تحقیق در مورد امر به معروف و نهی از منکر
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
تحقیق در مورد امر به معروف و نهی از منکر دارای ۲۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد امر به معروف و نهی از منکر کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد امر به معروف و نهی از منکر،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق در مورد امر به معروف و نهی از منکر :
مقدمه
من نمیدانم کدام جانی یا جانیهایی جنایت را به شکل دیگری بر حسینبنعلی وارد کردند و آن اینکه هدف حسینبن علی را مورد تحریف قرار دادند و همان چرندی را که مسیحیها در مورد مسیح گفتند درباره حسین گفتند که حسین کشته شد برای آنکه بار گناه امت را به دوش بگیرد، برای اینکه ما گناه بکنیم و خیالمان راحت باشد، حسین کشته شد برای اینکه گنهکار تا آن زمان کم بود، بیشتر بشود.
لذا بعد از این انحراف، چارهای نبود جز اینکه ما فقط صفحه سیاه و تاریک این حادثه را بخوانیم، فقط رثاء و مرثیه ببینیم. من نمیگویم آن صفحه تاریک را نباید دید بلکه باید آن را دید و خواند، اما این مرثیه همیشه باید مخلوط با حماسه باشد. اینکه گفتهاند رثای حسینبن على باید همیشه زنده بماند، حقیقتی است و از خود پیغمبر گرفتهاند و ائمهاطهار نیز به آن توصیه کردهاند.
این رثاء و مصیبت نباید فراموش بشود، این ذکری، این یادآوری نباید فراموش بشود و باید اشک مردم را همیشه بگیرید، اما در رثای یک قهرمان. پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثاى قهرمان بگریید، و گرنه رثای یک آدم نفله شده بیچاره بیدست و پای مظلوم که دیگر گریه ندارد، و گریه ملتی برای و معنی ندارد.
در رثای قهرمان بگریید برای اینکه احساسات قهرمانی پیدا کنید، برای اینکه پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازهای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا کنید، شما هم عدالتخواه بشوید، شما هم با ظلم و ظالم نبرد کنید، شما هم آزادیخواه باشید،براى آزادى احترام قائل باشید،
شما هم سرتان بشود که عزت نفس یعنی چه، شرف و انسانیت یعنی چه، کرامت یعنی چه. اگر ما صفحه نورانی تاریخ حسینی را خواندیم، آن وقت از جنبه رثائیاش میتوانیم استفاده کنیم و گرنه بیهوده است. خیال میکنیم حسینبن علی در آن دنیا منتظر است که مردم برایش دلسوزی کنند یا «العیاذ بالله» حضرت زهرا علیهالسلام بعد از هزار و سیصد سال، آن هم در جوار رحمت الهی منتظر است که چهار تا آدم فکسنی برای او گریه کنند تا تسلی خاطر پیدا کند!
چند سال پیش در کتابى دیدم که نویسنده مقایسهای میان حسینبن علی و عیسی مسیح کرده بود، نوشته بود که عمل مسیحیها بر عمل مسلمین(شیعیان) ترجیح دارد، زیرا آنها روز شهادت عیسی مسیح را جشن میگیرند و شادمانی میکنند ولی اینها در روز شهادت حسینبن علس مرثیه خوانس و گریه میکنند.
عمل آنها بر عمل اینها ترجیح دارد، زیرا آنها شهادت را برای عیسی مسیح موفقیت میدانند نه شکست، و چون موفقیت میدانند شادمانی میکنند، اما مسلمین شهادت را شکست میدانند و چون شکست میدانند گریه میکنند. خوشا به حال ملتی که شهادت را موفقیت بشمارد و جشن بگیرد، و به حال ملتی که شهادت را شکست بداند و به خاطر آن مرثیهخوانی کند.
جواب این است که اولاً دنیای مسیحی که این شهادت را جشن میگیرد، روی همان اعتقاد خرافی است که میگوید عیسی کشته شد تا بار گناه ما بریزد، و چون به خیال خودش سبکبال شده و استخوانش سبک شده آن را جشن میگیرد. در حقیقت او جشن سبکی استخوان خودش را به خیال خودش میگیرد، و این یک خرافه است.
ثانیاً این همان فرق اسلام و مسیحیت تحریف شده است که اسلام یک دین اجتماعی و مسیحیت دینی است که همه آن چیزی که دارد اندرز اخلاقی است. گاه به یک حادثه از نظر فردی نگاه میکنیم و گاه از نظر اجتماعی. از نظر اسلام، شهادت حسینبن علی از دیدگاه فردی یک موفقیت بود. برای شخص حسینبنعلی این شهادت شکست بود یا موفقیت؟
هر مسلمانی میگوید موفقیت، و خود حضرت هم روز اول فرمود: «خط الموت على ولد آدم مخط القلاده على جید الفتاه، و ما اولهنى الى اسلافى اشتیاق یعقوب الى یوسف» .از نظر یک انسان و از نظر خود شهید، شهادت موفقیت است. لازم نیست مسیحیها بگویند، در هزار و سیصد و پنجاه سال پیش، خود پیشوایان اسلام گفتهاند. علىبن ابیطالب آن وقتى که تیغ بر فرقش فرود آمده و تا نزدیک ابرویش شکافته است
،این طور حرف میزند: «و الله ما فجانی من الموت وارد کرهته او طالع انکرته، و ما کنت الا کقارب ورد و طالب وجد» به خدا قسم، مرگ ناگهانی و ضربت ناگهانیای که بر من خورد،یک ذره مورد کراهت من نیست. من افتخار میکنم و آرزوى چنین روزی را داشتم. به خدا قسم، مثل من مثل آن عاشقی است که به معشوق خود رسیده باشد.
به قول شاعر:
دیدار یار غایب، دانی چه ذوق دارد ابرى که در بیابان بر تشنهای ببارد مثل من در حال این ضربتخوردن مثل همان مردمی است که در شبهای تاریک دنبال آب میگردند و ناگهان به آب میرسند.
دوش وقتسحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمتشب آب حیاتم دادند.
این از نظر شخصی و فردی. اما اسلام یک طرف دیگر هم دارد، قضایا را همیشه از جنبه شخصی مطالعه نمیکند، از جنبه اجتماعی هم مطالعه میکند.حادثه عاشورا از جنبه اجتماعی و نسبت به کسانی که مرتکب آن شدند، مظهر یک انحطاط در جامعه اسلامی بود. لذا دائماً باید یادآوری بشود که دیگر چنین کاری را مرتکب نشوند. این همان «آخی» است که یک ملت میگوید: ما مسلمانها چنین کاری کردیم؟! لعنت به کسانی که چنین کاری کردند، پس دیگر چنین کاری نکنیم.
ثالثاً این موضوع براى صیقل دادن احساسات اسلامی و انسانی است، اما به شرط اینکه ما این را درست درک بکنیم. امروز روزی نیست که آدم سرش را زیر آب بکند. ما باید در اوضاع مذهبی خودمان رفرم ایجاد کنیم، البته نه در مذهب بلکه در کار خودمان اشتباهات ما که به مذهب مربوط نیست. مگر محتشم کاشانی هم یکی از ارکان مذهب است؟!
موضوع امر به معروف و نهی از منکر
در اینجا باید اوضاع خاصی را که در زمان معاویه و در اثر خلافت یزید پیدا شده بود در نظر گرفت:
الف- خود موضوع خلافت موروثی که جامهی عمل پوشیدن به آرزوی دیرین ابوسفیان بود که گفت: تَلَقَّفوها تَلَقُّفَ الْکُرَهِ وَ لِتَصیرَنَّ اِلی اَوْلادِکُمْ وِراثَهً. أما وَ الَّذی یَحْلِفُ بِهِ اَبوسُفْیانَ لا جَنَّهٌ وَ لا نارٌ;
امام در زمان خود معاویه به این امر و به کارهای معاویه معترض بود و حتی در یک نامه به معاویه نوشت: من میترسم در نزد خدا از اینکه علیه تو قیام نمیکنم مسؤول باشم. امام در زمان معاویه اقداماتی میکرد که معلوم بود قصد شورش دارد.
در اینجا یک مطلب هست و آن اینکه اینگونه قیامها بلکه مطلق امر به معروفها و نهی از منکرها یک وظیفهی تعبّدی نیست که ما هر وقت منکری را دیدیم نهی کنیم و بر ما نباشد که به نتیجه و اثر کار توجه داشته باشیم، بلکه احتمال اثر یا اطمینان به نتیجه لازم است، یعنی این کار از نوع کارهایی است که بر مکلّف است نتیجهی کار را برآورد کند
، والاّ بیجهت نیرویی را مصرف کرده و به هدر داده است. (مسئلهی اعتقاد امام به نتیجهی کارش مربوط است به آنچه قبلاً گفتیم که امام از نظر عامل امر به معروف و نهی از منکر، منطقش منطق انقلابی و منطق شهید و طرفدار توسعهی خونریزی و گسترش انقلاب بود، مطلبی و پیامی داشت که آن پیام را فقط میخواست با خون رقم کند که هرگز پاک نشود). آیا امام خود به نتیجهی کار خود و هدر نرفتن خود معتقد بود یا نه؟ بلی معتقد بود، به چند دلیل:
الف- در جواب شخصی که «ریاشی» نقل میکند فرمود: اِنَّ هؤُلاءِ اَخافونی وَ هذِهِ کُتُبُ اَهْلِ الْکوفَهِ وَ هُمْ قاتِلی، فَاِذا فَعَلوا ذلِکَ وَ لَمْ یَدَعُوا لِلّهِ مُحَرَّماً اِلاَّ انْتَهَکوهُ بَعَثَ اللهُ اِلَیْهِمْ یَقْتُلُهُمْ حَتّی یَکونوا اَذَلَّ مِنْ فَرامِ الْمَرْأَهِ. (کاملابن اثیر، جلد۳)
ب- در روز عاشورا خطاب به مردم فرمود: ثُمَّ ایْمُ اللهِ لا تَلْبَثونَ بَعْدَها اِلاّ کَرَیْثِما یُرْکَبُ الْفَرَسُ حَتّی تَدُو رَبِکُمْ دَوْرَ الرَّحی و تَقْلَقَ بِکُمْ قَلَقَ الْمِحْوَرِ.
ج- در روز عاشورا خطاب به اهلبیت خود فرمود: اِسْتَعِدُّوا لِلْبَلاءِ وَ اعْلَموا اَنَّ اللهَ حافِظُکُمْ وَ مُنْجیکُمْ مِنْ شَرَّ الاَعْداءِ و یُعَذَّبُ اَعادیکُمْ بِاَنْواعِ الْبَلاءِ.
د- به عمر سعد فرمود: به خدا مُلک ری نصیب تو نخواهد شد، میبینم که بچههای کوفه به سرت سنگ میپرانند آنطور که به درخت میوه سنگ میزنند.
موضوع دعوت مردم کوفه
این دعوت برای چیست؟ قطعاً برای قبول زمامداری و به دست آوردن قدرت و مرکز قرار دادن کوفه بود. کوفه سرباز خانهی جهان اسلام بود. نامهای که وجوه رجال و اشراف کوفه نوشتند، بسیار محکم و اصولی بود که در یادداشتهای «نهضت حسینی» شمارهی ۱۶ نقل کردیم:
اَمّا بَعْدُ فَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی قَصَمَ عَدُوَّکَ الْجَبّارَ الْعَنیدَ الَّذِی انْتَزی عَلی هذِهِ الاُمَّهِ فَابْتَزَّها اَمْرَها، وَ غَصَبَها فَیْئَها، وَ تَأمَّرَ عَلَیْها بِغَیْرِ رِضاً مِنْها، ثُمَّ قَتَلَ خِیارَها، وَ اسْتَبْقی شِرارَها، وَ جَعَلَ مالَ اللهِ دولَهً بَیْنَ جَبابِرَتِها وَ اَغْنیائِها، فَبُعْداً لَهُ کَما بَعِدَتْ ثَمودُ. اِنَّهُ لَیْسَ عَلَیْنا اِمامٌ فَاَقْبِلْ لَعَلَّ اللهَ یَجْمَعُنابِکَ عَلَی الْحَقَّ.
امام هم در جواب آنها ضمن ابلاغی که به نام مسلم صادر میکند مینویسد: اِنّی بَعَثْتُ اِلَیْکُمْ اَخی وَ ابْنَ عَمّی وَ ثِقَتی فی اَهْلِ بَیْتی; وَ لَعَمْری مَا الاِمامُ اِلاَّ الْعامِلُ بِالْکِتابِ، اَلْقائِمُ بِالْقِسْطِ، اَلدّائِنُ بِدینِ اللهِ. در این نامه تز امام راجع به حاکم و حکومت مشخص میشود، و نشان میدهد عنایت امام را به مسألهی رهبری در درجهی اول، و اینکه بزرگترین منکر خود یزید است و پُستی که اشغال کرده است.
وضع امام از این جهت عیناً وضع پدرش علی(ع) است بعد از کشتهشدن عثمان که آن حضرت اجتماع مردم را بر بیعت، اتمام حجت بر خود میداند با اینکه قلباً مایل نیست از باب اینکه آینده را مبهم میداند و فرمود: فَاِنّا مُسْتَقْبِلونَ اَمْراً لَهُ وُجوهٌ وَ اَلْوانُ;
اتمام حجت به معنی این نیست که حجت خدای عالم السّرّ و الخفیّات بر مردم تمام شود لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیَّنُهٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیَّنَهٍ بلکه تمام شدن حجت امام است بر مردم حاضر و آینده، زیرا قطعاً اگر امام زیر بار نمیرفت، مردم آن عصر و عصرهای آینده آن را بهعنوان از دستدادن یک فرصت بسیار مناسب تشخیص میدادند.
در حادثهی حسینی نیز قیام کوفه یک حجت تاریخی علیه امام بهشمار میرفت و امام لازم بود که حجت خود را بر مردم در مقابل تاریخ تمام کند.
در اینجا چند مطلب است:
الف- حرکت امام از مکه به کوفه تنها به علت دعوت کوفه نبود بلکه دلائل قطعی در دست است که امام به هر حال نمیتوانست در مکه بماند، و قرائنی از این جهت در دست است:
اولاً امام عمل حج را ناتمام گذاشت. ما میدانیم که در حج تمتّع پس از شروع عمل، اتمامش واجب است و فقط ضرورت بسیار مهمی نظیر خوف قتل سبب جواز عدم ادامه میشود. مگر اینکه فرض کنیم امام از اول، عمرهی تمتّع بجا نیاورد و از اول قصد عمرهی مفرده کرد، چون مسلّماً امام در آن ایام مُحرِم شده بود، و از احرام خارج شد.
ثانیاً امام حین خروج از مکه وضع خود را تشبیه میکند به وضع موسیبن عمران در وقتی که از مصر خارج شد و صحرای سینا را به طرف مشرق طی میکرد و به طرف فلسطین میآمد، زیرا امام این آیه را میخواند: فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبّ، قالَ رَبَّ نَجَّنی مِنَ الْقوْمِ الظّالِمینَ* وَ لَمّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسی رَبّی اَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیلِ.
این جریان موسی بعد از آن بود که به او اطلاع رسید: اِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرونَ بِکَ لِیَقْتُلوکَ فَاخْرُجْ اِنّی لَکَ مِنَ النّاصِحینَ.
ثالثاً خود امام در جواب «ابوهره ازدی» فرمود: اِنَّ بَنی اُمّیَّهَ قَدْ اَخَذوا مالی فَصَبَرْتُ، وَ شَتَموا عِرْضی فَصَبَرْتُ، وَ طَلَبوا دَمی فَهَرَبْتُ.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.