مقاله آناتومی و جنین شناسی چشم


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله آناتومی و جنین شناسی چشم دارای ۸۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آناتومی و جنین شناسی چشم  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آناتومی و جنین شناسی چشم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله آناتومی و جنین شناسی چشم :

حفره کاسه چشم شبیه هرمی چهارضلعی است که راس آن در عقب واقع شده است. دیواره های داخلی راست و چپ کاسه چشم موازی اند و توسطی بینی از هم جدا شده اند. در هر کاسه چشم (اربیت) دیواره های داخل یو خارجی زاویه ای ۴۵ درجه تشکیل می دهند، در نتیجه زاویه بین دو دیواره خارجی قائمه می‎شود. شکل اربیت را به گلابی ای تشبیه می کنند که عصب بینایی (optic nerve) دم آن را می سازد. قطر محیط قدامی قدری کوچکتر از ناحیه بلافاصله پشت لبه است، بنابراین حاشیه محافظ محکمی را می سازد.

حجم اربیت فرد بزرگسال تقریبا ۳۰ ml است و کره چشم فقط در حدود یک پنجم این فضا را اشغال می‎کند عمده فضای باقیمانده را چربی و عضله اشغال می کنند.
حد قدامی حفره اربیت را سپتوم پیشانی در پایین با سینوس فکی و در سمت داخل با سینوسهای پرویزنی و پروانه ای (spenoid) مرتبط است. ضربه مستقیم به کره چشم براحتی موجب آسیب کف نازک اربیت می‎شود که بصورت ترک برداشتن (شکستگیblowout) شود و محتویات اربیت را گرفتار کند. خوردگی سقف اربیت (مانند نوروفیبروماتوز) ممکن است موجب ضربانهای آشکار کره چشم شود که از مغز منتقل می‎شوند.

دیواره های اربیت
سقف اربیت عمدتا توسط صفحه اربیتال استخوان پیشانی تشکیل می‎شود غده اشکی در حفره اشکی واقع در ضلع قدامی خارجی سقف قرار دارد. در خلف ، بال کوچک استخوان اسفنوئید که کانال اپتیک را در خود جای می دهد، سقف را کامل می‎کند.
دیواره خارجی توسط شیار کاسه چشمی فوقانی از سقف جدا می‎شود این شیار بال کوچک استخوان پروانه ای را از بال بزرگ جدا می‎کند. قسمت قدامی دیواره خارجی توسط سطح اربیتال استخوان زیگوماتیک (گونه ای) تشکیل می‎شود که محکم ترین قسمت اربیت استخوانی است. لیگمان های آویزان کننده (suspensory) تاندون پلکی خارجی، و لیگان های گونه ای بوسیله بافت همبندی به دگمه اربیتال خارجی متصل می‎شوند.

کف اربیت بوسیله شیار اربیتال تحتنای از دیواره خارجی جدا می‎شود. صفحه اربیتال ماگزیلا، قسمت بزرگ مرکزی کف اربیت را می سازد که بخش اعظم شکستگی های blowout در آنجا اتفاق می افتد. زایده پیشانی ماگزیلا از سمت داخل و استخوان زیگوماتیک از سمت خارج لبه تحتانی اربیت را کامل می کنند. زایده اربیتال استخوان گام مثلث کوچکی ازقسمت خلفی کف اربیت می سازد. حدود دیواره داخلی کمتر مشخصند. استخوان پرویزنی بسیار نازک است اما در جلو که به استخوان اشکی (lacfrimal bone) می رسد، ضخیم می‎شود. بدنه استخوان پروانه ای (sphenoid b.) خلفی ترین بخش دیواره داخلی را می سازد، و زایده گوشه ای (angular) استخوان پیشانی بخش فوقانی ستیغ اشکی خلفی را می سازد. بخش تحتانی ستیغ اشکی خلفی از استخوان اشکی تشکیل می‎شود. ستیغ اشکی قدامی به آسانی از طریق پلک قابل لمس است و از زایده پیشانی استخوان ماگزیلا ساخته می شو، ناودان اشکی بین دو ستیغ قرار دارد و حاوی کیسه اشکی (lacrimal sac) است.

نوک اربیت (orbital apex)
شکل (۳-۱)
نوک اربیت مدخل تمام اعصاب و عروق چشم و مبدا تمام عضلات خارج چشمی بجز مایل تحتانی است. شیار کاسه چشمی فوقانی (superior orbital fissure) بین بدنه و بالهای بزرگ و کوچک استخوان پروانه ای قرار دارد. (trochlear) از بخش خارجی شیار عبور می‎کنند که خارج از حلقه zinn قرار دارد. شاخه های فوقانی و تحتانی عصب اکولوموتور را بدوسنس و اعصاب نازوسیلیاری از پخش داخلی شیار و از داخل حلقه زین می گذرند. عصب اپتیک و شریان افتالمیک از کانال اپتیک عبور می کنند که آنهم در داخل حلقه زین قرار دارد. ورید افتالمیک تحتانی ممکن است از هر یک از بخشهای شیار اربیتال فوقانی عبور کند از جمله بخش مجاور بدنه اسفنوئید که پایین و داخل تر از حلقه زین قرار دارد. ورید افتالمیک تحتنای ممکن است ازهر یک از بخشهای شیار اربیتال فوقانی عبور کند از جمله بخش مجاور بدنه اسفنوئید که پایین و داخل تر از حلقه زین قرار دارد. ورید افتالمیک تحتانی اغلب پیش از خروج ازاربیت به ورید افتالمیک فوقانی می پیوندد.

خونرسانی
(شکل های ۴-۱ تا ۶-۱)
خونرسانی شریانی اصلی اربیت و ساختمانهای آن از شریان افتالمیک تأمین میشود که اولین شاخه اصلی قسمت داخل جمجمه ای شریان کاروتید داخلی است. این شاخه از زیر عصب اپتیک عبور می‎کند و آن را در مسیر کانال اپتیک تا اربیت همراهی می‎کند. اولین شاخه داخل اربیتی، شریان مرکزی شبکیه است که در ۸ تا ۱۵ میلی متری زیر کره چشم وارد عصب اپتیک می‎شود. سایر شاخه های شریان افتالمیک عبارتند از شریان اشکی (lacrimal a.) که غده اشکی و پلک فوقانی را مشروب می کند؛ شاخه های عضلانی به عضلات مختلف اربیت؛ شریانهای مژگانی کوتاه و بلند؛ شریانهای پلکی داخلی (medial palpebral a.s) به هر دو پلک و شریانهای سوپرا اربیتال و سوپرا تروکلئار. شریانهای مژگانی خلفی کوتاه مشیمیه و بخشهایی از عصب اپتیک را مشروب می سازند. دو شریان مژگانی خلفی بلند، جسم مژگانی را مشروب می سازند و با یکدیگر و با شریانهای مژگانی قدامی آناستوموز می یابند تا حلقه شریانی اصلی عنبیه را تشکیل دهند. شریانهای مژگانی قدامی از شاخه های عضلانی به عضلات رکتوس جدا می‎شوند. آنها به قدام صلبیه اپی اسکلرا، لیمبوس، و ملتحمه خون می رسانند و در حلقه شریانی اصلی عنبیه شرکت می کنند. قدامی ترین شاخه های افتالمیک در تشکیل قوسهای شریانی پلک ها نقش دارند که از طریق شریان فاسیال با گردش خودن کاروتید خارجی ارتباط برقرار می کنند.

عمده تخلیه وریدی اربیت از طریق وریدهای افتالمیک فوقانی و تحتانی است که وریدهای ورتکس (vortex) وریدهای مژگانی قدامی و ورید مرکزی شبکیه را زه کشی می کنند. وریدهای افتالمیک ازطریق شیار اربیتال تحتانی به سینوس غاری (cavernous) و از طریق شیار اربیتال تحتانی به شبکیه وریدی رجلی (pterygoid) متصل می‎شوند. ورید افتالمیک فوقانی از به هم پیوستن وریدهای سوپرا اربیتال و سوپرا تروکلئار و شاخه ای از ورید آنگولار تشکیل می‎شود که همه آنها پوست ناحیه پری اربیتال را زه کشی می کنند. این ورید ارتباط مستقیمی بین پوست صورت و سینوس غاری برقرار می کند، که اساس ترومبوز سینوس غاری ثانویه به عفونت سطحی پوست پری اربیتال است که می‎تواند کشنده باشد.

کره چشم
کره چشم طبیعی در بزرگسالان تقریبا کروی است و قطر قدامی خلفی آن بطور متوسط mm 5/24 است.
ملتحمه
ملتحمه غشای مخاطی شفاف و نازکی است که سطح خلفی پلکها (ملتحمه پلکی) و سطح قدامی صلبیه (ملتحمه کره چشمی) را می پوشاند. درلبه پلک ملتحمه در امتداد پوست قرار می‎گیرد (پیوستگاه پوستی مخاطی) و در لیمبوس (محیط عنبیه) به اپی تلیوم قرنیه می پیوندد.
ملتحمه پلکی سطح خلفی پلک ها را می پوشاند و محکم به تارسوس چسبیده است. در لبه های فوقانی و تحتانی تارسوس، ملتحمه به عقب تا می خورد(در بن بست های فوقانی و تحتانی) و بافت اپی اسکلرا را می پوشاند تا ملتحمه چشمی به وجود آید.

ملتحمه چشمی (bulbar conjunctive) اتصال سستی با سپتوم کاسه چشمی در فورنیکس ها دارد وبه دفعات چین خورده است. این امر، حرکت چشم و بزرگ شدن سطح ملتحمه ترشحی را امکان پذیر می سازد.(مجاری غده اشکی به داخل فورنیکس گیجگاهی فوقانی باز می‎شوند) ملتحمه چشمی اتصال سستی با کپسول تنول و اسکلری زیر آن دارد (بجز در لیمبوس که کپسول تنون و ملتحمه در پهنای mm3 به هم جوش خورده اند)
یک چین متحرک و ضخیم از ملتحمه چشمی (چین هلالی semilunar fold) در کانتوس داخلی قرار دارد که معادل پرده nictitating در برخی حیوانات پست تر است. یک ساختمان گوشتی اپیدرموئید (کارونکل caruncle) به سطح قسمت داخلی چین هلالی چسبیده است که یک ناحیه تغییر بافت است زیرا دارای هر دو عنصر پرده مخاطی و پوستی است.

بافت شناسی
بافت پوششی ملتحمه از دو تا پنج لایه سلول های پوششی مطبق ستونی تشکیل یافته است که در طبقات قاعده ای و سطحی قرار دارند. بافت پوششی ملتحمه در نزدیک لیمبوس. روی کارونکل، و نزدیک پیوستگاههای مخاطی- پوستی در لبه پلکها، ازسلول های پوششی مطبق اسکرآموس تشکیل یافته است. سلول های پوششی سطحی حاوی سلول های جامی goblet گرد یا بیضی هستند که موکوس ترشح می کنند موکوس پس از تشکیل هسته سلول جامی را به کنار می راند و برای گستردن متناسب فیلم اشکی بر روی قرینه ضروری است. سلول های پوششی قاعده ای بیش از سلول های سطحی رنگ می گیرند و در نزدیک لیمبوس ممکن است حاوی رنگدانه باشند.

استرومای ملتحمه به دو لایه آدنوئید (سطحی) و فیبرو (عمقی) تقسیم می‎شود. لایه آدنوئید (غددی) حاوی بافت لنفاوی است و در بعضی نواحی ممکن است دارای ساختمان «فولیکول مانند» بدون مراکز زایگر باشد. لایه آدنوئید تا قبل از ۲ یا ۳ ماهگی زندگی تشکیل نشده است. به همین دلیل کنژونکتیویت انکلوزیونی نوزادان بیشتر بصورت پایپلایی است تا فولیکولی در حالی که بعدا فولیکولی می‎شود. لایه فیبرو (لیفی) از بافت همبندی تشکیل شده که به صفحه تارسی چسبیده است. همین، موجب واکنش پاپیلایی در التهاب ملتحمه می‎شود. لایه فیبرومی روی کره چشم ناچیز است.
غدد اشکی فرعی (غدد کراوز Krause و لفرینگ walfring ) که ساختمان و عمل آنها شبیه غدد اشکی است، در استروما جای دارند. بیشتر غدد کراوز در فورنیکس فوقانی قرار دارند، و چند تای بقیه در فورنیکس تحتانی غدد ولفرینگ در لبه فوقانیث تارسوس فوقانی جای دارند.

خونرسانی، عروق لنفاوی و عصب دهی
شریانهای ملتحمه از شریانهای مژگانی قدامی و پلکی منشعب می‎شوند. این دو شریان بطورآزادانه آناستوموز برقرار می کنند و همراه با تعداد زیادی وریدهای ملتحمه ای که عموما الگوی شریانی را تعقیب می کنند یک شبکه عروقی قابل توجه برای ملتحمه تشکیل می دهند. رگهای لنفاوی ملتحمه در لایه های سطحی و عمقی ترتیب یافته اند و به رگهای لنفاوی پلکها متصل می‎شوند تا یک شبکه غنی لنفاوی بسازند. عصب دهی ملتحمه از اولین شاخه عصب پنجم (چشمی) صورت می‎گیرد. این شاخه تعداد نسبتا کمی تارهای عصبی حس درد دارد.

کپسول تنون
(فاشیای کره چشم)
کپسول تنون یک پرده لیفی است که کره چشم را از لیمبوس تا عصب بینایی در بر می‎گیرد. در نزدیک لیمبوس، ملتحمه، کپسول تنون و اپی اسکلرا به یکدیگر می چسبند. در عقب تر، سطح داخلی کپسول تنون روی اسکلرا قرار می‎گیرد و سطح خارجی آن در تماس با چربی حفره چشم و سایر ساختمانهای واقع در مخروط عضلانی خارجی چشمی قرار می‎گیرد. در محلی که کپسول تنون توسط تاندون عضلات خارج چشمی سوراخ می‎شود (در مسیر عبور آنها برای اتصال به کره چشم) غلاف لوله مانندی در اطراف هر یک از این عضلات می سازد این غلافهای فاشیایی درامتداد فاشیای عضلات قرارب می گیرند، استطاله هایی از فاشیای مرکب حاصل از آنها به ساختمانهای اطراف و استخوانهای کاسه چشم گسترش می یابد. این استطاله های فاشیایی کاملاً محکمند و حرکت عضلات خارج چشمی را محدود می کنند بنابراین بنام لیگامانهای مانع check ligaments خوانده می‎شوند. بخش زیرین کمپسول تنون ضخیم است و به فاشیای عضلات راست تحتانی و مایل تحتانی متصل میشود تا لیگمان آویزنده suspensory ligaments کره چشم را تشکیل دهد (لیگمان لاک وود Lockwood) که نقطه اتکای کره چشم است.

اسکلرا و اپی اسکلرا
اسکلرا (صلبیه) پوشش لیفی محافظه خارجی چشم است (شکل ۷-۱) صلبیه که متراکم و سفید است از جلو در امتداد قرنیه و از عقب در امتداد غلاف سخت شامه ای عصب بینایی است. چندین استطاله از بافت صلبیه ای از روی بخش قدامی عصب بینایی می گذرند که تیغه غربالی lamina cribrosa خوانده می‎شوند. سطح خارجی اسکلرای قدامی از لایه نازک بافت ارتجاعی ظریف بنام اپی اسکلرا پوشانده می‎شود که حاوی رگهای خونی متعدد تغذیه کننده صلبیه است. لایه قهوه ای رنگ سطح داخلی صلبیه را تیغه فوسکا lamina fusca گویند که لایه خارجی فضای فوق شیمی را می سازد.

در انتهای اتصالی عضلات راست صلبیه ضخامتی در حدود mm 3/0 دارد در جاهای دیگر ضخامت آن در حدود mm 1 است. در اطراف عصب بینایی شریانهای مژگانی خلفی بلند و کوتاه و اعصاب مژگانی بلند و کوتاه صلبیه را سوراخ می کنند (شکل ۸-۱) شریانهای مژگانی خلفی بلند و اعصاب مژگانی بلند در ناودان باریکی روی سطح داخلی صلبیه واقع در نصف النهارهای ساعت ۳و ۹، از عصب بینایی به جسم مژگانی می روند. کمی عقب تر از خط استوایی، چهار ورید ورتکس که مشیمیه را زه کیش می کنند از صلبیه خارج می‎شوند معمولا هر یک از آنها از یک ربع خارج می‎شود . در حدود mm 4 عقب تر از لیمبوس کمی در جلوی محل اتصال عضله راست مربوطه چهار شریان و ورید مژگانی صورت می‎گیرد.

از نظر بافت شناسی صلبیه از تعداد زیادی نوارهای متراکم و درهم پیچیده الیاف بافت فیبرو تشکیل شده است که هر یک ازآنها ۱۶-۱۰ ضخامت و ۱۴۰-۱۰۰ پهنا دارد ساختمان بافت شناسی صلبیه شباهت قابل ملاحظه ای با قرنبه دارد. علت شفاف بودن قرنیه و غیرشفاف بودن صلبیه کم آب بودن نسبی قرنیه است.

قرنیه
قرنیه یک بافت بدون رگ شفاف است که اندازه و ساختمان آن قابل مقایسه با کریستال یک ساعت مچی کوچک است (شکل ۹-۱) قرنیه در لیمبوس به اسکلرا وصل می‎شود. فرو رفتگی دایره وار این محل اتصال را شیار صلبیه ای گویند. ضخامت متوسط قرنیه بزرگسالان در مرکز mm 54/0 و در محیط mm65/0 است و قطر آن mm5/11 است. قرنیه از جلو به عقب ۵ لایه مشخص دارد اپی تلیوم (که در امتداد اپی تلیوم ملتحمه چشمی است) لایه بومن Bowman استروما، پرده دسمه Descemet’s membrance و اندوتلیوم اپی تلیوم ۵ تا ۶ لایه سلول دارد و اندوتلیوم فقط یک لایه لایه بومن یک لایه بدون سلول شفاف و در واقع بخش تغییر یافته ای از استروما است پرده دسمه غشای ارتجاعی شفافی است که با میکروسکوپ الکترونی بی شکل به نظر می رسد و غشای پایه ای اندوتلیوم قرنیه را می سازد. استرومای قرنیه ۹۰% ضخامت قرنیه را می سازد. این استروما از تیغه های درهم پیچیده فیبریل های کلاژن به پهنای تقریبا ساخته شده است که این فیبریل ها تقریبا در تمام قطر قرنیه کشیده می‎شوند. آنها موازی با سطح قرنیه قرار گرفته اند و بواسطه اندازه و احلت تناوبی شان نور را از خود عبور می دهند تیغه ها درون ماده زمینه ای از جنس پروتئوگلیکان هیدراته قرار دارند و با کراتوسیت ها که کلاژن و ماده زمینه ای تولید در ارتباطند.

منابع تغذیه قرنیه عبارتند از رگهای لیمبوس، زلالیه و اشک. قرنیه سطحی نیز بیشتر اکسیژن خود را از اتمسفر می گیرند. اعصاب حسی قرنیه از شاخه اول عصب جمجمه ای پنجم (سه قلو) تأمین می‎شوند.
شفافیت قرنیه به علت ساختمان همگن آن فاقد رگ بودن و بی آب بودن است.
طبقه یووه آ
یووه آ تشکیل می‎شود از عینیه جسم مژگانی و مشیمیه (شکل ۷-۱) یووه آ لایه عروقی میانی چشم است و توسط قرنیه و صلبیه محافظت می‎شود. نقش آن تأمین خود شبکیه است.

عنبیه
عنبیه iris ادامه قدامی جسم مژگانی است بصورت سطح پهنی است که در وسط آن ساختمانی قرار دارد مردمک. عنبیه مماس با سطح قدامی عدسی است، بنابراین اتاقک قدامی را ازخلفی جدا می‎کند که هر یک از آنها حاوی مایع زلالیه اند. درون استرومای عنبیه، اسفنکتر و عضلات گشاد کننده قرار دارند. دو لایه پر رنگ تر روی سطح خلافی عنبیه عبارتند از ادامه شبکیه عصبی و اپی تلیوم رنگی شبکیه.
خونرسانی عنبیه از حلقه اصلی عنبیه است (شکل ۴-۱) مویرگهای عنبیه دارای اندوتلیوم غیرسوراخدار nonfenestrated هستند و لذا بطور طبیعی فلورسئین تزریق شده در ورید، از آنها نشت نمی کند. عصب گیری عنبیه از الیاف اعصاب مژگانی است.
عنبیه مقدار نور وارد شده به چشم را کنترل می‎کند. اندازه مردمک اساسا بستگی به تعادل انقباض و انبساط دارد انقباض مردمک به علت فعالیت پاراسمپاتیک عصب جمجمه ای سوم است و انبساط مردمک به علت فعالیت سمپاتیک است. (ر.ک. فصل ۱۴)

جسم مژگانی
جسم مژگانی که تقریبا مقطع عرضی آن مثلث است. از انتهای قدامی مشیمیه تا ریشه عنبیه کشیده شده است (در حدود mm65) تشکیل شده است که یک ناحیه قدامی چین دار بنام pars plicata و یک ناحیه خلفی مسطح بنام pars plana زواید مژگانی از بخش چین دار منشا می‎گیرند (شکل ۱۱-۱) آنها بطور عمده از مویرگها و وریدهایی تشکیل شده اند که به داخل وریدهای ورتکس تخلیه می‎شوند. مویرگها بزرگ و سوراخدارند، بنابراین فلورسئین وریدی از آنها نشت می‎کند. اپی تلیوم مژگانی دو لایه دارد: لایه بیرنگ داخلی که ادامه قدامی شبکیه عصبی neuroretina است و لایه رنگی خارجی که ادامه اپی تلیوم رنگی شبکیه است. زواید مژگانی و اپی تلیوم مژگانی روی آنها مسئول تشکیل زلالیه هستند.

عضله مژگانی از ترکیب الیاف طولی، حلقوی و شعاعی تشکیل شده است. عمل الیاف حلقوی منقبض کردن و شل کردن الیاف زنولی zonular fibers است که ازشیارهای بین زواید مژگانی منشا می گیرند (شکل ۱۲-۱) این عمل کشش روی کپسول عدسی را تغییر می‎دهد و کانون متغیری برای اشیای دور و نزدیک به عدسی در میدان بینایی فراهم می‎آورد. الیاف طولی عضله مژگانی وارد شبکه ترابکولار می‎شوند تا اندازه سوراخ آن را تغییر دهند.
رگهای خونی تغذیه کننده جسم مژگانی از حلقه اصلی عنبیه منشعب می‎شوند عصب گیری عنبیه از اعصاب مژگانی است.

مشیمیه
مشیمیه choroid قطعه خلفی طبقه یووه آ است که در بین شبکیه و صلبیه قرار دارد. از سه لایه رگهای خونی مشیمیه و صلبیه قرار دارد. ازسه لایه رگهای خونی مشیمیه ای (بزرگ، کوچک و متوسط) تشکیل شده است. هر چه رگهای مشیمیه عمق تر باشند مجرای آنها گشاده تر است (شکل ۱۳-۱) قسمت داخلی رگهای مشیمیه را بنام صفحه کوریوکاپیلاریس choriocapillaris می گویند. خون رگهای مشیمیه ای از طریق چهار ورید ورتکس که هر یک در یک خلفی قرار دارند، تخلیه می‎شود. مشیمیه از داخل به پرده بروخ Bruch’s membrane و از خارج به صلبیه محدود است. فضای فوق مشیمیه ای در بین مشیمیه و صلبیه قرار دارد. مشیمیه از خلف اتصال محکمی به کناره های عصب بینایی دارد. در جلو، مشیمیه به جسم مژگانی متصل میشود.
تجمع رگهای خونی مشیمیه، تغذیه بخش خارجی شبکیه زیر آنرا تأمین می‎کند. (شکل ۴-۱)

عدسی
عدسی یک ساختمان دوسو محدب، بدون عروق، بیرنگ، و تقریبا به طور شفاف است که قطر آن در حدود mm 9 و ضخامت آن mm 4 است. بوسیله زونولا zonule که آنرا به جسم مژگانی متصل می کند، در پشت عنبیه آویزان شده است. در جلوی عدسی زلالیه و در خلف آن زجاجیه قرار دارند. کپسول عدسی پرده نیمه تراوایی (کمی نفوذپذیرتر از دیواره مویرگ) است که آب و الکترولیت ها در آن می‎توانند نفوذ کنند.
درجلو، یک اپی تلیوم زیرکپسولی وجود دارد (شکل ۴-۱) هسته عدسی سخت تر از قشر آن با گذشت سن ، الیاف تیغه ای زیر اپی تلیومی بطور مداوم تولید می شوند، بطوری که در طول زندگی عدسی بتدریج بزرگتر می‎شود و خاصیت ارتجاعی آن کمتر می‎شود. هسته و قشر از تیغه های بلند هم مرکز ساخته شده اند. با اسلیت لامپ خطوط حاصل از اتصال لب به لب این الیاف تیغه ای به شکل Y دیده می‎شوند (شکل ۱۵-۱) در جلو Y بطور عمودی و در خلف بصورت واژگون است.
هریک ازالیاف تیغه ای حاوی یک هسته مسطح است. با میکروسکوپ این هسته ها در قسمت محیطی عدسی نزدیک به خط استوایی مشاهده می‎شوند و در امتداد اپی تلیوم زیر کپسولی هستند.

عدسی توسط یک لیگامان آوریزنده بنام زونولا (zonule of Zinn) نگهداشته می‎شود که از الیاف متعددی تشکیل شده است. این الیاف ازسطح جسم مژگانی بر می خیزند و در خط استوایی عدسی فرو می نشینند.
عدسی تقریبا از ۶۵% آب، ۳۵% پروتئین (بیشترین مقدار پروتئینی در بافتهای بدن) و عناصر کمیاب مانند دیگر بافتهای بدن تشکیل شده است. پتاسیم موجود در عدسی از اغلب بافتها بیشتر است. اسید اسکوربیک و گلوتاتیون به هر دو شکل اکسید شده و احیا شده در آن وجود دارند.
زلالیه
مایع زلالیه توسط جسم مژگانی تولید می‎شود. پس از ورود به اتاقک خلفی از مردمک عبور کرده به اتاق قدامی می رسد (شکل ۷-۱) و سپس به سوی زاویه اتاقک قدامی در محیط می رود. فیزیولوژی زلالیه در فصل ۱۱ بحث شده است.

زاویه اتاقک قدامی
زاویه اتاقک قدامی در محل اتصال محیط قرنیه و ریشه عنبیه قرار دارد (شکلهای ۱۲-۱، ۱۶-۱ و ۳-۱۱). اجزای اصلی تشریحی آن عبارتند از: خط شوآلبه، schwabe شبکه ترابکولار (که روی کانال شلم را می پوشاند) و خار صلبیه scleral spur
خط شوآلبه انتهای اندوتلیوم قرنیه ای را مشخص می‎کند. مقطع عرضی شبکه ترابکولار بصورت مثلثی است که قاعده آن به طرف جسم مژگانی است این شبکه از صفحات سوراخداری از بافت ارتجاعی و کلاژن تشکیل شده است. و بصورت یک صافی عمل می‎کند که وقتی کانال شلم به آن می رسد اندازه سوراخهای آن کوچکتر می‎شود. قسمت داخلی شبکه که رو به اتاقک قدامی است بنام بشکه یووه آن خوانده می‎شود. قسمت خارجی آن که مجاور کانال شلم است بنام شبکه قرنیه ای صلبیه ای خوانده می‎شود الیاف طولی عضله مژگانی در شبکه ترابکولار فرو می نشیند خار صلبیه ای، از گسترش داخلی صلبیه در بین جسم مژگانی و کانال شلم تشکیل می‎شود و عنبیه و جسم مژگانی به آن متصل میشوند. کانال های وابران از کانال شلم (در حدود ۳۰ کانال جمع کننده و ۱۲ ورید زلالی) با سیستم وریدی اپی اسکلرا ارتباط برقرار می کنند.

شبکیه
شبکیه به صفحه نازک، نیمه تراوا، و چند لایه ای از بافت عصبی است که سطح داخلی دو سوم خلفی کره چشم را می پوشاند. این صفحه در جلو تا حد جسم مژگانی کشیده می‎شود و در آن نقطه بصورت کناره دندانه ای بنام حاشیه مضرس ora serrata ختم می‎شود (شکل ۱۲-۱) در بزرگسالان حاشیه مضرس در سمت گیجگاهی temporal حدود mm 5/6 و در سمت بینی nasally حدود mm 7/5 پشت خط شوآلبه است. سطح خارجی شبکیه حسی در مقابل اپی تلیوم رنگی شبکیه قرار دارد، بنابراین به پرده برزخ، مشیمیه و صلبیه ارتباط می یابد. در بیشتر نواحی شبکیه و اپی تلیوم رنگی شبکیه به آسانی از هم جدا می‎شوند تا فضای زیر شبکه ای را بسازند، نظیر آنچه در جداشدگی شبکیه retinal detachment رخ می‎دهد. اما در دیسک بینایی و حاشیسه مضرس، شبکیه و اپی تلیوم رنگی آن به سختی به هم متصلند درنتیجه گسترش مایع زیرشبکیه ای را در جداشدگی شبکیه محدود می‎کند. این برخلاف فضای بالقوه مشیمیه ای است که بین مشیمیه و صلبیه قرار دارد و تا خار صلبیه ای کشیده می‎شود. لذا جداشدگی مشیمیه در ورای حاشیه مضرس به زیر بخش مسطح و بخش چین دار مژگانی گسترش می یابد. لایه های پوششی سطح داخلی جسم مژگانی و سطح خلفی عنبیه در ادامه شبکیه و اپی تلیوم رنگی شبکیه اند. سطح داخلی شبکیه در مقابل زجاجیه قرار دارد.

لایه های شبکیه از سمت داخل عبارتند از: (۱) پرده محدود کننده داخلی، (۲) لایه الیاف عصبی، حاوی آکسون های سلول عقده ای که به عصب بینایی می روند؛ (۳) لایه سلول عقده ای ganglion cell (4) لایه مشبک داخلی inner pleciform layer حاوی ارتباطات سلول های عقده ای با سلول های آماکرین و دو قطبی (۵) لایه هسته دار داخلی inner nuclcar layer حاوی جسم سلول های دو قطبی، آماکرین، و افقی؛ (۶) لایه مشبک خارجی حاوی ارتباطات سلول های دو قطبی و افقی با گیرنده های نوری photoreceptors (7) لایه هسته دار خارجی حاوی ارتباطات سلول های دو قطبی و افقی با گیرنده های نوری (۸) پرده محدود کننده خارجی؛ (۹) لایه گیرنده نوری حاوی بخشهای داخلی و مخروط ها و استوانه ها؛ و (۱۰) اپی تلیوم رنگی شبکیه (شکل ۱۷-۱) در واقع لایه داخلی پرده بروخ، غشای پایه اپی تلیوم رنگی شبکیه است.

ضخامت شبکیه در حاشیه مضرس mm 1/0 و در قطب خلفی mm 23/0 است، در مرکز شبکیه خلفی ماکولا (لکه زرد) قرار دارد. از نظر بالینی این قسمت بصورت ناحیه ای زردرنگ دیده می‎شود که به علت وجود رنگدانه زرده ای (گزانتوفیل) است. قطر آن mm 5/1 است. تعریف بافت شناسی آن عبارت است از بخشی از شبکیه که از لایه سلول های عقده ای آن بیش از یک ردیف سلول ضخامت دارد. از نظر بالینی، معادل ناحیه ای است که به محدوده قوسهای عروقی شبکیه ای گیجگاهی است. مرکز ماکولا حدود mm 5/3 خارج تر از دیسک بینایی، فووه آ قرار دارد که از نظر بالینی بصورت یک فرورفتگی است که در نمای افتالموسکوپی انعکاس نور خاصی دارد. و همان ناحیه بدون عروق شبکیه در آنژیوگرافی با فلورسئین است.

فووه آن از نظر بافت شناسی مشخص می‎شود با نازک شدن لایه هسته دار خارجی، و فقدان لایه های پارنشیمال دیگر علت آن مسیر مایل آکسون های سلول های گیرنده نوری (لایه الیاف هنله Henle) و دوره شدن لایه های داخلی تر شبکیه از مرکز است. فووه ئولا foveola مرکزترین بخش فووه آ است که در آن همه گیرنده های نوری بصورت مخروط هستند، و نازک ترین بخش شبکیه است تمام این ویژگیهای بافت شناسی، افتراق بینایی دقیق را میسر می سازند. فضای بالقوه خالی طبیعی خارج سلولی شبکیه، در ماکولا به حداکثر می رسد و بیماریهایی که منجر به تجمع مواد خارج سلولی می‎شوند باعث ضخیم شدن قابل ملاحظه این ناحیه می گردند.

شبکیه خونرسانی خود را از دو جا تأمین می‎کند: کروئیدوکاپیلاریس که بلافاصله در خارج پرده بروخ قرار دارد و یک سوم خارجی شبکیه را خونرسانی می‎کند یعنی لایه های دانه دار و مشبک خارجی گیرنده های نوری و اپی تلیوم رنگی شبکیه و شاخه های شریان مرکزی شبکیه ک دو سوم خارجی را خونرسانی می‎کند (شکل ۴-۱). فووآ تماما بوسیله کوریوکاپیلاریس خونرسانی می‎شود و هنگام جداشدگی شبکیه مستعد آسیب جبران ناپذیر است. عروق خونی شبکیه اندوتلیوم غیر سوراخدار دارند که سد خونی- شبکیه ای داخلی را تشکیل می‎دهد. اندوتلیوم عروق مشیمیه ای سوراخدارند. سد خونی- شبکیه ای خارجی در سطح اپی تلیوم رنگی شبکیه قرار دارد.

زجاجیه
زجاجیه یک جسم ژله ای بدون رگ و شفاف است که دو سوم حجم و وزن چشم را می سازد. فضایی را پر می‎کند که محدود به عدسی ، شبکیه ، دیسک بینایی است (شکل ۷-۱) سطح خارجی زجاجیه- پرده شفاف hyaloid membrane- بطور طبیعی در تماس با ساختمانهای زیر است: کپسول خلفی عدسی، شبکیه و سه عصب بینایی. قاعده زجاجیه در تمام زندگی اتصال محکمی با اپی تلیوم بخش مسطح pars plana بخشی از شبکیه که بلافاصله خلف حاشیه مضرس ora serrata است دارد. اتصال آن به کپسول عدسی و سرعصب بینایی در ابتدای زندگی محکم است اما بزودی از بین می رود.
در حدود ۹۹% زجاجیه را اب تشکیل می‎دهد. ۱% بقیه شامل دو جزء است کلاژن و اسید هیالورونیک، که به دلیل توانایی آنها در جذب حجم زیادی از آب، شکل و قوام ژله ای به زجاجیه می دهند.

نقطه نشانی های کالبد شناختی خارجی
The external anatomic landmarks
تعیین موقعیت دقیق ساختمانهای داخلی نسبت به سطح خارجی کره چشم در بسیاری از اعمال جراحی مهم است. فاصله خارجی ساختمانها از لیمبوس بیش از میزانی است که از سطح داخلی کره چشم اندازه گیری می‎شود. از خارج، فاصله حاشیه مضرس از لیمبوس در سمت داخلی mm 6 و درسمت گیجگاهی mm 7 است. این معادل محل اتصال عضلات راست recetu m. است. mm4 جلوتر از حاشیه مضرس، بخش مسطح pars plana قرار دارد و تزریقات حفره زجاجیه باید از این محل صورت گیرد یعنی در چشم عدسی دار mm phakic 5-4 دروتر از لیمبوس. در چشم فاقد عدسی aphakia می‎توان تزریق را mm 1-5/0 جلوتر نیز انجام داد. بخش چین دار par plicata که محل انجام اعمال جراحی تخریب مژگانی cyclodestractive در درمان گلوکوم مقاوم است، mm 3-2 درست در خلف لیمبوس را اشغال می‎کند.

عضلات خارج چشمی
شش عضله خارجی حرکت هر چشم را کنترل می کنند : چهار عضله راست و دو عضله مایل.
عضلات راست (rectus muscles)
مبدا چهار عضله راست، یک حلقه تاندونی مشترک (حلقه Zinn) است که عصب بینایی را در نوک خلفی کاسه چشم احاطه می‎کند (شکل ۳-۱). آنها را برحسب اتصال انتهایشان بر صلبیه روی سطوح داخلی، خارجی، تحتانی و فوقانی چشم نام گذاری می کنند. پس بترتیب عمل اصلی آنها، دور کردن، نزدیک کردن، پایین بردن و بالا بردن کره چشم است. (ر.ک. فصل ۱۲). طول عضلات در حدود mm 40 است، و از فاصله ۹-۴ میلی متری اتصال انتهایی که پهنای mm 10 دارند تبدیل به تاندون می‎شوند. فاصله تقریبی اتصال انتهای آنها از لیمبوس قرنیه بصورت زیراست: رکتوس داخلی mm 5 ؛ رکتوس تحتانی mm 6؛ رکتوس خارجی mm 7؛ و رکتوس فوقانی mm 8 (شکل ۱۸-۱) وقتی چشم دو وضعیت اولیه (معمولی) باشد، عضلات رکتوس عمودی زاویه ای درحدود ۲۳ درجه با محور بینایی می سازند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.