تحقیق در مورد صله رحم
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
تحقیق در مورد صله رحم دارای ۴۳ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد صله رحم کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد صله رحم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق در مورد صله رحم :
صله رحم
آنچه روحیهها را شاداب و زندگیها را باصفا مىسازد، «دیدار»است. چه دیدارهاى دوستانه، چه خویشاوندانه! بویژه اگر در دیدارها،سخنان دلنشین گفته شود و خاطرات شیرین و همفکرى در مسیرگشایش مشکلات.
«زیارت» برادران دینى رفتن و «دیدار مؤمنان»، مورد سفارش اولیاءدین است; که هم رابطههاى درونى آحاد امت را استوارتر مىسازد، هممحبتها را مىافزاید و هم کدورتها را مىزداید و هم خدا و رسول راخوشحال مىسازد; و چه کار نیکى بهتر از این؟ ;
بجاست که اینگونه دیدارها به خاطر خدا و با انگیزه خلوص وعمل به سنت دین باشد، نه روى طمعهاى دنیوى و انگیزههاى مادى وسودگرایانه و سوداگرایانه!
محتواى دیدارها
گاهى رفت و آمدها و زیارتها، به جاى سودمندى، زیانبار است وبه جاى آنکه بهره تربیتى یا پاداش اخروى داشته باشد، محصولى جزافزایش گناه یا هدر رفتن فرصتها ندارد. هوشیاران مىکوشند از همهدیدارها سود ببرند و از تباهى فرصت، جلوگیرى کنند.
باید با «حصارشکنى»، خود و زندگى خود را از انزوا درآورد وروحیه جمعى و تعاون و همزیستى را تقویت کرد. آنان که پاى خود وخانواده خود را از رفت و آمد با افراد باایمان و خانوادههاى شریف وبافرهنگ مىبرند، راه خیر را به روى خود مىبندند. مگر نه اینکهاینگونه انزواها، حالتى از یاس براى انسان پدید مىآورد و افسردهمىسازد و نشاط از چنین زندگیهایى رختبرمىبندد؟!
امام صادق(ع) به اصحاب خویش سفارش مىفرمود:
«تزاوروا و تلاقوا و تذاکروا امرنا و احیوه»; (۱) .
به دیدار و ملاقات یکدیگر بروید و «امر» ما را یاد کنید و به یاد همآرید و آن را زنده نگهدارید. این حدیث، محتواى سازنده و تربیتى وجهتدار و هدفدار بودن دیدارها را تبیین مىکند. ملاقاتهایى کهشیعیان اهل بیت داشتند، محتوایى مکتبى داشت و به توصیه امام،مىبایست در راستاى «احیاى امر» و زنده نگهداشتن مرام و مکتب وفلسفه سیاسى امامتشد، تا «امت»، روح و جان یابد و به بیراهه نیفتد.
بهرههاى دیدار
مناسب است در سایه ملاقاتها و دید و بازدیدها، خانوادهها وافراد، از دردها و مشکلات یکدیگر آگاه شوند و در حد توان، در رفعآنها بکوشند. مشورت و همدلى و همدردى، گوشهاى از این بهرههااست. تشریک مساعى در حل معضلات و رسیدگى به نیازمندان،گوشهاى دیگر.
«خیثمه» مىگوید: خدمتحضرت امام باقر(ع) رسیدم تا با آنحضرت خداحافظى کنم. امام فرمود:
«اى خیثمه! هر کدام از دوستان و هواداران ما را دیدى، سلام ما را به آنانبرسان و آنان را به تقواى الهى توصیه کن و سفارش کن که توانگرانشان به فقیران سربزنند، توانمندان به ناتوانان سرکشى کنند، زندگان در تشییع جنازه مردگان شرکتکنند، در خانههاى هم، یکدیگر را دیدار کنند. اینگونه دیدارها سبب احیاء امر ما(خط ولایت و رهبرى اهل بیت) مىگردد.» (۲) .
اگر دیدارها، چنین برکتهایى نداشته باشد، جز اتلاف وقت وسرمایه چیزى نیست!
وقتى جمعى دور هم مىنشینند و ساعاتى را به صحبتمىگذرانند، در جمعبندى پایانى، اگر دیدند از آن همه صحبت، چیزىنه در یاد مانده، نه سودى به کف آمده، دریغ از آن اتلاف فرصت! اما اگربحثهاى علمى و اجتماعى، به روشنگرى افکار کمک کند، نقلخاطرات و سرگذشتها، براى دیگران عبرتآموز و راهگشا باشد،بازگویى حالات دیگران، حس همدردى و کمکرسانى را تقویت کند،اینجاست که ملاقات، به بهرهورى رسیده است.
زیارت مؤمن
در یک جامعه ایمانى، همبستگى اهل ایمان ضرورى است. اینپیوند، در سایه دیدارها پدید مىآید و استحکام مىیابد. در روایات،بابى تحت عنوان «زیاره المؤمن» است که به اینگونه دیدارها تاکید دارد.امام صادق(ع) فرموده است:
«مازار مسلم اخاه المسلم فىالله ولله الا ناداه الله عز و جل: ایها الزائر طبت وطابت لک الجنه»; (۳) .
هیچ مسلمانى برادر دینىاش را در راه خدا و براى خدا زیارتنمىکند، مگر آنکه خداى متعال به او ندا مىدهد: اى دیدارکننده!خوش به حالت، بهشتبراى تو سزاوار و گوارا باد!
در این دیدارها، دو رکن وجود دارد: دیدارکننده و دیدارشده (زائرو مزور). آنکه پیشقدم در زیارت مىشود، فضیلتبیشترى دارد وپاداشى افزونتر. این سخن پیامبر اکرم(ص) است که فرمود:
«الزائر اخاه المسلم اعظم اجرا من المزور»; (۴) .
آنکه برادر مؤمن خود را دیدار مىکند، پاداشى بزرگتر از شخصدیدارشده دارد.
آنان که «کار» را بهانه کاستن از دیدارها و صلهرحمها و رفت وآمدها مىکنند، باید خود اینها را هم کار به حساب آورند، بلکه ازبهترین کارها. این، اقتدا به سیره رسول اکرم(ص) است. در حدیثاست: هرگاه پیامبر خدا یکى از مسلمانان را سه روز نمىدید، از حال اومىپرسید. در پاسخ سؤال پیامبر، اگر مىگفتند که غایب است (مثلا سفررفته) برایش دعا مىکرد. اگر حاضر بود، به دیدارش مىرفت و اگربیمار بود به عیادتش مىشتافت. (۵) .
دیدار حضورى
برخى به هر دلیل، عیادت و زیارت و احوالپرسىشان «غیرحضورى» است. مىکوشند تا از طریق این و آن، یا از راه تلفن و نامهاحوالپرسى کنند و تماس داشته باشند. گرچه از این رهگذر، «کسباطلاع» مىتوان کرد; ولى دیدار رویاروى و نشست و گفتگوى چهره بهچهره، حلاوت و برکتى دیگر دارد.
در احادیث، عنوان «تزاور» و «ملاقات» مطرح است. دیدن و ملاقاتکردن حضورى. البته احوالپرسى تلفنى هم خیلى خوب است و نوعىصلهرحم محسوب مىشود، ولى جاى «دیدار حضورى» را پر نمىکند.نامه نوشتن به اقوام و دوستان نیکو است، اما بار سفر بستن وحضورا خدمت پدر و مادر و بستگان و آشنایان رسیدن و آنان راشاد کردن، ثوابى مضاعف و تاثیرى افزونتر دارد. مىگویید نه؟امتحان کنید!
شما خودتان از دیدار چهره برادر یا فرزند یا دوستبیشترخوشحال مىشوید – اگر از سفر آیند – یا از شنیدن صدایشان از آن سوىسیمهاى مخابرات؟ تازه، این خودش نشان محبتبیشتر و صمیمیت ویکدلى در رابطهها است. اگر هنگام درگذشتیکى از اقوام، از دوستانو آشنایانتان کسى تلگراف تسلیتبفرستد، یا آنکه از شهر و محله خودپیش شما آمده،
از نزدیک در غمتان شریک شود و در مراسمتان شرکتکند، کدام یک را صمیمىتر مىیابید؟ رفت و آمد خودتان با دیگران نیزچنین است. هرگز به تلفن و نامه قناعت نکنید و «صدا» و «دستخط» و«عکس» را به جاى دیدار حضورى ننشانید.
«اویس قرنى» را شنیدهاید که از مادر اجازه گرفت و از «یمن» به«مدینه» آمد، تا محبوبش، محمد مصطفى(ص) را یک بار ببیند و برگردد; و چنان شد که پیامبر اکرم(ص) فرمود: من بوى بهشت را از سوىقرن مىشنوم، چه بسیار مشتاق تو هستم، اى اویس قرن! «تفوح روایحالجنه من قبل قرن، واشوقاه الیک یا اویس القرن!» (۶)
.
در همین دیدارهاى حضورى است که نشاط خاطر و بهرهورى ازتجارب و سخنان نهفته است. امام هادى(ع) فرموده است:
«ملاقاه الاخوان نشره و تلقیح العقل و ان کان نزرا قلیلا»; (۷) .
دیدار برادران، سبب انبساط خاطر و بارورى اندیشه است، هرچند کوتاه و اندک باشد.
با این همه آثار و برکات، دیگر چه جاى درنگ و بهانهجویى وعذرتراشى براى ترک مراوده و رفت و آمد؟! براى اینگونه دیدارها،باید در پى بهانه بود و هر فرصتى را مغتنم شمرد، ; البته تا حدى که بهمزاحمت نیانجامد و موجب اتلاف وقت دیگرى نشود.
وقتى کسى از مسافرت برمىگردد، یا خداوند به کسى فرزندىعنایت مىکند، یا ازدواجى صورت مىگیرد، یا خانه جدیدى خریدارىمىشود، یا خداى ناکرده بیمارى و کسالتى براى کسى پیش مىآید، اینهاهمه بهانه «تجدید عهد» و دیدار حضورى است. حتى اگر او هم مهمانىندهد، ولى در صورت فراهم بودن شرایط، رفتن به دیدار و گفتنخوشامدى، تهنیتى، تبریکى ، تسلیتى، خدا شفا دهدى، چشم روشنى و; مناسب است و این «دیدارها مایه تحکیم دوستیها است.».
پیامبر رحمت فرمود: «الزیاره تنبت الموده»; (۸) .
دیدار، دوستىآور است.
دیدار کریمانه
چه خوب که در دیدارها، قصد قربت کنید و اینها را به حساب خدابگذارید. اگر معامله و سودا هم مىکنید، با خدا سودا کنید، تا اجر ببرید.نگویید: من چند بار رفتهام، آنها نیامدهاند، نوبتى هم که باشد، حالانوبت آنها است ;
در بهرهورى از ثواب و پاداش الهى که نباید اینگونه محاسبات رابه میان کشید. درست است که هر «دید»ى، «بازدید»ى دارد و هر سلامى،علیکى و هر نامهاى جوابى! ولى گاهى هم باید کریمانه و بزرگوارانهبرخورد کرد. دیدار مؤمن، دیدار خدا است و چقدر ثواب دارد. درحدیث قدسى آمده است که خداوند مىفرماید:
«ایما مسلم زار مسلما فلیس ایاه زار، ایاى زار و ثوابه على الجنه»; (۹) .
هر مسلمانى که به دیدار مسلمانى برود، او را نه، بلکه مرا زیارتکرده است و پاداش او بر عهده من، بهشت است. چه چیزى بالاتر ازاین؟ دیدار مؤمن، همپاى دیدار خدا!
از امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) روایت است:
«هر مؤمنى که به قصد دیدار مؤمن دیگر بیرون رود و او را همراه با معرفتبهحقوقش زیارت کند، به پاداش هر گامش در این راه، خداوند حسنهاى براى اومىنویسد و سیئهاى از او محو مىکند و درجهاى مىافزاید. چون در بزند، درهاىآسمان به رویش باز مىشود و چون با یکدیگر ملاقات و مصافحه و معانقه کنند،خداى متعال رو به فرشتگان کرده و مباهات مىکند که: دو بندهام را بنگرید! بهخاطر من با هم دوستى و دیدار مىکنند. بر من است که از این پس از عذاب،مصونشان دارم. و چون برگردد، فرشتگان بدرقهاش مىکنند و اگر تا شب بعد، ازدنیا برود، از حساب، معاف مىشود ;» (۱۰) .
وقتى دیدارها این همه فضیلت و ثواب و آثار دنیوى و اخروىدارد، چه محرومند آنان که به بهانههاى مختلف یا لجاجتها واندیشههاى کودکانه و حقیرانه، با هم قهر یا ترک رفت و آمد مىکنند ودرهاى برکت را به روى خویش مىبندند!
گرماى دلها در سایه دیدارهاى صمیمانه و معاشرتهاى مخلصانه وآمیخته به صداقت و مودت است.
کانون زندگى و خانوادهها را گرمتر کنیم، با معاشرت و مودت ودیدار ;.
پىنوشتها:
۱) اصول کافى، ج۲، ص۱۷۵
۲) همان.
۳) همان، ص۱۷۷، حدیث۱۰
۴) میزانالحکمه، ج۴، ص۲۹۷
۵) مکارمالاخلاق، ص۱۹
۶) سفینهالبحار، ج۱، ص۵۳
۷) میزانالحکمه، ج۴، ص۲۹۸
۸) سفینهالبحار، ج۱، ص۵۶۷
۹) همان.
۱۰) همان.
چه خوب است که دیدارها، همراه با تحفه و هدیهاى باشد، تالذتبخشتر و مودتآمیزتر گردد.
اصل هدیه، جلب محبت و مودت مىکند، اگر در دیدارهاى پس ازمسافرت و زیارت باشد، چه بهتر و بیشتر!
از مولایمان على(ع) است:
«الهدیه تجلب المحبه»; (۱) .
هدیه، دوستى مىآورد.
این کار، هم بازگشت از سفرها را شیرین مىسازد، هم در یادهازنده نگه مىدارد و خاطرهانگیز مىشود. چه بسیار کسانى که خاطرهشیرین یک سفر را تنها از رهگذر هدیه و سوغاتش در یاد خود نگهداشتهاند. عیدى گرفتنهاى دوران کودکى و جوایزى که دانشآموزاندریافت مىکنند، اغلب جزء شیرینترین و فراموشنشدنىترینخاطرات زندگى آنهاست.
وقتى افراد یک خانواده، چشم به راه بازگشت مسافرشان از «حج»،«مشهد»، شهرهاى داخلى یا سفرهاى خارجى باشند، هنگام آمدنشکلمه «سوغات»، شیرینترین وردى است که بر زبانهایشان جارىمىشود و بر خاطرشان مىگذرد. از این طریق، خانواده نیز خوشحالمىشوند.
سوغات آوردن (اگر در حد و حدود مناسب و در شان انسانباشد) سنتى اسلامى است و نشانه آن است که «مسافر»، در سفر هم به یادآنها بوده است.
مهم، اصل هدیه و سوغات است، قیمت آن چندان مهم نیست.یعنى ارزش معنوى و عاطفى هدیه جاى توجه است، نه ارزش مادى وریالى آن.
گاهى یک شیشه عطر، یک تسبیح و سجاده، یک کتاب و مجله،یک دست کفش و لباس، یک کیف و جوراب، یک شیرینى و میوهمحلى از محل سفر و ; حلاوتى فراموشنشدنى پدید مىآورد.
هدیه، هر چه باشد.
لازم نیستسفر، حتما طولانى یا به جاهاى دور باشد، تا «هدیه»بطلبد!
و ضرورت هم ندارد که سوغات، گرانبها و داراى ارزش مادى بالاباشد! گفتیم که خود سوغات و هدیه سفر، ارزشى معنوى و اخلاقىدارد، هر چند قیمتش نازل ومقدارشاندکباشد.
بشنویم از اسوه اخلاق، حضرت رسول(ص) که فرمود:
«اذا خرج احدکم الى سفر ثم قدم على اهله فلیهدهم ولیطرفهم ولوبحجاره»; (۲) .
هر گاه یکى از شما به سفر رفت، هنگامى که به سوى خانه وخانوادهاش برمىگردد، حتما برایشان هدیه و سوغات آورد، حتى اگرشده، سنگى باشد! ;
روشن است که هدف آن حضرت، آوردن سنگ نیست، بلکهمىخواهد بفرماید هدیه، هر چند ارزان و ناچیز هم باشد، «موضوعیت»دارد و خوب است که مرد خانه و بزرگ خانواده، دستخالى وبىسوغات به خانوادهاش برنگردد.
البته اگر سفر، سفرى معنوى باشد (مانند حج، عمره، سوریه،مشهد و 😉 از مسافر آگاه و مکتبى انتظار مىرود که رهاوردهاى معنوىاز این سفر براى خانواده و دوستان بیاورد و دریافتها، معرفتها،آموختنیهاى سفر را به عنوان یک «ارمغان» براى دیدارکنندگانش بازگوکند و آنان را در فضاى معنوى و روحانى مسافرت خویش قرار دهد.
متاسفانه این گونه تحفهها بسیار اندک است و زائران ما، کیف وچمدان خویش را از هر چیز پر مىکنند، جز خاطرات معنوى ورهاوردهاى روحى و تربیتى; مگر کسانى انگشتشمار، که خداوند برشمارشان بیفزاید.
عیادت بیمار
از نمونههاى بارز اخلاق معاشرت، رفتن به عیادت بیماران است.چه در شهرى که هستیم، چه با سفر به شهرى دیگر، چه بیمارانى که ازخویشاوندان و فامیلاند، چه آنان که دوست و آشنایند، و چه حتىعیادت بیماران غریب و بىدوست و آشنا!
به قول سعدى: «قدر عافیت کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید.» (۳) .
تندرستى از نعمتهاى ناشناخته الهى است. آنکه بیمار مىشود،چشم به راه دیدار و سرکشى و احوالپرسى دوستان و بستگان است و ازتفقد آنان خرسند مىشود.
از بهترین کارها که پاداش بسیار نیز دارد و موجب رضاى خالق ومخلوق است، «عیادت بیمار» است.
این عمل در اسلام، آداب خاصى دارد. نیکو است که انسان بهعنوان سرکشى و احوالپرسى از مریض، به سراغ او برود، کم بنشیند(مگر آنکه خود بیمار، طالب و مشتاق باشد بیشتر بنشینید) دست ونبض بیمار را بگیرد، دستبر پیشانىاش بگذارد، به مریض دعا کند،ازاو دعا بخواهد، ولى به گونهاى باشد که اسباب زحمتبیمار وخانوادهاش را فراهم نسازد. (۴) .
حتى چیزى با خود بردن هنگام رفتن به عیادت بیمار (همان گونهکه رایج و مرسوم است) بسیار پسندیده است.
یکى از غلامان امام صادق(ع) مىگوید: یکى از آشنایان بیمار شد.جمعى از دوستان به ملاقات او مىرفتیم که در راه، به امام صادق(ع)برخوردیم. امام پرسید: کجا؟ گفتیم: به عیادت فلانى مىرویم. فرمود:بایستید. ما نیز ایستادیم. پرسید: آیا میوهاى، سیبى، گلابى، عطر و ;چیزى همراه دارید؟ گفتیم: نه، هیچ یک از اینها را نداریم. فرمود: آیانمىدانید هر چه که نزد بیمار برده شود، با همان خوشحال مىشود ومایه راحت و استراحت او است؟ (۵) .
این، حتى نشانه کاهش دردهاى جسمى در سایه خرسندیهاىروحى است، چیزى که در روانشناسى و درمان جدید، به عنوان یکدستور درمانى مورد توجه است.
اخلاق پیامبرانه
رفت و آمد به خانه بیماران و عیادتشان و تفقد از حالشان، ازاخلاق انبیایى است و سبب تحکیم رابطهها و تقویت دوستیها و الفتخانوادههاست.
پیامبر اسلام(ص) نیز به عیادت بیماران مىرفت. حتى یک بار ازیک یهودى نیز عیادت فرمود که همسایه او بود. (۶) .
آنچه به عیادت، ارزش مىبخشد، خدایى بودن آن و اخلاص درعیادت است، حتى خارج از مرز دوستى و رفاقت و آشنایى و شغل وموقعیت طرف به عیادت رفتن مهم است. این در آنجا جلوه مىکند کهمریض، گمنام و بىکس و ناشناخته و غریب باشد که بیش از دیگرانچشم به راه دیدارکنندگان است. تعبیر «فى الله» که در روایات عیادتبیماران به چشم مىخورد، به همین نکته حساس اشاره مىکند.
چگونه مىتوان به این گوهر دستیافت و از کجا مىتوان «نیتخدایى» را در عیادتها تشخیص داد؟
عیادت بىریا
وقتى به عیادت بیمارى مىروید، روى چه انگیزهاى است؟ آیا ازترس گلایههاى بعدى او و خانواده او است؟ یا اینکه چون همسایه وآشناست و فردا چشم در چشم هم خواهید انداخت؟ یا چون رئیس ومسؤول است؟ یا براى خدا؟
البته دلجویى از یک بیمار و خانوادهاش یا رعایتحق همسایگىو حق رئیس، جاى خود دارد، ولى آیا شده که جعبه شیرینى یا پاکتمیوهاى بگیرید و به عیادت بیمارانى در بیمارستانها بروید که کسى راندارند و شما را هم نمىشناسند؟ در ایام جنگ، بعضیها به دیدار وعیادت رزمندگان مجروح مىرفتند که در شهرستانهایى دور از بستگانخود تحت درمان بودند، بىآنکه سابقه آشنایى با مجروحان جنگىداشته باشند، تنها به خاطر خدا و انجام وظیفه دینى و انسانى.
این کار، بس عظیم است و الهى! و مایه آسانى حساب خداوند درقیامت مىگردد. در حدیث قدسى آمده است:
«من عاد مؤمنا فى فقد عادنى»; (۷) .
هر کس در راه من (به خاطر خدا) مؤمنى را عیادت کند، مرا عیادتکرده است.
در حدیث است که روز قیامت، پروردگار به بنىآدم خطابمىکند: مریض شدم چرا به عیادتم نیامدى؟ مىگوید: خدایا! توپروردگار جهانیانى، چگونه به عیادت تو مىآمدم؟ پاسخ مىشنود:فلان بندهام بیمار شد و از او عیادت نکردى! مگر نمىدانستى که اگر بهعیادتش مىرفتى، مرا نزد او مىیافتى؟ (۸) .
به علاوه، عیادت بیمار، انسان را به یاد قیامت مىاندازد و او رامتوجه نعمت تندرستى مىسازد و زمینهساز شکر به خاطر سلامتىمىگردد. از رسول خدا(ص) روایت است که: به عیادت بیمار و تشییعجنازه بروید، که شما را به یاد آخرت مىاندازد. (۹) .
عیادت و سوغات بىتوقع
دانستیم که اگر به عیادت بیمار، یا هدیه و سوغات، جنبه الهىبدهیم و آن را به حساب خدا بگذاریم، هم پاداش بیشترى مىبریم، همبه ترویج این گونه سنتهاى اسلامى در اخلاق معاشرت، کمک کردهایم.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.