تحقیق در مورد سوره انبیا


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 تحقیق در مورد سوره انبیا دارای ۲۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد سوره انبیا  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد سوره انبیا،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد سوره انبیا :

سوره انبیا

اَنْبیاء، بیست‌ویکمین‌ سوره قرآن‌ مجید، دارای‌ ۷ واحد موضوعى‌ (رکوع‌)، ۱۱۲ (یا ۱۱۱) آیه‌، ۱۶۸ ،۱کلمه‌ و ۸۷۰ ،۴ حرف‌.

نام‌ ۱۴ تن‌ از انبیای‌ عظام‌ در این‌ سوره‌ آمده‌ است‌ و اطلاق‌ نام‌ انبیاء بر این‌ سوره‌ از همین‌ روست‌ (نک: فیروزآبادی‌، ۱/۳۱۷؛ بقاعى‌، ۱۲/۳۷۸). در ترتیب‌ تلاوت‌، پنجمین‌ سوره‌ از «سُوَر مِئین‌» است‌، یعنى‌ سوره‌های‌ بیش‌ و کم‌ صد آیه‌ای‌ (نک: اندرابى‌، گ‌ ۴۰ الف‌؛ سیوطى‌، الاتقان‌;، ۱/۲۲۱) که‌ پس‌ از سوره طه‌ و پیش‌ از سوره حج‌ قرار گرفته‌ است‌

. در ترتیب‌ نزول‌ مشهور، هفتاد و سومین‌ سوره‌ است‌ که‌ پس‌ از سوره ابراهیم‌ و پیش‌ از سوره مؤمنون‌ نازل‌ شده‌ است‌ (ابن‌ جوزی‌، ۱۲۵؛ دروزه‌، ۱/۱۵). در دیگر روایات‌ اسلامى‌ در باب‌ ترتیب‌ نزول‌ نیز، غالباً ردیفهای‌ ۷۰، ۷۱ و ۷۲ را به‌ این‌ سوره‌ اختصاص‌ داده‌اند (نک: طبرسى‌، ۵/۴۰۵؛ خازن‌، ۱/۸؛ سیوطى‌، همان‌، ۱/۴۰-۴۳؛ رامیار، ۶۷۲).

با توجه‌ به‌ تعریف‌ سوره‌های‌ نازل‌ شده‌ در «مرحله مکّى‌ِ ختامى‌» (نک: صالح‌، ۲۰۹)، به‌ نظر مى‌رسد که‌ سوره انبیاء نیز مانند سوره ابراهیم‌ (ه م‌) از سوره‌های‌ نازل‌ شده‌ در این‌ مرحله‌ باشد. با اینهمه‌، بنابر سخن‌ منسوب‌ به‌ ابن‌ مسعود، این‌ سوره‌ و ۴ سوره دیگر پیش‌ از آن‌، در سالهای‌ نخستین‌ مکه‌ نازل‌ شده‌، و به‌ آنها «العِتاق‌ُ الاوَل‌» مى‌گفته‌اند (ابن‌ کثیر، ۴/۵۵۱؛ بخاری‌، ۵/۲۲۳؛ رامیار، ۵۹۷؛ نیز نک: ه د، اسراء، سوره‌).

سوره انبیاء از جمله‌ سوره‌های‌ قرآنى‌ است‌ که‌ با یک‌ جمله خبری‌ آغاز شده‌ است‌ (نک: سیوطى‌، همان‌، ۳/۳۶۲) و جمله آغازین‌ آن‌: «اِقْتَرَب‌َ لِلنّاس‌ِ حِسابُهُم‌ْ»، با سر آغاز سوره قمر: «اِقْتَرَبَت‌ِ السّاعَهُ» همانند است‌. از این‌رو، در هر دو سوره‌، به‌ خصوص‌ در آغاز آن‌ دو، لحن‌ بیان‌، قاطع‌ (قطب‌، ۴/۲۳۶۶، ۶/۳۴۲۴)، و برعکس‌، در هر دو سوره‌، آهنگ‌ آیات‌ پایانى‌ آرام‌ است‌ (انبیاء/۲۱/۱۰۵-۱۱۲؛ قمر/۵۴/۵۴ – ۵۵). مضامین‌ مطلع‌ این‌ دو سوره‌ هماهنگ‌ و همگونند (انبیاء/۲۱/۱-۱۰؛ قمر/۵۴/۱- ۸). داستان‌ حضرت‌ نوح‌ (ع‌) و حضرت‌ لوط (ع‌) در هر دو سوره‌ آمده‌ است‌ (انبیاء/۲۱/۷۴-۷۷؛

قمر/۵۴/۹-۱۶، ۳۳-۳۹). در سوره انبیاء سرگذشت‌ دیگر پیامبران‌ و قومهای‌ ایشان‌ تفصیلى‌ است‌ از آنچه‌ درباره دیگر اقوام‌ در سوره قمر آمده‌ است‌. مقصود اصلى‌ و محور موضوعى‌ِ سوره انبیاء نیز، مانند سوره قمر، تهدید مکذبین‌ و ستیزندگان‌ با رسولان‌ الهى‌ است‌ که‌ در سوره قمر با تکیه بیشتر بر سرگذشت‌ عاد و ثمود (نک: قمر/۵۴/۱۸-۳۲) و در سوره انبیاء، بیشتر با تکیه‌ بر سرگذشت‌ دیگر اقوام‌ و پیامبرانشان‌ تبیین‌ گردیده‌ است‌.

سوره انبیاء، با مقدمه‌ای‌ مشتمل‌ بر تهدید شدید کُفّار (آیات‌ ۱ – ۴) آغاز مى‌گردد، اعتراضات‌ واهى‌ و ناسنجیده آنان‌، و عنوانهای‌ نابخردانه‌ای‌ را که‌ به‌ پیامبر اکرم‌(ص‌) نسبت‌ مى‌دادند، یکایک‌ گزارش‌ مى‌کند و تأکید دارد بر اینکه‌ نظام‌ رسالت‌ پیامبران‌ الهى‌ همواره‌ بر همین‌ نسق‌ بوده‌ است‌ و پیامبری‌ِ حضرت‌ ختمى‌ مرتبت‌ (ص‌) نیز خارج‌ از آن‌ نظام‌ نیست‌ (آیات‌ ۵ – ۱۰). غافلگیر شدن‌ دشمنان‌ خدا و ستیزندگان‌ با پیامبر را در برابر عذاب‌ الهى‌ مجسّم‌ مى‌گرداند

(آیات‌ ۱۱- ۱۵)؛ سپس‌ نظام‌ متقَن‌ و محکم‌ جهان‌ آفرینش‌ را وصف‌ مى‌کند و استقامت‌ نظام‌ هستى‌ را در جهت‌ تثبیت‌ قانون‌ پیروزی‌ همیشگى‌ حق‌ بر باطل‌ تشریح‌ مى‌کند (آیات‌ ۱۶-۲۰)؛ آنگاه‌ به‌ بیان‌ توحید و تفهیم‌ آن‌ در قالب‌ ردّ و پاسخ‌ به‌ ایرادهای‌ مشرکان‌ مى‌پردازد و ضمن‌ تصریح‌ بر پیوستگى‌ مبدأ و معاد، بر فانى‌ بودن‌ جهان‌ و جهانیان‌ تأکید دارد (آیات‌ ۲۱- ۳۵)؛ نیز نحوه برخورد عموم‌ مخالفان‌ با پیامبران‌ خدا را توضیح‌ مى‌دهد و در اثنا و پایان‌ آن‌، پیاپى‌ مخالفان‌ پیامبراکرم‌ (ص‌) را انذار و تهدید مى‌کند

(آیات‌۳۶-۴۷)؛همچنین‌ به‌طور مختصر از حضرت‌موسى‌و هارون‌(ع‌) و کتاب‌ و معجزات‌ آن‌ دو یاد مى‌کند (آیات‌ ۴۸ و ۴۹) و به‌ مناسبت‌، به‌ نزول‌ قرآن‌ کریم‌ بر پیغمبر اکرم‌ (ص‌) اشاره‌ دارد (آیه ۵۰)؛ آنگاه‌ به‌ سرگذشت‌ حضرت‌ ابراهیم‌ (ع‌) مى‌پردازد و داستان‌ گفت‌ و گوی‌ آن‌ حضرت‌ را در نوجوانى‌ با آزر، به‌ تفصیل‌ مى‌آورد (آیات‌ ۵۱ -۵۶) و به‌ دنبال‌ آن‌، ماجرای‌ بت‌شکنى‌ ابراهیم‌(ع‌) را که‌ به‌ افکنده‌ شدن‌ وی‌ در آتش‌، و البته‌ نجات‌ آن‌ حضرت‌ به‌ قدرت‌ و اعجاز الهى‌ انجامید، حکایت‌ مى‌کند

(آیات‌ ۵۷ -۷۳)؛ با اشاره‌ بر داستان‌ حضرت‌ لوط (ع‌) و سپس‌ بر داستان‌ حضرت‌ نوح‌ (ع‌)، آنگاه‌ به‌ داستان‌ حضرت‌ داوود و سلیمان‌ (ع‌) و سپس‌ حضرت‌ ایوب‌ (ع‌) مى‌پردازد (آیات‌ ۷۴-۸۴)؛ همچنین‌ اسماعیل‌، ادریس‌ و ذوالکفل‌(ع‌) را مى‌ستاید (آیات‌ ۸۵ و ۸۶) و به‌ داستان‌ ذوالنون‌ (= یونس‌) (آیات‌ ۸۷ و ۸۸) و داستان‌ حضرت‌ زکریا (ع‌) و حضرت‌ مریم‌ (ع‌) اشاره‌ مى‌کند (آیات‌ ۸۹ – ۹۱)؛ و سرانجام‌ به‌ نتیجه‌گیری‌ از آن‌ مجموعه سرگذشتها مى‌رسد که‌ خداوند متعال‌ همگان‌ را «امت‌ واحده‌» قرار داده‌ است‌،

اما همواره‌ مردمان‌ به‌ شیوه‌های‌ گوناگون‌، این‌ وحدت‌ را از هم‌ پاشیده‌اند (آیات‌، ۹۲ و ۹۳)؛ برای‌ شدت‌ بخشیدن‌ به‌ تهدید کافران‌، ظهور یأجوج‌ و مأجوج‌ را که‌ از «اشراط الساعه‌» است‌، مطرح‌ مى‌کند (آیات‌ ۹۴-۹۷)؛ بر بُتها و خدایان‌ دروغین‌ مشرکان‌ سخت‌ مى‌تازد و آنها را با پرستندگانشان‌ یکجا به‌ آتش‌ دوزخ‌ حوالت‌ مى‌دهد

(آیات‌ ۹۸-۱۰۰)، اما در برابر، آنانکه‌ مشمول‌ رحمت‌ الهى‌ هستند، از دوزخ‌ به‌ دور خواهند ماند و در روز قیامت‌ محزون‌ و غمگین‌ نخواهند بود (آیات‌ ۱۰۱-۱۰۳)؛ حادثه پر هیبت‌ درهم‌ پیچیده‌ شدن‌ طومار آسمانها را در آستانه قیام‌ قیامت‌ با تعبیراتى‌ سهمگین‌ عنوان‌ مى‌کند (آیه ۱۰۴)؛ و آنگاه‌ سوره‌ با خاتمه‌ای‌ آهنگین‌، با این‌ نوید جان‌بخش‌ پایان‌ مى‌پذیرد که‌ به‌ یقین‌ وراثت‌ زمین‌ از آن‌ صالحان‌ خواهد بود و حکومت‌ عدل‌ و صلاح‌ بر سراسر جهان‌ گسترده‌ خواهد شد. آنگاه‌ به‌ پیامبر اکرم‌(ص‌) دلداری‌ مى‌دهد و سفارش‌ مى‌کند که‌ دست‌ از کافران‌ بشوید و آنان‌ را به‌ خدای‌ رحمان‌ واگذارد (آیات‌ ۱۰۵-۱۱۲).

سیاق‌ مفاهیمى‌ از سوره انبیاء با سوره پیش‌ از آن‌ (طه‌) بسیار نزدیک‌ است‌ (نک: طبرسى‌، ۴/۳۸؛ سیوطى‌، تناسق‌;، ۱۰۳؛ نیز نک: قطب‌، ۴/۲۳۶۶)، مانند هماهنگى‌ مضامین‌ مقدمه این‌ دو سوره‌ (طه‌/۲۰/۲- ۸؛ انبیاء/۲۱/۱-۱۰)؛ شرح‌ چگونگى‌ بعثت‌ حضرت‌ موسى‌ و هارون‌ (ع‌) و داستان‌ آن‌دو، نخست‌ با فرعون‌ و فرعونیان‌ (طه‌/۲۰/۹-۷۶) و سپس‌ با بنى‌ اسرائیل‌ و سامری‌ (طه‌/۲۰/۷۷- ۹۸) که‌ اجمال‌ همین‌ داستان‌ را در سوره انبیاء (۲۱/۴۸-۴۹) تفصیل‌ مى‌دهد.

آیه مشهور «وَ لَقَد کَتَبْنا فى‌ الزَّبورِ مِن‌ بَعْدِ الذَّکْرِ اَن‌َّ الاْرْض‌َ یَرِثُها عِبادِی‌َ الصّالِحون‌َ» که‌ تفسیر مفهومى‌ و مصداقى‌ آن‌ همواره‌ معرض‌ آراء مفسران‌ بوده‌ (نک: طبری‌، ۱۷/۸۱ -۸۲؛ طبرسى‌، ۳/۶۶ -۶۷)، در این‌ سوره‌ واقع‌ شده‌ است‌ (۲۱/۱۰۵). این‌ آیه‌ از جمله‌ آیاتى‌ است‌ که‌ در روایات‌ شیعى‌، به‌ظهور مهدی‌ موعود (ع‌) و فراگیر شدن‌ عدل‌ و قسط در سراسر جهان‌ تأویل‌ شده‌ است‌ (نک: طبرسى‌، همانجا؛ بحرانى‌، ۳/۷۵؛ حویزی‌، ۳/۴۶۴- ۴۶۵؛ طباطبایى‌، ۱۴/۳۶۹).

در باب‌ فضیلت‌ قرائت‌ سوره انبیاء و خواص‌ آن‌ روایات‌ متعددی‌ از محدثان‌ شیعى‌ و سنى‌ رسیده‌ است‌ (یافعى‌، ۹۲-۹۳؛ طبرسى‌، ۴/۳۸؛ بحرانى‌، ۳/۵۱؛ قس‌: فیروزآبادی‌، ۱/۳۲۲). طرح‌ نماز مخصوصى‌ نیز تؤم‌ با قرائت‌ این‌ سوره‌ پیشنهاد شده‌ است‌ (یافعى‌، ۹۳-۹۴). همچنین‌ دعای‌ حضرت‌ یونس‌(ع‌) «لااِله‌َ اِلاّ اَنْت‌َ سُبْحانَک‌َ اِنّى‌ کُنْت‌ُ مِن‌َ الظّالِمین‌َ» را که‌ در این‌ سوره‌ آمده‌ است‌ (۲۱/۸۷)، به‌ موجب‌ روایتى‌ از پیامبر اکرم‌(ص‌) اسم‌ اعظم‌ تلقى‌ کرده‌اند (یافعى‌، ۹۳).

مآخذ: ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، فنون‌ الافنان‌، به‌کوشش‌ محمد ابراهیم‌ سلیم‌، قاهره‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌؛ ابن‌ کثیر، اسماعیل‌، تفسیر القرآن‌، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/۱۹۷۰م‌؛ اندرابى‌، احمد، الایضاح‌ فى‌ القراءات‌، نسخه عکسى‌ موجود در کتابخانه مرکز؛ بحرانى‌، هاشم‌، البرهان‌ فى‌ تفسیر القرآن‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌؛ بخاری‌، محمد، صحیح‌، استانبول‌، ۱۳۱۵ق‌؛ بقاعى‌، ابراهیم‌، نظم‌ الدرر، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌؛ حویزی‌، عبدعلى‌، تفسیر نور الثقلین‌، به‌کوشش‌ هاشم‌ رسولى‌ محلاتى‌، قم‌، ۱۳۸۵ق‌؛ خازن‌، على‌، لباب‌ التأویل‌، بیروت‌، دارالمعرفه‌؛ دروزه‌، محمد عزت‌، التفسیر الحدیث‌، قاهره‌، ۱۳۸۱ق‌/۱۹۶۲م‌؛ رامیار، محمود، تاریخ‌ قرآن‌، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌؛ سیوطى‌، الاتقان‌ فى‌ علوم‌ القرآن‌، به‌کوشش‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌؛ همو، تناسق‌ الدرر، به‌ کوشش‌ عبدالقادر احمد عطا، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌؛ صالح‌، صبحى‌، مباحث‌ فى‌ علوم‌ القرآن‌، بیروت‌، ۱۹۸۵م‌؛ طباطبایى‌، محمدحسین‌، المیزان‌ فى‌ تفسیرالقرآن‌، تهران‌،۱۳۸۹ق‌؛ طبرسى‌، فضل‌، مجمع‌البیان‌، صیدا، ۱۳۵۴-۱۳۵۶ق‌/ ۱۹۳۵-۱۹۳۷م‌؛ طبری‌، تفسیر؛ فیروزآبادی‌، محمد، بصائر ذوی‌ التمییز، به‌کوشش‌ محمدعلى‌ نجار، قاهره‌، ۱۳۸۳ق‌؛ قرآن‌ مجید؛ قطب‌، سید، فى‌ ظلال‌ القرآن‌، بیروت‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌؛ یافعى‌، عبدالله‌، الدر النظیم‌، قاهره‌، مکتبه عبدالحمید احمد حنفى‌.

محمدعلى‌ لسانى‌فشارکى‌
سرگذشت قوم ثمود

قوم ثمود مردمانی بودند که پس از قوم عاد در منطقه ای میان شام و حجاز میزیستند. حضرت صالح پیامبری بود که خداوند برای هدایت قوم ثمود برگزید.

والى ثمود اخاهم صالحا—– ما به سوى قوم ثمودبرادرشان صالح را فرستادیم .

حضرت صالح قوم خویش را به عبادت و بندگی پروردگار جهانیان دعوت می نمود.
قال یا قوم اعبدوا اللّه ما لکم من اله غیره—- گـفت : اى قوم من ! خدا را پرستش کنید که هیچ معبودى براى شما جز اونیست .

مردمان قوم صالح(ع) مردمانی تنومند و قوی بنیان بودند که به عمران و آبادی شهر و دیار خویش رو آورده بودند و از امکانات زمینی به میزان کافی بهره مند بودند.

پیامبر صالح با بیان اینکه خداوند واحد این نعمتها و امکانات را در اختیار شما قرار داده، از قوم گمراه خود می خواست که به سپاس این نعمتها به خداوند ایمان بیاورند.

(او کسى است که ) عمران و آبادى زمین را به شما سپرد و قدرت و وسائل آن را در اختیارتان قرار داد— واستعمرکم فیها

فاستغفروه ثم توبوا الیه ان ربى قریب مجیب — اکنون که چنین است , از گناهان خود توبه کنید و به سوى خدا بازگردید که پروردگار من به بـنـدگـان خود نزدیک است و درخواست آنها را اجابت مى کند

مردمان قوم صالح که به نافرمانی خود می افزودند با مجادله با حضرت پرداخته و او را به دلیل نکوهش خدایانشان مورد سرزنش قرار دادند و گفتند:

اتنهینا ان نعبد ما یعبد آباؤنا—- راستى تو مى خواهى ما را از پرستش آنچه پدران ما مى پرستیدند نهى کنى ؟

امـا ایـن پـیـامـبر بزرگ الهى بدون آن که از هدایت آنها مایوس گردد, با متانت خاص خودش چنین پاسخ گفت :

قال یا قوم اریتم ان کنت على بینه من ربى وآتینى منه رحمه—- اى قوم من ! ببینید اگر من دلیل آشکارى از پروردگارم داشته باشم , و رحمتى از جانب خود به من داده بـاشـدآیـا مى توانم رسالت الهى راابلاغ نکنم و با انحرافات و زشتیها نجنگم ؟!

سپس براى نشان دادن معجزه و نشانه اى بر حقانیت دعوتش ازطریق کارهایى که از قدرت انـسان بیرون است و تنها به قدرت پروردگار متکى است وارد شد و به آنها گفت :

ویا قوم هذه ناقه اللّه لکم—- اى قوم من ! این ناقه پروردگار براى شما,آیت و نشانه اى است

فذروهاتاکل فى ارض اللّه— آن را رها کنید که در زمین خدا از مراتع و علفهاى بیابان بخورد

ولا تمسوها بسؤ فیاخذکم عذاب قریب —- و هرگز آزارى به آن نرسانید که اگر چنین کنید عذاب نزدیک الهى شما را فراخواهد گرفت .

با وجود تاکیدات فراوانی که پیامبر صالح نمود متاسفانه برخی از گمراهان قوم صالح که مانع از هدایت قوم ثمود می شدند تصمیم به قتل ناقه صالح گرفتند و آنرا از پای درآوردند.

سپس، صالح(ع) پس از سرکشى و عصیان قوم و از میان بردن ناقه که معجزه الهی بود، به آنها اخطار کرد و گفت :

فقال تمتعوا فى دارکم ثلثه ایام—- سه روز تمام در خانه هاى خود از هر نعمتى مى خواهید متلذذ و بهره مند شوید— و بدانید پس از این سه روز عذاب و مجازات الهى فرا خواهد رسید

پس فرمان الهی سر رسید و این ظالمان را صیحه الهی فرو گرفت و تنها مومنین نجات یافتند.

واخذ الذین ظلموا الصیحه فاصبحوا فى دیارهم جاثمین

ولـى ظـالـمـان را صـیحه آسمانى فرو گرفت , و آن چنان این صیحه سخت و سنگین و وحـشتناک بود که بر اثر آن همگى آنان در خانه هاى خود به زمین افتادند و مردند .

و آن چنان مردند و نابود شدند و آثارشان بر باد رفت که : گویى هرگزدر آن سرزمین ساکن نبودند.

کان لم یغنوا فیها

نظرات ( ۱۸ نظر ) لینک یکشنبه، ۱۶ بهمن، ۱۳۸۴ – محی الدین جعفری

داستان عبرت انگیز قوم هود

در سرزمین یمن قومی می زیستند که بت پرست بوده و کفران نعمات الهی را امری عادی بر می شمردند. این قوم مردمانی نیرومند داشت که از قوای جسمانی زیادی برخوردار بودند. در میان ایشان پیامبری زندگی می کرد که “هود” نام داشت. هود(ع) به منظور هدایت ایشان می گفت:

قال یا قوم اعبدوا اللّه ما لکم من اله غیره افلا تتقون .

اى قوم من ! خداوند یگانه را بپرستید که هیچ معبودى براى شما غیر او نیست , آیا پرهیزگارى را پیشه نمى کنید.

اما گنهکاران قوم هود با گستاخی تمام او را به دروغ گوئی متهم می نمودند و به حضرت هود می گفتند:

قال الملا الذین کفروا من قومه انا لنریک فى سفاهه وانا لنظنک من الکاذبین

اشراف کافر قوم او گـفـتـند ما تو را در سفاهت و سبک مغزى مى بینیم و گمان مى کنیم تو از دروغگویان باشى.

هود(ع) نیز به دفاع از خود می پرداخت و ضمن دعوت ایشان به ایمان می فرمود:

ابلغکم رسالا ت ربى وانا لکم ناصح امین

رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى کنم ; و من خیرخواه امینى براى شما هستم

همچنین هود(ع) برای یادآوری نعمات الهی جانشینی ایشان را از نسل نوح بیان می فرمود و همچون دیگر پیامبران به هر طریق ممکن سعی در هدایت قوم خویش داشت. اما متاسفانه قوم لجوج هود ضمن مخالفت با او به پرستش آنچه از نیاکانشان مرسوم بود اصرار می ورزیدند، و نهایتا به هود(ع) گفتند:

فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین

اگر راست مى گویى (و عذابها و مجازاتهایى راکه به ما وعده مى دهى حقیقت دارد) هـر چـه زودتر آنها را به سراغ ما بفرست و ما رامحو و نابودن کن

حضرت هود نیز پس از نومیدی از ایمان آوردن کافرین به ایشان گفت:

قال قد وقع علیکم من ربکم رجس وغضب

اکنون که چنین است بدانید عـذاب و کـیـفـر خـشم خدا بر شما مسلما واقع خواهد شد

و پس از تذکراتی مجدد افزود:

فـانـتـظـروا انـى مـعکم من المنتظرین

اکـنون که چنین است شما در انتظار بمانید من هم با شما انتظارمى کشم

خداوند نیز پس از اتمام حجت هود(ع) به آنچه که مردمان گمراه قوم هود خواسته بودند جامه عمل پوشانید و بر آنان عذابی سخت نازل فرمود.

فانجیناه والذین معه برحمه منا وقطعنا دابرالذین کذبوا بیاتنا وما کانوا مؤمنین

ما هود و کـسـانـى را کـه با او بودند به لطف و رحمت خود, رهایى بخشیدیم , و ریشه کسانى که آیات ما را تـکذیب کردند و حاضر نبودند در برابر حق تسلیم شوند, قطع و نابود ساختیم .

نظرات ( نظر بدین ) لینک سه شنبه، ۴ بهمن، ۱۳۸۴ – محی الدین جعفری

ماجراى اصحاب کهف

در سده های اولیه دین مسیح گـروهى از جوانان مومن که در یک زندگى تجملاتی در میان انواع ناز و نعمت به سـر مى بردند, براى حفظ عقیده خود به همه این نعمتهای دنیوی پشت پا زدند, و بـه غارى از کوه پناه بردند.

خداوند می فرماید:

“اذ اوى الفتیه الى الکهف “- “زمانى را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند”

قرآن در ۱۴ آیه به شرح تفصیلی اصحاب کهف پرداخته است.

“نحن نقص علیک نباهم بالحق “- “ما داستان آنها رابحق براى تو بازگو مى کنیم “

“انهم فتیه آمنوا بربهم وزدناهم هدى “-“آنـهـا جـوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم “

از آیـات قـرآن اینچنین بر می آید که اصحاب کـهـف در زمانی مى زیستند که بت پرستى و کفر, آنها رااحاطه کرده بود و یک حکومت ظالم ستمگر بر آنان حکمرانی می کرده است.اما این گروه از جوانمردان که به گمراهی ایشان پى بردند تصمیم بر قیام گرفتند و راه هجرت پیش گرفتند.

و لذا با خود به مشورت پرداخته با یکدیگر تصمیم گرفتند که کناره گیری کرده و به غار پناه برند.

در قرآن به زیبائی به توصیف محل زیست آنان در غار اشاره کرده و شواهدی را از آن غار بیان داشته است. همچنین در برخی آیات به چگونگی خواب آنان اشاره شده است.

“وترى الشمس اذا طلعت تزاورعن کهفهم ذات الیمین واذا غربت تقرضهم ذات الشمال “

“و (اگردر آنجا بودى ) خورشید را مى دیدى که به هنگام طلوع به سمت راست غارشان متمایل مى گردد و به هنگام غروب به سمت چپ”

از این آیه بر می آید که دهـانـه غـار رو بـه شـمال باز می شده است و از نور غیر مستقیم برخوردار بوده اند.

در مورد خواب آنها نیز می فرماید که اگر به آنان می نگریستی , “خیال مى کردى آنها بیدارند, در حالى که در خواب فرورفته بودند” “وتحسبهم ایقاظا وهم رقود”

و نیز می فرماید:

“ونقلبهم ذات الیمین وذات الشمال “- “آنها را به سمت راست و چپ مى گرداندیم “

“وکلبهم باسط ذراعیه بالوصید”.- “و سـگ آنـهـا دسـتهاى خود را بر دهانه غار گشوده بودو نگهبانى مى کرد”

خواب اصحاب کهف بر طبق آیات قران ۳۰۹ سال به طول انجامید.خداوند خواب ایشان را مشابه مرگ می داند.

وقتی از خواب سنگین بلند شدند نمی دانستند چقدر در خواب بوده اند.ولـى بـه هر حال سخت احساس گرسنگى و نیاز به غذا مى کردند . لذا تصمیم گرفتند با سکه هائی که دارند به شهر روند و مقداری غذا و نان تهیه نمایند. و تاکید نمودند مبادا کسی از حضورشان متوجه شود.

وقتی که یکی از آنان برای تهیه غذا به شهر وارد شد، با تغییرات زیادی برخورد نمود که بسیار برایش عجیب می نمود. وقتی که سکه خود را به فروشنده ای داد ، متوجه شدند که سکه به ۳۰۰ سال قبل مربوط می شود. و آنزمان بود که او نیز متوجه شد که او ویارانش در چه خواب عمیق وطولانى فرورفته بودند.

آن فرد به سرعت به غار بازگشت و دوستان خود را از ماجرا آگاه ساخت , همگى در تـعـجـب عمیق فرو رفتند, و تحمل این زندگى براى آنها سخت و دشوار بود و از خدا خواستند که جان آنان را بگیرد.

بدین ترتیب خداوند قدرت و عظمت خود را بار دیگر به همه تاریخ نشان داد. مردمانی که از این قضیه آگاه شده بودند و ایشان را ملاقات کردند به نشانه احترام به این بندگان برگزیده خداوند بر جایگاه آنان در محل غار، مسجدی را بنا نمودند.

نظرات ( ۶ نظر ) لینک شنبه، ۲۴ دى، ۱۳۸۴ – محی الدین جعفری

داستان حضرت نوح(ع)

داستان حضرت نوح از قدیمترین داستانهای پیامبران و امتهای گذشته است. قوم نوح به پرستش خدایان ساختگی روی آورده بودند و حضرت نوح بارها و بارها سعی در آگاه نمودن آنان کرده بود ولی هر بار او را تکذیب می نمودند و به بهانه های مختلف که اوبشری همچون دیگر انسانهاست از وی نافرمانی می کردند.

حضرت نوح با دعوت ایشان به اندیشیدن در مورد هفت آسمان، پرتو افشانی خورشید و نور ماه و نیز یادآوری نعمتهای زمین از آنها می خواست که به خدای واحد ایمان آورند اما، آنان هر بار بیش از پیش خداوند را منکر شده و او را دروغگو انگاشتند و می گفتند:

۳۲ هود:

قالوا یـنوح قد جـدلتنا فاکثرت جد‌لنا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصـدقین

گفتند: ای نوح براستی با ما مجادله کردی و چه مجادله دور و درازی هم با ما کردی و اگر راست میگوئی هر چه به ما وعده می دهی (هم اکنون بر سر ما) بیاور.

آنگاه به نوح وحی شد که از قوم تو جز کسانی که تاکنون ایمان آورده اند ایمان نخواهند آورد و از آنچه کرده اند اندوهگین مباش.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.