تحقیق در مورد لزوم معرفت به خدا
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
تحقیق در مورد لزوم معرفت به خدا دارای ۳۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد لزوم معرفت به خدا کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد لزوم معرفت به خدا،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق در مورد لزوم معرفت به خدا :
لزوم معرفت به خدا
در بخش اخلاق الهی که ناظر به رابطه انسان با خدا است، نخستین فعل نفسانی که مطرح میشود، ایمان است.پیش از این دانستیم:
۱- ایمان ریشه ارزش دیگر رفتارها و صفتهای اخلاقی است.
۲- از آن جا که ایمان یک فعل اختیاری و نفسانی است، در حوزه بحثهای اخلاقی قرار میگیرد ۳- برای تحقق ایمان، شناختن متعلق ایمان ضروری است.
۴- از آن جا که علم معمولا از راههای اختیاری حاصل میشود، تحصیل علم میتواند در شمار افعال ارزشمند اخلاقی قرار گیرد.
از مجموع امور یاد شده نتیجه گرفته میشود، تحصیل علم به متعلق ایمان ـ مانند: خدا، فرستادن پیامبران، انزال کتابهای آسمانی، بعث، نشور و حساب ـ از لحاظ اخلاقی امری شایسته و بایسته است؛ آنچنان که بدون آن، راه به جایی نتوان برد.در این میان، بنیادینترین علوم، علم به خدای سبحان است که اساس و پایه سایر معارف دینی است.
انواع معرفت به خدا
شناخت خدای سبحان برای انسان از دو راه ممکن است: شناخت حضوری؛ شناخت حصولی شناخت حضوری نیز دو گونه است:
۱- درک فطری یا خداشناسی فطری که یک علم حضوری غیر اکتسابی در نهاد انسان و بیرون از محدوده اختیار او است و از این رو در عرصه اخلاق نمیگنجد. (۱)
درک فطری در بیشتر انسانها تنها استعداد و مایهای است که آدمی با تلاش خود میتواند آن را از استعداد به فعلیت و از حالت ابهام به مرحله درک حضوری آگاهانه برساند.
۲- علم حضوری اکتسابی، که یک علم حضوری روشن و آگاهانه است و آدمی با تلاش و پس از پیمودن مراحل تکامل، این شایستگی را مییابد که خداوند آن را به او افاضه کند.اینعلم حضوری دارای مراتب گوناگون شدید و ضعیف است.
آخرین مرحله این نوع علم ارزشمند، همان هدف نهایی آفرینش و بالاترین مرتبه کمال انسانی است.از این رو، فعالیت اخلاقی نیز باید رو به همین سوی داشته باشد.در متون دینی با تعابیر گوناگونی مانند رؤیت، شهود و نظر، به این حقیقت اشارت رفته و آمده است که اولیای خدا در جهان دیگر بدان نایل میگردند و بدین سان به سعادت جاودان خویش میرسند.
هر چند دریافت معرفت حضوری مستقیما در اختیار آدمی نیست، اما مقدمات دستیابی به آن، افعال اختیاری است.در حقیقت، افاضه این کمال، پاداش بخشی از افعال اختیاری آدمی است که به صورت تام و کامل در آخرت به او داده میشود؛ اگر چه مراتب پایینتر این درک حضوری به صورت حال یا ملکه، گاهی در دنیا نیز برای اولیای خدا فراهم میگردد.
آنچه با موضوع این نوشتار تناسب دارد، دو چیز است:
۱- ادراکهای حصولی و استدلالی که نسبت به خدای متعال، صفات و افعال او میتوانیم به دست آوریم.
۲-کارهای اختیاری شایستهای که در نزدیک شدن انسان به ادراک حضوری آگاهانه مؤثرند.
ارزش خدا شناسی
دانستیم ریشه تمام ارزشهای اخلاقی ایمان به خدا است و این ایمان بر معرفت و شناخت خداوند مبتنی است، و هر چه این معرفت کاملتر و زندهتر باشد، آن ایمان نیز بارورتر و کاملتر بوده انسان بر خوردار از آن، سعادتمندتر خواهد بود
.بنابراین علم و معرفت به متعلق ایمان پایههای ارزشهای اخلاقی است.این معرفت هرچه شدیدتر و کاملتر باشد، از طریق تأثیر در ایمان، ارزش والاتری میآفریند و در نیل آدمی به سعادت جاودان، تأثیرعمیقتری خواهد داشت.از این رو، لازم است پس از حصول این معرفت، با توجه مکرر به آن و احضار آن در ضمیر آگاه خود، آن را زنده و فعال نگه داریم؛ در غیر این صورت، خاموش و بیاثر میگردد.در آیاتی که خداوند مؤمنان را رستگار میخواند؛ به ایمانی نظر دارد که زنده، فعال و در رفتار فردی و اجتماعی آدمی مؤثر است.
تأثیر معرفت بر ایمان
معرفت خداوند از دو سو در تکامل انسان تأثیر میگذارد:
۱- .هر چه شناخت آدمی استوارتر، روشنتر و از تردید و ابهام پیراستهتر باشد ـ یعنی به یقین برسد و آن یقین نیز افزایش یابد ـ به همان میزان انسان از ایمان قویتر و بارورتر و التزام عملی عمیق و گستردهتری بر خوردار خواهد بود.
۲- آدمی علمی را که تحصیل کرده و بدان توجه دارد و بکوشد آن را در زندگی روزمره خود تأثیر دهد، در پناه آن میتواند ایمان خویش را مصون و محفوظ دارد.
تأکید فراوان قرآن بر فضیلت علم و معرفت از همین جا است.روشنترین و کاملترین مصداق علمی که در قرآن ستایش شده، معرفت به ذات، صفات و افعال خداوند است؛ بلکه برخی از آیات تنها به همین معرفت نظر دارد.
و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض و لیکون من الموقنین ، و این گونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد. (سوره انعام، آیه ۷۵) و برخی در آخرت بدان میرسند:
وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره ، رخسارهایی در آن روز برافروخته [و به چشم دل] به سوی [جمال] پروردگارشان نظر کنندهاند. (سوره قیامت، آیه ۲۳)
.۳- قد افلح المؤمنون . (سوره مؤمنون، آیه ۱)
۴- بحث درباره راهها و روشهای شناخت خداوند و دیدگاه قرآن در این باره، بر عهده دروس معارف اسلامی است و در این مجال نمیگنجد.
واژه کلیدی دین اسلام که خود و مشتقات آن در صدها آیه از قرآن مجید تکرار شده است. گرچه مفهوم ایمان مستقیماً در قرآن توضیح داده نشده، ولى درباره موضوعات عمده و اساسى مربوط به آن مطالب زیادی در این کتاب آسمانى آمده است.
موضوعات عمده و اساسى مربوط به ایمان در قرآن را مىتوان چنین برشمرد: ۱ محور اساسى ایمان الله است و از همه انسانها خواسته مىشود که به الله ایمان آورند؛ اما در آیات بسیاری ضرورت ایمان آوردن به «پیامبران و رسولان»، «کتابهای نازل شده از سوی خدا»، «ملائکه» (فرشتگان) و «روز واپسین» (آخرت)
، نیز به «ایمان به الله» افزوده شده است (بقره /۲/۶۲، ۲۸۵). ۲- در برخى از آیات چنین آمده که ایمان با اسلام متفاوت است و در مرتبهای بالاتر از آن قرار دارد (حجرات /۴۹/۱۴). ۳ ایمان حقیقتى است که دوست داشتن شدید خداوند را همراه دارد
(بقره /۲/۱۶۵). ۴ خداوند مؤمنان را از «ظلمات» (تاریکیها) بیرون مىآورد و آنها را به [عالم] «نور» (روشناییها) وارد مىکند (بقره /۲/۲۵۷). ۵ در آیات بسیاری بلافاصله پس از ذکر و ستایش ایمان به انجام دادن «اعمال صالح» توسط مؤمنان به گونهای تصریح شده است که تلازم خارجى ایمان و عمل صالح از آن فهمیده مىشود.
۶ ایمان حقیقتى است که قابلیت «ازدیاد و نقصان» دارد (توبه /۹/۱۲۴). ۷ قلبهای مؤمنان با ایمان اطمینان (آرامش) پیدا مىکند (رعد /۱۳/۲۸). ۸ مؤمنان ممکن است دچار «یأس» شوند (رعد /۱۳/۳۱). ۹ مؤمنان با «قول ثابت» (سخن استوار) از سوی خداوند در زندگى دنیوی «تثبیت»
مىشوند (ابراهیم / ۱۴/۲۷). ۱۰ شیطان هیچگونه سلطهای» بر مؤمنان ندارد (نحل/ ۱۶/۹۹). ۱۱ قرآن «شفا» و «هدایت» مؤمنان است (فصلت/۴۱/ ۴۴). ۱۲ پیامبر(ص) نمىدانست که ایمان چیست، ولى خداوند آن را «نوری» در قلب وی قرار داد (شوری /۴۲/۵۲). ۱۳ خداوند «ایمان» را در نظر مؤمنان محبوب ساخته، و در قلبهای آنان زیبا جلوه داده است (همانجا).
۱۴ ایمان واقعى آن است که در قلبها نفوذ مىکند (حجرات/ ۴۹/۱۴). ۱۵ ایمان در قلبهای مؤمنان نوشته مىشود (مجادله /۵۸/ ۲۲). ۱۶ «نزول سکینه» (فرودآمدن آرامش) از سوی خدا در قلب مؤمنان موجب زیاد شدن ایمان آنان مىشود (فتح /۴۸/۴). ۱۷ پیامبر اسلام خود به آنچه بر وی نازل شده، ایمان آورده است
(بقره /۲/۲۸۵). ۱۸ مؤمنان کسانیند که وقتى نام خدا برده مىشود، قلبهایشان احساس خشیت مىکند (انفال /۸/۲). ۱۹ مؤمنان به هنگام «امتحان الهى» ممکن است دچار تکانهای بسیار شدید [روحى] گردند (احزاب /۳۳/ ۱۱). ۲۰ خداوند «ولى» مؤمنان است (آل عمران /۳/۶۸). ۲۱ با اکراه نمىتوان هیچ انسانى را مؤمن گردانید
(بقره /۲/۲۵۶). ۲۲ برخلاف علاقه شدید پیامبر(ص)، اکثر مردم مؤمن نیستند (یوسف /۱۲/ ۱۰۳). ۲۳ مؤمنان با خداوند «عهد» (پیمان) مىبندند (احزاب /۳۳/۲۳). ۲۴ برای مؤمنان در آسمانها و زمین نشانههایى (آیات) وجود دارد (جاثیه /۴۵/۳). ۲۵ عهد خدا را به یاد مؤمنان آوردن به حال آنها سود مىبخشد ذاریات /۵۱/۵۵). ۲۶ خداوند با مؤمنان «میثاق» بسته است (حدید /۵۷/۸)
علاوه بر موضوعات اساسى یاد شده که در قرآن کریم درباره ایمان آمده است، چند نکته مهم دیگر را نیز در این باره باید مورد توجه قرار داد: ۱ در پارهای از آیات ایمان در مقابل کفر، و در پارهای دیگر در مقابل فسق قرار داده شده است (منافقون /۶۳/۳؛ سجده /۳۲/۱۸).
۲ در پارهای از آیات تعبیر «ایمان به باطل» به کار رفته است (نحل / ۱۶/۷۲). ۳ واژههای مؤمن، مؤمنون و مؤمنات و صفات و حالات مربوط به مؤمنان در بسیاری از آیات قرآن به گونهای حاکى از آن به کار رفته است که مؤمنان گروه مخصوصى از انسانها هستند و نحوه زندگى آنها از غیر مؤمنان کاملاً متمایز است.
آنان با جهانبینى، افکار، حالات، آداب و عاداتى کاملاً متمایز از غیر مؤمنان زندگى مىکنند. محور زندگى آنان را وفاداری به عهدِ بسته شده با خدا تشکیل مىدهد (مؤمنون /۲۳/۱-۶؛ توبه /۹/۷۱؛ انفال /۸/۷۴؛ احزاب /۳۳/۲۳). ۴ در عین حال مؤمنان انسانهای بىنقص و بىخطا و گناه نیستند. در آیات متعددی از قرآن خطاها و نقصها و گناهان مؤمنان به آنها گوشزد گشته، و از آنان خواسته شده است که خود را اصلاح کنند (صف /۶۱/۲؛ منافقون /۶۳/۹؛ ممتحنه /۶۰/۱؛ حجرات /۴۹/۱-۱۲؛ مجادله /۵۸/۹
در روند پیدایش مباحث کلامى، فلسفى و عرفانى در میان مسلمانان، این پرسش برای آنان مطرح شد که حقیقت ایمان چیست؟ چنانکه گفته شد، در قرآن مجید درباره حقیقت ایمان توضیحات مستقیم نیامده بود، اما متکلمان، فیلسوفان و عارفان درباره حقیقت ایمان توضیحهایى دادند و بحثهایى به وجود آوردند.
تفاوت اصلى در میان آراء این گروههای سهگانه در باب ایمان به این مسأله مربوط مىشود که محور اساسى و هسته اصلى ایمان چیست؟ با توجه به این محور و هسته مىتوان ۴ گونه تعریف اصلى برای ایمان در میان گروههای یاد شده دستهبندی کرد: ۱ ایمان عبارت است از تصدیق قلبى به آوردههای پیامبر اسلام (ماجاء به النبى) (ایمان شهادت گرایانه).
۲ ایمان تبعیت عملى از یافتههای عقل و آوردههای پیامبر اسلام در باب خداوند و نبوت و خوب و بداخلاقى است (ایمان عمل گرایانه). ۳ ایمان عین معرفت فلسفى به خداوند و سایر حقایق هستى است (ایمان معرفت گرایانه). ۴ ایمان رویکردی با تمام وجود به سوی خداوند است (ایمان تجربت گرایانه). متکلمان اشاعره شاخصترین طرفدار تعریف اول هستند.
تعریف دوم را متکلمان معتزله و همفکران آنها به میان آوردهاند؛ تعریف سوم را فیلسوفان مسلمان مطرح کردهاند و تعریف چهارم را عارفان مسلمان بیان نمودهاند. اکنون هر یک از ۴ تعریف یاد شده به اختصار توضیح داده مىشود:
تعریف اشاعره از ایمان: در نظر متکلمان اشعری و دیگر متکلمان همفکر آنان حقیقت ایمان عبارت است از تصدیق قلبى به وجود خداوند، پیامبران و اوامر و نواهى خداوند که بر پیامبران فرود آمده است و اقرار زبانى به همه این تصدیقهای قلبى. در نظر اشاعره این تصدیق قلبى آنگاه صورت مىپذیرد
که پیامبران مىآیند و مخاطبان خود را به تصدیق خداوند و پیامبران و اوامر و نواهى الهى دعوت مىکنند. به موجب این دعوت، تصدیق موردنظر، از سوی خداوند بر انسانها واجب مىگردد و ایمان که پذیرفتن این ایجاب و تصدیق قلبى آن است، محقق مىگردد. این تصدیق قلبى در واقع اعتراف کردن و شهادت دادن به حقانیت «ماجاء به النبى» است
. اگر پیامبران از سوی خدا نمىآمدند، ایمان معنى پیدا نمىکرد، زیرا خطاب و ایجاب الهى متوجه انسان نمىشد و از او تصدیق طلب نمىگردید و انسان متعلقى برای تصدیق (ایمان) نداشت. تحقق ایمان فرع بر تحقق پیشین خطاب و ایجاب الهى است.
عقل گرچه مىتواند وجود خداوند را درک کند، اما نفس این درک ایمان نیست. همچنین عقل نمىتواند تصدیق قلبى این حقیقت درک شده را از انسان طلب کند و آن را بر وی واجب گرداند، چون عقل از طلب کردن و واجب گردانیدن ناتوان است. براساس این تفکر اشعری عمل به واجبات شرعى و ترک محرمات داخل در حقیقت ایمان نیست و بدین سبب، مرحله متوسطى ایمان و کفر وجود ندارد و شخصى که مرتکب گناه کبیره مىشود، در صورت تصدیق پیامبران مؤمن است (اشعری، مقالات;، ۲۹۳-۲۹۴، اللمع، ۷۵-۷۶؛ بغدادی، ۲۵۰-۲۸۴؛ ایجى، ۳۸۴- ۳۸۸
تعریف معتزله از ایمان: از نظر متکلمان معتزله حقیقت ایمان «عمل همراه با معرفت» است، عمل به همه وظیفهها و تکلیفها که نخست عقل آنها را برعهده انسان مىگذارد و سپس پیامبران آن را بیان مىکنند. در نظر معتزله تصدیق وجود خدا و پیامبران و اوامر و نواهى الهى از اساسىترین وظایف انسان است
و وقتى انسان این وظایف را به جا مىآورد، مؤمن شناخته مىشود. در نظر آنان انسان یک موجود «مکلف» و «وظیفه مند» است. عقل وی هم وجود خداوند را درک مىکند و هم شکر او را به عنوان منعم، و اطاعت از امر او را به عنوان «مولى» بر انسان واجب مىگرداند. اصول واجبات و محرمات شرعى نخست به صورت واجبات و محرمات عقلى دریافت مىشود
و آنچه شرع در این باره مىگوید، یا تأکید بر همانهاست و یا تفصیل جزئیات آنها. واجب گردانیدن نخستین، کار عقل است، نه شرع؛ ایمان در درجه اول تبعیت عملى از ایجابهای عقلى است و در درجه دوم تبعیت عملى از ایجابهای شرعى. در نظر معتزله مرتکب گناهان کبیره نمىتواند مؤمن باشد، چون ارتکاب این گناهان تخلف آشکار از عمل به وظیفه است. چنین انسانى در مرتبهای میان ایمان و کفر قرار دارد (منزلهٌ بین المنزلتین) (قاضى عبدالجبار، ۴/۱۷۴- ۱۷۵؛ مانکدیم، ۷۰۱-۷۰۷؛ اشعری، مقالات، ۲۶۶-۲۷۲؛ شهرستانى، ۱/۷۳
تعریف فیلسوفان مسلمان از ایمان: فیلسوفان مسلمان حقیقت ایمان را همان معرفت فلسفى به واقعیتهای هستى دانستهاند.
در نظر آنان ایمان عبارت است از سیر نفس انسان در مراحل کمال نظری. عمل به واجبات و ترک محرمات گرچه سیر نفس در مراحل کمال عملى است، ولى این سیر اثر خارجى همان کمال نظری است. مؤمن کسى است که عقاید او با واقعیات هستى تطابق دارد. هرچه انطباق این عقاید با واقعیات هستى، مستقیمتر و بىپردهتر و از اوهام دورتر باشد، ایمان کاملتر است. فیلسوفان مسلمان بر اساس این تفکر، کلام اسلامى را فلسفى کردند
و به خود اجازه دادند روش نقلى و دفاعى غالب بر کلام اسلامى را – که از طرفى معطوف به تفسیر قرآن مجید برای دریافت عقاید اسلامى، و از طرف دیگر معطوف به رد شبهات بود – کاملاً تغییر دهند. آنها یک رشته بحثهای فلسفى درباب وجود و صفات خداوند، حقیقت نبوت و معاد و مانند آن را جایگزین کلام اسلامى سنتى نمودند. فلاسفه مسلمان وحى را از جمله تواناییها و مقدورات خود انسان دانستند
و آن را با عنوان اتصال نبى به عقل فعال تبیین کردند. با این تبیین، ایمان به وحى حقیقتى جز معرفت فلسفى نمىتوانست داشته باشد. آنان با روش جدید خود، در واقع نزاع میان ایمان و عقل را از میان برداشتند. البته اِعمال این روش در مواردی به مشکل عمده برخورد مىکرد که مسأله «معاد جسمانى» از بارزترین آنهاست. در هر حال ایمان فیلسوفان مسلمان، «معرفت گرایانه» بود (صدرالدین، ۶/۸ بب
تعریف عارفان مسلمان از ایمان: عارفان مسلمان در مقام بیان حقیقت ایمان از گونهای تجربه معنوی سخن گفتهاند. در تعریفهای آنان از ایمان اینگونه تعبیرات دیده مىشود: «ایمان اقبال به خداوند است»، «ایمان عبادت کردن خدا از روی حُبّ و شوق است»، «ایمان محافظت سرّ توحید است»، «ایمان مشاهده با نوریقین است»، «ایمان دریایى است که دریاها را در خود فرو مىبرد»
، «ایمان کشف عالم غیب است که چون مَرکبى شخص مؤمن را به حضور قدسیان مىبرد»، «ایمان نوری است که بر عقل رجحان دارد و آنچه را با عقل نمىتوان درک کرد، با ایمان مىتوان یافت» و سرانجام «ایمان سکون و استقرار قلب و اطمینان نفس است». لازمه ایمان ترس از خدا، امیدواری به فضل او، اشتیاق قرب او، تعظیمِ تعظیم کنندگان او، بىاعتنایى به بىاعتنایان به او، راضى بودن به قضای او، حذر کردن از مکر او، شکرگزاردن به نعمتهای او، توکل بر او و تسبیح یا ستایش اوست (حکیم ترمذی، ۳۸ بب؛ غزالى، ۴/۶۳؛ جیلانى، ۲/۸۹؛ نقشبندی، ۲۶۴؛ خلاصه;، ۲۲۷- ۲۲۸
همه متکلمان و فیلسوفان و عارفان مسلمان که درباره حقیقت ایمان سخن گفتهاند، سعى کردهاند تا ریشهها و مبانى تعریف خود از ایمان را در قرآن کریم نشان دهند. در نظر هر یک از این گروهها بعضى از موضوعات مربوط به ایمان در قرآن که در آغاز مقاله آورده شد، عمده و مهم جلوه کرده، و منشأ تفسیرها و تأملات آنان درباره ایمان گشته است. البته عارفان تجربههای خود را نیز در تعریف ایمان وارد کردهاند.
مباحث مربوط به ایمان: پیرامون موضوع ایمان در تاریخ تفکر دینى اسلامى مباحث متعددی مطرح شده که مهمترین آنها عبارت است از: ۱ رابطه ایمان با یقین و شک، ۲ زیادت یا نقصان پذیری ایمان، ۳ تفاوت ایمان با اسلام، ۴ ارتباط ایمان با عمل صالح و گناه کبیره و گناه صغیره، ۵- ایمان و تقلید، ۶ ایمان و معرفت، ۷ متعلق ایمان (خدا، پیامبران، فرشتگان، کتابهای نازل شده و روز واپسین یا آخرت)، ۸ اثر ایمان در نجات اخروی.
ویژگى ایمان اسلامى: تعریفهای گروههای یاد شده از ایمان نشان مىدهد که در نظر آنان ایمان اسلامى «دست آوردی انسانى» است که برای شخص مؤمن حاصل مىشود. در فطرت، یا عقل، یا تواناییهای انسان برای ریاضت و تهذیب نفس این سرمایه برحسب آفرینش وجود دارد که خداوند و پیامبران و کتابهای او را بشناسد و به آنها ایمان آورد و با ایمان زندگى کند. ایمان در این مفهوم ایمان به یک «راز» نیست
. ظاهراً از این جهت تفاوت اساسى میان ایمان اسلامى و ایمان مسیحى وجود دارد. ایمان مسیحى ایمان به یک «راز» است. در مسیحیت، هم وحى یک حقیقت مافوق طبیعى است و هم ایمان؛ و این دو حقیقت مافوق طبیعى قلمرو آشکار شدن رازگونه خداوند برای انسان از طریق عیسى مسیح(ع) است.
مآخذ: اشعری، على، اللمع، به کوشش مکارتى، بیروت، ۱۹۵۲م؛ همو، مقالات الاسلامیین، به کوشش ریتر، ویسبادن، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م ایجى، عبدالرحمان، المواقف، بیروت، عالم الکتب؛ بغدادی، عبدالقادر، اصولالدین، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م؛ جیلانى، عبدالکریم، الانسان الکامل، قاهره، ۱۳۶۸ق؛ حکیم ترمذی، محمد، بیان الفرق بین الصدر و القلب و الفؤاد و اللب، قاهره، ۱۹۵۸م؛ خلاصه شرح تعرّف مستملىبخاری، به کوشش احمدعلىرجایى، تهران، ۱۳۴۹ش؛ شهرستانى،عبدالکریم، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد وکیل، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۸م؛ صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، تهران، ۱۳۸۳ق؛ غزالى، محمد، احیاء علومالدین، بیروت، ۱۹۹۲م؛ قاضى عبدالجبار، المغنى، قاهره، ۱۹۶۰م؛ قرآن کریم؛ مانکدیم، [تعلیق] شرح الاصول الخمسه، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م؛ نقشبندی، احمد، جامعالاصول فى الاولیاء، قاهره، ۱۲۹۸ق. محمد مجتهد شبستری
موضوعى که در این کتاب، مورد اهتمام جدى قرار گرفته است تحلیل سیستمى از ایمان دینى با توجه به مستندات دینى و بر اساس مدل مورد نظر در حوزه فرد و اجتماعى مىباشد.
تحلیل حاضر، تحلیل نظرى و نظامند از ایمان دینى، با نگاهى به رویکردهاى کلامى و فلسفى دین، در دو حوزه مسیحیت و اسلام مىباشد که مرور اجمالى به نوع رویکردها و نگرشها، اختلافات دامنه دار و آراء و نظریاتى که در این زمینه داراى تفاوت و تعارض بنیادى هستند دارد. در واقع هدف نویسنده پرداختن عمیق و ریشه دار به اختلافات و تعارضات، نخواهد بود بلکه با گذرى سریع، به آراء اختلافى به تشریح چگونگى پیدایش ایمان و تکامل آن می پردازد.
ایمان
ایمان
دل مشغولى دیرپاى و مقدس انسان نیل به سعادت و جاودانگى است و تنها راه رسیدن به این مقصود ایمان است. ایمان، به انسان حیات و پویایى مى بخشد. مؤمن کسى است که دیوارهاى بلند خودیت را فرو ریخته و با تمام وجود با خداى هستى پیوند خورده است. تنها ایمان است که انسان را از لبه ى تاریکى رانده او را به وادى نور و بهجت وارد مى کند. انسان بى ایمان به تاریکى ها و تیرگى ها چشم دوخته است
و نومیدى را تجربه مى کند. ایمان به انسان آرمان، عقیده، انتخاب، تحول و روشن دلى مى بخشد. مسأله ى ایمان و چالش هاى آن، از مهم ترین مباحث کلامى و فلسفى است.که آقاى محمدتقى فعالى به دو پرسش در این زمینه پاسخ داده اند.
ایمان چیست؟ حقیقت و ماهیت آن کدام است و چه عناصرى را مى توان براى تعریف آن ذکر کرد؟
سوال : ایمان چیست؟ حقیقت و ماهیت آن کدام است و چه عناصرى را مى توان براى تعریف آن ذکر کرد؟ محمد تقى فعالى
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.