مقاله دیدگاه شهیدمطهری درباره حقوق زن دراسلام


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله دیدگاه شهیدمطهری درباره حقوق زن دراسلام دارای ۴۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله دیدگاه شهیدمطهری درباره حقوق زن دراسلام  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله دیدگاه شهیدمطهری درباره حقوق زن دراسلام،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله دیدگاه شهیدمطهری درباره حقوق زن دراسلام :

زن و مرد یکدیگر را از انحراف ها نگاه مى دارند, نارسایى هاى یکدیگر را مى پوشانند و وسیله آسایش یکدیگرند. از این رو هریک زینت دیگرى به شمار مى آید. این تعبیر آیه نهایت ارتباط معنوى زن و مرد و نزدیکى و مساوات آنها را روشن مى سازد. همـان تعبیر که دربار ه مردان آمده درباره زنان نیز بدون کم و کاست آمده است. زن, به عنوان نیمى از بشریت و عضوى جدّى و غیرقابل چشم پوشى در کانون بزرگ جامعه انسانى و نیز به عنوان یکى از دو رکن پدیدآورنده بنیان خانواده, در طول تاریخ, داورى هاى گوناگونى را نسبت به خود دیده است و شرایط بسیار ناهمگون و نامساعدى را پشت سر نهاده است.

نگاهى گذرا به تاریخ چنین مى نماید که زن در بیشتر مقاطع و در بیشتر جوامع از نوعى محرومیّت رنج برده است و حقوق انسانى او تحت سلطه و سیطره مردان و فرهنگ مردسالارى تضییع شده است. این برداشت, اگر همه جانبه و دقیق نباشد, امّا با آنچه رخ داده است یکسره ناسازگار نیست. چنان که مانند این تضییع حقوق را در مورد کودکان و نیز طبقات ضعیف اجتماعى نیز مى توان مشاهده کرد. و چه بسا بتوان ادّعا کرد, ستمى که بر صالحان و مصلحان و پیامبران و دادخوا هان حقوق انسان در تاریخ بشر رفته است, بیشترین و طاقت فرساترین بوده است, امّا نمى توان از نظر دور داشت که هرکدام از این ستمدیدگى ها دلایل خاص خود را داشته است. اگر بخواهیم عوامل تأثیرگذار بر حقوق زنان در جوامع بشرى را به اجمال مورد توجّه قرار دهیم, بخشى از آنها در زمره عوامل طبیعى و برخى در قلمرو شرایط اجتماعى و کارکردى جاى مى گیرد و بعضى به باورها و انگاره هاى فرهنگى باز مى گردد.

تحقیق درباره این عوامل و سهم هریک در شکل گیرى حقوق انسانى و اجتماعى زنان, خود نیاز به پژوهشى جداگانه دارد و ما در این نوشته تنها درصدد این هستیم که موضوع حقوق زن را در آثار استاد مطهرى(ره) مورد بررسى قرار دهیم, آن هم از زاویه استنادهاى ایشان به قرآن و با ورهاى وحیانى, چرا که آیات قرآن و نظریه هاى اسلامى در زمینه شخصیت و حقوق زن, خود تشکیل دهنده فرهنگ یا بخش مهمّى از فرهنگ جوامع اسلامى است.

چنان که اشاره شد, شرایط اجتماعى و فرهنگى از جمله عوامل مهمّ رویکرد به حقوق زن و نوع نگرش و پردازش به آن است, و این امر سبب شده است تا موضوع (حقوق زن) در عصر حاضر با توجّه به دگرگونى هاى مهمّ اجتماعى و فرهنگى با شدّت و جدّیت بیشترى مطرح شود, و گاه با (فمنیسم) به نگرش ها و اظهارنظرهاى افراطى بینجامد! در این فضاى پرتحوّل که بیشتر ابعاد زندگى و فرهنگى و روابط انسانى و اجتماعى دستخوش تغییرات و تجدیدنظرهاى بنیادى قرار گرفته است, بى تردید نگاه عطشناک و تحوّل طلب و انتقادگر نسل حاضر متوجّه آموزه هاى دینى و قرآنى نیز شده است و تلاش مى کند تا پاسخ پرسش هاى ز یر را بیابد:

۱ از دیدگاه قرآن, زن چگونه موجودى است؟
۲ آیا زن از جهت شرافت و حیثیّت انسانى با مرد برابر است؟
۳ دین براى زن و مرد, یک نوع حقوق و وظیفه و یا کیفر قرار داده یا تبعیض و تفاوت قائل شده است؟
۴ آیا وضع قوانین نسبت به زن و مرد یکسان و مشابه است؟
۵ نگرش دین به زن, نگرشى همراه با تکریم است یا تحقیر؟

۶ آیا وضع مقررات ویژه اى مانند مهریه, وجوب نفقه زن بر مرد, حق مرد در طلاق, نصف بودن ارث زن, جواز تعدّد زوجات براى مردان, شهادت دو زن به جاى یک مرد, ریاست خانوادگیِ مرد, حق حضانت کودک و… نشانگر نگاه دین به زن به عنوان موجودى ضعیف تر و پایین تر نیست و این تفاوت ها اهانت به زن و تضییع حقوق او نیست؟
۷ حضور کم رنگ زن در عرصه هاى سیاسى, اجتماعى و فرهنگى و قرار گرفتن او در حجاب و عفاف, مانع دست یابى او به حقوقش نیست؟

این بحث ها در زمان مرحوم شهید مطهرى مطرح بوده است, امّا نه به اندازه امروز که گروه هاى فمنیست تلاش هاى جدّى دارند و تشکل هایى را پدید آورده اند که زنان را به گزینش صفات مردانه تشویق مى کنند, و سعى در جایگزینى زن به جاى مرد در همه عرصه ها دارند, و براى دس ت یابى به برابرى زن و مرد خواستار تجدید ساختار جامعه شده اند, زیرا نظام کنونى جامعه به گمان آنها حاصل قرن ها تسلط مردانه است. اینان خواستار نابودى گرایش ها و پندارهاى سنّتى هستند و راه حلى که براى احقاق حقوق زن پیشنهاد مى کنند, یک نوع راه حل ضدّدینى است که باید هرگونه توصیه اى که دین, طبیعت, سنّت یا خانواده ارائه مى دهد در آن نادیده گرفته شود. بدون شک همان گونه که در گذشته دیدگاه هاى مردسالارى و تحقیرآمیز نسبت به زنان, به زیان هم مردان و هم زنان انجامیده است,

باورهاى افراطى فمنیسم با ایده زن سالارى و زن مدارى نیز بیش از پیش به زیان زن و مرد خواهد بود. نگرش متعادل قرآن, نه آن تفریط را برمى تابد و نه این افراط را, از نظر قرآن زن و مرد در انسانیّت برابرند, ولى از دو گونه خصلت برخوردارند. این دوگانگى از ساختار جسمانى و عاطفى آن دو سرچشمه گرفته است, همان گونه که آزادى و برابرى انسان ها از طبیعت آنها الهام گرفته, دوگانگى کارآیى و وظایف آنها نیز از ساختمان وجودى آن دو ریشه یافته است و به تعبیر استاد مطهرى: (زن و مرد دو ستاره اند در دو مدار مختلف, هرکدام باید در مدار خود و فلک خود حرکت کند… شرط اصلى سعادت هریک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشرى, این است که دو جنس هریک در مدار خویش به حرکت خود ادامه دهند. آزادى و برابرى آن گاه سود مى بخشد که هیچ کدام از مدار و مسیر طبیعى و فطرى خویش خارج نگردند. آنچه در آن جامعه ناراحتى آفریده قیام برضدّ فرمان فطرت و طبیعت است نه چیز دیگر.)۱ از نظر استاد, اسلام با تعالیم آسمانى خود احیاگر حقوق زن است, به ویژه قرآن در عصر نزولش گام هاى بلند و اساسى را به سود زن و حقوق او برداشت, ولى هرگز در این میان زن بودنِ زن و مردبودن مرد را نادیده نگرفت, بلکه زن را همان گونه دید که در طبیعت هست. زن در قرآ ن همان زنِ در طبیعت است. کتاب تشریع (قرآن) با کتاب تکوین (طبیعت) یک برداشت را ارائه کرده اند. اوج سخن از حقوق زن در قرآن, همین انطباق و هماهنگى است.

زن و مرد, داراى حقوق برابر یا همانند
یکى از پرسش ها یا اشکال هایى که بر نگرش حقوقى قرآن نسبت به زن شده این است که:
(اگر اسلام زن را انسان تمام عیار مى دانست حقوق مشابه و مساوى با مرد براى او وضع مى کرد, لکن حقوق مشابه و مساوى براى او قائل نیست. پس زن را یک انسان واقعى نمى شمارد.)۲ براى پاسخ دادن به این اشکال, نخست باید دید که آیا همسانى زن و مرد در حیثیّت انسانى و برابرى آنها از جهت انسانیّت و حقوق, به معناى تشابه و یک نواختى آنها در حقوق است, یا تساوى امرى غیر از تشابه است.

استاد مطهرى در این باره مى نویسد:
(تساوى غیر از تشابه است, تساوى برابرى است و تشابه, یک نواختى; ممکن است پدرى ثروت خود را به طور مساوى (از جهت ارزشى) میان فرزندان خود تقسیم کند, امّا به طور متشابه تقسیم نکند. مثلاً ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد, هم تجارت خانه داشته باشد و هم م لک مزروعى و هم مستغلات تجارى, ولى نظر به اینکه قبلاً فرزندان خود را استعدادیابى کرده است, در یکى ذوق و سلیقه تجارت دیده است و در دیگرى علاقه به کشاورزى و در سومى مستغل دارى, هنگامى که مى خواهد ثروت خود را تقسیم کند, با در نظرگرفتن اینکه آنچه به همه فرزند ان مى دهد از لحاظ ارزش مساوى با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازى از این جهت در کار نباشد, به هرکدام از فرزندان خود همان سرمایه را مى دهد که قبلاً آزمایشوى در پاسخ به این پرسش که چرا در همه موارد میان حقوق مردان و زنان همانندى نیست و در برخى موارد تفاوت دیده مى شود, به طور گسترده و در ضمن چند محور زیر بحث را پى گرفته و در پرتو آیات قرآن بررسى کرده است:

۱ جایگاه زن در آفرینش
۲ تفاوت هاى طبیعى در آفرینش زن و مرد.
۳ فلسفه ناهمانندى حقوق و وظایف زن و مرد.
الف: جایگاه زن در آفرینش

به نظر استاد مطهرى, قرآن با تفسیر آفرینش, زیربناى مقررات امور اجتماعى از قبیل مالکیّت, حکومت, حقوق خانوادگى و… را بیان داشته است. قرآن کریم برخلاف دیگر منابعى که امروز به عنوان کتب آسمانى معرفى شده اند, سرشت و خلقت نخستین زن را احترام آمیز مى داند و سرشت زن و مرد را دوگانه ندانسته است. قرآن با کمال صراحت در آیات متعدّدى مى فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظیر سرشت مردان آفریده ایم:۴

(یاایها الناسُ اتّقُوا ربّکم الّذى خلقکم من نفس واحده وخلق منها زوجها وبثّ منهما رجالاً کثیراً ونساءً…) نساء / ۱ اى مردم, از پروردگارتان پروا کنید, آن که شما را از یک نفس (جنس) آفرید و از آن (نَفس واحد) همسر او را و از آن دو مردان و زنان بسیار پدید آورد. یعنى آفرینش انسان چه مرد و چه زن از یک جنس و به یک گونه بوده است. خداوند زن (حوّا) را از همان جنس (گل) آدم آفریده است. جنس آدم و حوّا یکى است و آفرینش آن دو از خاک است. در آیات دیگر نیز به صراحت اشاره شده که زن و مرد در آفرینش یکسانند و هیچ یک بر دیگرى امتیازى ندارند. این درحالى است که تورات موجود, زن را از ماده اى حقیرتر از سرشت مرد, معرفى کرده است و معتقد است که وجود زن, طفیلى وجود مرد است و از دنده چپ مرد آفریده شده است:

(خداوند خوابى گران بر آدم مستولى گردانید تا جفت و یکى از دنده هایش را گرفت و گوشت جایش پر کرد. و خداوند خدا آن دنده را از آدم گرفته بود, زنى بنا کرد و وى را به نزد آدم آورد.)۵ امّا در قرآن چنین امتیازى میان زن و مرد دیده نمى شود, چنان که در سوره زمر به آفرینش همانند و یگانه زن و مرد اشاره مى کند و تفاوتى یا امتیازى ویژه براى زن یا مرد قائل نیست استعدادیابى آن را مناسب یافته است.) (خلقکم من نفس واحده ثمّ جَعَلَ منها زَوجها…) زمر / ۶
شما را از یک نفس بیافرید و از آن یک نفس, همسرش را قرار داد.

در سوره اعراف نیز مى خوانیم:
(هو الّذى خلقکم من نفس واحده وجعل منها زوجها لیسکن الیها…)
اعراف / ۱۸۹ اوست که همه شما را از یک نفس بیافرید و از آن یک نفس, همسرش را قرار داد تا به او آرامش یابد.
زن و مرد, داراى سرشتى یگانه
قرآن براى تمام انسان ها, چه زن و چه مرد, شخصیّت و فطرت مشترکى را قائل است و خمیرمایه اولیّه آنها را در آفرینش یکسان مى داند.
(فأقم وجهک للذین حنیفاً فطرت الله الّتى فطر النّاس علیها…) روم / ۳۰
به یکتاپرستى روى به دین آور. سرشتى است که خدا همه مردم را بدان سرشت آفریده است.

در آثاراستاد مطهرى, فطرت یا سرشت (حالت خاص و نوع خاص از آفرینش) است, و به عبارت دیگر, گونه خاصى است از ساختار خلقى, سرشتى و سمت و سویى که انسان در آغاز آفرینش خود و پیش از قرارگرفتن در شعاع تأثیر عوامل تربیتى, تاریخى, اجتماعى و جغرافیایى دارد.۶ در داستان پررمز و راز آفرینش آدم, زن و مرد هر دو با یک مقام در بهشت نخستین استقرار یافته و از نعمت هاى آن بهره مند بوده اند. در هبوط, توبه, مقام قرب, هم سخنى با خداوند, هم سنگرى در برابر شیطان, همگونى در خلافت الهى و… با یکدیگر مشترکند. این همسانى زن و م رد در قصّه آدم و حوّا, دیدگاه قرآن را نسبت به زن آشکار مى سازد که در آفرینش تفاوتى میزان زن و مرد نیست. ولى با کمال تأسّف آنچه در دیگر کتب آسمانى به عنوان وحى آسمانى باقى مانده ـ که از دیدگاه ما تحریف شده و خلط یافته است ـ زن را مایه گمراهى و گناه معرفى کرده است, چنان که در تورات مى خوانیم: (و چون زن دید که آن درخت براى خوراک نیکو است و به نظر خوش نما و درختى دلپذیر, دانش افزا, پس از میوه اش گرفته بخورد, و به شوهر خود نیز داد و او خورد… خداوند خدا آدم را ندا در داد و گفت کجا هستی… آیا از آن درختى که تو را قدغن کردم که آن را نخورى خوردى. آدم گفت این زنى که قرین من ساختى وى از میوه درخت به من داد و خوردم… به آدم گفت چون که سخن زوجه ات را شنیدى و از آن درخت خوردى که امر فرموده گفتم از آن نخورى پس به سبب تو زمین ملعون شد.)۷

استاد مطهرى در نقد این نگرش بدبینانه و تحقیرآمیز مى نویسد: (یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیزى که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبى بجا گذاشته است این است که زن عنصر گناه است, از وجود زن شرّ و وسوسه برمى خیزد, زن شیطان کوچک است, مى گویند در هر گناه و جنایتى که مردان مرتکب شده اند زنى درآن دخالت د اشته است, مى گویند مرد در ذات خود از گناه مبرّا است و این زن است که مرد را به گناه مى کشاند, مى گویند شیطان مستقیماً در وجود مرد راه نمى یابد و فقط از طریق زن است که مردان را مى فریبد, شیطان, زن را وسوسه مى کند و زن, مرد را….)۸ قرآن داستان آدم و حوّا را در موارد گوناگون بیان کرده, امّا هرگز سخن از شیطان بودن زن یا وسیله گناه بودن او به میان نیاورده است, بلکه معتقد است هریک از مرد و زن اگر گناهى مرتکب شوند, خود مسوٌول کردار خودشان شناخته شده اند. (قرآن آنجا که پاى وسوسه شیطانى را به میان مى کشد, ضمیرها را به شکل (تثنیه) مى آورد, مى گوید: (فوسوس لهما الشیطان), شیطان آن دو را وسوسه کرد. (فدلاّهما بغُرور), شیطان آن دو را به فریب راهنمایى کرد, (وقاسمهما انّى لکما من الناصحین), یعنى شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیرآنها را نمى خواهد.)۹ چنان که ملاحظه مى شود, قرآن زن را از باورهاى رایج و بدبینانه آن زمان تبرئه کرد و او را از اینکه عنصر گناه و عامل انحراف مرد یا دست نشانده شیطان باشد مبرّا دانست.

دست یابى زن به کمالات معنوى, همانند مرد
یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیز نسبت به زن در فرهنگ جاهلى و ادیان تحریف شده, آن بود که زن از جهت توانایى هاى معنوى و روحانى ضعیف است و نمى تواند به مراتب عالى معنوى راه یابد و به مقام قرب الهى برسد! امّا در دیدگاه قرآن کریم تفاوتى میان زن و مرد در ا مکان پیمودن راه هاى قرب الهى و کسب مقامات عالیه اخروى نیست, و در این میان جنسیت دخالت ندارد. چه زن و چه مرد, هریک که خردمندانه و در فرصت حیات دنیایى به شایستگى عمل کند, در آخرت نیز پاداش هاى بزرگ و مقامات عالى را به دست مى آورد. استاد شهید در این باره مى نویسد: (قرآن در آیات فراوانى تصریح کرده است که پاداش اخروى و قرب الهى به جنسیّت مربوط نیست, به ایمان و عمل مربوط است, خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد. قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدّیسى از یک زن بزرگ و قدّیسه یاد مى کند, و از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسى و عیسى در نهایت تجلیل. اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانى ناشایست براى شوهران شان ذکر مى کند, از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگى که گرفتار مرد پلیدى بوده است غفلت نکرده است, گویى قرآن خواسته است درداستان ها توازن را حفظ کند و قهرمانان داستان ها را منحصر به مردان ننماید.)۱۰ در تاریخ قرآن و داستان هایى که آیات الهى بیان مى دارند, مادر حضرت موسى و نیز مادر حضرت عیسى به مقامى مى رسند که بدانها وحى مى شود و ملائکه با آنها سخن مى گویند. حضرت مریم به جایى مى رسد که از غیب, مواهب الهى به او روزى مى رسد و بر خانِ معنویت و کمالات ال هى مى نشیند.

زن و مرد, تکمیل کننده یکدیگر
از جمله دیدگاه هاى منفى که در جوامع بشرى نسبت به زن مطرح بوده, این است که اساساً آفرینش زن طفیل وجود مرد است, زن آفریده شده است تا نیازهاى مرد را برآورده سازد و به همین نسبت ارزش گذارى و منزلت اجتماعى زن در مقایسه مرد, فرعى و حاشیه اى به حساب مى آ ید! امّا قرآن, هیچ یک از زن و مرد را فرع وجود دیگرى ندانسته است, بلکه هردو را در عرض هم و تکمیل کننده یکدیگر به شمار آورده است. (هرگز نمى گوید زن براى مرد آفریده شده است, اسلام مى گوید هریک از زن و مرد براى یکدیگر آفریده شده اند.)۱۱
(… هنّ لباس لکم وأنتم لباس لهنّ…) بقره / ۱۸۷

زنان زینت و پوشش مردان, و مردان نیز زینت و پوشش زنان هستند. یعنى زن و مرد یکدیگر را از انحراف ها نگاه مى دارند, نارسایى هاى یکدیگر را مى پوشانند و وسیله آسایش یکدیگرند. از این رو هریک زینت دیگرى به شمار مى آید. این تعبیر آیه نهایت ارتباط معنوى زن و مرد و نزدیکى و مساوات آنها را روشن مى سازد. همـان تعبیر که دربار ه مردان آمده درباره زنان نیز بدون کم و کاست آمده است.

وجود زن, مایه آرامش مرد
از دیگر دیدگاه هاى منفى نسبت به زن این است که وجود زن را شرّى ناگزیر دانسته اند, درحالى که قرآن وجود زن را مایه آرامش مرد معرفى کرده است: (ومن آیاته أن خلق لکم من أنفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها) روم / ۲۱ از آیات و نشانه هاى خداوند این است که همسرانى از جنس خود شما آفرید, تا در کنار آنها آرامش یابید. این آیه جزء مجموعه آیاتى است که از آفرینش و نشانه هاى الهى سخن گفته و آیات توحیدى را ارائه مى دهند. در این آیه زن را سبب آرامش معرفى مى کند و از پیوند میان همسران (زن و مرد) که جاذبه, کشش قلبى و روحانى سرمایه آن است سخن مى گوید و وجود زن به عنوان همسر و آرامش بخش و به عنوان موهبت بزرگ الهى مطرح مى شود.

برخى از پیروان ادیان, تمایل جنسى را ذاتاً پلید و آمیزش جنسى را موجب تباهى و سقوط دانسته اند و چه بسا علّت گسترش اعتقاد به پلیدى ازدواج و آمیزش جنسى درمیان مسیحیان, برداشت برخى از دانشمندان مسیحیت از تجرّد حضرت مسیح(ع) بوده است. روحانیان و قدّیسان مسیحى شرط رسیدن به کمالات روحانى را آلوده نشدن به زن در تمام مدّت عمر مى دانسته اند. پاپ از میان مجرّدهاى گریزان از زن برگزیده مى شده است و کلیسا ازدواج را براى سایر مردها, از سر ضرورت و براى تولید و ادامه نسل اجازه داده, ولى پلیدى ذاتى آن را باور داشته اند. غ یر از مسیحیان, اقوام دیگر نیز عقاید بدبینانه اى درباره زن و تمایل به او داشته اند. استاد مطهرى در پرتو آیات قرآن و معارف دینى تصویرى زیبا و مطابق با آفرینش از پیوند زناشویى و دیدگاه دین در این باره ارائه داده است: (در اسلام کوچک ترین اشاره اى به پلیدى علاقه جنسى و آثار ناشى از آن نشده است. اسلام مساعى خود را براى تنظیم این علاقه به کار برده است…

از نظر اسلام, علاقه جنسى نه تنها با معنویّت و روحانیّت منافات ندارد, بلکه جزء خوى و خلق انبیاء است. در حدیثى مى خوانیم: (من اخلاق الانبیاء حبّ النساء.)۱۲ در اسلام برخلاف این باورهاى منفى نسبت به زن, رهبانیّت, گوشه گیرى و انزوا رد شده است, و از مسلمانى که نسبت به زن, بى علاقه, متنفر و گریزان باشد به شدّت انتقاد شده است, چنان که به نقل شهید مطهرى در تاریخ اسلام مى خوانیم: (یکى از اصحاب رسول اکرم به نام عثمان بن مظعون کار عبادت را به جایى رسانید که همه روزها روزه مى گرفت, و همه شب تا صبح به نماز مى پرداخت, همسر وى جریان را به اطلاع رسول اکرم رسانید, رسول اکرم درحالى که آثار خشم از چهره اش هویدا بود از جا حرکت کرد و پیش عثم ان بن مظعون رفت, و به او فرمود: اى عثمان, بدان که خدا مرا براى رهبانیّت نفرستاده است; من شخصاً نماز مى خوانم و روزه مى گیرم و با همسر خود نیز آمیزش مى کنم. هرکس مى خواهد از دین من پیروى کند باید سنّت مرا بپذیرد, ازدواج و آمیزش زن و مرد با یکدیگر جزء سنّت هاى من است.) ۱۳

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.