مقاله بررسی حقوقی مالکیت فکری در ایران و به طور عام
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله بررسی حقوقی مالکیت فکری در ایران و به طور عام دارای ۶۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بررسی حقوقی مالکیت فکری در ایران و به طور عام کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی حقوقی مالکیت فکری در ایران و به طور عام،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله بررسی حقوقی مالکیت فکری در ایران و به طور عام :
بررسی حقوقی مالکیت فکری در ایران و به طور عام
مقدمه
از آغاز زندگی بشر، تا دوران تکامل اولیهای که به تولد مفاهیمی چون «حق، مالکیت، و..» منتهی شد، اعمال مالکیت و سلطه مالکانه انسان بر اشیاء، اموال و حتی افراد، تابع فرهنگ و عرف دوران مخصوص به خود است که از موضوع موردبحث خارج میباشد. با پیدایش مفهومی «مالکیت، مال و حق» مالکیت تنها به شکل سلطه بر اشیاء مادی و در غالب منقول و غیرمنقول و در مواردی نیز به شکل سلطه بر فرد انسان یا جاندار دیگر متصور بود. اما در طی قرون متمادی جایگاه حقوقی مالکیت فکری به مرور شکل گرفت و امروزه یکی از به روزترین و مهمترین انواع مالکیت هاست که ب
ا جنبههای خاص فرهنگی، اجتماعی، تجاری و صنعتی در یک بستر حقوقی دچار تحول کاملتری میشود.
به عقیده بیشتر نویسندگان حقوقی، واژه مالکیت فکری برآمده از واژه انگلیسی «Intellectual property» است و ترجمه «مالکیت معنوی» برای آن چندان شایسته نمیباشد. به هر صورت از مطالعه اجماع بینالمللی چنین بدست میآید که کشورهای جهان به این مقوله اهمیت بسیار داده و از آن جهت افزایش پیشرفت فناوری و تولیدات مختلف صنعتی، تجاری و فرهنگی بهره میبرند و در کشور ما نیز به نظر میرسد غفلت قانونگذار روبه پایان است و شاهد حرکتهای مثبت و قدمهای بزرگی در این زمینه هستیم.
فصل اول : بررسی مالکیت فکری به طور عام
۱-۱- ویژگیهای مالکیت فکری
به نوعی حقوق مالکیت فکری با توجه به اصول کلی حقوق از جنبه حقوق غیرمالی، مورد نظر است. چراکه در لحظه پیدایش و خلق اثر، وجود عنصر مالّیت هنوز متصور نیست و تنها ابداع و ایجاد اثر مورد بحث در ذهن موجود است. امّا با توجه به این واقعیت که در پارهای از حقوق، جنبههای مالی و غیرمالی با هم مخلوط شدهاند، میتوان مالی بودن این حق را نیز بررسی کرد.
چنانچه برخی اساتید صراحتاً حق مؤلف برآثار خود را دارای هر دو جنبه مادی و معنوی میدانند . مادی از این لحاظ که حق انتشار یا بهرهبرداری توسط پدید آورنده قابل واگذاری است و نهایتاً بهای اقتصادی قابل توجهی نیز دارد.
و معنوی از این باب که حق اخلاقی مولف نسبت به اثر خود در موارد مختلف از قبیل تغییر، تحریف و سوء استفاده محفوظ خواهد بود.
همچنین از باب عینی یا دینی بودن حق، مالکیت فکری را میتوان باز در دسته بینابینی و درست در نقطهای که هر دو جنبه در آن نمود دارند، بررسی کرد. زیرا حقی که مولف بر نوشتههای خود دارد هر چند که در برابر همه قابل استناد است و از لحاظ انحصاری بودن با مالکیت شباهت تام دارد، برخلاف سایر حقوق عینی، موضوع آن شیء نیست و ناظر به ابداع فکر پدیدآورنده است. این وضعیت تا آنجا ادامه دارد که برخی حقوقدانان تقسیم سومی را علاوه بر حقوق دینی و عینی، با عنوان حق معنوی قائل شدهاند .
به هر صورت امروزه رویه قانونگذاری و صدور آرای محاکم و نیز امضای توافقنامهها و کنوانسیونهای مربوط به مالکیت فکری در کشورهای مختلف بر این باور پیش میرود که حقوق مالکیت فکری به عنوان یک سلسله حقوق فردی و شخصی که به پدیدآورندگان تعلق دارد، مورد شناسایی قرار گرفته است و ضمانت اجرای این دسته از حقوق نیز قوانین مربوطهای است که گاه علاوه بر جنبه مدنی و تجاری، از ابزار کیفری نیز بهره جسته است.
۱-۲- تاریخچهای کوتاه از پیدایش مالکیت فکری
در منابع موجود از زمان دقیق تولد تئوریک مالکیت فکری، اطلاعات خاصی دیده نشد. اما قابل تصور است که فلسفه وجودی مالکیت فکری بیشتر با اختراع صنعت چاپ در سال ۱۴۴۰ به وسیله «گوتنبرگ» آلمانی به اثبات رسید.
چرا که با فراهم شدن امکان نشر و تکثیر اوراق و کتب به تعداد انبوه، به همان میزان امکان تجاوز به حقوق نویسندگان فراهم شد و عکسالعمل قانونگذاران مختلف نیز به مرور قابل پیشبینی بود. چه بسا که بسیاری از آثار نوشتاری که با زحمت فراوان به ثمر رسیده بود، به راحتی و بدون هیچگونه جبران اقتصادی یا رعایت حرمت مؤلف از منظر اخلاقی، مورد نسخهبرداریهای ناروا جهت بهرهبرداری سودجویانه و غیرشرافتمندانه قرار گرفت.
به هر حال زمانی این احساس نیاز به جلوگیری از سوء استفادهها و اعمال متقلبانه، تکامل خود را تا آنجا طی کرد که از حیطه واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی، وارد حیطه حقوقی و قانونگذاری شد و البته این امر خود سرانجام یک تحول طولانی بود. زیرا اصولاً حق و رسمیت آن به یکباره و در لحظه با یک متن قانونی به وجود نمیآید. بلکه از مسیر تحولات مشخصی عبور میکند تا به مرحله اثبات و ایجاد ضمانت اجرا برسد.
گویا نخستین قانونی که درباره مالکیت فکری وضع شد، «قانون ثبت اختراعات فرانسه» (مصوب ۱۴۷۴ میلادی) بود که جرقه بزرگی در این عرصه محسوب میشد.
در سال ۱۷۷۷ امپراطور فرانسه، لویی شانزدهم – تحت فشار افکار عمومی و مقتضیات زمان ناگزیر به صدور فرمانی شد که برخی امتیازات را برای مولف به رسمیت میشناخت. این حادثه، سرآغاز شناسایی و رسمیت یافتن حق مولف نه تنها در فرانسه، که در سراسر جهان بود.
پس از چندی در ژانویه ۱۷۹۱ قانون معروف «شاپلیه» (Le chaplier) مربوط به حق نمایش و در ژوئیه ۱۷۹۳ قانون «لاکانال» (Lacanal) مربوط به حق نشر و تکثیر به عنوان نخستین قوانین مالکیت ادبی و هنری در فرانسه وضع شد. آخرین قانون فرانسه نیز در ارتباط با حق مولف، با عنوان «قانون راجع به مالکیت ادبی و هنری» مصوب ۱۱/مارس/۱۹۵۷ است که با ۸۲ ماده تصویب شد و قانون دیگری در سال ۱۹۸۵ این قانون را اصلاح و تکمیل کرد .
در انگلستان نیز در سال ۱۶۲۴م حرکتهایی در حمایت از اختراعات صورت گرفت و در ۱۱/ژانویه/۱۷۰۹ پیشنویس قانون و در ۱۰/آوریل/۱۷۱۰ نیز قانون حق مولف (معروف به قانون ملکه The Act of Queen Anne) به تصویب رسید. به موجب این قانون مولف در مورد کتاب انتشار یافته خود، حق انحصاری به مدت ۲۱ سال و در مورد کتاب منتشر نشده، به مدت ۱۴ سال دارا شد.
این قانون البته با دخالت مجلس لردها، به درستی اجرا نشد و قانون بعدی در سال ۱۸۴۲ به تصویب رسید. در حال حاضر نیز طبق بند ۱ از ماده ۱۲ قانون ۱۹۸۸ انگلستان، مدت حمایت از آثار ادبی و هنری تمام عمر مولف و ۵۰ سال پس از مرگ اوست
.
در آلمان نیز قانون پروس (۱۸۷۳) به عنوان نخستین قانون حق مولف در این کشور شناخته شده است. همچنین پس از تشکیل امپراطوری آلمان، نخستین مقررات تألیفی برای سراسر آلمان در ۱۸۷۰ به تصویب رسید و سپس قانون حمایت از آثار نوشته و موسیقایی و نیز قانون حمایت از آثار هنری، تجسمی، عکاسی و نمونههای ذوقی (۱۸۷۶) پدیدار شد.
اما بررسیها نشان میدهد که رویکرد قانونگذار آلمانی بر مسئله حق مولف صرفاً از دیدگاه مادی و اقتصادی بوده که حتی در قانون حقوق خلاقیت ادبی و موسیقی (۱۹۰۱) و قانون حق سازنده در هنرهای تجسمی و عکاسی (۱۹۰۷) به وضوح دیده میشود.
اما در قوانین متأخر همچون قانون ۱۹۳۶ این قانونگذار، برای نخستین بار تأکید بر شخصیت پدیدآورنده و حق اخلاقی وی بر اثر به عمل آورده است. قانونگذاران کشورهایی چون سوییس، ایتالیا و اتریش نیز از تفکر توأمان منافع مادی و حق معنوی اثر برخوردارند. اتحاد جماهیر شوروی نیز علیرغم سلطه سیستم اشتراکی کمونیستی با قانون سال ۱۹۲۸ و الحاق به کنوانسیون جهانی حق تکثیر u.c.c در ۱۹۵۲ و وضع قانونی شبیه به کنوانسیون برن به حقوق مولف احترام گذاشت. و اما ایالات متحده آمریکا؛ قانون حق مولف این کشور در سال ۱۷۹۰ به تصویب رسید. این قانون از قانون ۱۷۱۰ حق مولف انگلستان و براساس Common Law پدیدار شد. آمریکاییها تا بدانجا پیش میروند که حتی در قانون اساسی خود، چارچوبهای حق مولف را تعیین میکنند.
همچنین کنگره آمریکا، بعدها قانون حق مولف ۱۷۹۰ را در سالهای ۱۸۳۱، ۱۸۷۰، ۱۹۰۹ و ۱۹۷۶ اصلاح و تجدیدنظر کرد.
قانون حق مولف آمریکا نیز مدت حمایت از اثر را طول مدت زندگی مولف به علاوه ۵۰ سال پس از مرگ او تعیین کرد . سایر کشورها نیز به تناسب جایگاه فرهنگی و سطح دانش حقوقی قانونگذاران خود و با تبعیت از تحولات اقتصادی و صنعتی قوانین و مقرراتی وضع کردند که در این میان میتوان گفت کشورهای پیشرفته به لحاظ صنعتی شدن، بیشتر بدین امر توجه داشتند و با توجه به اطلاعات یاد شده میتوان فرانسه را آغازگر شناسایی مالکیت فکری دانست.
۱-۳- بررسی شاخههای مالکیت فکری و نقدی بر آن
مالکیت فکری در حال حاضر به دو شاخه اصلی تقسیم شده است که این تقسیمبندی تا حدی مدلول انواع آثار مورد حمایت از لحاظ شکلی و کاربردی است که در قوانین و کنوانسیونهای مربوط نیز منعکس شده.
۱- شاخه مالکیت صنعتی؛
این دسته شامل مواردی چون حق اختراع، علائم صنعتی و تجاری، طرحهای صنعتی، نشانههای مبدأ جغرافیایی و … بوده و بعضاً مقررات و معاهدات مشخص و متمایزی پیرامون آنها وضع شده است. طریقه ثبت موارد فوق نیز به تناسب قوانین مربوطه داخلی و بینالمللی متفاوت است. همچنین طرق واگذاری و بهرهبرداری از آن.
۲- شاخه مالکیت ادبی و هنری.
این شاخه نیز طی مقررات مشابهی بر آثار مؤلفان، مصنفان، هنرمندان و پدیدآورندگان نرمافزارهای رایانهای متمرکز است. در این بخش، علاوه بر حضور کم و بیش عنصر اقتصادی، عنصر دیگری که بسیار جالب توجه و برجستهتر میباشد، حق اخلاقی یا معنوی مولف به اثر در راستای محترم شمردن اوست.
* * *
آنچه از بحث یاد شده بدست میآید اینست که عموماً مالکیت فکری در شاخه مالکیت صنعتی دارای رنگ تجاری و عنصر اقتصادی پررنگتری است تا مالکیت ادبی و هنری که اصولاً از نظر قیاس اقتصادی و مالی در سطح پایینتری بوده و از سوی دیگر به لحاظ غلظت جنبههای درونگرایی انسانی، به حقوق اخلاقی و حرمت مولف نسبت به اثرش، اهمیت بیشتری داده شده است.
البته نقدی نیز میتوان به تقسیمبندی مالکیت فکری وارد ساخت و آن در مورد توصیف دستهجات میباشد. بدین معنا که در شاخه مالکیت ادبی و هنری که برخاسته از ابداع فکری و تراوشهای ذهنی توأم با احساسات و عواطف پدیدآورنده است، مسائلی چون آثار ادبی و هنری و نیز حقوق مشابه با آن و همچنین نرمافزارهای رایانهای که از مظاهر تکنولوژی روز دنیاست قرار دارند. اما حق اختراع که آن نیز از بدو ایجاد با ابداع فکری و تراوش ذهنی ایجاد شده و با تفاوت اندکی، مانند دستهجات مذکور، نخست با انگیزه آفرینش متولد میشوند و سپس ارزش تجاری نیز مییابند، در
دسته مالکیت صنعتی قرار دارند. حال آنکه همسایگان حق اختراع، نظیر علائم تجاری و صنعتی، به استثناء طرحهای صنعتی چندان هم شأن آن نیستند. از سوی دیگر بدیهی است که اختراعات پس از آفرینش عموماً راهی میسر صنعتی و بازدهی اقتصادی میشوند و شاید اینگونه بتوان همجواری این دستهجات را با هم توجیه کرد.
اما باید پذیرفت که نرمافزارهای رایانهای نیز بیتردید از جنبههای مهم و اصلی صنعت رایانه در جهان بوده و ارزش تجاری و اقتصادی آن
ان نیز با دسته مالکیت صنعتی بیشتر قابل قیاس است تا مالکیت ادبی و هنری.
مضاف بر اینکه نرمافزارهای رایانهای اصولاً دارای تکنولوژی و شگردهای خاص دانش رایانه هستند و منطقاً نمیتوان آنها را یک اثر ادبی یا هنری نامید و تنها توجیه قرارگرفتن آنها در این دسته، باید همان طریقه بهرهوری یعنی انتشار و کپی باشد که با آثار ادبی و هنری مشترک است.
البته باید توجه داشت که اگرچه علائم صنعتی و تجاری نیز به تنهایی و در مرحله قبل از تأسیس و تولید و ثبت، برآورده از هنر گرافیک میباشند، اما انحصار و مالکیت آن را باید وابسته به محصول صنعتی یا فعالیت خاص تجاری مرکز موردنظر منسوب دانست و از این رو در دسته مالکیت صنعتی قرار میگیرند. اما این واقعیت نیز قابل تصور است که از دیدگاه مالکیت ادبی و هنری، گرافیست و طراح نسبت به علائمی که طراحی میکند، دارای حقوقی خواهد بود که عموماً قبل از واگذاری یا تحویل سفارش و بعضاً حتی بعدازآن، میبایست ادا گردد.
۱-۴- عزم جهانی
مالکیت فکری را تا آنجا دنبال کردیم که در نهایت قانونگذاران کشورهای مختلف در قوانین داخلی خود اقدام به گنجاندن موانعی در برابر سوء استفاده و سرقت از آفریدههای فکری متفکرین و پدیدآورندگان نمودند. امّا با توجه به اصول حقوق بینالملل خصوصی و تعریف جایگاه اجرایی برای قوانین داخلی هر کشور، اینگونه قوانین داخلی در سایر کشورها فاقد ضمانت اجرا بوده و حتی صدور حکم دادگاه کشور دیگر، حتی از بُعد تئوریک نیز حاکمیت نداشته و به طریق اولی قابل اجر نیز نمیبود.
ازاین رو کشورهای مختلف پس از عبور از سیکلهای دیپلماتیک و رایزنیهای حقوقی به انعقاد توافقنامههای دوجانبه و تأسیس کنوانسیونهای مؤثر گرایش نشان دادند.
امّا عملاً ضرورت حمایت بینالمللی از مالکیت فکری زمانی ظاهر شد که شرکت کنندگان خارجی از حضور در نمایشگاه بینالمللی نوآوریها در وین (۱۸۷۳) از بیم سرقت طرحها و اندیشههایشان خودداری کردند.
در سال ۱۸۸۲ نیز در پاریس نمایشگاه بزرگی از صنایع و محصولات بازرگانی کشورهای مختلف برگزارشد و در طی آن، صاحبان صنایع و بازرگانان و مخترعان، محصولات و اختراعات خود را در حالی به معرض نمایش گذاشتند که اضطراب و بیم آنان در باره امنیت آثار و محصولاتشان مشخص بود.
در پی این فضا، جمعی از حقوقدانان و وکلای دادگستری که برای بازدید ازاین نمایشگاه به پاریس آمده بودند، پس از تبادل نظر و تأکید بر گسترش و سرعت ارتباطات و لزوم حمایت از محصولات تجاری و صنعتی و نیز ایجاد امنیت فکری و آسودگی برای مخترعین، توافق کردند تا قراردادی تهیه و به امضای کشورها برسانند.
در نتیجه قرارداد پاریس با نام
Paris convention for the protection of Industrial property
در سال ۱۸۸۳ (۲۰ مارس) میان یازده کشور صنعتی به عنوان اولین پیمان بینالمللی از مالکیت صنعتی منعقد گردید و کشورهای امضاء کننده، متعهد به حفظ حقوق مالکیت صنعتی و کوشش در جهت ترویج و تشویق آن شدند.
طی این قرارداد، اتحادیهای نیز با نام اتحادیه پاریس جهت دنبال نمودن اهداف آن تشکیل شد که بعدها طی عضویت کشورهای صنعتی مذکور در سازمان جهانی مالکیت فکری اتحادیه پاریس نیز دراین سازمان ادغام شد.
قرارداد پاریس با گذشت زمان تغییرات زیادی یافت و تاریخهای تجدیدنظر برآن عبارت بودند از ؛ ۱۹۰۰ در بروکسل – ۱۹۱۱ در واشنگتن – ۱۹۲۵ در لاهه – ۱۹۳۴ در لندن – ۱۹۵۸ در لیسپون – ۱۹۶۷ در استکهلم و سرانجام در ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۹
اما در خصوص مالکیت ادبی و هنری، نخستین قرارداد بینالمللی، «قراردادن برن»
Bern Convention for the protection of literary and Artistic works
میباشد که در ۹ سپتامبر ۱۸۸۶ در شهر برن سوئیس امضاء شد و بعدها در ۱۸۹۶ (پاریس)، ۱۹۰۸ (برلن)، ۱۹۱۴ (برن)، ۱۹۲۸ (رم)، ۱۹۴۸ (بروکسل)، ۱۹۶۷ (استکهلم) ، ۱۹۷۱ (پاریس) و سرانجام در ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۹ همزمان با قرارداد پاریس مورد تجدید نظر قرار گرفت و اتحادیه برن نیز براساس این کنوانسیون تأسیس شد که بعدها در سازمان WIPO ادغام گردید. قرارداد برن با حمایت از مؤلفان، مصنفان و هنرمندان تبعه هریک از کشورهای عضو در کشورهای دیگر عضو این قرارداد، حقوق و مزایای آنان را همانند حقوق شهروندان همان کشور میداند. خواه اثر منتشر شده یا نشده باشد و به طور عموم شامل موارد ذیل است :
۱- رمانها، داستانهای کوتاه، اشعار و نمایشنامهها
۲- ترانهها، اپراها، موسیقیها و سوناتها (قطعات)
۳- طرحها، نقاشیها، پیکرتراشیها و آثار معماری
بحثی که در اینجا مطرح میباشد این است که در هر صورت اگرچه درتوصیف دستهجات مذکور، روشنگری و شفاف سازی نسبتاً مناسبی به عمل آمده است، امّا نقد وارد آن است که استاندارد و الگوی مشخصی برای یکنواخت سازی حمایت دولتها از آثار ادبی و هنری ارائه نشده است و تقریباً نمیتوان گفت که بدین سان قانون کاملاً واحدی بر کشورهای امضاء کننده این قرارداد حاکمیت دارد. زیرا این قرارداد تنها هر کشور را ملزم به خودی دانستن اتباع کشورهای طرف قرارداد دانسته
و در باب مشترک سازی قوانین، جز در ذکر آثار مورد حمایت، سخن دیگری به میان نیاورده است. بنابراین توازن به طور کامل برقرار نمیگردد. چرا که به طور مثال شهروندان کشور A که در مورد آثار ادبی و هنری، حق مالکیت تا ۵۰ سال پس از مرگ مؤلف به اضافه امتیازات دیگری نظیر حقوق مالی مربوط به تجدید چاپ و انتشار، حق انصراف از واگذاری اثر، حق تمرد در قبال تعهد به تولید اثری خاص و … را دارا هستند، در کشور B که حق مؤلف بر اثر را تنها ۲۰ سال پس از مرگ او دانسته و نسبت به حق انصراف از واگذاری اثر پس از عقد قرارداد یا دیگر موارد امتیازی قائل نشده است، از حقوق ملی خود محروم بوده و برعکس اتباع کشور B در کشور A امتیازاتی بیشتر از آنچه در کشور خود دریافت میکردند، به آنها تعلق میگیرد.
با وجود چنین انتقاداتی، قرارداد برن همچنان از مهمترین قراردادهای موسوم به حق مؤلف یا کپی رایت است که کشور ایران هنوز به آن نپیوسته است. امّا کنوانسیون مادر و مهمی که در باره کپی رایت یا حق نسخهبرداری و حق مؤلف نباید ازیاد برد، کنواسیون ژنو ۱۹۵۲ موسوم به «قرارداد جهانی حق مؤلف»
Universal copyright convention است که به وسیله یونسکو تهیه و در ۶ سپتامبر ۱۹۵۲ در ژنو امضاء شد و آخرین بار نیز در ۲۴ ژوئیه ۱۹۷۱ در پاریس مورد تجدید نظر قرار گرفت و بدنیسان وجهه کاملتر و مؤثرتری یافت.
از دیگر مقررات بینالمللی، قرارداد ۱۵ آوریل ۱۹۹۴ با عنوان «موافقتنامه جنبههای مرتبط با تجارت حقوق مالکیت فکری
Agreement on Trad-Related Aspects of Intellectual property Rights (IRIPs Agreement –۱۹۹۴)
میباشد. در بند یک تا هفت از بخش دوم موافقتنامه، قرارداد را شامل مواردی چون حق نسخهبرداری (کپی رایت)، حقوق ناشی از شهرت، علایم تجاری، مطالب اشاره کننده به محل جغرافیایی (در مورد کالا یا خدمات)، طرحهای صنعتی، حق اختراع، طرحهای ترسیمی کلی (توپوگرافی)، مدارهای یکپارچه و اطلاعات افشا نشده میشمارد.
این موافقتنامه که در حقیقت مقدمه نخستین پل ارتباطی میان سازمان جهانی مالکیت فکری WIPO و سازمان تجارت جهانی WTO بود، در حقیقت بر مبنای اصول صد ساله مندرج در کنوانسیون پاریس (مالکیت صنعتی) و کنوانسیون برن (مالکیت ادبی و هنری) پایهریزی شد و اعضا طی امضای این قرارداد متعهد به برخی مواد و بندهای کلیدی و اصلی دو کنوانسیون یاد شده میباشند. این قرارداد همچنین به کنوانسیونهایی نظیر «رم» و I.P.I.C نیز اشاره دارد، و طبق آن در بحث مالکیت صنعتی و کپی رایت تمامی حقوق مربوطه بایست اعمال گردد و در مورد حقوق مرتبط با اجراکنندگان برنامهها، تولید کنندگان اشیای حاوی صدای ضبط شده و سازمانهای پخش صدا و تصویر، تعهد مزبور فقط در ارتباط با حقوق مقرر شده در موافقتنامه اعمال میشود.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.