مقاله نقش زنان در فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی و … در جامعه


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
1 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله نقش زنان در فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی و … در جامعه دارای ۳۷۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقش زنان در فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی و … در جامعه  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقش زنان در فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی و … در جامعه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نقش زنان در فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی و … در جامعه :

مقدمه:
جغرافیای انسانی در دهه‌های اخیر دستخوش تحولات مهمی گردیده که این تغییرات نه تنها در روش بلکه در محتوا ظهور یافته است. در این راستا مطالب جدیدی مطرح شده و عناوین تازه‌ای اتخاذ گردیده است. یکی از موضوعات بالقوه قدرتمندی که در تحقیقات میدانی جغرافیا در حال نشو و نما می‌باشد بر مسایل مربوط به زنان و تقسیم کار جنسیتی تاکید می‌ورزد ضرورت طرح اینگونه سوالات از یک سو ناشی از آگاهی فزاینده جغرافیدانان در جهت بکارگیری قواعد و قوانین اجتماعی در تجزیه و تحلیلهای جغرافیایی بوده و از سوی دیگر به این دلیل بوده است که جهت انجام اصلاحات لازم برای رسیدن به چهارچوب عملی و نتیجه‌گیری صحیح از مسایل خاص اجتماعی- فضایی الزاماً بکارگیری ابزارها و تکنیکهای خاص این علم ضرورت می‌یابد.

بدین منظور در سال ۱۹۸۴ اولین کتابی که با دیدگاه جغرافیا و جنسیت تدوین شده بود به چاپ رسید این کتاب در حال حاضر خارج از چاپ می‌باشد.
ظهور علاقه‌ها و توجه بیشتر به شناخت موقعیت زنان در جغرافیای بریتانیا عمدتاً در اواخر ۱۹۷۰ آغاز گردید. در ایالات متحده و بریتانیا ابتدا در جهت برخورداری زنان و دسترسی برابر آنان به منابع از جمله اشتغال تاکید بیشتری صورت می‌گرفته و در پی آن زنان در تحقیقات جغرافیایی توجه بیشتر را کسب نمودند.

به دنبال آن به سرعت یک جغرافیای فمنیست واضحتری توسعه یافت که نه تنها بر موارد مطالعه جغرافیا بلکه به روش به کار رفته برای سازماندهی این دانش به منظور جلب نظرات بیشتر به امور زنان با دید انتقادی می‌نگریست. این انتقادات بیشترین بحثها را در طی ۱۵ سال در توسعه جغرافیا برانگیخته است.

جغرافی دانان فمنیست مدت زیادی این مساله را که در نظم حاکم توسط مردان نتایج جدی را در بر داشته و اینکه چه چیزی به عنوان دانش جغرافیای واقعی به حساب می‌آید و هم چه کسی می‌تواند چنین دانشی را گسترش دهد، مورد بحث قرار داده‌اند. آنها اصرار داشتند که جغرافیا یک سری فرضیات نامعین درباره اینکه مردان و زنان چه کاری انجام می‌دهند و اینکه آن نظمی که بر فضاها، مکانها و چشم‌اندازها متمرکز شده یک نظم مردانه است را مطرح می‌کند.

با توجه به مسایل مربوط به زنان مانک و هانس در مقاله‌ای روشنگر نه تنها بر اتخاذ دیدگاهی جغرافیایی بر چنین نظراتی تاکید داشته بلکه بر ضرورت موقت کردن انتقالی را که بر اساس نظر مولفین توسط انحرافات بوجود آمده در جریان فمنیستی غیر قابل دسترس شده است اقرار ورزیده‌اند.

این اشتباه خواهد بود که گمان شود جغرافیدانان بطور کلی با مسایل زنان درگیر نیستند، هر چند که در واقع غالب کارهایشان در مورد زنان آشکارا به سمت مردان گرایش می‌یابد، برای مثال در مطالعه مسایل مهاجرت اگر نویسندگان و مولفین مهاجرت زنان را نادیده می‌گیرند و تنها به این فرض ساده که توده عظیمی از مهاجرت در پی ازدواج صورت می‌پذیرد اکتفا می‌نمایند

.
تحقیق حاضر تنها اقدام سطحی را برای پر کردن خلاء در تحقیقات جغرافیایی انجام داده و در جستجوی راههای برای تاکید بر مشارکت زنان در نواحی روستایی جهت دستیابی به توسعه همه جانبه می‌باشند شد سابقه این گونه تحقیقات در ایران نسبتاً جدید است. سالهای اخیر شاهدی بوده است بر انفجاری در مطالعاتی که زنان و نقش آنان را در اقتصاد بررسی می‌نمایند.

در غالب این مطالعات ضرورت تغییر نقش و جایگاه زنان در زمینه‌های وسیعتر اجتماعی مورد تاکید قرار گرفته است. اگر چه زنان شهری از سوی دانشمندان جامعه شناسی مورد توجه بیشتری قرار داشته‌اند، لیکن در اکثر موارد زنان روستایی علی‌رغم مشارکت فوق‌العادشان در زندگی اقتصادی عمدتاً مورد فراموشی قرار گرفته‌اند. زنان روستایی که به پایین‌ترین قشر جامعه تعلق دارند شاید نامرئی‌ترین مشارکت کنندگان در فرایند اقتصادی باشند در حالیکه زنان شهری به لحاظ اینکه بیشترین ظهور را در زندگی اقتصادی خود دارند، نرخ مشارکت‌شان نیز در فعالیتهای اقتصادی بیشتر و بهتر برآورد شده است.

برخلاف نرخ مشارکت مردان به نظر می‌رسد مشارکت زنان نسبت به یک دسته از عوامل اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حساس باشد. حتی اصول بنیادی تقسیم کار جنسیتی نیروی کار نیز از ناحیه‌ای به ناحیه دیگر تغییر‌پذیر است بدین ترتیب ملاحظات فوق‌انگیزه اصلی برای مطالعه این مساله را فراهم ساخته است.

فصل اول
طرح تحقیق

۱-۱- بیان مساله:
از آنجائیکه سازماندهی تولید در بسیاری از روستاهای کشورمان بر سازمان خانوادگی استوار است، می‌توان بر اهمیت نقش افراد خانواده پی برد. با توفیق در تقسیم کار جنسیتی در واحد خانوار روستایی، می‌توان به وظائف بیشمار آشکار و نهان زنان در مقابل وظایف مردان (بویژه نقش سرپرست خانوار) اشاره کرد.

بطور کلی در کنار کارکرد خانوادگی (نگهداری و پرورش کودکان و انجام خدمات مربوط به خانه) و ایفای نقش همسری زنان روستایی چه به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در امور گوناگون مربوط به تولید نیز نقش دارند. هر چند که کمتر به عنوان شاغل محسوب می‌گردند و عمدتاً اینگونه وظائف با امور خانه‌داری ادغام گردیده و جزو وظائف روزمره آنان به شمار می‌رود. بنابراین نقش تولیدی زنان روستایی به صورتی پنهان به انجام رسیده

و کمتر تجلی اقتصادی و حتی اجتماعی یافته است. اگر چه تاثیر اینگونه فعالیتها در درآمد کل خانوار غیر قابل انکار می‌باشد لیکن، سنجش میزان این تاثیر و اثرات حذف آن از درآمد خانوار مشکل است چرا که درآمد زنان عمدتاً به صورت جانبی بوده و صرف موارد روزمره و هزینه‌های جاری کودکان و … می‌گردد و یا اصولاً ماهیت برخی از فعالیتهای زنان به گونه‌ای است که بیش از آنکه درآمد زا باشد، سبب صرفه‌جویی در هزینه‌های جاری خانوار می‌گردد.

از آنجائیکه بنیان اقتصادی قریب به اتفاق روستاهای کشور کشاورزی و فعالیتهای وابسته بدان می‌باشد، بهره‌گیری از نیروی کار زنان عمدتاً در امور حاشیه‌ای، پرزحمت و بعضاً طاقت‌فرساست، از آن جمله، نشا کردن، وجین، شیردوشی، تولید لبنیات، قالی‌بافی و تولید صنایع دستی، تهیه هیزم و تهیه و جمع‌آوری سوخت و مانند آن بدینسان اگر چه نقش زنان اهمیت بارز اقتصادی دارد اما از لحاظ اجتماعی مورد ارزشگذاری مناسب قرار ندارد. در واقع بی سبب نیست که با ارتقاء سطح آگاهی و افزایش درآمد خانوار و نهایتاً بهره‌گیری از دانش فنی (تکنولوژی) نقش اقتصادی در فعالیتها کاهش می‌پذیرد.

با نظر به روندهای جاری در می‌یابیم که نقش اشتغال در توسعه روستایی بسیار کم‌رنگ و حاشیه‌ای است و با توجه به شرایط موجود کار زنان باید دید چگونه می‌توان نقش هدایت شده‌ای برای زنان در فرایند توسعه تعیین نمود؟ و به طور کلی با پیشبرد توسعه همه جانبه در روستاها چگونه می‌توان زنان را که عمدتاً از این فرایند متضرر شده و یا تبدیل به نیروهای غیرفعال و صرفاً یک زن خانه‌دار می‌گردند به جریان توسعه سوق داد.

بدین ترتیب اگر بپذیریم که یکی از اهداف اساسی توسعه مکانی- فضای با ابعاد اجتماعی- اقتصادی ارتقاء منزلت و شان انسانی است باید بپذیریم که در نظر گرفتن نقش و جایگاه زنان روستایی در برنامه‌های توسعه فرهنگی و اجتماعی- اقتصادی روستا نه تنها امری ضروری است بلکه در روند توسعه امری حیاتی به نظر می‌آید.

۱-۲- اهمیت و ضرورت تحقیق:
در مورد کار سخت و طاقت فرسای زنان روستایی بسیار نوشته‌اند، محققین متعددی نشان داده‌اند که زنان روستایی در بسیاری از نقاط جهان از فقر و سختی معیشت در عذابند، گزارشهای فراوانی در مورد نقش موثر زنان روستایی در تامین نیروی کار کشاورزی، تولید مواد غذایی، فرآوری محصولات زراعی و دامی و … تدوین شده است.

اما شاید آنقدر که پژوهشگران از شرایط کار و زنان روستایی متاسف می‌شوند زنان روستایی از آنچه که هستند کمتر رنج می‌برند و نسبت به آنچه می‌توانند باشند و باید باشند تصویر روشنی در ذهن ندارند.
ملاک پژوهش‌گران و اندیشمندان مسائل زنان روستایی شاخصهایی از زندگی است که در مخیله زنان روستایی هم شاید نگنجد، معیار اینکه زن روستایی هم انسان است، حق حیات و تصمیم‌گیری دارد، اجازه انتخاب باید داشته باشد استقلال اقتصادی می‌تواند موجب توانمندی او در تربیت فرزندان بشود، مشارکت می‌تواند لذت مفید بودن برای جامعه را به او بچشاند.

اینها معیارهایی است که شاید زن روستایی چندان به آن نیاندیشیده ولی حداقل پنجاه سال است که دنیا به آن فکر می‌کند. گرچه برخی از کشورها در منظومه آنچه که دنیا به آن اندیشیده، قرار نگرفته‌اند و یا خیلی دیر به این مدار پیوسته‌اند ولی بهر حال برای هر کشوری که خواستار تعالی انسان‌ها از جمله زنان روستایی است شناخت آنچه که دیگران گفته‌اند و عمل کرده‌اند ضروری است.
برای به دست آوردن یک معنای مفید و عامی از توسعه امور زنان، باید دو مفهوم برابری جنسیتی و مشارکت در فرایند توسعه کنار یکدیگر واقع شوند.

با توجه به واقعیتهای ملموس جهانی، متاسفانه زنان از موقعیتی نامطلوب در سطح بین‌المللی برخوردارند که بر اساس بررسی انجام شده در کتاب زنان جهان (۱۹۷۰-۱۹۹۰) که توسط سازمان ملل متحد منتشر شده است این واقعیت آشکار شده که چه در کشورهای در حال توسعه و چه در کشورهای توسعه یافته- اعم از فقیر و غنی- تمامی اطلاعات موجود نشانگر تبعیض علیه زنان است و آنها از کلیه امکانات لازم جهت بالا بردن اوضاع کمی و کیفی خود محروم مانده‌اند و در برنامه‌ریزی نیز حداکثر از اولویتهای ثانوی برخوردار می‌شوند.

پستهای کلیدی در سطح جهان بندرت به زنان تعلق دارد و آنها کمتر در مسائل مربوط به جامعه حضور فعال دارند و قوانین نیز تا به امروز معمولاً به طور مغرضانه‌ای علیه زنان اجرا شده و ادامه یافته است.

با اینکه در اکثر جوامع، زنان بیش از مردان کار می‌کنند لیکن در محاسبات اقتصادی یا نقش آنان کم‌رنگ تلقی شده یا اصلاً به حساب نمی‌آید و از اهمیت تولیدی و اقتصادی کمتری برخوردارند. لذا بار کمتری از رشد و توسعه جوامع را به خود اختصاص می‌دهند. اگر حقوق حقه زنان برای کار در خانه، کشاورزی، نگهداری، حمایت و پرورش اعضای خانواده یا مدیریت خانه ملحوظ شود و آمار و ارقام- در جهان- آن را منعکس نماید،

سطح بازدهی جهانی ۲۵ تا ۳۰ درصد افزایش خواهد یافت.
لازم به ذکر است که ۱۲۰ میلیون نفر کودکانی که هرگز به مدارس راه نیافته‌اند ۸۱ میلیون نفر (دوسوم) از آنان را دختران تشکیل می‌دهند این عدم سرمایه‌گذاری و نابرابری درمناطق روستایی به مراتب مشهود است چنان که بر مبنای گزارش توسعه انسانی ۱۹۹۴ با مقایسه در میان کشورهایی که آمار آنها در دسترس بود شاخص توسعه برای زنان ۶۰% این رقم برای مردان بوده است.

با وجود رشد مثبت نسبی جوامع بشری برای ۵۰۰ میلیون زن روستایی در کشورهای در حال توسعه، تغییر چشمگیری در سطح و نوع زندگی روزانه آنان در چند دهه گذشته به وقوع پیوسته است.
نداشتن امکانات آموزشی برای دختران که مدیران خانه در آینده خواهند بود به تنهایی می‌تواند سبب اثرهای زیانباری در اقتصاد خانوار باشد و درآمد خانه را که روزانه از قدرت خرید کمتری نیز برخوردار است به معضلات کلان اقتصصادی تبدیل نموده و به آن شتاب بیشتری دهد تا حدی که کل نظام را تحت تاثیر خود قرار دهد. زنان روستایی همواره به عنوان رکن اساسی واحدهای تولیدی مطرح بوده‌اند و ساختار اقتصاد خانواده بدون حضور آنها نمی‌تواند پایه‌ای داشته باشد.

مشارکت زنان روستایی در فعالیتهای اقتصادی واقعیتی انکار ناپذیر است و تاخیر تحولات فرهنگی و اجتماعی نسبت به تغییرات اقتصادی موجب شده است که نقش تعیین کننده آنان در جامعه و در فرایند توسعه روستایی کشور مانند اغلب کشورهای در حال توسعه چندان آشکار نباشد. پوشیده ماندن نقش بسیار اساسی زنان روستایی در تولیدات بخش کشاورزی، موجب برخوردار نشدن آنان از نتایج به دست آمده در برنامه‌های توسعه و اصولاً مشارکت نداشتن زنان در فرایند توسعه شده است.

به نظر می‌آید در اغلب فرهنگها، به خصوص مناطق روستایی ایران، زنان در امور رهبری و تصمیم‌گیری، که از عوامل توسعه محسوب می‌شوند نقش کمتری دارند آنها در فرایند تصمیم‌گیری در سطوح خانه مشارکت چندانی نداشته و در نتیجه حضور فعال آنها در فعالیتهای اجتماعی، مجامع، محلی، امور سیاسی و سازمانهای مردمی نیز مورد تردید بوده است. با توجه به این که زنان روستایی بخشی از نیروی مولد جامعه روستایی را تشکیل می‌دهند،

می‌توانند با فعالیت خود به روند توسعه سرعت ببخشند. از این رو، توجه به نقش مشارکت زنان در شرایط حاضر امری الزامی به شمار می‌آید. به علاوه این قشر عظیم در تولید روستا و کارهای خانه نقش اساسی به عهده دارند که تا کنون از نظر آماری عمدتاً در رده جمعیت غیر فعال و خانه‌دار طبقه‌بندی شده‌اند.

از طرفی زنان در فرایند توسعه نیز نقش موثری خواهند داشت و نادیده گرفتن این امر، عملاً موجب می‌گردد تا قشر عظیمی کنار گذاشته شده و توسعه روستایی، مناسبی صورت نگیرد. دستیابی به اهداف توسعه مستلزم شناخت وضعیت موجود روستا و گروههای موجود در آن خصوصاً زنان روستایی است تا چگونگی فعالسازی آنها امکان‌پذیر گردد.

لذا بررسی مساله مشارکت زنان روستایی از جهات گوناگون دارای اهمیت و ارزش می‌باشد. که اهم آن عبارتند از:
۱- تسریع در روند اجرای فعالیتها و برنامه‌ها
۲- رفع نیازهای روزمره افراد از طریق همیاری و همفکری
۳- افزایش میزان بازدهی و کاهش هزینه عملیاتی طرحها و پروژه‌ها
۴- ایجاد زمینه مناسب جهت شکوفایی استعدادها و فعالیتهای ملی
۵- افزایش روح همبستگی و همکاری
۶- افزایش آگاهی اجتماعی و فردی
۷- دخالت زنان در تصمیم‌گیری امور و تعیین سرنوشت خویش

۸- مشارکت زنان به عنوان یک عامل مناسب توسعه و یک نیروی اساسی نیل به توسعه.
بنابراین با توجه به موارد فوق و اهمیت و نقش زنان روستایی در برنامه‌ریزیهای آتی، بررسی و شناسایی عوامل و پارامترهای موثر در مشارکت آنان در فعالیتهای روستایی از اهمیت زیاد برخوردار می‌باشد.

برای رسیدن به توسعه روستایی لازم است زمینه‌های مناسب جهت رشد و تعالی کلیه روستاییانی که برای آنان برنامه‌ریزی شده فراهم شود بدین معنی که هر گروه زنان و مردان روستایی به راحتی قادر باشند از تسهیلات و امکانات فراهم شده جهت ارتقاء سطح دانش و توانایی‌های خود برخوردار شوند.

با در نظر گرفتن نقش زنان در عرصه‌های تولیدی و اقتصادی زمینه‌های مساعد برای توسعه روستایی به دست روستاییان توانمند فراهم خواهد شد و میدان عمل برای توسعه پایدار مهیا خواهد گشت.

۱-۳- فرضیه:
جهت دستیابی به تجزیه و تحلیل مناسب در رابطه با نقش زنان روستایی در تالش و برای جلوگیری از پراکندگی مطالب با توجه به گسترده بودن موضوع در فرضیه به شرح ذیل مطرح گردیده است که در طی تحقیقات برای روشن شدن درستی یا نادرستی آن بررسیهایی انجام گرفته است.
– با رفع موانع اشتغال زنان و جلب مشارکت آنان در فعالیتهای اقتصادی اجتماعی می‌توان یکی از اهداف مهم را تحقق بخشید.
– زنان روستایی تالش با ایفای نقش اقتصادی و اجتماعی خویش در حفاظت از محیط زیست نیز که از اهداف توسعه بشمار می‌آید رل ارزنده‌ای بازی می‌نمایند ودر صورت رفع موانع و افزایش کارآیی و اثربخشی آنان در جامعه روستایی دستیابی به اهداف توسعه همه جانبه امکان‌پذیر خواهد شد.

۱-۴- اهداف تحقیق:
از عوامل مهم دستیابی به توسعه برخورداری از نیروهای محرکه یعنی سرمایه، نیروی کار و … می‌باشد. از آنجائیکه در مناطق روستایی کشور همانند سایر کشورهای جهان سوم کمبود سرمایه و تراکم بالای جمعیت مشهود بوده و این امر منجر به گسترش معضل بیکاری خصوصاً در بین جوانان می‌گردد، لذا تاکید بر بهره‌برداری بهینه از نیروهای محرکه موجود عاقلانه‌ترین راه رسیدن به هدف توسعه همه جانبه و یکپارچه می‌باشد.

در این راستا زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل می‌دهند غالباً از دید سیاستگذاران توسعه پنهان مانده‌اند و لذا توجه بیشتری را می‌طلبند. بدین منظور مطالعه تقسیم کار جنسیتی اهمیت می‌یابد بنابراین از بدیهی‌ترین اهداف طرح حاضر:
۱- آشکار ساختن نقش پنهان زنان روستایی در پروسه تولید.
۲- مطالعه نحوه درگیری زنان در فعالیتهای متنوع که به نوعی منجر به تولید ارزش افزوده می‌گردد.
۳- روشن کردن این موضوع که نسبت فعالیت زنان از نقطه‌ای به نقطه دیگر بر حسب ملاحظات جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی تغییر می‌کند همچنین بر حسب شرایط گوناگون محیطی شکل و میزان مشارکت زنان در امور مختلف تفاوت دارد.

۴- ایجاد بستر مناسب جهت دستیابی به چهارچوب علمی برای سوق دادن زنان روستایی در پروسه توسعه روستایی.
۵- جلوگیری از انزوای این قشر از جریان اقتصاد روستا.

۱-۵- پیشینه تاریخی:
نگاهی به فرایند تاریخی فعالیتهای زنان بیانگر این نکته است که همواره این قشر عظیم نقش اساسی در شکل‌دهی تمدن بشری ایفا نموده‌اند و همگام با مردان در عرصه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی حضوری فعال و برجسته داشته‌اند. نقشهایی همچون تربیت کودک، سازماندهی و مدیریت خانواده و بقای آن، بر ابتکار و قدرت زن استوار بوده است.

در دوران هخامنشیان مقام و منزلت اجتماعی زن مانند گذشته چشم‌گیر نبوده و حقوق و امکانات او در خارج از خانه و اجتماع در بعضی جهات با مرد قابل مقایسه نبود. در تعلیم و تربیت فرزندان نقش شایسته‌ای به عهده داشتند و در میدانهای جنگ در کنار شوهران خود شرکت می‌کردند و در مسائل سیاسی نیز مشارکتی فعال داشتند. در زمان داریوش کبیر، زنان در مجالس عمومی شرکت می‌کردند و یا حتی به کارگری مشغول می‌شدند. مزد دختران و پسران متناسب با سن آنها پرداخت می‌شد و نسبت زنان کارگر به مردان خیلی بیشتر از امروز بوده است.

پس از ظهور اسلام در ایران، با اینکه در تاریخ صدر اسلام زنان به اندازه مردان در امور اجتماع شرکت داشتند و از حقوقی مشابه برخوردار بودند و در حقیقت نیمی از وظایف و مشاغل اجتماعی را به عهده داشتند، معهذا با انحرافاتی که بعداً در نظام اجتماعی مسلمانان روی داد، انزوای زنان تقویت شده و تعالیم تساوی طلبانه اسلامی خنثی گردید و علی‌رغم تشویق اسلام به شرکت زنان و مردان در امر دانش اندوزی عملاً این امر در مورد زنان نه تنها رواج نیافت، بلکه به عکس، برای زنان محدودیتهایی نیز به وجود آورد، خصوصاً محدودیتهای تحصیلی برای زنان، عاملی اساسی در جهت تشدید محرومیت آنان از فعالیتهای اجتماعی شد.

ارتباط وسیعتر ایران با تمدن صنعتی غرب در دوره قاجار سبب تغییر در ساخت اجتماعی- انتقادی جامعه و در نتیجه، دگرگونی در زندگی و موقعیت اجتماعی زنان پایتخت و شهرهای بزرگ گردید. تماس زنان ایرانی با زنان اروپایی فرصتهایی برای مبادله عقاید ایجاد کرد. در نتیجه این تماسها، دو طرز تفکر زنان نسبت به خودشان و طرز تفکر مردان نسبت به زنان تغییراتی پدید آمد و این تغییرات موجب شد که زنان نسبت به دوره‌های قبل، در عرصه حیات زندگی نقش موثری بیابند و در اجتماع فعالیتهایی را به عهده گیرند.

از جمله این فعالیتها می‌توان مشارکت زنان در فعالیتهای صنعتی، هنری، اجتماعی و سیاسی را نام برد. انتشار روزنامه‌ها، نشریات و ایجاد انجمنها و تاسیس مدارس و … نیز از دیگر فعالیتهای نوینی بودند که زنان ایرانی در اوایل قرن بیستم به آن اشتغال ورزیدند.

روند نسبی توسعه اقتصادی به وسیله عایدات نفتی روزافزون، موجب تغییرات اساسی در اقتصاد ایران و در نتیجه، موقعیت زنان گردید. این امر باعث فراهم شدن فرصتهای استخدامی و شغلی، اعم از کارهای خدماتی تا مشاغل سطح بالا برای زنان واجد شرایط گردید. ایجاد فرصتهای استخدامی برای زنان، کمک شایانی در از بین بردن مخالفت خانواده‌ها با تحصیل علم و فعالیتهای خارج از خانه زنان نمود. در ضمن این نکته محرز شد که زن نقشهای کاربردی اقتصادی و اجتماعی مفیدی را در خارج از خانه می‌تواند ایفا کند.

این تغییرات بیشتر زنان مراکز شهری را تحت تاثیر قرار داد تا زنان روستاها و ایلات زنان روستایی به لحاظ ساخت نظام اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی حاکم بر روستاها، همواره در فعالیتهای اقتصادی و تولیدی روستا، مشارکتی فعال داشتند در جامعه روستایی ایران به لحاظ عدم تغییر ساخت سنتی و تغییر کند ساختارهای اجتماعی- اقتصادی آن در طول زمان، روابط متقابل میان زن و مرد در خانواده همیشه مبتنی بر سلطه و فرمانروایی مرد و روابط اطاعت بی چون و چرای زن بوده است. مرد همیشه نان‌آور خانواده محسوب شده و با اینکه زنان نیز در عرصه فعالیتهای خارج از خانه سهم عمده‌ای داشته‌اند لیکن این سهم و نقش، همواره ناچیز و بی‌ارزش تلقی شده است.

به منظور روشن شدن ‏فرآیند مشارکت زنان در فعالیتهای توسعه روستایی و تغییر و تحولات حاکم بر آن، دوره‌های تاریخی مشارکت زنان در روند توسعه روستایی را می‌توان به دو دوره قبل و بعد از اصلاحات ارضی و یک دوره بعد از انقلاب جمهوری اسلامی در ایران تقسیم کرد.
الف) نقش زنان روستایی قبل از اصلاحات ارضی
قبل از اصلاحات ارضی به علت حاکمیت نظام بهره‌برداری اجاره‌ای در روستاها، معمولاً صاحبان املاک زمینهای خویش را در اختیار خانواده‌هایی که از تعداد اعضای بیشتر برخوردار بودند قرار می‌دادند و از آنها به صورت دسته‌جمعی و خانوادگی بهره‌برداری می‌کردند.

در این گونه نظامهای بهره‌برداری، زنان سهم عمده‌ای در تولید بهره‌برداری از املاک داشتند.
مبارزه دائمی دهقانان و زارعین با طبیعت و فعالیتهای کشاورزی، دامداری، صنایع خانگی و … در روستاها، آنان را ضمن تقسیم کار بین اعضای خانواده ناگزیر از مشارکت دادن فعالانه زنان و کودکان در امور زراعی می‌گردد، به طوری که پدر، کار شخم زدن، آبیاری و درو محصولات را به عهده داشت و وظیفه فرزند پسر، چرای دام و کمک به پدر بود. زنان و دختران خانواده علاوه بر انجام عملیات دامداری مثل دوشیدن شیر از دامها، تهیه لبنیات، تغذیه و نظافت دام، انجام فعالیتهای زراعی چون درو، خرمن‌کوبی، بوجاری گندم و وجین کردن، تهیه کود، ماله‌کشی، نشا و … را هم به عهده داشتند. تهیه و ساخت مصنوعات دستی نیز به عهده آنها بود.

بدین ترتیب، در این دوره اگر چه نقش مهم و بارزی در امور تولید و خانه‌داری داشت. اما حق هیچ‌گونه دخالت و اظهار نظر در مورد تصمیم‌گیری‌های مربوط به فعالیتهای کشاورزی را نداشتند و بدون انتظار از کمترین حق و حقوقی وظایف نامبرده را انجام می‌دادند.
ب) نقش زنان روستایی بعد از اصلاحات ارضی
پس از اصلاحات ارضی با اجرای قوانین اصلاحات ارضی و تعلق گرفتن زمین به عده‌ای از رعایا و همچنین با بکارگیری امکانات و تکنولوژی جدید زراعی تسلط بر مناسبات کالایی و رونق کشت تجاری در روستاهای ایران،

تغییرات و دگرگونیهایی در اقتصاد خانگی و نقش اقتصادی افراد خانواده از جمله زنان به وجود آورد و منشاء تحولاتی عمده در مشاغل زنان شد بطور مثال با بکارگیری روشهای مکانیزه در مراحل مختلف کشت برنج از میزان کار زنان کاسته شد و عملیات ماله‌کشی، خرمن‌کوبی و پوست‌گیری توسط ماشین موجب شد تا نقش زنان در این نوع فعالیتها حذف شود. در زمینه صنایع دستی نیز با توجه به هجوم کالاهای وارداتی از شهر به روستاها، بعضی از این صنایع منسوخ شدند و یا نوع بافت آنها تغییر کرده و همسو با سلیقه بازار تهیه می‌شدند.

علاوه بر عوامل فوق در طول دوران بعد از اصلاحات ارضی، با تغییر و تحولات اجتماعی جامعه و گسترش صنایع و شهرنشینی، بتدریج پدیده‌های شهری به روستا نفوذ کرده و تغییراتی در حیات اقتصادی- اجتماعی روستا ایجاد کرد در این دوره موسسات و واحدهای جدیدی در روستاها احداث شدند و وظایفی که پیش از آن در محیط خانه توسط هر یک از اعضاء خانواده انجام می‌شد به عهده گرفتند از طرف دیگر با تبدیل خانواده پدری توسعه یافته (گسترده) به خانواده زن و شوهری (هسته‌ای) اگر چه از نقش تولیدی و اقتصادی زن در امر تولید و اقتصاد خانواده کاسته شد، اما مسئولیت اجتماعی زن خانواده در مسائلی چون تربیت کودکان، ازدواج و اشتغال فرزندان و … بیشتر شد.

لذا در این مرحله از تاریخ حیات روستایی ما به علت ورود تکنولوژی جدید و تغییر و تحولات اجتماعی، بتدریج نقش مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی کم‌رنگ شده و معقول گردید، بسیاری از کارها و مشاغلی که قبلاً به عهده زنان بود دستخوش تغییر شده و در نتیجه، فعالیتها و مشاغل جدیدی در جامعه جایگزین آن گردید.
ج) نقش زنان روستایی بعد از انقلاب جمهوری اسلامی

به دنبال تغییر و تحول اساسی در ساختار جامعه، در نقش زنان نیز تا حدود زیادی تحول ایجاد گردید. بعضی از فعالیتهای اجتماعی که در گذشته زنان به آن اشتغال داشتند به علت ناهنجاریهای اجتماعی واخلاقی حذف شدند و در عوض بسیاری از فعالیتهای دیگری که تا این زمان نقش و حضور زنان در آن کم‌رنگ بود، جایگزین شد. شرکت زنان روستایی در فعالیتهای سیاسی و محافل مذهبی از جمله تغییراتی است که بعد از انقلاب در کشور رخ داد. در مناطق روستایی نیز تغییرات سیاسی در جامعه، موجب ایجاد یک نوع تحول در مناسبات اجتماعی در روستا گردید و بالطبع در فعالیتهای زنان روستایی نیز کم و بیش تغییراتی به وجود آمد.

در دنیای کنونی، نیل به اهداف توسعه بودن استفاده از ذخیره عظیم نیمی از پیکره جامعه یعنی زنان امری غیر ممکن خواهد بود. به دیگر سخن یکی از شاخصهای نوسازی اقتصاد ملی و توسعه مشارکت زنان و نحوه ایفای نقش آنان در ساختار توسعه است. مع‌الاسف، هنوز در جوامع مختلف، به دلایل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، تعادل مطلوب و قابل قبولی در امر مشارکت عادلانه زنان در جهت توسعه و بروز خلاقیتها و استعدادهای آنان برقرار نشده است.

این در حالی است که شواهد و ادله موجود نشان می‌دهد زنان- بویژه در مناطق روستایی نقش عمده‌ای در تولید محصولات گوناگون زراعی و دامی بر عهده دارند. به گونه‌ای که بدون کمک و مشارکت آنان به عنوان یک نیروی کار در مزارع، نیل به توسعه کشاورزی امری ناممکن می‌نماید.
با عنایت به نقش تعیین کننده زنان مجمع عمومی سازمان ملل متحد سال ۱۹۷۵ را «سال بین‌المللی زن» نام نهاد و با تدوین برنامه‌ای جهانی دهه ۱۹۸۵-۱۹۷۶ را «دهه زن» نامگذاری نمود.

یک مجموعه وقایع و حوادث بین‌المللی زمینه را برای حرکت به سوی شناخت لازم زنان و لزوم حمایت از آنان برای مشارکت در فعالیتهای کشاورزی، فن‌آوری، بازاریابی واقتصاد خانه‌داری، فراهم ساخته است اعلام سال ۱۹۷۵ به عنوان «سال جهانی زن» منجر به افزایش سطح آگاهی و در نتیجه متعهد شدن بسیاری از دولت‌ها و سازمانهای بین‌المللی در جهت رفع تبعیض از زنان گردید.
این فعالیتها در پایان دهه «زنان در توسعه» با برگزاری کنگره «راهبردهای آینده‌نگر برای پیشرفت زنان» در نایروبی پایتخت کنیا به اوج خود رسید،

به سال ۱۹۷۹ در جریان کنفرانس اصلاحات ارضی و توسعه روستایی اعلام گردید: «رشد توسعه روستایی بر مبنای رعایت اصول برابری، مستلزم مشارکت و ادغام کامل زنان در این فرایند است.» این بیانیه در کنفرانس جهانی «مدیریت و توسعه شیلات» در ۱۹۸۴ و در کنگره جهانی «جنگلداری» در ۱۹۸۵ که از سوی فائو برگزار شده بودند مورد تاکید مجدد قرار گرفت.

پیشینه مطالعات در رابطه با زنان در ایران
سابقه مطالعات در چهارچوب مسایل زنان در ایران از قدمت زیاد برخوردار نیست لیکن در عین حال مطالعات چندی از سوی سازمانها و ارگانهای مختلف در رابطه با مسایل گوناگون زنان انجام شده که از آن جمله می‌توان به تحقیقاتی که توسط وزارت کشاورزی در قالب گروه بررسی نقش زنان صورت گرفته اشاره نمود برای نمونه می‌توان از طرح «نقش زنان در توسعه کشاورزی و مناطق روستایی ایران» که در سال ۱۳۶۵ منتشر گردید و علاوه بر آن طرحهای دیگری در قالب منوگرافی به نحوه اشتغال زنان روستایی گیلان پرداخته است.
در این راستا وزارت جهاد سازندگی نیز طرحهای چند را به اجرا درآورده است که از آن جمله می‌توان به طرح در وضعیت اجتماعی- اقتصادی زنان روستایی، که در دو مجله به چاپ رسیده است اشاره نمود.
بررسی مسایل مرتبط به زنان هم اکنون در صدر وظایف دفتر امور زنان ریاست جمهوری قرار دارد که خصوصاً در رابطه با مسایل تئوریکی زنان در توسعه کارهای چند انجام داده است. مضافاً بر اینکه بواسطه برگزاری پنجمین گردهمایی بزرگ زنان در کنگره پکن (۱۹۹۵) این ارگان جهت شرکت فعال در گردهمایی مذکور اقدام به گردآوری اطلاعات وسیعی در مورد وضعیت زنان کشور نموده و در این راستا تمامی دفاتر امور زنان در وزارتخانه‌های مختلف جهت تحقق این امر بسیج گشته و اطلاعات غنی از جنبه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی فرهنگی و حقوقی در مورد زنان کشور جمع‌آوری شده است.

علاوه بر موارد فوق‌الذکر طرحهای پراکنده متعددی از سوی دفاتر امور زنان مستقر در استانداریها و وزارتخانه‌ها اجرا و یا در دست اجرا می‌باشد.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.