مقاله انواع مقیاسهای عملکرد


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله انواع مقیاسهای عملکرد دارای ۲۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله انواع مقیاسهای عملکرد  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله انواع مقیاسهای عملکرد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله انواع مقیاسهای عملکرد :

اهرم، نقدینگى وجریان نقدى
مقیاسهاى اهرم، نقدینگى وجریان نقدى با ساختار مالى یک سازمان و توانایى سازمان براى پرداخت به موقع بدهیهاى خودسر وکار دارند. هر یک از این سه مقیاس به جزءجداگانه اى از این جنبه عملکرد شرکت مربوطند. مقیاسهاى اهرم، ساختارمالى سازمان را توصیف مى کنند و شامل مقیاسهایى مثل نسبت بدهى به حقوق صاحبان سهام، نسبت بدهى به کل داراییها و نسبت توان پرداخت بهره می شود. مقیاسهاى نقدینگى، توانایى سازمان را براى تبدیل داراییها به وجه نقد توصیف مى کنند و عبارتند از مقیاسهایى مثل نسبت جارى، نسبت

سریع وشاخص فاصله اى. بالاخره مقیاسهاى جریان نقدى، مقدار وجه نقدى که سازمان ایجادکرده و منابع آن را نسبت به تقاضاهاى سازمان براى وجه نقد توصیف مى کند و شامل مقیاسهایى مثل نسبت خالص جریانهاى نقدى عملیاتى به حقوق صاحبان سهام و نسبت خالص جریانهاى نقدى عملیاتى به داراییهاست. بخشهاى فرعى ذیل هریک از این سه نوع را با تفصیل بیشتر مورد بحث قرار می دهد.
مقیاسهاى اهرم

مقیاسهاى اهرم، باساختار مالى سازمان سر و کار دارند. اهرم مالى را مى توان به صورت میزان تامین مالى داراییهاى عملیاتى با بدهى درمقابل حقوق صاحبان سهام تعریف کرد(پنمان ۲۰۰۱)۱
تعهدات بدهى کاملا”مستلزم اعلام بازخرید الزامى با وجه نقد شرکت از طریق پرداخت بهره و
بازپرداخت اصل به طور دوره اى است. از طرف دیگر حقوق عادى صاحبان سهام مستلزم اعلام

بازخرید اجبارى با وجه نقد نیست، چه براى بازده هاى دوره اى براى فراهم کنندگان سرمایه ، چه براى بازپرداخت سرمایه گذارى صاحبان سهام در شرکت. به این ترتیب دارندگان اوراق قرضه مبلغ ثابتى را دریافت مى کنند در حالیکه سهامداران بعد از اینکه همه مدعیان راضى شدند بقیه را

۱- Penman
دریافت مى کنند. بنابراین اگر شرکتى بتواند سودى بیش از بهاى تمام شده سرمایه استقراضى به دست آورد، این تفاوت بین آن سود و بهاى تمام شده سرمایه استقراضى سود بیشترى مى شود براى سهامداران . اگر شرکتى نتواند سودى بیش از بهاى تمام شده سرمایه استقراضى اش به دست آورد، سهامداران به اندازه آن تفاوت زیان مى کنند در حالیکه کلیه دارندگان اوراق قرضه همچنان بازدهى به دست خواهند آورد. هرچه نسبت سرمایه فراهم شده با بدهى به سرمایه فراهم شده با حقوق صاحبان سهام بیشتر باشد، سود و زیان احتمالى براى سهامداران بیشتر مى شود. این رابطه معمولاً «پایاپایى ریسک و پاداش»۱ نامیده مى شود. هرچه اهرم یک شرکت بیشتر باشد، ریسک ورشکستگى در زمانهاى بد و

برعکس سود در زمانهاى خوب براى فراهم کنندگان سهام سرمایه بیشترخواهد بود. براش و همکاران ۲ (۱۹۹۹) دریافتند که انتخابهاى استراتژیک موجود براى مدیران در شرکتهایى که خیلى اهرمى هستند ممکن است محدود باشد زیرا نمى توانند سرمایه بیشتر با بدهى به دست آورند یا مجبورند از سرمایه پر هزینه تر حقوق صاحبان سهام استفاده کنند. در نتیجه مى توان از اهرم به عنوان یک متغیر کنترل در تحقیقات مدیریت استراتژیک استفاده کرد. (براى مثال مراجعه کنید به لوباتکین و چترجى۳ ۱۹۹۱؛ هاسکیسون و همکاران۴ ۱۹۹۳). اگرچه مى توان اهرم را به عنوان متغیر کنترل به کاربرد، بررسى مقیاسهاى به کار رفته براى نشان دادن سازه عملکرد کلى سازمان در فصل ۲ هیچ تحقیقى را نشان نداد که از مقیاسهاى اهرم استفاده کرده باشند.

 

۱- Risk-reward tradeoff 2- Brush et al.
۳- Lubatkin and Chatterjee 4- Hoskisson et al.
مقیاسهاى نقدینگى

نقدینگى به توانایى یک شرکت براى انجام به موقع تعهدات مالى خود اشاره دارد. اساساً داراییهاى
متعلق به یک شرکت هنگامى داراى قدرت نقدینگى هستند که بتوانند به سرعت و به آسانى به وجه نقد تبدیل شوند.(بریلى و همکاران۱ ۲۰۰۱).مساله مهم و بحرانى عملکرد در رابطه با نقدینگى آن است که آیا سازمان سرمایه کافى که به آسانى در دسترس باشد دارد یا مشغول تهیه آن است تا به عملیاتش ادامه دهد. بنابراین، مقیاسهاى نقدینگى نشان دهنده یک بعد از ابعاد عملکرد کلى سازمانند اما به تنهایى براى نشان دادن کل ساختارکافى نیستند.

نقدینگى را هم به صورت مطلق و هم به صورت درصدى مى توان اندازه گیرى کرد. نمونه اى از یک مقیاس مطلق نقدینگى سازمان، سرمایه در گردش یا مازاد داراییهاى جارى بر بدهیهاى جارى است. یک مقیاس مطلق دیگر نقدینگى مقیاس فاصله اى است که نشان دهنده طول زمانى است که سازمان با استفاده از داراییهاى نقدى خود، بدون فروش بیشتر به عملیات خود ادامه دهد.

نمونه هایى از مقیاسهاى درصدى نقدینگى عبارتند از: تغییر در سرمایه گردش، نسبت جارى و نسبت سریع.
یک ضعف مهم مقیاسهاى نقدینگى محاسبه شده از صورتهاى مالى آن است که شامل دسترسى راحت سازمان به سرمایه از طریق خطوط اعتبار موجود و تمدید قرارداد بدهى نیست . چون معمولاً بهاى تمام شده سرمایه وامها بیش از آن است که بتوان از سرمایه گذاریهاى کوتاه مدت به دست آورد. عاقلانه آن است که همه مازاد وجه نقد براى کاهش بدهیهاى کوتاه مدت بهره دار به کار روند به شرطى که تحت قراردادهاى استقراضى موجود بتوان سرمایه را به سرعت جایگزین کرد. دسترسى به سرمایه تحت قراردادهاى استقراضى موجود یک نقدینگى اضافى دراختیارسازمان

مى گذاردکه در صورتهاى مالى سازمان گزارش نمى شود. بنابراین نقدینگى سازمان کمتر از مقدار واقعى گزارش مى شود.
۱-Brealey et al.
مقیاسهاى جریان نقدى

جریان نقدى نه تنها براى انجام تعهدات جارى ضرورى است بلکه مقیاسى هم هست براى توانایى شرکت در پرداخت بازده به فراهم کنندگان منابع . نهایتاً در دسترس بودن پرداختهاى نقدى براى فراهم کنندگان سرمایه است که منفعت مالى یا ارزشى را که آنها از سازمان به دست

مى آورند تعیین مى کند. روشهاى معمول ارزشگذارى موسسه مبتنى است بر پیش بینى جریانهاى نقدى قابل دسترس و زمان بندى پرداختهاى نقدى به سرمایه گذاران.
(وست و جونز۱۹۹۹۱،کوپلز و همکاران۲ ۲۰۰۰ )به عنوان مثال، در مدل کاهش سود سهام با رشد ثابت که قبلاً ارائه شد، جریانهاى نقدى صورت کسرى است که در ارزش فعلى یک سازمان به کار مى رود. بنابراین مناسب است که جریان نقدى دردسترس سرمایه گذاران را به عنوان جزئى از عملکرد سازمان سنجید. مسئله اى که براى محققان مهم است، آن است که باید جریانهاى نقدى را در طى چه مدتى اندازه گیرى کرد، چون منابع وکاربردهاى وجه نقد ممکن است سال به سال بر طبق نرخهاى رشد و فرصتهاى سرمایه گذارى کاملاً تغییر کنند.

نمونه هایى از مقیاسهاى جریان نقدى که ما در بررسى تحقیقات تجربى اخیر پیدا کردیم
عبارتند از: جریان نقدى خالص حاصل از عملیات، جریان نقدى به عنوان درصدى از سهم سرمایه (بازده نقدى حق مالکیت)، جریانهاى نقدى عملیاتى به عنوان درصدى از دارایى کل (بازده نقدى داراییها) و نرخ رشد جریانهاى نقدى عملیاتى. هر یک از این مقیاسها با وجه نقدى سر و کار دارند که سازمان در اختیار دارد تا سرمایه لازم براى سرمایه گذارى و فعالیتهاى مالى را تأمین کند.

 

۱- West and Jones 2- Copeland et al.
مقیاسهای کارایی
کارایى مى سنجد که سازمانها چگونه از منابع خود بهره بردارى مى کنند. این منابع عبارتند از:
منابع مادى ، مالى و انسانى. نمونه هایى از مقیاسهاى کارایى عبارتند از: نسبتهاى گردش دارایى کل، مطالبات، موجودِ کالا و داراییهاى ثابت. نمونه هایى از مقیاسهاى کارایى عبارتند از: نسبتهاى گردش دارایى کل، مطالبات، موجودى کالا و داراییهاى ثابت. نسبتهاى کارایى ویژه صنعت شامل مقیاسهایى همچون سود خالص هر کارمند، سود خالص هر فوت مربع ، درصد به کارگیرى تجهیزات و کارمند، فروش هر کارمند و فروش هر فوت مربع مى باشد. بدیهى است که نسبتهاى کارایى مى تواند هم شامل اطلاعات حسابدارى و غیر حسابدارى شود.

بسیارى ازمولفان کارایى را به عنوان بعد ابتدایى عملکرد به کار مى برند. (به عنوان مثال به مقالات دراکر۱ ۱۹۵۴؛کامرون۲ ۱۹۸۶؛ ونکاترامان و رامانجام۳ ۱۹۸۶؛ و مرفى و همکاران۴ ۱۹۹۶ رجوع نمایید). در حالیکه کارایى یک بعد مهم عملکرد مى باشد، پرتر۵ (۱۹۹۶) اشاره مى کند که آن یک شرط کافى براى عملکرد سازمانى نیست. پرتر بیان مى کند که شرکتها نه تنها باید کارا باشند بلکه باید منافع (مزایاى ) رقابتى را بر مبناى تفاوتهایشان از سایر رقبا ایجاد کنند که این تفاوتها معمولاً به وسیله مشتریان ارزشیابى مى شود.
یک موضوع مهم در مورد مقیاسهاى کارایى این است که قابلیت مقایسه را بین صنعتها و حتى شرکتهایى که داخل یک صنعت فعالیت مى کنند را به وجود مى آورد. مثلاً فروش هر فوت مربع یک مقیاس عمده براى عملکرد صنعت خرده فروشى مى باشد که هنوز براى اغلب شرکتهاى مشاوره اى بى معنى است. مثالى دیگر تلاش براى مقایسه فروش هر کارمند است. ارزش شرکتهاى صنعت اتومبیل کاملاً متفاوت خواهد بود از موسسات استخدام موقتى. حتى داخل یک صنعت مشابه هم کارایى مى تواند معناى متفاوتى براى شرکتها داشتــه باشد. مثلاً فـروش هر کارمنـد در
۱-Druker 2- Cameron 3- Venkatraman and Ramanujam
۴- Murphy et al. 5- Porter
ساختار شرکتهایى که اغلب نیروى کارشان بیرونى است کاملاً متفاوت خواهد بود از ساختار شرکتهایى که نیروى کارشان از داخل شرکت است .
نسبتهاى گردش همچنین در یک صنعت و حتى از شرکتى به شرکت دیگر متفاوت
مى باشند. گردش موجودى مى تواند بر مبناى صنعت تفاوت عمده اى داشته باشد. موجودى در صنعت تولیدى به طور نمونه روزانه گردش دارد در حالیکه در صنعت جواهرات گرانبها هر سال یکبار گردش دارد.

کاربرد مقیاسهاى کارایى به عنوان یک مقیاس وابسته در تحقیق نیازمند گروهى از منافعى است که تفسیر همگنى از کارایى دارند. به عنوان مثال شرکتهایى که استراتژى بهاى تمام شده پائین را دنبال مى کنند مقیاسهاى کارایى متفاوتى از شرکتهایى دارند که استراتژیهاى متفاوتى رادنبال
مى کنند. (پرتر۱۹۹۶). نظارت بر تفاوت (انحراف) مقیاسهاى کارایى براى همه عوامل واقعاً مشکل است. بر این اساس محققى که کارایى را به عنوان مقیاس عملکرد سازمانى به کار
مى برد باید در طرح تحقیق مراقب باشد.

 

مقیاسهاى عملیاتى
مقیاسهاى عملیاتى نشان دهنده عملکرد غیر مالى یک سازمانند. رواج سیستمهاى سنجش عملکردمثل «کارت امتیاز متوازن»۱ که سنجش استراتژى و عملکرد را درهم
مى آمیزند تاکید جدیدى بر این مقیاسهاى غیر مالى نهاده است (کاپلان۲ ۱۹۸۴ ،کاپلان و نورتون۳ ۱۹۹۲ ). نمونه هایى از مقیاسهاى غیرمالى عبارتند از: سهم بازار ،تغییر داراییهاى نامشهود مثل حق اختراع یا مهارتها و تواناییهاى منابع انسانى،رضایت مشترى، نوآورى در محصول،

۱- Balanced scorecard 2- Kaplan 3- Kaplan and Norton
بهره ورى،کیفیت و عملکرد سهامدار. مقیاسهاى غیرمالى اغلب شامل ارزیابیهاى کیفى توسط مدیریتند، نه سنجش عینى کمى . در نتیجه اعتبار این مقیاسها مورد تردید است و ممکن است نیازمند تائید طرفهایى از خارج سازمان باشد.
یک سئوال حیاتى که پژوهشگران هنگام استفاده از مقیاسهاى عملیاتى عملکرد باید به آن پاسخ دهند آن است که آیا این مقیاسها مقدم برعملکردند یا عملکرد واقعى را نشان مى دهند. مثلاً یک سازمان مى تواند حق اختراع بسیارى از محصولات جدید را به دست آورد، اما اگر بازارى براى محصولات وجود نداشته باشد، افزایش تعداد حق اختراعهاى سازمان در واقع مى تواند نشان دهنده عملکرد ضعیف باشد. به عبارت دیگر،اگر هزینه نهائى بیش از درآمد نهائى باشد سازمان

نمى تواند با افزایش فروش عملکرد مالى را بهبود ببخشد. یک مثال دیگرسنجش عملکرد بر اساس امتیازات رضایت مشترى است. نقطه اى وجود دارد که در آن هزینه افزایش رضایت مشترى از منافع حاصله فراتر مى رود. از دیدگاه کلى سازمانى یک شرکت سود محور، افزایش رضایت مشترى فقط در صورتى اهمیت دارد که به ایجاد ثروت براى مالکان منجر شود.
مزیت اصلى استفاده از مقیاسهاى عملیاتى همراه بامقیاسهاى عملکرد مالى هنگامى است که اطلاعاتى درباره فرصتهایى که ایجاد شده اند، اما هنوز از نظر مالى تحقق نیافته اند، فراهم کند. براى مثال یک شرکت دارویى وقتى اجازه وزارت غذا و دارو(FDA ) 1 را براى دارویى جدید کسب مى کند ممکن است ارزش قابل توجهى براى سهامداران تولید کند اگر چه تحقق جریانهاى نقدى که اساس آن ثروت آفرینى هستند ممکن است براى مدت زیادى رخ ندهد. یک مثال دیگر شرکت اکتشافى نفت و گاز است. هنگام کشف یک میدان نفتى جدید ارزش قابل توجهى براى سهامداران ایجاد مى شود، اما منافع مالى براى شرکت عملاً تحقق نخواهد یافت تا وقتى که ذخائر نفتى تازه کشف شده از زمین استخراج شود.

۱- Food and Drug Administration
چون اصول عمومى پذیرفته شده درحسابدارى (GAAP) به شرکتها اجازه نمى دهد که ارزش مورد انتظار از اکتشافات جدید را قبل از اینکه منافع انها عملاً تحقق یابد شناسایى کنند، مقیاسهاى مبتنى برحسابدارى این اطلاعات مربوط به عملکرد سازمانى را در برنمى گیرند از سوى دیگر، مقیاسهاى مبتنى بر بازار از کل عملکرد سازمانى واکنش نشان مى دهند وقتى که بازار از اطلاعات عملیاتى که شامل نتایج مالى نمى باشد مطلع مى شود. متاسفانه مقیاسهاى مبتنى بر باراز در مورد شرکتهاى خصوصى دردسترس نیست، بنابراین درآن موارد شاید ترکیبى از مقیاسهاى عملیاتى و مقیاسهاى مبتنى برحسابدارى لازم باشد تا نماینده سازه عملکردکل باشند. به هرحال هنوز پژوهشگران باید تصمیم بگیرند از چه مقیاسهاى عملیاتى استفاده کنند و شاید مقیاسهاى عملیاتى مناسب و مختص هر صنعت باشند و در نتیجه تعمیم میان صنایع غیرعملى باشد.

مقیاسهای مبتنی بر بازار
مقیاس‌های عملکرد مبتنی بر بازار ارزش بازار سازمان را در نسبتها یا نرخهای تغییر ادغام می‌کنند. بنابراین، این مقیاسها فقط وقتی در دسترسند که بازارهای قابل مشاهده یا برآورد ارزش بازار برای شرکتها موجود باشد مثل شرکتهای سهامی عام، شرکتهای پرتفوی بنگاه‌های سهامی خصوصی، یا شرکتهای فروخته شده از طریق واسطه‌هایی که مبلغ معامله را در اختیار پژوهشگران می‌گذارند. مثالهایی از این مقیاسها عبارتند از: بازده برای سهامداران، ارزش افزوده بازار، بازده‌های دوره تملک، آلفای جنسن و کیوی توبین.

چون برای شرکتهای خصوصی به ندرت ارزش بازار در دسترس عموم قرار می‌گیرد، استفاده از مقیاسهای مبتنی بر بازار برای تحقیقات کارآفرینی مساله دار است.
مقیاسهای مبتنی بر بازار را بهترین مقیاسهای ممکن برای عملکرد اقتصادی سازمان دانسته اند (برای نمونه مراجعه کنید به راپاپورت۱ ۱۹۸۶؛ رابینسون۲، ۱۹۹۵؛ کوپلند و دیگران۳ ۲۰۰۰).

۱-Rappaport 2- Robinson 3- Copeland et al.
همچنین مورد انتقاد قرار گرفته اند. (برای مثال رجوع کنید به برومایلی۱ ۱۹۸۶، ۱۹۹۰). چند استدلال اصلی به نفع مقیاسهای مبتنی بر بازار وجود دارد. اولاً آنها شامل ارزش ایجاد شده با استفاده از فرصتهای موجود و نیز ارزش مورد انتظار فعالیتهای آینده پس از منظور کردن ریسک مربوط که در آینده باید تحقق یابد هستند. ثانیاً و شاید مهمتر از آن، انتشارات با مقیاسهای مبتنی بر حسابداری بر بازده سهامدار اثر نمی گذارند (براش و دیگران۲ ۲۰۰۰)، چون مقیاسهای حسابداری را مدیریت می‌تواند دستکاری کندن اما بازاری که به خوبی مورد نظارت باشد کلاً قابل دستکاری نیست. ثالثاً اگر این فرض را بپذیریم که بازارها نسبتاً کارآ هستند (و این موضوعی است که هنوز مورد مناقشه داشنمندان است) مقیاسهای مبتنی بر بازار به سرعت اعمال مدیران و تغییرات ارزش اقتصادی سازمان را منعکس می‌سازند. همچنین، چون ارزش کارهای گذشته به سرعت در ارزش بازار سازمان ادغام می‌شود، می‌توان

فرض کرد که تغییر ارزش بازار در یک دوره معین منعکس کننده اقدامات مدیریت و تغییرات شرایط کلی بازار در آن زمان خاص بوده است. بر عکس تغییرات مقیاسهای مبتنی بر حسابداری ممکن است چندین دوره نسبت به اقدامات مدیریتی تاخیر داشته باشد، که مشکلاتی بر پژوهشگران بوجود می‌آورد. چون ممکن است در طی این مدت رویدادهایی با تاخیر زمانی کمتر میان اقدام و اثر هم بر مقیاسهای مبتنی بر حسابداری اثر بگذراند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.