسر شماست بنشانید و به ایشان در نفقه و مسکن آزار نرسانید تا در مضیقه و رنج در افکنید که بناچار از حق خود در گذرند, و به زنان مطلقه اگر حامله باشند , تا وقت وضع حمل نفقه دهید , آنگاه اگر فرزند شما را شیر دهند , اجرتشان را با قرار داد متعارف بین خود بپردازید و اگربا هم سختگیرى کنید , دیگرى را براى شیر دادن طلبید. و یا در سوره البقره آیه ۲۳۲ آمده است : ;;.. آنکه خواهد فرزند را شیر تمام دهد و به عهده صاحب فرزند , پدر , است که خوراک و پوشاک مادر را به حد متعارف بدهد;;;..
همانطورى که گفته شد , محور اصلى نگرش اسلام نسبت به زن بر پایه تبیض جنسى بنا شده است. به زن بعنوان ابزار جنسى نگاه میشود , که همزمان میتواند مرد را منحرف کند. به همین دلیل زن خود را باید در حجاب بپوشاند تا مرد, این موجود شهوانى , تحریک نشده و مرتکب گناه نشود. قرآن در سوره الاحزاب آیه ۵۷ میگوید: اى پیامبر به زنان و دختران و زنان مومن بگو که خویشتن را به چادر بپوشانند که این کار براى اینکه آنها به عفت و حریت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت هوسرانان آزار نکشند بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است .

ظاهرا عفت , حریت و شخصیت زن در لباس اوست وهمچنین هنرش درپنهان کردن بدن خود از نگاه شهوانى مردان است ! قران در آیه ۲۹ سوره النور میگوید: و اى رسول زنان مومن را بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را از عمل نا شایست محفوظ دارند و زینت و آلایش خود جز آنچه قهرا ظاهر میشود بر بیگانگان آشکار نسازند و باید سینه و بر و دوش خود را با مقنعه بپوشانندو زینت و جما ل خود را آشکار نسازند جز براى شوهران خود و پدران و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر خود و برادران خود و پسران برادر و پسران خواهر خود و زنان خود, زنان مسلمه , و کنیزان ملکى خویش و اتباع خانواده که به زنان رغبت ندارند, از زن و مرد یا طفلى که هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نیستند و از غیر این اشخاص مذکور احتراز و اجتناب کنند و آن طورپاى بر زمین نزنند که خلخال و زینت پنهان پاهایشان معلوم شود و اى اهل ایمان به درگاه خداوند توبه کنید باشد که رستگار شوید.
دستور عملهاى غیر انسانى و ضد زن قرآن در رابطه با حجاب , محدودیت سنى دارد, بدین نحو که در
نگرش قرآن , زنهاى مسن که ظاهرا جذابیت جنسى ندارند, از اجبار حجاب معاف هستند. در این رابطه قرآن

درسوره النور آیه ۵۸ میگوید : و زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشسته اند و امید ازدواج و نکاح ندارند, بر انان باکى نیست اگر اظهار تجملات و زینت خود بکنند , که جامعه هاى خود را , لباسهاى رومانند عبا و چادر و امثاله را از تن نزد نا محرمان برگیرند و اگر باز هم عفت و تقوى پیشه کنند , جامعه هاى مذکور برنگیرند, بر آنان بهتر است و خدا به سخنان خلق شنوا و به اغراض و نیات آنها آگاه است .
در این نوشته سعى شده است که با رجوع به قر آن و استناد به آیا ت آن , به تبعیض جنسى که نسبت به زن در قر آ ن وجود دارد , پرداخته شود . از آنجائیکه نگرش و دید قرآن نسبت به زن بسیار وسیعتر است

از وعده های صریح قران کریم و محادیث معتبر خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام استفاده می شود که به هنگام ظهور تنها باقیمانده از حجت های پروردگار، تمام حکومتهای جهان سقوط خواهند کرد و رژیمی در روی زمین نخواهد ماند و سرتاسر کره خاکی تبدیل به یک کشور، یک امت، یک حکومت، یک شعار، یک پرچم و یک قانون اساسی خواهد شد و ان حکومت حقه حضرت « بقیه الله » با پرچم « البیعه لله » با « توحید کلمه » به سوی « کلمه توحید » می باشد.
قران کریم در این رابطه می فرماید: خداوند به کسانی که از شما ایمان آورند و عمل شایسته انجام دادند وعده فرموده است که انها را در روی زمین جانشین قرار داده بود، و انها را از دینی که برای آنها پسندیده متمکن سازد و انها را بعد از خوف و وحشت به امنیت و آرامش برساند، تا مرا بپرستند و به من شرک نورزند .
امام زین العابدین علیه السلام پس از تلاوت آیه شریفه فرمود:

به خدا سوگند آنها شیعیان اهل بیت هستند، خداوند این ایه را به دست مردمی از تبار ما تحقق می بخشد که او مهدی این امت است و او همان مهدی است که رسول اکرم (ص) در حق او فرمود:
« ‌اگر از دنیا جز یک روز باقی نباشد، خداوند آن یک روز را طولانی گرداند تا مردمی از عترت من بیاید که همنام من است، و جهان را پر از عدل و داد نماید، آنچنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد.
لازمه تحقیق این نوید الهی و پیاده شدن این برنامه جهانی که صدها حدیث معتبر از خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام به ما رسیده است، این است که تمام رژیمها ساقط شوند و بر ویرانه های آنها حکومت واحد جهانی بر اساس عدالت و آزادی استوار گردد. به امید آن

پیش درآمد
از نگاه تمامى مسلمانان، قرآن کریم هماره بى‏بدیل‏ترین و محورى‏ترین منبع شناخت، دانش و معارف اسلامى بوده است.با به‏کارگیرى رویکردهاى گوناگون مى‏توان به دل این اقیانوس بیکران زد و به استنطاق، پردازش و سامان‏دهى موضع‏گیرى‏ها، دیدگاه‏ها، مدل‏ها و نظریه‏هاى وحیانى، که ناظر به جهت‏دهى و هدایت رفتارهاى اختیارى و آگاهانه انسان است، نائل آمد.از میان رویکردهاى موضوعى در مطالعات قرآنى، رویکرد داستان‏شناختى (۴) از چشمگیرترین رویکردها در قلمرو تعلیم و تربیت و روان‏شناسى تربیتى است.جالب توجه است که در سراسر قرآن، تنها این سوره یوسف است که تمامیت منسجم و درهم تنیده یک داستان را با جزئیات و ریزه‏کارى‏هاى آن (۵) دربرگرفته است.دیگر داستان‏هاى قرآنى به گونه چشمگیرى کوتاه‏تر و مشتمل بر محورها و پیام‏هاى گوناگون است.مهم‏تر آن‏که محتواى داستانى این سوره توسط خود قرآن به عنوان بهترین داستان (احسن القصص) (یوسف: ۳) شناسانده شده است.از این‏رو، اولین سؤالى که ذهن هر جست‏وجوگرى را به خود مشغول مى‏دارد این است که چه شاخصى در این داستان وجود دارد که آن را به عنوان بهترین داستان‏ها مطرح مى‏کند؟ مفسران به فراخور دیدگاه‏هاى خود، پاسخ‏هاى گوناگونى به این سؤال داده‏اند که به برخى اشاره خواهیم داشت :
از بین شخصیت‏هاى این داستان قرآنى، حضرت یوسف‏علیه السلام برجسته‏ترین نقش را ایفا مى‏کند.این نقش برجسته، در عهد باستان، سفر تکوین، (۶) و آیات ۳۷ – ۵۰ نیز تقریبا به همین صورت توصیف شده است. (۷) با این تفاوت که سفر تکوین، داستان یوسف را در چارچوب داستان‏هاى مربوط به خاندان حضرت ابراهیم و حضرت اسحاق‏علیهما السلام و در آغاز داستان حضرت یعقوب‏علیه السلام قرار مى‏دهد، در حالى که، در قرآن کریم این داستان به عنوان بخشى از یک تاریخ مستمر مطرح نشده است.داستان یوسف‏علیه السلام پیش از آن‏که تمامى سوره دوازده به پایان برسد، تمام مى‏شود و از نقطه نظر محتوا به ظاهر ارتباطى با سوره‏هاى پیش و پس از خود ندارد. ( ) ۸

سوره مبارکه یوسف ۱۱۱ آیه دارد.دو آیه اول این سوره، مربوط به وحیانى بودن قرآن و اهمیت فهم عقلانى آن است.سومین آیه بر نقش خداوند در وحى قرآن و آسمانى بودن داستان و چه بسا راز بهترین بودن آن تاکید مى‏ورزد.این سه کریمه، که به ظاهر از کلیت داستان جدا و بیرون به نظر مى‏آید، از نقطه نظر روش‏شناسى به کلیت اطلاعات مطرح شده در داستان اعتبار وحیانى مى‏بخشد.ضریب اعتبار داده‏ها در هر مورد بسته به اتقان منابع اطلاعات یا روش جمع‏آورى داده‏هاست.از منظر یک پژوهشگر مسلمان، بالاترین ضریب اعتبار به داده‏هایى مربوط مى‏شود که از منبع وحى سرچشمه گرفته باشد .
سوره یوسف همانند سایر سوره‏هاى قرآنى، داراى پیام‏هاى متعددى است که همگى گرد یک محور دور مى‏زند.این پیام‏ها در جاى جاى داستان و در گذر حوادث آن عرضه مى‏شوند.به گمان نویسنده، مهم‏ترین پیام در این سوره، پیام توحید و تربیت توحیدى است که به گونه‏اى جالب و در اوج داستان هنگامى که حضرت یوسف در زندان به سر مى‏برد، از زبان خود او بیان شده است :
بر ما (خاندان ابراهیم) روا نبوده است که هرگز چیزى را با خدا شریک گردانیم.اى هم بندان! آیا خدایان متعدد و پراکنده بهتر است‏یا خداوند یکتا، قاهر و قدرتمند؟ ! (آیه ۳۸ – ۳۹)

تاکید این دو آیه بر محوریت توحید در اوج داستان، هنگامى که شخصیت اصلى به سنگین‏ترین آزمایش‏ها دچار شده است، حکایت از این دارد که در نظام تربیتى قرآن هماره جهت‏دهى تربیتى به سوى توحید و خدامحورى است.از این‏رو، اگر در قلمرو بهداشت روانى خانواده هم، از این سوره مجموعه اصول و هنجارهایى به دست آید، نوعى مجموعه بهداشت روانى توحید محور خواهد بود; چرا که توحید محورى مرز اولیه تفکیک یک نظام تربیتى قرآنى از نظام غیرقرآنى است.
سایر محورهاى مهم‏تر سوره عبارت است از: رؤیاها، طبقه‏بندى رؤیاها، تحلیل و تعبیر آن‏ها، اهمیت و ویژگى پیراهن حضرت یوسف در بازگرداندن بینایى به حضرت یعقوب‏علیه السلام، روابط و رفتارهاى اجتماعى شخصیت‏هاى داستان، که داراى پیام‏هاى تربیتى، بهداشت روانى و روان‏شناختى است، استمرار و تداوم نبوت در میان نیاکان حضرت یوسف‏علیه السلام، راز بهترین داستان بودن و رابطه بین پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله و حضرت یوسف‏علیه السلام در این داستان.هر یک از این محورها و سایر موضوعات مطرح در این آیه، نیازمند پژوهش مستقل است. شخصیت‏خود حضرت یوسف به عنوان برترین چهره‏ى داستان، موضوع بسیارى از متون دینى مسیحى و یهودى بوده است.برخى از پژوهشگران علاقمند به پژوهش‏هاى تطبیقى مایلند این شخصیت را در متون گوناگون دینى ردیابى و شناسایى کنند تا از این رهگذر، به نقاط مشترک و جدایى در این متون دست‏یابند.در این پژوهش، نویسنده کوشیده است‏با تکیه بر داده‏هاى قرآنى روابط بین حضرت یوسف‏علیه السلام و سایر شخصیت‏هاى داستان را با رویکردى تربیتى و روان‏شناختى مطالعه و تحلیل کند.روش اصلى در این مطالعه، روش تحلیل محتوا در بستر قرآن‏پژوهى همراه با استفاده از داده‏ها و مفاد احادیثى است که پیرامون آیات مورد بحث، از امامان معصوم‏علیهم السلام رسیده است.در این رهگذر دیدگاه‏هاى برخى از مفسران مسلمان نیز، مورد توجه قرار گرفته است.به هدف آشنایى با برخى از یافته‏هاى مطالعات برون دینى مستشرقین و نقد آن‏ها، به برخى از دیدگاه‏هاى این پژوهشگران نیز اشارت رفته است .

داستان‏شناسى در قرآن
داستان‏هاى قرآن کریم را مى‏توان از منظرهاى گوناگون مورد مطالعه قرار داد. برخى با هدف کشف سنن و قوانین الهى حاکم بر تاریخ و جامعه این داستان‏ها را مرور و مطالعه کرده‏اند (۹) و برخى نیز ممکن است‏با رویکردهاى تربیتى و روان‏شناختى این داستان‏ها را مرور کنند.روان‏شناسان یادگیرى، داستان را یکى از ابزارهاى مناسب براى تحقق و تثبیت فرایندهاى یادگیرى و همانندسازى با شخصیت‏هاى برتر داستان دانسته‏اند.برخى، از داستان به عنوان ابزارى براى روان‏درمانى در کودکان و نوجوانان بهره جسته‏اند.در این موارد، روان‏شناس درمانگر، با دادن زمینه‏هاى ایفاى نقش به درمان‏جو، مى‏کوشد تا ناکامى‏هاى وى و نیز ریشه‏هایى را که به آسیب‏روانى خاصى منجر شده‏اند، شناسایى و درمان کند.این روش، به ویژه در مورد کودکانى که در یک بازى قصه‏گویى، ایفاى نقش و ابراز آرزو و یا حکایت ناکامى‏ها مى‏کنند، کارآیى چشمگیرى دارد.

کارشناسان در روان‏شناسى تربیتى ممکن است از داستان براى ارائه آموزه‏هاى اخلاقى، تربیتى و یا عرضه مدل و الگویى که نقش‏هاى رفتارى متربى و فراگیر را تصحیح یا تعدیل مى‏کند، استفاده کنند.گاهى مربى ترجیح مى‏دهد راه‏هاى صحیح و مؤثر مقابله با یک بحران یا ناهنجارى را در قالب ایفاى نقش شخصیت‏ها و چهره‏هاى موفق یک داستان به فراگیر آموزش دهد.در این موارد، فراگیر داستانى را مرور مى‏کند که نقش‏هاى مورد نظر در آن برجسته و مورد توجه قرار گرفته‏اند .
داستان‏ها همچنین مى‏توانند داراى کاربرد مؤثرى در آموزش و پرورش باشند.گاهى مربیان مى‏کوشند در چارچوب مواجه ساختن فراگیران با داستان‏ها، ارزش‏هاى (۱۹۹۵) و تاپان و برون (۱۱) (۱۹۹۱) در مقالات خود به نمونه‏هایى از این کاربردهاى داستان اشاره داشته‏اند. تاپان و برون همچنین افزوده‏اند که بازگویى و مطالعه داستان‏ها مى‏تواند فرایند رشد اخلاقى و تربیت اخلاقى کودک و نوجوان را تسهیل و هموار کند.بهره‏گیرى از داستان براى مواجه‏سازى فراگیر با یک بحران تنش‏زاى اخلاقى روشى بود که لورنس کلبرگ از آن کمک‏مى‏گرفت‏تافرایندومقطع‏رشداخلاقى نوجوانان را توصیف و اندازه‏گیرى کند. (۱۲)

بهترین داستان‏ها
چنانچه گذشت، اولین سؤالى که ذهن هر تلاوتگر سوره مبارکه یوسف را به خود مشغول مى‏دارد این است که چه شاخص و معیارى، داستان این سوره را به عنوان بهترین داستان‏ها مطرح کرده است؟ در سومین کریمه این سوره مى‏خوانیم: «با وحى این قرآن، ما بهترین داستان‏ها را بر تو (اى محمد) باز مى‏گوییم‏».سؤال این‏جا است که چه ویژگى از این داستان بهترین‏ها را ساخته است؟ پى‏گیرى پاسخ این سؤال در خود قرآن، نشانگر این است که چه بسا “احسن القصص” (بهترین داستان‏ها) ، نقطه مقابل “اساطیر الاولین” (افسانه‏هاى پیشینیان) باشد.واژه دوم، نه بار در قرآن تکرار شده است.براى نمونه، در آیه ۹۵ سوره انعام آمده است: «کسانى که کفر ورزیده‏اند مى‏گویند این قرآن چیزى بیش از افسانه پیشینیان نیست‏».

امروزه در برخى از رشته‏هاى علوم تربیتى (آموزش و پرورش ارزش‏ها) مطالعه اسطوره‏ها و افسانه‏ها از جایگاه ویژه‏اى برخوردار است.برخى از مربیان اسطوره‏شناسى را نقطه مقابل رویکرد مطالعه داستان (۱۴) تلقى مى‏کنند.از این منظر، ممکن است اسطوره‏ها، تنها ارزش سرگرم‏کنندگى براى کسانى داشته باشد که به ایده‏آل و آرمان مستحکمى در زندگى دست نیافته‏اند.در مقابل، یک اسطوره نیز به ایده‏آل و آرمانى اشاره دارد که فرد به طور اختیارى براى رسیدن به آن تلاش مى‏کند.تلقى این آرمان‏ها به عنوان اسطوره، تنها به این دلیل است که نقش اهداف دست‏نایافته براى فرد را بازى مى‏کند. (۱۵) پیش از این یادآور شدیم که، به رغم صراحت قرآن بر “احسن القصص” بودن سوره یوسف، دو گروه از خوارج، که داراى افکار و گرایشات افراطى بوده‏اند، این سوره مبارکه را اسطوره‏وار و رمان‏گونه تلقى‏کرده‏اند. (۱۶) اسطوره‏انگارى یا احسن القصص بودن داستان، به نوع تلقى و برداشت از پیام‏هاى داستان باز مى‏گردد.داستان‏هاى‏قرآنى‏جملگى در بافت کلى هدایتى و تربیتى انسان معنا مى‏یابند و با افسانه‏هایى، که صرفا بار ارزشى سرگرم‏کنندگى دارند، قابل مقایسه نیستند.

اولین نشانه بهترین داستان بودن، مفاد کریمه سوم این سوره است که صراحتا داستان را به خداوند نسبت مى‏دهد، به ویژه وجود ضمایر جمع (نحن، نا) و فعل حاکى از مشارکت جمع (نقص) دخالت عناصر غیبى و در راس آنان خداوند را برجسته‏ترمى‏کند.چنین سرنخ‏هایى، کلیت داستان را از ابتدا به برجسته‏سازى پیام تربیتى‏وخدامحورى‏داستان‏متوجه‏مى‏سازد.

گروهى، معیار بهترین بودن این داستان قرآنى را در سبک و روش بیان آن مى‏دانند. از این منظر، داستان حضرت یوسف‏علیه السلام به دلیل فشردگى و اشاره‏اى بودن، اقتصاد قصه‏گویى (۱۷) را به اوج خود رسانده است.بسیار مهم است که داستان در قالبى کوتاه اما جذاب، مخاطب را به سرعت و با اطمینان به اهداف اصلى مورد نظر منتهى کند.در داستان حضرت یوسف‏علیه السلام، با آن که بسیارى از جزئیات با ابهام مطرح شده است، خواننده بدون سردرگمى و خستگى، حوادث را ردیابى و سرانجام به فرودگاه‏هاى تربیتى و جهت‏دهنده، که همه چیز بر محور تقوا و توحید تمام مى‏شود، فرود مى‏آید.این قلم بر این باور است که ویژگى ایجاز در داستان‏هاى قرآنى همانند ایجاز در سایر موارد، یک ویژگى ممتاز قرآنى است که مى‏تواند حکایت از ضرورت وجود ترجمان مطمئن و بدون خطا (معصوم‏علیه السلام) براى تفسیر و تبیین نقاط کور، مبهم و ناگفته باشد.

البته، تذکر این نکته نیز مهم است که چه بسا ابعاد فروگذار شده در توصیف حوادث داستان راهى براى جلب توجه به ابعاد مهم‏تر و کلیدى داستان است.براى نمونه، بسیارى از مکان‏ها، توقف‏گاه‏ها، هنگامه‏ها و نام شخصیت‏ها و حتى نام کاروان و کاروانیانى که یوسف را از چاه نجات دادند به ابهام گذاشته شده تا توجهات و حساسیت‏هاى مخاطبان به موضوعات محورى و کلیدى کشانده شود.این ایجاز، در کریمه ۹۴ نیز به گونه‏اى دیگر رخ نموده است و مخاطب نمى‏داند که در این مقطع داستانى، طرف گفت‏وگوى حضرت یعقوب‏علیه السلام، آن‏گاه که برادران یوسف همراه با کاروان راهى مصر بودند، چه کسانى هستند؟ ! این شیوه ابهام‏گذارى در موارد دیگرى مثل بیان نام و ویژگى‏هاى برادر بزرگ‏تر یوسف‏علیه السلام، پادشاه مصر، عزیز و همسرش، شاهد ماجراى اتهام بزهکارى یوسف، و دراهمى چند که بهاى خرید یوسف بود، قابل بررسى است. (۱۸) اقتصاد قصه‏گویى و ایجازگویى در این داستان چنان چشمگیر است که برخى از مفسران همانند زمخشرى در تفسیر خود بیش‏تربه‏برجسته‏سازى و توضیح احتمالى نکات به ظاهر فروگذار شده داستان پرداخته‏اند تا تفسیر محتواى خود سوره!

به گمان نویسنده، به اقتضاى شیوه تربیتى قرآن، به جز مواردى که حاوى پیامى اخلاقى است، قرآن، به تشریح و تفصیل ریز برجستگى‏ها و صفاتى که شیوه معمول داستان‏سرایى‏ها، به ویژه رمان‏پردازى‏هاست، نپرداخته است.یک چشم‏انداز کلى بر این سوره، حاکى از آن است که تاکید قرآن کریم هماره بر نکات اخلاقى و هدایت‏گر است.مثلا در این داستان، قرآن به جاى تصویرسازى و پردازش زیبایى‏هاى ظاهرى یوسف‏علیه السلام همانند آنچه در سفر تکوین (۶: ۳۹) آمده است، به برجسته‏سازى ویژگى‏هاى نبوى وى، همانند حکم و علم، پرداخته است.جالب این که حتى آن‏گاه نیز که قرآن درصدد تصویرپردازى جذابیت‏خیره‏کننده حضرت یوسف برمى‏آید، در فرازى شگفت‏انگیز اما اخلاقى مى‏فرماید: «این (موجود) آدم نیست، این یک فرشته بزرگوار است.» (آیه۳۱ )

برخى نیز بر این باورند که این داستان بخشى از قرآن یعنى فرازى از کلام خداى متعال است و در این صورت، ممکن نیست که در میان آدمیان کسى از این بهتر حرف بزند.بنابراین، راز بهترین بودن این داستان کلام خدا بودن است. (۱۹) ناگفته نماند که توجیه فوق، در حقیقت توجیه بهترین بودن خود قرآن و به یک واسطه، توجیه بهترین بودن داستان حضرت یوسف است.برخى دیگر از مفسران، بهترین بودن این داستان را در واقعى بودن (ساختگى و خیالى نبودن) و جهت‏گیرى چشمگیر اخلاقى آن مى‏دانند.بیضاوى، زمخشرى، ابن کثیر و به ویژه غزالى در کتاب بحرالمحبه فى تفسیر سوره یوسف، از این گروه‏اند.اهمیت و برجستگى این نکته زمانى آشکار مى‏شود که کسى موضع‏گیرى تند و طردکننده قرآن کریم را در موردافسانه‏ها و اسطوره‏هاى خیال‏انگیز مورد توجه و بررسى قرار دهد. (۲۰)

ثعلبى ویژگى و راز برجستگى این داستان را در این مى‏داند که در پیوند حوادث داستان، پیامبران، فرشتگان، شیاطین، جنیان، آدمیان، حیوانات، پرندگان، حکمرانان، کارگزاران و شهروندان هر یک در گوشه‏اى به ایفاى نقش پرداخته‏اند. (۲۱) سورآبادى از دیگر مفسران ، معتقد است‏بهترین بودن این داستان به این دلیل است که حوادث ناهمگون و متعارض، به طرز جالب توجهى، در یک بافت داستانى به هم پیوند مى‏خورند.داستان به شیوه‏اى بسیار حیرت‏انگیز زندانیان را در کنار پادشاهان، دانشمندان را در برابر نادانان، عشق را در کنار نفرت، عصمت رامشرف بر بزهکارى، ثروت را در حاشیه فقر، امید را در بستر ناامیدى، وحدت رادر زمینه از هم پاشیدگى و بالاخره آزادى را در ردیف بندگى، اسارت و بردگى مطرح مى‏کند! این تنوع و پیچیدگى خیره‏کننده که با تنوع، پیچیدگى و در هم تنیدگى فضاى روانى انسان همگون است، خواننده را به دنبال کردن و پى‏گیرى کلیت داستان ترغیب مى‏کند. ( ۲۲)

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.